دانشگاهها

دریافت نقشتحقیق دانشگاهها در تحول آفرینی و مدیریت تحولات اجتماعی | 19504 alis

نقشتحقیق, , دانشگاهها, در, تحول, آفرینی, و, مدیریت, تحولات, اجتماعی,

چکیده :
سوال محوری مقاله این است که دانشگاهها و نظام آموزش عالی در تحولات اقتصادی و اجتماعی جهانی چه نقشی را ایفا نموده و اساسا’ در ورود جهان به قرن بیست و یکم دانشگاهها با چه چالشهایی مواجه خواهند بود. روش مطالعه به صورت مطالعه اسنادی با بهره گیری از اصول تحلیل محتوا بوده و با بحث در خصوص موضوعات تغییرات ساختاری در آموزش عالی، سیستم ابداعات ملی و نقش دانشگاهها در تولید و گسترش آن، نقش محوری دانشگاهها در تولید و گسترش سرمایه انسانی، یکپارچگی جامعه جهانی و دموکراسی، تغییر در چشم انداز دانشگاهها و تحول در شکل و محتوا، و نیز چالشهای فراروی آموزش عالی در قرن بیست و یکم در محورهای کنترل کیفیت، عدالت آموزشی و توزیع فرصتهای ارتقا، انقلاب مدیریتی، دانشگاهها، دانشگاهها و بیکاری، آموزش عالی و نظام پرداختهای اجتماعی و دانشگاهها و کلید طلایی بازار کار، مقاله جمع بندی میگردد. در پایان نیز براساس مطالب عنوان شده در متن پیشنهاداتی اراعه گردیده است.

عبارات کلیدی:
سرمایه انسانی، سیستم ابداعات ملی، یکپارچگی اجتماعی، کنترل کیفیت، عدالت آموزشی، توزیع برابر فرصتهای ارتقا، کارایی داخلی، کارایی خارجی، انقلاب مدیریتی، نظام پرداختهای اجتماعی.

فهرست مندرجات :
1- تغییرات ساختاری در آموزش عالی
1-1- تقاضا برای آموزش عالی
1-2- زنانه شدن کلاسهای دانشگاهی
1-3- توده ای شدن آموزش عالی
1-4- تغییر محصولات دانشگاهها و کاربردی ترشدن آنها
1-5- تغییر و تنوع در منابع مالی دانشگاهها
1-6- منطقه ای و محلی شدن تولیدات دانشگاهها
2- سیستم ابداعات ملی و نقش دانشگاهها در تولید و گسترش آن
3- تشکیل سرمایه انسانی و نقش محوری دانشگاهها در رشد وتوسعه
3-1- تولید سرمایه انسانی بالاتر و بیشتر
3-2- آموزش و تربیت مادام العمر
3-3- اخذ گواهینامه ها و درجات کیفی بین المللی
4- دانشگاهها، یکپارچگی جهانی و دموکراسی
5- تغییر چشم انداز دانشگاهها و تغییر در شکل و محتوا
6- چالشهای فراروی آموزش عالی در قرن بیست و یکم
6-1- کنترل کیفیت
6-2- عدالت آموزشی و توزیع فرصتهای ارتقا
6-3- انقلاب مدیریتی
6-4- انقلاب اطلاعاتی
6-5- آموزش عالی و نظام پرداختها
6-6- دانشگاهها و بیکاری
6-7- دانشگاهها و کلید طلایی بازار کار
7- جمع بندی، نتیجه گیری و پیشنهادات
8- یادداشتهای متن
9- منابع و مآخذ

مقدمه :
تحولات شگرف انتهای قرن بیستم و پیش بینی انقلابات علمی، اطلاعاتی و مدیریتی در قرن بیست و یکم، مبین ابهام اساسی فراروی بشریت در مواجهه با آینده است.نقش محوری دانشگاهها و نظام آموزش عالی در شکل گیری و رهبری این تحولات انکار ناپذیر است و برای تدوین و دسترسی صحیح به آینده ای در خور، چشم جهانیان مجددا’ به دانشگاهها دوخته شده است. آنچه در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته، نقش دانشگاهها در تحول آفرینی و مدیریت تحولات اجتماعی است. دانشگاهها و تغییرات ساختاری در نوع تقاضا، توزیع جنسی، جغرافیایی و طبقه ای، توده ای شدن آموزش عالی، تغییر و تنوع منابع مالی دانشگاهها و بومی شدن بیشتر محصولات دانشگاهها در بخش اول است که فضای تحول یافته آموزش عالی را به نمایش میگذارد. در بخش دوم نقش دانشگاهها در تولید و توسعه سیستم ابداعات ملی مورد بررسی قرار گرفته است. بخش سوم مقاله به تجزیه و تحلیل چگونگی تولید و توسعه سرمایه انسانی میپردازد. در بخش چهارم یکپارچگی جامعه جهانی و نهادینه کردن دموکراسی مورد بحث واقع شده است. در بخش پنجم تغییر چشم انداز دانشگاهها و تحول در شکل و محتوای آنها عنوان گردیده و در بخش ششم چالشهای فراروی نظام آموزشی و دانشگاهها در قرن بیست و یکم مورد کنکاش قرار گرفته است. در پایان نیز جمع بندی و پیشنهاداتی مبتنی بر بهبود فرایند منطقه ای شدن تصمیم گیری در دانشگاهها، تشکیل و توسعه بنگاههای نوآور، تجهیز دانشگاهها به تکنولوژیهای ارتباطی جدید، تسریع در آهنگ تحقیقات علوم اجتماعی، تسهیل ارتباط بین انجمنهای بین المللی و دانشگاهها، نهاینه نمودن مفهوم یادگیری مادام العمر برای همه، بازنگری قوانین در راستای امکان تولید و توسعه نهادهای جدیدآموزش عالی و تخصیص بودجه مناسب تحقیقاتی در راستای دست یافتن به پاسخهای مناسب برای چالشهای فراروی آموزش عالی در ابتدای قرن بیست و یکم عنوان گردیده است. در ادامه به بیان مباحث این مطالعه میپردازیم.
1- تغییرات ساختاری در آموزش عالی :
در آستانه قرن بیست و یکم تحولات بنیادینی در فرایندها و محصولات آموزش عالی در جهان صورت گرفته است. انفجار اطلاعات، توسعه ارتباطات، تحولات در نظامهای اداره حکومت، تحولات فرهنگی و بهم پیوستگی جوامع جهانی، نگاه و نیاز به آموزش عالی را دستخوش تحول و تغییر اساسی نموده است. جدول زیر برخی تغییرات اساسی و ساختاری را در فرایندها و محصولات آموزش عالی طی چند دهه گذشته نشان میدهد:
به نظر میرسد فرایند تحول در جهان هم از دانشگاهها شروع میشود و هم به دانشگاهها ختم میگردد. دانشگاهها در یک سو با تولید دانش و اطلاعات، امکان تولید تجهیزات و امکانات جدید را بوجود می آورند و محصولات متنوع تولیدی جهان نتیجه عملی فرایند تولید دانش و تجهیزات تخصصی هستند، و از سوی دیگر با تغییر فضای فرهنگ و اقتصاد اجتماعی و ایجاد تحولات بعدی که در اثر افزایش ذخیره دانش بشر صورت میگیرد، مجددا’ این دانشگاهها هستند که تغییرات بوجود آمده را به عنوان سوال اساسی مورد نقد و بررسی و دست مایه تولید دانش جدید مینمایند. با این حال همواره این سوال محوری مطرح است که آیا دانشگاهها در فرایند تغییر و تحول اجتماعی و اقتصادی، توانایی و انعطاف پذیری لازم را برای تطبیق خویش با شرایط بوجود آمده دارند، و در مرحله عالی تر آیا دانشگاهها توان و امکان برنامه ریزی و ساختن آینده را دارند؟

