امام

دریافت امام خمینی (ره) و هنر | 17635 alis

امام, خمینی, و, هنر

امام خمینی و هنر
شخصیت عظیـم و افکار بلند حضرت امام خمینی از یک سـو ، گستردگـى مباحث مـربـوط به هنـر و شاخه هاى مختلف آن از سـوى دیگـر ، و محـدودیت صفحات خاص ایـن موضوع از سوى سـوم ، پرداختـن به مـوضـوع امام خمینی و هنر را دشوار مى سازد.
اما از آنجـا که جـامعیت شخصیت امـام راحل و دیـدگـاههاى نـو و مترقى حضرت او نسبت به مسایل گوناگون از جمله هنر ، پرداختـن به ایـن موضوع را ضرورى مـى سازد ، هر چند گذرا به مـوضـوع یاد شـده مى پردازیم.
گستـره بحث دامنه مبـاحث و شـاخه هاى مـربـوط به هنر ، بسـى گسترده است. از نـویسنـدگـى ، شعر ، قصه ، طنز ، نقاشـى ، مـوسیقـى ، خطـابه و سخنـورى گـرفته ، تـا وادى فیلـم و سینمـا و تـإتـر و برنامه هاى هنرى رادیو و تلـویزیون و کاریکاتـور ، نمایشنامه ها و فیلمهاى عروسکى و کارتـون کودکان و طراحى و گرافیک و خـوشنویسى و آهنگ و آواز و .. . را شـامل مـى شـود.
در مقـوله هنر ، زیباشناسى و زیبایی آفرینى از عناصر مهم به شمار مى رود. تخیل و ذهـن خلاق هنرمند ، به کمک احساس بالنده و قـدرت تعبیـر و ظرافت انـدیشه و نکته شنـاسـى و نکته سنجـــــى و خیال انگیزى ، جلـوه هاى مانـدگارى از هنر را پـدیـد مـىآورد.
آنکه روحـى لطیف و درکـى زیبا و زبانى نافذ و بیانـى رسا دارد ، در شاخه هاى مختلف هنر ، بهتر مى تـواند انـدیشه و احساس و پیامـى را بـر بـال هنـر بنشانـد و در آفاق انـدیشه هاى بشـرى و در قلمـرو دل و جـان انسـانها به پـرواز آورد.
امام امت ، با برخـوردارى از مایه هاى اصلـى و عمـده هنر ، در حـد بالایى ایـن عناصر را در وجـود خـویـش فراهـم آورده بـود. نیروى خطابه و سخنـورى امام امت ، زیبایـى قلـم و قدرت نگارش و تعبیرى او ، تـوان تإثیـرگذارى عمیق بـر دلهاى مخاطبیـن ، قـدرت انگیزش نسبت به جـوانان ، ذوق لطیف شعرى ، خط پخته و زیبـا ، مایه هاى طنز و کنایه و استعاره و صناعات ادبـى در گفتار و نـوشتار ، زیبایـى روح و رفتار ، جمال ظاهر و باطن و حسن صورت و حسـن سیرت و حسـن سریرت ، همه و همه در امام امت جمع بـود. هنر رفتارى و جاذبه فـوق العاده او و هنـر ایجاد تغییـر در رفتار و ساختـار فرد و جامعه نیز از او چهره اى به عنوان معمار حکـومت اسلامى ساخته است. هـم او بود که هنر بسیج توده ها را علیه ستـم در سطح جهان داشت و ایـن کـم هنـرى نیست. خـــــــــداى متعال ، که زیبایـىآفـرین پهنه خلقت است ، هنـرهاى متعددى را در وجـود ایـن انسان پیامبرگـون ، مسیح وار ، ابراهیـمآسا ، على وش یکجا گرد آورده است.
در بحث از امام و هنر ، هـم مى تـوان به جلـوه هاى هنرى که در وجـود و فکـر و بیان و قلـم و شعر و ادبیات و ذوقیات امام راحل نهفته است پرداخت ، هـم مى تـوان دیدگاههاى او را در باره هنرهاى مختلفـى چـون: قلـم ، شعر ، مـوسیقـى ، فیلـم و سینمـا ، رادیــو و تلویزیون ، هنرهاى نمایشى و تصـویرى و … بررسى کرد. دو مقـوله جدا از هـم ، و دو بررسى که هر یک میدانى متفاوت از دیگرى دارد.
• هنـر بـرتـر
• پیام به هنرمندان
• هنر در خدمت تعهد
• هنر پیش از انقلاب
• موسیقى
• فیلمهاى سینمایى و تلویزیونى
• هنر طاغوتى
• امام ، در جلوه هاى دیگر
هنـر بـرتـر
پیـش از آنکه به مطالعه دیـدگاههاى امام درباره مقـوله هاى هنـرى بپـردازیـم ، گفتنـى است که هنـر ، مبتنـى بــر زیبایـى است ، چه در مرحله درک و شناخت ، چه در مـرتبه خلاقیت و آفرینش هنرى.
همچنان که جمال و زیبایـى تنها جمال صـورى و ظاهـرى و حسـى نیست و جمال برترى به نام جمال معنوى داریـم ، هنر نیز ، غیر از شـاخه ها و مقـوله هاى محسـوس و مادى و قالبهاى عینـى ، نـوع بـرتـر هـم دارد که به همان زیباییهاى روح و زیباییهاى عمل و رفتار باز مى گردد. آراستگـى به اخلاق حسنه هنرى است دشـوار ، ارزشمنـد و مهم. به فـرمـوده حضـرت امیرعلیه‌السلام:

>(1)
آراستگـى درونها ، زیباتر از آراستگى ظاهرهاست.
و در سخن دیگرى فرموده است:
>(2)
زیبایـى چهره ، جمال آشکار است ، ولـى زیبایـى کار و عمل ، جمال و زیبایـى باطنى است.
در سخنـان دیگـرى از آن امـام بزرگـوار و معصـومعلیه‌السلام ، خصلتهایـى همچـون حلـم و بردبارى ، وقار ، طاعت ، پرهیز از ننگ و زشتـى ، عمل به علـم ، خردمندى و … به عنوان > براى یک فرد به شمار آمـده است.(3) اینها نشان دهنـده آن است که زیبایـى (و در نتیجه هنر مبتنـى و متکـى بر زیبایى) به زیبایـى حسـى خلاصه نمـى شـود.> و > هـم وجـود دارد.
امام خمینی ، با تـوجه به ایـن دیـدگاه و عنایت به هنر بـرتـر ،
جلـوه هاى ایثار و شهادت طلبـى و جهاد حماسهآفرینان دفاع مقدس را برتریـن هنرى مـى داند که حتـى قابل ترسیم و تجسیـم و ثبت و ضبط نیستنـد. در پیـام سـالگـرد انقلاب ، مـى فـرمـایـد:

<<… گیرم که قلمفرسایان هنرمند ، بتـواننـد میـدانهاى شجاعت و دلاورى آنـان و قـدرت و جسـارت فـوق العاده آنها را در زیـر آتـش مسلسلها و تـوپها و تانکها ترسیـم نمایند و نقاشان و هنرپیشگان بتـواننـد پیـروزیهاى هنـرمنـدانه آنان را در آن شبهاى تـار در مقابل مـوشکها و بمب افکنهاى دشمـن غدار و عبـور از پیچ و خمهاى سیمهاى خاردار و کـوههاى سر به فلک کشیده و بیرون کشیدن دشمنان خـدا از سنگـرهاى بتـونـى و مجهز به جهازهاى پیشـرفته را مجسـم نمایند ، لکـن آن بعد الهى عرفانى و آن جلـوه ها

 

دانلود امام خمینی (ره) و هنر

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق پیرامون ارتباط با امام زمان(عج) | 19936 alis

تحقیق, پیرامون, ارتباط, با, امام, زمان(عج)

موضوع :
فهرست
عنوان صفحه
ارتباط امام زمان ( عج ) درعصر غیبت 5
دیدار حضرت حجت ( عج ) دردوران غیبت صغری 8
ارتباط با حضرت دردوران غیبت کبری 14
دیدگاه نخست : عدم امکان ارتباط 17
اشکالات به توقیع 22
درمراسم حج دیده نمی شود 39
امتحان شیعیان دردوران غیبت 42
دیدگاه دوم : امکان ارتباط 47
دلیلهای امکان ارتباط 54
روایات 55
نقد وبررسی 57
نتیجه 62
اجماع 63
داستانها 67
توقیعات شیخ مفید 73
نگاهی به حکایات 74
خلاصه 77
مراجع .. 80

