معماري

دریافت بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن | 19231 alis

بررسي, عوامل, مشترك, معماري, و, موسيقي, و, پيوستگي, هاي, آن

فهرست مطالب

عنوان صفحه
بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن 1
فضا و كاركرد آن در معماري و موسيقي 3
مقايسه ميان هنر موسيقي و معماري 6
نماهاي معماري به زبان موسيقي 16

بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن
هنر پويا پيوسته در جست و جوي راه هاي تازه اي براي دستيابي به ابتكارات گونه گون است و همان گونه كه هر هنري در روند خود از شرايط زمان و مكان و اجتماع و ديگر عوامل تاثير
مي پذيرد ، هنرها در رابطه با يكديگر نيز به طور مستقيم و يا غير مستقيم تاثيرپذيرند و بازتاب آن را از هر سو كه باشد در قلمرو خاص خود نشان مي دهند و بر ظرفيت و كارآيي خود مي افزايند .
جست و جوي عوامل مشترك هنرها خود يكي از روشهايي است كه مي تواند اين تاثيرپذيري را آگاهانه افزايش دهد و ابتكارات تازه اي را سبب شود . آنچه در زير به اختصار مي آيد از اين مقوله است . بررسي يكي از عوامل ناپيدا و ناشناخته بين دو هنر كهن ، ( معماري و موسيقي ) از ديدگاهي خاص كه هنر واسطه اي ( مانند شعر ) در تكوين اين رابطه نقش اساسي داشته است .
همه ي هنر ها به طور عرضي با هم مرتبط هستند چرا كه منشأ همه ي آنها تجلي زيبايي است . اين زيبايي در معماري و مجسمه سازي نيز به شكل نسبت هاي طول و عرض و ارتفاع اتفاق مي افتد .
در يك چهره تناسبات هستند كه زيبايي مي آفرينند . گاهي هم تناسبات رنگها باعث ايجاد زيبايي مي شود . كه در آنجا هم مجموعه ي فركانس هاي نوري ، تناسبات دلپذيري را بوجود مي آورند . در موسيقي هم نسبت هاي صوتي به زيبايي متحد مي شوند . نسبت هايي كه به تناسب مي رسند تناسب گاهي در وج ديداري است و گاهي در وجه شنيداري . در مورد برپايي و بساوايي هم چيزهايي ذكر مي شود . بنابراين همه ي هنرها يك وجه دارند و آن وجهي است كه با هندسه ي دل فا از قبل طراحي شده است .
ما روي يك پاره خط تنها يك نقطه را پيدا مي كنيم كه موجزترين نسبت را به ما بدهد . ايجاز در همه هنرها يكي از شروط است .
در نقطه اي كه ما پيدا مي كنيم نسبت كل پاره خط به بخش بزرگ ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش كوچك و اين نسبت عدد في را به ما مي دهد . كه اصطلاحاً به آن نسبت الهي گفته مي شود . يعني اينكه ما با اين قاعده ي الهي مواجه هستم كه هر چيزي از يك يعني وجه حقيقي عالم و وحدت حقيقي عالم نشأت بگيرد ، براي ما زيباست . بعد از عدد يك عددهاي دو و سه هستند . تمام گام هاي موسيقي از اين هر عدد حاصل مي شوند . وقتي كه وارد مبحث ريتم
مي شويم با هر ضربي يا سه ضربي مواجه هستيم . اصلاً ريتمي از اين قاعده خارج نيست . وقتي ريتم تركيبي مي شود حاصل ضرب عددهاي دو و سه است و وقتي كه ريتم مختلط مي شود حاصل جمع اين دو عدد است ( البته با ترتيب هاي متنوع و مختلف ) . وقتي ما از يك كه نقطه اي توحيد عالم است به سمت كثرت حركت مي كنيم ابتدا با دو و سه مواجه هستيم . در معماري هم با فركانس هاي نوري كه طول و عر ض و ارتفاع را تعريف مي كنند ، سر و كار داريم . و زماني كه اين سه به موجزترين شكل واقع شود ، شما احساس زيبايي مي كنيد . و اين تناسبات در اكثر آثار بزرگ معماري وجود دارد . جالب اين كه اين تناسبات در بدن انسان ، آناتومي پرندگان و درختان و همه جاي طبيعت به همان نسبت الهي وجود دارد .
كدام بنا به الهامات موسيقايي بيشتري به شما مي دهد ؟
مولانا مي فرمايد : سايه ديوار و سقف هر مكان سايه انديشه معماردان .
نسبت در ساختمان به دو گونه اتفاق مي افتد ، گاهي ما نماي ساختمان را مي بينيم و گاهي ما در داخل ساختمان واقع مي شويم و حس داخلي ساختمان را درك مي كنيم كه به آن حس محيطي گفته مي شود . معماري ايجاد فضاي مادي و معنوي مي كند ولي موسيقي فقط فضاي مادي و معنوي مي كند ولي موسيقي فقط فضاي معنوي ايجاد مي كند ، به عبارت ديگر موسيقي معماري زمان است و معماري موسيقي مكان از جمله مكانهايي كه ايجاد فضاي مادي و معنوي مي كند مي توان به خانه ي كعبه و مسجد حضرت رسول ( ص ) و مسجد شيخ لطف الله در اصفهان اشاره كرد .

فضا و كاركرد آن در معماري و موسيقي
فضا ، هم به جايگاه و مكان ، و هم به محيطي عاطفي و روحي ، و هم به اتمسفر Atmosphere يا جو ، و يا جايگاه اثيري اطلاق گردد . در تمام هنرها ايجاد نوعي فضاي عاطفي و روحي ، يكي از هدف هاي آفرينندگان هنرمند است .
در هنر معماري ، فضا ، منزلتي خاص دارد – معمار هنرمند نيز چون ديگر آفرينندگان هنر ، قادر است با ايجاد فضاهاي گونه گون ، همان تأثيرات عاطفي و روحي را القاء كند كه مثلا موسيقي دان به مدد الحان و سازها ايجاد مي كند . همچنان كه يك قطعه موسيقي مي تواند تحت تاثير ‹‹ فونوسفر phonosphere ›› يا فضاي صوتي ، فضايي روحي ، سرشار از جذبه هاي معنوي و آسماني بيافريند ، و يا همانطور كه يك قطعه شعر ، قادر است فضايي سخت عرفاني و اشراقي و الهي ايجاد كند ، بناي يك مسجد با آن مناره هاي سربر آسمان افراشته ، و كشيدگي اضلاع يك كليسا كه گويي سير به تعالي و عروج را مي نماياند نيز قادر هستند در بيننده صاحب ايمان ، فضايي سرشار از جذبه هاي مذهبي و معنوي ايجاد كنند . به قول ‹‹ ايانيس زناكيس ›› ‹‹ چه بخواهيم و چه نخواهيم بين معماري و موسيقي پيوند هست – اين مسئله مبتني به ساختارهاي ذهني ما است كه در اين هر دو هنر يكي است ›› .
در طبقه بندي هنرها معماري جزو هنرهايي به شمار آمده است كه هم مي تواند زيبا باشد و هم مفيد . شوپنهاور معتقد است كه : ‹‹ معماري يك نوع مصالحه ميان زيبايي و سودبخشي است ›› .
‹‹ گوته ›› گفته است معماري يعني موسيقي جامد شده ›› . كار معمار ، يا آفريننده بنا ، ايجاد هم آهنگي ميان استواري و نااستواري ، سنگيني و سبكي – زبري و نرمي است . در حقيقت معمار از يك سو بايد احساس تعالي ، ترحم ، عدالت و فقر را القاء كند و از سوي ديگر اشراقيت و مالداري و اعيانيت و تازه به دوران رسيدگي را بنماياند . و در تمام اين موارد موظف است لطائف و ظرائف و سنت هاي هنري را نيز از نظر دور ندارد .
ظاهراً همان طور كه موسيقي انواع دارد ، معماري نيز به چند نوع منقسم شده است . انواع مشخص كننده موسيقي عبارتند از : موسيقي مذهبي ، موسيقي بزمي و موسيقي رزمي ؛ هر يك از اين انواع به شاخه هايي منقسم مي گردد مانند سرودهاي نيايشي مرثيه و جزانيها . و در موسيقي بزمي ، انواع سرودهاي غنايي – ترانه هاي عشقي شكوايي – هزلي و ترانه هاي محلي و عاميانه و . . . و در موسيقي رزمي ، گونه هاي متنوع سرودهاي ميهني را مي توان نام برد . چنانچه بخواهند انواع معماري را با انواع موسيقي مقايسه كنند ، بي ترديد به موارد زير اشارات خواهد شد .
1 – معماري مردمي ، ظاهراً متكي به شيوه هاي سنتي است ؛ مانند موسيقي عاميانه كه به يك جامعه گسترده تعلق دارد و داراي شاخه هاي گونه گوني است .
2 – معماري مذهبي ، بازتاب نياز ديني مردم است ولي مانند موسيقي مذهبي چندان متنوع نيست .
3 – معماري مذهبي ، بازتاب نياز ديني مردم است ولي مانند موسيقي مذهبي چندان متنوع نيست .
4 – معماري ‹‹ مونومانتال ›› يا بناي ياد بود ، قطع نظر از اين كه شكل ظاهر آن بايد يادآور شخصيت اجتماعي صاحب بنا باشد ، لازم است احساس تعالي و جاودانيت را نيز القاء كند ؛ يعني از يكسو بايد شبيه معماري مذهبي باشد و از سوي ديگر ماندگاري را بنماياند . در شاخه اي از شاخه هاي موسيقي مذهبي به اين نوع موسيقي توجه شده است .
5 – معماري سودمند ، به بناهايي اطلاق مي گردد كه خود را در قالب ارزش هاي مفيد و سودبخش ، فايده گرا توجيه مي كنند ؛ مانند نوعي موسيقي كه بيش