روند تغییرات ساختاری در آموزش عالی طی چند دهه گذشته
ردیف از به
1 تعداد دانشجویان (در سال 1960 ، 13 میلیون نفر) افزایش تقاضا برای آموزش عالی ( در سال 1995 ، 82 میلیون نفر )
2 غلبه دانشجویان پسر گسترش حضور دانشجویان دختر
3 آموزش ادبیات، علوم انسانی، علوم محض و حرفه های آزاد مثل حقوق و پزشکی گسترش آموزشهای فنی، حرفه ای و کاربردی مثل علوم ارتباطی، زیست محیطی، تنوع رشته ای، میان رشته ای و فرا رشته ای
4 دانشگاه نخبه پرور توده ای شدن آموزش عالی
5 نقش و کارکرد محدود آموزشهای رسمی تنوع نقش و کارکرد،آموزشهای پاره وقت، کوتاه مدت، آموزش از راه دور
6 ثبات برنامه های درسی انعطاف پذیری و فرایندی شدن برنامه های آموزشی و پژوهشی ( فرایندهای فرا رشته ای و میان رشته ای )
7 دانشگاه دولتی نقش موسسات غیر دولتی در سرمایه گذاری و تولید آموزش عالی
8 تامین هزینه های دانشگاه توسط دولت تنوع منابع مالی و خودگردانی دانشگاهها از طریق ارائه خدمات و تحقیقات به موسسات دولتی و خصوصی
9 برنامه های درسی موضوع محور محلی و منطقه ای شدن برنامه ریزی درسی و عدم تمرکز آن
10 برنامه ریزی متمرکز و غیر قابل انعطاف آموزشی فرایندهای آموزشی و پژوهشی مسساله نگر
11 فعالیتهای علمی بسته، محدود و جداگانه ارتباطات علمی با استفاده از فناوری های ارتباطی جدید و نظام نوین دانش رسانی، مشارکت لحظه به لحظه در شبکه تعاملی پژوهشهای جهانی
12 دانشگاه درونگرا و در خود دانشگاه برونگرا و پاسخگو به محیط ( ارتباط با صنعت، خدمات، رسانه ها و … )
13 آموزش مستقیم و حضوری آموزش از راه دور، نقش رایانه و فناوری چند رسانه ای در آموزش عالی
14 برجستگی اخلاقی و فرهنگی دانشگاه اهمیت نقش دانشگاه در تولید دانش و انباشت مهارتهای فکری، حرفه ای و خدمات تخصصی
15 بی تفاوت بسبت به سیستم ابداعات عامل موثر و توسعه دهنده سیستم ابداعات ملی
ماخذ: گزارش کنفرانس جهانی آموزش عالی در سال 1998

1-1- تقاضا برای آموزش عالی :
آنچه از بررسی روند تحول تقاضا برای آموزش عالی بدست می آید روند رو به افزایشی است که در کلیه کشورهای جهان مشاهده میگردد. آموزش عالی کم کم از ماهیت وجودی کالای لوکس و مخصوص خانواده های مرفه بیرون رفته و به صورت یک کالای ضروری خودنمایی می

 

دانلود نقشتحقیق دانشگاهها در تحول آفرینی و مدیریت تحولات اجتماعی

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق چالشهای اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهها | 19548 alis

تحقیق, چالشهای, اشتغال, فارغ, التحصیلان, دانشگاهها

چالشهای اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهها
جذب فارغ التحصیلان دانشگاهها و مراكز آموزش عالی كشور در بازار كار منوط به داشتن توانائیها و ویژگیهایی است كه بخشی از آنهــا می بایست در طول دوران تحصیل در دانشگاه ایجاد گردد. به نظر می رسد عدم تناسب بین فرایندها و مواد آموزشی رشته های تحصیلی موجود در دانشگاهها با مهارتها و توانائیهای مورد نیاز بازار كار، مهمترین عامل موفق نبـــودن فارغ التحصیلان در كاریابی و اشتغال است. علاوه بر این مورد، برخی از عوامل بیــــرونی كه خارج از حوزه فعالیت و كنترل نظام آموزش عالی است نیز بر اشتغــــال فارغ التحصیلان تاثیر بسزایی دارند. در این مقاله چالشها و فرصتهای نظام آموزش عالی در تامین نیازهای مهارتی نیروی انسانی مورد نیاز بازار كار از دو بعد عوامــــل بیرونی و درونی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

