اصول

دریافت تحقیق رهبری و مدیریت آموزشی و اصول آن | 19664 alis

تحقیق, , رهبری, و, مدیریت, آموزشی, و, اصول, آن

رهبری و مدیریت آموزشی

اصول مدیریت آموزشی

هدف کلی:
زمینه سازی برای شناخت علمی مدیریت و رهبری در آموزش و پرورش و تفکر درباره مسائل آن

پیشگفتار
– نقش مدیریت و رهبری در زمینه های فعالیت اجتماعی
– نیاز به مدیریت و رهبری در آموزش و پرورش اهمیت بیشتری دارد

ضرورت و اهمیت مدیریت آموزشی
– طرح نظرات و اندیشه های جدید
– نیاز به بهبود کفیتعملکردها و نتایج آموزش وپرورش
مدیریت آموزشی در جهان –< نقش رهبری آموزشی
مدیریت آموزشی در ایران –< فعالیت خارج ازمؤسسات آموزشی
تحول اندیشه های مدیریت در سه مرحله اتفاق افتاده است
1- مرحله فنی
2- مرحله انسانی
3- مرحله ادراکی
مهارت فنی (مرحله اول)

مهارت انسانی (مرحله دوم)

مهارت ادراکی (مرحله سوم)

در نظام آموزشی ما عدم علاقه به تفکر در مورد فعالیت آموزشی،احساس عدم نیاز به آموزش،تعلیم و تربیت امری عادی،نمایان است
مدیریت در نظام آموزشی ما:

نیاز آموزش و پرورش امروز

مدیر آموزشی علاوه بر مهارت های سه گانه باید بتواند وظایف خود را در یک زمینه کلی شامل:
– زمینه اجتماعی
– فرهنگی
– سیاسی و اقتصادی
ملاحظه کند .

اصول: احکامی که از مدلها و نظریه ها اخذ می شوند
– این اصول باید با اصول ارزشی و اخلاقی جامعه هماهنگ باشد.
عوامل اصلی آموزش و پرورش در جوامع ابتدائی
1- زندگی خانوادگی
2- کار گروهی
3- مراسم دینی
« نظام آموزش و پرورش »
الگوی کلی نهادها،مؤسسات و سازمانهای رسمی جامعه که چندین وظیفه را برعهده دارند اصطلاحا نظام آموزش و پرورش نام دارند.
عمده ترین این وظایف عبارتند از:
1- انتقال فرهنگ وشکوفائی آن
2- پرورش همه جانبه فرد در جامعه

الف:

ب:

ج:

 

دانلود تحقیق رهبری و مدیریت آموزشی و اصول آن

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق تربیت دینی دانش آموزان و اصول اساسی آن | 19662 alis

