موسیقی در معماری

دریافت پروژه و تحقیق-رابطه فضا،ریتم،موسیقی و معماری در ایران – در55 صفحه-docx | 22478 alis

رابطه فضا,ریتم,موسیقی و معماری در ایران,موسیقی در معماری,فضا و موسیقی,معماری ایرانی و موسیقی,ریتم در معماری,موسیقی در معماری,معماری ایرانی

همانگونه که در موسیقی، اجرای نت روان، سیال و متصل و یا اجرای مقطع و ناپیوسته نت‌ها داریم، در بافت موسیقی نیز معماران در صورت ساختمان و نصب بازشوها با فواصل گوناگون، گاهی همچون هنر گوتیک در جستجوی کاهش آرتیکولاسیون بواسطة تداوم بوده‌اند و گاهی نیز همچون اکسپرسیونیسم آلمان در آغاز قرن بیستم در جست و جوی پیوستگی و تداوم کامل است.

معماری و موسیقی هنرهایی هستند که در صورت انتزاعی و در مفهوم مجرد شناخته می‌شوند و برخورد روزمره با آنها نیز مجزا و مجرد می‌باشد. انتزاعی بودن خصیصه‌ای مشترک در بین هنرهاست؛موسیقی، هنری شنیداری می‌باشد و در مرحله آغازین ارتباط با مخاطب می‌تواند با ایجاد حالات صوتی، حس او را در لحظه بسازد و یا ضمیر ناخودآگاه را به تداعی معانی وادارد. حالات موسیقی پیرو قواعد مشخصی منبعث از ریاضیات و فیزیک که از نظم طبیعت پدید می‌آید، قواعد ریاضی شناخته شده‌ای همچون اعداد طلایی و فرمول معروف فیبوناچی و اصول کشف شده تناسبات هندسی در تحلیل هندسی طبیعت جانداران در موسیقی به وفور یافت می‌شود.

معماری نیز انتزاعی است؛ چه عناصر طبیعی در معماری آنگونه که باید باشند نیستند و تغییر شکل یافته‌اند. ثبت و نگهداری معماری برای بوجود آوردن آن نیز در بستر هندسه و به نوعی هندسه در بعد دادن به عناصر ریاضی صورت می‌گیرد. هر چند در هر طبقه از ساختمان ما می‌توانیم با نظاره گری بر پنجره‌ها و بازشوها و فضاهای خالی سکوت به ملودی آن گوش فرا دهیم، توأمان هم می‌توانیم با نگریستن به بدنة ضلع یک ساختمان، دو یا سه طبقه را به شکل یک هارمونی به یک چشم انداز دریافت کنیم. به زبان دیگر، همانگونه که دانش هارمونی ما را به خصیصه‌های آکوردها و توانایی پیوندشان با یکدیگر، با توجه به ارزش‌های ساختمانی، ملودیک و وزنی آنها آگاه می‌سازد، کاوشگر نیز می‌تواند هارمونی بافت موسیقی را برداشت کند.

همه هنرها به طور عرضی با همدیگر ارتباط دارند، چراکه منشا همه آنها تجلی زیبایی است. این زیبایی در معماری ومجسمه‌سازی به شکل نسبت‌های طول و عرض و ارتفاع اتفاق می‌افتد. در یک چهره، تناسبات هستند که زیبایی می‌آفرینند. گاهی هم تناسبات رنگ‌ها باعث ایجاد زیبایی می‌شوند که در آنجا هم مجموعه فرکانس‌های نوری، تناسبات دلپذیری را به وجود می‌آورند. در موسیقی هم نسبت‌های صوتی به زیبایی منجر می‌شوند؛ نسبت‌هایی که به تناسب می‌رسند. تناسب گاهی در وجه دیداری است و گاهی در وجه شنیداری. در مورد بویایی و بساوایی هم چیزهایی ذکر می‌شود، بنابراین همه هنرها یک وجه دارند و آن وجهی است که با هندسه دل ما از قبل طراحی شده است.

ما روی یک پاره خط به طول یک، تنها یک نقطه را پیدا می‌کنیم که موجزترین نسبت را به ما بدهد. در همه هنرها ایجاز، یکی از شروط است. در نقطه‌ای که ما پیدا می‌کنیم، نسبت کل پاره خط به بخش بزرگ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش کوچک و این نسبت، عدد فی را به ما می‌دهد که اصطلاحا به آن نسبت الهی گفته می‌شود، یعنی اینکه ما با این قاعده توحیدی مواجه هستیم که هرچیزی از یک یعنی وجه حقیقی عالم و وحدت حقیقی عالم نشات بگیرد، برای ما زیباست. بعد از عدد یک عددهای دو و سه هستند. تمام گام‌های موسیقی ازاین دو عدد حاصل می‌شوند.

معماری موسیقی جامد است. همان موسیقی است که در عالم غیر مادی جریان دارد و معماری ایرانی مصداق بارز و عینی در جهان مادی دستگاهها و نغمه‌های موسیقی ایرانی است. می‌توان عنوان نمود که هر بنایی علی الخصوص بناهایی که جایگاه ویژه‌ای را در فرهنگ ما دارا می‌باشند هر کدام تداعی کننده موسیقی در دستگاه خاص خود می‌باشد.

مفهوم موسیقی در بناها
از سردر بازار قیصریه که وارد میدان می‌شوید اگر با موسیقی ایران آشنا باشید احساس می‌کنید که دستگاه شور را برای شما زمزمه می‌کند اول طاقنماهای موزون را می‌بینید و این در آمد شور است که در چند پرده نزدیک به هم نواخته می‌شود آرام آرام پیش می‌روید تا به عالی قاپو می‌رسیم که همان شهناز است بعد به زیر افکن و قرود می‌آید و می‌رسد به مسجد شاه که همان گوشه اوج است و بعد مسجد شیخ لطف‌الله که گوشه سلمک را تداعی می‌کند تا دوباره می‌رسد به سر در قیصریه. بی شک یکی ار عمده دلایل سحر انگیزی فضاهای ایرانی همین پیوند با موسیقی است.

همانگونه که در موسیقی، اجرای نت روان، سیال و متصل و یا اجرای مقطع و ناپیوسته نت‌ها داریم، در بافت موسیقی نیز معماران در صورت ساختمان و نصب بازشوها با فواصل گوناگون، گاهی همچون هنر گوتیک در جستجوی کاهش آرتیکولاسیون بواسطة تداوم بوده‌اند و گاهی نیز همچون اکسپرسیونیسم آلمان در آغاز قرن بیستم در جست و جوی پیوستگی و تداوم کامل است.

معماری و موسیقی هنرهایی هستند که در صورت انتزاعی و در مفهوم مجرد شناخته می‌شوند و برخورد روزمره با آنها نیز مجزا و مجرد می‌باشد. انتزاعی بودن خصیصه‌ای مشترک در بین هنرهاست؛؛موسیقی، هنری شنیداری می‌باشد و در مرحله آغازین ارتباط با مخاطب می‌تواند با ایجاد حالات صوتی، حس او را در لحظه بسازد و یا ضمیر ناخودآگاه را به تداعی معانی وادارد. حالات موسیقی پیرو قواعد مشخصی منبعث از ریاضیات و فیزیک که از نظم طبیعت پدید می‌آید، قواعد ریاضی شناخته شده‌ای همچون اعداد طلایی و فرمول معروف فیبوناچی و اصول کشف شده تناسبات هندسی در تحلیل هندسی طبیعت جانداران در موسیقی به وفور یافت می‌شود.

رابطه موسیقی و معماری
معماری نیز انتزاعی است؛ چه عناصر طبیعی در معماری آنگونه که باید باشند نیستند و تغییر شکل یافته‌اند. ثبت و نگهداری معماری برای بوجود آوردن آن نیز در بستر هندسه و به نوعی هندسه در بعد دادن به عناصر ریاضی صورت می‌گیرد. هر چند در هر طبقه از ساختمان ما می‌توانیم با نظاره گری بر پنجره‌ها و بازشوها و فضاهای خالی سکوت به ملودی آن گوش فرا دهیم، توأمان هم می‌توانیم با نگریستن به بدنة ضلع یک ساختمان، دو یا سه طبقه را به شکل یک هارمونی به یک چشم انداز دریافت کنیم. به زبان دیگر، همانگونه که دانش هارمونی ما را به خصیصه‌های آکوردها و توانایی پیوندشان با یکدیگر، با توجه به ارزش‌های ساختمانی، ملودیک و وزنی آنها آگاه می‌سازد، کاوشگر نیز می‌تواند هارمونی بافت موسیقی را برداشت کند.

همه هنرها به طور عرضی با همدیگر ارتباط دارند، چراکه منشا همه آنها تجلی زیبایی است. این زیبایی در معماری ومجسمه‌سازی به شکل نسبت‌های طول و عرض و ارتفاع اتفاق می‌افتد. در یک چهره، تناسبات هستند که زیبایی می‌آفرینند. گاهی هم تناسبات رنگ‌ها باعث ایجاد زیبایی می‌شوند که در آنجا هم مجموعه فرکانس‌های نوری، تناسبات دلپذیری را به وجود می‌آورند. در موسیقی هم نسبت‌های صوتی به زیبایی منجر می‌شوند؛ نسبت‌هایی که به تناسب می‌رسند. تناسب گاهی در وجه دیداری است و گاهی در وجه شنیداری. در مورد بویایی و بساوایی هم چیزهایی ذکر می‌شود، بنابراین همه هنرها یک وجه دارند و آن وجهی است که با هندسه دل ما از قبل طراحی شده است.

ما روی یک پاره خط به طول یک، تنها یک نقطه را پیدا می‌کنیم که موجزترین نسبت را به ما بدهد. در همه هنرها ایجاز، یکی از شروط است. در نقطه‌ای که ما پیدا می‌کنیم، نسبت کل پاره خط به بخش بزرگ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش کوچک و این نسبت، عدد فی را به ما می‌دهد که اصطلاحا به آن نسبت الهی گفته می‌شود، یعنی اینکه ما با این قاعده توحیدی مواجه هستیم که هرچیزی از یک یعنی وجه حقیقی عالم و وحدت حقیقی عالم نشات بگیرد، برای ما زیباست. بعد از عدد یک عددهای دو و سه هستند. تمام گام‌های موسیقی ازاین دو عدد حاصل می‌شوند.

ریتم
زمانی که وارد مبحث ریتم می‌شویم، با دوضربی یا سه ضربی مواجه هستیم. اصلا ریتمی ازاین قاعده خارج نیست. وقتی ریتم ترکیبی می‌شود، حاصل ضرب عددهای دو و سه است و موقعی که ریتم مختلط می‌شود، حاصل جمع این دو عدد است البته با ترتیب‌های متنوع و مختلف. وقتی که ما از یک که نقطه توحیدی عالم است به سمت کثرت حرکت می‌کنیم، ابتدا با دو و سه مواجه هستیم. در معماری هم با فرکانس‌های نوری که طول و عرض و ارتفاع را تعریف می‌کنند، سروکار داریم و زمانی که این سه به موجزترین شکل واقع شود، شما احساس زیبایی می‌کنید و از نظر روحی حال خوبی دارید و این تناسبات در اکثر آثار بزرگ معماری وجود دارد. جالب اینکه این تناسبات در بدن انسان، آناتومی پرندگان و درختان و همه جای طبیعت به همان نسبت الهی وجود دارد.