عوامل درونی، فرایندها و راهبردهایی هستند كه در نظام آموزش عالی به كــــار گرفته می شوند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم با مقوله اشتغال و كاریابی فارغ التحصیلان ارتباط دارند. مهمترین این عوامل عبارتند از:
1 – عدم تناسب بین ظرفیت فعلی پذیرش دانشجو در دانشگاه و نیازهای آتی بازار كار
2 – عدم تناسب بین محتوای آموزش با مهارتهای شغلی
3 – عدم توفیق دانشگاهها در ایجاد و تقویت روحیه علمی و انگیزه خدمت رسانی به جامعه در دانشجویان
4 – مشخص نبودن حداقل قابلیتهای علمی و عملی برای فارغ التحصیل شدن
5 – عدم آشنایی اعضای هیات علمی با فرایند و نحوه انجام امور در واحدهای تولیدی و خدماتی مرتبط با رشته تحصیلی فارغ التحصیلان 6 – فقدان زمینه مناسب برای آموزشهای علمی و كاربردی 7 – ناكارآمدی اعضای هیات علمی در تربیت نیروی كار متخصص مورد نیاز جامعه 8 – مطرح نبودن مسائل علمی و پژوهشی به عنوان اولویت اول در دانشگاهها. عوامل بیرونی شامل كلیه مواردی می شوند كه بر اشتغال فارغ التحصیلان به طور مستقیم و غیرمستقیم تاثیر گذاشته و مانع از جذب آنها در بازار كار می گردند. این عوامل عبارتند از:
1 – رواج نیافتن و مشخص نبودن فرهنگ كاریابی
2 – عدم توسعه بنگاههای كاریابی خصوصی
3 – عدم توسعه كانونهای فارغ التحصیلان و ناكارآمدی آنها در كاریابی و هدایت شغلی
4 – تعدد متقاضیان و رقابت شدید برای كسب مشاغل موجود
5 – رواج نیافتن فرهنگ كارآفرینی و كم بودن تعداد كارآفرینان
6 – وجود مشكلات اجرایی در پیاده كردن سیاستها و برنامه های كلان اشتغال.
اكثركشورهای دنیا با مسائل و مشكلات اشتغال درگیرند ولی تعدد عوامل مشكل آفرین و ناشناخته بودن برخی از آنها در كشورهای جهان سوم موجب پیچیده تر شدن موضوع شده است. امروزه مدیریت كلان كشور به دنبال استفاده از روشهای علمی برای شناخت و كنترل عوامل مشكل آفرین در زمینه اشتغال و تبدیل چالشها به فرصتها برای شتاب دادن به حركت توسعه است.
دانشگاهها و مراكز آموزش عالی عهده دار رسالتهایی چون تولید دانش، تربیت نیروی متخصص مورد نیاز جامعه، گسترش فناوری، نوآوری و خلاقیت هستند و امروزه صاحبنظران معتقدند دستیابی به توسعه پایدار فقط در سایه به كارگیری دانش روز و فناوری پیشرفته حاصل می شود. بنابراین، برای قرارگرفتن در جاده توسعه و جلوگیری از عقب ماندگی باید شرایطی فراهم شود كه دانشگاهها بتوانند دانشجویان را برای به كارگیری فناوری جدید و پذیرش مسئولیتهای مختلف در سطح سازمان و جامعه پرورش دهند. در این مقاله به منظور بحث و بررسی پیرامون چالشها و فرصتهای نظام آموزش عالی در تامین نیازهای مهارتی نیروی انسانی مورد نیاز بازار كار، عوامل موثر به دو گروه درونی و بیرونی تقسیم می شوند و سپس تشریح جزئیات هر گروه صورت می گیرد.

عوامل درونی
عوامل درونی فرایندها و راهبردهایی هستند كه در نظام آموزش عالی به كار گرفته می شوند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم با مقوله اشتغال و كاریابی فارغ التحصیلان ارتباط دارند. مهمتریـن عوامل درونی در زیر ذكر شده اند.
1 – عدم تناسب بین ظرفیت فعلی پذیرش دانشجو در دانشگاهها و نیازهای آتی بازار كار: براساس مطالعات انجام گرفته جمعیت جوان و فعال كشور تا سال 1400 بالغ بر 61 میلیون نفر می شود و به عبارتی 2/5 درصد رشد خواهد داشت. پس سطح اشتغال نیز باید رشدی معادل 2/5 درصد در سال داشته باشد تا وضعیت فعلی حف

 

