اسلام

دریافت تحقیق اصول تربيت از ديدگاه اسلام | 19967 alis

تحقیق, اصول, تربيت, از, ديدگاه, اسلام

اصول تربيت از ديدگاه اسلام
چكيده

اين مقاله، پس از تعريف اصل و بيان ضرورت آن در مباحث تعليم و تربيت، به ويژگى‏هاى حاكم بر اصول تربيتى مى‏پردازد، و سپس اصولى از قبيل: خدامحورى، تعبدمدارى، متربى‏محورى، زندگى محورى، فردمحورى، عمل‏گرايى، اخلاق‏مدارى، سعى‏محورى، اعتدال‏گرايى، محبت‏محورى، نظارت‏مدارى، خوف و رجا، مرگ‏انديشى، آخرت‏انديشى و آرمان‏گرايى را مورد بررسى قرار مى‏دهد و در پايان به دست‏آوردهاى تربيتى اين اصول مى‏پردازد.
واژه‏هاى كليدى: اصول تربيتى، تعليم و تربيت اسلامى، اخلاق، فطرت، انسان‏شناسى.

مقدمه

وجود اصول و قواعد كلّى در مناسبات انسانى و مرجعيت آن براى تفسير رفتارها آن‏چنان آشكار است كه غالباً نيازى به بيان تشريحى آن وجود ندارد. بديهى است كه هيچ كنش و واكنش انسانى نمى‏تواند در خلأ و بدون ضابطه‏اى مشخص آغاز، و بى‏هدف پايان پذيرد. رفتارهاى يكسان زيادى مى‏توان يافت كه خاستگاه واحدى ندارند؛ به منظور متفاوتى انجام مى‏شوند و احتمالاً نتايج مختلفى نيز به بار مى‏آورند.

امر تربيت كه يكى از زمينه‏هاى مهم در مناسبات انسانى است نيز از اين قاعده مستثنا نيست. نحله‏ها و مكاتب تربيتى هيچ‏گاه خود را فارغ از چارچوب‏هاى بنيادين و اصول نظرى معرفى نمى‏كنند. حتى مكتب‏هايى چون رفتارگرايى، كه بر رفتار تأكيد مى‏كنند و اهداف كلى و آرمانى را چندان قابل مطالعه و تحقيق نمى‏دانند، نيز هرگز ادعايى در شكستن حصر قواعد و اصول كلى حاكم بر رفتار را ندارند؛ چرا كه پذيرش همين قواعد و اصول كلى سبب امتياز و تشخيص مكاتب تربيتى و جدايى آنها از يكديگر مى‏شود. آنچه همه، بر سر آن اتفاق نظر دارند داشتن هدف و روشهاى متناسب با آن است. انتخاب هدفهاى تربيتى ريشه در نوع انسان‏شناسى مختلف دارد و هدفها، تعيين‏كننده نوع روشهاى تربيتى‏اند. بنابراين، مى‏توان هماهنگى اصول را با مبانى انسان‏شناسى از طريق هدف و غايت‏شناسى كاملاً توجيه كرد. به بيانى واضحتر منشأ انشقاق اصول، اهدافى است كه همواره از زواياى درك موقعيت انسان در جهان بر اساس رويكردهاى گوناگون به او و جهان دريافت شده است. با توجه به آنچه بيان شد، حداقل مفاهيمى كه در دستور كار هر مكتب تربيتى قرار مى‏گيرد عبارت است از: مبنا، هدف، اصل و روش. شناخت مفاهيم مزبور و درك نحوه ارتباط آنها نسبت به يكديگر و كاركرد متمايز هر يك در زمينه‏ى تربيت، ما را به ساخت چارچوب يا نظام تربيتىِ مشخص رهنمون مى‏سازد؛ چارچوبى كه فرايند تربيت در آن آغاز، و به سرانجامى متناسب با شاخص‏هاى آن، نايل مى‏شود.
مفهوم «اصل» در قلمرو تربيت

ارائه‏ى تعريفى نسبتا جامع از اصل، مبتنى بر شناخت روابط موجود ميان عناصر تشكيل‏دهنده‏ى نظام تربيتى است. شايد نفى ويژگى عناصر ديگر تشكيل‏دهنده‏ى نظام از اصل، زمينه‏ى مناسب‏ترى را براى شناخت آن فراهم آورد. اصلْ داراى ماهيتى هنجارى، و ناظر به «بايد»هاست؛ از اين جهت با «مبنا» كه خود منشأ اشتقاق اصل است و ماهيتى كاملاً توصيفى دارد و ناظر به «هست»هاست، متفاوت است (هوشيار، ص16؛ باقرى، نگاهى دوباره به تربيت اسلامى، ص68؛ شريعتمدارى، اصول و فلسفه تعليم و تربيت، ص11).

از طرف ديگر، اصل با هدف نيز نمى‏تواند يكى باشد، چراكه ابزارى براى نيل به آن (هدف) قلمداد مى‏گردد (هوشيار، ص12 و شكوهى، ص84). البته ذكر اين نكته مهم است كه اصل يك ابزار و معيار كلّى براى گزينش روش‏هاى گوناگون است؛ از اين‏رو نمى‏تواند همان روش باشد، بلكه راه‏نمايى براى انتخاب روش‏هاى تربيت قلمداد مى‏شود. (هوشيار، ص17 و احمدى، ص107 و باقرى، ص69 و شريعتمدارى، ص11).

هر گاه در فرايند تربيت بخواهيم به هدف برسيم بايد پيوسته ارتباط ساخت (مبنا) و عمل (روش) را با عامل هدف در قالب اصل تعريف نماييم. در واقع اصل، حاصل مشاركت اين سه عامل اساسى در نظام تربيتى است؛ بنابراين، ارائه‏ى هر گونه تعريفى از اصل، بدون توجه به مشاركت عوامل سه‏گانه مذكور، نمى‏تواند يك تعريف كامل و جامع باشد. بدين لحاظ، تعريف مورد نظر ما نگاهى انحصارى به هيچ يك از ساختار يعنى مبنا و كاركرد يعنى روش، ندارد؛ بلكه داراى رويكرد ارتباط متقابل ميان ساختار (مبنا) و كاركرد (روش) است (هوشيار، ص49؛ ديويى، ص78 و شاتو، ص258).

بر اساس اين رهيافت، تعريف اصل چنين است: سلسله قواعد و معيارهاى كلى (بايدها) كه متناسب با ظرفيت‏هاى انسان انتخاب و به منظور تعيين روش‏هاى تربيتى براى دستيابى به اهداف، مورد توجه قرار مى‏گيرند.