ریتم در موسیقی
ریتم تابعی از زمان بوده و در نمودهای گوناگون بصری ، صوتی، همانند اسم معنی در دستور زبان است. مانند نور در داخل شعله و عطر در غنچه گل. ریتم پدیده پیچیده‌ای است که در تمام اثار هنری جریان دارد. در واقع نبض تنفس است، که حیات می‌بخشد، و به حرکت در می اورد. قلب ناپیدای است که از درون می‌تپد برای وی و تنها برای وی است، که در یک سلسله پدیده‌ها نظم بر قرار می‌گردد تا بتواند به طور موزون معرفی شود. در موسیقی، آهنگ سازان بر حسب قواعد معین صداها را با هم ترکیب کرده و آثار را به وجود می‌آورند. در تمام قطعات، پس از دادن نت صدای موسیقی، ریتم آن را مشخص می‌نمایند. اهمیت ریتم در موسیقی به حدی است که اگر در آهنگ آشنایی، تمام نت‌های آن را در فواصل زمانی یکسان بنوازند، یا به عبارت دیگر، ریتم را از آهنگ جدا نمایند، شناسایی آهنگ بسیار مشکل خواهد بود. حال اگر ریتم همان آهنگ را بدون در نظر گرفتن نت‌هایش بنوازند، شاید بتوان آهنگ را شناسایی کرد. یعنی یک آهنگ را بیشتر می‌توان از ریتم آن شناخت تا از نت‌هایش. موسیقی دانان بر آنند که ریتم عنصر لاینفک و جدا نشدنی از موسیقی بوده، و به آن نظم و معنی می‌بخشد، و جزء مهمی از آهنگ را تشکیل داده و بر احساس و درک موسیقی ما اثر می‌گذارد.

ریتم در معماری
ساده ترین نوع آن تکرار منظم عناصر معماری در امتداد یک خط مستقیم است. سکون و توقف با مفهوم مکث در معماری جنبه‌ای کاربردی دارد. پاگرد پله‌ها، میادین و گره‌های شهری از نمودهای کاربردی آن است. گاهی با ایجاد یک عامل یا عنصر در فضای معماری و جلب توجه بیننده، عامل مکث و سکون را می‌توان به خوبی پدید آورد. احاطه آدمی بر معماری با شناخت هندسه و قواعد آن و تعریف اشکال و کنار هم گذاشتن آنها در روی کاغذ با نام نقشه و طرح معماری به نوعی تعریف شده است و کنکاش آدمی در طبیعت نیز مصالح مورد نیاز را در ایجاد یک اثر معماری خوب به او می‌دهد. حالات موسیقی پیرو قواعد مشخصی منبعث از ریاضیات و فیزیک است. معماری هندسه مکان است و موسیقی ریاضی زمان و می‌تواند بدینگونه نیز باشد که معماری ریاضی مکان است و موسیقی هندسه زمان! موسیقی ایستا نیست ولی معماری ایستا است. در مورد نقاشی، ایستایی در بطن کار معرفی می‌شود. برخورد دو علم مشترک هندسه و ریاضی که هر دو هنرهای ذهنی منبعث و مشتق از طبیعت هستند در موسیقی و معماری به نحوی سازگاری ایجاد نموده است که حس مشترک بودن معماری و موسیقی را تقویت می‌کند و راه را برای ارزیابی این دو هنر مهیا می‌سازد

منابع
نام کتاب: معماری و موسیقی مولف: موسسه علمی و فرهنگی فضا (منصور فلامکی، غلامحسین نامی، حسینعلی ملاح، محمد رضا حائری، امانوئل ملک اصلانین، حسین دهلوی، خسرو سینایی، فرهاد مشیری، علی اکبر صارمی، اسماعیل

 

دانلود پروژه و تحقیق-رابطه فضا،ریتم،موسیقی و معماری در ایران – در55 صفحه-docx

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق و پژوهش-هنر معماری در تمدن اسلامى-در 230 صفحه-docx | 23430 alis

نقاشی,موسیقی و هندسه در معماری جهان اسلامی,هنر معماری در تمدن اسلامی,هنر ,معماری,هنر اسلامی,معماری اسلامی,موسیقی در معماری,هندسه در معماری,فرهنگ و تمدن اسلامی,هنرهای اسلامی,نقاشی و هندسه,موسیقی معماری,هنر معماری اسلامی, معماری تمدن اسلامی,

معماری اسلامی، شیوه‌ای از معماری است که تحت تأثیر فرهنگ اسلامی بوجود آمده و دارای چند ویژگی است: معماری جهان اسلام:

همان گونه که از نام بر می‌آید این گونه از معماری شامل معماری گستره‌ای از جهان می‌شود که ما با عنوان جهان اسلام می‌شناسیم. معماری این کشورها تحت تأثیر ایدئولوژی اسلام در طول زمانی مشخص قرار گرفته و به همین خاطر دارای برخی ویژگی‌های مشترک شدند.

گستره مکانی

در گستره مکانی جهان اسلام شامل:هند، افغانستان، کشورهای آسیای میانه و قفقاز، ایران، عراق، ترکیه، سوریه، فلسطین، مصر، تونس، الجزایر، مراکش (مغرب) رواج داشته‌است.

گستره زمانی

گستره زمانی معماری جهان اسلام را می‌توان از سالهای اولیه ظهور اسلام تا پیش از گستردگی عام معماری مدرن دانست. با این حال نمی‌توان این گسترگی و نقش اثر گذار در معماری را در همه مناطق یکسان دانست. به عنوان نمونه «چنین نقشی در مصر» از سال ۹۲۵ (قمری) به وجود آمد.

تاریخچه

هنر اسلامی تقریباً با روی کارآمدن سلسله «امویان» در سال ۴۱ هـ. ق و انتقال مرکز خلافت امویان از مدینه به دمشق، پدید آمد. با این انتقال، هنر اسلامی ترکیبی از هنر سرزمین‌های همسایه بویژه ایران گردید.

فتح اسلامی ایران در قرن هفتم منجر از معماران اولیه اسلامی به قرض گرفتن و اتخاذ بسیاری از سنت‌ها و روش‌های امپراتوری فارسی افتاده؛ بنابراین معماری اسلامی از قرض معماری ایرانی و می‌تواند برخی از آنچه به نام گسترش و تکامل بیشتر از معماری ایرانی.

در ایران و آسیای مرکزی، طاهریان، سامانیان، غزنویان، و غوریان تلاش برای قدرت در قرن دهم، و هنر یک عنصر حیاتی این رقابت بود. شهرهای بزرگ، ساخته شده‌اند، مانند نیشابور و غزنی (افغانستان)، و ساخت و ساز مسجد بزرگ اصفهان (که ادامه خواهد داد، متناسب و شروع می‌شود، بیش از چند قرن) آغاز شد. معماری تدفینی نیز کشت شده است.

معماری اسلامی و یا معماری مسلمین؟

تنها پس از فتوحات و آشنایی اعراب با تمدن ایران و روم بود که مساجد با تأثیر از معماری و مهمتر از همه «معماران» این تمدنها، به گونه‌ای دیگر توسط «معماران تازه مسلمان» ساخته می‌شد و آنها بودند که اولین بذر «معماری اسلامی» را در سرزمینهای خود می‌افشاندند. با توجه با احکامی نظیر حرمت ساخت کاخ در اسلام، مذمت اشرافی گرایی و اسراف، مذمت فاصله گرفتن رهبران جامعه اسلامی از مردم و غیره، و مقایسه آن با معماری رایج در تمامی ادوار خلفای اسلامی ازخلیفه سوم عثمان تا حکومت و امپراطوری عثمانی، این نکته را نشان می‌دهد که کاخ سازی (با توجه به حرمت ساخت آن) در تمامی ادوار در زمینه معماری اسلامی رواج داشته است

معماری اسلامی کشورهای عربی از قرن پنجم تا هفتم هجری

در میان شهرهای جهان عرب، دمشق و بغداد که در قرون اولیه هجری و در زمان امویان و عباسیان مرکز قدرت بودند با سقوط خلافت عباسی از دایره قدرت خارج شدند و آثار معماری و شهر سازی بجا مانده از قرون اولیه هجری به عنوان اوج شکوفایی هنر و معماری اسلامی این سرزمین‌ها در دوره زمانی مورد بحث باقی ماندو در دوره‌هایی از جمله مغول مورد تهاجم واقع شدند. این سرزمین‌ها در سال‌های اتی تحت سلطه امپراتوری عثمانی واقع شده و الگوی رایج خود را با الگوی هنر عثمانی در آمیختند. (رک. مک ایودی، ۱۳۶۷)

در شمال آفریقا به عنوان سرحدات غربی جهان اسلام (و واقع شدن در مرزهای کشورهای مسیحی) الگوی خاصی در معماری اسلامی خصوصاً مساجد این سرزمین حاکم بودکه سالیان سال رایج بوده و از آنجا که انتقال قدرت در این سرزمین روند ارامتری داشته، منحنی سینوسی ایران را که شامل لشکرکشی‌ها و ویرانی‌ها و بازسازی‌های شتاب زده بوده است، تجربه نکرده است؛ لذا معماری و شهرسازی منحنی رشد آرام و بدون انقطاع را طی نموده است. در زمان فاطمیان و ایوبیان الگوی غالب مساجد شمال آفریقا شبستان‌های ستون دار سنگی با پلان‌های مربع شکل، قوس‌های عمدتاً نعل اسبی شکل و تزیینات سنگی بوده است. (رک. هیلن براند، ۱۳۸۳٬۸۴ و ۹۲ و ۹۳)

پس از ایوبیان در دوره مملوکان مصر، نظام سیاسی خاصی بر مصر حاکم شد. در نظان مملوکی که نظام حاکمیت برده‌ها بر سرزمین مصر بوده است، سلطان از برده‌هایی که اسلام آورده و اصول نظامی را تحصیل و به خدمت نجبای بلندپایه درآمده بودند انتخاب می‌شدند. از آنجا که دارایی‌های سلطان به فرزندانش تعلق نمی‌گرفت، از این رو بسیاری از مملوکان به نوعی از معماری روی آوردند تا از بقایای ثروت خود اطمینان یابند. بر اساس شرع پول و املاکی که برای بنیادی مقدس به ودیعه نهاده می‌شد (وقف) از مصادره شدن مصون می‌ماند. از این رو بسیاری از مملوکان به تأسیس چنین بنیادهایی پرداختندو نسل هایشان از قیمان و مواجب گیران ان مؤسسه‌ها شدند. این بنیادها موسسه‌های مذهبی شامل مقبره بانی، مسجد، بیمارستان و … بودندکه از جمله ان‌ها می‌توان مجتمع قلاوون اشاره کرد. (رک. بلر، ۱۳۸۱، ۸۵)

مکاتب

معماری اسلامی در تاج محل

مارتنمکاتب پنج‌گانه را در مورد معماری و هنر اسلامی برمی‌شمرد:
مکتب سوریه.
مکتب مغربشامل تونس، الجزایر، مراکش و اسپانیا.
مکتب ایرانیشامل ایران، عراق، آسیای میانه، افغانستان و بخشی از پاکستان.
مکتب عثمانیشامل ترکیه و آناتولی.
مکتب هند
نقد معماری اسلامی

ایرادی که برخی بر معماری اسلامی وارد کردند، این است که این نوع معماری کارکردهای ایستایی و سکون را به طرز برجسته نمایان نمی‌سازد؛ در حالی که در معماری اسلامی «سکون» هم حالت ظاهری دارد و هم حالت باطنی. به عنوان مثال، اگر در نقوش اسلیمی و کنده کاری‌های مقرنس و کندویی شکل و گچ بری‌های تزئینی این بناها دقت کنیم، می‌بینیم تمام این عناصر دست در دست هم داده‌اند تا حالتی از «در» و «گوهر» را نشان دهند تا به نظر سبک و شفاف برسند..

کاربری بناها

مطالعه دربارهٔ معماری ایران، نشان دهنده چگونگی گسترش آن در طی پانزده قرن گذشته است. در هر دوره بناهایی با ویژگیهای گوناگون در روستاها، شهرها، جاده‌های کاروانی، مناطق کویری، گذرگاه‌های کوهستانی و شهرهای ساحلی ایجاد گردیده که کاربردهای متفاوت داشته‌اند.