ارتباط با امام زمان (عج) در عصر غیبت
اعتقاد به وجود امام زمان و حجت حق (عج) از ضروریات مذهب شیعه است. برابر روایات و ادله، وجود امام در هر زمانی، لازم است. زمین بدون حجت باقی نمی ماند. در این زمان که حجت الهی در پرده غیب به سر می برد، این پرسشها مطرح می شود:
آیا ارتباط با آن حضرت، امکان دارد، یا خیر؟ آیا شیعیان و پیروان حضرت ، می توانند از محضر آن بزرگوار، بهره مند گردند یا خیر؟
سخن در این مقوله، از امکان عقلی نیست، بلکه سخن در این است که آیا برابر موازین و روایاتی که داریم، چنین امری می شود تحقق یابد، یا خیر. در این باره، دو دیدگاه وجود دارد :
1- دیدگاهی که امکان ارتباط را تأیید نمی کند و لزومی برای آن نمی بیند.
2- دیدگاهی که بر امکان ارتباط و وقوع آن اصرار می ورزد.
آنچه ما در این تحقیق ، به بحث خواهیم گذارد، ادله و مستندات هریک از این دو دیدگاه است. هر دو نظر، گروهی طرفدار و معتقد دارد. این نکته در خور دقت است : نه آنان که ارتباط را نمی پذیرند از اسلام و تشیع بدورند و نه کسانی که به آن عقیده دارند، از ایمان بیشتری برخوردار؛ چرا که هریک ادله ای بر ادعای خود ارائه می دهند و به روایاتی تمسک می جویند.
گر چه امروز، این از باورهای دینی عموم فرض شده است، به گونه ای که منکر آن، نزد برخی، متهم خواهد شد. ولی بزرگانی مانند : شیخ مفید، فیض کاشانی، شیخ جعفر کاشف الغطاء و نعمانی، ارتباط با امام زمان (عج) را برای شیعیان در غیبت کبری، ممکن نمی دانند.
بنابراین، موضوع، آن گونه که تصور می شود، روشن و بدیهی نیست و بحثی در خور می طلبد. آنچه ما را بر این بحث واداشته، چند نکته است.
1- دربارة ارتباط با امام زمان، کتابهایی نوشته شده و در این اواخر، رواج فوق العاده ای یافته که مشحون از حکایتها و داستانها و مطالبی است که برخی از آنها، بیقین، نادرست و برخاسته از تصورات و خیالبافیهای نویسندگان! آنهاست و در برخی، شمه ای از حقیقت وجود دارد.
2- نقل این داستانها و حکایتها، باعث می شود که یک عقیده درست و صحیح، به ناصوابهای آمیخته گردد و عقائد خرافی و ناصحیح و غیرمستدل و مستند، در میان مردم رواج یابد. وقتی که آقا و خانمی به راحتی و آسانی اهل مکاشفه شوند و آن را در کتاب خود بنویسند، چرا دیگران به چنین مقامی نرسند. زمانی که مدعی مکاشفه، پا را فراتر نهد و در بیداری حضرت رسول اکرم (ص) و برخی از معصومین (ع) را ببیند چرا دیگران از این نعمت محروم باشند.
رواج این گونه کتابها و حکایتها، باعث شده که در برخی از مناطق کشور، شاهد حوادث و اتفاقات نابخردانه و عوام فریبانه و خرافی باشیم :
کسی در منطقه ای مدعی می شود که قطره ای از خون سر امام حسین (ع) ریخته و یا سر مبارک حضرت را دیده، یا چوپانی مدعی می شود که غلام شاه چراغ است و از وی دستورهایی دریافت کرده است و خانمی که از دست شوهر فرار کرده به مسجد روستا می

 

دانلود تحقیق پیرامون ارتباط با امام زمان(عج)

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى | 19961 alis

تحقیق, اسلامى, شدن, دانشگاهها, در, نگاه, امام, خمينى

اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى
يكى از مهمترين عوامل اسلامى شدن دانشگاهها تدوين صحيح علوم انسانى بر اساس علوم اسلامى، هماهنگ با آخرين پيشرفتهاى علوم انسانى در مغرب زمين مى‏باشد. اما در اينجا بايد نكاتى را در تحقق اين امر بنيادين و سرنوشت‏ساز در عرصه دانشگاهها و مراكز آموزشى مورد توجه جدى قرار داد و آن اينكه در اسلام بعد از تاريخ صدر آن با عدم فعليت تاريخى و سياسى نظام ولايت در زمان حيات ائمه خصوصا بعد از شهادت امام حسن (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران، جنبه سياسى و اجتماعى اسلام كه در عرصه حكومت در انحصار خلفاى بنى‏اميه و بنى‏عباس و بعدا سلاطين مستبد قرار گرفت، از جنبه فكرى، اعتقادى و معنوى آن جدا گشت و در نتيجه با وجود رشد علوم الهى و حتى طبيعى و رياضى در تاريخ و تمدن اسلامى، علوم انسانى از جامعه شناسى تا علم سياست و اقتصاد به علت عدم وجود آزاديهاى سياسى به انحطاط كامل گراييد تا بعد از نهضت مشروطه، با روى كار آمدن حكومت وابسته پهلوى، با وجود طرفدارى اين رژيم در غربى كردن جامعه اسلامى مجددا به علت فقدان استقلال و آزاديهاى ملى و سياسى، علوم اجتماعى و انسانى عليرغم تاثيرپذيرى سطحى و صورى از تفكر و تمدن غرب مجال رشد و نضج كافى نيافت. تا با ظهور انقلاب اسلامى و تشكيل نظام مقدس مبتنى بر ولايت و رهبرى حضرت امام‏خمينى (ره)، مسائل معنوى و علوم دينى با جنبه‏هاى سياسى، اجتماعى و مادى، پيوندى مستحكم يافت كه بعدا مى‏بايست در انقلابى فرهنگى با تبيين و تفسير علمى اين پيوند مقدس به صورتى علمى و دانشگاهى در عرصه تدوين علوم انسانى بر اساس مبانى اصيل اسلامى كه بعد از شهادت امام حسن مجتبى (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران به علت ظهور و حاكميت‏حكومتهاى غير دينى و مستبد مسكوت ماند، صورت مى‏پذيرفت. اما متاسفانه عدم تحقق اين امر اساسى بعد از وقوع انقلاب اسلامى بتدريج موجب ازدياد فقر فرهنگى در زمينه علوم انسانى و تجربى جديد و در نتيجه باعث تشديد وابستگى فكرى برخى از اساتيد دانشگاهى ايران به غرب گرديد و اين امر نيز تاكنون موجب ظهور برخى بحرانهاى فكرى، سياسى و دانشگاهى در اين سرزمين گرديده است و امروز بعد از تحقق نظام ولايت در اين كشور با تهاجم و شبيخون فرهنگى غرب، دانشگاههاى ايران عرصه تاخت و تازانديشه‏هاى ضد اسلامى و ضد ولائى گشته است تا به حدى كه برخى از مراكز پژوهشى علمى و فكرى كشور نيز متاسفانه تحت تاثير اين امواج سهمگين غير اسلامى قرار گرفته‏اند. تا به آنجا كه مقام معظم رهبرى درباره اين امر خطير و حساس با صراحت هشدار داده و مكررا فرموده‏اند ‘آينده نظام وابسته به اسلامى كردن دانشگاهها مى‏باشد’ زيرا مى‏دانيم كه همه مسوولين نظام بدون استثناء درآينده همانند گذشته با تحصيل رسمى در دانشگاهها و يا در خارج از آن تحت تاثير وضعيت فكرى و اجتماعى آن مى‏باشند. آنچه در اين مورد ذكر آن بسيار سرنوشت‏ساز مى‏باشد اين است كه از آنجا كه بزرگترين پيام فرهنگى حضرت امام خمينى (ره) در ارتباط با نحوه تدوين علوم انسانى دانشگاهها بر اساس حقايق و تعاليم معنوى اسلامى در اين فرموده موجز اما بسيار عميق ايشان خلاصه مى‏شود كه ‘تمام علوم چه علوم طبيعى باشد و چه علوم غيرطبيعى باشد، آنكه اسلام مى‏خواهد، آن مقصدى كه اسلام دارد اين است كه تمام اينها مهار بشود به علوم الهى و به توحيد بازگردد’ (1) .انديشمندان و اساتيد متفكر و متعهد دانشگاهى و حوزوى مى‏بايست‏با نوعى وحدت فكرى و با نوعى همفكرى علمى به تدوين علوم انسانى جديد با استفاده از برخى دستاوردهاى علوم جديد در غرب براساس مبانى فكرى و علمى علوم اسلامى و حقايق مكتب بزرگ اسلام مبادرت ورزند تا قادر به ايجاد تحول و تحقق انقلاب فرهنگى مورد نياز كشورمان گردند تا به اين وسيله هم برخى معضلات عميق فرهنگى كشورمان مرتفع گردد و هم رسالت جهانى و فرهنگى عميق انقلاب بزرگ اسلامى در سطح جهان بحران زده معاصر محقق گردد.
در اينجا لازم است‏براى فهم عميق جمله مذكور حضرت امام كه در دنياى علمى و فكرى امروز جهان غرب و معاصر مورد توجه برخى بزرگترين متفكران معاصر قرن حاضر مى‏باشد اشاراتى كنيم (تا مشخص گردد كه امر تدوين علوم انسانى جديد بر اساس حقايق دين اسلام كه يكى از مهمترين اركان اسلامى شدن دانشگاهها و همه مراكز فكرى و آموزشى كشور است‏خود نياز به كارى فكرى و نظرى در سطح همه علوم اسلامى و بشرى با حضور همه‏انديشمندان اصيل اسلامى و عالم به معارف جديد بشرى دارد و به همين علت جز با تفكر و اجتهادى زنده و همه جانبه و جديد ممكن نمى‏باشد به عبارت ديگر تحقق اين امر اساسى نيازمند يك جهاد فرهنگى و علمى بزرگ مى‏باشد كه تنها با صدور چند بخشنامه عملى و يا نصيحت واندرز اخلاقى در سطح دانشگاهها هرگز ممكن نمى‏باشد.
در اينجا براى اينكه به ژرفاى سخن بزرگ معظم‏له وقوف كامل يابيم نظر يكى از بزرگترين فيزيكدانان و جهان‏شناسان تمام تاريخ علم مغرب زمين يعنى’ماكس پلانگ’ را در نيمه اول قرن حاضر متذكر مى‏گرديم ‘به اين ترتيب به جايى مى‏رسيم كه علم حدودى را كه از آنها نمى‏تواند تجاوز كند معين مى‏نمايد و در عين حال نواحى ديگرى را نشان مى‏دهد كه از حوزه فعاليت وى خارج است… نقطه عزيمت ما از سرزمين يك علم خصوصى بود و در ضمن به يك رشته مسائل رسيديم كه همه جنبه فيزيكى خالص داشتند ولى در پايان كار از جهانى كه فقط جنبه حسى داشت‏به يك جهان واقعى متافيزيكى رسيديم. (2)
‘برخى موانع اسلامى شدن دانشگاهها’
البته تحقق سخن حضرت امام (قدس سره) مبنى بر لزوم بازگشت همه علوم به علم شريف توحيد نيازمند تحقق ‘انقلاب فرهنگى’ بزرگى است كه متاسفانه تاكنون در عرصه دانشگاهها و مراكز پژوهشى تحقق نيافته است زيرا غالب اساتيد رشته‏هاى فلسفه و الهيات و عرفان كه مى‏بايست تاكنون به تدوين چارچوب و تعريف دقيقى از نگرش اسلام در خصوص جهان بينى فلسفى متناسب با تفكر و تمدن معاصر جهان براى هدايت علوم انسانى پايه و فنى اهتمام مى‏ورزيدند با بى‏تفاوتى و سكوت از اهتمام به چنين مساله سرنوشت‏سازى خوددارى نمودند و حتى برخى از آنها با وجود اعتقادات دينى و آشنايى با تفكر جهان غرب، حضور در چنين عرصه حياتى و ارتباط غير مستقيم و علمى با عرصه حكومت و سياست كشور اسلامى را نوعى كار ‘ايدئولوژيك’ و سياسى صرف تلقى كردند. از سوى ديگر با وجود چنين خلاء و فقر فرهنگى، بعضى از اساتيد علوم اجتماعى، اقتصادى و سياسى كه فاقد فهم عميق نسبت‏به مبانى فلسفى براى ايجاد چارچوب مورد نياز انقلاب فرهنگى در اين سرزمين الهى مى‏باشند، تحت تاثير مكاتب اجتماعى و سياسى غرب با طرفدارى ازبينش و فرهنگ علوم انسانى غرب، مروج غربگرايى در عرصه علوم انسانى و سياسى مى‏باشند و در اين ميان برخى از متخصصان علوم پايه و فنى كه مطالعاتى آزاد در مباحث فلسفى و دينى دارند با تلاش در ‘عصرى كردن معرفت دينى’ سعى در انطباق اسلام با مكتب ‘نئوپوزيتوسيم’ غرب كه در واقع مروج مكتب ‘ماترياليسم جديد و علمى’ مى‏باشد دارند و در اين جهت گروه كثيرى از عالمان علوم پايه و فنى به صورت سطحى و شخصى معتقدند كه علوم مذكور هيچ ارتباطى با رشته‏هايى چون فلسفه و خصوصا عرفان و الهيات و دين ندارند و بلكه در تباين و تخالف باعلوم مذكور هستند و خود داراى قلمروى كاملا مستقل مى‏باشند. چنين بينش مادى و حسى هم اكنون در ميان بسيارى از دانشجويان و برخى اساتيد علوم پايه و فنى و همچنين علوم اجتماعى و سياسى به علت فقدان و حضور يك جريان نيرومند و مترقى فرهنگ اسلامى كه درگذشته با متفكران و بزرگانى چون علامه طباطبايى، استاد شهيد مطهرى و… چنين بينش اصيل و بنيادين براى نسل گذشته را فراهم نمودند و اين تلاش عظيم فرهنگى در انطباق متعادل تعاليم عاليه اسلام با مقتضيات عصرجديد خود زمينه فرهنگى مورد نياز را براى تاسيس حكومت و انقلاب اسلامى در دو دهه گذشته بوجود آورد، نداى اقتباس كامل تفكر و تمدن غرب از جمله توسعه فرهنگى، اقتصادى و سياسى و همچنين كسب علوم جديد و حتى بينش برخى مكاتب فلسفى و الحادى و اومانيستى مغرب زمين را در برخى مراكز دانشگاهى و پژوهشى سر داده‏اند