تحقیق, تربیت, دینی, دانش, آموزان, و, اصول, اساسی, آن

اصول اساسی در تربیت دینی
اساسا’ تربیت و آموزش فرزندان تا شش سالگی به عهده والدین است و از آن پس اطفال مراحل تربیت مدرسه ای را طی می کنند و ا مربیان و آموزگاران و دبیران آشنا میشوند و محیط رسمی مدرسه کنار محیط غیررسمی و عاطفی خانه قرار میگیرد 0 با توجه به اینکه محصلان ابتدایی تا پیش دانشگاهی کشور ما تقربیا’ یک چهارم جمعیت کشور ماراتشکیل میدهند و نیز با پذیرش این اصل که کیفیت و مطلوبیت برنامه تعلیم و تربیت هر کشور،رمز و توسعه و پیشرفت آن کشور میباشد ،و تربیت دینی یکی از اصول عمده تربیت در آموزشگاهها به شمار میآید لذا ابعاد و حساسیت موضوع بیشتر احساس میشود 0 اهمیت و توجه وعنایت به تربیت دینی و مذهبی دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی بر هیچ کس پوشیده نیست ،بویژه در مقطع ابتدایی و راهنمایی آن هم قبل از هر چیز بدان سبب است که دانش آموزان هنوز در نهادهای بزرگتر اجتماعی وارد نشده اند و بیشترین تاثیرات خود را از دو نهاد خانه و مدرسه میگیرند 0 لذا دو نهاد عمده تربیت فرزندان یعنی خانه و مدرسه باید با یکدیگر ارتباط تنگا تنگ داشته تا تربیت دینی نوجوانان و جوانان را برعهده گیرند 0 نباید فراموش کنیم که اصل وراثت و اصل اکتساب نیز هر دو در خانه و مدرسه ریشه دارند امروزه از نظر تحقیقات روان شناسی به نظر میرسد که ،طرز بیان و سخنوری ،حضور ذهن و سرعت انتقال ، علایق و انگیزه ،استعدادهای هنری و حتی خوش خطی ، جنبه ارثی و ژنیتیکی داشته باشد 0 اما ازطریق مدرسه چیزی به دانش آموزان به ارث نمیرسد 0تمام آموزشهای مدرسه اکتسابی است 0 از طرف دیگر دانش آموزان فقط 9 ماه از سال را در مدرسه به سر میبرند و در این مدت نیز حدودا’60 روز از سال را تعطیلی دارند 0 حال اینکه خانواده در موقعیت های مختلف و متنوع امکان نفوذ و تاثیر گذاری به زوایای روحی ، باور داشتها ، اعتقادات ، تربیت دینی و معنوی فرزند خود را دارد و میتواند در شکل گیری شخصیت او موثر باشد 0مسلما’ مدرسه به تنهایی نمی تواند نظارت کاملی برزندگی آموزشی و تربیت دینی دانش آموز اعمال کند 0 ولی با هماهنگی و همدلی اولیاء میتوان برخی نیازها ،نقایص معنوی ، لغزشهای احتمالی و گرایشات او را در مدرسهکشف کرد و با همکاری خانواده اش در رفع آنها کوشش نمود 0 لذا اصول هشت گانه عمده پیشنهادی که در تربیت دینی نوجوانان و جوانان موثر بوده و مورد توجه مربیان واولیائ و 000 قرار گیرد 0
اصل اول : ترغیب و تشویق مقدم بر ترس و منع
اساسا’ انسانها ترغیب و تشویق وزیبایی اعمال را بهتراستقبال میکنند تا عواقب احتمالی وایجاد رعب و ترسها درخصوص لغزشها و کوتاهی را ، بطور مثال در بیان زیبایی و عظمت نیایش و نماز به جای تذکر خشن و دید منفی به تخطی ها و غذابها که هم بجا و به حق است از شیوه ترغیب استفاده نماییم ویاد آورشویم که اولین چیزی که پس ازتوحیدو یکتا پرستی برپیامبر اسلام و پیروان اوواجب شد ، نماز بود و ازاینجا عظمت نماز که اساس ارتباط انسان با خداوند و قدردانی نعمت های بی پایان اوست روشن میشود0 همچنین در اصل ترغیب از لذت نیایش و وصل به معبود و نورانیت روح و پذیرش دعاها و خواسته ها با پروردگار عالم راز و نیاز کنیم 0
اصل دوم :استفاده ازروشهای غیرمستقیم به جای روشهای آمرانه و دستوری
ایجاد ارتباط به شیوه غیرمستقیم و مشوقانه و دادن فرصت انتخاب و قضاوت و داوری و دادن میدان سئوال و چون وچرا کردن به نوجوان و جوان در خصوص مسایل دینی ، بذر رغبت و علاقه و کنجکاوی را در دل او به رشد میرساند ، زیرا بسیار تجربه شده است که روشهای دستوری و آمرانه و غیر تلطیف شده باعث دلزدگی و نفرت و دین گریزی میشود 0
اصل سوم : در تربیت دینی چگونه گفتن مقدم بر چه گفتن است