 

دانلود بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق مفاهيم سنتي معماري و شهرسازي ايران – | 19304 alis

تحقیق, مفاهيم, سنتي, معماري, و, شهرسازي, ايران, ,

مفاهيم سنتي معماري و شهرسازي ايران –

بشر سنتي همه آفرينش و عالم خلقت را چون فيضان و تجلي حق ، واحد مي بيند و با اين كشف دروني كه با طبيعت اشتراك ساختمان و تناسبي دارد كه كميت آن با ارقام رياضي قابل تبيين است ، بكار خود ادامه مي دهد . در نتيجه همه آفرينشهاي انسان و طبيعت را چون صورتهاي تكويني مينگرد كه با قوانين رياضي مشابهت ، تقارن و هم آهنگي دارد . بنابراين زيبايي كه در بلور برف مشاهده مي شود ، به همان اندازه به نظام هندسي در جسماني آن بستگي دارد كه به استعداد و توانايي آن براي انعكاس بخشيدن نظامي متعالي تر و ژرف تر . پس چنين نتيجه مي شود كه همه شكلها ، سطحها و خطها ، هم آهنگ يا نسبتهايي كه در طبيعت نهفته است و بازتاب زيبايي و جمال مثالي و رب النوعي است ، ترتيب يافته اند . پس در حاليكه بر پايه و شالوده اي عيني و واقعي استوار بوده مستقل از انسان و دگرگونيهاي ذوق و سليقه درون ذهني او هستند . زيبايي و جمالي كه عام و شامل كلي و جاويدان است بدست مي آيد و نظم و تناسب چون قوانيني كلي و جهاني هستند كه انسان رويدادهاي آن را با حساب ، هندسه و علم نسبت در مييابد . تناسب در فضا همان نقش را دارد كه وزن در زمان با هماهنگي در صدا . همانطور كه نظام كيهاني و صداهاي هماهنگ بر حسب عدد قابل توجيه است دريافت و ادراك تناسب نيز از آن آغاز مي شود . واحد چون خالق و آفريننده . از نقطه آغاز ميكند و چون خط از نقطه ميگذرد كه حركت آن مانند شعاع دايره است و سپس كره را بوجود مي آورد . كره آشكارترين رمز و و تمثيل وحدت است و تقسيم آن به چند ضلعيهاي منظم محاط اساس و بنياد همه قوانين سنتي و هم آهنگي را نشكيل مي دهد . بارزترين نمودار كنش و واكنش متقابل بين دايره و مربع در هنر سنتي مندل و يا تصويري است از جهات ، كه در فرهنگهاي گونگون به صورتهاي مختلف نمايان شده است . مندل چون بازتابي از جهان و رويدادهاي جهاني در درون همه چيز است و با قوانين اعداد و ارقام هندسه كار ميكند . از وحدت آغاز ميكند و پس از سير در تجليات و مظاهر دوباره به وحدت اصلي خويش باز مي گردد . در آن واحد پايداري و بقاي بهشت را چون صورتي ملكوتي و ناپايداري و فني آنرات بصورت واقعيت زماني جلوه گر ميسازد . بلسان عرفاني آن تسليم و رضاي صوفي را در ژرف ترين معناي آن ، كه تسليم به ( من مطلق ) باشد – بياد مي آورد .

 

دانلود تحقیق مفاهيم سنتي معماري و شهرسازي ايران –

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق سبكهاي معماري | 19334 alis

تحقیق, سبكهاي, معماري,سبكهاي معماري,هدف از اين موضوع درک مفهوم مدرنيسم,معماري کلاسيک,• معماري گوتيک,• معماري باروک,• معماري روکوکو,• معماري ايراني,• معماري جهان اسلام,• معماري چيني,• معماري هندي,• مکتب باوهاوس,• مکتب شيکاگو,• نو گرايي ,,,

سبكهاي معماري
چکيده :
هدف از اين موضوع درک مفهوم مدرنيسم
،علل پيدايش و پاره اي از خصوصيات آن است .در اين مقاله ابتدا به مفهوم مدرنيته و مدرنيسم وتفاوت آنها اشاره خواهد شد و سپس با ذکر يک نمونه شهر معاصر به جمعبندي نظرات و مباحثي چون :رابطه جامعه مدني و آيين شهروندي،خصوصيات مدرنيزاسيون شهري و ثمرات ورود مدرنيته در شهرسازي ايران اشاره خواهد شد .
مقدمه :
واژه مدرنيسم به معناي نو گرايي و نو سازي است و مدرنيزاسيون عملي که منتج از مدرنيسم و مبتني بر مدرنيته و افکار مدرن است .پيدايش مدرنيته با پيدايش جوامع مدرن (كشورهاي اروپاي غربي) هم زمان بوده است ولي در اينكه آغاز مدرنيته چه زماني است ميان محققان توافق نيست ولي عمدتاً از سال 1890 تا1930 مد نظر است.1 آغاز عصر مدرن رويدادي بود كه در آن مجموعه انديشه‌ها قوام يافته بودند تا جنبش‌هاي جديدي را كه تجسم بخش روح جامعه صنعتي بودند شكل دهند، مصالح و روش هاي نوين ساخت وساز به معماران و مهندسين اين توان را داده بود تا شيوه‌هاي ساخت و ساز را كشف كنند.
با ظهور عصر صنعت و گسترش صنايع توليد انبوه بسياري از مردم به سرعت از شيوه زندگي قرون وسطي به شيوه زندگي مدرن گرويدند.
آغاز عصر مدرن با پيدايش خردگرايي، روشنفكري، علم مداري و دين پيرايي همراه بود.4
انگيزه اصلي مدرنيسم كم كردن توان سرمايه‌داري صنعتي كه به عنوان واسطه بين سرمايه‌داراني عمل كرده بود كه شهر‌ها را توسعه داده بودند. شهرهايي كه بدون كيفيت مطلوب فقط براي توليد ساخته شده بودند.5 هدف اصلي مدرنيسم حذف تدريجي ساختار اجتماعي منفرد و جايگزين كردن با يك بنيان واحد و جامع بود. مدرنيسم نوعي پيوستگي با اهداف اجتماعي دارد.6
نياز به پروژه‌هاي مسكن عمومي در اروپا و روسيه ، سبب تبلور ديدگاه‌هاي نوين در بين معماران و شهرسازان گرديد. 7و پيدايش شهرسازي معاصر ممكن نبود مگر بعد از تغييرات مهم فني ، اقتصادي و اجتماعي كه به انقلاب صنعتي شهرت دارد و طي نيمه دوم قرن 18 در غرب اروپا به وقوع پيوست.
نبوغ جامعه مدرن مرهون انديشه اي بود که مفروضات جامعه جديد صنعتي را بر اساس متغير هاي موجود در جامعه آن زمان ،سازماندهي و تبيين مي نمود.9
معماري کلاسيک
• معماري گوتيک
• معماري باروک
• معماري روکوکو
• معماري ايراني
• معماري جهان اسلام
• معماري چيني
• معماري هندي
• مکتب باوهاوس
• مکتب شيکاگو
• نو گرايي (مدرنيسم)
• نو مدرن (نيو مدرنيزم)
• پسانوگرايي (پُست‌مدرنيسم)
• تنديس گرايي
• سازه گرايي
• ساختارشکني (واسازي)
• معماري پرش کيهاني ( غير خطي )