 

دانلود تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق در مورد امام جواد | 19995 alis

تحقیق, در, مورد, امام, جواد

نام: محمد.
كنيه: ابو جعفر ثانى.
القاب: تقى، جواد، مرتضى منتجب، مختار، قانع و عالِم.
منصب: معصوم يازدهم و امام نهم شيعيان.
تاريخ ولادت: نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 195 هجرى.
همچنين هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نيز نقل شده است؛ اما مشهور بين شيعيان، دهم رجب سال 195 هجرى مى‏باشد. در دعاى ناحيه مقدسه نيز آمده است: «اللَّهُمَّ اِنّى‏ اَسْئَلُكَ بِالْمَوْلُودَيْنِ فى‏ رَجَبٍ، مُحَمَّدِ بْنِ عَلىٍّ الثَّانى وَابْنِهِ عَلىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ المُنْتَجَبِ»(1).
محل تولد: مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى).
نسب پدرى: امام رضا، على بن موسى بن جعفر بن محمدبن على بن حسين بن على بن ابى‏طالب(ع).
نام مادر: سبيكه، يا سكينه مرسيه و يا درّه كه حضرت رضا(ع) او را خيزران ناميد.
وى از اهالى «نوبه» و از خاندان ماريه قبطيه، مادر ابراهيم، پسر پيامبر اكرم (ص) و از زنان بزرگوار زمان خويش بود.
مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا (ع)، در آخر ماه صفر سال 203 هجرى تا ذى قعده سال 220 هجرى، به مدت شانزده سال و نه ماه.
تاريخ و سبب شهادت: آخر ذى قعده سال 220 هجرى، در سن 25 سالگى، به وسيله زهرى كه همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحريك برادرش، جعفر بن مأمون و عمويش، معتصم عباسى، به آن حضرت خورانيد.
محل دفن: مقابر قريش بغداد، در جوار قبر شريف جدش، امام موسى كاظم(ع) كه هم اكنون به كاظمين معروف است.
همسران: 1. سمانه مغربيه. 2. ام الفضل، دختر مأمون. 3. زنى از خاندان عمّار ياسر.
فرزندان: 1. ابوالحسن امام على النّقى (ع). 2. ابو احمد موسى مبرقع. 3. ابو احمد حسين. 4. ابو موسى عمران. 5. فاطمه. 6. خديجه. 7. ام كلثوم. 8. حكيمه.
همچنين گفته شده كه زينب، ام محمد، ميمونه و امامه نيز از فرزندان آن حضرت بوده‏اند.
قال امام محمد تقى عليه السلام
?تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ أَعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَواتِ وَ خالِفِ الْهَوى وَ اعْلَمْ أَنَّكَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَيْنِ اللّهِ فَانْظُرْ كَيْفَ تَكُونُ.?
صبر را بالش كن، و فقر را در آغوش گير، و شهوات را ترك كن، و با هواى نفس مخالفت كن و بدان كه از ديده خدا پنهان نيستى، پس بنگر كه چگونه اى
ابوجعفر محمد بن علي نهمين امام از امامان دوازده گانه شيعيان و يازدهمين معصوم از چهارده معصوم است. مشهورترين لقبهاي آن حضرت جواد (بخشنده) و تقي (پرهيزگار) است. پدرش امام رضا (ع) و مادرش سبيكه يا ريحانه يا دره از مردم نوبي (شمال سودان) است. در سال 195 هـ.ق در مدينه به دنيا آمد و در سال 220 هـ.ق در بغداد وفات يافت. مرقد آن حضرت در كاظمين كنار مرقد امام موسي كاظم (ع) قرار دارد.
دوران امامت
امام جواد (ع) در سال 203 هـ.ق پس از شهادت پدرش امام رضا (ع)، در سن هشت سالگي، به امامت رسيد دوران هفده ساله امامت او با حكومت مامون و معتصم، خلفاي عباسي، همزمان بود. هنگامي كه امام رضا (ع) به دعوت مامون از مدينه به توس رفت. اما جواد (ع) كه كودك بود، مانند ديگر افراد خانواده حضرت رضا (ع) در مدينه ماند و در سال 202 هـ.ق براي ديدار پدر به مرو رفت و سپس به مدينه بازگشت.
امام در بغداد
پس از شهادت امام رضا (ع) مامون به بغداد رفت او كه از كمالات علمي و معنوي امام جواد (ع) آگاه بود ايشان را از مدينه به بغداد دعوت كرد. اما دولتمردان حكومت عباسي و اطرافيان مامون از اين اقدام ناخشنود بودند، به ويژه آنكه مامون تصميم داشت دختر خود، ام الفضل، را به همسري امام جواد (ع) در آورد. مامون براي آنكه آنها را از مقام علمي و فضل آن حضرت آگاه كند، در بغداد مجلس بحثي، ميان او و دانشمندان بزرگ آن روزگار، ترتيب داد. دراين مجلس، امام به پرسشهاي علما پاسخ گفت و ميزان دانش و هوش وي بر آنان آشكار شد. پس از آن مامون دختر خود را به همسري امام درآورد.
سفر حج
امام جواد (ع) پس از چندي به سفر حج رفت و از آنجا به مدينه بازگشت، و پايان خلافت مامون در آن شهر ساكن بود. پس از مرگ مامون به دستور معتصم عباسي، در سال 220 هـ.ق، به همراه همسرش ام الفضل، به بغداد رفت و بنابر بعضي روايتها به دستور معتصم مسموم شد و به شهادت رسيد.
امام جواد (ع) را همه مسلمانان عالمي بزرگ مي دانستند. ايشان انساني بردبار، نيكو سخن، عابد و بسيار باهوش بود. حديثهاي بسياري از آن امام، در كتابهاي حديث، از جمله عيون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب، بحارالانوار و …….. نقل شده است.

