‏هاى

دریافت تحقیق هدف هاى سياست خاورميانه اى امريكا | 17380 alis

تحقیق, , هدف, هاى, سياست, خاورميانه, اى, امريكا

هدف هاى سياست خاورميانه اى امريكا
برخى معتقدند كه سياست خاورميانه اى امريكا اساساً تحميل هژمونى خود بر منطقه و دستيابى به ثروت نفت و منابع غنى آن مى باشد. از نگاه سياست گذارى كلان بين المللى، مساله اصلى خاورميانه بر پايه ارزشمدارى طلاى سياه استوار است. از زمان جنگ جهانى اول كه دنيا به سوى اقتصاد مبتنى بر نفت حركت كرد خاورميانه در تحول سياست جهانى نقش محورى يافت. بعد از جنگ جهانى دوم، امريكا جانشين بريتانيا و فرانسه در منطقه خاورميانه گرديد. در اين تحول نقش فرانسه كمرنگ شد، اما به بريتانيا نقش جديد (استعمار پير) شريك كوچك تر داده شد. در اين چارچوب امريكا سيستمى را كه بريتانيا براى اداره كشورهاى نفت خيز عربى طراحى نموده بود از اين كشور تحويل گرفت. روح اين سيستم به طور خلاصه آن است كه كشورهاى نفت خيز منطقه خاورميانه مى بايست در ظاهر توسط دولت هاى ملى اداره شوند، اما در باطن قدرت در اختيار امريكا باشد كه اين كشورها از طرف هاى صاحب قدرت، ايالات متحده تبعيت نمايند.
امريكا بر اين نكته اصرار مى ورزد كه هر قدر هم كه امور به منطقه محول مى شود كشورهاى منطقه خاورميانه نبايد به سوى استقلال ملى كشيده شوند؛ بلكه بايد همچنان تحت سيطره امريكا باقى بمانند. در اجراى اين كار، اگر به دهه ۵۰ باز گرديم در مى يابيم كه شيوه رفتارى امريكا براى تسلط بر منابع ذخيره نفت خاورميانه به شكل «ژاندارم» در منطقه تكيه داشت. تركيه و ايران (دوران شاه پهلوى دوم) اين نقش را داشتند و اسراييل از ۱۹۶۷ به اين مجموعه پيوست، گرچه خيلى پيشتر از اين تاريخ نيز به اين مجموعه پيوسته بود كه پس از سرنگونى شاه (توسط مردم و روى كارآمدن حكومت مردمى برخاسته از بطن مردم) نقش اسراييل بيشتر نمايان شد.
با آغاز زمامدارى ريچارد نيكسون در سال ۱۹۶۹ و نقش فعالى كه هنرى كيسينجر نخست به عنوان مشاور امنيت ملى و سپس در سمت وزير امور خارجه در سياست خارجى ايالات متحده بازى كرد، ژاندارم هاى محلى آماده براى هر گونه دخالت امريكا در منطقه خاورميانه تعيين شدند، مانند ايران زمان شاه، تركيه، اسراييل و پاكستان نقش ژاندارم را بازى كردند، كه فرماندهى ژاندارم ها در

 

دانلود تحقیق هدف هاى سياست خاورميانه اى امريكا

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق انگيزه هاى مخالفت با حكومت علوى | 20061 alis