دانلود تحقیق چالشهای اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهها

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى | 19961 alis

تحقیق, اسلامى, شدن, دانشگاهها, در, نگاه, امام, خمينى

اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى
يكى از مهمترين عوامل اسلامى شدن دانشگاهها تدوين صحيح علوم انسانى بر اساس علوم اسلامى، هماهنگ با آخرين پيشرفتهاى علوم انسانى در مغرب زمين مى‏باشد. اما در اينجا بايد نكاتى را در تحقق اين امر بنيادين و سرنوشت‏ساز در عرصه دانشگاهها و مراكز آموزشى مورد توجه جدى قرار داد و آن اينكه در اسلام بعد از تاريخ صدر آن با عدم فعليت تاريخى و سياسى نظام ولايت در زمان حيات ائمه خصوصا بعد از شهادت امام حسن (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران، جنبه سياسى و اجتماعى اسلام كه در عرصه حكومت در انحصار خلفاى بنى‏اميه و بنى‏عباس و بعدا سلاطين مستبد قرار گرفت، از جنبه فكرى، اعتقادى و معنوى آن جدا گشت و در نتيجه با وجود رشد علوم الهى و حتى طبيعى و رياضى در تاريخ و تمدن اسلامى، علوم انسانى از جامعه شناسى تا علم سياست و اقتصاد به علت عدم وجود آزاديهاى سياسى به انحطاط كامل گراييد تا بعد از نهضت مشروطه، با روى كار آمدن حكومت وابسته پهلوى، با وجود طرفدارى اين رژيم در غربى كردن جامعه اسلامى مجددا به علت فقدان استقلال و آزاديهاى ملى و سياسى، علوم اجتماعى و انسانى عليرغم تاثيرپذيرى سطحى و صورى از تفكر و تمدن غرب مجال رشد و نضج كافى نيافت. تا با ظهور انقلاب اسلامى و تشكيل نظام مقدس مبتنى بر ولايت و رهبرى حضرت امام‏خمينى (ره)، مسائل معنوى و علوم دينى با جنبه‏هاى سياسى، اجتماعى و مادى، پيوندى مستحكم يافت كه بعدا مى‏بايست در انقلابى فرهنگى با تبيين و تفسير علمى اين پيوند مقدس به صورتى علمى و دانشگاهى در عرصه تدوين علوم انسانى بر اساس مبانى اصيل اسلامى كه بعد از شهادت امام حسن مجتبى (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران به علت ظهور و حاكميت‏حكومتهاى غير دينى و مستبد مسكوت ماند، صورت مى‏پذيرفت. اما متاسفانه عدم تحقق اين امر اساسى بعد از وقوع انقلاب اسلامى بتدريج موجب ازدياد فقر فرهنگى در زمينه علوم انسانى و تجربى جديد و در نتيجه باعث تشديد وابستگى فكرى برخى از اساتيد دانشگاهى ايران به غرب گرديد و اين امر نيز تاكنون موجب ظهور برخى بحرانهاى فكرى، سياسى و دانشگاهى در اين سرزمين گرديده است و امروز بعد از تحقق نظام ولايت در اين كشور با تهاجم و شبيخون فرهنگى غرب، دانشگاههاى ايران عرصه تاخت و تازانديشه‏هاى ضد اسلامى و ضد ولائى گشته است تا به حدى كه برخى از مراكز پژوهشى علمى و فكرى كشور نيز متاسفانه تحت تاثير اين امواج سهمگين غير اسلامى قرار گرفته‏اند. تا به آنجا كه مقام معظم رهبرى درباره اين امر خطير و حساس با صراحت هشدار داده و مكررا فرموده‏اند ‘آينده نظام وابسته به اسلامى كردن دانشگاهها مى‏باشد’ زيرا مى‏دانيم كه همه مسوولين نظام بدون استثناء درآينده همانند گذشته با تحصيل رسمى در دانشگاهها و يا در خارج از آن تحت تاثير وضعيت فكرى و اجتماعى آن مى‏باشند. آنچه در اين مورد ذكر آن بسيار سرنوشت‏ساز مى‏باشد اين است كه از آنجا كه بزرگترين پيام فرهنگى حضرت امام خمينى (ره) در ارتباط با نحوه تدوين علوم انسانى دانشگاهها بر اساس حقايق و تعاليم معنوى اسلامى در اين فرموده موجز اما بسيار عميق ايشان خلاصه مى‏شود كه ‘تمام علوم چه علوم طبيعى باشد و چه علوم غيرطبيعى باشد، آنكه اسلام مى‏خواهد، آن مقصدى كه اسلام دارد اين است كه تمام اينها مهار بشود به علوم الهى و به توحيد بازگردد’ (1) .انديشمندان و اساتيد متفكر و متعهد دانشگاهى و حوزوى مى‏بايست‏با نوعى وحدت فكرى و با نوعى همفكرى علمى به تدوين علوم انسانى جديد با استفاده از برخى دستاوردهاى علوم جديد در غرب براساس مبانى فكرى و علمى علوم اسلامى و حقايق مكتب بزرگ اسلام مبادرت ورزند تا قادر به ايجاد تحول و تحقق انقلاب فرهنگى مورد نياز كشورمان گردند تا به اين وسيله هم برخى معضلات عميق فرهنگى كشورمان مرتفع گردد و هم رسالت جهانى و فرهنگى عميق انقلاب بزرگ اسلامى در سطح جهان بحران زده معاصر محقق گردد.
در اينجا لازم است‏براى فهم عميق جمله مذكور حضرت امام كه در دنياى علمى و فكرى امروز جهان غرب و معاصر مورد توجه برخى بزرگترين متفكران معاصر قرن حاضر مى‏باشد اشاراتى كنيم (تا مشخص گردد كه امر تدوين علوم انسانى جديد بر اساس حقايق دين اسلام كه يكى از مهمترين اركان اسلامى شدن دانشگاهها و همه مراكز فكرى و آموزشى كشور است‏خود نياز به كارى فكرى و نظرى در سطح همه علوم اسلامى و بشرى با حضور همه‏انديشمندان اصيل اسلامى و عالم به معارف جديد بشرى دارد و به همين علت جز با تفكر و اجتهادى زنده و همه جانبه و جديد ممكن نمى‏باشد به عبارت ديگر تحقق اين امر اساسى نيازمند يك جهاد فرهنگى و علمى بزرگ مى‏باشد كه تنها با صدور چند بخشنامه عملى و يا نصيحت واندرز اخلاقى در سطح دانشگاهها هرگز ممكن نمى‏باشد.
در اينجا براى اينكه به ژرفاى سخن بزرگ معظم‏له وقوف كامل يابيم نظر يكى از بزرگترين فيزيكدانان و جهان‏شناسان تمام تاريخ علم مغرب زمين يعنى’ماكس پلانگ’ را در نيمه اول قرن حاضر متذكر مى‏گرديم ‘به اين ترتيب به جايى مى‏رسيم كه علم حدودى را كه از آنها نمى‏تواند تجاوز كند معين مى‏نمايد و در عين حال نواحى ديگرى را نشان مى‏دهد كه از حوزه فعاليت وى خارج است… نقطه عزيمت ما از سرزمين يك علم خصوصى بود و در ضمن به يك رشته مسائل رسيديم كه همه جنبه فيزيكى خالص داشتند ولى در پايان كار از جهانى كه فقط جنبه حسى داشت‏به يك جهان واقعى متافيزيكى رسيديم. (2)
‘برخى موانع اسلامى شدن دانشگاهها’
البته تحقق سخن حضرت امام (قدس سره) مبنى بر لزوم بازگشت همه علوم به علم شريف توحيد نيازمند تحقق ‘انقلاب فرهنگى’ بزرگى است كه متاسفانه تاكنون در عرصه دانشگاهها و مراكز پژوهشى تحقق نيافته است زيرا غالب اساتيد رشته‏هاى فلسفه و الهيات و عرفان كه مى‏بايست تاكنون به تدوين چارچوب و تعريف دقيقى از نگرش اسلام در خصوص جهان بينى فلسفى متناسب با تفكر و تمدن معاصر جهان براى هدايت علوم انسانى پايه و فنى اهتمام مى‏ورزيدند با بى‏تفاوتى و سكوت از اهتمام به چنين مساله سرنوشت‏سازى خوددارى نمودند و حتى برخى از آنها با وجود اعتقادات دينى و آشنايى با تفكر جهان غرب، حضور در چنين عرصه حياتى و ارتباط غير مستقيم و علمى با عرصه حكومت و سياست كشور اسلامى را نوعى كار ‘ايدئولوژيك’ و سياسى صرف تلقى كردند. از سوى ديگر با وجود چنين خلاء و فقر فرهنگى، بعضى از اساتيد علوم اجتماعى، اقتصادى و سياسى كه فاقد فهم عميق نسبت‏به مبانى فلسفى براى ايجاد چارچوب مورد نياز انقلاب فرهنگى در اين سرزمين الهى مى‏باشند، تحت تاثير مكاتب اجتماعى و سياسى غرب با طرفدارى ازبينش و فرهنگ علوم انسانى غرب، مروج غربگرايى در عرصه علوم انسانى و سياسى مى‏باشند و در اين ميان برخى از متخصصان علوم پايه و فنى كه مطالعاتى آزاد در مباحث فلسفى و دينى دارند با تلاش در ‘عصرى كردن معرفت دينى’ سعى در انطباق اسلام با مكتب ‘نئوپوزيتوسيم’ غرب كه در واقع مروج مكتب ‘ماترياليسم جديد و علمى’ مى‏باشد دارند و در اين جهت گروه كثيرى از عالمان علوم پايه و فنى به صورت سطحى و شخصى معتقدند كه علوم مذكور هيچ ارتباطى با رشته‏هايى چون فلسفه و خصوصا عرفان و الهيات و دين ندارند و بلكه در تباين و تخالف باعلوم مذكور هستند و خود داراى قلمروى كاملا مستقل مى‏باشند. چنين بينش مادى و حسى هم اكنون در ميان بسيارى از دانشجويان و برخى اساتيد علوم پايه و فنى و همچنين علوم اجتماعى و سياسى به علت فقدان و حضور يك جريان نيرومند و مترقى فرهنگ اسلامى كه درگذشته با متفكران و بزرگانى چون علامه طباطبايى، استاد شهيد مطهرى و… چنين بينش اصيل و بنيادين براى نسل گذشته را فراهم نمودند و اين تلاش عظيم فرهنگى در انطباق متعادل تعاليم عاليه اسلام با مقتضيات عصرجديد خود زمينه فرهنگى مورد نياز را براى تاسيس حكومت و انقلاب اسلامى در دو دهه گذشته بوجود آورد، نداى اقتباس كامل تفكر و تمدن غرب از جمله توسعه فرهنگى، اقتصادى و سياسى و همچنين كسب علوم جديد و حتى بينش برخى مكاتب فلسفى و الحادى و اومانيستى مغرب زمين را در برخى مراكز دانشگاهى و پژوهشى سر داده‏اند

 