از موارد بسیار مهم و قابل تامل در تربیت معنایی و تربیت دینی چگونه گفتن است زیرا نوجوانان و جوانان که شخصیت اجتماعی آنان در حال شکل گیری است ، احتیاج فراوانی به همکاری و همدلی و لطافت کلامی و بیان مهرآمیزدارند و تجارب کافی در تحولات زندگی ندارند و انتظار دارند که با احترام از جانب افراد بزرگتر و مربیان و بالاخص مشاوران دینی و مسایل مذهبی و مربیان پرورشی و گفتن باید هماره سعی کنیم بذر امید را در دل آنها بکاریم تا علایق شان رشد کند

 

دانلود تحقیق تربیت دینی دانش آموزان و اصول اساسی آن

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اصول و اهداف عدالت ترميمي | 19773 alis

تحقیق, اصول, و, اهداف, عدالت, ترميمي

اصول و اهداف عدالت ترميمي

مولف: مايكل مايز

حقوق جزا و جرم شناسي

«اصول عدالت ترميمي»
مقايسه اصول و ارزشهاي عدالت ترميمي با اصول و ارزشهاي نظام حقوقي مدني و كيفري
اصول و ارزشهاي عدالت كيفري (سزا دهنده) اصول و ارزشهاي عدالت ترميمي
جرم به عنوان نقض قوانين دولتي تعريف مي شود و دولت بزه ديده رسمي جرم است. جرم از هم گسيختن يكپارچگي جامعه است و به عنوان صدمه اي تعريف مي شود كه به اشخاص و وابستگان آنها وارد مي شود.
جرم به عنوان نقض قاعده حقوقي و فني محسوب مي‌شود بطوريكه مجرميت و برائت همواره دقيقاً از نظر حقوقي و فني منعكس كننده تقصير اخلاقي بزهكار نمي‌باشد. جرم به عنوان صدمه اي مي باشد كه در تمامي جنبه ها اعم از اخلاقي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي موجب ورود ضرر به طرفين جرم مي گردد، بطوريكه خسارات و نيازهاي وارده به همه طرفين درگير در جرم را در بر مي گيرد.
حقوق و نيازهاي بزه ديدگان و وابستگان آنها جنبه فرعي داشته و ناديده گرفته مي شود. محوريت با حقوق و نيازهاي بزه ديدگان و وابستگان آنهاست.
نيازهاي بزهكاران ناديده گرفته مي شود. حقوق آنها بطور تبعيض آميز و خود سرانه اي اعمال مي شود (معمولاً بستگي به تمكن مالي يا موقعيت بزهكار دارد). محوريت با حقوق و نيازهاي بزهكاران مي باشد، صدمات وارده حائز اهميت هستند. نياز بزهكاران به مورد حمايت قرار گرفتن به منظور پيشگيري از محكوميت يافتن نادرست آنها مورد توجه قرار مي‌گيرد.
ديدگاهها جهت صدور آراء، صرفنظر از حقيقت امر يا ميزان صدمه وارده، سزا دهنده سركوبگر مي باشند. ديدگاههاي متنوع جهت صدور آراء و تصميمات معقول و موثر حائز اهميت هستند.
اصلاح و درمان و سازش به عنوان هدف در نظر گرفته نمي شوند. اعطاي فرصت براي اصلاح و درمان و سازش امري حياتي است.
عدالت به موجب قواعد مختلف، متشتت مي شود. عدالت، سازگار كننده و يكپارچه كننده مي شود.
اجراي عدالت بررسي تقصير و مجرميت شخص مي‌باشد. اجراي عدالت، جستجو براي ارائه راه حل جهت حل و فصل اختلاف مي باشد.
عدالت به موجب قواعد و آئين دادرسي تعريف مي‌شود. عدالت به موجب نتيجه حل اختلاف و ثمره آن تعريف مي شود.
تمركز عدالت بر روي مجازات، تلافي و تحميل درد مي باشد. تمركز عدالت بر روي احياء حقوق طرفين جرم مي‌باشد.
عدالت مبتني بر حقوقي است كه به موجب قواعد كيفري و رويه قضائي مقرر گرديده اند. عدالت مبتني بر بخشش بزهكاران در جامعه اي است كه همه اعضاي آن جامعه در قبال جرم ارتكابي مسئول تلقي مي شوند و همه مقصرند.
عدالت فاقد بخشش بوده و جايگاهي براي محبت و مساعدت ندارد. عدالت بدون بخشش و محبت، انتقام تلقي مي شود و نه عدالت.
فراموش كردن عواقب جرم بي اهميت است. فراموش كردن عواقب جرم امكانپذير است.
عدالت در جهت ايجاد جامعه‌اي از هم گسيخته اعمال مي گردد و باز سازگاري روابط طرفين جرم را به همراه ندارد. هدف عدالت گردهم آوردن طرفين درگير در جرم جهت احياء و بازسازگاري روابط آنها با خدا و سايرين مي باشد.
عدالت، مجازات مرگ و ضمانت اجراهاي تلافي جويانه را ارتقا مي بخشد. عدالت، ترميم و پاسخگويي در قبال جرم را محور قرار مي دهد و مبتني بر نيازها و توانايي هاي طرفين جرم مي باشد.
عدالت، كرامت انساني و شان نوع بشر را ناديده مي‌گيرد يا انكار مي كند. عدالت، كرامت انساني و شان نوع بشر را به رسميت مي‌شناسد ومورد احترام قرار مي دهد.