تحقیق, انگيزه, هاى, مخالفت, با, حكومت, علوى

انگيزه هاى مخالفت با حكومت علوى
نبى اللّه ابراهيم زاده آملى
مقدمه
امام على بن ابى طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشينى منصوص از رسول گرامى اسلام(ص)، پس از كشته شدن خليفه سوم، در تاريخ بيست و پنجم ذى حجه سى و پنج هجرى (ششصد و چهل و چهار ميلادى)[1]، با همه استنكافش از پذيرفتن حكومت و خلافت، با اقبال عمومى و اصرار آنان براى پذيرش منصب حكومت ظاهرى، مواجه شد، و با بيعت آنان و در رأس همه، بيعت اصحاب پيامبر از مهاجران و انصار، عملاً متصدى امر حكومت و خلافت بر مسلمانان گرديد.
در باره حكومت ظاهرى امام على(ع) و به تعبير ديگر، حكومت علوى، چند مسأله از مسلّمات تاريخى است.
نخست اينكه امام(ع) در فضاى كاملاً آزاد سياسى ـ اجتماعى و با اقبال عمومى و اشتياق توده هاى مردم مسلمان و بيعت از روى ميل و اختيار آنان، به حكومت رسيد؛ چون، مردم پس از پشت سر گذاشتن دوران سخت و تلخ حكومت پيشينيان و انواع تبعيضها، بى عدالتيها و فساد و تباهى، به اين نتيجه رسيدند كه تنها راه نجاتشان از آن اوضاع نابسامان و جوّ تبعيض آميز و ستم آلود، پايان دادن به دوران حكومت خليفه پيشين و تعيين خليفه جديد است، لذا پس از وى، به در خانه وصى و جانشين بحق پيامبر(ص) حضرت على(ع) روى آوردند و دست بيعت به سويش گشودند و به طور جدى، خواهان حكومت علوى بودند و در برابر عدم پذيرش امام(ع) اصرار ورزيده و آن حضرت را بر اجابت درخواست خود در تنگنا قرار دادند. امام(ع) در اين باره فرموده است:
«ازدحام فراوانى كه مانند يالهاى كفتار بود [به هم فشرده و انبوه] مرا به قبول خلافت وا داشت. آنان، از هر طرف، مرا احاطه كردند [و] چيزى نمانده بود كه دو نور چشمم زير پا له شوند! آن چنان جمعيت به پهلوهايم فشار آورد كه سخت مرا به رنج انداخت و ردايم از دو سو پاره شد! مردم همانند گوسفندانى [گرگ زده كه دور تا دور چوپان جمع شوند مرا در ميان گرفتند.[2]
مانند شترهاى ماده اى كه به فرزندان خود روى آورند، به سوى من روى آورديد و مى گفتيد: «بيعت! بيعت!». من، دستم را بستم و شما آن را مى گشوديد. من، آن را از شما برمى گرفتم و شما به سوى خود مى كشيديد.»[3]
طبرى نيز نقل مى كند كه امام على(ع) در برابر اصرار مردم بر بيعت، فرمود: «اين كار ـ بيعت ـ را نكنيد. اگر من، وزير و همكار امام مسلمانان باشم، بهتر از اين است كه امير و حاكم بر مسلمانان باشم.»، اما آنان گفتند: «به خدا سوگند! ما، تو را رها نمى كنيم تا اين كه با تو بيعت كنيم.»[4]
دوم اينكه امام(ع) پيش از اين، براى رسيدن به امامت و حكومت ظاهرى و زعامت سياسى ـ كه آن را حق مسلّم خود مى دانست ـ از هر گونه تلاش و اقدام ممكن، خوددارى نورزيد، اما پس از قتل عثمان، با وجود اقبال عمومى و اصرارشان براى حكومت و زعامت سياسى، از پذيرش آن ابا ورزيد. راز اين اكراه و امتناع چيست؟
راز اين امتناع، براى پژوهندگانى كه از اوضاع آن مقطع زمانى آگاهى دارند و از روحيات و ويژگيهاى شخصيتى امام على(ع) نيز شناختى، هر چند اجمالى، دارند، روشن است؛ زيرا، منصب خلافت و حكومت ظاهرى براى آن حضرت، يك هدف و يك ارزش اصيل نبود تا آن را به هر قيمتى كه شده و در هر شرايط سياسى و اجتماعى بپذيرد و از پذيرفتنش نيز خوشحال شود، بلكه حكومت، براى آن بزرگ پيشواى دينى و برترين اسوه كمالات انسانى و الهى، چنان كه خودش بارها بار فرمود[5]، وسيله اى براى پياده كرده احكام نورانى اسلام ناب محمدى(ص) و نشر و تبليغ فرهنگ غنى قرآنى و بسط عدالت همه جانبه سياسى و اجتماعى و اقتصادى و رفع تبعيض و ستم از جامعه اسلامى بود.
امام(ع) با ارزيابى اوضاع موجود و ملاحظه دگرگونيهايى كه در جامعه به وقوع پيوسته و ضد ارزشها، جايگزين ارزشها شده و مردم، از فرهنگ اصيل اسلام ناب محمدى و احكام قرآنى فاصله گرفته بودند، به خوبى مى دانست كه حكومت كردن بر چنين جامعه اى و سامان دادن اوضاع نابه سامان اجتماعى و دفع تبعيض و فساد و بى عدالتى ها و باز گرداندن اوضاع به وضعيت دوران پيامبر(ص) كارى بس دشوار و بلكه محال است، بنابراين، از پذيرش حكومت خوددارى مى كرد.
دشوارى تغيير اوضاع، از آنجا ناشى مى شد كه از يك سو، عموم مردم، با فضاى آلوده و وارونه دوران حكومتهاى پيشين، بويژه دوران عثمان، خو گرفته بودند و آماده پذيرش احكام اسلام ناب و رعايت اصول ارزشى و عدالت اجتماعى و اقتصادى نبودند و از سوى ديگر، كارگزاران نظام حكومتى ـ كه همگى، به جا مانده از دوران حكومت عثمان و يا خلفاى پيش از او بودند و بسيارى از آنان، اگر نگوييم همه آنان، دستشان در اخذ و مصرف بيت المال، به نحو دلخواه، باز بود و در اين زمينه، فعال مايشاء بودند، به هيچ قيمتى حاضر نبودند از شغلها و پستهاى آب و نان دار خود دست بكشند و مطيع امام(ع) ـ كه تنها به ارزشها فكر مى كرد ـ گردند.
اين، واقعيتى است كه در بسيارى از سخنان امام(ع) به آن تصريح شده است:

 

دانلود تحقیق انگيزه هاى مخالفت با حكومت علوى

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق آشنايى با انديشه ‏هاى سياسى پيامبر اسلام (ص) | 20092 alis

تحقیق, آشنايى, با, انديشه, ‏هاى, سياسى, پيامبر, اسلام, (ص)

موضوع :
آشنايى با انديشه‏هاى سياسى پيامبر اسلام (ص)
تشريح رهبرى سياسى پيامبر اعظم(ص(

باسمه تعالى
»السلام عليكم يا اهل بين النبوه«
مقدمه:
حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه اهل بيت )ع( را وسيله نجات انسان از گرداب حيوانيت به جايگاه والاى خويش قرار داده و محبت اهل بيت )ع( را شرط قبولى طاعات و عبادات قرار داده است.
در وضعيت اسف بار كنونى كه انسانيت انسان، مورد تجاور و تهاجم آفت‏هاى گوناگون قرار گرفته است، يگانه كشتى نجات انسان ، همانا اين چهارده نور مقدس اند كه با خوشه چينى در مكتب اين بزرگواران مى‏توان به نجات از اين ورطه اميدار بود.
مكتب اسلام از انقلابى‏ترين مكاتب اجتماعى و سياسى تاريخ بشريت است كه امر هدايت انسان را براساس آموزش و ارائه الگو بر عهده دارد. هدف اين مكتب مقدس خوشبختى و سعادت بشر به معنى عام و سازندگى در همه ابعاد وجودى اوست.
بررسى تاريخ حيات اسلام و مشى و سيره اولياى آن به خصوص اشرف مخلوقات و سرور كائنات حضرت محمد مصطفى )ص) نشان دهنده اين امر است كه خداوند فيض و عنايت خود را از طريق اين مذهب بر مردم تمام كرده و نعمت خود را بر بشريت اتمام نموده است، اين كه خداوند راضى شده است اسلام دين همه مردم و همه عصرها باشد و بشريت در همه امور تابعيت آن را بپذيرند، خود حاكى از جامعيت اين مكتب و وجود و عمق و دامنه لايتناهى آن است. تحليل و بررسى آنچه را كه در اين مكتب الهى وجود دارد، كارى است بس عظيم و امرى است فوق العاده مهم. نيروى عظيم و اجتماعى خبره لازم است، تا بتوانند همه جوانب و ابعاد آن را مورد بررسى قرار دهند. صاحبنظرانى آگاه و تحليل گر لازم است تا بتوانند همه جوانب و ابعاد آن را مورد بررسى قرار دهند. صاحبنظرانى آگاه و تحليل گر لازم است تا بتوانند همه مشى‏ها، رفتارها، تعليمات، القاآت، روابط و برخوردها، تصميم‏گيرى‏ها و عملكردهاى اسلام و رهبران را مورد تجزيه و تحليل قرار دهند و بر اساس آن راه و رسم اسلام و نوع موضعگيرى‏ها را در برابر مسائل و حوادث اعلام دارند. بديهى است بحث و سيره نبوى بحثى بسيار گسترده است و اگر كسى بخواهد كتابى در اين باب بنگارد چند مجلّد قطور خواهد شد، چنانكه فيلسوف و انديشمند معاصر استاد شهيد مرتضى مطهرى در كتاب سيرى در سيره نبوى مى‏فرمايند: چند سال پيش به اين فكر افتادم كه در زمينه سيره حضرت رسول اللَّه(ص) كتابى بنويسم، كار خود را با فراهم نمودن مقدار زيادى يادداشت آغاز كردم، هر چه جلوتر رفتم، ديدم مثل اين است كه دارم وارد دريايی مى‏شوم كه به تدريج عميق‏تر و وسيع‏تر مى‏شود، البته صرف نظر نكردم و مى‏دانم كه من نمى‏توانم ادعا كنم كه مى‏توانم سيره پيغمبر الهى را بنويسم ولى (( ما لا يدرك طه لا يترك كله )) بالاخره تصميم گرفتم به حول و قوه الهى روزى چيزى در اين زمينه بنويسم تا بعد آيندگان بيايند بهتر و كاملترش را