اهمیت معماری اسلامی وقتی آشکار می‌شود، که بدانیم در ساخته‌های این دوره به کاربرد مادی و معنوی بناها ـ که از مهمترین ویژگیهای آن است ـ توجه شده است برای دریافتن اهمیت این ویژگیها در گسترش معماری شایسته است طبقه‌بندی بناهای دوره اسلامی و کاربرد آنها را مشخص کنیم.

بطور کلی بناهای دوره اسلامی را می‌توان به دو گروه عمده تقسیم کرد:

الف) بناهای مذهبی. شامل مساجد، آرامگاه‌ها، مدارس، حسینیه‌ها، تکایا، و مصلی‌ها.
ب) بناهای غیر مذهبی. شامل پلها، کاخها، کاروانسراها، حمامها، بازارها، قلعه‌ها و آب انبارها.
در دو گروه فوق از بناهای دوره اسلامی، مکانی برای عبادت, تجارت و سکونت وجود داشته است.

کاربری‌ها مسجد، آرامگاه، مدرسه، کاخ، کاروانسرا تشابه عملکردی در گستره جهان اسلام دارند.

کاخ‌ها

احداث کاخها در ایران به گذشته‌های بسیار دور بازمی‌گردد. مفهوم امروزی کاخ با مفهوم این کلمه در گذشته متفاوت است. در گذشته بناهایی منفرد با نوعی معماری برتر از دیگربناها احداث می‌گردید که کاربردهای متعددی داشت؛ مثلاً، ممکن بود زمانی به عنوان معبد و نیایشگاه و گاه به جای قلعه دفاعی و سرانجام برای سکونت حکمرانان استفاده شود (چغازنبیل). بتدریج ماهیت این بناها تغییر یافت و کاخها یاقصرها در ایران مقر حکومت سلسله‌های مختلف شد؛ برای مثال در زمان هخامنشی تخت جمشید، در زمان اشکانی کاخ آشور، در زمان ساسانی تیسفون و کسری و سروستان را می‌توان نام برد. در دوره اسلامی اینگونه بناها بتدریج برای سکونت و امور حکومتی استفاده گردید.

از صدر اسلام کاخ یا بنای با شکوهی که در مقیاس برتر ساخته شده باشد، به جای نمانده است. شیوه معماری کاخ العمره و کاخ المشتی ـ که در زمان امویان احداث گردید و بقایای آن هنوز پابرجاست ـ از شیوه هنری عهد ساسانی اقتباس شده است.

از زمان صفوی احداث کاخها وارد مرحله تازه‌ای شد و در پایه تختهای سه‌گانه آنها (تبریز، قزوین و اصفهان) نمونه‌های جالب توجهی ساخته است. کاخهای چهل ستون، هشت بهشت و عالی قاپوی اصفهان، صفی آباد بهشهر، فین کاشان و فرخ‌آباد ساری از مهمترین نمونه‌های شیوه معماری عهد صفویان هستند. ایجاد کاخها به همین شیوه تا عهد نادرشاه (مانند کاخ خورشید کلات) و عهد قاجار (مانند کاخ صاحبقرانیه و شمس‌العماره) ادامه یافت. کاخها در ایران نقشه‌های گوناگونی داشته است: برخی کوشک مانند بوده‌اند (مانند هشت بهشت صفی آباد), بعضی نقشه مربع و مستطیل داشته‌اند و برخی چند ضلعی بوده‌اند. مهمترین مسئله در ساختن کاخها، بویژه از عهد صفوی به بعد، تزیین با کاشیکاری، گچبری، آیینه کاری و سنگ کاری است.

کاروانسراها

ساخت کاروانسرا با توجه به اوضاع اجتماعی، اقتصادی و مذهبی، از روزگاران قدیم در ایران مورد توجه خاص بوده است. به طور کلی کاروانسراها به دو گروه برون شهری و درون شهری تقسیم می‌شوند.

توسعه راه‌های تجارتی و زیارتی باعث شده که در بین جاده‌های کاروانی در سراسر کشور کاروانسراهایی برای توقف و استراحت کاروانیان بنا شود. موقعیت جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی در ایران از علل ازدیاد و گسترش این بناها بوده است. در ایران به فاصله هر چهار فرسنگ(۲۶ کیلومتر) کاروانسرایی برای استراحت بنا شده است. زیارت شهرهای مذهبی مانند قم، مشهد و کربلا باعث شده بود تا کاروانسراهای متعددی در مسیر جاده‌هایی که به این شهرها منتهی می‌شود، احداث گردد (در مسیر خراسان بزرگ، غرب به شرق، کرمانشاه و مشهد). این راه ارتباطی مهم از غرب به شهرهای مذهبی نجف و کربلا و از شرق به حرم حضرت رضا (ع) در مشهد متصل می‌شده است. همچنین در زمان صفوی برای رفاه حال زائران، کاروانسراهایی در این مسیر بنا شده که در حال حاضر بقایای پنجاه کاروانسرا باقی است.

معماری کاروانسراهای ایران بسیار متنوع است. معماران با توجه به موقعیت اقلیمی سرزمین ایران، کاروانسراهایی با ویژگیهای گوناگون احداث کرده‌اند. در ساخت کاروانسراهای برون شهری از نقشه‌های چهار ایوانی، دو ایوانی، هشت ضلعی، مدور، کوهستانی و نوع کرانه خلیج فارس اس

 

دانلود تحقیق و پژوهش-هنر معماری در تمدن اسلامى-در 230 صفحه-docx

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق و پژوهش-هنر معماری در تمدن اسلامى-در 65 صفحه-docx | 23426 alis

هنر معماری در تمدن اسلامى,هنر ,معماری,هنر اسلامی,معماری اسلامی,موسیقی در معماری,هندسه در معماری,فرهنگ و تمدن اسلامی,هنرهای اسلامی,نقاشی و هنر اسلامی,بناهای اسلامی,

هنر هندسی اسلامی بر مبنای اساس نقوش کیفی رقمی فلسفی و پایة ریاضی قوانین تکرار، تشکیل شده اند، و هنرمند اسلام نه تنها در ریاضیات به معنی هندسی آن فرو می رفت بلکه ریاضیات لازمة هنر او بود. در نتیجه مسیر خط از نقطة شروع می تواند نمایندة نقطه ای باشد که خود را به بیرون کشانده است. یک خط یعنی، وقتی نقطه ای به بیرون و دور از منشاء خود حرکت کرده است. سمبل تقارن هستی است و وقتی دایره کامل می شود وحدتی به دست می آید که این منعکس کنندة وحدت نقطة منشاء است.
دایره نه تنها بیان کامل عدالت و برابری در همة مسیرها در یک حیطة محدود است، بلکه هم چنین زیباترین «مادر» برای همة چند ضلعی ها است. که آن هم در آنها می گنجد و هم آنها را در برمی گیرد. خارج از مفهوم زمان، دایره همیشه به عنوان سمبل ابدیت نگاشته شده، بدون آغاز و بدون پایان، فقط وجود دارد دایره سمبل روح است و مربع سمبول مادة- پایبند زمین، جسم و واقعیت است.
شش ضلعی و مثلث، مکمل یکدیگرند یکی در درون دیگری همزیستی می کند. مربع به خودی خود منعکس کنندة خویش است و زمانی که مربع ها از درون مرکز یک مربع مادر پدیدار می شوند جنبة دوگانه را در خویش دارا می باشند. این سه شکل اساسی برای نمایش سمبولیک چهارگوش « ارض، زمین یا جهان ماده، مثلث، هوشیاری بشر و شش ضلعی (با دایره) بهشت به کار می روند.
حال با شفاف سازی هنر هندسی به بیان رموز وجودی آن در معماری اسلامی می پردازیم:

نقوش هندسی در معماری اسلامی

در تاریخ طرح های هندسی اسلامی به دو شکل ارائه شده است. تاریخ اول، با سیستم کشورهای غربی (میلاد مسیح) و تاریخ دوم، با تقویم کشورهای اسلامی (هجرت پیامبر) مطابقت دارد. مبدا تاریخ در کشورهای اسلامی ، هجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه، مصادف با ۱۶ جولا ی ۶۲۲ میلادی است و هجری قمری نامیده می شود. ممکن است این نقوش در مکان های مختلفی به چشم بخورند؛ اما بناها و آثار هنری منتخب این کتاب، بیانگر میراث هنری غنی جهان اسلام هستند. نقوش هندسی در سبک های بسیار متنوعی وجود داشته اند و تمایل استفاده از هر سبک خاص، به عوامل زمانی و مکانی وابسته بوده است. این کتاب نقوش بسیار متنوعی را به تصویر می کشد. به علاوه، نشان می دهد که چگونه نقوشی که در اولین نگاه بسیار متفاوت به نظر می آیند، اشتراک های ساختاری بسیاری دارند.
اکثر نقوش هندسی موجود در هنر اسلامی بر مبنای تکرار یک طرح ابداع وخلق شده اند و معمولا این نقش در داخل یک مربع یا یک شش ضلعی محدود می شود.اغلب نقوش هنگامی جلوه ی واقعی خود را به دست می آورند که تکرار شوند.
نقوش هندسی اسلامی برای هر کس پیامی دارند. عمقش بستگی به بصیرت آن شخص. از حداقل آرامش در سیر کردن در رنگ ها و تناسبات آرام بخش و متوازن آن ها برای بنده خدایی خسته از شلوغی شهر و مشغله، سیر و نگاهی که روح را می نوازد،
تا حکمت ها و رازهای الهی برای علمای باطن، تا کشف پیچیده ترین فرمول های ریاضی برای ریاضی دانان مدرن که حیرت می کنند از چنین فرمولهای پیچیده ریاضی در طراحی بنّایان و هنرمندان گمنام و ساده و بی امضا.
همانطور که اشاره کردیم الفباهای سنتی نیز چنین اند. لایه پس از لایه نماد و رمز و راز. عددی و تصویری.

هنر اسلامی یا هنرهای مسلمانان به بخشی از هنر اطلاق می‌شود که در جامعه مسلمانان و نه لزوماً توسط مسلمانان رواج داشته است. هرچند ممکن است این هنرها در مواردی با تعالیم و شریعت اسلام انطباق نداشته باشد ولی تأثیر فرهنگ اسلامی و منطقه‌ای در آن به‌خوبی نمایان است. هنر اسلامی یکی از دوران‌های شکوهمند تاریخ هنر و یکی از ارزشمندترین دستاوردهای بشری در عرصه هنری به‌شمار می‌آید و شامل انواع متنوعی از هنر همچون معماری، خوشنویسی، نقاشی، سرامیک و مانند آن‌ها می‌شود. هنر اسلامی هنری نیست که فقط به آیین اسلام ارتباط داشته باشد. اصطلاح «اسلامی» نه تنها به مذهب، بلکه به فرهنگ غنی و متنوع مردمانی که در سرزمین‌هایی که آیین اسلام در آن رواج دارد نیز اشاره می‌کند. هنر اسلامی غالباً عناصری سکولار را که توسط برخی از علمای اسلامی حرام شمرده نشده را نیز دربرمی‌گیرد همچنین به‌آن دسته از مفاهیم و موارد هنری که در درون جوامع اسلامی تحت تأثیر عوامل منطقه‌ای و فرهنگ بومی به وجود آمده است نیز هنر اسلامی گفته می‌شود.

ظهور هنر اسلامی از دل دین و دولت جدید به صورت تدریجی و گام به گام نبود، بلکه همچون ظهور خود دین اسلام و حکومت اسلامی، روندی پرشتاب و ناگهانی داشت. عمده آنچه بر شکل‌گیری و تزئین بناهای صدر اسلام تأثیر گذاشت ویژهٔ مسلمانان بود و این تأثیرات در خدمت اهدافی قرار گرفت که پیش از اسلام به‌آن شکل و صورت وجود نداشت.