عدالت ترميمي، پاسخي مثبت به جرم
اداره ولز جنوبي در مورد خدمات تاديبي، واحد عدالت ترميمي را به منظور تسهيل برگزاري كنفرانس هاي (هم انديشي هاي) بزهكار- بزه ديده تاسيس نموده است. برگزاري كنفرانسهاي مذكور به منظور مورد توجه قرار دادن صدمات و آثار ناشي از جرم بر روي بزه ديدگان و وابستگان آنها مي باشد. از سوي ديگر چنين كنفرانسهايي فرصتي را در اختيار بزهكار قرار مي دهند تا از طريق توافق نمودن جهت انجام برخي اقدامات خاص، وجهه بهتري پيدا كند. چنين اقداماتي مي تواند شامل عذرخواهي، خدمات اجتماعي و يا آمادگي جهت پاسخگوئي به مسائل مرتبط با جرم باشد.

 

دانلود تحقیق اصول و اهداف عدالت ترميمي

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اصول و روشهای تربیت در اسلام | 19870 alis

تحقیق, اصول, و, روشهای, تربیت, در, اسلام

اصول و روشهای تربیت در اسلام

فصل اول – تعریف و حدود تربیت در اسلام
فصل دوم – مشخصات تربیت اسلامی
فصل سوم – اهداف تربیت اسلامی
فصل چهارم – اصول تربیت در اسلام
فصل پنجم – روشهای تربیت در اسلام
– موعظه , تصیحت و امر به معروف
– انذار , تهی از منکر و مبارزه با انحرافات
– برقراری ثواب و عقاب برای اعمال
– ایجاد محیط مساعد تربیتی
– بیان قصص انبیا و سرگذشت ملل
– ذکر امثال و تشبیه معقول به محسوس
– دعا و نیایش
– توبه و بازگشت
– برقراری یک نظام اسلامی برای اجرا و تداوم تربیت
دین و روشهای تربیتی