1- طرح موضوع

1-1- تعريف:

درباره مدرنيته و مدرنيسم نظر واحدي وجود ندارد10.ولي مدرنيسم در معاني زير بکار مي رود:
• گرايش فرهنگي كه از دل مدرنيته بر آمده11
• بر تجربه فرهنگي دلالت دارد كه ماهيت آن روشن و شفاف نيست. اين امر از ابهام مدرنيته سر چشمه مي‌گيرد.12
• روش نوين زندگي عصر جديد13
• جنبشي عظيم كه از دل حركت هاي اصلاح طلبانه و در واكنش به شهر‌هاي صنعتي قرن19بود.14
• كليه حركت ها و سبك‌ها در ادبيات ، هنر ومعماري 15
• عكس العملي فرهنگي به فرآيند مدرنيزاسيوني بود كه با رشد سرمايه داري در سده هاي 19و20 همراه مي‌شد.16

 

دانلود تحقیق سبكهاي معماري

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق معماري فلسفي شرق دور (چين) | 19392 alis

تحقیق, معماري, فلسفي, شرق, دور, (چين)

معماري فلسفي شرق دور

چين:
از ميان تمدنهاي بزرگ غيرغربي، تمدن چين نخستين تمدني بود كه اروپائيان با آن آشنا شدند و آن را ارزيابي كردند. ولي فقط در پنجاه و اندي سال گذشتة اخير است كه دستآوردهاي هنر و ادبيات چيني بتدريج بر جهان خارج آشكار شده و منظماً مورد بررسي قرار گرفته‌اند؛ با وجود اين، بسياري از كساني كه امروزه به دامنه و پيوستگي تمدن چين پي برده‌اند و بر زيبائي چشمگير هنر اين سرزمين صحه ميگذارند، هنوز از پيچيدگي اين دو شاخه فعاليت معنوي چينيان اطلاع كافي به دست نياورده‌اند.
چين، كشوري پهناور با اوضاع گوناگون جغرافيائي و مساحتي معادل مساحت ايالات متحده است. با آن‌كه دامنة تفاوتهاي زباني مردم چين بسيار زياد است و در بسياري از نقاط، زبان مردم نقاط ديگر براي مردم ديگر نقاط مفهوم نيست، زبان مكتوب اين ملت در سراسر چين يكشكل براي همگان قابل فهم بوده است. اين عامل،‌انسانهائي هزاران كيلومتر دور از همديگر را قادر ساخت كه سنتهاي ادبي، فلسفي، و مذهبي مشترك خود را زنده نگه‌دارند و تقويت كنند، همين وجه اشتراك و يكنواختي را ميتوان در شيوه‌هاي بيان هنري نيز مشاهده كرد، زيرا تغييرات در شكلهاي هنر چين، در همة دوره‌ها، بجز دوران پيش از تاريخ، بسيار اندك است.
درك اولية نقاشي چين در بيان موضوعات، تدريجاً در اثر تحولات اخير هنرهاي غربي، طي هزاران سال گذشته، براي ذهن غربي آسانتر شده است. دامنة آگاهي غربيان از تفاوتهاي بنيادي بين هنر غيرديني چين با هنر سنتي و هنر دوران پيش از هنر نوين در غرب كه زائيدة تفاوتهاي موجود ميان فلسفه‌هاي طبيعت و انسان در دو فرهنگ مزبور است نيز بسي گسترش يافته است.
جايگاه انسان در جهان‌بيني چيني:
در نظر چينيها انسان بر طبيعت مسلط نيست، بل‌كه بخشي از آن است و مانند همة موجودات ديگر به فعل و انفعالات آن واكنش نشان ميدهد، معني شادمان و سعادتمند زيستن، همآهنگ بودن با طبيعت است؛ معني نقاش بودن، تبديل شدن به ابزاري است كه طبيعت با استفاده از آن خود را بر انسان مينماياند. كار نقاش، بيان پيوستگي‌اش به موج زندگي و همآهنگي‌اش با همة آن چيزهائي است كه در رشد و تغييرند؛ به گفتة ديگر، بيان خصلتي شخصي است كه در اثر نظارة طبيعت پالايش يافته است. گذشته از اين، چون طبيعت با معيارهاي زمان و مكان اندازه‌گيري و طبقه‌بندي نميشود، نقاشي چيني هم آن را به قابهاي پرسپكتيو يا رنگهاي سير و روشن محدود نميسازد، او نميكوشد تا با استفاده از چنين وسيله‌اي شكلهاي طبيعي را تكثير و تثبيت كند. تقارن موجود در موجودات رشد يابنده، حركات بيپايان و درهم طبيعت، بيپاياني حوادث آسماني، همگي با محدود شدن به يك قاب چهارگوشه، خطوط راست و خشك، آغاز و پايان، مانعه‌الجمعند. شكل ظاهر، هميشه با گذر هنرمند از درون آن تغيير شكل مييابد؛ همچنان كه هنر او بيان كلي تجربه‌اش از طبيعت است خود او نيز بخشي از بيان كلي هنرش ميشود.
معماري:
دربارة معماري چين كمتر سخني گفته شده يا مطلبي نوشته شده است و علتش شايد اين باشد كه ساختمانهاي اندكي از روزگاران گذشته بر جا مانده‌اند يا سبك معماري چين طي سده‌هاي گذشته دچار تحولات چشمگير نشده است. ساختمان در چين امروز، دقيقاً شبيه نمونة اولية آن در هزاران سال پيش است. به بيان دقيقتر، نيمرخ مسلط بر سقف ـ كه بخش بزرگي از خصوصيات معماري چيني از آن سرچشمه ميگيرد ـ احتمالاً به دورة «چو» يا «شانگ» مربوط ميشود.
معماري بودائي، شكل خاصي از ساختمان‌سازي را به نام «پاگودا» به معماري جهان عرضه كرد كه در نظر بعضيها به نماد كشور چين تبديل شده است.