هنر اسلامی برای گسترش خود از منابع بسیاری الهام گرفت: هنر رومی، هنر اولیه مسیحی، و هنر بیزانس در هنر و معماری اسلامی اولیه مؤثر بودند؛ نفوذهنر ساسانی از ایران پیش از اسلام، اهمیت بیشتری داشت؛ بعدها روش‌های و عناصر مختلفی از هنر آسیای مرکزی و هنر چین طی تاخت و تازهای چادرنشینان مغول اثر مهمی در نقاشی اسلامی، سفالگری، و منسوجات برجای گذاشت.

در میان آیات قرآن یا تعالیم شخص پیامبر اسلام به موارد کمی دربارهٔ هنر برمی‌خوریم. بازنمایی تصویری موجودات زنده در قرآن به‌صراحت منع نشده با این وجود بسیاری از مسلمانان ترسیم چهره‌ها و موجودات زنده را خطری به سوی بت‌پرستی به‌شمار می‌آوردند و گناه می‌دانستند؛ بنابراین هنر اسلامی اغلب بر خلق زیبایی با نقوش انتزاعی و استفاده از حروف، متمرکز بوده است. و به دلیل محدودیت نسبی سایر هنرها همچون نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی، و حتی گاهی، حرام شمردن آن‌ها مسلمانان به توسعه سبک‌های مختلف در زمینه‌هایی انتزاعی سوق داده شدند.

عمدهٔ مسلمانان تصویرگری چهره پیامبر اسلام را مردود می‌شمردند و حتی گاهی تصویرگری جانداران و انسان نیز مورد قبول بخشی از مسلمانان نبود.[۸] با این وجود همواره در سرزمین‌های اسلامی تصاویری از انسان و موجودات زنده دیگر نقش می‌شد و به مواردی از تصویرسازی چهره پیامبر نیز برمی‌خوریم. افزون بر منع تصویرسازی چهره پیامبر، مفهوم و تصویر ذهنی خداوند به صورتی که در آیین هندو و مسیحیت رایج است در اسلام مرسوم نبود.[۱۱] این همه به علاوه دلایل اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی و رقابت با تمدن‌های دیگر موجب شد تا هنرمندان و هنرپروران در سراسر سرزمین‌های اسلامی به اشکالی از هنرهای انتزاعی مانند خوشنویسی، نقوش هندسی یا اسلیمی و معماری توجه ویژه داشته باشند.

هنر اسلامی بسیار محدودتر از هنر مسیحی یا بودایی است که مشخصاً فرم‌هایی از هنر – اعم از مجسمه، نقاشی، موسیقی و یا رقص – را به کلیسا یامعابد می‌کشاند. ثروت عکاشه محقق برجسته مصری می‌نویسد: «نقاشی دینی در دوره‌های نخستین اسلامی، از آن استقبال و تشویقی که نزدبوداییان و مسیحیان معمول بود، بهره‌ای نداشت. مساجد از تصاویر دینی خالی بود و از نقاشی برای آموزش‌های دینی و پرورش اعتقادات مذهبی، تا پیش از سده ۸ ه‍. ق/۱۴ م استفاده نمی‌شد

در هنر اسلامی به عناصر تکرار شونده زیادی برمی‌خوریم مانند استفاده از طرح‌های هندسی و یا ترسیمی غیر واقع‌گرایانه از گل و گیاه که به اسلیمیمعروفند. نقوش اسلیمی در هنر اسلامی اغلب به عنوان نمادی از طبیعت بیکرانی به‌کار می‌رود که مخلوق خداست. هرچند این نظریه مورد قبول همگان نیست اما تعمد در عدم بازنمایی و تقلید دقیق طبیعت را معمولاً به‌عنوان نشانی از فروتنی هنرمندان دانسته‌اند که معتقد بودند ایجاد کمال تنها خاص خداوند است.

معماری

شاید یکی از مهم‌ترین نمودهای هنر اسلامی معماری باشد. به‌ویژه مساجد چهار ایوانه و ستون‌دار که معرف هنر معماری اسلامی است.[۱۹] این عمارت‌های باشکوه، می‌تواند تأثیر فرهنگ‌های متفاوت در درون تمدن اسلامی را نشان دهد. به عنوان مثال عناصر رومی ـ بیزانسی، در معماری شمال آفریقا و اسپانیای اسلامی، در کاخ الحمراء در گرانادا، یا در مسجد جامع قرطبه به خوبی قابل مشاهده است.

نقش گنبد در معماری اسلامی بسیار قابل توجه بوده و طی قرن‌ها گنبد در معماری اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. قدیمی‌ترین گنبد باقی مانده در تاریخ اسلام، بخشی از بنای تاریخی قبةالصخره متعلق به سال ۶۹۱ میلادی است. یکی دیگر از گنبدهای شاخص متعلق به بنای زیبای تاج محل متعلق به معماری هندی ـ ایرانی از سده ۱۷ میلادی است. در اواخر سده نوزدهم میلادی گنبدهای اسلامی با معماری غربی ادغام شد.

هنر اسلامی به ویژه معماری اسلامی بر پنج بایه مردم واری، خودبسندگی، پرهیز از بیهودگی، بهره‌گیری از پیمون (مدول) و نیارش و درون گرایی نهاده و بی شک هنرمندان مسلمان ایران بیش از از دیگران بدانها پای بند بوده‌اند.

خوشنویسی

خوشنویسی بارزترین هنر اسلامی است خوشنویسی را می‌توان شاخص‌ترین هنر در پهنه سرزمین‌های اسلامی دانست، و آن را به مثابه زبان هنری مشترک برای تمامی مسلمانان تلقی کرد. هنر خوشنویسی همواره برای مسلمانان اهمیتی خاص داشته‌است، زیرا در اصل، آن را هنر تجسم کلام وحی می‌دانسته‌اند. در سرزمین‌های اسلامی خط زیبا را نه فقط در نگارش قرآن، بلکه در اغلب هنرها به‌کار می‌بردند.

در هنر اسلامی تزئینات خطی و خوشنویسی در همه جا به چشم می‌خورد در کتیبههای دیوارها و گنبدهای بناهای مختلف مذهبی و غیر مذهبی، منبرها، سکهها،سفالینهها، ظروف فلزی، سلاحها، لباسها و منسوجات، نسخه‌های خطی اسناد و کتاب‌ها و قطعات هنری تذهیب شده و درهمه جا از خط به عنوان عاملی تزئینی بهره گرفته‌اند.

در ابتدا از خط کوفی برای کتابت استفاده می‌شد. بعدها برای کاربردهای گوناگون نیاز به خطوط دیگری به وجود آمد که به اقلام ششگانه معروف شد. ابن مقله در قرن سوم و ابن بواب در قرن چهارم این اقلام خوشنویسی را قاعده مند و زیبا کردند. اقلام ششگانه عبارتند از: نسخ، ثلث، محقق، ریحان، توقیع و رقاع. میرعلی تبریزی در قرن هشتم بر اساس خطوطی که از پیش وجود داشت داشت، نستعلیق را به وجود آورد که ذوق ایرانی به خوبی در آن پیداست و به عروس خطوط اسلامی شهرت دارد.

نقاشی

هنر نگارگری یا نقاشی هرگز آنگونه که در هنر مسیحیان یا بودائیان مورد احترام بوده در سرزمین‌های اسلامی مورد توجه قرار نگرفته است. به‌نظر می‌رسد که اسلام در دوران‌های اولیه تاریخ خود، هنر نقاشی را به دیده خصومت می‌نگریسته است. چرا که در آن زمان هنرهای زیبا با اعتقادات و مراسم مذهبی مشرکین آمیختگی داشت. نقّاشی و مجسمه‌سازی مظهری از شرک بود که اسلام مأموریت دفع و انهدام آن را داشت.

با ظهوراسلام و طی حکومت امویان و عباسیان نمونه‌های نادری از نقاشی مشاهده می‌شود حتی در دوران سلسله‌های ایرانی سامانیان، غزنویان و آل بویه نیز عمده آثار به دست آمده شامل مصورسازی کتاب‌ها می‌باشد و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخ‌هاست.

نقاشی اسلامی، به‌ویژه در سده‌های اولیه، وسیله‌ای بیان مستقلی نبود بلکه به‌نوعی مکمل ادبیات به‌حساب می‌آمد. اولین آثار نقاشی اسلامی، حاصل تلاش نقاشان، در کار مصور ساختن بعضی از متون ادبی است. آنان محتوای آثار خود را از متن این کتب می‌گرفتند و بسته به ذوق خود، آن را در قالب اشکال زیبا ارائه می‌کردند. به‌طور کلی موضوع نقاشی اسلامی عبارت است از تصویرسازی کتاب‌های معتبر ادبی و مذهبی. همچنین، عنوان می‌شود که مسلمین در حین ترجمهٔ آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپی برداری کرده‌اند.

اما به‌تدریج نقاشی در سرزمین‌های اسلامی اهمیت یافت. با سقوط خلافت عباسی طی دوره ایلخانی هنرهای کتاب‌سازی و نقاشی رشد شگرفی کرد. تأثیر هنر چینی و نقاشی‌های آسیای شرقی و مرکزی در این دوران مشهود است. سنت نقاشی ایلخانی در دوره‌های خلافت فاطمی در مصر و تیموریان در ایران، عثمانیها درترکیه و گورکانیان در هند پی گرفته شد. هنر نقاشی اسلامی در دوره صفوی به اوج رسید و در دوران زند و قاجار رنگ و بویی تازه یافت.

شعر اسلامی

شعر اسلامی از وجوه برجسته هنری در فرهنگ اسلامی به‌شمار می‌آید که در سه زبان عربی، فارسی و ترکی به اوج رونق خود رسیده است. دو زبان مهم دیگر در شعر اسلامی، زبان اردو و بنگالیهستند.

موسیقی

موسیقی اسلامی به معنی آواز یا اجرای موسیقی در عرصه عمومی یا محافل خصوصی در مناطق مختلف مسلمان‌نشین است که شامل کشورهای عربی در منطقه مرکزی جهان اسلام و خاور میانه، شمال آفریقا، ایران، آسیای مرکزی و جنوب آسیا می‌شود. از آنجایی که اسلام شامل چندین مذهب، قوم و ملیت است سبک‌های موسیقایی مختلف بومی در مناطق مختلف شکل گرفته است. برخی از نظریه‌پردازان اسلامی موسیقی را «غنا» دانسته و آن را حرام شمرده‌اند اما برخی دیگر این نکته را شامل فقط برخی از انواع موسیقی می‌دانند. اغلب علمای شیعه آوازخوانی انفرادی زنان را حرام می‌دانند. در مورد رقص به‌ویژه رقص بانوان نیز نظر غالب علما بر حرمت داشتن آن است. با این وجود گزارش‌هایی از رقص و آواز بانوان از سده‌های اولیه اسلامی تا کنون در کلیه جوامع اسلامی موجود است.