بنويسند، به همين جهت بهتر آن ديدم كه نام اين كتاب را سيرى در سيره نبوى بگذارم. يكى از منابع ارزشمند شناخت از نظر اسلام مشى و سيره اولياء و پيشوايان اسلام از شخص نبى اكرم (ص) تا ائمه اطهار (ع) و به عبادت ديگر سيره معصومين است. گفته‏ها، خطبه‏ها و كلامشان به جاى خود، شخصيت وجودى شان، يعنى سيره و روش شان و متد عملكرد آنان منبع اى است براى شناخت آنها، سيره پيغمبر براى ما يك منبع الهام است. با سيره ائمه معصومين هيچ فرق نمى‏كند. اينكه سيره پيغمبر يعنى چه و به چه شكل براى ما يك منبع شناخت است. توضيح خواهيم داد. گفتيم يكى از منابع غنى شناخت كه يك نفر مسلمان بايد ديد و بينش خود را از ان راه اصلاح و تكميل بكند، سيره وجود مقدس پيامبر اكرم (ص) است. اما قبل از هر چيز لازم و ضرورى است كه معنى ((سيره)) و ((سنت)) را بدانيم. سنت كلام و نقلى است با اسناد شامل قول يا فعل يا تقرير معصوم، يا حقيقت وجودى و زندگانى پر ثمر و ((سيره)) ، در زبان عربى از ماده ((سِيْر)) است. ((سير)) يعنى حركت و راه رفتن. ((سيره)) يعنى نوع راه رفتن. سيره بر وزن فِعْلَهَ است و فعلة در زبان عربى دلالت بر نوع مى‏كند. مثلاً جَلْسَه يعنى نشستن، جِلْسَه يعنى سبك و نوع نشستن و اين نكته دقيقى است. سير يعنى رفتن، رفتار ولى سيره يعنى نوع و سبك رفتار. آنچه مسلم است شناخت سبك رفتار پيغمبر است. آنها كه سيره نوشته‏اند، رفتار پيغمبر را نوشته‏اند. در حالى كه سبك پيغمبر در رفتار، اسلوب رفتار پيغمبر و متد و روش عملكرد پيغمبر مد نظر ماست.
سيره پيغمبر يعنى سبک پيغمبرى، متدى كه پيغمبر در عمل و در روش براى مقاصد خودش به كار مى‏برد. مى‏دانيم در فقه شيعى مبناى فقهى يعنى ادله‏اى كه از آنها احكام دين را استنباط مى‏كنيم كه اين چهار دليل عبارتند از: قرآن، سنت، اجماع، عقل . بحث ما در مقاصد پيغمبر نيست. بحث ما در سبك پيغمبر است، در روشى كه پيغمبر براى هدف و مقصد خودش به كار مى‏برد است. مثلاً پيغمبر تبليغ مى‏كرد، روش تبليعى و شگرد آن چه روشى بوده است؟ سبک تبليغى پيغمبر چه سبكى بود، پيغمبر در همان حال كه مبلغ بود و اسلام را تبليغ مى‏كرد، يك رهبر سياسى براى جامعه خودش بود. از وقتى كه آمد به مدينه، جامعه تشكيل داد، حكومت تشكيل داد و خودش رهبر جامعه بود. سبك و متد رهبرى و مديريت پيغمبر در جامعه چه متدى بود؟ پيغمبر در همان حال قاضى بود و ميان مردم قضاوت مى‏كرد. سبك قضاوتش چه سبكى بود؟ پيغمبر مثل همه مردم ديگر زندگى خانوادگى و اجتماعى داشت، زنان و فرزندان متعدد داشت. سبك پيامبر در زن دارى، زندگى زناشويى، برخورد با كودكان چگونه بوده است؟ سبك پيغمبر در معاشرت با اصحاب چگونه بوده است؟ سبك پيغمبر و روش آن حضرت در رفتار با دشمنان چه بوده؟ سبك رفتار پيامبر در نماز، اخلاق، سياست و ده‏ها سبك ديگر كه هر كدام از اين سبك‏ها مى‏تواند روشنگر راه و هدايت جامعه بشرى باشند چه بوده است؟
امسال از سوى رهبر فرزانه انقلاب، سال پيامبر اعظم (ص) نام گرفت. پيامبرى كه پيام آور مهربانى، رحمت، وحدت، عزت، كرامت اخلاقى و پيشرفت براى آدميان بود. پيامبرى كه به علم و دانش اهتمام مى‏ورزيد.

