اسلامى

دریافت تحقیق مفهوم شهود در فلسفه اسلامى | 17360 alis

تحقیق, مفهوم, شهود, در, فلسفه, اسلامى

مفهوم شهود در فلسفه اسلامى
مقدمه
مفهوم «شهود» (1) را مى‏توان در زمينه‏هاى مختلف بررسى كرد. اين مفهوم، در فلسفه جايگاهى رفيع داشته و در تقسيمات اوليه وجود، مباحث علم و عالم و معلوم، شناخت‏شناسى و هستى‏شناسى توسط فلاسفه به مورد بحث گذاشته شده است. (2) همچنين، مفهوم «شهود» در عرفان و تصوف منزلتى بس ارجمند يافته و عرفا مباحثى ارزشمند در خصوص «شهود» و «حضور» از خود بر جاى نهاده‏اند. در مباحث اخلاقى و فلسفه اخلاق هم برخى صاحب‏نظران به اين واژه عطف توجه كرده و مكتب شهودگرايى در اخلاق، در اواخر قرن
نوزدهم رونق خاصى يافته است. (3) همين‏طور متكلمان و دين‏شناسان به مناسبت‏هايى مفهوم شهود و پى‏آمدهاى حاصله از آن را مورد مداقه خود قرار داده و در اعتلاى نظر خود به شهود مطلق كه مختص خداى متعال است نائل شده‏اند. (4)
حال با توجه به گستردگى زمينه بحث و كنكاش علمى در اين واژه، مناسب است تنها به بحث پيرامون يك جنبه آن اكتفا كرده و در موارد ديگر تنها به اشاره‏اى گذرا بسنده كرد. هرچند به يك معنا، بررسى دقيق و موشكافانه يك مفهوم در يك جنبه خاص مستلزم پرداختن به جنبه‏هاى ديگر است. اما به لحاظ محدوديت اين مقاله، تا حد امكان از گستردگى بحث اجتناب خواهد شد. در اين نوشتار، جنبه‏هاى عقلى و يا به تعبير دقيق‏تر جنبه‏هاى فلسفى «شهود ش مورد بررسى قرار گرفته با نگاهى گذرا به سير تاريخى اين بحث و آشنايى با انديشه‏هاى فلاسفه غربى و اسلامى، به كنكاش در اين مبحث‏خواهيم پرداخت. هر چند بايد اذعان داشت تتبع عميق در اين بحث از حوصله يك مقاله خارج بوده و نيازمند مبحثى گسترده و فراگير مى‏باشد. اما اين اعتراف نمى‏بايست مانع پرداختن اجتمالى به آن شود. ابتدا، قبل از پرداختن به هرگونه بحثى، به معانى لغوى و اصطلاحى «شهود» نظر مى‏افكنيم.
واژه «شهود»
در بسيارى موارد، واژه «شهود» با واژه «حضور» به يك معنا به كار مى‏رود و بعضا به جاى يكديگر استعمال مى‏شوند. شهود از ريشه «شهد» مشتق شده كه به معناى حضور مى‏باشد. و حضور از ريشه «حضر» در مقابل غيبت‏به كاكر مى‏رود. (5) هرگاه شهود و حضور به يك معنا گرفته شوند، معناى مقابل اين دو غيبت است. اگر شى‏ء از شى‏ء ديگر غايب بود (غيبت فيزيكى يا معنوى) حضور و يا شهودى صورت نمى‏گيرد. و اگر غيبت‏برطرف شد و دو شى‏ء بدون مانع در كنار يكديگر قرار گرفتند، در اين صورت آن دو شى‏ء براى يكديگر حضور دارند. (6) در لغت معناى ديگرى براى شهود بيان داشته‏اند كه عبارتند از: وجدان، حدس، كشف، اشراق، ادراك، الهام، وجود و مانند آن. (7)
در علوم مختلف عقلى، براى اين واژه اصطلاحات متفاوتى وجود دارد. در اصطلاح فلسفى، در بحث معرفت‏شناسى، شهود غالبا به معناى حضور مى‏آيد. در تقسيم‏بندى علم، علم شهودى كه همان علم حضورى است در مقابل علم حصولى قرار مى‏گيرد. در اين‏گونه علم، معلوم در محضر عالم است و عالم به معلوم شهود دارد. در اين صورت مى‏توان گفت عالم و معلوم نسبت‏به يكديگر حضور يا شهود دارند و اتحاد عالم با معلوم صورت مى‏گيرد. (8)
در اصطلاح عرفانى، واژه شهود معنايى غير از حضور به خود گرفته است. هر چند در مرحله‏اى كه عارف هب شهود حق نايل مى‏شود، حتما حضور هم صدق خواهد كرد. حضور عرفانى در مقابل غيبت است. شهود عرفانى به معناى كشف و مكاشفه است و در اين صورت معنايى مرادف با رؤيت پيدا مى‏كند. (9)
در اصطلاح اخلاقى، شهود بر يك احساس درونى اطلاق مى‏شود. احساسى كه برخاتسه از درون است و هيچ‏گونه تجربه بيرونى در آن دخالت ندارد. اين احساس مى‏تواند بين خير و شر، حسن و قبح تميز دهد. در اين صورت شهود به يك نوع قضاوت درونى بازگشت مى‏كند كه معناى مرادف با وجدان دارد. (10)
در اصطلاح كلامى، شهود دو معناى صاعد و نازل به خود گرفته است. در معناى اوليه، شهود به معناى شهادت در مقابل غيبت است. عالم شهادت كه در اصطلاح دينى آمده، همان عالم حسوسات است كه مشهود انسان قرار مى‏گيرد. در مقابل آن عالم غيب است كه از حوسا ظاهرى انسان غايب مى‏باشد. معناى ثانوى شهود كه معناى صاعد و متعاليه‏اى است، تنها در مورد خداى متعال اطلاق مى‏گردد. به اين معنا، تنها خداى متعال شاهد بر همه موجودات بوده و بر همه چيز و همه جا شهود مطلق دارد. (11)
پس از آشنايى كوتاه با معانى و اصطلاحات عقلى مفهوم شهود، ابتدا نظرى اجمالى به اصطلاح عرفانى اخلاقى و كلامى خواهيم انداخت و آن‏گاه اصطلاح فلسفى شهود را بسط بيش‏ترى خواهيم داد.
شهود عرفانى
مفهوم شهود در عرفان و تصوف از مفاهيم اصلى به حساب مى‏آيد. شهود و يا مشاهده بر موردى اطلاق مى‏شود كه رؤيتى صورت گيرد. محل اين رؤيت قلب بوده و چنين رؤيتى تنها به دليل توحيد يعنى بالحق محقق مى‏شود. با اين خصوصيات است كه شهود عرفانى حاصل يم شود. زمانى كه مشاهده صورت گرفت، شاهد در مشهود فانى شده و خودى نمى‏بيند، در اين صورت شهود حق بالحق است. اين‏گونه شهود به تجلى ذات حق تعلق خواهد گرفت. (12)
شهود واقعى نزد عرفاء، رؤية حق به حق است. (13) و شهود ذاتى يا مشاهده ذاتيه، شهود حق تعالى است كه حاصل آن يك نوع معرفت‏يقينى خواهد بود كه به «عين اليقين‏» موسوم مى‏گردد. (14)
حضور در اصطلاح عرفانى در مقابل غيبت‏به كار مى‏رود. هر گاه قلب عارف از خلق غايب و به حق حاضر باشد، در اين صورت حضور صورت مى‏گيرد. (15) و گاه حضور در مقابل غفلت‏به كار مى‏رود، كه در اين صورت به معناى تنبه خاص است. اگر براى عارف تنبهى سبت‏به حق صورت گرفت كه نتيجه اين تنبه غيبت از ماسواى حق باشد، در اين صورت حضور نزد حق محقق شده است، (16) و به دنبال اين حضور و تنبه، عارف مى‏تواند شهودى نسبت‏به حق داشته باشد (اگر اسباب مشاهده را از قبل فراهم ساخته باشد) . در اين معنا، حضور مقدمه‏اى براى شهود است. آنچه در قلب حاضر است و ذكر و ياد انسان را به خود مشغول داشته است همان مشهود انسان بوده و عارف شاهد آن است. اگر آنچه كه در قلب غلبه حضورد ارد علم باشد، در اين صورت عارف شاهد علم است. و اگر امر غالب وجد باشد، عارف شاهد وجد است، و اگر غالب بر قلب او حق باشد (17) در اين صورت عارف به شهود واقعى دست‏يافته و شاهد حق شده است. پس اين‏گونه حضور مى‏تواند شرط شهود باشد، همچنين مى‏تواند شرط سماع هم باشد. تا حضورى صورت نگيرد. سمعى در كار نخواهد بود. (18)
در عرفان، اصطلاح كشف گاه به معناى شهود به كار رفته است، اما غالبا عرفا كشف را بر مقامى كه فوق شهود است اطلاق مى‏كنند. تشابه كشف و شهود در اين است كه هر دو طريقى براى كسب معرفت‏به حساب مى‏آيند. اما تفاوت آن‏ها از دو جهت است: يكى اين‏كه متعلق مكاشفه معانى است ولى متعلق شهود ذوات است. و ديگر اين‏كه كشف اتم و اعلى از مشاهده است. لذا مكاشفه يك نوع ادراك معنوى است كه اختصاص به معانى پيدا مى‏كند. (19)
نتيجه آن‏كه بر اساس اصطلاح عرفانى، شهود مى‏تواند طريقى براى كسب معرفت‏باشد و اگر معرفتى از اين طريق براى عارف حاصل شد، اين معرفت‏يقينى است، زيرا هيچ‏گونه واسطه‏اى در كسب اين آگاهى دخالت نداشته عارف مستقيما مشهود را رؤيت مى‏كند.
شهود اخلاقى
شهود اخلاقى به معناى يك احساس درونى است كه انسان توسط اين احساس قادر خواهد بود بين خير و شر ويا حسن و قبح تمايز ببيند. يكى از مسائل مهم فلسفله اخلاق همين نكته است كه آيا تشخيص خير و شر و يا حسن و قبح بر چه اساسى است؟ آيا مى‏توان وجود نيرويى را در انسان پذيرفت كه خود خوبى‏ها و بدى‏ها از هم متمايز سازد؟ اگر چنين نيروى درونى را بپذيريم، آيا فطرى است‏يا كسبى؟ آيا در تقويت و يا تضعيف اين احساس درونى مى‏توان كوشش كرد؟ (20)
اين‏ها مسائلى است كه از ديرزمان در فلسفه اخلاق به بحث گذاشته شده و عده‏اى را بر آن داشته است تا در درون انسان به وجود احساسى قايل شوند كه در قضاياى اخلاقى حاكم است هر چند در طول تاريخ بررسى‏هاى حكمت عملى، اين احساس و نيروى درونى نام‏هاى متفاوتى به خود گرفته، اما همگى يك معنا را دربرداشته است.
ارسطو و پيروان مشايى وى، نيروى عقل را در اين امر حاكم مى‏دانند و تعبير عقل عملى را به كار گرفته‏اند، عده‏اى ديگر، نيروى وهم را بدين قضاوت گمارده‏اند و برخى از نيرويى غير از عقل و وهم به نام وجدان و يا ضمير اخلاقى نام برده‏اند. (21) در اسلام، دو طرز تفكر نسبت‏به حسن و قبح در بين انديشمندانى كه به اين امر پرداخته‏اند، به چشم مى‏خورد. عده‏اى حسن و قبح را عقلى دانست

