جامعه شناسی

دریافت مختصری بر تهاجم فرهنگی | 18611 alis

تهاجم فرهنگی,دانلود مقاله در مورد تهاجم فرهنگی,تحقیقی در مورد تهاجم فرهنگی,بررسی کامل تهاجم فرهنگی,آشنایی با تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی: واقعيت يا ضرورت؟
دوستان گرامی، اجازه دهيد سخنانم را با يکی از پارگراف‌های مشهور نوشته شده به زبان فارسی آغاز کنم. اين يک پديده‌ی نادر است که ما در زبان فارسی پاراگراف مشهوری داشته باشيم. ابيات منظوم و برخی جملات قصار و قطعات کوتاه سعدی و خواجه عبدالله انصاری برای ما امور آشنا و روزمره‌اند اما کمتر می‌توان نوشته‌ای منثور و بخصوص معاصر را يافت که، لااقل در بين اهل نظر، شناخته شده باشد. مثل: «من اين‌ها را برای سايه‌ام که روی ديوار افتاده است می‌نويسم» به قلم صادق هدايت. باری، يکی از اين معدود پارگراف‌ها اينگونه آغاز می‌شود: «غربزدگی می‌گويم همچون وبازدگی، و اگر بمذاق خوش آيند نيست بگوئيم همچون گرمازدگی يا سرمازدگی. اما نه، دست کم چيزی ست در حدود سن زدگی. ديده‌ايد که گندم را چگونه می‌پوساند؟»
اين نخستين جملاتی ست که جلال آل احمد کتاب غربزدگی‌اش را با آن شروع کرده است. و بنظر من بيان همين کلمات است که امروز ما را دور از وطن خويش در اينجا زير يک سقف گردآورده، تا به ضرب و دنگ تحقيق و «پی پِر» و کنفرانس و سمينار بکوشيم دريابيم که چه بلائی به سر ما آمده است.
شايد آنچه گفتم بنظر شما اغراق آميز بيايد؛ اما آنانی که در دو دهه‌ی ١٣٤٠ و ١٣٥٠ جوانی خود را در جريانات روشنفکری ايران گذرانده باشند خوب می‌فهمند که من چه می‌گويم. اصلا بگذاريد در چند جمله آن جريان را خلاصه کنم و برای اين کار کمی از خود و هم‌نسلانم بگويم: در سرآغاز دهه‌ی ٤٠ ايرانی (که مصادف بود با سرآغاز دهه‌ی ٦٠ ميلادی و در مغرب زمين همراه بود با جريان هيپی‌ها، سنت شکنی‌ها، خيزش‌های دانشجوئی و راديکاليسم فرهنگی) من، همراه با يارانی همچون داريوش آشوری، بهرام بيضائی، محمدعلی سپانلو، نادر ابراهيمی، اکبر رادی، احمدرضا احمدی و چند تن ديگر، نخستين ايام بيست سالگی‌مان را آغاز می‌کرديم و سقفی که ما را بدور هم جمع می‌کرد دانشگاه تهران بود. هشت/نه سالی از کودتای ٢٨ مرداد می‌گذشت. يعنی، ما اغلب کودک بوديم وقتی که آن جريان رخ داد. پس، کينه‌ی سقوط مصدق و بازگشت شاه در دل ما چندان جائی نداشت. و اگر مشکلی هم با شاه داشتيم مشکلی مربوط به خود او بود.

 

دانلود مختصری بر تهاجم فرهنگی

دریــــافت فایـــل

دریافت مختصری در مورد رفتار اجتماعی | 18647 alis

رفتار اجتماعی,برخورد اجتماعی,دانلود مقاله در مورد رفتار اجتماعی ,تحقیقی در مورد رفتار اجتماعی ,بررسی رفتار اجتماعی,پژوهشی در مورد رفتار اجتماعی

انسان درون اجتماع زندگی می‌کند و لاجرم رفتارهایی که از او سر می‌زند، بخشی از آنها در ارتباط با تعاملات اجتماعی است و یا به نحوی از طرف عوامل اجتماعی تحت تاثیر قرار می‌گیرد. بطوری که رفتار یک فرد در تنهایی متفاوت از رفتاری خواهد بود که در مجمع از خود نشان می‌دهد. رفتار اجتماعی یعنی هر رفتار که متضمن کنش متقابل دو یا چند انسان باشد.
انسان به عنوان یک موجود اجتماعی از همان بدو تولد گرایشات اجتماعی از خود نشان می‌دهد. نیاز به کسب حمایت و امنیت انحراف مراقبین شاید اولین نشانه‌های نیازمندی فرد به عوامل بیرونی است. لبخند اجتماعی را که در حدود ماههای اول زندگی در نوزاد دیده می‌شود، به عنوان اولین ارتباطات او با محیط اجتماعی خویش می‌دانند. این لبخند در تمامی نوزادان دیده می‌شود که به نظر می‌رسد، کارکرد عمده آن جلب توجه اطرافیان و برقراری یک نوع ارتباط ساده با اجتماع است.
شروع زودرس چنین رفتارهایی حاکی از اهمیت روابط و رفتارهای اجتماعی برای فرد است. هر چند اینگونه رفتارها مختص انسان نبوده و در اغلب حیوانات نیز دیده می‌شود. نیاز به دوست داشته شدن ، نیاز به حمایت ، نیاز به کسب امنیت و نیاز به پیوند جویی از نیازهای اساسی انسان هستند که مازلو آنها را در سلسله مراتب نیازهای خود قرار داده است و به اهمیت آنها در خود شکوفایی فرد تاکید کرده است. روشن است در یک سوی این نیازها فرد و در سوی دیگر آن اجتماع قرار دارد. ارضاء این نیازها در ارتباط فرد با جامعه میسر خواهد بود.
رشد رفتار اجتماعی
ظهور و بروز رفتار اجتماعی شاید به همان ماههای اولیه زندگی نوزاد بر می‌گردد. زمانی که نوزاد لبخند اجتماعی‌اش را ظاهر می‌سازد و به این طریق هر چند به شیوه‌ای ساده رابطه خود را با افراد خود برقرار می‌کند. تعامل نوزاد با محیط تداوم پیدا می‌کند. هر چند در آغاز افرادی که به عنوان اجتماع برای نوزاد شناخته می‌شوند، خیلی محدود بوده و اغلب شامل پدر و مادر و نزدیکان او می‌شود. اما بتدریج این روابط گسترده‌تر شده و به افراد بیشتری عمومیت پیدا می‌کند. بطوری که در سنین خاصی کم ‌کم توجه فرد عمدتا معطوف به افرادی به غیر از افراد نزدیک خانواده او می‌شود.
در حدود ۴ – ۵ سالگی کودک توجه خاصی به همسالان خود پیدا می‌کند و علاقمند ارتباط بیشتری با آنهاست و شاید مدتهای زیاد علاقمند باشد وقت خود را با آنها بگذاراند. این روند نیز بتدریج گسترده‌تر می‌شود و در سالهای اولیه دبستان با علاقمندی بیشتری به برقراری روابط اجتماعی ظهور پیدا می‌کند. رفتارهای اجتماعی در این دوران عمدتا از طریق بازی با همسالان نمود پیدا می کند. کودک با برقراری تعاملات جدید با گروههای جدید همسالان رفتارهای جدید را می‌آموزد و در موارد زیادی آنها در رفتارهای اجتماعی خود منعکس می‌سازد.