قالی‌بافی و منسوجات

قالی‌بافی و منسوجات از هنرهای دستی و سنتی مهم در کشورهای اسلامی به ویژه در ایران و آسیای مرکزی است که شهرتی جهانی دارد. یکی از آثار برجسته قالیبافی ‘قالی اردبیل است. قالی اردبیل یک جفت قالی ایرانی معروف است که در آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی یافت شده است. این قالی از نظر طرح و بافت یکی از نفیس‌ترین و مشهورترین قالی‌های جهان است و هسته مرکزی گروه قالی‌های تر

 

دانلود تحقیق و پژوهش-هنر معماری در تمدن اسلامى-در 65 صفحه-docx

دریــــافت فایـــل

بررسی و دانلود پروژه و تحقیق-رابطه فضا،ریتم،موسیقی و معماری در ایران – در55 صفحه-docx

بررسی و دانلود پروژه و تحقیق-رابطه فضا،ریتم،موسیقی و معماری در ایران – در55 صفحه-docx دارای نکات کلیدی رابطه فضا,ریتم,موسیقی و معماری در ایران,موسیقی در معماری,فضا و موسیقی,معماری ایرانی و موسیقی,ریتم در معماری,موسیقی در معماری,معماری ایرانی

همانگونه که در موسیقی، اجرای نت روان، سیال و متصل و یا اجرای مقطع و ناپیوسته نت‌ها داریم، در بافت موسیقی نیز معماران در صورت ساختمان و نصب بازشوها با فواصل گوناگون، گاهی همچون هنر گوتیک در جستجوی کاهش آرتیکولاسیون بواسطة تداوم بوده‌اند و گاهی نیز همچون اکسپرسیونیسم آلمان در آغاز قرن بیستم در جست و جوی پیوستگی و تداوم کامل است.

معماری و موسیقی هنرهایی هستند که در صورت انتزاعی و در مفهوم مجرد شناخته می‌شوند و برخورد روزمره با آنها نیز مجزا و مجرد می‌باشد. انتزاعی بودن خصیصه‌ای مشترک در بین هنرهاست؛موسیقی، هنری شنیداری می‌باشد و در مرحله آغازین ارتباط با مخاطب می‌تواند با ایجاد حالات صوتی، حس او را در لحظه بسازد و یا ضمیر ناخودآگاه را به تداعی معانی وادارد. حالات موسیقی پیرو قواعد مشخصی منبعث از ریاضیات و فیزیک که از نظم طبیعت پدید می‌آید، قواعد ریاضی شناخته شده‌ای همچون اعداد طلایی و فرمول معروف فیبوناچی و اصول کشف شده تناسبات هندسی در تحلیل هندسی طبیعت جانداران در موسیقی به وفور یافت می‌شود.

معماری نیز انتزاعی است؛ چه عناصر طبیعی در معماری آنگونه که باید باشند نیستند و تغییر شکل یافته‌اند. ثبت و نگهداری معماری برای بوجود آوردن آن نیز در بستر هندسه و به نوعی هندسه در بعد دادن به عناصر ریاضی صورت می‌گیرد. هر چند در هر طبقه از ساختمان ما می‌توانیم با نظاره گری بر پنجره‌ها و بازشوها و فضاهای خالی سکوت به ملودی آن گوش فرا دهیم، توأمان هم می‌توانیم با نگریستن به بدنة ضلع یک ساختمان، دو یا سه طبقه را به شکل یک هارمونی به یک چشم انداز دریافت کنیم. به زبان دیگر، همانگونه که دانش هارمونی ما را به خصیصه‌های آکوردها و توانایی پیوندشان با یکدیگر، با توجه به ارزش‌های ساختمانی، ملودیک و وزنی آنها آگاه می‌سازد، کاوشگر نیز می‌تواند هارمونی بافت موسیقی را برداشت کند.

همه هنرها به طور عرضی با همدیگر ارتباط دارند، چراکه منشا همه آنها تجلی زیبایی است. این زیبایی در معماری ومجسمه‌سازی به شکل نسبت‌های طول و عرض و ارتفاع اتفاق می‌افتد. در یک چهره، تناسبات هستند که زیبایی می‌آفرینند. گاهی هم تناسبات رنگ‌ها باعث ایجاد زیبایی می‌شوند که در آنجا هم مجموعه فرکانس‌های نوری، تناسبات دلپذیری را به وجود می‌آورند. در موسیقی هم نسبت‌های صوتی به زیبایی منجر می‌شوند؛ نسبت‌هایی که به تناسب می‌رسند. تناسب گاهی در وجه دیداری است و گاهی در وجه شنیداری. در مورد بویایی و بساوایی هم چیزهایی ذکر می‌شود، بنابراین همه هنرها یک وجه دارند و آن وجهی است که با هندسه دل ما از قبل طراحی شده است.

ما روی یک پاره خط به طول یک، تنها یک نقطه را پیدا می‌کنیم که موجزترین نسبت را به ما بدهد. در همه هنرها ایجاز، یکی از شروط است. در نقطه‌ای که ما پیدا می‌کنیم، نسبت کل پاره خط به بخش بزرگ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش کوچک و این نسبت، عدد فی را به ما می‌دهد که اصطلاحا به آن نسبت الهی گفته می‌شود، یعنی اینکه ما با این قاعده توحیدی مواجه هستیم که هرچیزی از یک یعنی وجه حقیقی عالم و وحدت حقیقی عالم نشات بگیرد، برای ما زیباست. بعد از عدد یک عددهای دو و سه هستند. تمام گام‌های موسیقی ازاین دو عدد حاصل می‌شوند.

معماری موسیقی جامد است. همان موسیقی است که در عالم غیر مادی جریان دارد و معماری ایرانی مصداق بارز و عینی در جهان مادی دستگاهها و نغمه‌های موسیقی ایرانی است. می‌توان عنوان نمود که هر بنایی علی الخصوص بناهایی که جایگاه ویژه‌ای را در فرهنگ ما دارا می‌باشند هر کدام تداعی کننده موسیقی در دستگاه خاص خود می‌باشد.

مفهوم موسیقی در بناها
از سردر بازار قیصریه که وارد میدان می‌شوید اگر با موسیقی ایران آشنا باشید احساس می‌کنید که دستگاه شور را برای شما زمزمه می‌کند اول طاقنماهای موزون را می‌بینید و این در آمد شور است که در چند پرده نزدیک به هم نواخته می‌شود آرام آرام پیش می‌روید تا به عالی قاپو می‌رسیم که همان شهناز است بعد به زیر افکن و قرود می‌آید و می‌رسد به مسجد شاه که همان گوشه اوج است و بعد مسجد شیخ لطف‌الله که گوشه سلمک را تداعی می‌کند تا دوباره می‌رسد به سر در قیصریه. بی شک یکی ار عمده دلایل سحر انگیزی فضاهای ایرانی همین پیوند با موسیقی است.

همانگونه که در موسیقی، اجرای نت روان، سیال و متصل و یا اجرای مقطع و ناپیوسته نت‌ها داریم، در بافت موسیقی نیز معماران در صورت ساختمان و نصب بازشوها با فواصل گوناگون، گاهی همچون هنر گوتیک در جستجوی کاهش آرتیکولاسیون بواسطة تداوم بوده‌اند و گاهی نیز همچون اکسپرسیونیسم آلمان در آغاز قرن بیستم در جست و جوی پیوستگی و تداوم کامل است.

معماری و موسیقی هنرهایی هستند که در صورت انتزاعی و در مفهوم مجرد شناخته می‌شوند و برخورد روزمره با آنها نیز مجزا و مجرد می‌باشد. انتزاعی بودن خصیصه‌ای مشترک در بین هنرهاست؛؛موسیقی، هنری شنیداری می‌باشد و در مرحله آغازین ارتباط با مخاطب می‌تواند با ایجاد حالات صوتی، حس او را در لحظه بسازد و یا ضمیر ناخودآگاه را به تداعی معانی وادارد. حالات موسیقی پیرو قواعد مشخصی منبعث از ریاضیات و فیزیک که از نظم طبیعت پدید می‌آید، قواعد ریاضی شناخته شده‌ای همچون اعداد طلایی و فرمول معروف فیبوناچی و اصول کشف شده تناسبات هندسی در تحلیل هندسی طبیعت جانداران در موسیقی به وفور یافت می‌شود.

رابطه موسیقی و معماری
معماری نیز انتزاعی است؛ چه عناصر طبیعی در معماری آنگونه که باید باشند نیستند و تغییر شکل یافته‌اند. ثبت و نگهداری معماری برای بوجود آوردن آن نیز در بستر هندسه و به نوعی هندسه در بعد دادن به عناصر ریاضی صورت می‌گیرد. هر چند در هر طبقه از ساختمان ما می‌توانیم با نظاره گری بر پنجره‌ها و بازشوها و فضاهای خالی سکوت به ملودی آن گوش فرا دهیم، توأمان هم می‌توانیم با نگریستن به بدنة ضلع یک ساختمان، دو یا سه طبقه را به شکل یک هارمونی به یک چشم انداز دریافت کنیم. به زبان دیگر، همانگونه که دانش هارمونی ما را به خصیصه‌های آکوردها و توانایی پیوندشان با یکدیگر، با توجه به ارزش‌های ساختمانی، ملودیک و وزنی آنها آگاه می‌سازد، کاوشگر نیز می‌تواند هارمونی بافت موسیقی را برداشت کند.

همه هنرها به طور عرضی با همدیگر ارتباط دارند، چراکه منشا همه آنها تجلی زیبایی است. این زیبایی در معماری ومجسمه‌سازی به شکل نسبت‌های طول و عرض و ارتفاع اتفاق می‌افتد. در یک چهره، تناسبات هستند که زیبایی می‌آفرینند. گاهی هم تناسبات رنگ‌ها باعث ایجاد زیبایی می‌شوند که در آنجا هم مجموعه فرکانس‌های نوری، تناسبات دلپذیری را به وجود می‌آورند. در موسیقی هم نسبت‌های صوتی به زیبایی منجر می‌شوند؛ نسبت‌هایی که به تناسب می‌رسند. تناسب گاهی در وجه دیداری است و گاهی در وجه شنیداری. در مورد بویایی و بساوایی هم چیزهایی ذکر می‌شود، بنابراین همه هنرها یک وجه دارند و آن وجهی است که با هندسه دل ما از قبل طراحی شده است.

ما روی یک پاره خط به طول یک، تنها یک نقطه را پیدا می‌کنیم که موجزترین نسبت را به ما بدهد. در همه هنرها ایجاز، یکی از شروط است. در نقطه‌ای که ما پیدا می‌کنیم، نسبت کل پاره خط به بخش بزرگ، برابر است با نسبت بخش بزرگ به بخش کوچک و این نسبت، عدد فی را به ما می‌دهد که اصطلاحا به آن نسبت الهی گفته می‌شود، یعنی اینکه ما با این قاعده توحیدی مواجه هستیم که هرچیزی از یک یعنی وجه حقیقی عالم و وحدت حقیقی عالم نشات بگیرد، برای ما زیباست. بعد از عدد یک عددهای دو و سه هستند. تمام گام‌های موسیقی ازاین دو عدد حاصل می‌شوند.

ریتم
زمانی که وارد مبحث ریتم می‌شویم، با دوضربی یا سه ضربی مواجه هستیم. اصلا ریتمی ازاین قاعده خارج نیست. وقتی ریتم ترکیبی می‌شود، حاصل ضرب عددهای دو و سه است و موقعی که ریتم مختلط می‌شود، حاصل جمع این دو عدد است البته با ترتیب‌های متنوع و مختلف. وقتی که ما از یک که نقطه توحیدی عالم است به سمت کثرت حرکت می‌کنیم، ابتدا با دو و سه مواجه هستیم. در معماری هم با فرکانس‌های نوری که طول و عرض و ارتفاع را تعریف می‌کنند، سروکار داریم و زمانی که این سه به موجزترین شکل واقع شود، شما احساس زیبایی می‌کنید و از نظر روحی حال خوبی دارید و این تناسبات در اکثر آثار بزرگ معماری وجود دارد. جالب اینکه این تناسبات در بدن انسان، آناتومی پرندگان و درختان و همه جای طبیعت به همان نسبت الهی وجود دارد.