ضرورت و فايده‏ى اصل تربيتى

تربيت به عنوان فرايندى كه نتيجه‏ى آن صرفا در مقام عمل روشن مى‏شود، داراى وجهه‏اى كاملاً عملى و كاربردى است. از اين جهت، هرگونه تلاش نظرى در چارچوب مفهومى بايد ناظر به فوايد عملى باشد. در اين ميان ن

 

دانلود تحقیق اصول تربيت از ديدگاه اسلام

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق در مورد اسلام و مقتضيات زمان | 19958 alis

تحقیق, در, مورد, اسلام, و, مقتضيات, زمان

باسمه تعالي
اسلام و مقتضيات زمان
براي روشنفكران مسلمان در عصر ما كه از نظر كيفيت زبده‌ترين طبقات اجتماعي مي‌باشند و از نظر كميت خوشبختانه قشر قابل توجهي به شمار مي‌روند، مهمترين مسأله اجتماعي «اسلام و مقتضيات زمان» است.
دو ضرورت فوري، مسئوليتي سنگين و رسالتي دشوار بر دوش اين طبقه مي‌گذارد. يكي ضرورت شناخت صحيح اسلام واقعي به عنوان يك فلسفة اجتماعي و يك ايدئولوژي الهي و يك دستگاه سازندة فكري و اعتقادي همه جانبه و سعادتبخش، و ديگر ضرورت شاخت شرائط و مقتضيات زمان و تفكيك واقعيات ناشي از تكامل علم و صنعت از پديده‌هاي انحرافي و عوامل فساد و سقوط.
براي يك كشتي كه مي‌خواهد اقيانوسها را طي كند و از قاره‌اي به قاره ديگر برود وجود قطب نما براي جهت‌يابي و هم لنگر محكم براي محفوظ ماندن و غرق نشدن و زير پا گذاشتن جزر و مدها ضروري است، همچنانكه شناخت وضع و موقعيت جغرافيايي دريا در هر لحظه‌اي امري حتمي است. ما بايد از طرفي اسلام را به عنوان يك راهنماي سفر و يك لنگر محكم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر و مدها، و هم شرايط خاص زمان را به عنوان مناطق و منازل بين راه كه بايد مرتباً به آنها رسيد و گذشت كاملاً بشناسيم تا بتوانيم در اقيانوس متلاطم زندگي به سر منزل مقصود برسيم.
از نظر گروه نامبرده در اينجا مشكل لاينحلي وجود ندارد، فقط آشنا نبودن با حقايق اسلام و يا تميز ندادن ميان عوامل توسعه و پيشروي زمان و ميان جريانها و پديده‌هاي انحرافي كه لازمة طبيعت بشري است ممكن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد.
ولي افراد و طبقاتي هستند كه اين مسئله را واقعاً به صورت يك معماي لاينحل و به صورت يك تضاد آشتي‌ناپذير مي‌نگرند و معتقدند «اسلام» و «مقتضيات زمان» دو پديدة غير متوافق و ناسازگارند و از اين دو حتماً يكي را بايد انتخاب كرد، يا بايد به اسلام و تعليمات اسلامي گردن نهاد و از هرگونه نوجوئي و نوگرائي پرهيز كرد و زمان را از حركت بازداشت و يا بايد تسليم مقتضيات متغير زمان شد و اسلام را به عنوان پديده‌اي متعلق به گذشته به بايگاني تاريخ سپرد. روي سخن در اين مقاله با اينگونه افراد است.
استدلال اين گروه اينست كه اسلام به حكم اينكه دين است بويژه كه دين خاتم است و دستوراتش جنبة جاودانگي دارد و بايد همانطور كه روز اول بوده براي هميشه باقي بماند، يك پديدة ثابت و لايتغير است و اما زمان در طبع خود متغير و كهنه و نوكن است، طبيعت زمان اقتضاي دگرگوني دارد و هر روز اوضاع و احوال و شرائط جديدي خلق مي‌كند مغاير با شرائط پيشين. چگونه ممكن است چيزي كه در ذات خود ثابت و لايتغير است با چيزي كه در ذات خويش متغير و سيال است توافق و هماهنگي داشته باشند؟ آيا ممكن است تيرهاي برق و تلفن كه در منطقة معيني در كنار جاده‌ها نصب مي‌شوند با اتومبيلهائي كه مرتباً از جاده‌ها عبور مي‌كنند و در دو لحظه در يك نقطه نيستند توافق و هماهنگي داشته باشند؟ آيا ممكن است جامه‌اي كه براي يك كودك دو ساله دوخته مي‌شود تا بيست سالگي او مورد استفاده قرار گيرد در حالي كه جامه در طول بيست سال همان است كه بوده و تن كودك ماه به ماه و سال به سال رشد مي‌كند و بر ابعادش افزوده مي‌گردد؟!

علت تغيير مقتضيات زمانها
انا عرضنا الامانه علي السموات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه كان ظلوماً جهولاً.
اين آيه شريفه قرآن كه تلاوت شد از آيات بسيار پرمعني قرآن كريم است. اينكه عرض مي‌كنم پر معني است، با اينكه همة آيات قرآن پر معني مي‌باشد، از اين نظر است كه بعضي از آيات قرآن به شكلي مطلب را عرضه مي‌دارد كه مردم را وادار به تفكر و تعمق مي‌كند.
قرآن كريم زياد به تفكر دعوت مي‌كند يا به طور مستقيم و يا غير مستقيم. دعوتهاي مستقيم قرآن كريم به تفكر همان آياتي است كه رسماً موضوع تفكر را عنوان كرده است، بي‌فكري را مذمت و ملامت كرده است: ان شرالدواب عندا… الصم البكم الذين لا يعقلون بدترين جنبندگان در نظر خدا كدامند؟ آيا آنهائي هستند كه ما آنها را نجس العين مي‌خوانيم؟ يا بدترين حيوانات آنهائي هستند كه ضرب‌المثل كودني هستند؟ نه، بدترين جنبندگان در نظر خدا و با مقياس حقيقت عبارت است از انسانهائي كه گوش دارند و كرند، زبان دارند و گنگ و لالند، قوة عقل و تميز به آنها داده شده است ولي آن را به كار نمي‌اندازند و فكر نمي‌كنند. نظير اين آيه كه دعوت به تعقل شده است در قرآن زياد است.
يك سلسله آيات داريم كه غير مستقيم مردم را به تعقل دعوت كرده است. آنها هم چند دسته‌اند و نمي‌خواهيم همة‌ آنها را عرض كنيم چون از مطلبي كه در نظر گرفته ام دور مي‌مانيم. يك دسته از اين آيات آياتي است كه مطلبي را با شكل و صورتي طرح مي‌كند كه عقل را بر مي‌انگيزد به تفكر كردن و تأمل كردن. اين خود يك روش خاصي است كه براي تحريك عقول به كار برده شده است. از جمله همين آيه است. در اين آيه كه در موضوع انسان است، به شكلي مطلب بيان شده كه انسان وقتي اين آيه را تلاوت مي‌كند فوراً چند علامت سؤال در جلو خودش مي‌بيند. انا عرضنا الامانه علي السموات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه كان ظلوماً جهولاً. ما امانت را بر آسمانها و زمين عرضه كرديم. اين امانت چيست؟ كدام امانت است؟ چگونه عرضه كرديم؟ بر كي عرض كرديم؟ بر آسمانها و بر زمين و كوهها. چگونه امانتي را مي‌شود بر آسمان و زمين و كوه عرضه كرد؟ امانت را ما عرضه داشتيم بر آسمانها، بر زمين و بر كوهها اما آنها از اينكه اين امانت را بپذيرند امتناع كردند. كلمه ابين يحملنها آمده است، يعني امتناع كردند از اينكه اين امانت را به دوش بگيرند. معلوم مي‌شود نوع امانت نوعي است كه اين موجودات كه اين امانت بر آنها عرضه شده است بايد تحمل بكنند، به دوش بگيرند، نه صرف اينكه بپذيرند. شما در امانتهاي معمول مي‌گوئيد كه فلاني فلان امانت را پذيرفت، نمي‌گوئيد به دوش گرفت. اما اينجا قرآن كريم مي‌فرمايد اينها امتناع كردند از اينكه اين امانت را به دوش بگيرند. اين «امانت به دوش گرفتن» موضوعي در ادبيات عربي و فارسي شده است. حافظ مي‌گويد:
آسمان بار امانت نتوانست كشيد قرعة فال به نام من ديوانه زدند
و حملها الانسان اما انسان اين امانت را به دوش گرفت. فوراً اين سؤال پيش مي‌آيد كه ما همة انسانها را مي‌بينيم ولي روي دوش آنها چيزي نمي‌بينيم. كدام بار است كه بر دوش انسانها گذاشته شده است؟ پس معلوم مي‌شود اين شكل ديگري است، يك امانت جسماني نبوده است كه خدا يك جسمي را عرضه بدارد به زمين، بگويد نه؛ به كوهها، بگويد نه؛ به آسمانها، بگويد نه؛ ولي به انسان بگويد تو، انسان بگويد بلي من حاضرم.
بعد مي‌فرمايد: انه كان ظلوماً جهولاً انسان كه تنها موجودي بود كه حاضر شد اين امانت را به دوش بگيرد ظلوم است. «ظلوم» از مادة ظلم است. ظلم يعني ستمگري. ظلوم مبالغه در ظالم بودن است. اين موجودي كه اين امانت را به دوش گرفت بسيار ستمگر است. جهل به معني ناداني، و جهولاً مبالغه در ناداني است: و بسيار نادان هم هست. اين باز يك سلسله سؤالهاي ديگر به وجود مي‌آورد: آيا خدا كه اين امانت را عرضه داشت، عرضه داشت كه بپذيرند و به دوش بگيرند يا عرضه داشت كه به دوش نگيرند؟ مسلم عرضه داشت كه به دوش بگيرند. حالا كه هيچ مخلوقي به خود اجازه نداده است و جرأت نكرده است كه اين امانت را به دوش بگيرد و تنها در ميان صف مخلوقات، انسان قدم جلو گذاشته و گفته من حاضرم، حالا كه قبول كرده چرا اين موجود را قرآن ظلوم و جهول خوانده است؟
اين قسمت آخر يعني موضوع ظلوم و جهول بودن، بعد از موضوع امانت، از مشكل‌ترين موضوعاتي بوده است كه هميشه علماي اسلامي، مفسرين، عرفا، روي اين موضوع فكر مي‌كردند كه معني ظلوم و جهول بودن چيست؟
اينكه عرض كردم اين آيه يك آية پرمعني مي‌باشد مقصودم همين بود كه عرض كردم. يعني اين آية كريمه با زباني مطلبي را بيان كرده است كه خود به خود