نياز مؤمن به سه چيز
?أَلْمُؤْمِنُ يَحْتاجُ إِلى تَوْفيق مِنَ اللّهِ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ يَنْصَحُهُ.?:
مؤمن نياز دارد به توفيقى از جانب خدا، و به پندگويى از سوى خودش، و به پذيرش از كسى كه او را نصيحت كند.
حركت فرهنگي و سياسي امام جواد (ع)
نضج گيري نحله ها و فرقه هاي گوناگون در عصر امام جواد(ع) ، فرايند عوامل گوناگوني چون گسترش جهان اسلام و ورود اعتقادات و باورهاي مذاهب و اديان ديگر ، ترجمه آثار فلاسفه يونان و درگيريها جناح بنديها و بلوك بندي قدرت بود .
امام جواد (ع) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبههُ سياست و فكر و فرهنگ قرار داشت .موضعگيرها و شبهه افكني هاي فرقه هايي چون زيديه ، واقفيه ، غلات مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشيع در برابر آنان موضعي شفاف اتخاذ كند .
امام در موضعگيري در برابر فرقه زيديه كه امامت را پس از علي بن حسين زين العابدين (ع) از آن زيد مي پندارند .. در تفسير آيه ‘ وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة ‘ آنها را در رديف ناصبي ها خواندند. رجال كشي ،ص 319 – مسند الامام جواد (ع)، ص 150
حضرت در برابر فرقه واقفيه كه قائل به غيبت امام موسي كاظم(ع) بوده و بدين بهانه وجوهات بسياري را مصادره كرده بودند . آنان را نيز مصداق آيه ‘ وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة ‘ به شمار آورده و در بياني فرمودند : شيعيان نبايد پشت سر آنها نماز بخوانند. رجال كشي ،ص391 – مسند عطاردي ، ص 150
حضرت در برابر غلات زمان خويش به رهبري ابوالخطاب كه حضرت علي(ع) را تا مرز الوهيت و ربوبيت بالا برده بودند، فرمودند : لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و كساني كه درباره لعن او توقف كرده يا ترديد كنند. رجال كشي ،ص 444
موضعگيري تند حضرت درباره اين فرقه تا بدانجا بود كه حضرت در روايتي به اسحاق انباري مي فرمايند: ‘ ابوالمهري و ابن ابي الرزقاء به هر طريقي بايد كشته شوند ‘. مسندالامام جواد ، ص298
حضرت در برابر فرقه مجسمه كه برداشتهاي غلط آنان ازآياتي چون ‘ يدالله فوق ايديهم ‘ و ‘ ان الله علي العرش استوي ‘ خداوند سبحان را جسم مي پنداشتند، فرمودند: ‘ شيعيان نبايد پشت سر كسي كه خدا را جسم مي پندارد نماز گذارده و به او زكات بپردازند. تهذيب،ج3،ص283
فرقه كلامي معتزله كه پس از به قدرت رسيدن عباسيون به ميدان آمد و در سده نخست خلافت عباسي به اوج خود رسيد يكي ديگر از جريانهاي فكري و كلامي عصر امام جواد (ع) است .موضعگيري حضرت امام جواد (ع) چون پدر بزرگوارشان در اين برهه و در مقابل اين جريان كلامي از جايگاه ويژه اي برخوردار است تا آنجا كه مناظرات حضرت جواد(ع) با يحيي بن اكثم كه از بزرگترين فقهاي اين دوره به شمار مي رفت ، را مي توان رويارويي تفكر ناب تشيع با مناديان معتزله به تحليل نهاد كه همواره پيروزي باامام جواد (ع) بوده است .

امام جواد (ع) در راستاي بسط و گسترش فرهنگ ناب تشيع كارگزاران و وكلايي در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسيان تعيين و يا اعزام نمود . به گونه اي كه امام در مناطقي چون اهواز ، همدان ، ري ، سيستان ، بغداد ، واسط ، سبط ، بصره و نيز مناطق شيعه نشيني چون كوفه و قم داراي وكلايي كارآمد بود .
امام جواد (ع) در راستاي نفوذ نيروهاي شيعي در ساختار حكومتي بني عباس براي ياري شيعيان در مناطق گوناگون به افرادي چون’ احمد بن حمزه قمي ‘اجازه پذيرفتن مناصب دولتي داد، تا جايي كه افرادي چون ‘ نوح بن دراج ‘ كه چندي قاضي بغداد و سپس قاضي كوفه بود، از ياران حضرت(ع) به شمار مي رفتند كساني از بزرگان و ثقات شيعه چون محمد بن اسماعيل بن بزيع ( نيشابوري ) كه از وزراي خلفاي عباسي به شمار مي رفت به گونه اي با حضرت در ارتباط بودند كه وي از حضرت جواد (ع) پيراهني درخواست كرد كه به هنگام مرگ به جاي كفن بپوشد و حضرت خواست او را اجابت و براي وي پيراهن خويش را فرستاد .
حركت امام جواد (ع) در چينش نيروهاي فكري و سياسي، خود حركتي كاملاً محرمانه بود، تا جايي كه وقتي به ابراهيم بن محمد نامه مي نويسد به او امر مي كند كه تا وقتي ‘ يحيي بن ابي عمران’ ( از اصحاب حضرت ) زنده است نامه را نگشايد . پس از چند سال كه يحيي از دنيا مي رود ابراهيم بن محمد نامه را مي گشايد كه حضرت در آن به او خطاب كرده : مسئوليتها و كارهايي كه به عهده ( يحيي بن ابي عمران ) بوده از اين پس بر عهده توست . بحارالانوار، ج 50،ص 37
اين نشانگر آن است كه حضرت در جو اختناق حكومت بني عباس مواظبت و عنايت داشت، تا كسي از جانشيني نمايندگان وي اطلاعي حاصل ننمايد.
دوران دشوار امام جواد (ع) در نقش و تبليغ شيعي را بايد در هم عصر بودن وي با دو خليفه عباسي نگريست خصوصا مامون عباسي كه به گفته ابن نديم ‘اعلم تر از همه خلفا نسبت به فقه وكلام بوده است. ‘
دوران هفده ساله امامت حضرت جواد (ع) همزمان با دو خليفه بني عباسي مامون و معتصم بود ، 15 سال در دوره مامون -ازسال 203 ق سال شهادت حضرت رضا (ع) تا مرگ مامون در 218 – و دو سال در دوره معتصم – (سال مرگ ما مون 218 تا 220) شرايط دوره 15 ساله نخست حضرت درست همان شرايط پدر بزرگوارش بود كه در مقابل زيركترين و عالم ترين خليفه عباسي قرار داشت .
مامون كه در سال 204 هجري وارد بغداد شد امام جواد (ع) را كه بنا بر برخي از روايات سن مباركشان در اين دوران10 سال بيش نبود از مدينه به بغداد فرا خواند و سياست پيشين خويش را در محدود ساختن امام رضا (ع) در خصوص امام جواد (ع) نيز استمرار داد .
ترس از علويان و محبت اهل بيت در دل مسلمانان از يك سو و متهم بودن وي در به شهادت رساندن امام رضا (ع) در جهان اسلام از سوي ديگر، وي را بر آن داشت تا با به تزويج در آوردن دختر خويش ام الفضل، ضمن تبرئه خويش و استمرار حركت عوامفريبانه در دوست داشتن اهل بيت، پايه هاي حكومت خويش را مستحكم سازد .
اين حركت مامون چون سپردن ولايتعهدي به امام رضا (ع) 9 مورد اعتراض بزرگان بني عباس قرار گرفت اما مشاهده علم و درايت حضرت جواد(ع) در همان سن آنانرا به قبول اين ازدواج ترغيب ساخت. امام جواد (ع) شرايط خود را همان شرايط پدر خويش ديد، از اينرو با پذيرش ازدواج با ام الفضل نقشه پليد مامون در به قتل رساندن وي و شيعيان را از صفحه ذهن مامون زدود.
حضرت(ع) كه به خوبي از سياستها و نقشه هاي مامون در بهره برداري از جايگاه ديني و اجتماعي خود باخبر بود، پس از ازدواج اقامت در بغداد را رد و به مدينه بازگشت و تا سال شهادت خويش در آنجا مقيم شد .
نامه هاي ام الفضل به پدر خويش مبني بر عدم توجه امام جواد (ع) به وي، بيانگر اجباري بودن ازدواج وي با ام الفضل و نداشتن فرزندي از ام الفضل از امام جواد (ع) پرده از هوشمندي امام (ع) برمي دارد؛ چون كه مامون بر آن بود تا با به دنيا آمدن فرزندي از ام الفضل وي را به عنوان يكي از فرزندان رسول خدا (ص) در بين شيعيان، محور حركتهاي آينده خود و بني عباس قرار دهد. مامون در سال 218 ه .ق در مسير حركت به سوي جنگ تا روم درگذشت . علي رغم تمايل سپاه و سران بني عباس به خلافت عباس فرزند مامون ، عباس بنا بر وصيت پدر با عمويش ابو اسحاق معتصم بيعت كرد .
معتصم هشتمين خليفه عباسي پس از ورود به بغداد، امام جواد(ع) را از مدينه به بغداد فرا خواند .
حضرت در سال 218 پس از معرفي امام هادي(ع) به جانشيني خود به همراه ام الفضل به بغداد رفت .
در اين سفر حضرت با شخصيتي متفاوت از مامون روبرو شد ، شخصيتي با روحيه نظامي گري و فاقد بينش علمي . معتصم كه مايه هاي حيله گري و عوامفريبي هاي مامون را در خود نداشت ، موضعگيري متضاد با اهل بيت خود را در بين مردم آشكار ساخت .
امام عليه السلام در دو سال آخر عمر خويش تحت نظارت شديدتر دستگاه امنيتي و نظامي معتصم قرار گرفت.
از اينرو شرايط امام جواد به گونه اي شد كه حضرت توسط معجزات و كرامات و شركت در جلسات علمي ، امامت خود را به ديگران به اثبات مي رساند .
امام جواد (ع) در طول زندگي پربار اما كوتاه خويش بر آن بود تا ارتباط با مردم را حتي در سخت ترين شرايط حفظ كند و با بذل و بخشش به فقرا و مساكين كرامت اهل بيت را به اثبات رساند. وي اين سيره خويش را به امر پدر بزرگوارش آغاز و به انجام رساند . امام رضا (ع) در يكي از نامه هاي خود به حضرت جواد (ع) مي نويسد :
‘ به من خبر رسيده است كه ملازمان تو ، هنگامي كه سوار مي شوي از روي بخل تو را از در كوچك بيرون مي برند تا از تو خيري به كسي نرسد تو را به حق خودم بر تو، سوگند مي دهم كه از درب بزرگ بيرون آيي و به همراه خود زر و سيم داشته باش تا به نيازمندان و محتاجان عطا كني. ‘
و اين آغاز يك حركت مردمي ، معنوي و انساني بود كه به استحكام پايگاه مردمي حضرت منجر شد و دستگاه بني عباس را از نام ‘ جواد ‘ به معناي بخشنده به هراس وا داشت