 

دانلود مختصری در مورد رفتار اجتماعی

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیقی درباب رابطه بین جهانگردی و جرم | 18642 alis

جهانگردی,جرم و جهانگردی,جهانگردی و جرم,رابطه بین جهانگردی و جرم,دانلود مقاله در مورد رابطه بین جهانگردی و جرم,تحقیق درباره رابطه بین جهانگردی و جرم,بررسی رابطه بین جهانگردی و جرم

در اين مقاله نقاط مثبت صنعت جهانگردي در افزايش درآمد كشورها، كاهش تعداد بيكاران آنشا شدن بيگانگان با فرهنگ خودي و نظاير آنها مورد بحث قرار گرفته است. نكات منفي جهانگردي نيز طي چهار عنوان (جهانگران به عنوان قربانيان جرم ) ، (جهانگردان وتهديد ارزشهاي اجتماعي ) ، (جهانگردان به عنوان مجرم ) و (توريسم و تروريسم ) بررسي شده و در پايان ، در بخش نتيجه گيري ، ابراز اميدواري شده است كه كشور ما بتواند از نكات مثبت اين پديده ضمن پرهيز از نكات منفي آن بهره مند شود.
صنعت جهانگردي طي دهه هاي اخير رشد چشمگيري داشته است كه دليل آن را مي توان د رعواملي چون درآمد و وقت آزاد بيشتر مردم نسبت به گذشته ، پائين آمدن سن بازنشستگي ، تسهيل رفت وآمد بين شهرها و كشورهاي مختلف ، هم از حيث وسايل نقليه وهم از لحاظ مقررات راجع به صدور رواديد، و نظاير آنها جست. اين صنعت در بسياري از كشورها منبع درآمد اصلي براي كشور محسوب مي شود.براي مثال در كشوري مثل استراليا در سال 1997تعداد3/4 ميلوين نفر از اين كشور ديدن استراليا شده است ، كه 4/8 درصد نيروي كار اين كشور را تشكيل مي دهند. طبق تخمينهاي موجود تعداد جهانگردان بازديد كننده از استراليا تا سال 2000 ميلادي به 6/4 ميليون و تا سال 2007 به 6/7 ميليون نفر خواهد رسيد.
تاثير مثبت جهانگردي در اقتصاد بسياري از كشورهاي ديگر،مثل انگلستان ، آمريكا، تركيه ، مصر، تونس ، مراكش ، مالزي ، تايلند، هنگ كنگ و نظاير آنها حتي از اين هم بيشتر است و به طور كلي تخمين زده مي شود جهانگردي موجب ايجاد204 ميليون شغل و ده درصد توليد داخلي در سطح جهان است و اين ارقام همه ساله در حال افزايش مي باشد. در ايران نيز، به موجب يك پيش بيني ، در پايان برنامه سوم توسعه حدود چهارميليون جهانگرد وارد ايران مي شوند كه از اين تعداد حدود دو ميليارد دلار درآمد ملي تحصيل خواهدشد
عليرغم نكات مثبتي كه جهانگردي از لحاظ ازدياد درآمد،ايجاد اشتغال ، شناساندن فرهنگ به بيگانگان و نظاير آنها دارد، مثل هر پديده ديگري ، داراي مشكلاتي نيز مي باشد كه از جمله مي توان به تهديد شدن ارزشهاي اجتماعي و خانوادگي و ازدياد جرم در جوامع جهانگرد پذير اشاره كرد. هدف از اين مقاله ، كه به بهانه حادثه اخير گروگان گيري جهانگران واعمال مجرمانه مي باشد. اميد آن كه اين تحقيق در عمل بتواند در جهت حل معضلاتي كه در اين زمينه وجود دارد راهگشا بوده و كاهي در راستاي رفع موانع جهت پذيرش جهانگردان بيشتر در ايران بدون تحمل آثار زيانبار آن باشد. جهت تسهيل مطالعه ، اين مقاله به پنج بخش تقسيم شده است كه در آنها، به ترتيب ، به موضوعات جهانگردان به عنوان قربانيان جرم ، جهانگردان و تهديد ارزشهاي اجتماعي ، جهانگردان بعنوان مجرم ، توريسم وتروريسم و نتيجه گيري پرداخت شده است .
1- جهانگردان به عنون قربانيان جرم
ترديدي وجود ندارد كه در مناطق داراي جهانگردان زياداشخاصي نيز حضور پيدا مي كنند كه از اين موقعيت سوءاستفاده كرده و جرايمي را عليه جهانگردان مرتكب شوند. دلايل واضحي براي اينكه جهانگردان ، بيش از اشخاص محلي ، قرباني جرم واقع شوند وجوددارد. آنان معمولا’ مقدارزيادي پول نقد، جواهرات و وسايلي چون دوربين به همراه دارند كه سارقين ، پس از از سرقت آنها، به سهولت بيشتري قادر به فروختنشان مي باشند. جهانگردان ، براي حداكثر استفاده از وقت و امكانات ، معمولا’ تا ديروقت مشغول گشت وگذار بوده و چه بسا محلها و امكنه اي بروند كه حتي براي اشخاص محلي ناامن محسوب مي شوند. آنان معمولا’ فرصت و حوصله لازم را براي تعقيب جرايم و مجرمين و حتي اقامه دعوي ندارند.
زمينه ديگري كه ارتكاب جرم عليه جهانگردان را تقويت

 

دانلود تحقیقی درباب رابطه بین جهانگردی و جرم

دریــــافت فایـــل

دریافت پژوهشي در باب دگرگوني‌هاي اجتماعي و مسأله انتظار | 18639 alis

انتظار,دگرگونی اجتماعی,دگرگونی اجتماعی و انتظار,پژوهشي در باب دگرگوني‌هاي اجتماعي و مسأله انتظار,دانلود مقاله در مورد دگرگونی های اجتماعی و مساله انتظار,تحقیق در مورد دگرگونی های اجتماعی و مساله انتظار,بررسی دگرگونی های اجتماعی و مساله انتظار