 

دانلود تحقیق مفهوم شهود در فلسفه اسلامى

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق ویژگیهاى کلى انقلاب اسلامى در مقایسه با انقلابهاى روسیه و فرانسه | 17377 alis

تحقیق, ویژگیهاى, کلى, انقلاب, اسلامى, در, مقایسه, با, انقلابهاى, روسیه, و, فرانسه,

ویژگیهاى کلى انقلاب اسلامى در مقایسه با انقلابهاى روسیه و فرانسه
مقایسه پدیده‏هاى مشابه مى‏تواند در شناخت هر چه بیشتر آنها مفید واقع شود در تاریخ‏جهان انقلابهائى رخ داده و ممکن ست‏بین این انقلابها تشابهات فراوانى وجود داشته باشد.بحث مراحل یا روند انقلاب در قرن بیستم و پس از انقلاب روسیه، مطرح شد.در این میان برخى از محققین غربى که پدیده، انقلاب را بررسى مى‏کردند متوجه شدند که بین انقلاب روسیه و انقلابهاى فرانسه، انگلستان، هلند و…شباهتهایى وجود دارد که این موجب پیدایش مکتبى بنام تاریخ طبیعى انقلاب گردید.
نویسندگان این مکتب معتقدند که انقلابهاى گذشته کم و بیش روند مشابهى را طى کرده‏اند و این روند بر آیندى طبیعى و اجتناب ناپذیر است.
از مهمترین نویسندگان این مکتب «کرین برینتون‏» و «ادواردبتى‏» مى‏باشند.اما انقلاب اسلامى خط بطلان بر نظریات این مکتب کشید، اگر چه در بعضى موارد انقلاب اسلامى با دیگر انقلابها وجه تشابه دارد، در عین حال شرایط و اوضاع و احوال سیاسى، اجتماعى آنها تفاوتهاى اساسى را نشان مى‏دهد و از آنجا که کثرت پدیده‏هاى مورد مقایسه کار سنجش و تطبیق را مشکل و پیچیده مى‏سازد ما در این نوشتار انقلاب فرانسه و روسیه را به عنوان دو سمبل از دو نظام غرب و شرق و دو ایده‏ئولوژى متفاوت شناخته شده، براى مقایسه با انقلاب اسلامى که آرمانهاى مذهبى و حاکمیت جهانى اسلام و حاکمیت مستضعفین و مستکبرین را نوید مى‏دهد برگزیده‏ایم.
باید توجه داشت که مقایسه این دو انقلاب با انقلاب اسلامى نیاز به یک تحقیق وسیع و مشروح دارد که در این نوشتار مختصر نمى‏توان به این مهم دست‏یافت.از این رو مى‏خواهیم یک چهار چوب کلى براى مقایسه این سه انقلاب با یکدیگر ارائه دهیم.
1- میزان مشارکت‏سیاسى در انقلاب فرانسه جز جمعیت محدودى از طبقه اشراف و بورژواها با نظام همکارى نکردند و فقط در منطقه جغرافیایى پاریس فعال بودند.در انقلاب روسیه نیز عده محدودى از کارگران کارخانجات و سربازان فعال بودند و گروههاى شرکت کننده همان کارگران و سربازان و حزب بلشویک بود و فقط در منطقه جغرافیایى پطرزبورگ – مسکو فعال بودند، اما انقلاب اسلامى ایران تمام اقشار ملت اعم از کارگران، کارمندان، دانشگاهیان، بازاریان، روحانیون و…در تمام نقاط کشور همزمان ولى بطور عمده در شهرها مشارکت فعال داشتند و بر این اساس مى‏توان گفت: یکى از مشخصه‏هاى انقلاب اسلامى شرکت وسیع مردم در آن مى‏باشد که در مقایسه با دیگر انقلابها بسیار چشمگیرتر و فراگیرتر بوده است.
پروفسور حامد الگار در این زمینه مى‏گوید:
«یکى از ممیزات انقلاب اسلامى ایران شرکت وسیع توده‏هاى مردم بود.در انقلاب‏هاى فرانسه، روسیه و چین انقلاب همیشه با جنگ داخلى همراه بود…»
فرد هالیدى نیز معتقد است که از لحاظ به صحنه کشان