دانلود تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى

دریــــافت فایـــل

بررسی و دانلود نقشتحقیق دانشگاهها در تحول آفرینی و مدیریت تحولات اجتماعی

بررسی و دانلود نقشتحقیق دانشگاهها در تحول آفرینی و مدیریت تحولات اجتماعی دارای نکات کلیدی نقشتحقیق, , دانشگاهها, در, تحول, آفرینی, و, مدیریت, تحولات, اجتماعی,

چکیده :
سوال محوری مقاله این است که دانشگاهها و نظام آموزش عالی در تحولات اقتصادی و اجتماعی جهانی چه نقشی را ایفا نموده و اساسا’ در ورود جهان به قرن بیست و یکم دانشگاهها با چه چالشهایی مواجه خواهند بود. روش مطالعه به صورت مطالعه اسنادی با بهره گیری از اصول تحلیل محتوا بوده و با بحث در خصوص موضوعات تغییرات ساختاری در آموزش عالی، سیستم ابداعات ملی و نقش دانشگاهها در تولید و گسترش آن، نقش محوری دانشگاهها در تولید و گسترش سرمایه انسانی، یکپارچگی جامعه جهانی و دموکراسی، تغییر در چشم انداز دانشگاهها و تحول در شکل و محتوا، و نیز چالشهای فراروی آموزش عالی در قرن بیست و یکم در محورهای کنترل کیفیت، عدالت آموزشی و توزیع فرصتهای ارتقا، انقلاب مدیریتی، دانشگاهها، دانشگاهها و بیکاری، آموزش عالی و نظام پرداختهای اجتماعی و دانشگاهها و کلید طلایی بازار کار، مقاله جمع بندی میگردد. در پایان نیز براساس مطالب عنوان شده در متن پیشنهاداتی اراعه گردیده است.

عبارات کلیدی:
سرمایه انسانی، سیستم ابداعات ملی، یکپارچگی اجتماعی، کنترل کیفیت، عدالت آموزشی، توزیع برابر فرصتهای ارتقا، کارایی داخلی، کارایی خارجی، انقلاب مدیریتی، نظام پرداختهای اجتماعی.

فهرست مندرجات :
1- تغییرات ساختاری در آموزش عالی
1-1- تقاضا برای آموزش عالی
1-2- زنانه شدن کلاسهای دانشگاهی
1-3- توده ای شدن آموزش عالی
1-4- تغییر محصولات دانشگاهها و کاربردی ترشدن آنها
1-5- تغییر و تنوع در منابع مالی دانشگاهها
1-6- منطقه ای و محلی شدن تولیدات دانشگاهها
2- سیستم ابداعات ملی و نقش دانشگاهها در تولید و گسترش آن
3- تشکیل سرمایه انسانی و نقش محوری دانشگاهها در رشد وتوسعه
3-1- تولید سرمایه انسانی بالاتر و بیشتر
3-2- آموزش و تربیت مادام العمر
3-3- اخذ گواهینامه ها و درجات کیفی بین المللی
4- دانشگاهها، یکپارچگی جهانی و دموکراسی
5- تغییر چشم انداز دانشگاهها و تغییر در شکل و محتوا
6- چالشهای فراروی آموزش عالی در قرن بیست و یکم
6-1- کنترل کیفیت
6-2- عدالت آموزشی و توزیع فرصتهای ارتقا
6-3- انقلاب مدیریتی
6-4- انقلاب اطلاعاتی
6-5- آموزش عالی و نظام پرداختها
6-6- دانشگاهها و بیکاری
6-7- دانشگاهها و کلید طلایی بازار کار
7- جمع بندی، نتیجه گیری و پیشنهادات
8- یادداشتهای متن
9- منابع و مآخذ

مقدمه :
تحولات شگرف انتهای قرن بیستم و پیش بینی انقلابات علمی، اطلاعاتی و مدیریتی در قرن بیست و یکم، مبین ابهام اساسی فراروی بشریت در مواجهه با آینده است.نقش محوری دانشگاهها و نظام آموزش عالی در شکل گیری و رهبری این تحولات انکار ناپذیر است و برای تدوین و دسترسی صحیح به آینده ای در خور، چشم جهانیان مجددا’ به دانشگاهها دوخته شده است. آنچه در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته، نقش دانشگاهها در تحول آفرینی و مدیریت تحولات اجتماعی است. دانشگاهها و تغییرات ساختاری در نوع تقاضا، توزیع جنسی، جغرافیایی و طبقه ای، توده ای شدن آموزش عالی، تغییر و تنوع منابع مالی دانشگاهها و بومی شدن بیشتر محصولات دانشگاهها در بخش اول است که فضای تحول یافته آموزش عالی را به نمایش میگذارد. در بخش دوم نقش دانشگاهها در تولید و توسعه سیستم ابداعات ملی مورد بررسی قرار گرفته است. بخش سوم مقاله به تجزیه و تحلیل چگونگی تولید و توسعه سرمایه انسانی میپردازد. در بخش چهارم یکپارچگی جامعه جهانی و نهادینه کردن دموکراسی مورد بحث واقع شده است. در بخش پنجم تغییر چشم انداز دانشگاهها و تحول در شکل و محتوای آنها عنوان گردیده و در بخش ششم چالشهای فراروی نظام آموزشی و دانشگاهها در قرن بیست و یکم مورد کنکاش قرار گرفته است. در پایان نیز جمع بندی و پیشنهاداتی مبتنی بر بهبود فرایند منطقه ای شدن تصمیم گیری در دانشگاهها، تشکیل و توسعه بنگاههای نوآور، تجهیز دانشگاهها به تکنولوژیهای ارتباطی جدید، تسریع در آهنگ تحقیقات علوم اجتماعی، تسهیل ارتباط بین انجمنهای بین المللی و دانشگاهها، نهاینه نمودن مفهوم یادگیری مادام العمر برای همه، بازنگری قوانین در راستای امکان تولید و توسعه نهادهای جدیدآموزش عالی و تخصیص بودجه مناسب تحقیقاتی در راستای دست یافتن به پاسخهای مناسب برای چالشهای فراروی آموزش عالی در ابتدای قرن بیست و یکم عنوان گردیده است. در ادامه به بیان مباحث این مطالعه میپردازیم.
1- تغییرات ساختاری در آموزش عالی :
در آستانه قرن بیست و یکم تحولات بنیادینی در فرایندها و محصولات آموزش عالی در جهان صورت گرفته است. انفجار اطلاعات، توسعه ارتباطات، تحولات در نظامهای اداره حکومت، تحولات فرهنگی و بهم پیوستگی جوامع جهانی، نگاه و نیاز به آموزش عالی را دستخوش تحول و تغییر اساسی نموده است. جدول زیر برخی تغییرات اساسی و ساختاری را در فرایندها و محصولات آموزش عالی طی چند دهه گذشته نشان میدهد:
به نظر میرسد فرایند تحول در جهان هم از دانشگاهها شروع میشود و هم به دانشگاهها ختم میگردد. دانشگاهها در یک سو با تولید دانش و اطلاعات، امکان تولید تجهیزات و امکانات جدید را بوجود می آورند و محصولات متنوع تولیدی جهان نتیجه عملی فرایند تولید دانش و تجهیزات تخصصی هستند، و از سوی دیگر با تغییر فضای فرهنگ و اقتصاد اجتماعی و ایجاد تحولات بعدی که در اثر افزایش ذخیره دانش بشر صورت میگیرد، مجددا’ این دانشگاهها هستند که تغییرات بوجود آمده را به عنوان سوال اساسی مورد نقد و بررسی و دست مایه تولید دانش جدید مینمایند. با این حال همواره این سوال محوری مطرح است که آیا دانشگاهها در فرایند تغییر و تحول اجتماعی و اقتصادی، توانایی و انعطاف پذیری لازم را برای تطبیق خویش با شرایط بوجود آمده دارند، و در مرحله عالی تر آیا دانشگاهها توان و امکان برنامه ریزی و ساختن آینده را دارند؟