 

دانلود تحقیق در مورد امام جواد

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق در مورد امام جعفر صادق | 19994 alis

تحقیق, در, مورد, امام, جعفر, صادق

امام جعفر صادق
یکی دیگر از صفات پسندیده ایشان این بود که کارهای شخصی خودشان را شخصا’ انجام می دادند و سعی می کردند که سر بار دیگران نباشند.
در ایامی که آقا مریض شده بود، ( و به سبب همان بیماری از دنیا رحلت کرد) عده ای از دوستان برای عیادت خدمت ایشان رسیدند ؛ حالشان مناسب نبود، دکتر علت بیماری را ضعف شدید تشخیص داده بود.
یکی از شاگردان خدمت ایشان عرض کرد در صورت امکان استخاره ای بفرمایید …
فرمود: نیت کنید…
یک دفعه ایشان با آن حال بیماری از رختخواب بیرون آمد، و به صورت چهار دست و پا تا کنار دیوار حرکت کرد .
دستش را به دیوار گرفت و بلند شد، و از روی طاقچه چیزی برداشت و به همان صورت برگشت.
وقتی داخل رختخواب شد، در دستشان تسبیح بود و این همه زحمت برای آوردن تسبیح بود .
یکی از دوستان گفت : آقا شما می فرمودید ما می آوردیم چرا این همه خودتان را به زحمت انداختید؟
ایشان فرمود:
پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: « بعد از ایمان و عمل صالح اگر کسی بتواند سربار مردم نباشد، ، من به او وعده بهشت می دهم» . آیا نمی خواهید من به وعده پیامبر خدا برسم؟
در ادامه فرمود:
داداش جون ها تا می توانید روی پای خودتان بایستید و عزت نفس داشته باشید و از کسی سؤال و درخواست نکنید و خودتان کارهای خودتان را انجام دهید.
زندگی
جعفر صادق در روز ۱۷ ربيع الاول سال ۸۳هجری چشم به جهان گشود. پدرش امام محمد باقر و مادرش ‘ام فروه ‘ دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می‌‌باشد. کنيه او: ‘ابو عبدالله ‘ و لقبش ‘صادق ‘ است. صادق تا سن ۱۲سالگی معاصر جدش سجاد بود و امام جعفر را او آموزش داده بود. پس از مرگ امام چهارم مدت ۱۹سال نيز در خدمت پدرش امام محمد باقر زندگی کرد و با اين ترتيب ۳۱سال از دوران عمر خود را پیش پدر و پدربزرگش بود.
پس از درگذشت پدرش ۳۴سال نيز دوره امامت او بود که در اين مدت ‘مکتب جعفری’ را پايه ريزی کرد. زندگی جعفر صادق مصادف بود با خلافت پنج نفر از امویان( هشام بن عبدالملک – وليد بن يزيد – يزيد بن وليد – ابراهيم بن وليد – مروان حمار ) و دو نفر از خلفای عباسی ( سفاح و منصور ) نيز در زمان امام مسند خلافت را تصاحب کردند.امام صادق در ۱۰سال آخر عمر در ناامنی و ناراحتی بيشتری بسر می‌‌برد.
عصر امام صادق
عصر امام صادق يکی از طوفاني ترين ادوار تاريخ اسلام است که از يک سو اغتشاشها و انقلابهای پياپی گروههای مختلف رخ می‌‌داد، که انقلاب ‘ابو سلمه ‘ در کوفه و ‘ابو مسلم ‘ در خراسان و ايران از مهم‌ترين آنها بوده است. و همين انقلاب سرانجام حکومت بنی اميه را برانداخت. دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنی اميه به بنی عباس طوفاني ترين و پر هرج و مرج ترين دورانی بود که زندگی امام صادق را فراگرفته بود. و از ديگر سو عصر او عصر برخورد مکتبها و ايده ئولوژيها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود، که از برخورد ملتهای اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نيز روابط مراکز اسلامی با دنيای خارج، به وجود آمده و در مسلمانان نيز شور و هيجانی برای فهميدن و پژوهش پديد آورده بود.
امام صادق سعی بر مبارزه با الحاد و بي دينی و کفر داشت و نيز سعی میکرد تفسیر خود از اسلام را بر کرسی بنشاند.
علاوه بر اين، با نقشه‌ای دقيق و ماهرانه، شيعه را از اضمحلال و نابودی برهاند، شيعه‌ای که در خفقان و شکنجه حکومت پيشين، آخرين رمقها را می‌‌گذراند، و آخرين نفرات خويش را قربانی می‌‌داد، و رجال و مردان با ارزش شيعه يا مخفی بودند، و يا در کر و فر و زرق و برق حکومت غاصب ستمگر ذوب شده بودند، و جرأت ابراز شخصيت نداشتند، حکومت جديد هم در کشتار و بي عدالتی دست کمی از آنها نداشت و وضع به حدی خفقان آور و ناگوار و خطرناک بود که همگی ياران امام را در معرض خطر مرگ قرار می‌‌داد، چنانکه زبده هايشان جزو ليست سياه مرگ بودند.
‘جابر جعفي ‘ يکی از ياران ويژه امام است که از طرف آن حضرت برای انجام دادن امری به سوی کوفه می‌‌رفت. در بين راه قاصد تيز پای امام به او رسيد و گفت : امام می‌‌گويد : خودت را به ديوانگی بزن، همين دستور او را از مرگ نجات داد و حاکم کوفه که فرمان محرمانه ترور را از طرف خليفه داشت از قتلش به خاطر ديوانگی منصرف شد.
جابر جعفی که از اصحاب سر امام باقر نيز می‌‌باشد می‌‌گويد : امام باقر هفتاد هزار بيت حديث به

 

دانلود تحقیق در مورد امام جعفر صادق

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق در مورد امام علی و قــرآن | 19993 alis

تحقیق, در, مورد, امام, علی, و, قــرآن,

مقـدّمــه
پژوهش گر جوياي رابطه ميان امام علي(ع) و قرآن کريم ، گاهي نوشتن و جمع آوري قرآن به اهتمام امام علي(ع) را مي کاود ، و گاهي به تفسير امام (ع) درباره شأن نزول و تأويل آيات قرآن مي پردازد، که آن حضرت ، خود ، فرمودند :
«سلوني عن کتاب الله فوالله ما من آيه الا انا اعلم ابليل نزلت ام بنهار، ام في سهل ام في جبل » [1[
«از من درباره کتاب خدا بپرسيد که به خدا سوگند هيچ آيتي نيست ، مگر آنکه مي دانم در شب نازل گشته است يا در روز، در دشت فرود آمده يا در کوه. »
گاهي نيز محقق، موضوع تجسم قرآن در علي (ع) را از بعد عقيده و رفتار بررسي مي کند، که پيامبر اکرم(ص) فرمودند :
«علي مع القرآن و القرآن مع علي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض » [2[
«علي با قرآن است وقرآن باعلي، هرگز از هم جدا نشوند تا در حوض کوثر نزد من آيند. »
در بحث حاضر تنها به برخي از آيات نازل شده درباره آن حضرت (ع) ، که ما به آنها دست يافتهايم، اشاره مي کنيم ؛ زيرا خطيب بغدادي در تاريخ خود از ابن عباس
روايت کرده که سيصد آيه درباره امام علي(ع) نازل شده است. [3[
همچنين شبلنجي از ابن عباس نقل مي کند که آن مقدار از کتاب خداي متعال که درباره علي(ع) نازل شده ، درباره هيچ کس نازل نشده است. [4[
در مجموعه حاضر ، آياتي را که به گونه اي در ذيل عنوان امام علي (ع) در قرآن قرار مي گرفتند ، در8 بخش دسته طبقه بندي کرده ايم . در ذيل هر دسته به آياتي اشاره کرده ايم و آن گاه شأن نزول يا ماجرايي را آورده ايم که به اميرمؤمنان(ع) مربوط مي شده است. مدارک ما در اين بحث، مهم ترين مصادر تفسيري و روايي مکتب خلفا و اهل بيت(ع) است.
1- حضرت علي در قرآن
2- آيات قرآن کريم درباره امام علي (ع)
3- آيات قرآن درباره پيشگامي امام علي(ع) در اسلام
4- حضرت علی(ع) از نگاه قرآن، پیامبر(ص)، ائمه(ع) و شخصیتها
5- آيات قرآن درباره جهاد امیرالمؤمنین امام علي (ع)
6- فضائل حضرت علي(ع) از منظر آيات و روايات
7- آيات قرآن درباره دشمنان امام علي (ع)
8- آيات قرآن درباره مقام امیرالمؤمنین امام علي (ع) در قيامت