 

دانلود تحقیق در مورد اسلام و مقتضيات زمان

دریــــافت فایـــل

دریافت منجی در دین زرتشت و شباهت آن با منجی در دین اسلام | 19957 alis

منجی, در, دین, زرتشت, و, شباهت, آن, با, منجی, در, دین, اسلام

منجي در دين زرتشت

اهميت‏بررسي نجاتبخشي در اديان، به دليل افزايش گرايش بشر معاصر به پديده دين است. يكي از علل اصلي اين گرايش، ارائه تصويري اميد بخش و نوراني از آينده بشر، توسط اديان آسماني است.
محور اصلي بحث در مقاله حاضر، ظهور منجي آخر الزمان است كه در متون كهن زرتشتي از آن به سوشيانس، يعني سود دهنده و خير خواه، تعبير مي‏شود. اين برگزيده الهي، زماني كه جهان آكنده از تباهي ها شود، در بخش مركزی زمين ظهور خواهد كرد. سوشيانس از فرزندان زرتشت است كه نطفه‏اش به شيوه معجزه‏آسايی در درياچه نگهداری می‏شود و مادر او دوشيزه‏ای است از نژاد زرتشت پيامبر. اين شخصيت‏الهی‏درصفات‏و ويژگيها شباهت‏خاصی به زرتشت پيامبر خواهد داشت.
در پايان مقاله به شباهتهايی اشاره شده است كه در متون دينی اسلام و زرتشت، ميان حضرت مهدی‏«عجل‏الله تعالی فرجه‏الشريف‏» و سوشيانس وجود دارد.
كليد واژه‏ها: اديان، اسلام، زرتشت، منجی آخر الزمان، مهدی، سوشيانس.
دل‏بستن به جهانی روشن و نورانی و خالی از هرگونه ظلم و ستم، تشكيل اجتماعی كه معيارهای معنوی و انسانی بر آن حاكم باشد و رسيدن به جامعه‏ای كه در آن ستمگری‏وستمديدگی‏و زور و زورمداری بر مردم و سرنوشت آنان معنا و مفهومی نداشته باشد، در پس اين جهان پر هرج و مرج و آكنده از ظلم و استثمار، از آمال و آرزوهای ديرينه انسان بوده و هست.
انديشه جامعه آرمانی در آثار انديشمندان و فلاسفه بزرگ نيز مشهود است. از زمانی كه افلاطون مدينه فاضله را پايه‏گذاری كرد، تا قرنها بعد كه مساله مسيانيسم، (اصل اعتقاد جامعه به موعود و اينكه هر جامعه‏ای در نهاد خويش، اين اعتقاد را به عنوان عكس‏العمل طبيعی و فطری دارد.)
مطرح گرديد، جلوه‏های گوناگون اعتقاد به مساله نجاتبخشی و ظهور منجی در دوره پايانی زندگی بشر، نزد متفكران نمودار گشت.
انديشه نجاتبخشی و ظهور نجات دهنده‏ای كه در دوره پايانی اين جهان، نظامی منطبق با قانونهای الهی برقرار سازد، در اديان وجود داشته است و نه تنها جنبه خيالی ندارد، بلكه وجه‏مشترك همه اديان الهی است و به تصريح اديان، تحقق اين نظام، ثمره كوشش برگزيدگان خدا و مردان حقی است كه به زندگی بشر سرگشته و وامانده، رنگی نو می‏بخشند.
در دين مبين اسلام تصريح شده است كه آينده از آن مستضفان است و به عقيده شيعيان، حضرت مهدی‏«عجل‏الله تعالی فرجه‏الشريف‏» برای استقرار جهانی آراسته به همه فضايل و عاری از هرگونه زشتی و پليدی پيكار می‏كند تا به وعده الهی تحقق عينی بخشد كه جاء الحق و ذهق‏الباطل.
در آيين زرتشت نيز سوشيانسها رسالت تحقق بخشی عدالت در جهان آينده را برعهده دارند؛ زرتشت، نويد آمدن منجی در دوره پايانی جهان را داده است. دين زرتشت‏يكی از اديان الهی است. قرآن كريم و نيز فرموده‏های پيامبراكرم‏«صلی الله عليه وآله‏» مؤيد اين مطلب است. در آيه شريفه ان الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئين و النصارى و المجوس و الذين اشركوا ان الله يفصل بينهم يوم القيامه ؛ منظور از مجوس زرتشتيان می‏باشند؛ خداوند تكليف ايمان آورندگان و پيروان را از كسانی كه مشرك هستند، جدا می‏داند.
پيامبر اكرم‏«صلی الله عليه وآله‏» نيز زرتشت (مجوس)را اهل كتاب‏دانسته و فرموده‏اند: «ايشان پيامبری داشتند كه او را كشتند و كتابی نيز داشتند كه آن را سوزاندند.»
پورداوود, زنده كننده زبانهای ايران باستان كه كتاب يشت‏ها را نيز به رشته تحرير درآورده در مقدمه گاتها و سروده‏های زرتشت آورده است:
تحقيقا نمی‏دانيم محل ولادت و زمان زندگی زرتشت‏كجا و كی بوده است؟ برای اينكه، زرتشت متعلق به زمان بسيار قديم است كه دست تاريخ به آستان بلند آن نمی‏رسد.
درباره عصر زرتشت، اختلاف آرا و روايات تاريخی بسيار زياد است‏بطوری كه اقوال بين سال 600 تا 6000 قبل از ميلاد مسيح در نوسان است.
موافق روايات عاميانه زرتشتيان، زرتشت در حدود 660 ق.م به دنيا آمد و در سال 583 ق.م در سن هفتاد سالگی بهنگام هجوم لشگر «ارجاسب تورانی‏» در آتشكده بلخ كشته شد.
در ميان كتب زرتشتيان، گاتها يا سروده‏های زرتشت، قديمی‏ترين و معتبرترين آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمانهای زندگی است. كتاب بندهش كه در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مساله «منجی‏»، نظريه‏هايی چون نظريات شيعه دارد، در حالی كه در اوستا اين موارد به چشم نمی‏خورد.
بعد از گسترش اسلام در ايران، گروهی به دين زرتشت‏باقی ماندند كه عده‏ای از آنان به هندوستان مهاجرت كردند و عده‏ای ديگر تحت‏حكومت اسلامی ماندند و جزيه پرداختند. به مرور زمان آداب و رسوم و خط و زبان اوستا به سبب دشواری رو به فراموشی گذاشت تا جايی كه فقط چند نفر به راز و رمز و خط اوستا آگاهی داشتند. با اوج هضت‏خاورشناسی ، «انكتيل دو پرون‏» فرانسوی به هند رفت و با زحمت فراوان و خط اوستا و پهلوی را آموخت ؛ حدود دويست‏سال پيش، او نخستين ترجمه اوستا را در سه جلد بزرگ به زبان فرانسه نوشت و از آن پس زرتشتيان هم شروع به تحقيق كردند.
اوستا شامل دو بخش اوستای گاهانی و اوستای جديد می‏باشد ؛ لذا تحقيق پيرامون منجی در دين زرتشت از هر دو بخش اوستا و نيز ديگر كتب معتبر زرتشتيان انجام شده است.
مسلم اين است كه اعتقاد به ظهور نجات بخش در دين زرتشت وجود دارد, نجات دهنده از خاندان نبوت و از فرزندان زرتشت است و اصولا شخصيتی الهی و آسمانی دارد و در صفات و ويژگيها به پيامبر و دين آور آغازين شبيه و جامع همه خصوصيات اوست. در اوستا می‏خوانيم كه: «فروهرهای نيك توانای پرهيزگاران را كه 99999 تای آنها از نطفه زرتشت پاسبانی می‏كنند، می‏ستاييم.»