 

دانلود تحقیق ویژگیهاى کلى انقلاب اسلامى در مقایسه با انقلابهاى روسیه و فرانسه

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اعتقادات اسلامى از نظر شيعه دوازده امامى | 19971 alis

تحقیق, اعتقادات, اسلامى, از, نظر, شيعه, دوازده, امامى

اعتقادات اسلامى از نظر شيعه دوازده امامى
خدا شناسى
1 – نظرى بجهان از راه هستى و واقعيت – ضرورت وجود خدا .
2 – نظرى ديگر از راه ارتباط انسان و جهان – خاتمه فصل وحدانيت خدا .
3 – ذات و صفت .
4 – معنى صفات خداوندى 5 – توضيح بيشترى در معنى صفات 6 – صفات فعل 7 – قضا و قدر 8 – انسان و اختيار

1 – نظرى بجهان از راه هستى و واقعيت – ضرورت وجود خدا
درك و شعور انسان كه با پيدايش او توأ م است در نخستين گامى كه برميدارد هستى خداى جهان و جهانيان را بر وى روشن ميسازد .
زيرا برغم آنان كه در هستى خود و در همه چيز اظهار شك و ترديد ميكنند و جهان هستى را خيال و پندارمينامند ما ميدانيم يكفرد انسان در آغازپيدايش خود كه با درك و شعور توأ م است , خود و جهان را مييابد يعنى شك ندارد كه ( او هست و چيزهاى ديگرى جز او هست ) و تا انسان انسان است اين درك و علم در او هست و هيچگونه ترديدى بر نميدارد و تغيير نميپذيرد .
اين واقعيت و هستى كه انسان در برابر سوفسطى و شكاك اثبات ميكند ثابت است و هرگز بطلان نميپذيرد يعنى سخن سوفسطى و شكاك كه در حقيقت نفى واقعيت ميكند هرگز و هيچگاه درست نيست پس جهان هستى واقعيت ثابتى دربر دارد .
ولى هر يك از اين پديده هاى واقعيت دار كه در جهان ميبينيم دير يا زودواقعيت را از دست ميدهد و نابود ميشود و از اينجا روشن ميشود كه جهان مشهود و اجزاء آن خودشان عين واقعيت ( كه بطلان پذير نيست ) نيستند بلكه بواقعيتى ثابت تكيه داده با آن واقعيت , واقعيتدار ميشوند و بواسطه آن داراى هستى ميگردند و تا با آن ارتباط و اتصال دارند با هستى آن هستند و همين كه از آن بريدند نابود ميشوند ما اين واقعيت ثابت بطلان ناپذير را ( واجب الوجود ) خدا ميناميم .

2 – نظرى ديگر از راه ارتباط انسان و جهان
راهى كه در فصل گذشته براى اثبات وجود خدا پيموده شد , راهى است بسيار ساده وروشن كه انسان با نهاد خدادادى خود آن را ميپيمايد و هيچگونه پيچ و خم نداردولى بيشتر مردم بواسطه اشتغال مداوم كه بماديات دارند و استغراقى كه در لذائذ محسوسه پيدا كرده اند رجوع بنهاد خدادادى و فطرت ساده و بيآلايش برايشان بسيار سخت و سنگين ميباشد .
از اين روى اسلام كه آئين پاك خود را همگانى معرفى ميكند و همه را در برابرمقاصد دينى مساوى ميداند اثبات وجود خدا را با اينگونه مردم از راه ديگر در ميان مينهد و از همان راهى كه فطرت ساده را از توجه مردم بدور داشته با ايشان سخن گفته خدا را ميشناساند .
قرآن كريم خدا شناسى را از راههاى مختلف بعامه مردم تعليم ميدهد و بيشتر از همه افكارشان را به آفرينش جهان و نظامى كه در جهان حكومت ميكند معطوف ميدارد و به مطالعه آفاق و انفس دعوت مينمايد زيرا انسان در زندگى چند روزه خود هر راهى را پيش گيرد و در هر حالى كه مستغرق شود از جهان آفرينش و نظامى كه در آن حكومت ميكند بيرون نخواهد بود و شعور و ادراك وى از تماشاى صحنه شگفت آور آسمان و زمين چشم نخواهد پوشيد .
اين جهان پهناور هستى كه پيش چشم ما است ( چنانكه ميدانيم ) هر يك ازاجزاء آن و مجموع آنها پيوسته در معرض تغيير و تبديل ميباشد و هر لحظه در شكل تازه و بيسابقه اى جلوه ميكند .
و تحت تأ ثير قوانين استنثاء ناپذير لباس تحقق ميپوشد و از دورترين كهكشانها گرفته تا كوچكترين ذره اى كه اجزاء جهان را تشكيل ميدهد هر كدام متضمن نظامى است واضح كه با قوانين استثناء ناپذير خود بطور حيرت انگيزى در جريان ميباشدو شعاع عملى خود را از پستترين وضع بسوى كاملترين حالات سوق ميدهد و به هدف كمال ميرساند .
و بالاتر از نظامهاى خصوصى نظامهاى عموميتر و بالاخره نظام همگانى جهانى كه اجزاء بيرون از شمار جهان را بهمديگر ربط ميدهد و نظامهاى جزئى را بهم ميپيوندد و درجريان مداوم خود هرگز استثناء نميپذيرد و اختلال برنميدارد .
نظام آفرينش اگر انسانى را مثلا در زمين جاى ميدهد ساختمان وجودش را طورى تركيب ميكند كه با محيط زندگى خود سازش

 