ژاپن:

 

دانلود تحقیق معماري فلسفي شرق دور (چين)

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق هنر و معماري اسلامي | 19384 alis

تحقیق, هنر, و, معماري, اسلامي

هنر و معماري اسلامي
جهاني شدن را با سه رويکرد مورد توجه و تأمل قرار داده‌اند. گروهي آن را معادل غربي شدن قلمداد کرده و چون اين تمدن را فاقد صلاحيت‌هاي لازم براي جهانشمولي فرهنگ و انديشه‌اش (به ويژه در ابعاد اخلاقي و آرمانگرايي) مي‌دانند، جهاني شدن را خطري براي جهان معاصر ارزيابي مي‌کنند و البته دلائل کافي وافي براي اثبات مدعاي خويش – در فقدان صلاحيت‌هاي لازم تمدن غربي – دارند. اما اين که جهاني شدن کاملاً معادل غربي شدن باشد، فيه تأمل.
گروهي ديگر جهاني شدن را تحقق رؤياهاي بشري در رسيدن به زبان و انديشه‌اي مشترک دانسته و آن عاملي براي رسيدن به نوعي عدالت جهاني و توزيع همسان و يکسان ماده و معنا در سطح جهان مي‌دانند. از ديدگاه اينان جهاني شدن فرصتي طلايي براي رسيدن به سطحي از ترقي است که ضعف‌ها و قوت‌ها در هم آميزند و حاصل اين آميختن، نوعي عدالت در بهره‌بري از امکانات مادي و معنوي زمين باشد و گروه سوم، صحت و واقع‌نگري هر دو ديدگاه فوق را در تبيين دقيق جهاني شدن، انکار، و آن رامحصول ذوق‌زدگي از يک سو و بدبيني مفرط از ديگر سو مي‌دانند اينان عقيده دارند، جهاني شدن از براي ملت‌ها و تمدن‌هايي که صاحب ايده و انديشه‌اند، يک فرصت است. جهاني شدن تنها فرصتي براي عرضه کردن استعدادها قابليت‌هاي تمدن‌ها و فرهنگ‌ها – به ويژه معنايي و معنوي – در جهان آيينه‌گوني است که رسانه‌ها آن را ساخته و پرداخته‌اند و نه صرفاً بستري مطيع و مهيا براي سلطه‌گري جهاني تمدن‌هايي خاص. به يک عبارت از تصور جهاني شدن لزوماً استعداد جهاني بودن حاصل نمي‌گردد. لذا بايد از اين فرصت براي رسيدن به جهاني بهتر، عادلانه‌تر و بخردانه‌تر بهره جست‌ و اين با شناخت جهان و فرهنگ‌هايش و نيز ايده‌ها و انديشه‌هايش حاصل مي‌شود. جهاني شدن پروسه‌اي است که مي‌بايست مقدمه‌اي چون جهان‌شناسي داشته باشد. گروه سوم قبل از صدور حکم نفي يا قبول جهاني شدن، سعي بر آن دارند که جهان را با تمامي جلوه‌هاي فکري و فرهنگي و هنري‌اش بشناسند و خود را بشناسانند. اين جهاني شدن مطلوب تمامي کساني است که به کرامت، عزت و استعدادها و قابليت‌هاي شگرف انسان اعتقاد دارند.
اين مقاله از رويکردهاي فوق، رويکرد سوم را برگزيده است و در همين راستا از قابليت‌هاي تمدني سخن مي‌گويد که به دليل اعتقاد به وحدانيت مصوري خالق و نيز کرامت انسان، زبان و بياني جهاني دارد. و اين جهاني بودن آن‌گاه بيشتر آشکار مي‌شود که به نگره‌هاي شهودي و بنيان‌هاي اشراقي هنر اين تمدن به ديده دقت و تأمل نظاره شود.

اندلس (يا همان اسپانياي امروزي)، حلقه واسط فرهنگ و هنر اسلام و غرب است. حضور هشتصد ساله مسلمين در اين سرزمين و به بار نشستن عميق فرهنگ و هنر اسلامي، اسپانيا را پلي ميان دو تمدن تبديل نمود. شايد اولين حاکم اسلامي که اندلس و به ويژه قرطبه را به مرکزي فرهنگي تبديل و آن را مهمترين نقطه اتصال فرهنگ و هنر اسلامي با غرب قرار داد، عبدالرحمان دوم (متوفي 238 هجري – 852 م) باشد. در زمان وي اندلس به پيشرفت‌هاي فرهنگي، علمي، فني و هنري شگرفي دست يافت و طلايه‌دار فرهنگي متعالي در رويارويي با تمدني گرديد که آغازين قرون دوره تاريکي خود را پشت سر مي‌گذاشت.
شوق و ذوق او در تبديل قرطبه به يکي از علمي‌ترين شهرهاي جهان، سبب گسيل شاعر دربارش «عباس بن‌ناصح» به مشرق زمين شد. وي مأموريت داشت تا کتب با ارزش را خريداري و علوم ايران و يونان را استنساخ کند. تلاش‌هاي او در اين مورد به خلق کتابخانه‌اي در قرطبه انجاميد که به گفته «لويي پرونسال» چهارصد هزار کتاب در آن موجود بود. (بخش مهمي از اين کتب پس از قدرت يافتن کاردينال خمينس در اندلس در جشن کتاب سوزان غرناطه سوزانده شد.) (1)
حضور دانشمندان و رياضيدانان مشهوري چون ابن‌فرناس، (اولين دانشمندي که در قرن نهم ميلادي برنامه پرواز را با ساختن بال‌هايي براي خود و طي مسافتي، طراحي نمود) يحيي‌بن حبيب منجم، عبيدالله شمس و عبدالواحدبن اسحاق ضبي و نيز موسيقيدانان بزرگي چون زرياب (شاگرد اسحاق موصلي و يکي از مشهورترين موسيقيدانان دربار هارون‌الرشيد که خود آغازي بر ورود هنر به نقطه اتصال دو تمدن اسلامي و غربي بود) بر اهميت و شکوه علمي اندلس مي‌افزود.
از ديگر سو بلند آوازه‌اي چون محي‌الدين ابن عربي که سلطان مباحث عرفان نظري تمدن اسلامي است، خود زاييده مرسيه اندلس و ميراث بر فرهنگ غني و عميقي است که در آن سرزمين ريشه دوانيده بود. به عنوان مثال او در «فصوص» «و فتوحات» چه بسيار از «ابن مسره» (متوفي 899 ميلادي) به عنوان يکي از مهم‌ترين عرفاي اندلس نام مي‌برد که به تحقيق و تصديق محققان، کاملاً مؤثر بر انديشه‌هاي ابن عربي بوده است. ديدار مشهور ابن عربي با ابن رشد در مرسيه نيز خود بيانگر حضور فلاسفه و انديشمندان مهم اسلامي در اقصي نقاط غربي تمدن اسلامي است. فلاسفه‌اي چون ابن باجه (متوفي 1138 ميلادي) که او را در مقايسه با ساير فلاسفه مسلمان، به فارابي (معلم ثاني) شبيه کرده‌‌اند و صاحب کتاب مشهوري چون «تدبير المتوحد» است (کتابي که به سبک جمهوري افلاطون، در پي بنيادگذاري تئوريک مدينه‌اي فاضله است) بر اهميت علمي و فرهنگي اندلس مي‌افزايد. اين لغت‌شناس، شاعر، اديب، حافظ قرآن«، رياضيدان و منجم بزرگ، همچنين صاحب کتب ديگري چون «کتاب النفس» و «رساله الاتصال» علاوه بر تعليقاتش بر آراء جالينوس، فارابي و ارسطو است. ابن طفيل، فيلسوف نامدار ديگري از اندلس است که در سال 520 هجري (1106 ميلادي) در شهر قادس به دنيا آمد و در اهميت و نقش او همين بس که وي استاد ابن رشد، مهمترين مروج آراء فلسفي جهان اسلام در اروپاست.
علاوه بر فلسفه، در علوم ديگر نيز اندسل مسلمان، صاحب آوازه است. علومي چون ستاره‌شناسي، علم‌الافلاک و رياضيات. به عنوان مثال مجريطي (متوفي 1007 م) که در مجريط (Madrid) ديده به جهان گشود و از سرآمدان روزگار خود و به تعبير صاعد در «طبقات‌الامم» امام رياضيدانان عصر خويش بود، زيج خوارزم