هرمزد، سرور جهان هستی منتظران را به نجات دهنده‏ای كه خواهد فرستاد، چنين نويد می‏دهد: «كسی كه در اين راه با ديوان و مردمان، كه به نوبه خود با او (زرتشت) مخالفت می‏كنند، ستيز كرده است ؛ يعنی از آن مردمی است كه به او (زرتشت) وفا دارند چنين كسی با دينش (وجدانش) تو را دوست، برادر يا پدر است، اهورامزدا سرور خانه، ما را نجات خواهد داد.»
نام منجی دين زرتشت، سوشيانس يا سوشيانت است. اين واژه در اوستای گاهانی و اوستای جديد، بصورت مفرد و جمع به كار رفته است كه سودمند يا رهانندگان آيين خير يا

 

دانلود منجی در دین زرتشت و شباهت آن با منجی در دین اسلام

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق «ازدواج در اسلام» | 19947 alis

تحقیق, «ازدواج, در, اسلام»

«ازدواج در اسلام»
حضرت محمّد(ص)فرمود: هیچ كانونی در اسلام بر پا نشده است كه نزد خداوند از كانون ازدواج محبوب تر و عزیزتر باشد.در بینش اسلامی، مقصود از «ازدواج»، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است كه معمولا بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است.
●مقدّمه
بشر از نخستین روزهای حضور خود بر عرصه خاك و شكوفایی جوانه های تأمّل و تدبیر بر شاخسار حیات، به خوبی دریافته است كه خانواده بهترین مأمن انسان و شایسته ترین كانون برای تبلور سكون و اطمینان است. این امر نشان می دهد كه خانواده یكی از اساسی ترین و طبیعی ترین نیازهای انسان به شمار می آید. بسیاری از مشكلات روانی حاصل از تنش های زندگی روزمرّه توسط یك خانواده سالم و بهنجار التیام یافته، جبران می شود. به همین دلیل است كه تحقیقات انجام شده در زمینه مسائل خانواده، در مجموع نشان می دهد كه افراد ازدواج كرده به طور متوسط، سالم تر و خوشحال تر از آنهایی هستند كه ازدواج نكرده اند.۱ البته خانواده می تواند به شكلی كاملا معكوس، به عنوان منبع مهم ایجاد تنش در زندگی فرد باشد، ولی اگر معیارهای زندگی سالم در خانواده رعایت گردد، می توان جلوی تنش ها را سد كرد و خانواده را به تعادل و سلامتی رساند. ازدواج و موفقیت در آن به عنوان یك واقعه اجتماعی، زیستی و فرهنگی، به دلیل نقش بنیادین آن در تشكیل خانواده از اهمیتی بسیار برخوردار است، به گونه ای كه می توان گفت: بدون ازدواج، خانواده مفهوم چندان روشن و واضحی ندارد.۲
ازدواج به عنوان سنگ بنای اولیه خانواده و به عنوان عاملی اساسی برای زوجیت و همدلی دو جوان و زمینه بالندگی و پیشرفت همسران به شمار می آید و انسان ها می توانند در سایه اندیشه و ایمان واقعی و در پناه زوجیتی شایسته، با اطمینان و صلابت، بر ناكامی ها و فراز و نشیب های زندگی چیره شوند و از وادی های شكست، مصمّم و استوار عبور نمایند و بتوانند از گذرگاه اسفل السافلین به سوی اعلا علّیین، كه همان مقصود خلقت است، راهی بگشایند. به همین دلیل، متفكران اخلاقی و حقوقی جوامع بشری درصدد برآمده اند تا بر استحكام این كانون بیفزایند و ازدواج، این سنّت تغییرناپذیر الهی را در جامعه، هر چه بیشتر تقویت كنند تا انسان ها ازدواج را، كه یك نیاز فطری و طبیعی نه تنها برای انسان ها، بلكه حتی در میان دیگر موجودات نیز به شكل های گوناگون وجود دارد، زمینه كسب كمال خویشتن بیابند، و به قول جلال الدین رومی:
بهر آن میل است از ماده ز نر *** تا بود تكمیل كار همدگر
میل اندر مرد و زن حق زان نهاد *** تا بقا یابد جهان زین اتحاد
ساختار ازدواج و سن آن در جوامع با همدیگر متفاوت است و در واقع، هر جامعه ای با توجه به سبك زندگی و نظام فرهنگی خود، شیوه ها و روش های خاصی در زوجیت به وجود آورده است. این امر در فرهنگ اسلامی نیز موردتوجه ویژه بوده است، بخصوص توصیه گردیده است ازدواج در زمان مناسب آن انجام گیرد تا بركات معنوی، روانی، تربیتی و اجتماعی بیشتری نصیب همسران جوان گردد.
●تعریف «ازدواج»
تعریف های متعددی برای واژه «ازدواج» ارائه شده است كه به یكی از آنها اشاره می شود: «ازدواج فرایندی است از كنش متقابل بین دو فرد، یك مرد و یك زن، كه برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشته اند و به طور كلی، عمل آنان مورد پذیرش قانون قرار گرفته و به آن ازدواج اطلاق شده است.»۳
در بینش اسلامی، مقصود از «ازدواج»، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است كه معمولا بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است.
●اهمیت ازدواج
ازدواج هسته اول ایجاد خانواده و به نوبه خود، واحدی در سنگ بنای جامعه انسانی است. ازدواج زمینه ساز مطلوب ترین فرصت برای زیباترین تلاقی چشم ها، گیراترین تبادل كلام ها، استوارترین گام ها، تجلّی متعالی ترین ارزش ها و محبوب ترین كانون نزد خالق متعال است.۴ حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)فرمود: هیچ كانونی در اسلام بر پا نشده است كه نزد خداوند از كانون ازدواج محبوب تر و عزیزتر باشد.۵
ازدواج و گزینش همسر، انتخاب مطلوب ترین همراه و ترسیم روشن ترین طریق سعادت و پاسخی مناسب به عالی ترین نیاز فطری انسان یعنی وصول به كمال و سعادت است، و به این معنا حضرت علی(علیه السلام)اشاره فرمود: هیچ یك از یاران رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ازدواج نكرد، مگر اینكه ایشان پس از ازدواج آنان فرمود: ایمانش كامل شد.۶
ازدواج در منطق قرآن كریم، به وجودآورنده مطمئن ترین و آرام بخش ترین رابطه ها و آغازگر زندگی همراه با طراوت، مودّت و ایثار است. از آیات و نشانه های قدرت خداوند این است كه برای انسان از نوع خود، همسرانی آفرید تا در كنار آنان، به آرامش و سكون نایل آیند و