دانلود تحقیق اعتقادات اسلامى از نظر شيعه دوازده امامى

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى | 19961 alis

تحقیق, اسلامى, شدن, دانشگاهها, در, نگاه, امام, خمينى

اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى
يكى از مهمترين عوامل اسلامى شدن دانشگاهها تدوين صحيح علوم انسانى بر اساس علوم اسلامى، هماهنگ با آخرين پيشرفتهاى علوم انسانى در مغرب زمين مى‏باشد. اما در اينجا بايد نكاتى را در تحقق اين امر بنيادين و سرنوشت‏ساز در عرصه دانشگاهها و مراكز آموزشى مورد توجه جدى قرار داد و آن اينكه در اسلام بعد از تاريخ صدر آن با عدم فعليت تاريخى و سياسى نظام ولايت در زمان حيات ائمه خصوصا بعد از شهادت امام حسن (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران، جنبه سياسى و اجتماعى اسلام كه در عرصه حكومت در انحصار خلفاى بنى‏اميه و بنى‏عباس و بعدا سلاطين مستبد قرار گرفت، از جنبه فكرى، اعتقادى و معنوى آن جدا گشت و در نتيجه با وجود رشد علوم الهى و حتى طبيعى و رياضى در تاريخ و تمدن اسلامى، علوم انسانى از جامعه شناسى تا علم سياست و اقتصاد به علت عدم وجود آزاديهاى سياسى به انحطاط كامل گراييد تا بعد از نهضت مشروطه، با روى كار آمدن حكومت وابسته پهلوى، با وجود طرفدارى اين رژيم در غربى كردن جامعه اسلامى مجددا به علت فقدان استقلال و آزاديهاى ملى و سياسى، علوم اجتماعى و انسانى عليرغم تاثيرپذيرى سطحى و صورى از تفكر و تمدن غرب مجال رشد و نضج كافى نيافت. تا با ظهور انقلاب اسلامى و تشكيل نظام مقدس مبتنى بر ولايت و رهبرى حضرت امام‏خمينى (ره)، مسائل معنوى و علوم دينى با جنبه‏هاى سياسى، اجتماعى و مادى، پيوندى مستحكم يافت كه بعدا مى‏بايست در انقلابى فرهنگى با تبيين و تفسير علمى اين پيوند مقدس به صورتى علمى و دانشگاهى در عرصه تدوين علوم انسانى بر اساس مبانى اصيل اسلامى كه بعد از شهادت امام حسن مجتبى (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران به علت ظهور و حاكميت‏حكومتهاى غير دينى و مستبد مسكوت ماند، صورت مى‏پذيرفت. اما متاسفانه عدم تحقق اين امر اساسى بعد از وقوع انقلاب اسلامى بتدريج موجب ازدياد فقر فرهنگى در زمينه علوم انسانى و تجربى جديد و در نتيجه باعث تشديد وابستگى فكرى برخى از اساتيد دانشگاهى ايران به غرب گرديد و اين امر نيز تاكنون موجب ظهور برخى بحرانهاى فكرى، سياسى و دانشگاهى در اين سرزمين گرديده است و امروز بعد از تحقق نظام ولايت در اين كشور با تهاجم و شبيخون فرهنگى غرب، دانشگاههاى ايران عرصه تاخت و تازانديشه‏هاى ضد اسلامى و ضد ولائى گشته است تا به حدى كه برخى از مراكز پژوهشى علمى و فكرى كشور نيز متاسفانه تحت تاثير اين امواج سهمگين غير اسلامى قرار گرفته‏اند. تا به آنجا كه مقام معظم رهبرى درباره اين امر خطير و حساس با صراحت هشدار داده و مكررا فرموده‏اند ‘آينده نظام وابسته به اسلامى كردن دانشگاهها مى‏باشد’ زيرا مى‏دانيم كه همه مسوولين نظام بدون استثناء درآينده همانند گذشته با تحصيل رسمى در دانشگاهها و يا در خارج از آن تحت تاثير وضعيت فكرى و اجتماعى آن مى‏باشند. آنچه در اين مورد ذكر آن بسيار سرنوشت‏ساز مى‏باشد اين است كه از آنجا كه بزرگترين پيام فرهنگى حضرت امام خمينى (ره) در ارتباط با نحوه تدوين علوم انسانى دانشگاهها بر اساس حقايق و تعاليم معنوى اسلامى در اين فرموده موجز اما بسيار عميق ايشان خلاصه مى‏شود كه ‘تمام علوم چه علوم طبيعى باشد و چه علوم غيرطبيعى باشد، آنكه اسلام مى‏خواهد، آن مقصدى كه اسلام دارد اين است كه تمام اينها مهار بشود به علوم الهى و به توحيد بازگردد’ (1) .انديشمندان و اساتيد متفكر و متعهد دانشگاهى و حوزوى مى‏بايست‏با نوعى وحدت فكرى و با نوعى همفكرى علمى به تدوين علوم انسانى جديد با استفاده از برخى دستاوردهاى علوم جديد در غرب براساس مبانى فكرى و علمى علوم اسلامى و حقايق مكتب بزرگ اسلام مبادرت ورزند تا قادر به ايجاد تحول و تحقق انقلاب فرهنگى مورد نياز كشورمان گردند تا به اين وسيله هم برخى معضلات عميق فرهنگى كشورمان مرتفع گردد و هم رسالت جهانى و فرهنگى عميق انقلاب بزرگ اسلامى در سطح جهان بحران زده معاصر محقق گردد.
در اينجا لازم است‏براى فهم عميق جمله مذكور حضرت امام كه در دنياى علمى و فكرى امروز جهان غرب و معاصر مورد توجه برخى بزرگترين متفكران معاصر قرن حاضر مى‏باشد اشاراتى كنيم (تا مشخص گردد كه امر تدوين علوم انسانى جديد بر اساس حقايق دين اسلام كه يكى از مهمترين اركان اسلامى شدن دانشگاهها و همه مراكز فكرى و آموزشى كشور است‏خود نياز به كارى فكرى و نظرى در سطح همه علوم اسلامى و بشرى با حضور همه‏انديشمندان اصيل اسلامى و عالم به معارف جديد بشرى دارد و به همين علت جز با تفكر و اجتهادى زنده و همه جانبه و جديد ممكن نمى‏باشد به عبارت ديگر تحقق اين امر اساسى نيازمند يك جهاد فرهنگى و علمى بزرگ مى‏باشد كه تنها با صدور چند بخشنامه عملى و يا نصيحت واندرز اخلاقى در سطح دانشگاهها هرگز ممكن نمى‏باشد.
در اينجا براى اينكه به ژرفاى سخن بزرگ معظم‏له وقوف كامل يابيم نظر يكى از بزرگترين فيزيكدانان و جهان‏شناسان تمام تاريخ علم مغرب زمين يعنى’ماكس پلانگ’ را در نيمه اول قرن حاضر متذكر مى‏گرديم ‘به اين ترتيب به جايى مى‏رسيم كه علم حدودى را كه از آنها نمى‏تواند تجاوز كند معين مى‏نمايد و در عين حال نواحى ديگرى را نشان مى‏دهد كه از حوزه فعاليت وى خارج است… نقطه عزيمت ما از سرزمين يك علم خصوصى بود و در ضمن به يك رشته مسائل رسيديم كه همه جنبه فيزيكى خالص داشتند ولى در پايان كار از جهانى كه فقط جنبه حسى داشت‏به يك جهان واقعى متافيزيكى رسيديم. (2)
‘برخى موانع اسلامى شدن دانشگاهها’
البته تحقق سخن حضرت امام (قدس سره) مبنى بر لزوم بازگشت همه علوم به علم شريف توحيد نيازمند تحقق ‘انقلاب فرهنگى’ بزرگى است كه متاسفانه تاكنون در عرصه دانشگاهها و مراكز پژوهشى تحقق نيافته است زيرا غالب اساتيد رشته‏هاى فلسفه و الهيات و عرفان كه مى‏بايست تاكنون به تدوين چارچوب و تعريف دقيقى از نگرش اسلام در خصوص جهان بينى فلسفى متناسب با تفكر و تمدن معاصر جهان براى هدايت علوم انسانى پايه و فنى اهتمام مى‏ورزيدند با بى‏تفاوتى و سكوت از اهتمام به چنين مساله سرنوشت‏سازى خوددارى نمودند و حتى برخى از آنها با وجود اعتقادات دينى و آشنايى با تفكر جهان غرب، حضور در چنين عرصه حياتى و ارتباط غير مستقيم و علمى با عرصه حكومت و سياست كشور اسلامى را نوعى كار ‘ايدئولوژيك’ و سياسى صرف تلقى كردند. از سوى ديگر با وجود چنين خلاء و فقر فرهنگى، بعضى از اساتيد علوم اجتماعى، اقتصادى و سياسى كه فاقد فهم عميق نسبت‏به مبانى فلسفى براى ايجاد چارچوب مورد نياز انقلاب فرهنگى در اين سرزمين الهى مى‏باشند، تحت تاثير مكاتب اجتماعى و سياسى غرب با طرفدارى ازبينش و فرهنگ علوم انسانى غرب، مروج غربگرايى در عرصه علوم انسانى و سياسى مى‏باشند و در اين ميان برخى از متخصصان علوم پايه و فنى كه مطالعاتى آزاد در مباحث فلسفى و دينى دارند با تلاش در ‘عصرى كردن معرفت دينى’ سعى در انطباق اسلام با مكتب ‘نئوپوزيتوسيم’ غرب كه در واقع مروج مكتب ‘ماترياليسم جديد و علمى’ مى‏باشد دارند و در اين جهت گروه كثيرى از عالمان علوم پايه و فنى به صورت سطحى و شخصى معتقدند كه علوم مذكور هيچ ارتباطى با رشته‏هايى چون فلسفه و خصوصا عرفان و الهيات و دين ندارند و بلكه در تباين و تخالف باعلوم مذكور هستند و خود داراى قلمروى كاملا مستقل مى‏باشند. چنين بينش مادى و حسى هم اكنون در ميان بسيارى از دانشجويان و برخى اساتيد علوم پايه و فنى و همچنين علوم اجتماعى و سياسى به علت فقدان و حضور يك جريان نيرومند و مترقى فرهنگ اسلامى كه درگذشته با متفكران و بزرگانى چون علامه طباطبايى، استاد شهيد مطهرى و… چنين بينش اصيل و بنيادين براى نسل گذشته را فراهم نمودند و اين تلاش عظيم فرهنگى در انطباق متعادل تعاليم عاليه اسلام با مقتضيات عصرجديد خود زمينه فرهنگى مورد نياز را براى تاسيس حكومت و انقلاب اسلامى در دو دهه گذشته بوجود آورد، نداى اقتباس كامل تفكر و تمدن غرب از جمله توسعه فرهنگى، اقتصادى و سياسى و همچنين كسب علوم جديد و حتى بينش برخى مكاتب فلسفى و الحادى و اومانيستى مغرب زمين را در برخى مراكز دانشگاهى و پژوهشى سر داده‏اند