پیش درآمد
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث از دین و تربیت همیشه مورد توجه اندیشمندان تربیتی بوده و بشر همواره به دنبال آرمان خواهی و كمال طلبی خود در شیوه های تربیتی به دین و ارزش های الهی علاقه وافری نشان مي داده است. هر چند پس از رنسانس و گسترش علم گرایی و غرور ناشی از آن و طرح «تقابل علم و دین» و جا افتادن این تفكر به لحاظ ضعف های موجود در دین مسیحیت و مبلغان و عالمان آن و به حاشیه رانده شدن دین تربیت دینی نیز مورد غفلت قرار گرفت.
اما پس از مواجهه ی انسان با تبعات این غفلت زدگی و گرفتاری او با تبعات جامعه صنعتی و زندگی مادی و بروز مشكلات متعدد فردی و اجتماعی ضرورت نگاهی دوباره به تربیت دینی احساس شد؛ كه در این میان نظرات مختلفی به چشم مي خورد.
1. عدّه ای با طرح عدم دخالت دین در تربیت انسان و ناكارآمدی آموزه های دینی كه ناشی از نگاه منفی به دین و عدم شناخت دقیق از مكتب تربیتی آن است. این بحث را همچنان رویكردی به مباحث قدیمی و مربوط به زمان نابالغی علم، تلقی مي كنند.
آنان تربیت را تنها بر مدار عقل و شناخت انسان از خودش استوار مي سازند، و قائل اند كه تنها علم، قابلیت شناسایی دقیق از آدمی را دارد؛ در این دیدگاه رابطه ای میان دین و تربیت وجود ندارد.
2. با ابطال نظریه علم گرایی مطلق، گرایشی به مباحث دینی و معنوی بروز كرد، اما در این رهیافت نیز بسیاری از ندیشمندان غربی رویكرد انسان را به دین غیر وحیانی و انسان محور كافی دانسته و راه های تربیتی برگرفته از آن را نیز برای هدایت انسان در مسیر پر پیچ و خم زندگی كافی مي دانند. در این نگاه، ملاك انسان، و نیازهای او و رفع آنها است. و در موارد نیاز به دین رجوع مي كند و با خرد خود از آن بهره مي جوید، اما هرگز خود را در اختیار دین قرار نمي دهد و نمي گذارد دین با راه های تربیتی خود برای او تصمیم گیری كند.
3. با توجه به ناكارآمدی دین (انسان محور) در همه ی شؤون و عرصه های زندگی و همه جانبه نیازهای مادی و معنوی او، ضرورت رویكرد به (دین وحیانی) احساس مي شود. در این نگاه به دین، كه دارای رویكردی زندگي مدار نیز مي باشد، دین در زوایای مختلف زندگی، نقش آفرینی مي كند و در متن زندگی حضور جدی و پررنگی دارد و پاسخگوی همه ی نیازهای اوست. در این نگاه به دین بحث از «دین و روش های تربیتی» ضرورت مي یابد زیرا:
بر این باوریم كه خالق یكتا كه به وجود آورنده و «ربّ» اوست بهتر از هر كسی انسان را مي شناسد و بر نقاط ضعف و قوت او آگاه است و كامل ترین راه را دانسته و بهترین مقصد نهایی را برای او رقم زده است.
پیامبران و امامان ـ علیهم السّلام ـ نیز كه انسان كامل و تربیت یافته همین مكتب بوده و بهترین مربیان هستند، آمده اند تا تربیت و هدایت انسان را عهده دار شده و راه درست را به او آموزش دهند، تا انسان پروردگار متعال را مالك و رب خویش قرار دهد و طرح تدبیر او را در زندگی به كار بندد و سرانجام به سعادت حقیقی رهنمون شده و به كمال واصل گردند.
بر این اساس در معارف اسلامی و سیره و سنت برجای مانده از پیشوایان دینی بهترین مبانی و روش های تربیتی یافت مي شود.
پس روشن است كه همه ی اجزای یك نظام تربیتی ـ حركت او به سوی مقصد، چگونگی و شیوه های روش های آن به گونه ای ناظر به انسان است، لذا در تبیین تربیت دینی باید ملاحظه كرد كه اسلام چه تعریفی از انسان ارائه مي دهد و او را دارای چه استعدادی مي داند و برای او چه اهدافی را معین مي نماید.
با تبیین موارد فوق و شناخت صحیح از رابطه انسان با خالق و رب خود بیشتر به رابطه (دین و تربیت) پی مي بریم. با توجه به مبانی موجود در متن دین و ارزش های بیان شده در آن و ویژگي های مبتنی بر ارزش ها باید به بررسی روش ها پرداخت، روش هایی كه مبتنی بر ارزش های ارائه شده و فراخور استعداد و توانمندی آدمی و مطابق با واقعیت های موجود است نه مبتنی بر نظریه پردازي‌های آرمانی و تجربی كه جای بسی آزمون و خطا دارد.
مجموعه منابع اسلامی و كتب اخلاقی سرشار از مباحث تربیتی بوده و از شیوه ها و روش های متعددی در تربیت و پرورش انسان سخن به میان آورده است، كه امروزه نیازمند روزآمد كردن و تحقیق جدیدی است تا خانواده ها و مربیان امور تربیتی و فرهنگی جامعه در این زمان كه عصر ارتباطات و تهاجم فرهنگی است آنها را به كار بسته و در تربیت نوجوانان و جوانان از آنها بهره جویند و بتوانند با به كارگیری روش های درست، دین را در نهاد نسل فردا

 

دانلود تحقیق اصول و روشهای تربیت در اسلام

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اصول مديريت كيفيت | 19969 alis

تحقیق, اصول, مديريت, كيفيت

اصول مديريت كيفيت
چكيده
اين سند هشت اصل مديريت كيفيت كه در استانداردهاي سيستم مديريت كيفيت بر مبناي سري ايزو 9000-2000 كاربرد دارد را معرفي مي‌نمايد. مديريت ارشد هر سازمان مي‌تواند از اين اصول بعنوان چارچوبي براي راهنمايي سازمان خويش به منظور بهبود عملكرد ها استفاده نمايد.
كليدواژه : كيفيت؛ مديريت كيفيت؛ استاندارد كيفيت؛ سيستم مديريت كيفيت؛ ايزو؛ بهبود عملكرد

اصل اول: تمركز بر مشتري (Customer Focus)
هر سازماني به مشتريان خود وابسته است و بايد نيازهاي حال و آينده آنان را درك نمايد و نيازمندي هاي مشتريان خود را برآورده نمايد. علاوه بر اين سازمان ها بايد براي عبور از انتظارات مشتريان خود برنامه ريزي و تلاش نمايند.
تمركز بر مشتري و درك نيازهاي حال و آينده او باعث پاسخگويي منعطف و سريع سازمان به فرصت هاي بازار و در نتيجه افزايش سود سهام و سهم بازار براي سازمان خواهد شد.
رضايت مشتريان با افزايش اثربخشي بكارگيري منابع سازمان، افزايش يافته و بهبود وفاداري مشتري به سازمان باعث ماندگاري در تجارت مي گردد.
بكارگيري اصل تمركز بر مشتري عموما باعث مي گردد كه سازمان:
• براي درك نيازها و انتظارات مشتريان تحقيقات لازم را صورت دهد.
• از ارتباط اهداف سازماني با نيازها و انتظارات مشتريان اطمينان حاصل نمايد