 

دانلود تحقیق «ازدواج در اسلام»

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اديان ومذاهب در ایران دوره ی باستان(خصوصا ساسانیان) و اسلام | 19933 alis

اديان, ومذاهب, در, ایران, , دوره, ی, , باستان(خصوصا, ساسانیان), و, اسلام

پيشگفتار :اديان ومذاهب
درايران ساساني بر خلاف آنچه ابتدا به نظر مي رسد تنها آيين زردشتي حكومت نمي‌كرده است. دين زردشت البته دين رسمي كشور بوده است ولي اديان ديگر كه به صورت اقليت بوده اند فراوان بوده وخواه ادياني كه زردشت را پيغمبر مي دانسته اند ونوعي انشعاب ازدين زردشتي تلقي مي شود وخواه ادياني كه هيچ گونه ارتباطي با دين زردشت نداشته و ايحانا منكر پيامبري زردشت بوده اند.
بنا برتشكيلات آن زمان روحانيان كه موبدان وهربدان باشند اختيارات نامحدود داشتند ومخصوصا موبدان وپيشواي بزرگشان «موبدان موبد» در دربارساساني مهمترين مقام را داشته وايشان حق هرگونه تعبير وتفسير وجرح وتعديل ونقض وابرام وناسخ و منسوخ در احكام مدني يعني زناشويي وارث ومالكيت داشته اند واندك اندك هرچه تمدن ساساني بيشتر رسوخ مي يافته بر قدرت واختيارشان بيشتر افزوده مي شد. ناچار مردم ايران از فشار ايشان وتجاوزاتي كه به آنها مي شد بيزارتر مي شدند ومي كوشيدند كه اززير بار گران اين ناملايمات خود را بيرون آوردند. به همين جهت درمقابل طريقه رسمي مزديسني زردشتي كه مذهب دولت ودربار بود و به آن « بهدين » مي گفتند دو طريقه ديگر درميان زردتشتيان پيدا شده بود. يكي طريقه زروانيان كه معتقد بودند اورمزد واهريمن هر دو از موجود قديمتر وبا لاتري به وجود آمده اند كه « زروان اكرنو» يعني زمان بيكران نام داشته است وديگر طريقه كيومرثيان كه معتقد بودند اهريمن وجود مستقلي نبوده بلكه زماني كه اورمزد در كار خود شك كرده اهريمن از شك او پديده آمده است زروانيان وكيومرثيان هر دو با زردشتيان مزديستي اختلاف شديد داشتند وبيشتر اين اختلاف جنبه دشمني به خود مي گرفته است و بيگانگان از آن بهره مند مي شده اند… پنج فرقه ديگر نيز درايران بوده اند كه نه تنها بازردتشيان و زروانيان وكيومرثيان اختلاف دشته اند بلكه با خود نيز ناسازگار بوده اند :
نخست يهود ايران بودند كه درزمان هخامنشيان در نتيجه تصرف بابل به دست كورش از اسارت رهايي يافته وگروهي از ايشان به ايران آمده وبيشتر در مغرب ايران يعني خوزستان واكباتان ساكن شده ودر دوره ساسانيان برشماره آنها افزوده شده بود ودر داخل ايران پيش رفته وحتي درناحيه اصفهان جمعيت كثيري ازايشان جمع شده بود.
دوم نصاري ايران بودند كه دردوره اشكاني از همان آغاز دوره عيسويت عده اي از سكنه نواحي غربي ايران به دين ترسايان گرويده وكليساهاي مخصوصا معتبر درنواحي شرقي وغربي فرات داير كرده وطريقه خاصي را كه به طريقه نسطوري معروف است پسنديده وبدان ايمان آورده بودند وكم كم در داخل ايران پيش رفته تا دورترين نواحي شمال شرقي ايران در ماوراء الهنر رفته واز انجا به چين رفته وطريقه نسطوري را با خود به چين برده بودند …..
سوم طريقه مانوي است كه در سال 228 ميلادي آشكار شده وبزودي درايران پيشرفت بسيار كرده وچون طريقه بي پيرايه اي بوده ومانويان كوشش عمده درتصفيه اخلاق وتزكيه نفس وطهارت ظاهر وباطن داشته وجنبه عرفاني وتجريد خاصي به طريقه خود مي داده اند واز ميان همه مذاهب

 

دانلود تحقیق اديان ومذاهب در ایران دوره ی باستان(خصوصا ساسانیان) و اسلام

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اصلي فراگير در احکام اجتماعي اسلام | 19989 alis