ریتم در موسیقی
ریتم تابعی از زمان بوده و در نمودهای گوناگون بصری ، صوتی، همانند اسم معنی در دستور زبان است. مانند نور در داخل شعله و عطر در غنچه گل. ریتم پدیده پیچیده‌ای است که در تمام اثار هنری جریان دارد. در واقع نبض تنفس است، که حیات می‌بخشد، و به حرکت در می اورد. قلب ناپیدای است که از درون می‌تپد برای وی و تنها برای وی است، که در یک سلسله پدیده‌ها نظم بر قرار می‌گردد تا بتواند به طور موزون معرفی شود. در موسیقی، آهنگ سازان بر حسب قواعد معین صداها را با هم ترکیب کرده و آثار را به وجود می‌آورند. در تمام قطعات، پس از دادن نت صدای موسیقی، ریتم آن را مشخص می‌نمایند. اهمیت ریتم در موسیقی به حدی است که اگر در آهنگ آشنایی، تمام نت‌های آن را در فواصل زمانی یکسان بنوازند، یا به عبارت دیگر، ریتم را از آهنگ جدا نمایند، شناسایی آهنگ بسیار مشکل خواهد بود. حال اگر ریتم همان آهنگ را بدون در نظر گرفتن نت‌هایش بنوازند، شاید بتوان آهنگ را شناسایی کرد. یعنی یک آهنگ را بیشتر می‌توان از ریتم آن شناخت تا از نت‌هایش. موسیقی دانان بر آنند که ریتم عنصر لاینفک و جدا نشدنی از موسیقی بوده، و به آن نظم و معنی می‌بخشد، و جزء مهمی از آهنگ را تشکیل داده و بر احساس و درک موسیقی ما اثر می‌گذارد.

ریتم در معماری
ساده ترین نوع آن تکرار منظم عناصر معماری در امتداد یک خط مستقیم است. سکون و توقف با مفهوم مکث در معماری جنبه‌ای کاربردی دارد. پاگرد پله‌ها، میادین و گره‌های شهری از نمودهای کاربردی آن است. گاهی با ایجاد یک عامل یا عنصر در فضای معماری و جلب توجه بیننده، عامل مکث و سکون را می‌توان به خوبی پدید آورد. احاطه آدمی بر معماری با شناخت هندسه و قواعد آن و تعریف اشکال و کنار هم گذاشتن آنها در روی کاغذ با نام نقشه و طرح معماری به نوعی تعریف شده است و کنکاش آدمی در طبیعت نیز مصالح مورد نیاز را در ایجاد یک اثر معماری خوب به او می‌دهد. حالات موسیقی پیرو قواعد مشخصی منبعث از ریاضیات و فیزیک است. معماری هندسه مکان است و موسیقی ریاضی زمان و می‌تواند بدینگونه نیز باشد که معماری ریاضی مکان است و موسیقی هندسه زمان! موسیقی ایستا نیست ولی معماری ایستا است. در مورد نقاشی، ایستایی در بطن کار معرفی می‌شود. برخورد دو علم مشترک هندسه و ریاضی که هر دو هنرهای ذهنی منبعث و مشتق از طبیعت هستند در موسیقی و معماری به نحوی سازگاری ایجاد نموده است که حس مشترک بودن معماری و موسیقی را تقویت می‌کند و راه را برای ارزیابی این دو هنر مهیا می‌سازد

منابع
نام کتاب: معماری و موسیقی مولف: موسسه علمی و فرهنگی فضا (منصور فلامکی، غلامحسین نامی، حسینعلی ملاح، محمد رضا حائری، امانوئل ملک اصلانین، حسین دهلوی، خسرو سینایی، فرهاد مشیری، علی اکبر صارمی، اسماعیل


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق و پژوهش-هنر معماری در تمدن اسلامى-در 230 صفحه-docx

بررسی و دانلود تحقیق و پژوهش-هنر معماری در تمدن اسلامى-در 230 صفحه-docx دارای نکات کلیدی نقاشی,موسیقی و هندسه در معماری جهان اسلامی,هنر معماری در تمدن اسلامی,هنر ,معماری,هنر اسلامی,معماری اسلامی,موسیقی در معماری,هندسه در معماری,فرهنگ و تمدن اسلامی,هنرهای اسلامی,نقاشی و هندسه,موسیقی معماری,هنر معماری اسلامی, معماری تمدن اسلامی,

معماری اسلامی، شیوه‌ای از معماری است که تحت تأثیر فرهنگ اسلامی بوجود آمده و دارای چند ویژگی است: معماری جهان اسلام:

همان گونه که از نام بر می‌آید این گونه از معماری شامل معماری گستره‌ای از جهان می‌شود که ما با عنوان جهان اسلام می‌شناسیم. معماری این کشورها تحت تأثیر ایدئولوژی اسلام در طول زمانی مشخص قرار گرفته و به همین خاطر دارای برخی ویژگی‌های مشترک شدند.

گستره مکانی

در گستره مکانی جهان اسلام شامل:هند، افغانستان، کشورهای آسیای میانه و قفقاز، ایران، عراق، ترکیه، سوریه، فلسطین، مصر، تونس، الجزایر، مراکش (مغرب) رواج داشته‌است.

گستره زمانی

گستره زمانی معماری جهان اسلام را می‌توان از سالهای اولیه ظهور اسلام تا پیش از گستردگی عام معماری مدرن دانست. با این حال نمی‌توان این گسترگی و نقش اثر گذار در معماری را در همه مناطق یکسان دانست. به عنوان نمونه «چنین نقشی در مصر» از سال ۹۲۵ (قمری) به وجود آمد.

تاریخچه

هنر اسلامی تقریباً با روی کارآمدن سلسله «امویان» در سال ۴۱ هـ. ق و انتقال مرکز خلافت امویان از مدینه به دمشق، پدید آمد. با این انتقال، هنر اسلامی ترکیبی از هنر سرزمین‌های همسایه بویژه ایران گردید.

فتح اسلامی ایران در قرن هفتم منجر از معماران اولیه اسلامی به قرض گرفتن و اتخاذ بسیاری از سنت‌ها و روش‌های امپراتوری فارسی افتاده؛ بنابراین معماری اسلامی از قرض معماری ایرانی و می‌تواند برخی از آنچه به نام گسترش و تکامل بیشتر از معماری ایرانی.

در ایران و آسیای مرکزی، طاهریان، سامانیان، غزنویان، و غوریان تلاش برای قدرت در قرن دهم، و هنر یک عنصر حیاتی این رقابت بود. شهرهای بزرگ، ساخته شده‌اند، مانند نیشابور و غزنی (افغانستان)، و ساخت و ساز مسجد بزرگ اصفهان (که ادامه خواهد داد، متناسب و شروع می‌شود، بیش از چند قرن) آغاز شد. معماری تدفینی نیز کشت شده است.

معماری اسلامی و یا معماری مسلمین؟

تنها پس از فتوحات و آشنایی اعراب با تمدن ایران و روم بود که مساجد با تأثیر از معماری و مهمتر از همه «معماران» این تمدنها، به گونه‌ای دیگر توسط «معماران تازه مسلمان» ساخته می‌شد و آنها بودند که اولین بذر «معماری اسلامی» را در سرزمینهای خود می‌افشاندند. با توجه با احکامی نظیر حرمت ساخت کاخ در اسلام، مذمت اشرافی گرایی و اسراف، مذمت فاصله گرفتن رهبران جامعه اسلامی از مردم و غیره، و مقایسه آن با معماری رایج در تمامی ادوار خلفای اسلامی ازخلیفه سوم عثمان تا حکومت و امپراطوری عثمانی، این نکته را نشان می‌دهد که کاخ سازی (با توجه به حرمت ساخت آن) در تمامی ادوار در زمینه معماری اسلامی رواج داشته است

معماری اسلامی کشورهای عربی از قرن پنجم تا هفتم هجری

در میان شهرهای جهان عرب، دمشق و بغداد که در قرون اولیه هجری و در زمان امویان و عباسیان مرکز قدرت بودند با سقوط خلافت عباسی از دایره قدرت خارج شدند و آثار معماری و شهر سازی بجا مانده از قرون اولیه هجری به عنوان اوج شکوفایی هنر و معماری اسلامی این سرزمین‌ها در دوره زمانی مورد بحث باقی ماندو در دوره‌هایی از جمله مغول مورد تهاجم واقع شدند. این سرزمین‌ها در سال‌های اتی تحت سلطه امپراتوری عثمانی واقع شده و الگوی رایج خود را با الگوی هنر عثمانی در آمیختند. (رک. مک ایودی، ۱۳۶۷)

در شمال آفریقا به عنوان سرحدات غربی جهان اسلام (و واقع شدن در مرزهای کشورهای مسیحی) الگوی خاصی در معماری اسلامی خصوصاً مساجد این سرزمین حاکم بودکه سالیان سال رایج بوده و از آنجا که انتقال قدرت در این سرزمین روند ارامتری داشته، منحنی سینوسی ایران را که شامل لشکرکشی‌ها و ویرانی‌ها و بازسازی‌های شتاب زده بوده است، تجربه نکرده است؛ لذا معماری و شهرسازی منحنی رشد آرام و بدون انقطاع را طی نموده است. در زمان فاطمیان و ایوبیان الگوی غالب مساجد شمال آفریقا شبستان‌های ستون دار سنگی با پلان‌های مربع شکل، قوس‌های عمدتاً نعل اسبی شکل و تزیینات سنگی بوده است. (رک. هیلن براند، ۱۳۸۳٬۸۴ و ۹۲ و ۹۳)

پس از ایوبیان در دوره مملوکان مصر، نظام سیاسی خاصی بر مصر حاکم شد. در نظان مملوکی که نظام حاکمیت برده‌ها بر سرزمین مصر بوده است، سلطان از برده‌هایی که اسلام آورده و اصول نظامی را تحصیل و به خدمت نجبای بلندپایه درآمده بودند انتخاب می‌شدند. از آنجا که دارایی‌های سلطان به فرزندانش تعلق نمی‌گرفت، از این رو بسیاری از مملوکان به نوعی از معماری روی آوردند تا از بقایای ثروت خود اطمینان یابند. بر اساس شرع پول و املاکی که برای بنیادی مقدس به ودیعه نهاده می‌شد (وقف) از مصادره شدن مصون می‌ماند. از این رو بسیاری از مملوکان به تأسیس چنین بنیادهایی پرداختندو نسل هایشان از قیمان و مواجب گیران ان مؤسسه‌ها شدند. این بنیادها موسسه‌های مذهبی شامل مقبره بانی، مسجد، بیمارستان و … بودندکه از جمله ان‌ها می‌توان مجتمع قلاوون اشاره کرد. (رک. بلر، ۱۳۸۱، ۸۵)

مکاتب

معماری اسلامی در تاج محل

مارتنمکاتب پنج‌گانه را در مورد معماری و هنر اسلامی برمی‌شمرد:
مکتب سوریه.
مکتب مغربشامل تونس، الجزایر، مراکش و اسپانیا.
مکتب ایرانیشامل ایران، عراق، آسیای میانه، افغانستان و بخشی از پاکستان.
مکتب عثمانیشامل ترکیه و آناتولی.
مکتب هند
نقد معماری اسلامی

ایرادی که برخی بر معماری اسلامی وارد کردند، این است که این نوع معماری کارکردهای ایستایی و سکون را به طرز برجسته نمایان نمی‌سازد؛ در حالی که در معماری اسلامی «سکون» هم حالت ظاهری دارد و هم حالت باطنی. به عنوان مثال، اگر در نقوش اسلیمی و کنده کاری‌های مقرنس و کندویی شکل و گچ بری‌های تزئینی این بناها دقت کنیم، می‌بینیم تمام این عناصر دست در دست هم داده‌اند تا حالتی از «در» و «گوهر» را نشان دهند تا به نظر سبک و شفاف برسند..

کاربری بناها

مطالعه دربارهٔ معماری ایران، نشان دهنده چگونگی گسترش آن در طی پانزده قرن گذشته است. در هر دوره بناهایی با ویژگیهای گوناگون در روستاها، شهرها، جاده‌های کاروانی، مناطق کویری، گذرگاه‌های کوهستانی و شهرهای ساحلی ایجاد گردیده که کاربردهای متفاوت داشته‌اند.