[1] . متقي هندي، علي، کنزالعمال، ج 2، ص 258-257.
[2] . حاکم نيشابوري، المستدرک علي الصحيحين، ج 3، ص124.
[3] . خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ج 6، ص 221.
[4] . شبلنجي حنفي، نورالابصار، ص 73.

هر چند در قرآن آياتي وجود دارد که به گفته شيعه و اهل سنت، جز بر عليو برخي از امامان: بر هيچ کس ديگري قابل انطباق نيست; همچون آية ولايت (مائده،55)، آية مباهله (آلعمران،61) و… ولي به جهت مصالحي نام آنان بصراحت در قرآن نيامده است. يکي از دليلهاي نيامدن نام امامان: در قرآن اين است که قرآن فقط کليات مسائل را بيان کرده و تبيين جزئيات آن، به پيامبر9 واگذار شده است. شخصي به نام ابوبصير ميگويد: از امام صادقپرسيدم: مردم ميگويند چرا از حضرت عليو اهل بيت او نامي در قرآن کريم نيامده است؟ امامفرمودند: به کساني که چنين اعتراضي ميکنند، بگوييد همان گونه که نماز در قرآن آمده، ولي سه يا چهار (رکعت) بودن آن مشخص نشده و پيامبر9 آن را براي مردم تفسير کرد; همچنين زکات (در قرآن) نازل شده، ولي مقدار آن مشخص نشده و رسول خدا9 آن را براي مردم تفسير کرد و… همين طور در قرآن نازل شده است که ‘أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الاْ ?َمْرِ مِنکُم;(نسأ،59) از خدا و رسولش و اولي الامر اطاعت کنيد.’ اين آيه دربارة علي و حسن و حسين: نازل شده و پيامبر9 فرمود: هر که من مولاي اويم، پس علي مولاي اوست. (يعني همان گونه که تفسير جزئيات نماز، زکات و حج به پيامبر9 واگذار شده که دستورهاي الهي را به مردم ابلاغ کنند، معرفي أوليالامر نيز به ايشان واگذار شده و پيامبر9 نيز آنها را به مردم معرفي کردند.) مثلاً وقتي اين آيه نازل شد جابربنعبدالله انصاري برخاست… امام صادقساير آيات و رواياتي را که در اين باره آمده بيان فرمودند.(ر.ک: اصول کافي، شيخ کليني;، ج 1، ص 286، مؤسسة الوفأ).

يکي ديگر از حکمتهاي نيامدن نام عليو اهل بيت: در قرآن اين است که در اين کتاب الهي، آياتي دربارة اهل بيت: نازل شده که بسان تصريح به نام آنان و بهتر از تصريح است; مانند آية 55 سورة مائده که ميفرمايد: ‘وليّ و سرپرست شما تنها خداوند و پيامبرش و افراد مؤمن هستند. افراد مؤمني که نماز برپاي داشته و در حال رکوع زکات ميدهند’ دانشمندان شيعه و اهل سنت نقل کردهاند که فقط حضرت عليدر حال رکوع انگشتر خود را به فقير داد.(ر.ک: پيام قرآن، آيتالله مکارم شيرازي، ج، ص، انتشارات مدرسه اميرالمؤمنين.) در نتيجه تفاوتي نداشت که خداوند متعال بفرمايد: ‘سرپرست شما خداوند و رسولش و حضرت عليهستند يا اينکه صفاتي را از آن حضرت نقل کند که منحصر به فرد و فقط بر حضرت عليمنطبق باشد.’ و کسي که به دنبال حقيقت باشد از هر دو گفتار يک مطلب را ميفهمد; با اين تفاوت که اگر نام حضرت عليبصراحت در قرآن ميآمد، به احتمال قريب به يقين نااهلان قرآن را تحريف کرده، به سبب دشمني با آن حضرت و محو و حذف نام ايشان از قرآن، در قرآن دست ميبردند، چنان که تا مدتي تدوين احاديث پيامبر اکرمرا به همين منظور ممنوع کردند; ولي در صورتي که با ذکر اوصاف گفته شود، ديگر افراد نااهل دست به تحريف آيات قرآن نزده و ولايت اميرمؤمنان علينيز براي حقيقتجويان روشن ميشود.
شيعه و اهل سنت متفقند که پيامبر9 فرمود: من از ميان شما ميروم و دو چيز گرانبها در بين شما به يادگار ميگذارم که اگر به آن دو متمسک شويد، هيچ گاه گمراه نميشويد; کتاب خدا و اهل بيتم. خداوند دانا به من خ

 

دانلود تحقیق در مورد امام علی و قــرآن

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق امام رضا(ع)و بني عباس | 20008 alis