 

دانلود تحقیق هنر و معماري اسلامي

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق هنر و معماري اسلامی | 19423 alis

تحقیق, هنر, و, معماري, اسلامی

هنر و معماري اسلامي
جهاني شدن را با سه رويکرد مورد توجه و تأمل قرار داده‌اند. گروهي آن را معادل غربي شدن قلمداد کرده و چون اين تمدن را فاقد صلاحيت‌هاي لازم براي جهانشمولي فرهنگ و انديشه‌اش (به ويژه در ابعاد اخلاقي و آرمانگرايي) مي‌دانند، جهاني شدن را خطري براي جهان معاصر ارزيابي مي‌کنند و البته دلائل کافي وافي براي اثبات مدعاي خويش – در فقدان صلاحيت‌هاي لازم تمدن غربي – دارند. اما اين که جهاني شدن کاملاً معادل غربي شدن باشد، فيه تأمل.
گروهي ديگر جهاني شدن را تحقق رؤياهاي بشري در رسيدن به زبان و انديشه‌اي مشترک دانسته و آن عاملي براي رسيدن به نوعي عدالت جهاني و توزيع همسان و يکسان ماده و معنا در سطح جهان مي‌دانند. از ديدگاه اينان جهاني شدن فرصتي طلايي براي رسيدن به سطحي از ترقي است که ضعف‌ها و قوت‌ها در هم آميزند و حاصل اين آميختن، نوعي عدالت در بهره‌بري از امکانات مادي و معنوي زمين باشد و گروه سوم، صحت و واقع‌نگري هر دو ديدگاه فوق را در تبيين دقيق جهاني شدن، انکار، و آن رامحصول ذوق‌زدگي از يک سو و بدبيني مفرط از ديگر سو مي‌دانند اينان عقيده دارند، جهاني شدن از براي ملت‌ها و تمدن‌هايي که صاحب ايده و انديشه‌اند، يک فرصت است. جهاني شدن تنها فرصتي براي عرضه کردن استعدادها قابليت‌هاي تمدن‌ها و فرهنگ‌ها – به ويژه معنايي و معنوي – در جهان آيينه‌گوني است که رسانه‌ها آن را ساخته و پرداخته‌اند و نه صرفاً بستري مطيع و مهيا براي سلطه‌گري جهاني تمدن‌هايي خاص. به يک عبارت از تصور جهاني شدن لزوماً استعداد جهاني بودن حاصل نمي‌گردد. لذا بايد از اين فرصت براي رسيدن به جهاني بهتر، عادلانه‌تر و بخردانه‌تر بهره جست‌ و اين با شناخت جهان و فرهنگ‌هايش و نيز ايده‌ها و انديشه‌هايش حاصل مي‌شود. جهاني شدن پروسه‌اي است که مي‌بايست مقدمه‌اي چون جهان‌شناسي داشته باشد. گروه سوم قبل از صدور حکم نفي يا قبول جهاني شدن، سعي بر آن دارند که جهان را با تمامي جلوه‌هاي فکري و فرهنگي و هنري‌اش بشناسند و خود را بشناسانند. اين جهاني شدن مطلوب تمامي کساني است که به کرامت، عزت و استعدادها و قابليت‌هاي شگرف انسان اعتقاد دارند.
اين مقاله از رويکردهاي فوق، رويکرد سوم را برگزيده است و در همين راستا از قابليت‌هاي تمدني سخن مي‌گويد که به دليل اعتقاد به وحدانيت مصوري خالق و نيز کرامت انسان، زبان و بياني جهاني دارد. و اين جهاني بودن آن‌گاه بيشتر آشکار مي‌شود که به نگره‌هاي شهودي و بنيان‌هاي اشراقي هنر اين تمدن به ديده دقت و تأمل نظاره شود.
اندلس (يا همان اسپانياي امروزي)، حلقه واسط فرهنگ و هنر اسلام و غرب است. حضور هشتصد ساله مسلمين در اين سرزمين و به بار نشستن عميق فرهنگ و هنر اسلامي، اسپانيا را پلي ميان دو تمدن تبديل نمود. شايد اولين حاکم اسلامي که اندلس و به ويژه قرطبه را به مرکزي فرهنگي تبديل و آن را مهمترين نقطه اتصال فرهنگ و هنر اسلامي با غرب قرار داد، عبدالرحمان دوم (متوفي 238 هجري – 852 م) باشد. در زمان وي اندلس به پيشرفت‌هاي فرهنگي، علمي، فني و هنري شگرفي دست يافت و طلايه‌دار فرهنگي متعالي در رويارويي با تمدني گرديد که آغازين قرون دوره تاريکي خود را پشت سر مي‌گذاشت.
شوق و ذوق او در تبديل قرطبه به يکي از علمي‌ترين شهرهاي جهان، سبب گسيل شاعر دربارش «عباس بن‌ناصح» به مشرق زمين شد. وي مأموريت داشت تا کتب با ارزش را خريداري و علوم ايران و يونان را استنساخ کند. تلاش‌هاي او در اين مورد به خلق کتابخانه‌اي در قرطبه انجاميد که به گفته «لويي پرونسال» چهارصد هزار کتاب در آن موجود بود. (بخش مهمي از اين کتب پس از قدرت يافتن کاردينال خمينس در اندلس در جشن کتاب سوزان غرناطه سوزانده شد.)
حضور دانشمندان و رياضيدانان مشهوري چون ابن‌فرناس، (اولين دانشمندي که در قرن نهم ميلادي برنامه پرواز را با ساختن بال‌هايي براي خود و طي مسافتي، طراحي نمود) يحيي‌بن حبيب منجم، عبيدالله شمس و عبدالواحدبن اسحاق ضبي و نيز موسيقيدانان بزرگي چون زرياب (شاگرد اسحاق موصلي و يکي از مشهورترين موسيقيدانان دربار هارون‌الرشيد که خود آغازي بر ورود هنر به نقطه اتصال دو تمدن اسلامي و غربي بود) بر اهميت و شکوه علمي اندلس مي‌افزود.

 

دانلود تحقیق هنر و معماري اسلامی

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق معماري كاروانسراها | 19419 alis