 

دانلود تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق امام خمينى(ره) گفتمان تجدد اسلامى | 20004 alis

تحقیق, امام, خمينى(ره), گفتمان, تجدد, اسلامى

امام خمينى(ره) گفتمان تجدد اسلامى
گسست از سنت اقتدار و طرحى براى تاسيس نظم جديد بر بنياد آموزه‏هاى دين، ويژگى عمده تجدد اسلامى در حوزه فكر سياسى است، و هر پژوهنده تاريخ انديشه در تمدن اسلامى، چنين تجديد بنايى را در سيماى نظام «جمهورى اسلامى‏» چونان نتيجه پيكار الهى – سياسى امام خمينى (ره) ملاحظه مى‏كند.
روشن است كه سرچشمه‏هاى سنت‏ستيزى و نوگرايى اسلامى و مكنون در بنياد نظام جديد بگونه‏اى است كه هرگز نمى‏توان بر پايه سنت‏هاى فلسفى بزرگى چون فارابى، ابن سينا و صدرالمتالهين از يك سوى، و بخش عظيمى از ميراث فقه شيعه از سوى ديگر، توجيهى نظرى بر وجوب و وجود آن در هفت اقليم تفكر اسلامى تدارك نمود. لاجرم بايد سراغ انديشه‏اى در آثار امام(ره) رفت كه با تهافت همان سنت‏به طرحى از نظم و تمدن جديد توفيق يافته و طلوع گونه‏اى خاص از تجدد اسلامى – سياسى را نويد داده است.
اما، هرچند كه مشاهده يا لمس اين «تفاوت‏» ميان انديشه امام(ره) و سنت‏سياسى مسلمين كار چندان دشوارى نيست، ليكن توضيح علمى اين دگرديسى آغاز شده در «گفتمان سياسى شيعه‏» نيز آسان نمى‏نمايد. بنابراين، آن چه در اين مختصر مى‏آيد، نه توصيف همه وجوه اين تحول، بلكه صرفا بخشى از خصايص منطقى گفتمان جديد است.
به هر حال، اگر اين فرض درست‏باشد كه; انديشه امام(ره)، يا به طور كلى تجدد اسلامى، در واقع، به معناى آغاز نوعى تجديد – اگر نه خروج كامل – از سنت‏سياسى گذشته است، شايد بتوان با تكيه بر «تحليل گفتمانى‏»، تمايزات اساسى آن را با اركان تفكر قديم اسلامى برجسته نموده، و مقدمات نظرى براى تحليل فهم جديد امام (ره) از نصوص دينى فراهم نمود.
مختصات تجدد اسلامى
وقتى سخن از نوگرايى و تجدد در جامعه اسلامى است، در واقع، دو مفروض اساسى را به همراه دارد; نخست آنكه روند يا پروژه تجدد الزاما يك خطى و منحصر به الگوى تجدد سكولار و غربى نيست. و با توجه به خصائص قياس ناپذيرى و تكثر و ترجمه ناپذيرى (untranslatability) قهرى فرهنگ‏ها و تمدن‏ها، تعميم خصايص پديده‏هاى نوگرايانه در فرهنگى چون فرهنگ غرب بر ديگر تمدن‏ها، موانع نظرى و عملى فراوانى دارد; ثانيا فرهنگ اسلامى نشان داده است كه ضمن حفظ ارزشهاى اساسى دين، توان نظرى گسترده‏اى براى توليد يا حداقل انطباق با بسيارى از عناصر و الزامات زندگى و سياست مدرن را دارد. تحولات سده اخير در فرهنگ سياسى اسلامى از يك سو، و بخصوص تلاشهاى نوگرايانه حضرت امام به عنوان يكى از مهمترين نمايندگان اجتهاد اسلامى از سوى ديگر، عدم تعارض دين و تجدد، و فراتر از آن مختصات منحصر به فرد تجدد در جامعه اسلامى را نشان مى‏دهد. درست‏به همين دليل است كه به نظر مى‏رسد كه سخن از «تجدد اسلامى‏» خالى از مبانى و خاستگاه‏هاى نظرى نمى‏باشد. در سطور ذيل، برخى مختصات تجدد اسلامى را با تكيه بر آثار حضرت امام(ره) و به اجمال مورد اشاره قرار مى‏دهيم.
1- آزادى اسلامى
نخستين ويژگى تجربه تجدد، طرح «آزادى‏» و مشخصه اقتدار گريز آن است. آزادى چيزى است كه در ذات خود، بعضا ملازم با نقد گذشته است. مى‏توان گفت كه وجه غالب مفهوم آزادى، جهت‏گيرى آن به سمت آينده است و چنان ساخته شده است كه نفوذ عظيمى در دگرگونى سنت‏ها و سازماندهى مجدد آنها بر اساس الزامات حال و آينده دارد. بدين ترتيب، هرچند آزادى مغاير با مطلق سنت

 

دانلود تحقیق امام خمينى(ره) گفتمان تجدد اسلامى

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اهداف حكومت اسلامى | 20065 alis