اهمیت معماری اسلامی وقتی آشکار می‌شود، که بدانیم در ساخته‌های این دوره به کاربرد مادی و معنوی بناها ـ که از مهمترین ویژگیهای آن است ـ توجه شده است برای دریافتن اهمیت این ویژگیها در گسترش معماری شایسته است طبقه‌بندی بناهای دوره اسلامی و کاربرد آنها را مشخص کنیم.

بطور کلی بناهای دوره اسلامی را می‌توان به دو گروه عمده تقسیم کرد:

الف) بناهای مذهبی. شامل مساجد، آرامگاه‌ها، مدارس، حسینیه‌ها، تکایا، و مصلی‌ها.
ب) بناهای غیر مذهبی. شامل پلها، کاخها، کاروانسراها، حمامها، بازارها، قلعه‌ها و آب انبارها.
در دو گروه فوق از بناهای دوره اسلامی، مکانی برای عبادت, تجارت و سکونت وجود داشته است.

کاربری‌ها مسجد، آرامگاه، مدرسه، کاخ، کاروانسرا تشابه عملکردی در گستره جهان اسلام دارند.

کاخ‌ها

احداث کاخها در ایران به گذشته‌های بسیار دور بازمی‌گردد. مفهوم امروزی کاخ با مفهوم این کلمه در گذشته متفاوت است. در گذشته بناهایی منفرد با نوعی معماری برتر از دیگربناها احداث می‌گردید که کاربردهای متعددی داشت؛ مثلاً، ممکن بود زمانی به عنوان معبد و نیایشگاه و گاه به جای قلعه دفاعی و سرانجام برای سکونت حکمرانان استفاده شود (چغازنبیل). بتدریج ماهیت این بناها تغییر یافت و کاخها یاقصرها در ایران مقر حکومت سلسله‌های مختلف شد؛ برای مثال در زمان هخامنشی تخت جمشید، در زمان اشکانی کاخ آشور، در زمان ساسانی تیسفون و کسری و سروستان را می‌توان نام برد. در دوره اسلامی اینگونه بناها بتدریج برای سکونت و امور حکومتی استفاده گردید.

از صدر اسلام کاخ یا بنای با شکوهی که در مقیاس برتر ساخته شده باشد، به جای نمانده است. شیوه معماری کاخ العمره و کاخ المشتی ـ که در زمان امویان احداث گردید و بقایای آن هنوز پابرجاست ـ از شیوه هنری عهد ساسانی اقتباس شده است.

از زمان صفوی احداث کاخها وارد مرحله تازه‌ای شد و در پایه تختهای سه‌گانه آنها (تبریز، قزوین و اصفهان) نمونه‌های جالب توجهی ساخته است. کاخهای چهل ستون، هشت بهشت و عالی قاپوی اصفهان، صفی آباد بهشهر، فین کاشان و فرخ‌آباد ساری از مهمترین نمونه‌های شیوه معماری عهد صفویان هستند. ایجاد کاخها به همین شیوه تا عهد نادرشاه (مانند کاخ خورشید کلات) و عهد قاجار (مانند کاخ صاحبقرانیه و شمس‌العماره) ادامه یافت. کاخها در ایران نقشه‌های گوناگونی داشته است: برخی کوشک مانند بوده‌اند (مانند هشت بهشت صفی آباد), بعضی نقشه مربع و مستطیل داشته‌اند و برخی چند ضلعی بوده‌اند. مهمترین مسئله در ساختن کاخها، بویژه از عهد صفوی به بعد، تزیین با کاشیکاری، گچبری، آیینه کاری و سنگ کاری است.

کاروانسراها

ساخت کاروانسرا با توجه به اوضاع اجتماعی، اقتصادی و مذهبی، از روزگاران قدیم در ایران مورد توجه خاص بوده است. به طور کلی کاروانسراها به دو گروه برون شهری و درون شهری تقسیم می‌شوند.

توسعه راه‌های تجارتی و زیارتی باعث شده که در بین جاده‌های کاروانی در سراسر کشور کاروانسراهایی برای توقف و استراحت کاروانیان بنا شود. موقعیت جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی در ایران از علل ازدیاد و گسترش این بناها بوده است. در ایران به فاصله هر چهار فرسنگ(۲۶ کیلومتر) کاروانسرایی برای استراحت بنا شده است. زیارت شهرهای مذهبی مانند قم، مشهد و کربلا باعث شده بود تا کاروانسراهای متعددی در مسیر جاده‌هایی که به این شهرها منتهی می‌شود، احداث گردد (در مسیر خراسان بزرگ، غرب به شرق، کرمانشاه و مشهد). این راه ارتباطی مهم از غرب به شهرهای مذهبی نجف و کربلا و از شرق به حرم حضرت رضا (ع) در مشهد متصل می‌شده است. همچنین در زمان صفوی برای رفاه حال زائران، کاروانسراهایی در این مسیر بنا شده که در حال حاضر بقایای پنجاه کاروانسرا باقی است.

معماری کاروانسراهای ایران بسیار متنوع است. معماران با توجه به موقعیت اقلیمی سرزمین ایران، کاروانسراهایی با ویژگیهای گوناگون احداث کرده‌اند. در ساخت کاروانسراهای برون شهری از نقشه‌های چهار ایوانی، دو ایوانی، هشت ضلعی، مدور، کوهستانی و نوع کرانه خلیج فارس اس


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق و پژوهش-هنر معماری در تمدن اسلامى-در 65 صفحه-docx

بررسی و دانلود تحقیق و پژوهش-هنر معماری در تمدن اسلامى-در 65 صفحه-docx دارای نکات کلیدی هنر معماری در تمدن اسلامى,هنر ,معماری,هنر اسلامی,معماری اسلامی,موسیقی در معماری,هندسه در معماری,فرهنگ و تمدن اسلامی,هنرهای اسلامی,نقاشی و هنر اسلامی,بناهای اسلامی,

هنر هندسی اسلامی بر مبنای اساس نقوش کیفی رقمی فلسفی و پایة ریاضی قوانین تکرار، تشکیل شده اند، و هنرمند اسلام نه تنها در ریاضیات به معنی هندسی آن فرو می رفت بلکه ریاضیات لازمة هنر او بود. در نتیجه مسیر خط از نقطة شروع می تواند نمایندة نقطه ای باشد که خود را به بیرون کشانده است. یک خط یعنی، وقتی نقطه ای به بیرون و دور از منشاء خود حرکت کرده است. سمبل تقارن هستی است و وقتی دایره کامل می شود وحدتی به دست می آید که این منعکس کنندة وحدت نقطة منشاء است.
دایره نه تنها بیان کامل عدالت و برابری در همة مسیرها در یک حیطة محدود است، بلکه هم چنین زیباترین «مادر» برای همة چند ضلعی ها است. که آن هم در آنها می گنجد و هم آنها را در برمی گیرد. خارج از مفهوم زمان، دایره همیشه به عنوان سمبل ابدیت نگاشته شده، بدون آغاز و بدون پایان، فقط وجود دارد دایره سمبل روح است و مربع سمبول مادة- پایبند زمین، جسم و واقعیت است.
شش ضلعی و مثلث، مکمل یکدیگرند یکی در درون دیگری همزیستی می کند. مربع به خودی خود منعکس کنندة خویش است و زمانی که مربع ها از درون مرکز یک مربع مادر پدیدار می شوند جنبة دوگانه را در خویش دارا می باشند. این سه شکل اساسی برای نمایش سمبولیک چهارگوش « ارض، زمین یا جهان ماده، مثلث، هوشیاری بشر و شش ضلعی (با دایره) بهشت به کار می روند.
حال با شفاف سازی هنر هندسی به بیان رموز وجودی آن در معماری اسلامی می پردازیم:

نقوش هندسی در معماری اسلامی

در تاریخ طرح های هندسی اسلامی به دو شکل ارائه شده است. تاریخ اول، با سیستم کشورهای غربی (میلاد مسیح) و تاریخ دوم، با تقویم کشورهای اسلامی (هجرت پیامبر) مطابقت دارد. مبدا تاریخ در کشورهای اسلامی ، هجرت حضرت محمد (ص) از مکه به مدینه، مصادف با ۱۶ جولا ی ۶۲۲ میلادی است و هجری قمری نامیده می شود. ممکن است این نقوش در مکان های مختلفی به چشم بخورند؛ اما بناها و آثار هنری منتخب این کتاب، بیانگر میراث هنری غنی جهان اسلام هستند. نقوش هندسی در سبک های بسیار متنوعی وجود داشته اند و تمایل استفاده از هر سبک خاص، به عوامل زمانی و مکانی وابسته بوده است. این کتاب نقوش بسیار متنوعی را به تصویر می کشد. به علاوه، نشان می دهد که چگونه نقوشی که در اولین نگاه بسیار متفاوت به نظر می آیند، اشتراک های ساختاری بسیاری دارند.
اکثر نقوش هندسی موجود در هنر اسلامی بر مبنای تکرار یک طرح ابداع وخلق شده اند و معمولا این نقش در داخل یک مربع یا یک شش ضلعی محدود می شود.اغلب نقوش هنگامی جلوه ی واقعی خود را به دست می آورند که تکرار شوند.
نقوش هندسی اسلامی برای هر کس پیامی دارند. عمقش بستگی به بصیرت آن شخص. از حداقل آرامش در سیر کردن در رنگ ها و تناسبات آرام بخش و متوازن آن ها برای بنده خدایی خسته از شلوغی شهر و مشغله، سیر و نگاهی که روح را می نوازد،
تا حکمت ها و رازهای الهی برای علمای باطن، تا کشف پیچیده ترین فرمول های ریاضی برای ریاضی دانان مدرن که حیرت می کنند از چنین فرمولهای پیچیده ریاضی در طراحی بنّایان و هنرمندان گمنام و ساده و بی امضا.
همانطور که اشاره کردیم الفباهای سنتی نیز چنین اند. لایه پس از لایه نماد و رمز و راز. عددی و تصویری.

هنر اسلامی یا هنرهای مسلمانان به بخشی از هنر اطلاق می‌شود که در جامعه مسلمانان و نه لزوماً توسط مسلمانان رواج داشته است. هرچند ممکن است این هنرها در مواردی با تعالیم و شریعت اسلام انطباق نداشته باشد ولی تأثیر فرهنگ اسلامی و منطقه‌ای در آن به‌خوبی نمایان است. هنر اسلامی یکی از دوران‌های شکوهمند تاریخ هنر و یکی از ارزشمندترین دستاوردهای بشری در عرصه هنری به‌شمار می‌آید و شامل انواع متنوعی از هنر همچون معماری، خوشنویسی، نقاشی، سرامیک و مانند آن‌ها می‌شود. هنر اسلامی هنری نیست که فقط به آیین اسلام ارتباط داشته باشد. اصطلاح «اسلامی» نه تنها به مذهب، بلکه به فرهنگ غنی و متنوع مردمانی که در سرزمین‌هایی که آیین اسلام در آن رواج دارد نیز اشاره می‌کند. هنر اسلامی غالباً عناصری سکولار را که توسط برخی از علمای اسلامی حرام شمرده نشده را نیز دربرمی‌گیرد همچنین به‌آن دسته از مفاهیم و موارد هنری که در درون جوامع اسلامی تحت تأثیر عوامل منطقه‌ای و فرهنگ بومی به وجود آمده است نیز هنر اسلامی گفته می‌شود.

ظهور هنر اسلامی از دل دین و دولت جدید به صورت تدریجی و گام به گام نبود، بلکه همچون ظهور خود دین اسلام و حکومت اسلامی، روندی پرشتاب و ناگهانی داشت. عمده آنچه بر شکل‌گیری و تزئین بناهای صدر اسلام تأثیر گذاشت ویژهٔ مسلمانان بود و این تأثیرات در خدمت اهدافی قرار گرفت که پیش از اسلام به‌آن شکل و صورت وجود نداشت.