تحقیق, معماري, كاروانسراها

معماري كاروانسراها
از بررسي كارواسراهاي سراسر ايران چنين بر مي آيد كه اساس معماري كاروانسراهاي ايران ، مانند ساير بناها ، تابع شيوه ، سنت و سبك رايج زمان بوده است . با اين ترتيب مي توان پنداشت كه كاروانسراهاي پيش از اسلام نيز تابع شيوه معماري زمان بوده و معماري خاصي نداشته است .
ولي ذكر اين نكته ضروري است كه شيوه معماري ، محل و منطقه ، مصالح ساختماني و موقعيت جغرافيائي نقش موثري در ايجاد اينگونه بناها داشته است شيوه ساختمان و معماري كاروانسراها از روزگار كهن تا به امروز دگرگوني بسيار نيافته و معمولا سبك بناي آنها همان ايجاد باره بند ها و اطاقهايي است.كه پيرامون حياط محصور،ساخته‎مي‎شده‎است.ولي‎درطرح‎و خصوصيات هر كدام ويژگي هائي بچشم مي خورد . چنانكه انواع ساباط ساده تا كاروانسراهاي بزرگ با طرحهاي جالب معماري است كه در گوشه و گاهي در ميان اضلاع ديواره هاي آن برجهاني قرار گرفته بطوريكه دروازه ميان دو برج يا شبه ستون جاي دارد و داراي سر دري است كه گاهي بر فراز آن ساختمان دو طبقه اي ساخته اند . در كاروانسراها اطاق هاي مسافران معمولا پيرامون حياط ساخته ميشده و پشت آنها اصطبل قرار داشته كه درب ورودي اصطبل ها در چهار گوشه داخلي بنا قرار داشته و گاهي در ايوان ورودي حياط باز مي شده است.
در دوره صفوي طرح معماري كاروانسراها متنوع گرديد و علاوه بر كاروانسراهاي چهار ايواني نوع كوهستاني ، مدور هشت ضلعي و كويري بر طبق موقعيت جغرافيائي و مكاني احداث گرديد و. در دوره هاي زنديه، افشاريه و قاجاريه احداث كاروانسراها بشيوه گذشته ادامه پيدا كرد . از نظر طرح و نقشه كاروانسراها ي بشيوه گذشته ادامه پيدا كرد . از نظر طرح و نقشه كاروانسراهاي دوره ياد شده عموما از نوع چهار ايواني بوده و از لحاظ مصالح ساختماني نيز بر خلاف دوره متقدم كه از كه آجر و سنگ بوده اغلب از خشت استفاده شده است . همچنين بسياري از كاروانسراهاي دوره صفوي در عهد قاجاريه در طول 25 قرن كاروانسراها در ايران در مكان هاي دور افتاده مأوي و مسكن موقتي براي كاروانيان بوده ولي امروزه مهمانخانه و هتل جاي كاروانسراها را گرفته است .
آثاري كه از كاروانسراهاي كهن بدست آمده نشان مي دهد كه اطاق هائي براي نگهبانان ، كاروانسرا دار يا مامورين ساخته مي شده است . ولي كاروانسراهاي تجارتي داخل شهرها عموما دوطبقه بودند . در دو طرف دروازه ورودي داخل كاروانسرا نيز معمولا اطاق هائي براي پاسداران و كاروانسرا دارساخته مي شده است.
معمولا هر كاروانسرا داراي چاه آب و آب انباري است كه گاهي در وسط كاروانسرا در زماني خارج از محوطه جهت تامين آب مورد نياز مسافران ساخته شده است.آب انبارها از نظر معماري به اشكال مختلف ساخته مي‎شدند بعضي داراي شكل مستطيل باسقف ساده و بعضي مواقع در خارج كاروانسرا و بعضي مواقع در خارج كاروانسرا ساخته مي شدند مثلا آب انبارهاي كاروانسرا هاي خليج فارس همه بيرون از بنا قرار دارند . درحاليكه در مناطق مركزي عموما در داخل كاروانسراها براي رفع نيازمنديها مسافرين ، حتي نانوائي ، قصابي، آسياب ، نماز گاه و يك سري دكان جهت خريد فروش كالاهاي كارواني وجود داشت.
براي مثال مي توان از كاروانسراي دير گلچين در جنوب تهران در حاشيه كوير-وكاروانسراي‎مهيار واقع در جاده اصفهان شيراز نامبرد .
كاروانسراهاي حاشيه كوير نواحي مركزي ايران دراي بادگير است كه فصل تابستان هواي خنك را به اطاقهاي كاروانسرا مي رساند.
بادگيرها عموما در جهت مقابل دروازه ورودي روي ايوانها ساخته مي شده اند ، مانند رباط زين الدين در جاده يزد كرمان و كاروالنسراي جوكار در نزديكي طبس .
در بسياري از كاروانسراها بخصوص از دوره صفويه به بعد بخاري ديواري يا مكاني براي بر افروختن آتش تعبيه شده است محل بخاري هاي ديواري يا در اطاق ها ساخته مي شده يا در محل هاي سر پوشيده . بيرون اطاق ها و همچنين بخاري هاي مرتفعي در اصطبل ها براي گرم شدن حيوانات ايجاد مي شده است كه جاي آن اغلب در پشت ديوار اطاق هاي مسكوني مسافرين بوده است . در كاروانسراهاي نوع كوهستاني اهميت بخاري به حدي بوده كه محل وسيعي را براي قرار دادن آتش و بخاري انتخاب كرده‎اند .
آبريز گاهها معمولا در گوشه حياط كاروانسرا و در زير يا داخل برجها ساخته مي شده است .
مصالح ساختماني اصلي بناي كاروانسراها در ايران از سنگ و آجر بوده است سنگ به دو صورت مورد استفاد

 

دانلود تحقیق معماري كاروانسراها

دریــــافت فایـــل

دریافت مقاله ترجمه شده شبکه هاي رو تراشه اي (+ متن انگلیسی) | 23770 alis

تراشه,شبکه رو تراشه,شبکه رو تراشه اي,شبکه هاي رو تراشه اي,چند هسته اي,هسته,چند هسته,معماري,IBM Cell,TeraFLOPS Intel,Tilera TILE64,TILE64Pro,ST Microelectronics STNoC,پردازنده,پردازنده چند هسته اي,پروتکول,پروتوکول,رجيستر,تراکنش,toru,,,

مقاله ترجمه شده شبکه هاي رو تراشه اي (+ متن انگلیسی)

مقاله ترجمه شده با موضوع ‘شبکه هاي رو تراشه اي’ به همراه فايل انگليسي در قالب يک فايل ورد 117 صفحه اي. داراي 7 فصل.
شبکه هاي رو تراشه اي به عنوان يک حوزه ي تحقيقاتي مهم و رو به رشد پديدار شده اند. زماني که تعداد هسته ها افزايش مي يابد، به منظور تسهيل استفاده از هسته ها و نياز مبرم به ايجاد رابط قابل مقياس نظير شبکه هاي رو تراشه اي، نياز به پهناي باند نيز متعاقبا افزايش مي يابد. شبکه هاي رو تراشه اي که در حوزه هاي محاسبه اي متداول هستند از سرورهاي گران قيمت تا وسايل سيستم رو تراشه اي را شامل مي شود. اين تنوع در سکوهاي برنامه اي، منجر به انجام تحقيقاتي در زمينه ي شبکه هاي رو تراشه اي شده است که رشته هاي مختلفي را از معماري کامـپيوتر ، سيـستم هاي توکـاري و سيـستم هاي پيچـيده در ابعـاد خيلي بزرگ و غيره را در بر مي گيرد. در اينجا ، به مفاهيم کليدي در شبکه هاي رو تراشه اي مي پردازيم تا دانشجويان و طراحان را با اين حوزه آشنا کنيم.