تحقیق, اهداف, حكومت, اسلامى,

________________________________________
اهداف حكومت اسلامى
حكومتها بر حسب ماهيت و مصدر مشروعيت مى خويش اهداف و مقاصدى دارند كه در جهت نيل به آن تلاش مى‏كنند.هدف مهم حكومتهاى غير دينى، تأمين نيازهاى مادى و معيشتى مردم خود است .اما حكومتهاى دينى علاوه بر غايت فوق دغدغه‏ى دين و ارزشهاى آن را نيز دارند.
حكومت اسلامى هم به نوبه خود، دغدغه‏ى تأمين سعادت دنيوى و اخروى جامعه‏ى خود را دارد .كه تبيين آن مجال ديگرى مى‏طلبد.استاد شهيد با استناد به روايت ذيل امام على (ع) اهداف كلى حكومت اسلامى را تشريح مى‏كند.كه به اختصار ذكر مى‏شود.
امام على (ع) ضمن رد هدف جاه طلبگى و تحصيل مال و منال دنيا در حكومت خويش، مى‏فرمايد .
و لكن لنرد المعالم من دينك و نظهر الأصلاح فى بلادك فيأمن المظلومون من عبادك و تقام المعطلة من حدودك. (62) .بازگشت به اسلام راستين: هر دينى به مرور زمان، اصول و ارزش‏هاى آن كه راه سعادت و تكامل انسان‏اند، مورد بى‏مهرى و كم توجهى مردم يا گروه خاصى قرار مى‏گيرد.چه بسا، اصول آن «فروع» و فروع آن «اصول» انگاشته شود.كما اين كه امر فوق درباره‏ى احكام و آموزه‏هاى اجتماعى اسلام اتفاق افتاده است.مثلا ارج و تكريم دين از آزادى، عدالت و مخالفت با تبعيض طبقاتى از آموزه‏هايى است كه گوهر آنها طى قرون متمادى بر مسلمانان ناشناخته مانده بود .و كشف و عرصه‏ى آن يك هدف مقدس براى حاكم اسلامى است كه دغدغه‏ى دين دارد.
به ديگر سخن حاكم اسلامى در اولين گام بايد دين را از غير دين تفكيك كرده و آموزه‏هاى ناب و سره آن را ـ كه مطابق فطرت و سازگار با هر عصرى است ـ به تشنگان معرفت و جهانيان عرضه نمايد.
تعليمات ليبراليستى در متن تعاليم اسلامى وجود دارد.اين گنجينه‏ى عظيم از ارزشهاى انسانى كه در معارف اسلامى نهفته بود، تقريبا از سنه‏ى (1320) به بعد در ايران به وسيله‏ى يك عده از اسلام شناس‏هاى خوب و واقعى وارد خود آگاهى مردم شد.يعنى به مردم گفته شد، اسلام دين عدالت است.اسلام با تبعيض‏هاى طبقاتى مخالف است.اسلام دين حريت و آزادى است. (63)
استاد در تبيين فراز اول روايت فوق (لنرد المعالم من دينك) مى‏گويد.
يعنى بازگشت به اسلام نخستين و اسلام راستين، بدعت را از ميان بردن و سنت‏هاى اصيل را جايگزين كردن، يعنى اصلاحى در فكرها و انديشه‏ها و تحولى در روح‏ها و ضميرها و قضاوت‏ها در زمينه خود اسلام. (64)
2.توسعه‏ى اقتصادى: برخى بر اين گمانند كه دين و حكومت دينى همه هم و غم خود را معطوف نيازهاى معنوى و اخروى مردم نموده و بدينسان از عمران و آبادى و توسعه كشور باز مى‏ماند .در حالى كه خود دين عكس آن را بيان مى‏كند.به اين معنا كه توسعه‏ى اقتصادى كشور آن هم به نحو شاخص و چشمگير جزء اهداف حكومت دينى و اسلامى است.امام على (ع) به عنوان جانشين مقام نبوت و حاكم اسلامى در خطبه‏ى فوق به وضوح به اين هدف تاكيد مى‏كند.
استاد در توضيح «نظهر الأصلاح فى بلادك» مى‏گويد.
«نظهر الأصلاح فى بلادك» خيلى عجيب است! «نظهر» يعنى آشكار كنيم، اصلاح نمايان و چشمگير، اصلاحى كه روشن باشد.در شهرهايت به عمل آوريم.آن قدر اين اصلاح اساسى باشد كه احتياج به فكر و مطالعه نداشته باشد.علايمش از در و ديوار پيداست.به عبارت ديگر، سامان به زندگى مخلوقات تو دادن، شكمها را سيراب كردن، تن‏ها را پوشاندن، بيماريها را معالجه كردن، جهل‏ها را از ميان بردن، اقدام براى بهبود زندگى مادى مردم، زندگى مادى مردم را سامان دادن. (65)
باز حضرت على (ع) در فرمان معروف خود به مالك اشتر، يكى از وظايف حاكم را عمران شهرها «عمارة بلادها» ياد مى‏كند. (66)
3.اصلاح روابط اجتماعى: يكى ديگر از اهداف حكومت دينى اصلاح روابط طبقات مختلف جامعه است مثلا حكومت با طرفدارى از مظلوم به احقاق حق وى از ظالم در هر مقام و منصبى كه باشد، بپردازد و امنيت جامعه را به نحوى تنظيم نمايد كه طبقات مختلف جامعه به يكديگر تعدى نكنند.و اين امنيت دو طرفه است يعنى در جامعه‏ى اسلامى بايد سرمايه‏هاى مردم از امنيت كامل برخوردار باشند و كسى به آن تعدى نكند و در سوى ديگر، در صورت تعدى شخص متمول به حقوق ضعيف بايد حكومت از آن دفاع كند.
شهيد مطهرى درباره حفظ امنيت سرمايه و اجتماع مى‏گويد.
[حضرت على (ع) در آن فرمانى كه به مالك اشتر نوشته است ـ جمله‏اى دارد كه عين آن در اصول كافى هم هست ـ به او مى‏فرمايد.مالك! تو بايد به گونه‏اى حكومت بكنى كه مردم تو را به معناى واقعى تأمين كننده‏ى امنيت‏شان و نگه‏دار هستى و مالشان و دوست عزيز خودشان بدانند. (67)
و درباره‏ى تأمين امنيت قضايى براى تمامى طبقات خصوصا قشر آسيب پذير و ضعيف مى‏گويد .
امير المؤمنين مى‏فرمايد كه من اين جمله را غير مرة يعنى نه خيال كنى كه يك بار بلكه مكرر از پيغمبر شنيدم كه: «لن تقدس امة حتى يؤخذ للضعيف حقه من القوى غير متتعتع» ، «پيغمبر

 

دانلود تحقیق اهداف حكومت اسلامى

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق ماهيت و عوامل انقلاب اسلامى ايران | 20407 alis