تحقیق, امام, رضا(ع)و, بني, عباس

امام رضا(ع)و بني عباس:
تاكنون اجمالاً با نحوه پيدايش ساسله اي بنام بني العباس آشنا شديم و دانستيم كه اينان انسانهاي جاه طلب و دنيا پرستي بودند كه منافقانه قدرت را بدست گرفته و براي حفظ آن از هيچ جنايت و خيانتي خودداري نكرده و عليرغم اينكه خود را پسر عم رسول اكرمو ائمه مي دانستند،اما همانند امويان دست به خون پاكترين و شريفترين انسانها همچون ائمه (ع)يا يزيد و هزاران بيت المال مسلمانان ،حقوق جامعه را در راه عيش و نوشهاي خود و اطرافيان ضايع نمودند.حال بايد وارد موضوع اصلي اين نوشتار يعني مسئله ولايتعهد حضرت رضا(ع)شويم و ببينيم چگونه از ميان سلاله ي خون ريز و سفاكي ،فردي همچون مأمون حاضر مي شود خلافت و يا ولايتعهد را در اختيار دشمن و رقيب سرسخت خود قرار دهد.براي تبيين بهتر و جامع تر اين موضوع لازم است به روند پيشامدهائي كه منجر به قدرت رسيدن مأمون شد،بپردازيم.
امام رضا (ع)در زمان هارون:
هارون فرزند مهدي و پنجمين خليفه ي عباسي بود كه در سال 170 بعد از برادرش هادي بخلافت رسيد.قبلاً با رفتار او با امام كاظم (ع) آشنا شديم.امام رضا (ع) بعد از شهادت امام كاظم آشكارا امامت خود را اعلام نمود و ترس و ملاحظه اي از هارون نداشت ،بطوريكه ياران امام درباره جان ايشان نگران بودند.اما ايشان مي فرمدو:هارون هر چه مي خواهد تلاش كند او راهي بر من ندارد.
همينطور هم شد،هارون تا آخر نتوانست آسيبي به امام (ع) وارد كند.حتي روزي يحيي بن خالد برمكي به هارون گفت:اين فرزند موسي بن جعفر است كه نشسته و به تبليغ خلافت و امامت خود مشغول است .هارون گفت:آيا آنچه با پدرش كرديم براي ما كافي نيست؟آيا مي خواهي همه آنان را بكشم؟(1)
از جمله حوادث مهمي كه امام رضا (ع)در اين دوره با آن مواجه گشت ،جريان اغراض واقضيه بود.اينها عده اي از ياران امام كاظم بودند كه عقيده داشتند امامت به موسي بن جعفر (ع)ختم مي شود و مي گفتند او نمرده بلكه زنده است و دوباره بر مي گردد و قائم آل محمد است لذا امامت علي بن موسي را قبول نداشتند.
انگيزه اصلي اين انحراف سردمداران اصلي اين از علي بن حمزه بطائني ،زياد بن مروان قندي و عثمان بن عيسي رواسي .آنان مقادير زيادي پول وجوهات از امام كاظم در اختيارشان بود اما براي اينكه اينها را نزد خود نگه دارند و تحويل علي بن موسي(ع)ندهند،امامت حضرت را مكر شدند ،امام كاظم براي جلوگيري از اين انحراف تلاش زيادي انجام داده بود.بارها همين افراد را حاضر كرد و جانشين خود را مشخص نمود و از آنها براي حضرت رضا(ع) بيعت گرفت.با اينحال چنين اغراض رخ داد و امام رضا نيز سخت با آنها مقابله مي كرد.
حادثه مهم ديگر حمله نيروهاي هارون به مدينه است.محمد بن جعفر در مدينه بر ضد حكومت عباسيان قيام كرد.هارون سپاهي بفرماندهي جلودي براي سركوبي او به مدينه روان كرد و به او دستور داد اگر بر محمد بن جعفر دست يافت او را گردن بزند و بر خانه هاي علويان يورش برده و دارائي و لباس و زيور زنان را غارت كرده و حتي يك جامه برايشان باقي نگذارد .جلودي با سپاهش به خانه امام هشتم هجوم آورد.وقتي امام او را ديد فرمود همه زنان در يك خانه جمع شدند و خود بر در خانه ايستاد.جلودي گفت من به دستور هارون بايد وارد خانه شوم و لباس زنان را با جواهراتشان در آوردم.امام قول داد اين كار را خودم مي كنم و پيوسته سوگند مي خورد و از او مي خواست وارد خانه نشود.جلودي بالاخره آرام شد و موافقت كرد.امام بدرون خانه رفته و دارايي ،اموال و لباس و زيور زنان را جمع كرد و به او داد.
اين نمونه اي از رفتار خصومت بار هارون با امام هشتم و علويان مي باشد.
جريان جانشيني هارون و سرانجام او:
هارون همواره براي تعيين جانشيني خود متحير و پريشان بود.او همانند ديگر خلفا داراي زنان و كنيزان متعدد بود و فرزندان زيادي از آنان داشت.برجسته ترين آنان ،مأمون ،امين و مؤتمن بودند.مأمون مقداري از امين بزرگتر بود و عليرغم اينكه فرد باهوش تري بود اما هارون نتوانست او را جانشين خود قرار دهد،زيرا مأمون مادرش ايراني بود و درباريان و اطرافيان هارون ميل نداشتند او بر امين كه مادرش عرب بود ترجيح داده شود.بهر حال تعصبات قومي و نژادي هارون را واداشت تا امين را درسال 175
در ولايتعهد شركت داد تا بعد از اين خليفه باشد و براي آنان در سال 186 در مراسم حج از زعما و برجستگان قوم و مردم بيعت گرفت.و بالاخره در سال 189 نيز براي فرزندش موتمن بيعت گرفت.
عاقبت هارون عازم سفري بدون حج گشت شد.همانطور كه قبلاً آورديم سرزمين خراسان در سقراط امويان و بقدرت رسيدن عباسيان نقش عمده اي داشت.لذا مورد توجه خاص بني عباس بود و اشخاص برجسته اي بعنوان حاكم آنجا تعيين مي شدند.
هارون ابتدا فضل بن يحيي برمكي را كه از مقربانش بود حاكم آنجا قرار داده بود.بعد از دو سال علي بن عيسي بن ماهان را ب جاي او منصوب كرد.علي خراسان ،سيستان،ماوراءالنهر ،اصفهان و تمام شرق ايران را تحت فرمان داشت.او نسبت به مردم ظلم و جور فراواني اعمال كرد و با وضع مالياتهاي سنگين و جنايات ديگر به نارضايتي مردم از دستگاه خلافت دامن زد تا اينكه باعث شورشهايي در اين مناطق شد.
منجمله طغيان رافع بن ليث بود كه از طرف علي بن عيسي حاكم ماوراءالنهر بود.او خلافت هارون را رد كرد و در جنگ با علي او را مكرراً شكست داد.در سال 191 هرثمه بن اعين از طرف هارون بجاي علي منصوب شد.هرثمه او را دستگير و اموال غصبي مردم را به آنها برگرداند اما از مقابله با فتنه ي رافع بن ليث عاجز ماند و از هارون درخواست كمك كرد .آشوبهاي ديگري همانند آشوب حمزه بن عبداله در سيستان و آشوب المقنع روي داد كه مرتباً به مواضع حاكم منصوب از طرف هارون حمله مي كردند و حاكميت هارون را تهديد مي كردند.
هارون بناچار شخصاً براي دفع اين شورشها به خراسان عزيمت كرد.امين را بعنوان جانشيني در بغداد گذاشت و مأمون را بهمراه خود برد و دو سياستمدار معروف يعني فضل بن ربيع و فضل بن سهل نيز همراه او بودند.بعضي مي گويند علت همراهي مأمون در اين سفر تدبير فضل بن سهل بود.
چون فكر مي كرد اگر در اين سفر هارون بميرد ،امين قدرت را بدست مي گيرد و مأمون را از ولايتعهد خلع مي كند.لذا بهتر است مأمون از بغداد دور باشد تا دست امين در آن لحظه به او نرسد.
هارون در گرگان بشدت بيمار شد .او قبل از مرگش مأمون را براي انجام مأموريتي روانه مرو كرد و به فضل بن ربيع گفت :اگر من مردم لشكر خزائني را كه همراه من است به مأمون بده تا در نبرد با دشمنان در مرو موفق شود.ولي فضل بن ربيع همه آنها را با خود به بغداد باز گرداند.
سرانجام هارون الرشيد بعد از 23 سال حكومت جابرانه در سال 193 در 45 يا 49 سالگي در سناباد طوس بهلاكت رسيد و همانجا مدفون شد.
اختلاف امين و مأمون:
امين در بغداد وقتي كه از مرگ پدر مطلع شد ،نامه اي به فضل بن ربيع در خراسان نوشت و از او خواست همه اموال و لشكرياني را كه همراه هارون بود به بغداد باز گرداند.فضل هم كه طرفدار امين بود بطرف بغداد حركت كرد و سپاهيان هم كه از بازگشت به خانه هاي خود مسرور بودند ،راه مراجعت را در
پيش گرفتند.
مأمون كه اموال و لشكريان را در حال از دست دادن مي ديد تدبير فضل بن سهل با ارسال پيكي به بن ربيع خواستار استرداد آنها نزد خود شد اما جواب او منفي بود و گفت اين دستور خليفه است .
امين در بغداد به كاخ خلافت گام نهاد و در جمادي الثاني 1

 

دانلود تحقیق امام رضا(ع)و بني عباس

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق زندگینامه امام علی بن موسی الرضا عليه السلام | 20006 alis

تحقیق, زندگینامه, امام, علی, بن, موسی, الرضا, عليه, السلام

زندگینامه امام علی بن موسی الرضا عليه السلام
مقدمه :
امام علي ‌بن موسي‌الرضا عليه‌السلام هشتمين امام شيعيان از سلاله پاك رسول خدا و هشتمين جانشين پيامبر مكرم اسلام مي‌باشند.
ايشان در سن 35 سالگي عهده‌دار مسئوليت امامت ورهبري شيعيان گرديدند و حيات ايشان مقارن بود با خلافت خلفاي عباسي كه سختي‌ها و رنج بسياري رابر امام رواداشتند و سر انجام مامون عباسی ايشان رادرسن 55 سالگی به شهادت رساند.دراين نوشته به طور خلاصه, بعضی ازابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می نماييم.
نام ،لقب و كنيه امام :
نام مبارك ايشان علي و كنيه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترين لقب ايشان ‘رضا’ به معناي ‘خشنودي’ مي‌باشد. امام محمدتقي عليه‌السلام امام نهم و فرزند ايشان سبب ناميده شدن آن حضرت به اين لقب را اينگونه نقل مي‌فرمايند :’ خداوند او را رضا لقب نهاد زيرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمين از او خشنود بوده‌اند و ايشان را براي امامت پسنديده اند و همينطور ( به خاطر خلق و خوي نيكوي امام ) هم دوستان و نزديكان و هم دشمنان از ايشان راضي و خشنود بود‌ند’.
يكي از القاب مشهور حضرت ‘ عالم آل محمد ‘ است . اين لقب نشانگر ظهور علم و دانش ايشان مي‌باشد.جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خويش, بويژه علمای اديان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بيرون آمد دليل کوچکي براين سخن است، که قسمتي از اين مناظرات در بخش ‘ جنبه علمي امام ‘ آمده است. اين توانايي و برتري امام, در تسلط بر علوم يكي از دلايل امامت ايشان مي‌باشد و با تأمل در سخنان امام در اين مناظرات, كاملاً اين مطلب روشن مي‌گردد كه اين علوم جز از يك منبع وابسته به الهام و وحي نمي‌تواند سرچشمه گرفته باشد.
پدر و مادر امام :
پدر بزرگوار ايشان امام موسي كاظم (عليه السلام ) پيشواي هفتم شيعيان بودند كه در سال 183 ه.ق. به دست هارون عباسي به شهادت رسيدند و مادرگراميشان ‘ نجمه ‘ نام داشت.
تولد امام :
حضرت رضا (عليه السلام ) در يازدهم ذيقعده‌الحرام سال 148 هجري در مدينه منوره ديده به جهان گشودند. از قول مادر ايشان نقل شده است كه :’ هنگامي‌كه به حضرتش حامله شدم به هيچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمي‌كردم و وقتي به خواب مي‌رفتم, صداي تسبيح و تمجيد حق تعالي وذکر ‘ لااله‌الاالله ‘ رااز شكم خود مي‌شنيدم, اما چون بيدار مي‌شدم ديگر صدايي بگوش نمي رسيد. هنگامي‌كه وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمين نهاد و سرش را به سوي آسمان بلند كرد و لبانش را تكان مي‌داد؛ گويي چيزي مي‌گفت’ (2).