دگرگوني اجتماعي از مسائلي است كه همواره ذهن دانشمندان را به خود جلب كرده است و هر كدام به فراخور وسع علمي خويش در اين باره اظهار نظر كرده و علل و عوامل آن را با توجه به ديدگاه خود شرح و بسط داده‌اند.
در اين پژوهش با استفاده از سخنان بزرگاني همانند استاد مطهري، (به عنوان عالمي روشن انديش كه نسبت به جايگاه مسأله واقف بوده است) به بحث وبررسي درباره اين موضوع خواهيم پرداخت و نيز نظريه‌هايي را كه در اين باره مطرح شده است نقد و ارزيابي مي‌كنيم. در پايان نظر خود را طرح كرده و به تفصيل درباره آن سخن خواهيم گفت.
اين كه چه علل و عواملي باعث دگرگوني‌هاي اجتماعي است، سؤال اصلي و محوري اين نوشتار را تشكيل مي‌دهد و با توجه به بضاعت علمي و منابع موجود به آن پاسخ داده خواهد شد.
فرضيه‌اي كه در صدد بررسي آن هستيم اين است كه محتواي باطني انسان (انديشه، عقيده و ايدئولوژي) بويژه فطرت كمال جويي و تجدد خواهي انسان علت اكثر دگرگوني‌هاي اجتماعي است. اين فرضيه با توجه به اين اصل بررسي مي‌شود كه فرد و جامعه هر دو اصيل‌اند. و به تعبيري ديگر اين انسان است كه اصالت دارد، به عنوان يك موجود با شعور، آگاه، دين‌خواه و عقل‌گرا با فطرتي كه طالب كمال و تعالي است.
مفاهيم اصلي و كليدي
انتظار: در لغت يعني چشم به راه داشتن، چشم داشتن، انتظار داشتن (1) و در اصطلاح، ديده دوختن به راه تحقق امري است كه منتظر را به حالت انتظار واداشته است و هرچه آن امر در نظر او مهم‌تر باشد، براي تحقق آن كوشش و جديت بيش‌تري ـ خواه ناخواه ـ‌خواهد كرد (2).
تحول يا دگرگوني: به معناي تغيير و تبديل چيزي است به چيز ديگر.
دگرگوني و تغيير اجتماعي: اين واژه كلي و مبهم، معمولا به معني تغيير در فرايندهاي اجتماعي يا ساختار جامعه به ويژه در بحث گذر از جوامع سنتي به جوامع صنعتي و جديد مطرح مي‌شود. دگرگوني اجتماعي ممكن است مثبت يا منفي،‌ پيش‌رو يا واپس‌گرا، قهري يا دستوري، كند يا سريع، ‌جزيي يا كلي، سطحي يا عميق و موقت يا دائمي باشد. دگرگوني اجتماعي فرايند پيچيده‌اي است كه عوامل متعددي نظير اختراع، تراوشات ناشي از فرهنگ‌ها يا اشاعه ويژگي‌هاي از جوامع ديگر، افزايش يا كاهش جمعيت، تكنولوژي، شخصيت‌هاي بزرگ، جنبش‌هاي اجتماعي، آموزش و پرورش و بي‌سازماني اجتماعي و … در آن دخالت دارند. عادت،‌ ترس از گسسته شدن رشته تداوم، سنت گرايي، صاحبان منافع و مقاومت ايدئولوژيك نيز از عوامل عمده ايستادگي در برابر تغييرات اجتماعي است.(3)
علل و عوامل دگرگوني اجتماعي
دانشمندان بر اين مسأله كه عامل اصلي تحولات و دگرگوني‌ اجتماعي چيست، اتفاق نظر ندارند و هر يك عاملي را مؤثر و دخيل مي‌دانند. گروهي عوامل مادي را منشأ اثر دانسته، عده‌اي شرايط جغرافيايي و خون و نژاد را عامل تحول مي‌دانند، برخي فرهنگ و عقيده و ايدئولوژي و به طور كلي محتواي باطني انسان را مهم‌ترين عامل مي‌دانند و گروهي از نقش شخصيت‌ها و نوابغ و قهرمانان سخن به ميان آورده و آن را يگانه عامل دگرگوني مي‌دانند. در زير، نظريه‌هاي گوناگون در اين باره مطرح و مورد نقد و بررسي قرار مي‌گيرد:
1ـ خون و نژاد
طبق اين نظريه، عامل اساسي پيش برنده تاريخ، نژاد‌ها هستند، زيرا بعضي نژادها و خون‌ها استعداد فرهنگ آفريني و تمدن گستري دارند و برخي ديگر خير، بعضي مي‌توانند علم و صنعت و اخلاق توليد كنند و گروهي صرفا مصرف‌كننده‌اند.
ارسطو، برخي نژادها را مستحق برده داشتن و بعضي ديگر را مستحق برده شدن مي‌دانست. طرفدار اين نظريه كنت گوبينو، فيلسوف معروف فرانسوي است. اين نظريه به گوبينيزم نيز مشهور است. (4)
اين كه معتقد شويم تنها يك نژاد است كه تحول و تطور تاريخ به دستش صورت مي‌گيرد، يا اين كه همه انسان‌ها در آن دخيل‌اند، مشكلي را حل نمي‌كنند، زيرا معلوم نيست چرا زندگي انسان يا نژادي از انسان متحول و متطور است و زندگي حيوان چنين نيست. اين كه يك نژاد باشد يا همه نژادها، راز تحرك تاريخ را نمي‌گشايد. البته شايد نتوانيم تفاوت نژادها را به طور كلي انكار كنيم. چرا كه ممكن است در عين اين كه همه استعداد دارند، برخي نژادها داراي استعداد بيش‌تري باشند.(5)
2ـ شرايط اقليمي و جغرافيايي
بر اساس اين نظريه، عامل سازنده تمدن و به وجود آورنده فرهنگ و توليد كننده صنعت، محيط و شرايط اقليمي و جغرافيايي است. در مناطق معتدل، مزاج‌هاي معتدل و مغزهاي نيرومند ومتفكر به وجود مي‌آيد. علاوه بر اين، شرايط اقليمي و محيط جغرافيايي و منطقه‌اي بر رو

 

دانلود پژوهشي در باب دگرگوني‌هاي اجتماعي و مسأله انتظار

دریــــافت فایـــل

دریافت مختصری درباره اعتصاب | 18632 alis

اعتصاب,درآمدی بر اعتصاب,دانلود مقاله در مورد اعتصاب,بررسی پدیده اعتصاب ,تحقیقی در مورد اعتصاب,تحقیق اعتصاب