 

دانلود تحقیق اصول مديريت كيفيت

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اصول دین در اسلام و تشریح یک به یک آنها | 19968 alis

تحقیق, اصول, دین, در, اسلام, , و, تشریح, یک, به, یک, آنها

توحيد

« چرا درباره ي خدا به بحث و تحقيق بپردازيم »
انتاژ مكتبهاي مقعود و گوناگون فلسفي ، و گسترش مكتب « ماترياليسم » در ميان جوانان و دانش پژوهان گروهي را بر آن داشته است كه از خود چنين سؤال كنند.
چرا بشر درباره خدا و مذهب و مسائل ماوراء طبيعت به بحث و تحقيق بپردازد ؟
اصولاً بحث و بررسي پيرامون موجود يا موجوداتي كه از قلمرو حس و تجربه بيرون است ، بود و نبود آنها در زندگي بشر تأثير ندارد ، جز اتلاف وقت ، نتيجه ديگري ندارد.
يك متفكر اجتماعي ، يك فيلسوف بلند فكر ، بايد به دنبال موضوعاتي برود كه در متن زندگي بشر قرار گيرد ، و مسائلي را مطرح سازد كه هر نوع گره گشائي دربارة آنها ، در بهبود وضع زندگي وي تأثير بسزائي داشته باشد . در صورتي كه بحث و بررسي درباره ي مسائل دور از ماده و طبيعت كه زندگي بشر به آن بستگي دارد ، حائز اهميت نيست ، پس چه بهتر از طرح اين مسائل بگذريم ، و فكر خود را روي مسائلي متمركز سازيم كه با زندگي ما كاملاً پيوند داشته باشد .
اين منطق گروهي از شكاكان مادي ها است كه روي عللي خود را از تحمل و رنج بحث و بررسي راحت ساخته اند و گروهي را از بررسي اين مسائل بازداشته اند.
در نخستين فصل اين كتاب كوشش شده است كه به اين پرسش ، پاسخ منطقي داده شود و روشن شود كه « ايده مذهبي » از تنها در وضع زندگي مادي و معنوي ما تأثير بسزائي دارد بلكه اعتقاد به جهان ماوراء طبيعت و ايمان به خدا و زندگي پس از مرگ ، سرچشمه يك رشته فضائل اخلاقي و گسترش عدالت اجتماعي و تأمين ثبات و آرامش رواني است كه هيچ جامعه اي از آن بي نياز نيست ، گذشته از اين اعتقاد به خدا آفريننده علوم و موجب گسترش دانشهاست ( چنانكه به طور روشن همه را ثابت خواهيم نمود . )
بنابراين روي اين آثاري كه مي توان براي خداشناسي تصور نمود ، بايد درباره ي آن به بحث وتحقيق بپردازيم تا در صورت ثبوت و صحت ، از منافع بهره مند گرديم .
اينك بيان علل و عواملي كه ماوراء به بحث و كنجكاوي وا دار مي كند و براي خاطر همين آثار ارزنده اي كه فكر « خداشناسي » در ما بوجود مي آرود ، بايد رنج بحث و تحقيق را برخود هموار سازيم .
عواملي كه ما را به بحث وادار مي كند :
1ـ بحث و بررسي مايه آرامش روان است .
تاريخ مدون جهان ، حاكي است كه بشر در تمام ادوار زندگي به وجود مبداي براي جهان ، اعتقاد داشته ، و عقيده به وجود مانع ، از عقائد كهن و راسخ او بوده است كه هيچ گاه در صحت و استواري آن به خود شك راه نمي داده است ، و همواره گروه مادي كه فكر دخالت علم و شعور در پيدايش جهان مي باشند ، در ميان افراد بشر بسيار نارد و انگشت شمار بوده اند .
در ميان اين طبيعت بيشمار ، دانشمندان عاليقدري ، و فلاسفه ي گرانمايه ي ، محققان و كاشفان و مخترعان بزرگواري ، كه رد پي ريزي تمدن و پديد آوردن علوم و آراء بشري ، سهم بسزائي دارند ، و دانش و بينش فوق العاده ي آنها مورد پذيرش همه مردم جهان ميباشد . چنين مي گويند : نظامات كاخ آفرينش ، اثر يك انديشه بزرگ و آفريننده اي توانا ، زيباي طبيعت و رنگ آميزي حيرت آور و نقش و نگار ظاهر جهان ، اثر نقاش چيده دستي است كه از روي علم و دانش بيكران خود ، به جهان ، هستي بخشيده و هر جزئي از اجزاء بيكران ، آن را روي نقشه و اندازه گيري خاصي آفريده است . آنان به اين اندازه اكتفا نكرده و مي گويند : كه آفريدگار جهان بشر را براي هدف و مقصد خاصي آفريده و هدف از آفرينش او را وسيله سفراء و پيامبران مخصوص خود بيان نموده است ، و براي تحصيل اين هدف يك رشته تكاليف و وظائفي براي او مقرر نموده و براي افراد فرمانبر پاداشهايي و براي مشركان كيفرهايي معين كرده است .
از طرف ديگر مشاهده مي كنم كه در طول تاريخ مرداني پاك و دور از هر نوع آلودگي ، با سوابقي درخشان خود را سفيران و پيامبران الهي معرفي نموده اند ، و در انجام رسالت خود از هر نوع فداكاري و جانبازي دريغ نكرده اند ، تا آنجا كه گروهي جان و زندگي خود را در راه اهداف خود ( ارشاد مردم ) از دست داده اند ، و يك چنين فداكاري همه جانبه ، حاكي از اعتقاد راسخ آنان بصدق گفتار خود ميباشد .
آيا اتفاق يك چنين جمعيت هاي مختلف كه در ميان آنها متفكران بزرگ ، و پي افكنان علوم ، و مرداني صالح و پاك وجود دارد ، كافي نيست كه ما را ملزم كنند كه در اين باره به بحث و تحقيق بپردازيم ، زيرا بعيدات كه يك چنين جمعيت بي شمار ، راه خطا بروند و در تشخيص خود اشتباه كنند .
حقيقت اين است كه چنين راي همگاني از يك جمعيت بي طرف و بي غرض ، ما را به صحت ادعاي آنان معتقد مي سازد .
زيرا در ميان آنان هزاران دانشمند و متخصص در علوم و صنايع وجود دارد ، و اگر بشر عصر فضا نسبت به افكار و نظرات استادان علوم و پايه گذاران ديرينه تمدن ،بدبين و بدگمان باشد ولي هرگز نميتواند انكار كند كه حداقل اتحاد آنان بر اين نظر باعث احتمال در مغز و دماغ او مي شود .
آيا در اين صورت كه احتمال مي دهيم كه براي اين جهان خالقي باشد . و بشر را براي هدفي آفريده است و رشته حيات او را پس از مرگ قطع نميكند و تكاليفي وظايفي متوجه او ساخته است ، و هر فردي را به پاداش و كيفر اعمال خود مي رساند ، صحيح است كه بشر در همه چيز بينديشد درباره دين نينديشد ؟ همه چيز را بشناسد و مبداء و منشاء جهان را نشاسند ؟ و خود را از درد و الم ، شك و ترديد برهاند ؟
آيا عقل و خرد اجازه ميدهد كه ما موضوع خدا و مذهب ـ را كه در صورت ثبوت در سرنوشت ما تأثر عظيمي دارد ناديده بگيريم و دنبال آن نرويم ؟ و اين ضرر را كه براي گروهي مقطوع و براي گروه ديگر محتمل است ، بدست فراموشي بسپاريم ؟
هيچ فردي پيش از تحقيق و بررسي ، نميتواند ادعاء كند كه خداپرستي و موضوع رستاخيز و پاداشها و كيفرها پنداري بيش نيست و اگر در زبان بگويد در دل خلاف آن را پذيرفته است در اين صورت وظيفه ما در برابر يك چنين موضوع مهم كه محتمل است راست و پاي برجا باشد ، جز تحقيق و بررسي بيطرفانه چيزي نيست ؟
و كسي كه حاضر نيست درباره ي اين مسأله مهم بحث و بررسي كند ميتوان نام او را يك انسان عادي نهاد . مي گويند اجتناب از هر نوع ضرر ، قطعي و محتمل براي بشر يك امر فطري است و لذا گاهي انسان به گزارش يك كودك ، يك فرد عادي ، تربيت اثر مي دهد و به فكر تحقيق و بررسي مي افتد چطور اين انسان به يك چنين گزارش بزرگ كه بر فرض صحت ضرر آن قابل جبران نيست ، به اندازه يك موضوع كوچك اهميت نمي دهد. اينجاست كه دانشمندان عقايد و مذاهب موضوع لزوم خداشناسي (معرفّه الله ) را يك امر مهم تلقي كرده و بررسي آنرا بر اساس برهان «لزوم دفع ضرر محتمل » لازم مي دانند . و مي گويند برهر فردي لازم و واجب است كه در اين مسأله به فراخور استعداد فكري خود عفور كند ، و مسأله را از نظر فني و اثبات قطعي سازد .
عواملي كه ما را به بحث و بررسي وادار مي كند .
2ـ اعتقاد به خدا آفريننده ي علوم و پديد آورنده هاي دانشهاي بشريت
ايمان به خداي دانا كه اين جهان را روي نقشه و نظام ، و بر طبق قوانيني و سنن خاصي آفريده است ، تحرك خاصي به حس كنجكاوي و حقيقت جوئي بشر مي بخشد . در صورتي كه تفكر مادي در آفرينش جهان ، نه تنها از