تحقیق, ماهيت, و, عوامل, انقلاب, اسلامى, ايران,

ماهيت و عوامل انقلاب اسلامى ايران
سخنرانى در مسجد الجواد
تذكر: اين مقاله مجموعه چند سخنرانى استاد شهيد در مسجدالجواد است كه در فروردين ماه پنجاه و هشت ايراد گرديد و ازجمله آخرين كنفرانسهاى عمومى آن مرحوم به حساب مى‏آيد. از آنجا كه پاره‏اى از نكات طرح شده در اين مجموعه گفتار،باآنچه كه ايشان در مسجد فرشته بيان كرده‏اند،مشترك بوده است،لذا مواردى را كه در سخنرانيهاى مسجد فرشته ذكر گرديده‏بصورت پاورقى به اين مقاله اضافه كرده‏ايم.
بسم الله الرحمن الرحيم
در آغاز سخن به مضمون يك آيه از آيات كريمه قرآن اشاره‏ميكنم كه در حكم ديباچه اين بحث‏خواهد بود.خداوند رحمان‏در سوره مباركه مائده ميفرمايد:
اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون… (1)
آيه خطاب به مسلمانان ميفرمايد:اكنون ديگر كافران ازدين شما نا اميد شده‏اند.آنها نااميدند از اينكه بتوانند با دين شمامبارزه كنند.دشمنان شما شكست قطعى خورده‏اند و ديگر از ناحيه آنها خطرى شما را تهديد نميكند.اما امروز كه روز پيروزى است‏بايد از چيز ديگرى ترس داشته باشيد و آن ترس از منست.
مفسرين در تفسير اين آيه گفته‏اند منظور اين است كه ازاين پس خطر از درون شما را تهديد ميكند نه از بيرون.يعنى كه‏خطر بكلى رفع نشده بلكه تنها خطر دشمن خارجى از ميان رفته‏است.
«از خدا ترسيدن‏»كه در آيه آمده است‏بمعناى ترس ازقانون خداست،ترس از آنكه خداوند،نه با فضلش،بلكه با عدلش‏با ما رفتار كند.در دعاى ماثور از امام على(ع)ميخوانيم:يا من‏لا يخاف الا عدله…اى كسيكه ترس از او ترس از عدالت اوست. در يك نظام عادلانه كه در آن حقيقتا هيچ ظلم و اجحافى نسبت‏به‏هيچكس صورت نميگيرد،انسان تنها از اجراى عدالت است كه‏ميترسد.ترس او از اين خواهد بود كه مبادا خطائى مرتكب شودكه مستحق مجازات گردد. اينست كه ميگويند ترس از خدا درنهايت امر بر ميگردد به ترس از خود،يعنى به ترس از تخلفات وجرائم خود.
آنجا كه ميفرمايد اى مسلمانان،در آستانه پيروزى و شكست‏خصم،ديگر از دشمن بيرونى نترسيد،بلكه از دشمن درون ترس‏داشته باشيد،به يك معنا با آن حديث معروف كه پيغمبر اكرم‏خطاب به جنگاورانى كه از غزوه‏اى برميگشتند بيان فرمود،ارتباطپيدا ميكند.پيغمبر در آنجا فرموده بود:شما از جهاد كوچكترباز گشتيد اما جهاد بزرگتر هنوز باقى است (2) .
مولوى ميگويد:
اى شهان كشتيم ما خصم برون مانده خصمى زان بتر در اندرون
آيه‏اى كه برايتان تلاوت كردم همراه آيه يازده از سوره رعد ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم… (3) اساس و بنيان‏مناسبى را تشكيل ميدهند براى تحليل تاريخ اسلام.
بررسى تاريخ اسلام نشان ميدهد كه بعد از وفات پيغمبرمسير انقلاب اسلامى كه آن حضرت ايجاد كرده بود عوض شد.دراثر رخنه افراد فرصت طلب و رخنه دشمنانى كه تا ديروز با اسلام‏ميجنگيدند،اما بعدها با تغيير شكل و قيافه خود را در صفوف‏مسلمانان داخل كرده بودند،مسير اين انقلاب و شكل و محتواى‏آن تا حدود زيادى عوض گرديد،بدين ترتيب كه از اواخر قرن اول‏هجرى،تلاشهائى آغاز شد تا از اين انقلاب ماهيت اسلامى يك‏انقلاب ماهيتا قومى و عربى تعبير بشود.وارثان ميراث پيامبر به‏عوض اين كه اعتقاد داشته باشند كه اين اسلام و ارزشهاى اسلامى‏بود كه پيروز گرديد و بعوض آنكه به حفظ و تداوم دستاوردهاى‏انقلاب اسلامى با همان معيارها و با همان اصول اعتقاد داشته‏باشند،اعتقاد پيدا كردند به اينكه انقلاب ماهيتى قومى و عربى‏داشته و اين ملت عرب بوده است كه با ملل غير عرب جنگيده وآنها را شكست داده است.بديهى است كه همين امر براى ايجادشكاف در درون جامعه اسلامى كافى بود.
در برابر اين جريان گروهى به حق ادعا كردند كه آنچه شمابعنوان اسلام مطرح ميكنيد اسلام واقعى نيست،زيرا در اسلام‏حقيقى،مسائل قومى و نژادى محلى از اعراب ندارد.از سوى ديگرگروهى نيز اين مسئله را مطرح كردند كه حالا كه پاى قوميت در ميان است چرا قوم عرب؟چرا ما نبايد سرورى و آقائى داشته باشيم؟ به اين ترتيب نطفه جنگهاى قومى و نژادى و يا به اصطلاح امروزناسيوناليستى و راسيستى در ميان امت مسلمان بسته شد.
تاريخ دو سه قرن اوليه اسلام،مالامال از جدالها و نزاعهابين نژادهاى عرب،ايرانى،ترك،اقوام ما وراء النهر و…است. در ابتدا،در دوره بنى اميه،نژاد عرب روى كار آمد.بنى عباس كه‏به خلافت رسيدند،با آنكه عرب بودند اما چون با بنى اميه ضديت‏داشتند،ايرانيها را تقويت كردند و زبان و خط فارسى را رواج‏دادند.بعدها متوكل عباسى،هم بدليل آنكه پيوندى با نژادترك پيدا كرده بودند (4) و هم از آن جهت كه ميخواست‏خودش‏را از شر ايرانيها خلاص كند تركها را بر امور مسلط كرد،و اعراب‏و ايرانيها را زير دست قوم ترك قرار داد.
امروز نيز ما درست در وضعى قرار داريم نظير اوضاع ايام آخرعمر پيامبر،يعنى وقتى كه آيه اليوم يئس الذين…نازل شد.پيام‏قرآن به ما نيز اين است كه حالا كه بر دشمن بيرونى پيروز شده‏ايدو نيروهاى او را متلاشى كرده‏ايد،ديگر از او ترسى نداشته باشيد،بلكه اكنون بايد از خود ترس داشته باشيد،از منحرف شدن نهضت‏و انقلاب است كه بايد ترس داشته باشيد.اگر ما با واقع بينى و دقت‏كامل با مسائل فعلى انقلاب مواجه نشويم و در آن تعصبات وخودخواهى‏ها را دخالت دهيم،شكست انقلابمان بر اساس قاعده‏«و اخشون‏»و براساس قاعده‏«ان الله لا يغير…»حتمى الوقوع خواهد بود،درست‏به همانگونه كه نهضت صدر اسلام نيز بر همين اساس‏با شكست روبرو شد.
اصلى كه در بسيارى از موارد صدق ميكند اين است كه نگه‏داشتن يك موهبت از بدست آوردنش اگر نگوئيم مشكلتر،مطمئناآسانتر نيست.قدما ميگفتند جهان گيرى از جهاندارى ساده‏تر است. و ما بايد بگوئيم انقلاب ايجاد كردن از انقلاب نگاهداشتن سهلتراست.در همين انقلاب خودمان بوضوح ميبينيم كه از وقتى كه به‏اصطلاح شرايط سازندگى پيش آمده،آن نشاط و قوت و قدرتى را كه‏انقلاب در حال كوبيدن دشمن بيرونى داشت،تا حدود زيادى ازدست داده و يك نوع تشتت و تفرقه در آن پيدا شده است.البته‏اين تفرقه يك امر غير مترقبه و غير قابل پيش بينى نبود،از قبل‏حدس زده ميشد كه با رفتن شاه آن وحدت و يك پارچگى كه درميان مردم بود تضعيف شود.
از اينجا معلوم ميشود كه بررسى ماهيت اين انقلاب بعنوان‏يك پديده اجتماعى ضرورت اساسى دارد.ما ميبايد انقلاب خودمان‏را بشناسيم و همه جنبه‏هايش را به بهترين نحو

 

دانلود تحقیق ماهيت و عوامل انقلاب اسلامى ايران

دریــــافت فایـــل

دریافت مقاله پيوستن علم قاضى به بيّنه يا اقرار بر اساس ماده 105 قانون مجازات اسلامى | 21872 alis

مقاله, پيوستن, علم, قاضى, به, بيّنه, يا, اقرار, بر, اساس, ماده, 105, قانون, مجازات, اسلامى

پيوستن علم قاضى به بيّنه يا اقرار
بر اساس ماده 105 قانون مجازات اسلامى:
(حاكم شرع مى تواند در حق الله و حق الناس به علم خود عمل كند و حد الهى را جارى نمايد و لازم است مستند علم را ذكر كند…)
در بابهاى ديگرى از قانون ياد شده در فصلها و بخشهاى مربوط به راههاى ثابت كردن بَزَه لواط (ماده120) مساحقه (ماده128) دزدى (ماده199) و قتل (ماده231) نيز قانونگذار, علم را يكى از راههاى ثابت كردن دعوى دانسته و به تكرار مضمون ماده 105 پرداخته است.
ماده هاى ياد شده, از فتاواى حضرت امام خمينى, قدّس سرّه, در تحرير الوسيلة گرفته شده و برابرند با ديدگاه مشهور فقهاى اماميه.1
در فقه اماميه نيز, اقرار, شهادت و قسامه در كنار علم قاضى از ديگر راههاى ثابت كردن دعوى شناخته شده و آثار ويژه اى بر هر يك از آنان و بيش تر بر اقرار و بيّنه مترتب گرديده است كه عبارتند از:
1. اگر قتل خطأى محض, با بيّنه ثابت شده باشد, ديه بر عهده عاقله و در صورت ثابت شدن با اقرار بر عهده خود قاتل است.
2. هرگاه بَزَه زنا يا لواط با بيّنه ثابت شده باشد, شروع رجم بر عهده شاهدان و در صورت ثابت شدن آن با اقرار, بر عهده قاضى است.
3. در اجراى كيفر رجم, هرگاه مجرم از حفره رجم فرار كند, در صورت ثابت شدن بَزَه وى با بيّنه, به محل خود برگردانده و كيفر اجرا خواهد شد و در صورت ثابت شدن با اقرار, وى را رها خواهند كرد.
4. هرگاه در بابهاى حدود, بَزَه از راه اقرار ثابت شده باشد, قاضى حق بخشش بَزَه كار را دارد و در صورت ثابت شدن با بيّنه, چنين حقى وجود ندارد.
5.پذيرش توبه بَزَه كار در بابهاى حدود, بستگى بدان دارد كه توبه پيش از اقامه بيّنه صورت گرفته باشد.
مسأله مورد بحث در اين نوشتار آن است كه علم قاضى به عنوان يكى از دليلهاى ثابت كننده دعوى, به كدام يك از راههاى ديگر (بيّنه و اقرار) پيوسته است و يا در اصل علم قاضى فرق دارد و دسته سوم به شمار مى آيد, يا خير؟
در پايان يادآورى اين نكته ضرورى است كه در پذيرفتن و نپذيرفتن علم قاضى به عنوان يكى از راههاى ثابت كردن دعوى, مبانى مختلفى وجود دارد كه نوشته حاضر در مقام بررسى آن نبوده و با فرض پذيرش حجت بودن علم قاضى به شكل مطلق (در حدود و قصاص و ديات و تعزيرات) مسأله را بررسى مى كند.
بررسى مسأله ياد شده در دو مقام صورت مى گيرد:
او

