دریافت تحقیق مداخله متمركز بر هيجان در كاهش درماندگي رابطه زوجهايي كه فرزندي با بيماري مزمن دا | 19732 alis

تحقیق, مداخله, متمركز, بر, هيجان, در, كاهش, درماندگي, رابطه, زوجهايي, كه, فرزندي, با, بيماري, مزمن, دا

موضوع تحقيق :
مداخله متمركز بر هيجان (بصورت زوجي و فردي) در كاهش درماندگي رابطه زوجهايي كه فرزندي با بيماري مزمن دارند

( به منظور ارائه روشي براي زوجهاي ايراني )

فصل اول

طرح مساله:
از بطن درمان خانوادگي درمان زوجين بعنوان يك رويكرد يا شيوة جديد نگريستن به مشكلات رواني پديدار شده است. يكي از اين مدل هاي مهم ، درمان متمركز بر هيجان (EFT) است.
درمان EFT شامل سه مرحله و 9 گام است: مرحله اول 4 گام را در بردارد و با ارزيابي و مشخص كردن چرخه دشوار و نيز تحليل حالتهاي هيجاني همراه آن سروكار دارد. در پايان اين مرحله زوج قفل را از چرخه هاي منفي و تثبيت روابط منفي باز مي كنند و به اين نتيجه مي رسند كه به جاي اينكه يكديگر را متهم بدانند بر چرخه تعامل متمركز شوند. مرحله دوم شامل گامهاي 5 تا 7 است، ديگر زوجها توسط هيجاناتشان در هم شكسته نمي شوند، بلكه از تجربه هيجاني شان به عنوان راهنمايي براي نيازهايشان استفاده مي كنند. در مرحله سوم موقعيت امني براي رابطه تثبيت مي شود تا آنان بتوانند راه حلهاي جديدي را براي مشكلات قديمي بيابند وداستانهاي روشني از رابطه بسازند تا وضعيتها و چرخه هاي جديدي از رفتارهاي دلبستگي تثبيت گردد. و زوج با توانايي تازه اي درباره بحثهاي حساس گفتگو كنند و بطور واقع بينانه مشكلات رابطه‌اي را حل كنند. (جانسون 1999).
به اعتقاد جانسون اثر بخشي باليني EFT بطور قابل توجه اي به اثبات رسيده است، در مواردي كه درمان توام با موفقيت نبوده است به اين دليل است كه موارد انتخاب شده مناسب اين نوع درمان (EFT) نيستند مثلاً وقتي زوجي قصد جدايي دارند يا خشونت شديد در رابطه وجود دارد EFT درمان مناسبي نيست، يكي از كاربردهاي موثر EFT در درمان (PTSD) و نيز بيماريهاي مزمن است، در واقع زماني كه يكي از زوجين نياز شديدي به مراقبت وحمايت همسر خود دارد، همسر ديگر از اين حمايت سرباز مي زند، اينجاست كه صدمة دلبستگي رخ مي دهد.
صدمة دلبستگي به وسيله ترك يا خيانت در لحظه هاي بحراني كه فرد به آن نياز دارد مشخص مي شود. اين صدمات رابطه را به عنوان يك رابطه ناايمن در ذهن فرد نگه مي‌دارد و به عنوان استانداردي مطرح مي شود كه فرد آنرا در نظر مي گيرد و از آن رنج مي برد ( جانسون و ميليكين 2001)
از نظر جانسون (1999) درماندگي رابطه همان دلبستگي ناايمن است و اينكه چطور زوج با چنين ناايمني روبرو مي شود. درماندگي رابطه با ارتباط غيرموثر منفي گرايي متقابل و طرح وارة رابطه منفي مشخص شده است. زوج هاي درمانده به سختي هيجانات زير بنايي و نيازهاي دلبستگي را مطرح مي كنند، به طوري كه تواناييشان براي حل تعارضات به ويژه تعارضات «داغ» كه همراه با اهميت دلبستگي است باز مي‌ماند.
در نتيجه ، وقتي چنين تعارضاتي رخ مي دهد يكي از همسران تمايل به انتقاد وشكايت كردن دارد در حاليكه ديگري يك حالت دفاعي به خود مي گيرد.
در حال حاضر تئوري دلبستگي يكي از مناسبترين تئوريهاي اميدبخش روابط عشق بزرگسالي است از نظر شاور و هازن (1993) انسان تمايل طبيعي براي پيوندهاي عاطفي نيرومند با افراد مهم دارد. (بالبي 1999) اين پيوندها بطور ساده براساس نوع دوستي متقابل نيست بلكه بيشتر بر وابستگي درون روانشناسانه و فيزيولوژيكي عميق استوار است ( جانسون ، ميليكين ، مكينني 2001)
در خانواده هايي كه فرزندي با بيماري مزمن وجود دارد، زوجين نياز به حمايت و پشتيباني يكديگر دارند تا بهتر بتوانند با بيماري فرزند كنار آيند در اين فرآيند اگر يكي از همسران از زير بار مسئوليت شانه خالي كند، همسر ديگر صدمه مي بيند ( طبق گفته جانسون همسر آسيب ديده غالباً نه هميشه زن است)
اين موضوع مي تواند باعث درماندگي رابطه شود و به عنوان استانداردي عمل كند كه منجر به چرخه منفي در رابطه شده وشكايات دائمي وحتي فاصله دفاعي ايجاد كند.
حال سوالي اصلي تحقيق اين است كه آيا درمان متمركز بر هيجان در كاهش درماندگي رابطه زوجهايي كه فرزندي با بيماري مزمن دارند موثر است؟
صاحب نظران بر اساس تحقيقات انجام شده معتقدند وقتي كه يك عضو خانواده يا يك واحد دو نفري براي درمان مشكلات مربوط به زندگي خانوادگي مراجعه مي كنند شيوه درمان خانوادگي زناشوئي موثرتر از درمان فردي است (ثنايي 1970 ص31) ليكن با توجه به تجربه مشاور در مراكز مشاوره،اين نتيجه حاصل شده است كه براي حل مشكلات زناشوئي زنان بيشتر دواطلب هستند و مردان غالباً از آمدن به مراكز مشاوره براي حل مشكلات زناشويي تفره مي روند حال با توجه به اين تجربه، در اين پژوهش سئوال اصلي تحقيق (آيا درمان متمركز بر هيجان در كاهش درماندگي رابطه زوجهايي كه فرزندي با بيماري

 

دانلود تحقیق مداخله متمركز بر هيجان در كاهش درماندگي رابطه زوجهايي كه فرزندي با بيماري مزمن دا

دریــــافت فایـــل