تحقیق, اصلي, فراگير, در, احکام, اجتماعي, اسلام,

اصلي فراگير در احکام اجتماعي اسلام : تاثير کم کاري برامنيت اجتماعي
«فاوفوا الکيل والميزان ولا تبخسوا الناس اشيائهم ولا تفسدوا في الارض بعد اصلاحها ذلکم خير لکم ان کنتم مومنين»1

يعني کم فروشي که در بين شما رايج است ترک کنيد، در پيمانه و وزن کم ندهيد چون اگر شما به کم فروشي عادت کنيد امنيت اجتماعي واطمينان اقتصادي برهم مي خورد ، کسي اطمينان ندارد که بتواند از شما چيزي تهيه کند آنها در بيشتر کارها يا با وزن ويا با پيمانه خريد وفروش مي کردند واينکه مي گويند در ترازو وکيل کم ندهيد اختصاص به داد وستد ندارد بلکه كنايه از مطلق تصرفات وتعهدات است مانند «يا ايها الذين آمنوا لا تاکلوا اموالکم بالباطل الا ان تکون تجارة عن تراض منکم »2 که منظور نهي از هرگونه تصرفي است، نه خوردن تنها، ولي چون مهمترين تصرفات به صورت اکل در آمده است درآيه هم به عنوان «اکل» ياد شده است ماهم در تعبيرات ادبي وعرفي مي گوييم مال مردم را مي خورد يا مال مردم را نخوريد يعني در مال مردم هيچگونه تصرفي نکنيد خواه خوراکي باشد مثل ميوه خواه پوشاکي مثل لباس .بنابراين اينکه مي گويند کم نفروشيد يعني هرکاري که برعهده شماست از آن ندزديد خواه خريد وفروش باشد خواه غير آن وکاستن از هرکاري متناسب با همان کار است.

کسي که در جامعه زندگي مي کند نمي تواند بي تعهد باشد انسان در جامعه علاوه بر تعهد شخصي ، تعهد اجتماعي نيز دارد اگر کاسب وپيشه ور است اهل پيمانه وميزان است واگر کارگر وکارمند باشد اهل پيمانه نيست ولي اهل پيمان است (ولا تبخسوا الناس اشيا ئهم )3 اين از بزرگترين دستورات است كه از اين فراگير تر در بخشهاي اجتماعي قران کريم نيست .بخس يعني کم دادن وثمن بخس که در باره يوسف آمده است (وشروه بثمن بخس دراهم معدودة )4 يعني ثمن کم .شما درهر بخشي باش

 

دانلود تحقیق اصلي فراگير در احکام اجتماعي اسلام

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق امام خمینی(ره) ؛ الگوی رهبری در جهان اسلام | 20002 alis

تحقیق, امام, خمینی(ره), ,, الگوی, رهبری, در, جهان, اسلام

امام خمینی(ره) ؛ الگوی رهبری در جهان اسلام

دکتر سید سلمان صفوی رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن در یادداشت ذیل به بررسی جایگاه پنج رهبر قدرتمند جهان طی سه دهه آخر قرن بیستم در منطقه استراتژیک خاورمیانه پرداخته و شخصیت و منش امام خمینی(ره) را در میان آنها بررسی کرده است.

دکتر سید سلمان صفوی رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن در یادداشت ذیل به بررسی جایگاه پنج رهبر قدرتمند جهان طی سه دهه آخر قرن بیستم در منطقه استراتژیک خاورمیانه پرداخته و شخصیت و منش امام خمینی(ره) را در میان آنها بررسی کرده است.
در سه دهه آخر قرن بیستم در منطقه استراتژیک خاورمیانه پنج رهبر قدرتمند آمدند و رفتند. شاه در ایران ، انورسادات در مصر، حافظ اسد در سوریه ، صدام حسین درعراق و امام خمینی در ایران. سبک آمدن و رفتن آن‌ها عبرتی است برای همه رهبران سیاسی جهان. شاه توسط انگلیسی‌ها در ایران منصوب شد و با نوکری انگلیسی‌ها و سپس آمریکائی‌ها شاهی نمود و آن وقت که ملت ایران قیام کرد واو را اخراج نمود، اربابان آمریکائی و انگلیسی او هیچ کاری برای دوام قدرت او نتوانستند انجام دهند و شاه آواره جهان شد و آمریکائی‌ها حتی برای معالجه آن بدبخت با وی همکاری ننمودند، زیرا تاریخ مصرف شاه تمام شده بود .
شاه بی‌یاری ملت با قدرت اجنبی، بر قدرت نشست و با قیام ملت از سریرقدرت پائین کشیده شد و ذلیلانه از ایران اخراج شد . میلیون‌ها ایرانی اخراج شاه را بدرقه کردند و در فرار او شادمانی کردند. سادات پس از مرگ جما‌ل‌عبدالناصر به حکومت، در غیاب رأی ملت رسید و سپس برای استمرار حکومت خود با دشمنان ملت مصر و اسلام، اسرائیل و آمریکا سازش کرد و اسرائیل را بدون اجازهٔ ملت بزرگ مصر به رسمیت شناخت، در نتیجه نماینده ملت غیور مسلمان مصر او را هلاک کرد.
ملت مصر با گلوله قهرآمیز خود، سادات را بدرقه نمودند ، ‘ولکل فرعون موسی’ . حافظ اسد در سوریه با کودتا آمد اما به آرمان‌های ضد صهیونیستی ملت عرب وفادار ماند و لذا با عزّت رفت. صدام حسین با تکیه بر حزب بعث و ارتش سرکوب‌گر بعثی و شبکه جاسوسی مخوف بعث، سال‌ها بر ملت عراق حکومت کرد و به نمایندگی آمریکا و رژیم‌های ارتجاعی عرب به انقلاب اسلامی ایران حمله نمود. وی در نوکری قدرت‌های جهانی و ارتجاع منطقه وحشی‌گری‌های بی‌شمار نمود. امّا، سرانجام او را از سوراخی بیرون کشیدند و ملت عراق او را اعدام نمود.
امّا، امام خمینی پس ازسال‌ها تبعید با استقبال میلیون‌ها ایرانی به آغوش وطن و ملت، قهرمانانه بازگشت در حالیکه هنوز رژیم شاه پابرجا بود و هایزر و آمریکائی‌ها در ایران بودند.امّا ده روز پس از آمدن او که به دعوت ملت ایران بود رژیم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بدست خلق قهرمان در ایران سرنگون شد.
‘جاءالحق و ذهق‌الباطل’ امام خمینی ده سال در ایران رهبری نمود او سلطنت نکرد بلکه خادمی ملت را نمود. او بردست‌کارگران، بسیجی‌ها و طبقات رنجبر و مستضعف ایران بوسه زد و ملت ایران را احیاء نمود. او در زمان حکومت رژیم شاه گفت که، خمینی با کمک ملت ایران حکومت تعیین می‌کند . او گفت: که ملت در رأس امور است .
او نگفت که من سلطانم ، او نگفت که من سایه خدا هستم .او نگفت که من نماینده خدا بر زمینم . او نگفت که من منصوب خدا و ‌ امام زمان هستم . او گفت : من خادم ملت ایران هستم. او حکومت کرد بر قلب میلیون‌ها ایرانی ، علیرغم توطئه‌ها و کودتاها و طرح‌های براندازی همه قدرت‌های جهانی، با تکیه بر ملت ایران، انقلاب اسلامی ایران را رهبری نمود. او با استقبال میلیون‌ها ایرانی به مام وطن بازگشت و با بدرقه و آه و اشک و عزای عمومی میلیون‌ها ایرانی که چندین برابر جمعیت استقبال کننده بودند به ملکوت اعلی پرواز کرد. چون او از ملت بود و با ملت بود و برای ملت بود .
منبع قدرت او، قدرت‌های جهانی ارتش و سازمان اطلاعات و امنیت نبود ، بلکه اراده و خواست ملت ایران بود . ‘فاعنبرو ا یا اولی الابصار’. او با خدا و ملت ایران بیعت نمود . دستی در دست خدا و دستی در دست عیال‌الله نه دستی در دست قدرت‌های اجنبی. لذا با افتخار و سربلندی آمد و با شکوه و عظمت بیشتر رفت. او در تاریخ اسلام و ایران ماندگارشد. وستاره‌ای شد درخشان بر تارک افتخارات اسلام عزیز و ایران سربلند .
بی‌شک تا ابد نام امام خمینی به نیکی و بزرگی درقلب‌های ملت ایران زنده است. یادش و راهش همیشه مستدام باد. زنده‌باد ایران اسلامی ، پاینده باد نام امام خمینی.

