ادامه ی مورد شگفت انگیزی از بی توجهی
کنش
پریشی ر.پ. شدید نبود ، ولی او نمی توانست اقلامی مانند قفسه کتابی که
خریداری کرده بود را روی هم سوار کند. در حقیقت ، ر.پ. متوجه شده بود که
حتی نمی تواند تصور کند که این قفسه چگونه باید روی هم سوار شد.
مطالعات
تصویر برداری ، کاهش غیر طبیعی جریان خون در نواحی آهیانه ای فوقانی هر دو
نیمکره مغزی و سر تاسر قطعه گیجگاهی سمت راست را نشان دادند، ولی علل
علایم ر.پ. در حقیقت هیچ گاه مشخص نشدند. احتمال می رود که نوعی عفونت
ویروسی ، سبب ایجاد علایم در وی و کاهش غیر طبیعی جریان خون شده باشد.
ر.پ.
از یک علامت دایمی دیگر نیز رنج می برد: شناخت اجتماعی او مختل شده بود.
در دو نوبت ، نقاشی هایش قلابی، او را اغفال کرده و آثاری جعلی را به وی
فروخته بودند. او از این موضوع شکایت داشت که به نظر خودش نمی تواند تشخیص
دهد که افراد در چه هنگام با وی صادق نیستند.
توجه،تصاویر ذهنی ، و
هوشیاری، ویژگی هایی از دستگاه عصبی هستند که کنش های پیچیده بدن و مغز را
هدایت می کنند. اینها ، پدیده هایی هم آیند(ویژگی هایی که صرفا به دلیل
پیچیده بودن مغز مشاهده می شوند) به شمار نمی روند. ر.پ. که شرح حال وی در
بخش نگاره بالینی ذکر شد، در ایجاد تصاویر ذهنی از حرکات ، در بازشناسی
چهره ها ، و در پی بردن ه نیت دیگران بود. این نقایص ، از عناوین فصل حاضر
هستند. ما در پایان این فصل ، به پرسش هایی درباره مبانی عصبی هوشیاری و
نیز علت هوشیار بودن پاسخ خواهیم داد.

تعریف توجه و هوشیاری
مقدمه:
دونالد
به و پژوهشگران دیگر مدعی هستند که سوال اصلی در عصب روان شناسی ، همانا
رابطه بین ذهن و مغز است. البته مطرح کردن این سوال ، آسان است ، ولی درک
اینکه ما چه موضوعی را باید شرح دهیم، چندان آسان نیست. یکی از موضوعاتی که
ما باید آن را توجیه کنیم، این است که ما چگونه اطلاعاتی را انتخاب می
کنیم که بر مبنای آنها عمل کنیم. موضوع دیگر این است که ما چگونه رفتار ها
را انتخاب می کنیم.
حیوانات ساده، مانند کرم ها، توانایی حسی محدودی
داشته و به همان نسبت نیز گنجینه محدودی از رفتار ها را دارند. حیواناتی
مانند سگ، توانایی حسی به مراتب پیچیده تری داشته و به همان میزان نیز
گزینه های رفتاری بیشتری را در اختیار دارند. نخستی ها و از جمل انسان، حتی
دارای توانایی حسی و پیچیدگی رفتاری تکامل یافته تری هستند.
بنابراین
،با افزایش توانایی های حسی و حرکتی، موضوع انتخاب(چه انتخاب اطلاعات و چه
انتخاب رفتار) نیز پیچیده تر می شود. افزون بر این، با گسترش حجم مغز،
حافظه نیز افزایش می یابد و متغیری درونی را هم برای تفسیر محرک و هم برای
انتخاب پاسخ فراهم می آورد. در نهایت ، با افزایش مجاری حسی، نیاز به
هماهنگ کردن درون دادهای مختلف برای ایجاد یک «واقعیت» واحد نیز پدید می
آید.
یک روش برای بررسی این تغیرات تکاملی، آن است که فرض کنیم با گسترش
مغز جهت افزایش توانایی حسی – حرکتی ، نوعی فرایند (یا فرایندهای) دیگری
نیز که در انتخاب حسی و حرکتی نقش دارد (یا نقش دارند)، گسترش می یابد یکی
از فرآیندهای پیشنهاد شده برای آگاهی انتخابی و پاسخ به محرک ها، توجه است
که آگاهی انتخابی یک بخش یا یک جنبه از محیط حسی را امکان پذیر می سازد و
یا آنکه پاسخ دهی انتخابی به یک دسته خاص از محرک ها را ممکن می کند.