در مرتبه اول بايد توضيحی برای وقوع و انتشار اعتصابها پيدا کنيم. هر کس که اعتصابهايی را، چه از تجربيات شخصی خود و چه از گزارشات ديگران، و يا روزنامه‌ها، بخاطر بياورد فورا متوجه ميشود که هر جا که کارخانه بزرگ برپا شده و بر شماره شان افزوده ميشود اعتصاب اتفاق ميافتد و بسط مييابد. بندرت ممکن است که حتی يک کارخانه بزرگ از ميان کارخانه‌هايی که صدها (و در برخی موارد هزارها) کارگر دارند پيدا کرد که در آن اعتصاب اتفاق نيفتاده باشد. زمانی که تعداد کارخانه‌های بزرگ در روسيه معدود بودند تعداد اعتصابها هم کم بود. ولی از زمانی که کارخانه‌های بزرگ چه در محلات صنعتی قديم و چه در شهرها و دهات جديد شروع به زياد شدن کردند، تعداد اعتصابها هم زيادتر شده است.
به چه دليلی توليد کارخانه‌های عمده هميشه منجر به اعتصاب ميشود؟ به اين دليل که سرمايه‌داری ناچار بايد به مبارزه کارگران بر عليه کارفرمايان منجر شود و وقتی توليد به صورت عمده است اين مبارزه ناچار صورت اعتصاب بخود ميگيرد. اين را توضيح ميدهيم.
سرمايه‌داری نام آن نظامی است که در آن زمين، کارخانه‌ها، وسائل و غيره… متعلق به تعداد کمی از ملاکين و سرمايه‌داران است، در حالی که توده مردم يا اصلا از هستی ساقط هستند يا مايملک بسيار کمی دارند و مجورند خود را به صورت کارگر کرايه بدهند.
صاحبان زمينها و کارخانه‌ها کارگران را کرايه ميکنند و آنها را به ساختن اجناس مختلف، از چه نوع فرقی نميکند، واميدارند؛ اجناسی که بعدا در بازار به فروش ميرسانند. به علاوه مزدی که صاحبان کارخانه‌ها به کارگران ميدهند آنقدری است که فقط برای ادامه يک زندگی بخور و نمير برای خودشان و خانواده‌شان کفايت ميکند در صورتی که آنچه کارگران مازاد بر اين مقدار توليد ميکنند، به صورت سود، به جيب کارخانه‌دار سرازير ميشود. بنابراين، تحت نظام سرمايه‌داری، توده مردم کارگران مزدور ديگران هستند، آنها برای خودشان کار نميکنند بلکه بخاطر دستمزد، برای کارفرمايان کار ميکنند. قرين به عقل است که کارفرمايان هميشه کوشش در کم کردن دستمزد دارند؛ هر چه به کارگران کمتر بدهند سود خودشان بيشتر است. کارگران سعی ميکنند که بيشترين دستمزد ممکن را بدست بياورند تا بتوانند برای خانواده‌شان غذای کافی و سالم تهيه کنند، در خانه‌های خوب زندگی

 

دانلود مختصری درباره اعتصاب

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیقی در مورد ریشه فقر و فساد | 18668 alis

فقر,فساد,ریشه فقر و فساد, دانلود مقاله در مورد ریشه فقر و فساد,تحقیقی در مورد ریشه فقر و فساد,بررسی ریشه فقر و فساد

ريشه‌هاي فقر و فساد
براي مبارزه با فقر و فساد، يعني دو آفت بزرگ زندگي اجتماعي و اقتصادي، بايد ابتدا به علل آنها توجه كرد. تا وقتي كه اين علت‌ها از ميان نرود، فقر و فساد ناگزير به اشكال مختلف باز توليد خواهد شد. فقر از لحاظ اقتصادي عمدتا دو چهره دارد: بيكاري و درآمد ناكافي. فساد الزاما وابسته به فقر نيست، اما فقر ممكن است زمينه ساز گرايش به فساد باشد. فساد اقتصادي اساسا عبارت است از: سوء استفاده از قدرت و امتيازات ويژه و كم و بيش انحصاري در جهت كسب درآمدهاي خارج از چارچوب قانون يا عرف اقتصادي جامعه، حال بايد ديد چه عواملي اين پديده را در جامعه رشد مي‌دهند.
بيكاري يك پديده اقتصادي است كه علت‌ آن مازاد عرضه نيروي كار نسبت به تقاضا براي نيروي كار است. اين پديده نشانه وضعيت ركود يا عدم رونق اقتصادي است. به عبارت ديگر، عدم تمايل بنگاه‌هاي بالفعل و بالقوه اقتصادي براي توليد بيشتر و استخدام نيروي كار، عامل اصلي گسترش بيكاري است. بنگاه‌ها زماني توليد را افزايش مي‌دهند كه توليد سودآور باشد و زماني به استخدام نيروي كار دست مي‌يازند كه بازدهي اقتصادي نيروي كار بيش از دستمزد پرداختي باشد.
چرا افزايش توليد براي بنگاه‌ها سودآور نيست؟ از يك طرف هزينه‌هاي نامرئي توليد (هزينه‌هاي معاملاتي) بسيار بالا و از طرف ديگر نظام مالياتي و برداشت‌هاي گوناگون از درآمد و سود بنگاه‌ها به صورت عوامل مهم بازدارنده عمل مي‌كنند.
منظور از هزينه‌هاي نامرئي يا معاملاتي عبارت است از: صرف وقت و انرژي زياد، و بعضا صرف منابع مالي به صورت پول چاي يا رشوه براي اخذ مجوزهاي گوناگون از مراجع مختلف اداري براي راه‌اندازي و ادامه فعاليت اقتصادي.
تعريف نشدن حقوق مالكيت فردي، هزينه‌هاي نامرئي مشابهي را براي به اجرا گذاشتن قرادادها و استيفاي حق مالكيت به بنگاه تحميل مي‌كند مانند مشكل ناشي از امتناع برخي از مسوولان بخش‌هاي عمومي از اجراي قراردادها يا بر فرض مشكل عمومي چك هاي بلامحل در جامعه. به طور خلاصه مي‌توان گفت كه بنگاه اقتصادي در وضعيتي قرار دارد كه منافع آن عمومي شده يعني همه در آن شريك هستند يا ادعاي سهم دارند اما هزينه‌هاي آن خصوصي و به عهده خود بنگاه است.
چرا بنگاه‌ها استخدام نمي‌كنند؟ زماني كه هزينه نيروي كار بالاتر از بازدهي اقتصادي آن باشد، بنگاه از استخدام امتناع مي‌كند. قانون كار و تامين اجتماعي هزينه‌هاي مرئي و نامرئي زيادي را علاوه بر حداقل دستمزد، به طرفين قرارداد كار تحميل مي‌كند.
به طوري كه عملا، هزينه نيروي كار ديگر تناسبي با بازدهي اقتصادي ندارد. به عنوان مثال 30 درصد دستمزد تحت عنوان تامين اجتماعي از طرفين قرارداد كار گرفته مي‌شود كه نرخي مشابه به آن در هيچ جاي دنيا وجود ندارد و در عمل به معناي افزودن به هزينه نيروي كار به ميزان 30 درصد است. بوروكراسي دولتي با تحميل مقررات خود، آزادي قرارداد ميان نيروي كار و بنگاه‌ را از آنها سلب كرده و مانع از توافق آنها براي استخدام در شرايطي خارج از اين مقررات موضوعه تحميلي مي‌شود. اينجا بوروكراسي دولتي است كه به بهانه حمايت از نيروي كار مانع از ايجاد اشتغال مي‌شود و بيكاري را دامن مي‌زند.