سخنان برگزیده امام

از سخنان امام(ع)در مورد آفرينش آسمان و زمين و آدم كه در آن ذكر حج نيزآمده است.

 

دانلود تحقیق امام خمینی(ره) ؛ الگوی رهبری در جهان اسلام

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق در مورد انسان از دیدگاه اسلام | 20040 alis

تحقیق, در, مورد, انسان, از, دیدگاه, اسلام

فهرست 
مقدمه 
موقعيت انسان در جهان قبل از رنسانس 
ظهور اومانسيم جديد 
انسان از ديدگاه اسلام 
انسان از ديدگاه اگزيستانسياليزم 
اما در اسلام 
1ـ ماهيت انسان 
2ـ آزادي انسان و تقدير الهي 
3ـ حوزه انتخاب و نقش هدايت 
4ـ هدفداري انساني 
5ـ انسان مسئول 
6ـ مراقبت و اضطراب 
7ـ انسان بي‌پناه نيست 
8ـ اتكا به نفس و بيم و اميد 
انسان از ديدگاه متريالسيم ديالكتيك 
ديد اسلام در اين مسايل 
نتيجه‌گيري 
منابع و مأخذ 

مقدمه
در عصر ما انسان از نظر دستيابي به ساز و برگ زندگي به مرحلة پرشكوهي رسيده است. اكتشافات و اعترافات بي‌شمار برايش امكاناتي فراهم كرده تا پيش از اين در نظرش افسانه‌اي بيش نبود.
دستگاههاي برقي خودكار و ابراز الكترونيك، بسياري از ناشدنيهاي جهان را براي انسان عصر ناشدني كرده است.
با فشار بر يك دكمه، آب و هوا، گرما و سرما، خوراك و پوشاك و هر چه بخواهد برايش آماده است.
اما همين انساني كه داراي دانسته‌هاي زيادي است، در مورد خويشتن خيلي چيزها را نمي‌داند، در مورد آن نظرهاي متفاوتي است، هر كسي تعريفي از آن دارد، بر اين اساس فرقه‌ها و گروههاي مختلفي تشكيل شده‌اند، در واقع، انسان خود را به صورت كاملاً جزئي مي‌شناسدو نتوانسته است به طور كامل ماهيت خويش را بشناسد!!
در اين تحقيق دربارة وجود انسان، اينكه انسان از كجا آمده و چه مسيري را طي خواهد كرد و به كجا خواهيد رسيد بحث خواهم كرد.

 

دانلود تحقیق در مورد انسان از دیدگاه اسلام

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق انديشه ديني و سكولاريسم و غرب شناسي Religious Thought and secularism (در جهان اسلام و ايران) | 20037 alis

تحقیق, انديشه, ديني, و, سكولاريسم, و, غرب, شناسي, Religious, Thought, and, secularism, (در, جهان, اسلام, و, ايران)

عنوان:
انديشه ديني و سكولاريسم و غرب شناسي
Religious Thought and secularism
(در جهان اسلام و ايران)
فهرست

فصل اول غرب شناسي
_ اهميت مطالعات غرب شناسي در عصر حاضر
_ هدف از مطالعات غرب‌شناسي (خلاصه از اهداف)
فصل دوم سكولاريسم
_ واژه‌شناسي سكولاريسم
_ بحران ديني، سكولاريسم فراگيرترين شاخص فرهنگي مدرنيسم
_ نارسايي‌ها و محدوديت‌هاي تناقض آفرين سكولاريسم
_ رابطه سكولاريسم و دين حق
سكولاريسم نوعي از تهاجم فرهنگي
درمان ضعف و عقب ماندگي
پاسخ سكولاريسم‌ها و هدفشان
لاف زني سكولاريت‌ها
فصل سوم: سكولاريسم و زمينه ورود آن به ايران
_ ضرورت غرب‌شناسي و زمينه‌هاي ورود آن به ايران
_ شرايط تاريخي ايران و توجه به غرب
_ نگرش به غرب از تقليد تا نقد
_ تأثير مواجهة تفكر ديني با سكولاريسم در حوزه معرف سياسي
_ تأثير تفكرات تاريخي در حيات فكري _ سياسي عصر حاضر
_ اشتراكها و اختلافهاي عصر مشروطيت و بازتاب آن در سدة اخير
1_ اشتراك
2_ اختلاف
فصل چهارم: آينده‌ از آن كيست؟

فصل اول
اهميت غرب شناسي در عصر حاضر
اهميت و ضرورت مطالعات غرب‌شناسي به اهميت و ضرورت آگاهي از جهان سياسي و فرهنگي روز باز مي‌گردد.
گسترش روز افزون حجم اطلاعات و سرعت شگفت‌انگيز ارسال و انتقال پيام‌هاي فرهنگي، سياسي و بازرگاني، همچنين تأثير شگرف شگردهاي اطلاعاتي _ تبليغاتي رسانه‌هاي عمومي غرب در عصر ارتباطات و اطلاعات، بر كساني كه با اوضاع سياسي _ فرهنگي جهان آشنايي دارند پوشيده نيست. اينكه در جهاني بس پهناورتر از جهان سده‌هاي گذشته زندگي مي‌كنيم. با وجود اين، به هر اندازه كه دنياي ما گسترده‌تر مي‌گردد، ارتباط ميان آحاد و جوامع بشري وسيع‌تر مي‌شود. به موازات ارتباطي كه روز به روز با عمق بيشتري صورت مي‌پذيرد لازم است سطح آگاهي ما از خط‌مشي‌ها، شيوه‌ها و جهات ارتباطي با ديگران ارتقا يابد.
هدف از مطالعات غرب‌شناسي
در مباحث غرب‌شناسي بر آن هستيم تا دريابيم چه چيزي محور انديشة سياسي و فرهنگي غرب را تشكيل مي‌دهد؛ به عبارت ديگر در صدديم بدانيم هويت سياسي و فرهنگي غرب براساس چه اصول و مباني ويژه‌اي صورت پذ