 

دانلود تحقیق اصول دین در اسلام و تشریح یک به یک آنها

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اصول تربيت از ديدگاه اسلام | 19967 alis

تحقیق, اصول, تربيت, از, ديدگاه, اسلام

اصول تربيت از ديدگاه اسلام
چكيده

اين مقاله، پس از تعريف اصل و بيان ضرورت آن در مباحث تعليم و تربيت، به ويژگى‏هاى حاكم بر اصول تربيتى مى‏پردازد، و سپس اصولى از قبيل: خدامحورى، تعبدمدارى، متربى‏محورى، زندگى محورى، فردمحورى، عمل‏گرايى، اخلاق‏مدارى، سعى‏محورى، اعتدال‏گرايى، محبت‏محورى، نظارت‏مدارى، خوف و رجا، مرگ‏انديشى، آخرت‏انديشى و آرمان‏گرايى را مورد بررسى قرار مى‏دهد و در پايان به دست‏آوردهاى تربيتى اين اصول مى‏پردازد.
واژه‏هاى كليدى: اصول تربيتى، تعليم و تربيت اسلامى، اخلاق، فطرت، انسان‏شناسى.

مقدمه

وجود اصول و قواعد كلّى در مناسبات انسانى و مرجعيت آن براى تفسير رفتارها آن‏چنان آشكار است كه غالباً نيازى به بيان تشريحى آن وجود ندارد. بديهى است كه هيچ كنش و واكنش انسانى نمى‏تواند در خلأ و بدون ضابطه‏اى مشخص آغاز، و بى‏هدف پايان پذيرد. رفتارهاى يكسان زيادى مى‏توان يافت كه خاستگاه واحدى ندارند؛ به منظور متفاوتى انجام مى‏شوند و احتمالاً نتايج مختلفى نيز به بار مى‏آورند.

امر تربيت كه يكى از زمينه‏هاى مهم در مناسبات انسانى است نيز از اين قاعده مستثنا نيست. نحله‏ها و مكاتب تربيتى هيچ‏گاه خود را فارغ از چارچوب‏هاى بنيادين و اصول نظرى معرفى نمى‏كنند. حتى مكتب‏هايى چون رفتارگرايى، كه بر رفتار تأكيد مى‏كنند و اهداف كلى و آرمانى را چندان قابل مطالعه و تحقيق نمى‏دانند، نيز هرگز ادعايى در شكستن حصر قواعد و اصول كلى حاكم بر رفتار را ندارند؛ چرا كه پذيرش همين قواعد و اصول كلى سبب امتياز و تشخيص مكاتب تربيتى و جدايى آنها از يكديگر مى‏شود. آنچه همه، بر سر آن اتفاق نظر دارند داشتن هدف و روشهاى متناسب با آن است. انتخاب هدفهاى تربيتى ريشه در نوع انسان‏شناسى مختلف دارد و هدفها، تعيين‏كننده نوع روشهاى تربيتى‏اند. بنابراين، مى‏توان هماهنگى اصول را با مبانى انسان‏شناسى از طريق هدف و غايت‏شناسى كاملاً توجيه كرد. به بيانى واضحتر منشأ انشقاق اصول، اهدافى است كه همواره از زواياى درك موقعيت انسان در جهان بر اساس رويكردهاى گوناگون به او و جهان دريافت شده است. با توجه به آنچه بيان شد، حداقل مفاهيمى كه در دستور كار هر مكتب تربيتى قرار مى‏گيرد عبارت است از: مبنا، هدف، اصل و روش. شناخت مفاهيم مزبور و درك نحوه ارتباط آنها نسبت به يكديگر و كاركرد متمايز هر يك در زمينه‏ى تربيت، ما را به ساخت چارچوب يا نظام تربيتىِ مشخص رهنمون مى‏سازد؛ چارچوبى كه فرايند تربيت در آن آغاز، و به سرانجامى متناسب با شاخص‏هاى آن، نايل مى‏شود.
مفهوم «اصل» در قلمرو تربيت

ارائه‏ى تعريفى نسبتا جامع از اصل، مبتنى بر شناخت روابط موجود ميان عناصر تشكيل‏دهنده‏ى نظام تربيتى است. شايد نفى ويژگى عناصر ديگر تشكيل‏دهنده‏ى نظام از اصل، زمينه‏ى مناسب‏ترى را براى شناخت آن فراهم آورد. اصلْ داراى ماهيتى هنجارى، و ناظر به «بايد»هاست؛ از اين جهت با «مبنا» كه خود منشأ اشتقاق اصل است و ماهيتى كاملاً توصيفى دارد و ناظر به «هست»هاست، متفاوت است (هوشيار، ص16؛ باقرى، نگاهى دوباره به تربيت اسلامى، ص68؛ شريعتمدارى، اصول و فلسفه تعليم و تربيت، ص11).

از طرف ديگر، اصل با هدف نيز نمى‏تواند يكى باشد، چراكه ابزارى براى نيل به آن (هدف) قلمداد مى‏گردد (هوشيار، ص12 و شكوهى، ص84). البته ذكر اين نكته مهم است كه اصل يك ابزار و معيار كلّى براى گزينش روش‏هاى گوناگون است؛ از اين‏رو نمى‏تواند همان روش باشد، بلكه راه‏نمايى براى انتخاب روش‏هاى تربيت قلمداد مى‏شود. (هوشيار، ص17 و احمدى، ص107 و باقرى، ص69 و شريعتمدارى، ص11).

هر گاه در فرايند تربيت بخواهيم به هدف برسيم بايد پيوسته ارتباط ساخت (مبنا) و عمل (روش) را با عامل هدف در قالب اصل تعريف نماييم. در واقع اصل، حاصل مشاركت اين سه عامل اساسى در نظام تربيتى است؛ بنابراين، ارائه‏ى هر گونه تعريفى از اصل، بدون توجه به مشاركت عوامل سه‏گانه مذكور، نمى‏تواند يك تعريف كامل و جامع باشد. بدين لحاظ، تعريف مورد نظر ما نگاهى انحصارى به هيچ يك از ساختار يعنى مبنا و كاركرد يعنى روش، ندارد؛ بلكه داراى رويكرد ارتباط متقابل ميان ساختار (مبنا) و كاركرد (روش) است (هوشيار، ص49؛ ديويى، ص78 و شاتو، ص258).

بر اساس اين رهيافت، تعريف اصل چنين است: سلسله قواعد و معيارهاى كلى (بايدها) كه متناسب با ظرفيت‏هاى انسان انتخاب و به منظور تعيين روش‏هاى تربيتى براى دستيابى به اهداف، مورد توجه قرار مى‏گيرند.