 

دانلود تحقیق آشنايى با انديشه ‏هاى سياسى پيامبر اسلام (ص)

دریــــافت فایـــل

بررسی و دانلود تحقیق هدف هاى سياست خاورميانه اى امريكا

بررسی و دانلود تحقیق هدف هاى سياست خاورميانه اى امريكا دارای نکات کلیدی تحقیق, , هدف, هاى, سياست, خاورميانه, اى, امريكا

هدف هاى سياست خاورميانه اى امريكا
برخى معتقدند كه سياست خاورميانه اى امريكا اساساً تحميل هژمونى خود بر منطقه و دستيابى به ثروت نفت و منابع غنى آن مى باشد. از نگاه سياست گذارى كلان بين المللى، مساله اصلى خاورميانه بر پايه ارزشمدارى طلاى سياه استوار است. از زمان جنگ جهانى اول كه دنيا به سوى اقتصاد مبتنى بر نفت حركت كرد خاورميانه در تحول سياست جهانى نقش محورى يافت. بعد از جنگ جهانى دوم، امريكا جانشين بريتانيا و فرانسه در منطقه خاورميانه گرديد. در اين تحول نقش فرانسه كمرنگ شد، اما به بريتانيا نقش جديد (استعمار پير) شريك كوچك تر داده شد. در اين چارچوب امريكا سيستمى را كه بريتانيا براى اداره كشورهاى نفت خيز عربى طراحى نموده بود از اين كشور تحويل گرفت. روح اين سيستم به طور خلاصه آن است كه كشورهاى نفت خيز منطقه خاورميانه مى بايست در ظاهر توسط دولت هاى ملى اداره شوند، اما در باطن قدرت در اختيار امريكا باشد كه اين كشورها از طرف هاى صاحب قدرت، ايالات متحده تبعيت نمايند.
امريكا بر اين نكته اصرار مى ورزد كه هر قدر هم كه امور به منطقه محول مى شود كشورهاى منطقه خاورميانه نبايد به سوى استقلال ملى كشيده شوند؛ بلكه بايد همچنان تحت سيطره امريكا باقى بمانند. در اجراى اين كار، اگر به دهه ۵۰ باز گرديم در مى يابيم كه شيوه رفتارى امريكا براى تسلط بر منابع ذخيره نفت خاورميانه به شكل «ژاندارم» در منطقه تكيه داشت. تركيه و ايران (دوران شاه پهلوى دوم) اين نقش را داشتند و اسراييل از ۱۹۶۷ به اين مجموعه پيوست، گرچه خيلى پيشتر از اين تاريخ نيز به اين مجموعه پيوسته بود كه پس از سرنگونى شاه (توسط مردم و روى كارآمدن حكومت مردمى برخاسته از بطن مردم) نقش اسراييل بيشتر نمايان شد.
با آغاز زمامدارى ريچارد نيكسون در سال ۱۹۶۹ و نقش فعالى كه هنرى كيسينجر نخست به عنوان مشاور امنيت ملى و سپس در سمت وزير امور خارجه در سياست خارجى ايالات متحده بازى كرد، ژاندارم هاى محلى آماده براى هر گونه دخالت امريكا در منطقه خاورميانه تعيين شدند، مانند ايران زمان شاه، تركيه، اسراييل و پاكستان نقش ژاندارم را بازى كردند، كه فرماندهى ژاندارم ها در


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق انگيزه هاى مخالفت با حكومت علوى

بررسی و دانلود تحقیق انگيزه هاى مخالفت با حكومت علوى دارای نکات کلیدی تحقیق, انگيزه, هاى, مخالفت, با, حكومت, علوى