روند تغییرات ساختاری در آموزش عالی طی چند دهه گذشته
ردیف از به
1 تعداد دانشجویان (در سال 1960 ، 13 میلیون نفر) افزایش تقاضا برای آموزش عالی ( در سال 1995 ، 82 میلیون نفر )
2 غلبه دانشجویان پسر گسترش حضور دانشجویان دختر
3 آموزش ادبیات، علوم انسانی، علوم محض و حرفه های آزاد مثل حقوق و پزشکی گسترش آموزشهای فنی، حرفه ای و کاربردی مثل علوم ارتباطی، زیست محیطی، تنوع رشته ای، میان رشته ای و فرا رشته ای
4 دانشگاه نخبه پرور توده ای شدن آموزش عالی
5 نقش و کارکرد محدود آموزشهای رسمی تنوع نقش و کارکرد،آموزشهای پاره وقت، کوتاه مدت، آموزش از راه دور
6 ثبات برنامه های درسی انعطاف پذیری و فرایندی شدن برنامه های آموزشی و پژوهشی ( فرایندهای فرا رشته ای و میان رشته ای )
7 دانشگاه دولتی نقش موسسات غیر دولتی در سرمایه گذاری و تولید آموزش عالی
8 تامین هزینه های دانشگاه توسط دولت تنوع منابع مالی و خودگردانی دانشگاهها از طریق ارائه خدمات و تحقیقات به موسسات دولتی و خصوصی
9 برنامه های درسی موضوع محور محلی و منطقه ای شدن برنامه ریزی درسی و عدم تمرکز آن
10 برنامه ریزی متمرکز و غیر قابل انعطاف آموزشی فرایندهای آموزشی و پژوهشی مسساله نگر
11 فعالیتهای علمی بسته، محدود و جداگانه ارتباطات علمی با استفاده از فناوری های ارتباطی جدید و نظام نوین دانش رسانی، مشارکت لحظه به لحظه در شبکه تعاملی پژوهشهای جهانی
12 دانشگاه درونگرا و در خود دانشگاه برونگرا و پاسخگو به محیط ( ارتباط با صنعت، خدمات، رسانه ها و … )
13 آموزش مستقیم و حضوری آموزش از راه دور، نقش رایانه و فناوری چند رسانه ای در آموزش عالی
14 برجستگی اخلاقی و فرهنگی دانشگاه اهمیت نقش دانشگاه در تولید دانش و انباشت مهارتهای فکری، حرفه ای و خدمات تخصصی
15 بی تفاوت بسبت به سیستم ابداعات عامل موثر و توسعه دهنده سیستم ابداعات ملی
ماخذ: گزارش کنفرانس جهانی آموزش عالی در سال 1998

1-1- تقاضا برای آموزش عالی :
آنچه از بررسی روند تحول تقاضا برای آموزش عالی بدست می آید روند رو به افزایشی است که در کلیه کشورهای جهان مشاهده میگردد. آموزش عالی کم کم از ماهیت وجودی کالای لوکس و مخصوص خانواده های مرفه بیرون رفته و به صورت یک کالای ضروری خودنمایی می


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق چالشهای اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهها

بررسی و دانلود تحقیق چالشهای اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهها دارای نکات کلیدی تحقیق, چالشهای, اشتغال, فارغ, التحصیلان, دانشگاهها

چالشهای اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهها
جذب فارغ التحصیلان دانشگاهها و مراكز آموزش عالی كشور در بازار كار منوط به داشتن توانائیها و ویژگیهایی است كه بخشی از آنهــا می بایست در طول دوران تحصیل در دانشگاه ایجاد گردد. به نظر می رسد عدم تناسب بین فرایندها و مواد آموزشی رشته های تحصیلی موجود در دانشگاهها با مهارتها و توانائیهای مورد نیاز بازار كار، مهمترین عامل موفق نبـــودن فارغ التحصیلان در كاریابی و اشتغال است. علاوه بر این مورد، برخی از عوامل بیــــرونی كه خارج از حوزه فعالیت و كنترل نظام آموزش عالی است نیز بر اشتغــــال فارغ التحصیلان تاثیر بسزایی دارند. در این مقاله چالشها و فرصتهای نظام آموزش عالی در تامین نیازهای مهارتی نیروی انسانی مورد نیاز بازار كار از دو بعد عوامــــل بیرونی و درونی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