ضرورت و فايده‏ى اصل تربيتى

تربيت به عنوان فرايندى كه نتيجه‏ى آن صرفا در مقام عمل روشن مى‏شود، داراى وجهه‏اى كاملاً عملى و كاربردى است. از اين جهت، هرگونه تلاش نظرى در چارچوب مفهومى بايد ناظر به فوايد عملى باشد. در اين ميان ن

 

دانلود تحقیق اصول تربيت از ديدگاه اسلام

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق آموزش اصول حسابداري | 20133 alis

تحقیق, آموزش, اصول, حسابداري,

آموزش اصول حسابداري

بخش اول
فصل اول
آشنايي با حسابداري

بنگاه اقتصادي:
درعلم اقتصاد، عوامل اقتصادي مختلفي در اختيار افراد يا گروه هايي قرار دارد كه با تركيب اين عوامل به توليد كالا يا انجام خدمات مي پردازند. اين افراد يا گروهها را بنگاه اقتصادي مي نامند.

رويدادهاي اقتصادي يا مالي:
وقايعي هستند كه با خريد، توليد، توزيع و فروش و ارائه خدمات با فعاليت هايي مانند وام گرفتن و وام دادن سر و كار دارند.

تعريف حسابداري:
عبارت است از: شناسائي، اندازه گيري، ثبت و گزارش اطلاعات اقتصادي براي استفاده كنندگان به گونه اي كه امكان قضاوت و تصميم گيري آگاهانه براي آنها فراهم شود.

اطلاعات حسابداري:
خلاصه اطلاعات مربوط به رويدادهاي مالي مؤثر بر يك واحد اقتصادي خاص مي باشد.

شخصيت حسابداري:
واحد اقتصادي مشخص و جداگانه اي است كه اطلاعات و گزارشهاي حسابداري فقط در مورد آن تهيه مي شود.

(( رابطه اطلاعات حسابداري و تصميم گيري))

انواع واحدهاي اقتصادي:
مؤسسات جدا و مستقلي هستند كه با تركيب عوامل مختلف اقتصادي منافع مالكين خود را دنبال مي كنند. از لحاظ مالكيت، شكل حقوقي و نوع فعاليت به شكل زير طبقه بندي مي شوند.
واحدهاي اقتصادي از نظر مالكيت به سه نوع تقسيم مي شوند:

۱- واحدهاي عمومي: به طور مستقيم يا غير مستقيم در مالكيت دولت يا ساير نهادهاي عمومي قرار دارند. سازمان تأمين اجتماعي نمونه اي از اين واحدها مي باشد.

۲- واحدهاي تعاوني: به منظور رفع نيازمندي هاي مشترك و بهبود وضع اقتصادي و اجتماعي اعضاي آن از طريق خريداري، كمك و همكاري متقابل تشكيل شده و در مالكيت اعضا قرار دارند. مانند شركتهاي تعاوني.

۳- واحدهاي خصوصي: اين واحدها به يك يا چند نفر تعلق دارند و متعلق به بخش عمومي نيستند. مانند فروشگاهها.

واحدهاي اقتصادي از نظر هدف فعاليت به دو دسته تقسيم مي شوند:
۱- واحدهاي انتفاعي: هر واحد اقتصادي كه با هدف سود و منفعت مادي تشكيل شود واحد انتفاعي نام دارد.

۲- واحدهاي غير انتفاعي: هر واحدي را كه هدف از تشكيل آن كسب منفعت مادي براي مالكان آن نباشد واحد غير انتفاعي گويند.

واحدهاي اقتصادي از نظر نوع فعاليت به سه دسته تقسيم مي شوند:
۱- واحدهاي خدماتي: واحدهايي هستند كه خدماتي به مشتريان ارائه مي كنند و معمولاً در قبال ارائه خدمات منفعت كسب مي كنند. مانند بانكها و هتلها.

۲- واحدهاي بازرگاني: به خريد و فروش مواد خام، فرآورده ها و كالاها اشتغال دارند. مانند فروشگاهها.

۳- واحدهاي توليدي: با استفاده از عوامل توليد به ساخت كالاهاي اقتصادي مي پردازند.

واحدهاي اقتصادي از نظر تعداد مالك به دو دسته تقسيم مي شوند:
۱- واحدهاي انفرادي: مالكيت آنها به يك نفر تعلق دارد؛ مانند فروشگاهها، مغازه ها.
۲- واحدهاي غير انفرادي: افراد، سرمايه هاي كوچك خود را با يكديگر جمع مي كنند و واحدهاي بزرگتري را تشكيل مي دهند. مانند شركتها.

پرسشها؟
۱- بنگاه اقتصادي را تعريف كنيد؟
در علم اقتصاد عوامل اقتصادي مختلفي در اختيار افراد يا گروه هايي قرار دارد كه با تركيب اين عوامل به توليد كالا يا انجام خدمات مي پردازند. اين افراد يا گروهها را بنگاه اقتصادي مي گويند.

۲- واحدهاي اقتصادي تعاوني را تعريف كنيد؟
به منظور رفع نيازمندي هاي مشترك و بهبود وضع اقتصادي و اجتماعي اعضاي آن از طريق خود ياري، كمك و همكاري متقابل تشكيل شده و در مالكيت اعضا قرار دارند.

۳- تقسيم واحدهاي اقتصادي به واحدهاي عمومي، تعاوني، خصوصي بر اساس كداميك از ويژگي هاي واحدهاي اقتصادي مي باشد؟

 

دانلود تحقیق آموزش اصول حسابداري

دریــــافت فایـــل