عناوين اصلي مقاله :
مقدمه
ظهور عصر چند هسته اي
نياز ارتباطي معماري هاي چند هسته اي
شبکه هاي رو تراشه اي در برابر شبکه هاي خارج از تراشه اي
اصول شبکه
تکامل تا رسيدن به شبکه هاي رو تراشه اي
اجزا سازنده ي شبکه رو تراشه اي
عملکرد و هزينه
تراشه هاي شبکه هاي روتراشه ايي موجود در بازار
IBM Cell
TeraFLOPS Intel
Tilera TILE64 و TILE64Pro
ST Microelectronics STNoC
واسط با ساختار سيستم
شبکه هاي با حافظه ي مشترک در چند پردازنده هاي تراشه ايي
تأثير پروتکل انسجام روي عملکرد شبکه
نيازهاي پروتکل منسجم براي شبکه هاي روتراشه ايي
بن بست شبکه در سطح پروتکل
تأثير پياده سازي طبقاتي نهانگاهي روي عملکرد شبکه اي
مسائل پيرامون طراحي کنترل گر حافظه و گره خانه
رجيسترهاي بررسي وضعيت تراکنش و کمبود
شبکه هاي رو تراشه اي همزمان شده در سيستم هاي رو تراشه اي چند پردازنده اي
نقش مشخصه هاي برنامه در طراحي شبکه رو تراشه اي
شرايط طراحي شبکه هاي رو تراشه اي
سنتز شبکه رو تراشه اي
استانداردهاي واسط شبکه شبکه رو تراشه اي
نکات کتابشناسي
تحقيقات موردي
جديدترين ارزيابي ها
توپولوژي
ابزارهاي اندازه گيري براي مقايسه توپولوژي ها
توپولوزي هاي مستقيم، حلقه ها، مش ها و torus ها
توپولوژي هاي غير مستقيم: پروانه اي، شبکه هاي کلاز و درختان فت
توپولوژي هاي نامنظم
جداسازي و ادغام
يک نمونه الگوريتم براي ساخت توپولوژي
طرح بندي و پياده سازي
متراکم سازها
تأثير معيارهاي انتزاعي روي پياده سازي روتراشه اي
نکات کتاب شناسي
تحقيقات موردي
جديدترين ارزشيابي ها
مسير يابي
انواع الگوريتم هاي مسيريابي
جلوگيري از بن بست
مسيريابي جبري به ترتيب ابعاد
مسيريابي oblivious
مسيريابي سازشي
مسيريابي مدل دور سازشي
اجرا
مسيريابي منبع
مسيريابي بر اساس جدول گره ها
مدارهاي ترکيبي
مسريابي ساز شي
مسيريابي در توپولوژي هاي نامنظم
کنترل جريان
پيام ها، بسته ها، فليت ها، ظرفيت ها
کنترل جريان بر اساس پيام
سوييچينگ مدار
کنترل جريان براساس بسته
ذخيره سازي و جلو روي
برش – مسير
کنترل جريان براساس فليت
ورم هول
کانال هاي مجازي
کنترل جريان بدون بن بست
VC هاي گريزي
بافر ميانگير
پياده سازي
اندازه بيني ميانگيري با زمان برگشت دهي
سيم هاي سيگنال دهي معکوس
پياده سازي کنترل جريان در سيستم هاي رو تراشه اي چند پردازنده اي ها
ريز ساختار مسير ياب
ريز ساختار مسير ياب کانال مجازي
خط لوله
اجراي خط لوله اي
بهينه سازي خط لوله اي
سازمان ميانگير
طراحي سوييچينگ
طرح عرضي
تسريع کننده تقاطعي
برش دهي تقاطعي
تخصيص گرها و داورها
داور نوبتي سازي
داور ماتريسي
تخصيص گر ، تفکيک پذير
تخصيص گر جبهه ي موج
سازمان دهي تخصيص گر
پياده سازي
پايه سازي مسيرياب
اجراي ميانگيرها
نتايج
شکاف بين ايده آل و جديدترين تحول ها
تعريف ساختار و ايجاد رابط ايده آل
تعريف جديدترين ها
اختلاف انرژي – تأخير – بازده شبکه
چالش هاي تحقيقاتي مهم
شبکه هاي رو تراشه اي با انرژي پايين
فراتر از رابط هاي معمولي
سکوت دوباره شبکه هاي روتراشه اي
زير ساختارهاي شبکه رو تراشه اي
معيارهاي شبکه هاي رو تراشه اي
کنفرانس هاي شبکه هاي رو تراشه اي

 

دانلود مقاله ترجمه شده شبکه هاي رو تراشه اي (+ متن انگلیسی)

دریــــافت فایـــل

دریافت پاورپوینت استفاده از عدد در معماري | 28449 alis

پاورپوینت, استفاده, از ,عدد, در, معماري,

نوع فایل power point

قابل ویرایش 65 اسلاید

قسمتی از اسلایدها:

رابطه انسان با اعداد ………..

بیشتر سنت‌ها و فرهنگ‌ها اعداد و اشکال از تقدس و گاهی شومی و همچنین کارکردهای خاصی برخوردار بوده اند كه تا امروز هم از اهمیت آن‌ها کاسته نشده است.
فیثاغورث و یارانش اعتقاد داشتند که همه نمودهای جهان، چه زمینی و چه آسمانی بازتابی از اعداد هستند. ازنظر افلاطون اعداد مظهر هماهنگی عالمند و از نظر ارسطو، عدد منشأ و جوهر همه چیز است. در فلسفه یونانی اعداد فرد مذکر و اعداد زوج مؤنثند و این یعنی اینکه اعداد جنسیت دارند. یا به عبارتی آن‌ها را دارای شعور فرض می‌کردند. از زبان فیلولائس که از شاگردان بزرگ فیثاغورث بوده، بیان شده است:« هر چیز که بتوان آن را شناخت، عدد دارد، زیرا ممکن نیست

که بتوان بدون عدد چیزی را درک کرد یا شناخت
فهرست مطالب و اسلایدها

رابطه انسان با

صفر

یک

دو

سه

چهار

پنج

هفت

هشت

نه

ده

دوازد

سیزده

چهل

چهل و نه

صد

صد وبیست

هزار

استفاده از عدد پي در معماري پارسه

عدد طلائی

تعریف

نحوه محاسبه نسبت عدد طلائی

عدد طلائی از دیدگاه کپلر

ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک

بخش طلایی در معماری

نسبت طلایی در ایران

تركيب تناسب طلايی يا توالی فيبوناچي

کالیفرنیا پلازا و مهندسی پلی تکنیک

 

دانلود پاورپوینت استفاده از عدد در معماري

دریــــافت فایـــل

بررسی و دانلود بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن

بررسی و دانلود بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن دارای نکات کلیدی بررسي, عوامل, مشترك, معماري, و, موسيقي, و, پيوستگي, هاي, آن

فهرست مطالب

عنوان صفحه
بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن 1
فضا و كاركرد آن در معماري و موسيقي 3
مقايسه ميان هنر موسيقي و معماري 6
نماهاي معماري به زبان موسيقي 16

