دریافت تاريخچه روانشاسي رشد | 18085 alis

تاريخچه, روانشانسي, رشد

تاريخچه روانشانسي رشد
اگر امروز حمايت ازكودكان و فراهم آوردن امكانات براي رشد همه جانبه و شكوفا كردن تمام ظرفيتهاي انساني آنها هدف مطالعه كودكان است، چنين ديدگاهي در گذشته كمتر وجود داشته است.
در دوران باستان بسيار اتفاق مي افتاد كه كودكان را به دلايل مختلف از بين مي بردند مثلاً در رم قديم (تا سال 374ميلادي ) كشتن كودكان حق قانوني والدين بود. تاريخ گذشته پر است از رويدادهايي كه درآن كودكان را قرباني خدايان و بتها مي كردند. پلوتارك چگونگي قرباني كردن كودكان در مقابل بتها را در ميان كارتاژها چنين توصيف مي كند :
با شور وشوق وعلاقه با خيال آرام ، كودكان خود را در مقابل بتها قرباني مي كردند و آنان كه از خود فرزندي نداشتند كودكان فقرا را مي خريدند و در مقابل بتها سر از تنشان جدا مي كردند. توگويي كه اين كودكان، گوسفند يا پرندگان كوچكي بودند كه ذبح مي شدند. در اثناي قرباني كردن والدين كودكان نيز بدون ريختن قطره اشكي يا ابراز شكايتي شاهد ماجرا بودند. اگر برخي از والدين نيز سستي و يا شكايت مي كردند بايد توبه مي كردند و ازگناه خويش عذر مي خواستند اما در هر صورت كودكانشان قرباني مي شدند. تمام محوطه معبد مملو از صداي طبلها و شيپورها مي شد و اگر هم كسي ناله اي مي كرد هرگز به گوش ديگران نمي رسيد .
روميان عقيده داشتند نوزادي كه شكل واندازه غير عادي دارد يا بيش از اندازه مي گريد نبايد زنده بماند. آنان بيشتر، اولين فرزند را بويژه اگر پسر بود زنده نگه مي داشتند و بقيه را نابود مي كردند يا به درياها و رودخانه ها مي انداختند ويا طعمه حيوانات مي كردند. كشتن كودكان، يك شيوه عادي براي كنترل جمعيت به حساب مي آمد، بسيار اتفاق مي افتاد كه كودكان را در لاي ديوارها مدفون مي كردند. در كتيبه اي از 1000 ميلادي در معبد دلفي مي خوانيم كه :
از ميان 600 خانواده فقط به شش خانواده اجازه داده بودند كه بيش از يك دختر را بزرگ كنند. حتي خانواده هاي ثروتمند مجبور بودند دختران خود را از بين ببرند. كمتر اتفاق مي ا فتاد كه خانواده اي اجازه داشته باشد بيش از دو پسر بزرگ كند.
در گذشته، زندگي كودك درجوامع ديگر نيز تقريباً اينچنين بوده است. براي نمونه در بين چينيها رسم بود كه پدران، دختران خود را مي فروختند. در بين اعراب دوران جاهليت كه حوادث آن به دليل نزديك بودن با ظهور اسلام روشنتر بيان شده، وضعيت اسفباري حاكم بوده است. درآن زمان اعراب، فرزندان خود را به دليل تعصبهاي قومي و نيز گريز از پرداخت نفقه، زنده زنده مدفون مي ساختند.
در دوران گذشته آنچه بيش از همه مانع اين جنايتها شد تعاليم اديان الهي بود. اسلام به عنوان كاملترين وآخرين دين الهي با انقلابي در بينشها و در نتيجه، انقلابي در بينش نسبت به كودك ظهور كرد. در تعاليم اسلامي كودك آنچنان ارزش و جايگاهي يافته بود كه تا وقتي كه كودكي بر دوش حضرت رسول (ص) نشسته بود، او از سجده بر نمي خاست يا نماز را – با آن همه ارزش واهميتي كه دارد – به خاطر گريه كودك با عجله تمام مي كرد. در صدر اسلام قوانيني براي كودك وضع شد كه اينك بعد از چهارده قرن ،بشر اندك اندك به آنها مي رسد ، بعضي از اين اصول وقوانين عبارتند از :
1.جلوگيري از قتل كودكان. قرآن كريم مي فرمايد : فرزندان خود را از ترس كمي روزي نكشيد، ما به آنها و شما روزي مي دهيم، زيرا كشتن آنها خطاي بزرگي است.
2. مهرورزي و محبت به كودكان. پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد : به كودكان خود احترام كنيد و با آداب و روش پسنديده با آنها رفتار كنيد .
امام

 

دانلود تاريخچه روانشاسي رشد

دریــــافت فایـــل