 

دانلود تحقیق زندگینامه امام علی بن موسی الرضا عليه السلام

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق امام خميني ومباني حمايت ازفلسطين | 20005 alis

تحقیق, امام, خميني, ومباني, حمايت, ازفلسطين

امام خميني ومباني حمايت ازفلسطين
غاصبانه بودن وتوسعه طلبي رژيم صهيونيستيسرزمين فلسطين ,درساحل شرقي درياي مديترانه ومجاور كشورهاي مصر,سوريه ,اردن ولبنان ,داراي بيست وپنج هزاركيلومتر مربع وبرخوردارازآب وهوائي معتدل وحاصلخيزاست 0
اين سرزمين كنعان نام داردونام حضرت يعقوب اسرائيل است كه درزبان عربي به معناي عبدالله وبنده خداست 0اوكه درپي جريان فرزندش يوسف به مصرعزيمت كرد0فرزندان اوكه درآن سرزمين عده زيادي شده بودند,پس چهارصدوسي سال درحدودسيزده قرن پيش ازميلاد,به رهبري حضرت موسي عليه السلام به سوي فلسطين به حركت آمدند0دراين بين حوادث زيادي رخ دادكه به جهت نافرماني بني اسرائيل اين سفرچهل سال به طول انجاميدوآنان در اين مدت دربيابان درسرگرداني به سرمي بردند0پس ازحضرت موسي ,يوشع بن نون جانشين آن حضرت قوم خودرابراي فتح فلسطين حركت داد0مردم فلسطين باآنان به نبردبرخواستندو مغلوبشان كردندولي پس ازجنگهاي فراوان بني اسرائيل موفق شدند به اورشليم (بيت المقدس )راه يابندوحضرت داوودتوانست بيت المقدس يامعبدالهي رادرآن جابناكندكه اين بناتوسط حضرت سليمان تكميل شد0بيت المقدس حدود1100سال پس ازبناي كعبه به دست حضرت ابراهيم ونهصدوهفتادسال پيش ازميلادحضرت مسيح ساخته شده است 0
پس ازآن سرزمين فلسطين درطي قرون متمادي موردهجوم واقع شدابتداحدودهفتصدوسي سال پيش ازميلادشلمنصربه آن سرزمين تاخت واسرائيليان رااسيروآواره كردوسپس درپانصدو هشتادوشش سال قبل ازميلاددرزمان بخت النصرموردحمله آشوريان قرارگرفت وساكنان آن راپراكنده ويااسيربابل كردندو معبدسليمان راويران ساختند0
پس ازظهوركورش پادشاه هخامنشي وتسخيربابل به دست او, قوم يهودآزادشدندوبه اورشليم بازگردانده شدندودوباره معبد سليمان بازسازي شد0
حدودسال 323پيش ازميلادحمله اسكندرمقدوني به بسياري ازكشورهاازجمله فلسطين واقع شدوازسال 63قبل ازميلادروميان به مناطقي حمله بردندكه سرزمين فلسطين يكي ازآنهابود,آنان در اين تهاجم خود,دوازده هزاريهودي راكشتند0
پس ازميلادمسيح وحدودبيش ازسيصدسال بعدازميلاد, كنستانتين امپراطورروم ,دين مسيح راپذيرفت وآن رارسمي اعلام كردوچون بيت اللحم رازادگاه ومدفن آن حضرت مي دانستند,دوباره اورشليم موردتوجه خاصي شدوكليساهاي بسياري ساخته شدو قرنهاتنهاعده اي انگشت شماريهودي دربيت المقدس زندگي مي كردند0
درزمان خسرودوم پادشاه ساساني ,ازسال 604تا630ميلادي جنگ بين امپراطورايران وروم واقع شدكه دراين نبردسپاهيان روم ازسوي ايرانيان شكست خوردندودرجريان آن اورشليم (فلسطين ) فتح شد0ولي پس ازمرگ خسروپرويز,دوباره اين سرزمين به دست مسيحيان افتاد0
پس ازظهوراسلام درزمان خليفه دوم سپاه مسلمانان سوريه و فلسطين راگشودندوازآن سال (15هجري )فلسطين دردست مسلمانان بودوساكنان عمده آن رامسلمانان عرب تشكيل مي دادندو طبق معاهده صلح ,مسيحيان دراعمال مذهبي خودآزادبودند0
ازسال 1095ميلادي (488هجري قمري )باتهاجم اروپائيان عليه مسلمانان جنگهاي صليبي آغازشدوتاحدوددوقرن ادامه يافت 0اين نبردهاكه تعدادآن درطول اين مدت به هفت جنگ رسيد نقطه اصلي ومركزي آن ,سرزمين فلسطين وبه مقصودتصرف آن به وقوع مي پيوست 0
عثمان غازي باجنگهاي طولاني وفتوحات خودبامغولان و يونانيان سلسله عثماني راپايه گذاري كردوپس ازدرگذشت اودر (727هق )مطابق با(1326م )جانشينان اوبه حكومت

 

دانلود تحقیق امام خميني ومباني حمايت ازفلسطين

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق امام خمينى(ره) گفتمان تجدد اسلامى | 20004 alis

تحقیق, امام, خمينى(ره), گفتمان, تجدد, اسلامى

امام خمينى(ره) گفتمان تجدد اسلامى
گسست از سنت اقتدار و طرحى براى تاسيس نظم جديد بر بنياد آموزه‏هاى دين، ويژگى عمده تجدد اسلامى در حوزه فكر سياسى است، و هر پژوهنده تاريخ انديشه در تمدن اسلامى، چنين تجديد بنايى را در سيماى نظام «جمهورى اسلامى‏» چونان نتيجه پيكار الهى – سياسى امام خمينى (ره) ملاحظه مى‏كند.
روشن است كه سرچشمه‏هاى سنت‏ستيزى و نوگرايى اسلامى و مكنون در بنياد نظام جديد بگونه‏اى است كه هرگز نمى‏توان بر پايه سنت‏هاى فلسفى بزرگى چون فارابى، ابن سينا و صدرالمتالهين از يك سوى، و بخش عظيمى از ميراث فقه شيعه از سوى ديگر، توجيهى نظرى بر وجوب و وجود آن در هفت اقليم تفكر اسلامى تدارك نمود. لاجرم بايد سراغ انديشه‏اى در آثار امام(ره) رفت كه با تهافت همان سنت‏به طرحى از نظم و تمدن جديد توفيق يافته و طلوع گونه‏اى خاص از تجدد اسلامى – سياسى را نويد داده است.
اما، هرچند كه مشاهده يا لمس اين «تفاوت‏» ميان انديشه امام(ره) و سنت‏سياسى مسلمين كار چندان دشوارى نيست، ليكن توضيح علمى اين دگرديسى آغاز شده در «گفتمان سياسى شيعه‏» نيز آسان نمى‏نمايد. بنابراين، آن چه در اين مختصر مى‏آيد، نه توصيف همه وجوه اين تحول، بلكه صرفا بخشى از خصايص منطقى گفتمان جديد است.
به هر حال، اگر اين فرض درست‏باشد كه; انديشه امام(ره)، يا به طور كلى تجدد اسلامى، در واقع، به معناى آغاز نوعى تجديد – اگر نه خروج كامل – از سنت‏سياسى گذشته است، شايد بتوان با تكيه بر «تحليل گفتمانى‏»، تمايزات اساسى آن را با اركان تفكر قديم اسلامى برجسته نموده، و مقدمات نظرى براى تحليل فهم جديد امام (ره) از نصوص دينى فراهم نمود.
مختصات تجدد اسلامى
وقتى سخن از نوگرايى و تجدد در جامعه اسلامى است، در واقع، دو مفروض اساسى را به همراه دارد; نخست آنكه روند يا پروژه تجدد الزاما يك خطى و منحصر به الگوى تجدد سكولار و غربى نيست. و با توجه به خصائص قياس ناپذيرى و تكثر و ترجمه ناپذيرى (untranslatability) قهرى فرهنگ‏ها و تمدن‏ها، تعميم خصايص پديده‏هاى نوگرايانه در فرهنگى چون فرهنگ غرب بر ديگر تمدن‏ها، موانع نظرى و عملى فراوانى دارد; ثانيا فرهنگ اسلامى نشان داده است كه ضمن حفظ ارزشهاى اساسى دين، توان نظرى گسترده‏اى براى توليد يا حداقل انطباق با بسيارى از عناصر و الزامات زندگى و سياست مدرن را دارد. تحولات سده اخير در فرهنگ سياسى اسلامى از يك سو، و بخصوص تلاشهاى نوگرايانه حضرت امام به عنوان يكى از مهمترين نمايندگان اجتهاد اسلامى از سوى ديگر، عدم تعارض دين و تجدد، و فراتر از آن مختصات منحصر به فرد تجدد در جامعه اسلامى را نشان مى‏دهد. درست‏به همين دليل است كه به نظر مى‏رسد كه سخن از «تجدد اسلامى‏» خالى از مبانى و خاستگاه‏هاى نظرى نمى‏باشد. در سطور ذيل، برخى مختصات تجدد اسلامى را با تكيه بر آثار حضرت امام(ره) و به اجمال مورد اشاره قرار مى‏دهيم.
1- آزادى اسلامى
نخستين ويژگى تجربه تجدد، طرح «آزادى‏» و مشخصه اقتدار گريز آن است. آزادى چيزى است كه در ذات خود، بعضا ملازم با نقد گذشته است. مى‏توان گفت كه وجه غالب مفهوم آزادى، جهت‏گيرى آن به سمت آينده است و چنان ساخته شده است كه نفوذ عظيمى در دگرگونى سنت‏ها و سازماندهى مجدد آنها بر اساس الزامات حال و آينده دارد. بدين ترتيب، هرچند آزادى مغاير با مطلق سنت

 

دانلود تحقیق امام خمينى(ره) گفتمان تجدد اسلامى

دریــــافت فایـــل