 

دانلود تحقیقی در مورد ریشه فقر و فساد

دریــــافت فایـــل

دریافت مختصری در مورد رهبری و جوانان | 18667 alis

جوانان,رهبری,رهبری و جوانان,دانلود مقاله در مورد رهبری و جوانان,تحقیق در مورد رهبری و جوانان, بررسی مقاله رهبری و جوانان,جوانان و رهبری,مختصر تحقیقی در مورد رهبری و جوانان

تعريف رهبري از جوان مسلمان :
تعريف شما از يك جوان مسلمان و خصوصيات او چيست؟چگونه يك جوان مي تواند مسير زندگي را طي كرده و به اهدافش برسد؟ :
من اساساَ در بين اين خصوصيات مهمي كه جوانان دارند ، سه خصوصيت را بارز مي بينم ؛ كه اگر آنها مشخص بشود و اگر آنها به سمت درستي هدايت بشود به نظر مي ايد كه مي توان به اين سوال پاسخ داد آن سه خصوصيت عبارتند از :انرژي ، اميد ،ابتكار.اينها سه خصوصيت برجسته جوان استاگر رسانه ها بتوانند اين سه خصوصيت عمده را درست هدايت كنند ، من خيال مي كنم كه مي شود يك جوان راه اسلامي را پيدا كند چون اسلام هم چيزي كه از ما م خواهد اين است كه ما استعدادهاي خودمان را به فعليت برسانيم. البته در قران يك نكته بسيار اساسي هست و آن توجه دادن به تقواست تقوا يعني مراقب خود بودن.تقوا يعني يك انسان بداند كه دارد چه كار مي كند و هر حركت خودش را با اراده و فكر و تصميم انتخاب نمايد ؛مثل انساني كه بر يك اسب رهوار سوار است دهانه اسب در دستش است و مي داند كجا مي خواهد برود تقوا اين است،آدمي كه تقوا ندارد حركات و تصميم ها و آينده اش در اختيار خودش نيست ؛ بنا براين اگر بتوانيم از ان سه خصوصيت با تقوا كار بكشيم و درست هدايت بشود خيلي خوب مي شود جوانان در شكلي كه اسلام مي پسندد ، زندگي كنند .

هجوم به هویت نسل جوان مسلمان ، پدیده ای استعماری واستمراری
– موضوع اصلی بحث چگونگی تولید اندیشه دینی مطابق مقتضیات زمان و بر اساس نیازهای جوانان -به ویژه دانشجویان وبه طور خاص دانشجویان ایرانی درغرب — درآن سال های هجوم افکار سکولار و ضد دینی است . از نکات جالب توجه ، جواب هایی است که هر کدام از متفکران شناخته شده مطرح می کنند. اما به این سوال باید عنایت داشت که چهار متفکراین نشست چه کسانی اند؟ چهار صاحب رای مسلمانی که د و تن آنان به د یار باقی شتافته اند؛ یکی در مرگی مشکوک در خارج و دیگری به تیر تروریست های گروه نفاق یعنی گروهک فرقان در داخل . گرد هم آمدن این چهارنفر نیز در زیر یک سقف، در آن زمان و برای هم ا ند یشی ، ازمنظر روابط وتاثیر متقابل صاحب نظران مسلمان اهمیت ویژه دارد.
2- موضوع جلسه نیز هنوز از اهمیت وحساسیت بسزایی برخودار است به ویژه که اینک در عصر حکومت اسلامی – درقالب جمهوری اسلامی – زندگی می کنیم وبه طور طبیعی مسائل تازه وچند وجهی به اقتضای پیشرفت دانش ، گسترش اطلاع رسانی نوین وارتباطات زود هنگام و لحظه ای مطرح است و نسل جوان، تشنه ومنتظر است تا به پرسش ها و ابهام ها یش پاسخ دقیق ،عالمانه و منطقی داده شود.
3-اولین نفر از آن چهارنفرمرحوم دکتر علی شریعتی است که با همان ملاحت کلام وزبان عاطفی وگفتار دلسوزانه ، ضمن تشریح موقعیت و وضعیت اندیشه دینی ، ازاین که جوانان درتنگنای افکار غیر دینی و ضد دینی قرارگرفته اند و امکان پاسخگویی ندارند ، اظهار نگرانی می کند. ا و معتقد است در این باره باید فکرعاجل شود و تولید اندیشه دینی مناسب مقتضیات زمان ومکان، ازضرورتهای غیرقابل تاخیراست . وی می گوید که جوانان مهمترین سرمایه جامعه اند که اگر از دست بروند، هیچ چیز دیگری برای فردا باقی نمی ماند.
4- پس ازوی، رهبر کنونی انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای ، ضمن تشکر از سخنان حساب شد ه و دلسوزانه دکترشریعتی ، به نگرانی وی پیرامون ازدست رفتن جوانان درپی هجوم مکاتب فکری وارداتی اشاره وبه تفسیر راهکارهای درمان آن می پردازند. جالب است بدا نیم، ایشان آن روز در باب رویکرد جوانان به اندیشه های دینی برنکاتی انگشت می گذارند و امید وارانه به نسل جوان کشورمی نگرند که با آن چه امروز به عنوان رهبر یک حکومت توصیه می کنند ، منطبق است. بیانات سا ل 1355 وبیانات امروزایشان درباره لزوم اعتماد به جوانان این مرز و بوم ، نشانگر شناختی عمیق از این قشر است که باور دارد برای برون رفت آنان ازخود باختگی وبی هویتی، باید اتکا به نفس ملی را در آنها تقویت کرد . سخنان ایشان ضمن این که دغدغه هجوم افکارغیربومی وغیردینی به جوانان را باز می گوید، در عین حال به رویکرد جوانان بسیاری اشاره دارد که در آن سال ها به د ین و منابع دینی، متفکران دینی ، مراکز و اماکن د ینی رجوع دارند، به قرآن و نماز روی آورده اند و با اشتیاق و توجه در پی فراگیری معارف اسلامی اند .
آیت الله خامنه ای ، آن روز به عنوان یک روحانی و عالم متفکر دینی که در مبارزه و تبلیغ اسلام اجتماعی نیز پیشرو است،از این که د ر چند سال اخیر- منظورسال های قبل از انقلاب – نسل جوان چنین توجهی به معارف دینی پیدا کرده که یافته های مطالعاتی اش به دیگران و خود وی ، آ موزه های جدید وجدی می دهد، نسبت به آینده اظهار امیدواری می کنند . گرچه در همین حال معتقدند که باید به موضوع پیشنهادی دکتر شریعتی توسط اندیشمندان مسلمان جواب مناسب داده شود. جوابی که لزوما باید تولید اندیشه های نو،اما برگرفته از منابع اصیل دینی باشد.