ادامه ی مورد شگفت انگیزی از بی توجهی
کنش
پریشی ر.پ. شدید نبود ، ولی او نمی توانست اقلامی مانند قفسه کتابی که
خریداری کرده بود را روی هم سوار کند. در حقیقت ، ر.پ. متوجه شده بود که
حتی نمی تواند تصور کند که این قفسه چگونه باید روی هم سوار شد.
مطالعات
تصویر برداری ، کاهش غیر طبیعی جریان خون در نواحی آهیانه ای فوقانی هر دو
نیمکره مغزی و سر تاسر قطعه گیجگاهی سمت راست را نشان دادند، ولی علل
علایم ر.پ. در حقیقت هیچ گاه مشخص نشدند. احتمال می رود که نوعی عفونت
ویروسی ، سبب ایجاد علایم در وی و کاهش غیر طبیعی جریان خون شده باشد.
ر.پ.
از یک علامت دایمی دیگر نیز رنج می برد: شناخت اجتماعی او مختل شده بود.
در دو نوبت ، نقاشی هایش قلابی، او را اغفال کرده و آثاری جعلی را به وی
فروخته بودند. او از این موضوع شکایت داشت که به نظر خودش نمی تواند تشخیص
دهد که افراد در چه هنگام با وی صادق نیستند.
توجه،تصاویر ذهنی ، و
هوشیاری، ویژگی هایی از دستگاه عصبی هستند که کنش های پیچیده بدن و مغز را
هدایت می کنند. اینها ، پدیده هایی هم آیند(ویژگی هایی که صرفا به دلیل
پیچیده بودن مغز مشاهده می شوند) به شمار نمی روند. ر.پ. که شرح حال وی در
بخش نگاره بالینی ذکر شد، در ایجاد تصاویر ذهنی از حرکات ، در بازشناسی
چهره ها ، و در پی بردن ه نیت دیگران بود. این نقایص ، از عناوین فصل حاضر
هستند. ما در پایان این فصل ، به پرسش هایی درباره مبانی عصبی هوشیاری و
نیز علت هوشیار بودن پاسخ خواهیم داد.

تعریف توجه و هوشیاری
مقدمه:
دونالد
به و پژوهشگران دیگر مدعی هستند که سوال اصلی در عصب روان شناسی ، همانا
رابطه بین ذهن و مغز است. البته مطرح کردن این سوال ، آسان است ، ولی درک
اینکه ما چه موضوعی را باید شرح دهیم، چندان آسان نیست. یکی از موضوعاتی که
ما باید آن را توجیه کنیم، این است که ما چگونه اطلاعاتی را انتخاب می
کنیم که بر مبنای آنها عمل کنیم. موضوع دیگر این است که ما چگونه رفتار ها
را انتخاب می کنیم.
حیوانات ساده، مانند کرم ها، توانایی حسی محدودی
داشته و به همان نسبت نیز گنجینه محدودی از رفتار ها را دارند. حیواناتی
مانند سگ، توانایی حسی به مراتب پیچیده تری داشته و به همان میزان نیز
گزینه های رفتاری بیشتری را در اختیار دارند. نخستی ها و از جمل انسان، حتی
دارای توانایی حسی و پیچیدگی رفتاری تکامل یافته تری هستند.
بنابراین
،با افزایش توانایی های حسی و حرکتی، موضوع انتخاب(چه انتخاب اطلاعات و چه
انتخاب رفتار) نیز پیچیده تر می شود. افزون بر این، با گسترش حجم مغز،
حافظه نیز افزایش می یابد و متغیری درونی را هم برای تفسیر محرک و هم برای
انتخاب پاسخ فراهم می آورد. در نهایت ، با افزایش مجاری حسی، نیاز به
هماهنگ کردن درون دادهای مختلف برای ایجاد یک «واقعیت» واحد نیز پدید می
آید.
یک روش برای بررسی این تغیرات تکاملی، آن است که فرض کنیم با گسترش
مغز جهت افزایش توانایی حسی – حرکتی ، نوعی فرایند (یا فرایندهای) دیگری
نیز که در انتخاب حسی و حرکتی نقش دارد (یا نقش دارند)، گسترش می یابد یکی
از فرآیندهای پیشنهاد شده برای آگاهی انتخابی و پاسخ به محرک ها، توجه است
که آگاهی انتخابی یک بخش یا یک جنبه از محیط حسی را امکان پذیر می سازد و
یا آنکه پاسخ دهی انتخابی به یک دسته خاص از محرک ها را ممکن می کند.