انگيزه هاى مخالفت با حكومت علوى
نبى اللّه ابراهيم زاده آملى
مقدمه
امام على بن ابى طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشينى منصوص از رسول گرامى اسلام(ص)، پس از كشته شدن خليفه سوم، در تاريخ بيست و پنجم ذى حجه سى و پنج هجرى (ششصد و چهل و چهار ميلادى)[1]، با همه استنكافش از پذيرفتن حكومت و خلافت، با اقبال عمومى و اصرار آنان براى پذيرش منصب حكومت ظاهرى، مواجه شد، و با بيعت آنان و در رأس همه، بيعت اصحاب پيامبر از مهاجران و انصار، عملاً متصدى امر حكومت و خلافت بر مسلمانان گرديد.
در باره حكومت ظاهرى امام على(ع) و به تعبير ديگر، حكومت علوى، چند مسأله از مسلّمات تاريخى است.
نخست اينكه امام(ع) در فضاى كاملاً آزاد سياسى ـ اجتماعى و با اقبال عمومى و اشتياق توده هاى مردم مسلمان و بيعت از روى ميل و اختيار آنان، به حكومت رسيد؛ چون، مردم پس از پشت سر گذاشتن دوران سخت و تلخ حكومت پيشينيان و انواع تبعيضها، بى عدالتيها و فساد و تباهى، به اين نتيجه رسيدند كه تنها راه نجاتشان از آن اوضاع نابسامان و جوّ تبعيض آميز و ستم آلود، پايان دادن به دوران حكومت خليفه پيشين و تعيين خليفه جديد است، لذا پس از وى، به در خانه وصى و جانشين بحق پيامبر(ص) حضرت على(ع) روى آوردند و دست بيعت به سويش گشودند و به طور جدى، خواهان حكومت علوى بودند و در برابر عدم پذيرش امام(ع) اصرار ورزيده و آن حضرت را بر اجابت درخواست خود در تنگنا قرار دادند. امام(ع) در اين باره فرموده است:
«ازدحام فراوانى كه مانند يالهاى كفتار بود [به هم فشرده و انبوه] مرا به قبول خلافت وا داشت. آنان، از هر طرف، مرا احاطه كردند [و] چيزى نمانده بود كه دو نور چشمم زير پا له شوند! آن چنان جمعيت به پهلوهايم فشار آورد كه سخت مرا به رنج انداخت و ردايم از دو سو پاره شد! مردم همانند گوسفندانى [گرگ زده كه دور تا دور چوپان جمع شوند مرا در ميان گرفتند.[2]
مانند شترهاى ماده اى كه به فرزندان خود روى آورند، به سوى من روى آورديد و مى گفتيد: «بيعت! بيعت!». من، دستم را بستم و شما آن را مى گشوديد. من، آن را از شما برمى گرفتم و شما به سوى خود مى كشيديد.»[3]
طبرى نيز نقل مى كند كه امام على(ع) در برابر اصرار مردم بر بيعت، فرمود: «اين كار ـ بيعت ـ را نكنيد. اگر من، وزير و همكار امام مسلمانان باشم، بهتر از اين است كه امير و حاكم بر مسلمانان باشم.»، اما آنان گفتند: «به خدا سوگند! ما، تو را رها نمى كنيم تا اين كه با تو بيعت كنيم.»[4]
دوم اينكه امام(ع) پيش از اين، براى رسيدن به امامت و حكومت ظاهرى و زعامت سياسى ـ كه آن را حق مسلّم خود مى دانست ـ از هر گونه تلاش و اقدام ممكن، خوددارى نورزيد، اما پس از قتل عثمان، با وجود اقبال عمومى و اصرارشان براى حكومت و زعامت سياسى، از پذيرش آن ابا ورزيد. راز اين اكراه و امتناع چيست؟
راز اين امتناع، براى پژوهندگانى كه از اوضاع آن مقطع زمانى آگاهى دارند و از روحيات و ويژگيهاى شخصيتى امام على(ع) نيز شناختى، هر چند اجمالى، دارند، روشن است؛ زيرا، منصب خلافت و حكومت ظاهرى براى آن حضرت، يك هدف و يك ارزش اصيل نبود تا آن را به هر قيمتى كه شده و در هر شرايط سياسى و اجتماعى بپذيرد و از پذيرفتنش نيز خوشحال شود، بلكه حكومت، براى آن بزرگ پيشواى دينى و برترين اسوه كمالات انسانى و الهى، چنان كه خودش بارها بار فرمود[5]، وسيله اى براى پياده كرده احكام نورانى اسلام ناب محمدى(ص) و نشر و تبليغ فرهنگ غنى قرآنى و بسط عدالت همه جانبه سياسى و اجتماعى و اقتصادى و رفع تبعيض و ستم از جامعه اسلامى بود.
امام(ع) با ارزيابى اوضاع موجود و ملاحظه دگرگونيهايى كه در جامعه به وقوع پيوسته و ضد ارزشها، جايگزين ارزشها شده و مردم، از فرهنگ اصيل اسلام ناب محمدى و احكام قرآنى فاصله گرفته بودند، به خوبى مى دانست كه حكومت كردن بر چنين جامعه اى و سامان دادن اوضاع نابه سامان اجتماعى و دفع تبعيض و فساد و بى عدالتى ها و باز گرداندن اوضاع به وضعيت دوران پيامبر(ص) كارى بس دشوار و بلكه محال است، بنابراين، از پذيرش حكومت خوددارى مى كرد.
دشوارى تغيير اوضاع، از آنجا ناشى مى شد كه از يك سو، عموم مردم، با فضاى آلوده و وارونه دوران حكومتهاى پيشين، بويژه دوران عثمان، خو گرفته بودند و آماده پذيرش احكام اسلام ناب و رعايت اصول ارزشى و عدالت اجتماعى و اقتصادى نبودند و از سوى ديگر، كارگزاران نظام حكومتى ـ كه همگى، به جا مانده از دوران حكومت عثمان و يا خلفاى پيش از او بودند و بسيارى از آنان، اگر نگوييم همه آنان، دستشان در اخذ و مصرف بيت المال، به نحو دلخواه، باز بود و در اين زمينه، فعال مايشاء بودند، به هيچ قيمتى حاضر نبودند از شغلها و پستهاى آب و نان دار خود دست بكشند و مطيع امام(ع) ـ كه تنها به ارزشها فكر مى كرد ـ گردند.
اين، واقعيتى است كه در بسيارى از سخنان امام(ع) به آن تصريح شده است:


