بررسی و دانلود تحقیق برنامه ريزي

بررسی و دانلود تحقیق برنامه ريزي دارای نکات کلیدی تحقیق برنامه ريزي

برنامه ريزي
چكيده
برنامه توسعه فردي يك برنامه زمان‌بندي شده مكتوب براي برآورده شدن نيازهاي حرفه اي افراد در جهت رشد و توسعه آنهاست. در اين برنامه سعي مي گردد تا كاركنان با توجه به توانائيها و قابليتهاي خود، در راستاي اهداف سازمان و شغل خويش توسعه يابند و بين نيازهاي توسعه فردي و وظايف شغلي خويش ارتباطي پويا برقرار كنند. برنامه ريزي توسعه فردي به عنوان يك «ابزار كاربردي» باعث رشد و ارتقاي دانش و مهارت كاركنان ازطريق مشاركت فعال سرپرستان و مديران مي شود كه مهمترين ويژگي آن تعامل دو سويه كاركنان و سرپرستان (مديران) است. در اين مقاله مفاهيم مربوط به برنامه توسعه فردي (ضرورت، تعريف، اهداف و مزايا)اشاره مي شود و در ادامه فرايند 6 مرحله اي از برنامه توسعه فردي (شناسايي اولويتهاي عملكرد، تعيين ارزيابي نيازهاي مهارتي و اهداف توسعه اي، شناسايي گزينه هاي توسعه و انتخاب فعاليتها، در ميان گذاشتن اهداف توسعه با سرپرستان و بحث با آنها پيرامون اهداف توسعه ، اجرا ونظارت بر پيشرفت فرايند)، به تفصيل تشريح مي گردد.
مقدمه
انسان، محور بهره وري است، وكليه سازمانها با هرنوع ماموريتي كه دارند بايد بيشترين سرمايه، وقت وبرنامه رابه پرورش انسانها از ابعاد مختلف اختصاص دهند. به گونه اي كه انسان سازماني، در ابعاد مختلف آمادگي ايجاد پرورش و كاربردي كردن بهروري فردي گروهي و سازماني را دارا باشد.
توسعه منابع انساني در سازمانها به نوعي تعهد و انتظار متقابل و وظيفه دو سويه بين فرد و سازمان مبدل شده است. در چهارچوب اين تعهد و انتظار متقابل، كاركنان بايد ضمن نشان دادن التزام عملي به انجام وظايفي در راستاي اهداف سازماني، و همچنين رفتار در چهارچوب نظامنامه آن، حقوق متقابلي را نيز براي خود تعريف كنند. از اهم اين حقوق مي توان به بهره مندي از فرصت توسعة مستمر دانش و مهارت كاري و تكامل جنبه هاي مختلف شخصيتي كاركنان اشاره كرد. از سوي ديگر سازمان نيز در چهارچوب انتظارات به حق خود از كاركنان مي خواهد كه با نهايت تلاش و تعهد در راستاي تحقق اهداف سازمان گام بردارند(ابيلي، 1382).
امروز اغلب سازمانها و افراد موجود در آن با عـــدم اطمينان و تغييرات محيطي مواجه مي شوند. بعضي عوامل تأثير گذار بر سازمانها شامل تقاضا براي كيفيت بيشتر، رشد جهاني شدن اقتصاد و رقابت و افزايش سطوح فناوري است. در چنين وضعيتي سازمانها بايد ياد بگيرند كه چگونه انرژي هاي خلاق افراد را آزاد سازند و همچنين آنها بايد ياد بگيرند كه چگونه به افراد مختلف سازمان احترام بگذارند، تا آنها قادر باشند كه عملكرد موفقي در سازمان داشته باشند و بتوانند با همديگر در راستاي اهداف مشترك كار كنند و بتوانند بر مشكلات سازماني فائق آيند . (Nixon,1994)
تفكر سنتي مديريت در عبارت «من مدير هستم و اين افراد براي من كار مي كنند» خلاصه مي شد. در اين نوع تفكر، جهت دهي و كنترل با اقتدار كامل از طرف سازمان اعمال مي شد. در اين شيوه اعضاي تيم از جهت دهي تعيين شده از طرف مديران پيروي مي كردند و از آزادي عمل كمتري برخوردار بودند و از آنهاخواسته نمي شد كه براي گستردگي كارهاي روزانه خود فكر كنند. مديران براي اعضاي تيم برنامه ريزي مي كردند و تيم ها وابسته به مديران بودند.


دانلود مستقیم فایل