بررسي عوامل مشترك معماري و موسيقي و پيوستگي هاي آن
هنر پويا پيوسته در جست و جوي راه هاي تازه اي براي دستيابي به ابتكارات گونه گون است و همان گونه كه هر هنري در روند خود از شرايط زمان و مكان و اجتماع و ديگر عوامل تاثير
مي پذيرد ، هنرها در رابطه با يكديگر نيز به طور مستقيم و يا غير مستقيم تاثيرپذيرند و بازتاب آن را از هر سو كه باشد در قلمرو خاص خود نشان مي دهند و بر ظرفيت و كارآيي خود مي افزايند .
جست و جوي عوامل مشترك هنرها خود يكي از روشهايي است كه مي تواند اين تاثيرپذيري را آگاهانه افزايش دهد و ابتكارات تازه اي را سبب شود . آنچه در زير به اختصار مي آيد از اين مقوله است . بررسي يكي از عوامل ناپيدا و ناشناخته بين دو هنر كهن ، ( معماري و موسيقي ) از ديدگاهي خاص كه هنر واسطه اي ( مانند شعر ) در تكوين اين رابطه نقش اساسي داشته است .
همه ي هنر ها به طور عرضي با هم مرتبط هستند چرا كه منشأ همه ي آنها تجلي زيبايي است . اين زيبايي در معماري و مجسمه سازي نيز به شكل نسبت هاي طول و عرض و ارتفاع اتفاق مي افتد .
در يك چهره تناسبات هستند كه زيبايي مي آفرينند . گاهي هم تناسبات رنگها باعث ايجاد زيبايي مي شود . كه در آنجا هم مجموعه ي فركانس هاي نوري ، تناسبات دلپذيري را بوجود مي آورند . در موسيقي هم نسبت هاي صوتي به زيبايي متحد مي شوند . نسبت هايي كه به تناسب مي رسند تناسب گاهي در وج ديداري است و گاهي در وجه شنيداري . در مورد برپايي و بساوايي هم چيزهايي ذكر مي شود . بنابراين همه ي هنرها يك وجه دارند و آن وجهي است كه با هندسه ي دل فا از قبل طراحي شده است .
ما روي يك پاره خط تنها يك نقطه را پيدا مي كنيم كه موجزترين نسبت را به ما بدهد . ايجاز در همه هنرها يكي از شروط است .
در نقطه اي كه ما پيدا مي كنيم نسبت كل پاره خط به بخش بزرگ ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش كوچك و اين نسبت عدد في را به ما مي دهد . كه اصطلاحاً به آن نسبت الهي گفته مي شود . يعني اينكه ما با اين قاعده ي الهي مواجه هستم كه هر چيزي از يك يعني وجه حقيقي عالم و وحدت حقيقي عالم نشأت بگيرد ، براي ما زيباست . بعد از عدد يك عددهاي دو و سه هستند . تمام گام هاي موسيقي از اين هر عدد حاصل مي شوند . وقتي كه وارد مبحث ريتم
مي شويم با هر ضربي يا سه ضربي مواجه هستيم . اصلاً ريتمي از اين قاعده خارج نيست . وقتي ريتم تركيبي مي شود حاصل ضرب عددهاي دو و سه است و وقتي كه ريتم مختلط مي شود حاصل جمع اين دو عدد است ( البته با ترتيب هاي متنوع و مختلف ) . وقتي ما از يك كه نقطه اي توحيد عالم است به سمت كثرت حركت مي كنيم ابتدا با دو و سه مواجه هستيم . در معماري هم با فركانس هاي نوري كه طول و عر ض و ارتفاع را تعريف مي كنند ، سر و كار داريم . و زماني كه اين سه به موجزترين شكل واقع شود ، شما احساس زيبايي مي كنيد . و اين تناسبات در اكثر آثار بزرگ معماري وجود دارد . جالب اين كه اين تناسبات در بدن انسان ، آناتومي پرندگان و درختان و همه جاي طبيعت به همان نسبت الهي وجود دارد .
كدام بنا به الهامات موسيقايي بيشتري به شما مي دهد ؟
مولانا مي فرمايد : سايه ديوار و سقف هر مكان سايه انديشه معماردان .
نسبت در ساختمان به دو گونه اتفاق مي افتد ، گاهي ما نماي ساختمان را مي بينيم و گاهي ما در داخل ساختمان واقع مي شويم و حس داخلي ساختمان را درك مي كنيم كه به آن حس محيطي گفته مي شود . معماري ايجاد فضاي مادي و معنوي مي كند ولي موسيقي فقط فضاي مادي و معنوي مي كند ولي موسيقي فقط فضاي معنوي ايجاد مي كند ، به عبارت ديگر موسيقي معماري زمان است و معماري موسيقي مكان از جمله مكانهايي كه ايجاد فضاي مادي و معنوي مي كند مي توان به خانه ي كعبه و مسجد حضرت رسول ( ص ) و مسجد شيخ لطف الله در اصفهان اشاره كرد .

فضا و كاركرد آن در معماري و موسيقي
فضا ، هم به جايگاه و مكان ، و هم به محيطي عاطفي و روحي ، و هم به اتمسفر Atmosphere يا جو ، و يا جايگاه اثيري اطلاق گردد . در تمام هنرها ايجاد نوعي فضاي عاطفي و روحي ، يكي از هدف هاي آفرينندگان هنرمند است .
در هنر معماري ، فضا ، منزلتي خاص دارد – معمار هنرمند نيز چون ديگر آفرينندگان هنر ، قادر است با ايجاد فضاهاي گونه گون ، همان تأثيرات عاطفي و روحي را القاء كند كه مثلا موسيقي دان به مدد الحان و سازها ايجاد مي كند . همچنان كه يك قطعه موسيقي مي تواند تحت تاثير ‹‹ فونوسفر phonosphere ›› يا فضاي صوتي ، فضايي روحي ، سرشار از جذبه هاي معنوي و آسماني بيافريند ، و يا همانطور كه يك قطعه شعر ، قادر است فضايي سخت عرفاني و اشراقي و الهي ايجاد كند ، بناي يك مسجد با آن مناره هاي سربر آسمان افراشته ، و كشيدگي اضلاع يك كليسا كه گويي سير به تعالي و عروج را مي نماياند نيز قادر هستند در بيننده صاحب ايمان ، فضايي سرشار از جذبه هاي مذهبي و معنوي ايجاد كنند . به قول ‹‹ ايانيس زناكيس ›› ‹‹ چه بخواهيم و چه نخواهيم بين معماري و موسيقي پيوند هست – اين مسئله مبتني به ساختارهاي ذهني ما است كه در اين هر دو هنر يكي است ›› .
در طبقه بندي هنرها معماري جزو هنرهايي به شمار آمده است كه هم مي تواند زيبا باشد و هم مفيد . شوپنهاور معتقد است كه : ‹‹ معماري يك نوع مصالحه ميان زيبايي و سودبخشي است ›› .
‹‹ گوته ›› گفته است معماري يعني موسيقي جامد شده ›› . كار معمار ، يا آفريننده بنا ، ايجاد هم آهنگي ميان استواري و نااستواري ، سنگيني و سبكي – زبري و نرمي است . در حقيقت معمار از يك سو بايد احساس تعالي ، ترحم ، عدالت و فقر را القاء كند و از سوي ديگر اشراقيت و مالداري و اعيانيت و تازه به دوران رسيدگي را بنماياند . و در تمام اين موارد موظف است لطائف و ظرائف و سنت هاي هنري را نيز از نظر دور ندارد .
ظاهراً همان طور كه موسيقي انواع دارد ، معماري نيز به چند نوع منقسم شده است . انواع مشخص كننده موسيقي عبارتند از : موسيقي مذهبي ، موسيقي بزمي و موسيقي رزمي ؛ هر يك از اين انواع به شاخه هايي منقسم مي گردد مانند سرودهاي نيايشي مرثيه و جزانيها . و در موسيقي بزمي ، انواع سرودهاي غنايي – ترانه هاي عشقي شكوايي – هزلي و ترانه هاي محلي و عاميانه و . . . و در موسيقي رزمي ، گونه هاي متنوع سرودهاي ميهني را مي توان نام برد . چنانچه بخواهند انواع معماري را با انواع موسيقي مقايسه كنند ، بي ترديد به موارد زير اشارات خواهد شد .
1 – معماري مردمي ، ظاهراً متكي به شيوه هاي سنتي است ؛ مانند موسيقي عاميانه كه به يك جامعه گسترده تعلق دارد و داراي شاخه هاي گونه گوني است .
2 – معماري مذهبي ، بازتاب نياز ديني مردم است ولي مانند موسيقي مذهبي چندان متنوع نيست .
3 – معماري مذهبي ، بازتاب نياز ديني مردم است ولي مانند موسيقي مذهبي چندان متنوع نيست .
4 – معماري ‹‹ مونومانتال ›› يا بناي ياد بود ، قطع نظر از اين كه شكل ظاهر آن بايد يادآور شخصيت اجتماعي صاحب بنا باشد ، لازم است احساس تعالي و جاودانيت را نيز القاء كند ؛ يعني از يكسو بايد شبيه معماري مذهبي باشد و از سوي ديگر ماندگاري را بنماياند . در شاخه اي از شاخه هاي موسيقي مذهبي به اين نوع موسيقي توجه شده است .
5 – معماري سودمند ، به بناهايي اطلاق مي گردد كه خود را در قالب ارزش هاي مفيد و سودبخش ، فايده گرا توجيه مي كنند ؛ مانند نوعي موسيقي كه بيش


دانلود مستقیم فایل