 

دانلود مختصری در مورد رهبری و جوانان

دریــــافت فایـــل

دریافت مقاله عدالت اجتماعی | 18706 alis

عدالت اجتماعی,مقاله ای در مورد عدالت اجتماعی,تحقیقی در مورد عدالت اجتماعی,پژوهشی در مورد عدالت اجتماعی,بررسی عدالت اجتماعی

عدالت اجتماعی
مقدمه
مسئله عدالت با وجود اينكه يك مسئله اجتماعي، سياسي و اقتصادي است، ولي از نظر مكتب شيعه آنقدر مهم است كه در كنار پنج اصل اعتقادي يعني توحيد، نبوت، معاد، عدل و امامت قرار گرفته است. به همين دليل عدالت بايد يك مسئله فراگيري باشد و نمي‌توان عدالت را فقط اختصاص به يك بعد از زندگي اجتماعي مردم تلقي كرد. اينكه در كنار اصول اعتقادي مسلمانها قرار گرفته، مانند همه اصول اعتقادي بايد فراگير باشد.
عدالت آنقدر مهم و فراگير است كه در اعتقاد شيعه، عدالت از خداوند شروع مي‌شود، در نظر شيعه رأس حكومت بايد عادل باشد، امام بايد عادل باشد، مرجع‌تقليد و قاضي بايد عادل باشند. هيچ كسي نيست كه در حكومت قرار بگيرد و از عدالت برخوردار نباشد، اگر عادل نباشد مشروعيتش را از دست مي‌دهد. پس در حقيقت اركان جامعه به عدالت بستگي دارد. عدالت فراگير شامل در دو بعد بسيار مهم است. اول عدالت سياسي و دوم عدالت اقتصادي. در ادبيات ما وقتي صحبت از عدالت اجتماعي مي‌شود، عموماً سراغ مقابله با فقر يا سراغ عدالت اقتصادي مي‌روند، در حالي كه عدالت سياسي مقدم بر عدالت اقتصادي است. اگر عدالت سياسي نباشد، عدالت اقتصادي بوجود نمي‌آيد و اگر ايجاد شود خود به خود از بين خواهد رفت. اولين انحرافي كه در صدر اسلام شروع شده است، انحراف از عدالت اقتصادي نبوده، بلكه انحراف عدالت سياسي بوده است. خليفه دوم فردي بسيار زاهد بود. زهد او به حدي بوده كه در كتب تشيع هم ذكر شده است. او مشكل عدالت اقتصادي نداشت، مشكل او عدالت سياسي بوده است. پس اولين انحراف كه شروع مي‌شود، عدالت سياسي است و دومين انحراف كه در دوران عثمان اتفاق افتاد، عدالت اقتصادي مي‌باشد. يعني عدالت اقتصادي با يك فاصله زماني از عدالت سياسي به انحراف كشيده مي‌شود.
فهم عدالت سياسي ساده و شفاف است. عدالت سياسي يعني اينكه هر كسي در جاي خودش باشد. آنهايي كه كوچكند بزرگ نشوند و آنهايي كه بزرگند كوچك نشوند. اينكه اميرالمومنين فرمود من همه را غربال مي‌كنم! آنهايي كه پايين رفته‌اند، بالا بيايند و آنهايي كه بالا هستند پايين بروند؛ يعني من از عدالت سياسي شروع مي‌كنم و ايشان از عدالت سياسي شروع كردند و بعد به زدودن فقر اقتصادي پرداختند. حضرت اميرالمومنين در سال چهارم حكومت خويش، خطاب به جمع فرمودند؛ آيا فقيري در حكومت من مي‌بينيد؟ همه اعلام مي‌كنند كه ما فقيري سراغ نداريم.
اگر كسي توانايي و شايستگي كسب جايگاه مديريتي را نداشته باشد و بخواهد عدالت اقتصادي را برقرار كند، شدني نيست. دليلش اين است كـه در اينجا عدالت سياسي مراعات نشده است. البته اگـر عـدالت سياسي باشد ولي تلاشي براي استقرار عدالت اقتصادي نشود، اين هم به معناي تحقق عدالت نيست.
يكي از ويژگيهاي عدالت فراگير اين است كه عدالت سياسي و اقتصادي توأمان در يك جامعه مستقر باشد. هم عدالت سياسي و هم عدالت اقتصادي بايد با هم توأم باشند.
تقدم عدالت سياسي به معني كم اهميت بودن عدالت اقتصادي نيست، عدالت اقتصادي در ادبيات ما بد تفسير شده است. در كشور ما عدالت اقتصادي را عمدتاً در توزيع مي‌دانند. يعني مقابله كردن با فقر. اگر عدالت اقتصادي صرفاً مقابله با فقر باشد يك گداخانه بزرگي درست مي‌شود كه اين خلاف اسلام است و با روح اسلام سازگاري ندارد.
حضرت امام مي‌فرمايد؛ شايد يكي از دلايل توجه به قرض‌الحسنه اين است كه اسلام با گداپروري مخالف است. اگر قرضي مي‌گيريد بايد آن را برگردانيد. يعني بايد كار كرد، توليد كرد تا بتوان قرض را پرداخت. پس عدالت اقتصادي تنها يك جنبه توزيعي ندارد، بلكه در توليد هم است يعني دادن فرصتهاي برابر به همه. امروز كساني در شهرهاي كوچك و روستاها هستند و علي‌رغم استعداد فوق العاده‌اي كه دارند و مي‌توانند توليد كنند؛ فرصتي براي ظهور و بروز در توليد و سرمايه‌گذاري پيدا نمي‌‌كنند و لذا يك محروميت تاريخي را در روستاها شاهد هستيم. اين وضع حتي در شهرها هم قابل مشاهده است. ميزان برخورداري يك شهروند تهراني از خدمات شهري 200 هزار تومان، يك اصفهاني 50 هزار تومان و كسي كه در اراك زندگي مي‌كند 20 هزار تومان است. حالا شما مي‌توانيد شهرها و روستاهاي خودتان را محاسبه كنيد و اين مقايسه را به دست بياوريد. ميزان برخورداري شهرها از خدمات باعث مهاجرت از روستا به شهرها مي‌شود. يعني آنجاهايي كه رفاه بيشتر است، ولو شغل هم نباشد. افراد در تهران احساس رفاه بيشتري مي‌كنند. پس عدالت اقتصادي، هم در عدالت توليدي است و هم در عدالت توزيعي. عدالت توليدي يعني دادن فرصت‌هاي برابر به كساني كه استعداد توليد دارند. چه آن كسي كه در شهر است و چه آن كسي كه در روستا زندگي مي‌كند. و عدالت توزيعي يعني بايد از صاحبان درآمدها و ثروتمندان بگيرند و به كساني كه قدرت كار، درآمد و توليد ندارند بدهند و فقر را از آنها دور كنند.
بنابراين ما با يك عدالت فراگير در اسلام روبرو هستيم. اولاً عدالت سياسي مقدم بر عدالت اقتصادي است. ثانياً عدالت اقتصادي تنها مقابله با فقر نيست.