هنر اسلامی برای گسترش خود از منابع بسیاری الهام گرفت: هنر رومی، هنر اولیه مسیحی، و هنر بیزانس در هنر و معماری اسلامی اولیه مؤثر بودند؛ نفوذهنر ساسانی از ایران پیش از اسلام، اهمیت بیشتری داشت؛ بعدها روش‌های و عناصر مختلفی از هنر آسیای مرکزی و هنر چین طی تاخت و تازهای چادرنشینان مغول اثر مهمی در نقاشی اسلامی، سفالگری، و منسوجات برجای گذاشت.

در میان آیات قرآن یا تعالیم شخص پیامبر اسلام به موارد کمی دربارهٔ هنر برمی‌خوریم. بازنمایی تصویری موجودات زنده در قرآن به‌صراحت منع نشده با این وجود بسیاری از مسلمانان ترسیم چهره‌ها و موجودات زنده را خطری به سوی بت‌پرستی به‌شمار می‌آوردند و گناه می‌دانستند؛ بنابراین هنر اسلامی اغلب بر خلق زیبایی با نقوش انتزاعی و استفاده از حروف، متمرکز بوده است. و به دلیل محدودیت نسبی سایر هنرها همچون نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی، و حتی گاهی، حرام شمردن آن‌ها مسلمانان به توسعه سبک‌های مختلف در زمینه‌هایی انتزاعی سوق داده شدند.

عمدهٔ مسلمانان تصویرگری چهره پیامبر اسلام را مردود می‌شمردند و حتی گاهی تصویرگری جانداران و انسان نیز مورد قبول بخشی از مسلمانان نبود.[۸] با این وجود همواره در سرزمین‌های اسلامی تصاویری از انسان و موجودات زنده دیگر نقش می‌شد و به مواردی از تصویرسازی چهره پیامبر نیز برمی‌خوریم. افزون بر منع تصویرسازی چهره پیامبر، مفهوم و تصویر ذهنی خداوند به صورتی که در آیین هندو و مسیحیت رایج است در اسلام مرسوم نبود.[۱۱] این همه به علاوه دلایل اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی و رقابت با تمدن‌های دیگر موجب شد تا هنرمندان و هنرپروران در سراسر سرزمین‌های اسلامی به اشکالی از هنرهای انتزاعی مانند خوشنویسی، نقوش هندسی یا اسلیمی و معماری توجه ویژه داشته باشند.

هنر اسلامی بسیار محدودتر از هنر مسیحی یا بودایی است که مشخصاً فرم‌هایی از هنر – اعم از مجسمه، نقاشی، موسیقی و یا رقص – را به کلیسا یامعابد می‌کشاند. ثروت عکاشه محقق برجسته مصری می‌نویسد: «نقاشی دینی در دوره‌های نخستین اسلامی، از آن استقبال و تشویقی که نزدبوداییان و مسیحیان معمول بود، بهره‌ای نداشت. مساجد از تصاویر دینی خالی بود و از نقاشی برای آموزش‌های دینی و پرورش اعتقادات مذهبی، تا پیش از سده ۸ ه‍. ق/۱۴ م استفاده نمی‌شد

در هنر اسلامی به عناصر تکرار شونده زیادی برمی‌خوریم مانند استفاده از طرح‌های هندسی و یا ترسیمی غیر واقع‌گرایانه از گل و گیاه که به اسلیمیمعروفند. نقوش اسلیمی در هنر اسلامی اغلب به عنوان نمادی از طبیعت بیکرانی به‌کار می‌رود که مخلوق خداست. هرچند این نظریه مورد قبول همگان نیست اما تعمد در عدم بازنمایی و تقلید دقیق طبیعت را معمولاً به‌عنوان نشانی از فروتنی هنرمندان دانسته‌اند که معتقد بودند ایجاد کمال تنها خاص خداوند است.

معماری

شاید یکی از مهم‌ترین نمودهای هنر اسلامی معماری باشد. به‌ویژه مساجد چهار ایوانه و ستون‌دار که معرف هنر معماری اسلامی است.[۱۹] این عمارت‌های باشکوه، می‌تواند تأثیر فرهنگ‌های متفاوت در درون تمدن اسلامی را نشان دهد. به عنوان مثال عناصر رومی ـ بیزانسی، در معماری شمال آفریقا و اسپانیای اسلامی، در کاخ الحمراء در گرانادا، یا در مسجد جامع قرطبه به خوبی قابل مشاهده است.

نقش گنبد در معماری اسلامی بسیار قابل توجه بوده و طی قرن‌ها گنبد در معماری اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. قدیمی‌ترین گنبد باقی مانده در تاریخ اسلام، بخشی از بنای تاریخی قبةالصخره متعلق به سال ۶۹۱ میلادی است. یکی دیگر از گنبدهای شاخص متعلق به بنای زیبای تاج محل متعلق به معماری هندی ـ ایرانی از سده ۱۷ میلادی است. در اواخر سده نوزدهم میلادی گنبدهای اسلامی با معماری غربی ادغام شد.

هنر اسلامی به ویژه معماری اسلامی بر پنج بایه مردم واری، خودبسندگی، پرهیز از بیهودگی، بهره‌گیری از پیمون (مدول) و نیارش و درون گرایی نهاده و بی شک هنرمندان مسلمان ایران بیش از از دیگران بدانها پای بند بوده‌اند.

خوشنویسی

خوشنویسی بارزترین هنر اسلامی است خوشنویسی را می‌توان شاخص‌ترین هنر در پهنه سرزمین‌های اسلامی دانست، و آن را به مثابه زبان هنری مشترک برای تمامی مسلمانان تلقی کرد. هنر خوشنویسی همواره برای مسلمانان اهمیتی خاص داشته‌است، زیرا در اصل، آن را هنر تجسم کلام وحی می‌دانسته‌اند. در سرزمین‌های اسلامی خط زیبا را نه فقط در نگارش قرآن، بلکه در اغلب هنرها به‌کار می‌بردند.

در هنر اسلامی تزئینات خطی و خوشنویسی در همه جا به چشم می‌خورد در کتیبههای دیوارها و گنبدهای بناهای مختلف مذهبی و غیر مذهبی، منبرها، سکهها،سفالینهها، ظروف فلزی، سلاحها، لباسها و منسوجات، نسخه‌های خطی اسناد و کتاب‌ها و قطعات هنری تذهیب شده و درهمه جا از خط به عنوان عاملی تزئینی بهره گرفته‌اند.

در ابتدا از خط کوفی برای کتابت استفاده می‌شد. بعدها برای کاربردهای گوناگون نیاز به خطوط دیگری به وجود آمد که به اقلام ششگانه معروف شد. ابن مقله در قرن سوم و ابن بواب در قرن چهارم این اقلام خوشنویسی را قاعده مند و زیبا کردند. اقلام ششگانه عبارتند از: نسخ، ثلث، محقق، ریحان، توقیع و رقاع. میرعلی تبریزی در قرن هشتم بر اساس خطوطی که از پیش وجود داشت داشت، نستعلیق را به وجود آورد که ذوق ایرانی به خوبی در آن پیداست و به عروس خطوط اسلامی شهرت دارد.

نقاشی

هنر نگارگری یا نقاشی هرگز آنگونه که در هنر مسیحیان یا بودائیان مورد احترام بوده در سرزمین‌های اسلامی مورد توجه قرار نگرفته است. به‌نظر می‌رسد که اسلام در دوران‌های اولیه تاریخ خود، هنر نقاشی را به دیده خصومت می‌نگریسته است. چرا که در آن زمان هنرهای زیبا با اعتقادات و مراسم مذهبی مشرکین آمیختگی داشت. نقّاشی و مجسمه‌سازی مظهری از شرک بود که اسلام مأموریت دفع و انهدام آن را داشت.

با ظهوراسلام و طی حکومت امویان و عباسیان نمونه‌های نادری از نقاشی مشاهده می‌شود حتی در دوران سلسله‌های ایرانی سامانیان، غزنویان و آل بویه نیز عمده آثار به دست آمده شامل مصورسازی کتاب‌ها می‌باشد و کمتر شامل نقاشی دیواری کاخ‌هاست.

نقاشی اسلامی، به‌ویژه در سده‌های اولیه، وسیله‌ای بیان مستقلی نبود بلکه به‌نوعی مکمل ادبیات به‌حساب می‌آمد. اولین آثار نقاشی اسلامی، حاصل تلاش نقاشان، در کار مصور ساختن بعضی از متون ادبی است. آنان محتوای آثار خود را از متن این کتب می‌گرفتند و بسته به ذوق خود، آن را در قالب اشکال زیبا ارائه می‌کردند. به‌طور کلی موضوع نقاشی اسلامی عبارت است از تصویرسازی کتاب‌های معتبر ادبی و مذهبی. همچنین، عنوان می‌شود که مسلمین در حین ترجمهٔ آثار یونانی و بیزانسی تصاویر این کتب را نیز کپی برداری کرده‌اند.

اما به‌تدریج نقاشی در سرزمین‌های اسلامی اهمیت یافت. با سقوط خلافت عباسی طی دوره ایلخانی هنرهای کتاب‌سازی و نقاشی رشد شگرفی کرد. تأثیر هنر چینی و نقاشی‌های آسیای شرقی و مرکزی در این دوران مشهود است. سنت نقاشی ایلخانی در دوره‌های خلافت فاطمی در مصر و تیموریان در ایران، عثمانیها درترکیه و گورکانیان در هند پی گرفته شد. هنر نقاشی اسلامی در دوره صفوی به اوج رسید و در دوران زند و قاجار رنگ و بویی تازه یافت.

شعر اسلامی

شعر اسلامی از وجوه برجسته هنری در فرهنگ اسلامی به‌شمار می‌آید که در سه زبان عربی، فارسی و ترکی به اوج رونق خود رسیده است. دو زبان مهم دیگر در شعر اسلامی، زبان اردو و بنگالیهستند.

موسیقی

موسیقی اسلامی به معنی آواز یا اجرای موسیقی در عرصه عمومی یا محافل خصوصی در مناطق مختلف مسلمان‌نشین است که شامل کشورهای عربی در منطقه مرکزی جهان اسلام و خاور میانه، شمال آفریقا، ایران، آسیای مرکزی و جنوب آسیا می‌شود. از آنجایی که اسلام شامل چندین مذهب، قوم و ملیت است سبک‌های موسیقایی مختلف بومی در مناطق مختلف شکل گرفته است. برخی از نظریه‌پردازان اسلامی موسیقی را «غنا» دانسته و آن را حرام شمرده‌اند اما برخی دیگر این نکته را شامل فقط برخی از انواع موسیقی می‌دانند. اغلب علمای شیعه آوازخوانی انفرادی زنان را حرام می‌دانند. در مورد رقص به‌ویژه رقص بانوان نیز نظر غالب علما بر حرمت داشتن آن است. با این وجود گزارش‌هایی از رقص و آواز بانوان از سده‌های اولیه اسلامی تا کنون در کلیه جوامع اسلامی موجود است.

قالی‌بافی و منسوجات

قالی‌بافی و منسوجات از هنرهای دستی و سنتی مهم در کشورهای اسلامی به ویژه در ایران و آسیای مرکزی است که شهرتی جهانی دارد. یکی از آثار برجسته قالیبافی ‘قالی اردبیل است. قالی اردبیل یک جفت قالی ایرانی معروف است که در آرامگاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی یافت شده است. این قالی از نظر طرح و بافت یکی از نفیس‌ترین و مشهورترین قالی‌های جهان است و هسته مرکزی گروه قالی‌های تر


دانلود مستقیم فایل