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق آشنايى با انديشه ‏هاى سياسى پيامبر اسلام (ص)

بررسی و دانلود تحقیق آشنايى با انديشه ‏هاى سياسى پيامبر اسلام (ص) دارای نکات کلیدی تحقیق, آشنايى, با, انديشه, ‏هاى, سياسى, پيامبر, اسلام, (ص)

موضوع :
آشنايى با انديشه‏هاى سياسى پيامبر اسلام (ص)
تشريح رهبرى سياسى پيامبر اعظم(ص(

باسمه تعالى
»السلام عليكم يا اهل بين النبوه«
مقدمه:
حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه اهل بيت )ع( را وسيله نجات انسان از گرداب حيوانيت به جايگاه والاى خويش قرار داده و محبت اهل بيت )ع( را شرط قبولى طاعات و عبادات قرار داده است.
در وضعيت اسف بار كنونى كه انسانيت انسان، مورد تجاور و تهاجم آفت‏هاى گوناگون قرار گرفته است، يگانه كشتى نجات انسان ، همانا اين چهارده نور مقدس اند كه با خوشه چينى در مكتب اين بزرگواران مى‏توان به نجات از اين ورطه اميدار بود.
مكتب اسلام از انقلابى‏ترين مكاتب اجتماعى و سياسى تاريخ بشريت است كه امر هدايت انسان را براساس آموزش و ارائه الگو بر عهده دارد. هدف اين مكتب مقدس خوشبختى و سعادت بشر به معنى عام و سازندگى در همه ابعاد وجودى اوست.
بررسى تاريخ حيات اسلام و مشى و سيره اولياى آن به خصوص اشرف مخلوقات و سرور كائنات حضرت محمد مصطفى )ص) نشان دهنده اين امر است كه خداوند فيض و عنايت خود را از طريق اين مذهب بر مردم تمام كرده و نعمت خود را بر بشريت اتمام نموده است، اين كه خداوند راضى شده است اسلام دين همه مردم و همه عصرها باشد و بشريت در همه امور تابعيت آن را بپذيرند، خود حاكى از جامعيت اين مكتب و وجود و عمق و دامنه لايتناهى آن است. تحليل و بررسى آنچه را كه در اين مكتب الهى وجود دارد، كارى است بس عظيم و امرى است فوق العاده مهم. نيروى عظيم و اجتماعى خبره لازم است، تا بتوانند همه جوانب و ابعاد آن را مورد بررسى قرار دهند. صاحبنظرانى آگاه و تحليل گر لازم است تا بتوانند همه جوانب و ابعاد آن را مورد بررسى قرار دهند. صاحبنظرانى آگاه و تحليل گر لازم است تا بتوانند همه مشى‏ها، رفتارها، تعليمات، القاآت، روابط و برخوردها، تصميم‏گيرى‏ها و عملكردهاى اسلام و رهبران را مورد تجزيه و تحليل قرار دهند و بر اساس آن راه و رسم اسلام و نوع موضعگيرى‏ها را در برابر مسائل و حوادث اعلام دارند. بديهى است بحث و سيره نبوى بحثى بسيار گسترده است و اگر كسى بخواهد كتابى در اين باب بنگارد چند مجلّد قطور خواهد شد، چنانكه فيلسوف و انديشمند معاصر استاد شهيد مرتضى مطهرى در كتاب سيرى در سيره نبوى مى‏فرمايند: چند سال پيش به اين فكر افتادم كه در زمينه سيره حضرت رسول اللَّه(ص) كتابى بنويسم، كار خود را با فراهم نمودن مقدار زيادى يادداشت آغاز كردم، هر چه جلوتر رفتم، ديدم مثل اين است كه دارم وارد دريايی مى‏شوم كه به تدريج عميق‏تر و وسيع‏تر مى‏شود، البته صرف نظر نكردم و مى‏دانم كه من نمى‏توانم ادعا كنم كه مى‏توانم سيره پيغمبر الهى را بنويسم ولى (( ما لا يدرك طه لا يترك كله )) بالاخره تصميم گرفتم به حول و قوه الهى روزى چيزى در اين زمينه بنويسم تا بعد آيندگان بيايند بهتر و كاملترش را