عوامل درونی، فرایندها و راهبردهایی هستند كه در نظام آموزش عالی به كــــار گرفته می شوند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم با مقوله اشتغال و كاریابی فارغ التحصیلان ارتباط دارند. مهمترین این عوامل عبارتند از:
1 – عدم تناسب بین ظرفیت فعلی پذیرش دانشجو در دانشگاه و نیازهای آتی بازار كار
2 – عدم تناسب بین محتوای آموزش با مهارتهای شغلی
3 – عدم توفیق دانشگاهها در ایجاد و تقویت روحیه علمی و انگیزه خدمت رسانی به جامعه در دانشجویان
4 – مشخص نبودن حداقل قابلیتهای علمی و عملی برای فارغ التحصیل شدن
5 – عدم آشنایی اعضای هیات علمی با فرایند و نحوه انجام امور در واحدهای تولیدی و خدماتی مرتبط با رشته تحصیلی فارغ التحصیلان 6 – فقدان زمینه مناسب برای آموزشهای علمی و كاربردی 7 – ناكارآمدی اعضای هیات علمی در تربیت نیروی كار متخصص مورد نیاز جامعه 8 – مطرح نبودن مسائل علمی و پژوهشی به عنوان اولویت اول در دانشگاهها. عوامل بیرونی شامل كلیه مواردی می شوند كه بر اشتغال فارغ التحصیلان به طور مستقیم و غیرمستقیم تاثیر گذاشته و مانع از جذب آنها در بازار كار می گردند. این عوامل عبارتند از:
1 – رواج نیافتن و مشخص نبودن فرهنگ كاریابی
2 – عدم توسعه بنگاههای كاریابی خصوصی
3 – عدم توسعه كانونهای فارغ التحصیلان و ناكارآمدی آنها در كاریابی و هدایت شغلی
4 – تعدد متقاضیان و رقابت شدید برای كسب مشاغل موجود
5 – رواج نیافتن فرهنگ كارآفرینی و كم بودن تعداد كارآفرینان
6 – وجود مشكلات اجرایی در پیاده كردن سیاستها و برنامه های كلان اشتغال.
اكثركشورهای دنیا با مسائل و مشكلات اشتغال درگیرند ولی تعدد عوامل مشكل آفرین و ناشناخته بودن برخی از آنها در كشورهای جهان سوم موجب پیچیده تر شدن موضوع شده است. امروزه مدیریت كلان كشور به دنبال استفاده از روشهای علمی برای شناخت و كنترل عوامل مشكل آفرین در زمینه اشتغال و تبدیل چالشها به فرصتها برای شتاب دادن به حركت توسعه است.
دانشگاهها و مراكز آموزش عالی عهده دار رسالتهایی چون تولید دانش، تربیت نیروی متخصص مورد نیاز جامعه، گسترش فناوری، نوآوری و خلاقیت هستند و امروزه صاحبنظران معتقدند دستیابی به توسعه پایدار فقط در سایه به كارگیری دانش روز و فناوری پیشرفته حاصل می شود. بنابراین، برای قرارگرفتن در جاده توسعه و جلوگیری از عقب ماندگی باید شرایطی فراهم شود كه دانشگاهها بتوانند دانشجویان را برای به كارگیری فناوری جدید و پذیرش مسئولیتهای مختلف در سطح سازمان و جامعه پرورش دهند. در این مقاله به منظور بحث و بررسی پیرامون چالشها و فرصتهای نظام آموزش عالی در تامین نیازهای مهارتی نیروی انسانی مورد نیاز بازار كار، عوامل موثر به دو گروه درونی و بیرونی تقسیم می شوند و سپس تشریح جزئیات هر گروه صورت می گیرد.

عوامل درونی
عوامل درونی فرایندها و راهبردهایی هستند كه در نظام آموزش عالی به كار گرفته می شوند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم با مقوله اشتغال و كاریابی فارغ التحصیلان ارتباط دارند. مهمتریـن عوامل درونی در زیر ذكر شده اند.
1 – عدم تناسب بین ظرفیت فعلی پذیرش دانشجو در دانشگاهها و نیازهای آتی بازار كار: براساس مطالعات انجام گرفته جمعیت جوان و فعال كشور تا سال 1400 بالغ بر 61 میلیون نفر می شود و به عبارتی 2/5 درصد رشد خواهد داشت. پس سطح اشتغال نیز باید رشدی معادل 2/5 درصد در سال داشته باشد تا وضعیت فعلی حف


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى

بررسی و دانلود تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى دارای نکات کلیدی تحقیق, اسلامى, شدن, دانشگاهها, در, نگاه, امام, خمينى

اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى
يكى از مهمترين عوامل اسلامى شدن دانشگاهها تدوين صحيح علوم انسانى بر اساس علوم اسلامى، هماهنگ با آخرين پيشرفتهاى علوم انسانى در مغرب زمين مى‏باشد. اما در اينجا بايد نكاتى را در تحقق اين امر بنيادين و سرنوشت‏ساز در عرصه دانشگاهها و مراكز آموزشى مورد توجه جدى قرار داد و آن اينكه در اسلام بعد از تاريخ صدر آن با عدم فعليت تاريخى و سياسى نظام ولايت در زمان حيات ائمه خصوصا بعد از شهادت امام حسن (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران، جنبه سياسى و اجتماعى اسلام كه در عرصه حكومت در انحصار خلفاى بنى‏اميه و بنى‏عباس و بعدا سلاطين مستبد قرار گرفت، از جنبه فكرى، اعتقادى و معنوى آن جدا گشت و در نتيجه با وجود رشد علوم الهى و حتى طبيعى و رياضى در تاريخ و تمدن اسلامى، علوم انسانى از جامعه شناسى تا علم سياست و اقتصاد به علت عدم وجود آزاديهاى سياسى به انحطاط كامل گراييد تا بعد از نهضت مشروطه، با روى كار آمدن حكومت وابسته پهلوى، با وجود طرفدارى اين رژيم در غربى كردن جامعه اسلامى مجددا به علت فقدان استقلال و آزاديهاى ملى و سياسى، علوم اجتماعى و انسانى عليرغم تاثيرپذيرى سطحى و صورى از تفكر و تمدن غرب مجال رشد و نضج كافى نيافت. تا با ظهور انقلاب اسلامى و تشكيل نظام مقدس مبتنى بر ولايت و رهبرى حضرت امام‏خمينى (ره)، مسائل معنوى و علوم دينى با جنبه‏هاى سياسى، اجتماعى و مادى، پيوندى مستحكم يافت كه بعدا مى‏بايست در انقلابى فرهنگى با تبيين و تفسير علمى اين پيوند مقدس به صورتى علمى و دانشگاهى در عرصه تدوين علوم انسانى بر اساس مبانى اصيل اسلامى كه بعد از شهادت امام حسن مجتبى (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران به علت ظهور و حاكميت‏حكومتهاى غير دينى و مستبد مسكوت ماند، صورت مى‏پذيرفت. اما متاسفانه عدم تحقق اين امر اساسى بعد از وقوع انقلاب اسلامى بتدريج موجب ازدياد فقر فرهنگى در زمينه علوم انسانى و تجربى جديد و در نتيجه باعث تشديد وابستگى فكرى برخى از اساتيد دانشگاهى ايران به غرب گرديد و اين امر نيز تاكنون موجب ظهور برخى بحرانهاى فكرى، سياسى و دانشگاهى در اين سرزمين گرديده است و امروز بعد از تحقق نظام ولايت در اين كشور با تهاجم و شبيخون فرهنگى غرب، دانشگاههاى ايران عرصه تاخت و تازانديشه‏هاى ضد اسلامى و ضد ولائى گشته است تا به حدى كه برخى از مراكز پژوهشى علمى و فكرى كشور نيز متاسفانه تحت تاثير اين امواج سهمگين غير اسلامى قرار گرفته‏اند. تا به آنجا كه مقام معظم رهبرى درباره اين امر خطير و حساس با صراحت هشدار داده و مكررا فرموده‏اند ‘آينده نظام وابسته به اسلامى كردن دانشگاهها مى‏باشد’ زيرا مى‏دانيم كه همه مسوولين نظام بدون استثناء درآينده همانند گذشته با تحصيل رسمى در دانشگاهها و يا در خارج از آن تحت تاثير وضعيت فكرى و اجتماعى آن مى‏باشند. آنچه در اين مورد ذكر آن بسيار سرنوشت‏ساز مى‏باشد اين است كه از آنجا كه بزرگترين پيام فرهنگى حضرت امام خمينى (ره) در ارتباط با نحوه تدوين علوم انسانى دانشگاهها بر اساس حقايق و تعاليم معنوى اسلامى در اين فرموده موجز اما بسيار عميق ايشان خلاصه مى‏شود كه ‘تمام علوم چه علوم طبيعى باشد و چه علوم غيرطبيعى باشد، آنكه اسلام مى‏خواهد، آن مقصدى كه اسلام دارد اين است كه تمام اينها مهار بشود به علوم الهى و به توحيد بازگردد’ (1) .انديشمندان و اساتيد متفكر و متعهد دانشگاهى و حوزوى مى‏بايست‏با نوعى وحدت فكرى و با نوعى همفكرى علمى به تدوين علوم انسانى جديد با استفاده از برخى دستاوردهاى علوم جديد در غرب براساس مبانى فكرى و علمى علوم اسلامى و حقايق مكتب بزرگ اسلام مبادرت ورزند تا قادر به ايجاد تحول و تحقق انقلاب فرهنگى مورد نياز كشورمان گردند تا به اين وسيله هم برخى معضلات عميق فرهنگى كشورمان مرتفع گردد و هم رسالت جهانى و فرهنگى عميق انقلاب بزرگ اسلامى در سطح جهان بحران زده معاصر محقق گردد.
در اينجا لازم است‏براى فهم عميق جمله مذكور حضرت امام كه در دنياى علمى و فكرى امروز جهان غرب و معاصر مورد توجه برخى بزرگترين متفكران معاصر قرن حاضر مى‏باشد اشاراتى كنيم (تا مشخص گردد كه امر تدوين علوم انسانى جديد بر اساس حقايق دين اسلام كه يكى از مهمترين اركان اسلامى شدن دانشگاهها و همه مراكز فكرى و آموزشى كشور است‏خود نياز به كارى فكرى و نظرى در سطح همه علوم اسلامى و بشرى با حضور همه‏انديشمندان اصيل اسلامى و عالم به معارف جديد بشرى دارد و به همين علت جز با تفكر و اجتهادى زنده و همه جانبه و جديد ممكن نمى‏باشد به عبارت ديگر تحقق اين امر اساسى نيازمند يك جهاد فرهنگى و علمى بزرگ مى‏باشد كه تنها با صدور چند بخشنامه عملى و يا نصيحت واندرز اخلاقى در سطح دانشگاهها هرگز ممكن نمى‏باشد.
در اينجا براى اينكه به ژرفاى سخن بزرگ معظم‏له وقوف كامل يابيم نظر يكى از بزرگترين فيزيكدانان و جهان‏شناسان تمام تاريخ علم مغرب زمين يعنى’ماكس پلانگ’ را در نيمه اول قرن حاضر متذكر مى‏گرديم ‘به اين ترتيب به جايى مى‏رسيم كه علم حدودى را كه از آنها نمى‏تواند تجاوز كند معين مى‏نمايد و در عين حال نواحى ديگرى را نشان مى‏دهد كه از حوزه فعاليت وى خارج است… نقطه عزيمت ما از سرزمين يك علم خصوصى بود و در ضمن به يك رشته مسائل رسيديم كه همه جنبه فيزيكى خالص داشتند ولى در پايان كار از جهانى كه فقط جنبه حسى داشت‏به يك جهان واقعى متافيزيكى رسيديم. (2)
‘برخى موانع اسلامى شدن دانشگاهها’
البته تحقق سخن حضرت امام (قدس سره) مبنى بر لزوم بازگشت همه علوم به علم شريف توحيد نيازمند تحقق ‘انقلاب فرهنگى’ بزرگى است كه متاسفانه تاكنون در عرصه دانشگاهها و مراكز پژوهشى تحقق نيافته است زيرا غالب اساتيد رشته‏هاى فلسفه و الهيات و عرفان كه مى‏بايست تاكنون به تدوين چارچوب و تعريف دقيقى از نگرش اسلام در خصوص جهان بينى فلسفى متناسب با تفكر و تمدن معاصر جهان براى هدايت علوم انسانى پايه و فنى اهتمام مى‏ورزيدند با بى‏تفاوتى و سكوت از اهتمام به چنين مساله سرنوشت‏سازى خوددارى نمودند و حتى برخى از آنها با وجود اعتقادات دينى و آشنايى با تفكر جهان غرب، حضور در چنين عرصه حياتى و ارتباط غير مستقيم و علمى با عرصه حكومت و سياست كشور اسلامى را نوعى كار ‘ايدئولوژيك’ و سياسى صرف تلقى كردند. از سوى ديگر با وجود چنين خلاء و فقر فرهنگى، بعضى از اساتيد علوم اجتماعى، اقتصادى و سياسى كه فاقد فهم عميق نسبت‏به مبانى فلسفى براى ايجاد چارچوب مورد نياز انقلاب فرهنگى در اين سرزمين الهى مى‏باشند، تحت تاثير مكاتب اجتماعى و سياسى غرب با طرفدارى ازبينش و فرهنگ علوم انسانى غرب، مروج غربگرايى در عرصه علوم انسانى و سياسى مى‏باشند و در اين ميان برخى از متخصصان علوم پايه و فنى كه مطالعاتى آزاد در مباحث فلسفى و دينى دارند با تلاش در ‘عصرى كردن معرفت دينى’ سعى در انطباق اسلام با مكتب ‘نئوپوزيتوسيم’ غرب كه در واقع مروج مكتب ‘ماترياليسم جديد و علمى’ مى‏باشد دارند و در اين جهت گروه كثيرى از عالمان علوم پايه و فنى به صورت سطحى و شخصى معتقدند كه علوم مذكور هيچ ارتباطى با رشته‏هايى چون فلسفه و خصوصا عرفان و الهيات و دين ندارند و بلكه در تباين و تخالف باعلوم مذكور هستند و خود داراى قلمروى كاملا مستقل مى‏باشند. چنين بينش مادى و حسى هم اكنون در ميان بسيارى از دانشجويان و برخى اساتيد علوم پايه و فنى و همچنين علوم اجتماعى و سياسى به علت فقدان و حضور يك جريان نيرومند و مترقى فرهنگ اسلامى كه درگذشته با متفكران و بزرگانى چون علامه طباطبايى، استاد شهيد مطهرى و… چنين بينش اصيل و بنيادين براى نسل گذشته را فراهم نمودند و اين تلاش عظيم فرهنگى در انطباق متعادل تعاليم عاليه اسلام با مقتضيات عصرجديد خود زمينه فرهنگى مورد نياز را براى تاسيس حكومت و انقلاب اسلامى در دو دهه گذشته بوجود آورد، نداى اقتباس كامل تفكر و تمدن غرب از جمله توسعه فرهنگى، اقتصادى و سياسى و همچنين كسب علوم جديد و حتى بينش برخى مكاتب فلسفى و الحادى و اومانيستى مغرب زمين را در برخى مراكز دانشگاهى و پژوهشى سر داده‏اند


دانلود مستقیم فایل