 

دانلود مقاله پيوستن علم قاضى به بيّنه يا اقرار بر اساس ماده 105 قانون مجازات اسلامى

دریــــافت فایـــل

دریافت پاورپوینت تربيت اسلامى (روش پاداش و تنبيه) | 28065 alis

پاورپوینت ,تربيت ,اسلامى, (روش پاداش و تنبيه),

نوع فایل: power point

قابل ویرایش 18 اسلاید

قسمتی از اسلایدها:

بهشت و جهنم- انذار و تبشيرپيامبران-آيه هاى مربوط به پاداش و كيفر-وعده هاى شوق انگيز و خوفناك و…همه جلوه هايى از تشويق و تنبيه هستند.

خداوند در قرآن مجيد(سوره بقره)ميفرمايد:اى پيامبر به كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند بشارت ده كه جايگاه آنان در قيامت باغستانهايى است كه نهرهاى آب در آن جاريست.

فهرست مطالب و اسلایدها:

معنى لغوى تشويق (پاداش) و تنبيه

روش تشويق يكى از روشهاى تربيتى از ديدگاه امام على(ع)

اصل تشويق و تنبيه به عنوان امرى مسلم در تربيت اسلامى

نظرياتى در مورد تنبيه و تشويق

تاثير بيشتر تشويق در مقايسه با تنبيه

دقت و ظرافت در امر تنبيه

 

دانلود پاورپوینت تربيت اسلامى (روش پاداش و تنبيه)

دریــــافت فایـــل

دریافت پاورپوینت آشنايى با تاريخ تمدن اسلامى | 28694 alis

پاورپوینت, آشنايى, با ,تاريخ, تمدن, اسلامى ,

نوع فایل power point

قابل ویرایش 92 اسلاید

قسمتی از اسلایدها

سرگذشت انسان از معبر تمدنها مى‏گذرد» و «تمدنها در طول تاريخ در شكل دادن به هويت بشر گسترده‏ترين نقش را داشته‏اند.» امروزه تمدن به سند تاريخىِ فرهنگ ملل تبديل گشته و نزد آنان از اهميتى ويژه برخوردار است؛ و كم‏تر ملّتى را مى‏توان يافت كه نسبت به مواريث خود تعصب نورزد؛ زيبايى، و قدمتش را به رخ ديگر ملل نكشد و براى حفظ و نگهدارى آنها مبالغى هنگفت هزينه نكند

تمدن در لغت و اصطلاح‏

فرهنگ‏نويسان براى واژه تمدن معانى زير را نوشته‏اند: «شهرنشينى»، «اساليب شهرنشينى گزيدن»، «به زىّ شهرنشينان درآمدن»، «فرهيختگى». اين معانى ناظر بر بيرون آمدن انسان از حالت بربريت و وحشى‏گرى يعنى نخستين شرط و مرحله تمدن است؛ در حالى كه امروزه ازتمدن معانى ياد شده مراد نيست و اين واژه صورت اصطلاحى را به خود گرفته كه مفاهيم زير از آن اراده مى‏گردد

مرحله يا نوعى خاص از فرهنگ كه در عصر معينى موجوديت يافته.1 است.

نوعى فرهنگ پديدار شده در شهرها..2

انقلاب شهرى

تعریف تمدن

تمدن عبارت است از؛ تلاش براى آفريدن جامعه‏اى كه كل بشريت بتواند با همنوايى در كنار يكديگر و به منزله اعضايى از يك خانواده كامل و جامع در درون آن زندگى كنند.تمدن جنبه مادی و کلی رادر برمی گیرد و فرهنگ جنبه معنوی را و جزیی تر است .

– نظمى اجتماعى كه در نتيجه وجود آن، خلاقيت فرهنگى امكان‏پذير مى‏شود و جريان پيدا مى‏كند. در تمدن چهار ركن اساسى را مى‏توان تشخيص داد كه عبارتند از:

1- پيش‏بينى و احتياط در امور اقتصادى2- سازمان سياسى3- سنن اخلاقى4- كوشش در راه معرفت و بسط هنر.

– تمدن بر مجموع فعّاليتهاى عينى، فنى و اطلاعاتى جامعه اطلاق مى‏گردد . فرهنگ، امور ذهنى مانند دين، فلسفه و هنر را در برمى‏گيرد.

فهرست مطالب و اسلایدها

تمدن در لغت و اصطلاح‏

تعریف تمدن

تعریف فرهنگ

فرهنگ

كلياتى درباره تمدن و تمدن اسلامى

تمدن اسلامى شامل دو جنبه است

تمدن اسلامى ، ميراث مشترك

اسلام، امپراتورى عظيم

حقيقت يك چيز بيش نيست: تمدن اسلامى

ويژگيهاى تمدن اسلامى

. مبانى تمدن اسلامى

يكتاپرستى‏

عدالت

آزادى

تبادل علمى در تمدن اسلامى

جايگاه دانش در اسلام‏

دانش از نگاه رسول خدا (ص) و ائمه (ع)

مقام والاى دانشمندان

عالم و دانشجو در پاداش سهيم‏اند

كسب علومى كه موجب سعادت دنيوى و اخروى

هدف علم در اسلام

تبادل علمى در تمدن اسلامى

نهادهاى علمى و آموزشى در تمدن اسلامى

مسجد- مدرسه‏

مدرسه

كتابخانه

بيمارستان

رصدخانه

فرهنگستان

جامعه مشترك المنافع علمى در تمدن اسلامى

جامعه مشترك المنافع علمى

تبادل علمى در تمدن اسلامى

مرجع علمى موثق

انتقال علوم به جهان اسلام

عصر طلايى تمدن اسلامى‏

تلاشهاى علمى مسلمانان سه ويژگى دارد

نهضت ترجمه

كانونهاى انتقال دانش جهانى به تمدن اسلامى

سرچشمه‏هاى اصلى

علوم ايرانى

نقش ايرانيان

انتقال علوم اسلامى

ترجمه آثار اسلامى

هنر و معمارى در تمدن اسلامى :

خوشنويسى

انواع بناهاى اسلامى‏

علوم در تمدن اسلامى‏

شمارش علوم

جغرافيدانان اسلامى

پزشكى

فيزيك

صنعت و فناورى در تمدن اسلامى

راه روشن

بازرگانى در تمدن اسلامى

حوزه تمدن اسلامى

بازرگانى ممالك اسلامى

 

دانلود پاورپوینت آشنايى با تاريخ تمدن اسلامى

دریــــافت فایـــل