بنويسند، به همين جهت بهتر آن ديدم كه نام اين كتاب را سيرى در سيره نبوى بگذارم. يكى از منابع ارزشمند شناخت از نظر اسلام مشى و سيره اولياء و پيشوايان اسلام از شخص نبى اكرم (ص) تا ائمه اطهار (ع) و به عبادت ديگر سيره معصومين است. گفته‏ها، خطبه‏ها و كلامشان به جاى خود، شخصيت وجودى شان، يعنى سيره و روش شان و متد عملكرد آنان منبع اى است براى شناخت آنها، سيره پيغمبر براى ما يك منبع الهام است. با سيره ائمه معصومين هيچ فرق نمى‏كند. اينكه سيره پيغمبر يعنى چه و به چه شكل براى ما يك منبع شناخت است. توضيح خواهيم داد. گفتيم يكى از منابع غنى شناخت كه يك نفر مسلمان بايد ديد و بينش خود را از ان راه اصلاح و تكميل بكند، سيره وجود مقدس پيامبر اكرم (ص) است. اما قبل از هر چيز لازم و ضرورى است كه معنى ((سيره)) و ((سنت)) را بدانيم. سنت كلام و نقلى است با اسناد شامل قول يا فعل يا تقرير معصوم، يا حقيقت وجودى و زندگانى پر ثمر و ((سيره)) ، در زبان عربى از ماده ((سِيْر)) است. ((سير)) يعنى حركت و راه رفتن. ((سيره)) يعنى نوع راه رفتن. سيره بر وزن فِعْلَهَ است و فعلة در زبان عربى دلالت بر نوع مى‏كند. مثلاً جَلْسَه يعنى نشستن، جِلْسَه يعنى سبك و نوع نشستن و اين نكته دقيقى است. سير يعنى رفتن، رفتار ولى سيره يعنى نوع و سبك رفتار. آنچه مسلم است شناخت سبك رفتار پيغمبر است. آنها كه سيره نوشته‏اند، رفتار پيغمبر را نوشته‏اند. در حالى كه سبك پيغمبر در رفتار، اسلوب رفتار پيغمبر و متد و روش عملكرد پيغمبر مد نظر ماست.
سيره پيغمبر يعنى سبک پيغمبرى، متدى كه پيغمبر در عمل و در روش براى مقاصد خودش به كار مى‏برد. مى‏دانيم در فقه شيعى مبناى فقهى يعنى ادله‏اى كه از آنها احكام دين را استنباط مى‏كنيم كه اين چهار دليل عبارتند از: قرآن، سنت، اجماع، عقل . بحث ما در مقاصد پيغمبر نيست. بحث ما در سبك پيغمبر است، در روشى كه پيغمبر براى هدف و مقصد خودش به كار مى‏برد است. مثلاً پيغمبر تبليغ مى‏كرد، روش تبليعى و شگرد آن چه روشى بوده است؟ سبک تبليغى پيغمبر چه سبكى بود، پيغمبر در همان حال كه مبلغ بود و اسلام را تبليغ مى‏كرد، يك رهبر سياسى براى جامعه خودش بود. از وقتى كه آمد به مدينه، جامعه تشكيل داد، حكومت تشكيل داد و خودش رهبر جامعه بود. سبك و متد رهبرى و مديريت پيغمبر در جامعه چه متدى بود؟ پيغمبر در همان حال قاضى بود و ميان مردم قضاوت مى‏كرد. سبك قضاوتش چه سبكى بود؟ پيغمبر مثل همه مردم ديگر زندگى خانوادگى و اجتماعى داشت، زنان و فرزندان متعدد داشت. سبك پيامبر در زن دارى، زندگى زناشويى، برخورد با كودكان چگونه بوده است؟ سبك پيغمبر در معاشرت با اصحاب چگونه بوده است؟ سبك پيغمبر و روش آن حضرت در رفتار با دشمنان چه بوده؟ سبك رفتار پيامبر در نماز، اخلاق، سياست و ده‏ها سبك ديگر كه هر كدام از اين سبك‏ها مى‏تواند روشنگر راه و هدايت جامعه بشرى باشند چه بوده است؟
امسال از سوى رهبر فرزانه انقلاب، سال پيامبر اعظم (ص) نام گرفت. پيامبرى كه پيام آور مهربانى، رحمت، وحدت، عزت، كرامت اخلاقى و پيشرفت براى آدميان بود. پيامبرى كه به علم و دانش اهتمام مى‏ورزيد.


دانلود مستقیم فایل