 

دانلود مقاله عدالت اجتماعی

دریــــافت فایـــل

دریافت مقاله فقر و جدايي‌ نژادي‌ در مراكز شهري‌ | 18714 alis

فقر و جدايي‌ نژادي‌ در مراكز شهري‌,فقر و توسعه شهری,جدایی نژدای در مراکز شهری,توسعه شهری,دانلود مقاله د رمورد فقر و جدايي‌ نژادي‌ در مراكز شهري‌,دانلود مقاله د رمورد فقر و وسعه شهری,تحقیقی در مورد فقر و جدايي‌ نژادي‌ در مراكز شهري‌,تحقیق فقر و,,,

فقر و جدايي‌ نژادي‌ در مراكز شهري‌
خبرگزاري فارس:نرخ‌ فقر در مراكز شهرها بيش‌ از دو برابر حومه‌شهرهاست‌ و در پاره‌اي‌ مادرشهرها اين‌ تفاوت ‌حتي‌ بيشتر است‌. براي‌ نمونه‌ در شيكاگو وفيلادلفيا نرخ‌ فقر مركز شهر حدود چهار برابر نرخ‌فقر در حومه‌هاي‌ شهر است‌. توزيع‌ نژادي‌ فقر درمراكز شهرها 1ر31 درصد براي‌ سياه‌پوستان‌ و 12درصد براي‌ سفيدپوستان‌ است‌
اگرچه‌ مردم‌ فقير را در هر يك‌ از بخشهاي‌ جامعه‌ مي‌توان‌ مشاهده‌ كرد اما تمركز و فراواني‌ آن‌ در ميان‌ زنان‌، كودكان‌و اقليتهاي‌ نژادي‌ و مراكز شهري‌ بزرگ‌ (در مقابل‌ حومه‌ها يا حوزه‌ آماري‌ كلانشهرها) بيشتر است‌. اين‌ مقاله‌ كاوشي‌ است‌ درباره‌ تداوم‌ و ماندگاري‌ فقر در مراكز شهري‌ ايالات‌ متحد، جدايي‌ نژادي‌، مسكن‌ فقرا و بالاخره‌ بيكاري‌ و علل‌ آن‌.
كليد واژه‌ها: فقر شهري‌ در آمريكا، تعريف‌ فقر شهري‌، بودجه‌ فقر، مراكز شهري‌، حوزه‌هاي‌ آماري‌ مادرشهر، سياست‌مسكن‌، فقر و جدايي‌ نژادي‌ و ناموزني‌ فضايي‌2.
چكيده:
واقعيتهايي‌ در باره‌ فقر
دولت‌ ايالات‌ متحد امريكاخانواده‌ فقير راخانواده‌اي‌ تعريف‌ مي‌كند كه‌ ‘مجموع‌ درآمدهاي‌آن‌ كمتر از مقداري‌ است‌ كه‌ براي‌ رفع‌ نيازهاي‌حداقل‌ خانوار ضروري‌ است‌’. براي‌ محاسبه‌
‘بودجه‌ فقر’ نيز حداقل‌ هزينه‌ غذايي‌ خانوار را درسه‌ ضرب‌ بايد كرد، بدين‌ ترتيب‌ خانوارهاي‌ بادرآمد كمتر از اين‌ مقدار (بودجه‌ فقر)3 فقيرمحسوب‌ مي‌شوند. در سال‌ 1997 ميلادي‌ بودجه‌فقر براي‌ خانوار چهار نفره‌ امريكايي‌ 16400 دلار
سه‌ نفره‌ 12802 دلار و يك‌ نفره‌ 8183 دلار تعيين‌و محاسبه‌ شده‌ است‌.
فقير كيست‌ و كجا زندگي‌ مي‌كند
1. نژاد
اگر چه‌ تعداد فقراي‌ سفيدپوست‌ دو برابر فقراي‌سياه‌پوست‌ و چهار برابر فقراي‌ اسپانيايي‌ زبان‌ تباراست‌ اما نرخ‌ فقر در ميان‌ سياهان‌ و اسپانيايي‌ زبان‌تبارها به‌ مراتب‌ بالاتر است‌. در ميان‌ اسپانيايي‌زبان‌ تبارها نرخ‌ فقر پورتوريكوئي‌ تبارها با 36درصد و مكزيكي‌ تبارها 31 درصد از بقيه‌ بيشتراست‌، در حالي‌ كه‌ كوبايي‌ تبارها با نرخ‌ 18 درصددر پايينترين‌ مرتبه‌ قرار دارند. نرخ‌ فقر براي‌ آسيايي‌تبارها 14 درصد و تقريبا نزديك‌ به‌ 3ر13 نرخ‌ كه‌متوسط ملي‌ در امريكا است‌.
2. فقر سالمندان‌
يكي‌ از موفقيتهاي‌ مبارزه‌ با فقر پايين‌ آمدن‌ نرخ‌ فقرسالمندان‌ است‌ كه‌ در فاصله‌ بين‌ سالهاي‌ 1959 تا1997 از 35 درصد به‌ 5ر10 كاهش‌ يافت‌ وقسمت‌ اعظم‌ اين‌ بهبودي‌ نتيجه‌ گسترش‌ تامين‌اجتماعي‌ طي‌ اين‌ دوره‌ بوده‌ است‌.
3. كودكان‌
در سال‌ 1997 در ايالات‌ متحد 16 (6ر16 درصد)كودكان‌ در فقر زندگي‌ مي‌كردند و اين‌ در حالي‌است‌ كه‌ نرخ‌ فقر كودكان‌ اقليتها به‌ مراتب‌ بالاتربوده‌ است‌.
4. محل‌ زندگي‌
نرخ‌ فقر در خارج‌ از حوزه‌هاي‌ مادرشهر تقريبا 13بيشتر از حوزه‌هاي‌ مادرشهري‌ در امريكاست‌. نرخ‌فقر در مراكز شهرها دو برابر بيشتر از نرخ‌ فقر درنقاط غيرمركزي‌ شهرهاست‌.