 

دانلود تحقیق انديشه ديني و سكولاريسم و غرب شناسي Religious Thought and secularism (در جهان اسلام و ايران)

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اهميت و ضرورت مديريت از نظر اسلام | 20069 alis

تحقیق, اهميت, و, ضرورت, مديريت, از, نظر, اسلام

اهميت و ضرورت مديريت از نظر اسلام
مقدمه
چنانچه تاريخ زندگي بشر را مطالعه كنيم خواهيم ديد آنچه را كه ما امروزه مديريت مي ناميم از ديرباز به عنوان يك ضرورت براي انسان مطرح بوده و در اغلب فعاليت هاي وي حضور داشته است . از ايام گذشته نظريه هاي مديريت و سازمان بدون آنكه مدون و منظم شده باشند ، به كار گرفته مي شدند و در شرح احوال و اعمال رسولان ، رهبران ، سرداران و بزرگان در اعصار گذشته كاربرد آن مشهود است . نظريه هاي مديريت ، پديدة نويني نيستند كه بشر در عصر جديد به آن دست يافته باشد ، بلكه آنچه در قرون اخير در زمينه سازمان و مديريت انجام گرفته ، مجموعه سازي و جامة عمل پوشاندن به نظريات و انديشه هاي پراكنده اي است كه از قبل موجود بوده است . اين كار اغلب به دست غربيان و ملل پيشرفته صنعتي انجام شده و به همين دليل اين توهم را براي بعضي ايجاد كرده كه مديريت يك علم يا فن بيگانه و غربي است ، در حالي كه ملل شرق ، به ويژه مسلمانان ، اگر به مواريث غني و تاريخ تمدن خود نگاهي كاوشگر و دقيق بيندازند ، مي توانند انديشه ها و كاربردهاي مديريت را به وضوح ببيند و آنچه خود داشته و دارند از بيگانه تمنا نكنند . در واقع بين مديريت و فرهنگ ملتها در هر جامعه رابطه اي مستقيم وجود دارد . مثلاً در چين باستان ، هدف ، تربيت كردن پيشواياني بود كه به فرهنگ و دانش قديم آشنايي داشته باشند و در ژاپن امروز هدف پرورش ناموران و كاركناني است علاقه مند به دولت از طريق تربيت عواطف آنها كه احياناً از ناحيه علم و دانش سود آنها به دولت برسد . البته مديريت پديده اي مشترك بين همة ملت هاست ولي شيوه هاي آن عموميت و يكنواختي نداشته و به خصوصيات فرهنگي و قومي هر جامعه بستگي دارد نيازهاي انساني همواره در حال گسترش اند و آگاهي بشر نسبت به بهره برداري از عوامل طبيعي و طبيعت منظماً رو به افزايش است .
مديريت نيز با روشهاي خود شبيه ساير دانش هاست ، كه هدف غايي دارد . اما اين هدف امكان دارد در آغاز ظهور هر علم ، بلافاصله و در طول يك نسل و حتي بيشتر تحقق نيابد . اگر هدف دانشي شناخت پيوندها ، قانون و شيوه هايي براي بهبود شرايط زندگي انسان و تلطيف پيوندها در جامعه و كاستن از رنجها و فرونشاندن عناصر خشونت و دست يافتن به سعادت و رفاه است به ناچار اين دانش بي نياز از پرداختن به جست و جويي دائمي نيست . بخصوص علوم انساني كه روز به روز با افزايش نيازمندي هاي مادي و معنوي ، احتياج به گسترش اطلاعاتي دارند كه همواره رو به تكاملند . فرهنگ هر قوم ، فقط مجموعه اي از آگاهي هاي علمي و شناخت روش ها نيست ، بلكه داشتن روحية تحقيق و قدرت دريافت واقعيت هاي نو و انطباق جامعه با دگرگوني هاي جهاني است كه بي ترديد ، بخش مهم فرهنگ ملي به شمار مي آيد . مديريت نياز اجتناب ناپذير همه ملت ها و سازمان هاي صنعتي و اجتماعي است ، چراكه هيچ جامعه اي بي سازمان نيست ( هر چند كه سازمان نيز خود نوعي از جامعه است ) و هيچ سازماني نيست كه بي نياز از مديريت و رهبري مطلوب باشد ، مديريت كاردان و پر تحرك مي آفريند و اين مديريت فعال به تدريج موفق به گشايش فضاي بازتر در رسيدن به هدف مي شود . هيچ چيز به اندازة هرج و مرج براي آدمي پريشاني ببار نمي آورد . ستم پيشه ترين حكومت ها بهتر از بي حكومتي است و هرج و مرج بزرگ ترين آفت سعادت بشريت است . مادر همة مصيبتهاي عمومي كه جوامع بزرگ را تهديد مي كند ، بي نظمي است و مديريت نظم آفرين شگفتي هاست .
آنچه كه ما در اين گفتار به دنبال آن هستيم ، شناخت ضرورت و اهميت موضوع مديريت از نظر دين مبين اسلام است راه گشاي ما در اين راستا ، استناد به كلام وحي ، اخبار و احاديث معصومين سلام الله عليهم اجمعين و سيره ايشان مي باشد . بدين منظور به بررسي عواملي كه زمينه ساز مديريت است ، خواهيم پرداخت .

حيات اجتماعي انسان
يكي از خصائص و ويژگيهاي مهم در حيات انسان ، اجتماعي بودن و گرايش او به سوي همزيستي است كه داراي نقش بسزايي در رشد و تعالي اوست و استعدادها و قواي انساني در صحنة اجتماع است كه شكوفا شدن و به كمال خود واصل مي گردد . در قرآن مجيد سورة حجرات ، آيه 13 آمده است :
« يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله انقيكم »
اي مردم ما همه شما را نخست از مرد و زني آفريديم و آنگاه شعبه ها و فرق مختلف گردانيم تا يكديگر را بشناسيد ، بزرگترين شما نزد خدا با تقوا ترين مردمند .
در آيه شريفه فوق اين خصيصه انسان صريحاً مورد اشاره واقع مي گردد و معلوم مي دارد كه نوع انسان به صورت اجتماعي زندگي مي كند .
در تشكيل اجتماع نوع انسان روي يك عامل اساسي تأكيد مي شود كه همانا نياز متقابل افراد نسبت به يكديگر مي باشد و اين نيز ناشي از اختلاف امكانات و استعدادهاي دروني هر شخص است كه مشيت الهي بر آن قرار گرفته است و به اين موضوع نيز آيات قرآن اشعار دارد از جمله آيه 165 از سورة انعام : « و هو الذي جعلكم خلائف الارض و رفع بعضكم فوق بعض درجات ليبلوكم في ما آتيكم ان ربك سريع العاقب و انه لغفور رحيم . » اوست كسي كه شما را خليفه هاي زمين قرارداد و برخي را به درجاتي بر بعض ديگر برتري داد تا شما را در آنچه به شما داده آزمون كند ، پروردگارت كيفر كردار را به زودي مي دهد و همانا او

 

دانلود تحقیق اهميت و ضرورت مديريت از نظر اسلام

دریــــافت فایـــل