5. نوع‌ خانوار
نرخ‌ فقر براي‌ خانوارهاي‌ با سرپرست‌ زن‌ شش‌ برابراز خانوارهايي‌ كه‌ در آنها زن‌ و مرد مشتركاسرپرستي‌ خانوار را بر عهده‌ دارند بيشتر است‌.علل‌ بالا بودن‌ اين‌ نرخ‌ فقر عبارت‌است‌ از:
الف‌) زنان‌ سرپرست‌ خانوار بايد دائما بين‌ اشتغال‌و مسئوليتهاي‌ خانوادگي‌ در نوسان‌ باشند.
ب‌) به‌ طور متوسط حقوق‌ و دستمزد زنان‌ از مردان‌كمتر است‌.
ج‌) تعداد زيادي‌ از خانوارهاي‌ با سرپرست‌ زن‌ ازحمايت‌ و كمك‌ پدر غايب‌ فرزندانشان‌ محروم‌هستند.
د) آموزش‌
نرخ‌ فقر و سطح‌ آموزش‌ رابطه‌اي‌ معكوس‌ با هم‌دارند. نرخ‌ فقر در ميان‌ افراد زير ديپلم‌ دو برابردارندگان‌ ديپلم‌ متوسطه‌ و ده‌ برابر فارغ‌التحصيلان‌آموزش‌ عالي‌ است‌.
نوع‌ اشتغال‌ فقيران‌
بيش از نيمي‌ از خانوارهاي‌ فقير آنهايي‌ هستند كه‌(سرپرست‌ خانوار.م‌) كار نيمه‌ وقت‌ دارد و تنها 15آنها كار تمام‌ وقت‌ دارند. در صورتي‌ كه‌ مزد هرساعت‌ كار كمتر از 20ر8 دلار باشد، يك‌ خانوارچهار نفري‌ نيز حتي‌ با كار تمام‌ وقت‌ هم‌ ممكن‌است‌ به‌ خانواده‌ فقير تبديل‌ شود. بدين‌ ترتيب‌شغل‌ تمام‌ وقت‌ به‌ تنهايي‌ براي‌ برون‌ رفت‌ از فقركافي‌ نيست‌ مگر اينكه‌ درآمد سرپرست‌ خانوار ازحداقل‌ دستمزد كمي‌ بالاتر و بيش‌ از يك‌ نفر درخانوار شاغل‌ باشد. در واقع‌ تعداد زيادي‌ ازخانوارهايي‌ كه‌ از دايره‌ فقر بيرون‌ هستند و فرد اول‌خانواده‌ ساعتي‌ كمتر از 20ر8 دلار مي‌گيرد ازاشتغال‌ نفر دوم‌ بهره‌مند هستند.
فقر در مراكز شهرها
نرخ‌ فقر در مراكز شهرها بيش‌ از دو برابر حومه‌شهرهاست‌ و در پاره‌اي‌ مادرشهرها اين‌ تفاوت‌حتي‌ بيشتر است‌. براي‌ نمونه‌ در شيكاگو وفيلادلفيا نرخ‌ فقر مركز شهر حدود چهار برابر نرخ‌فقر در حومه‌هاي شهر است‌. توزيع‌ نژادي‌ فقر درمراكز شهرها 1ر31 درصد براي‌ سياه‌پوستان‌ و 12درصد براي‌ سفيدپوستان‌ است‌، در حالي‌ كه‌ تنها5ر19 درصد فقيران‌ سياه‌پوست‌ و 6ر6 درصدسفيدپوستان‌ حومه‌نشين‌ هستند.
انزواي‌ محل‌ اقامت‌ يا جدايي‌ نژادي‌
يكي‌ از ويژگيهاي‌ شهرهاي‌ ايالات‌ متحد جدايي‌ وانزواي‌ نژادي‌ محلات‌ است‌. نماد اين‌ واقعيت‌ اين‌است‌ كه‌ بيش‌ از 23 (قريب‌ 70%) سياهاني‌ كه‌ درمادرشهرها زندگي‌ مي‌كنند در مناطق‌ مركزي‌شهرها اقامت‌ دارند و تنها 13 سفيدها در اين‌ مناطق‌اقامت‌ دارند. به‌ عبارت‌ ديگر تنها 13 سياهان‌ درمناطق‌ حومه‌اي‌ شهرهاي‌ بزرگ‌ اقامت‌ دارند، يعني‌دو برابر كمتر از سفيدپوستان‌. خواهيم‌ ديد كه‌تمركز سياهان‌ در مراكز شهرها يكي‌ از دلايل‌محروميت‌ آنها از دسترسي‌ به‌ مشاغل‌ حومه‌ها ونرخ‌ بالاي‌ فقر در مراكز شهرهاست‌.
واقعيتهايي‌ در باره‌ انزواي‌ محلات‌ نژادي‌
يكي‌ از راههاي‌ كمي‌ كردن‌ ميزان‌ جدايي‌ و انزواي‌نژادي‌ شاخص‌ يا نمايه‌ ناهمگني‌ است‌. اين‌شاخص‌ نشانگر سهم‌ عددي‌ يك‌ گروه‌ نژادي‌ است‌كه‌ بايد براي‌ رسيدن‌ به‌ يك‌ پيكربندي‌ كاملا همگن‌از نظر فضايي‌ جا به‌ جا شوند يا دوباره‌ اسكان‌يابند; شاخصي‌ كه‌ در هر سرشماري‌ تركيب‌ نژادي‌حوزه‌هاي‌ كلانشهري‌ را به‌ طور كلي‌ ترسيم‌ كند. درسال‌ 1990 به‌ طور متوسط شاخص‌ ناهمگني‌براي‌ حوزه‌هاي‌ كلانشهري‌ امريكا رقم‌ 69 درصدبوده‌ است‌ كه‌ بدان‌ معناست‌ كه‌ براي‌ دستيابي‌ به‌همگني‌ كامل‌ 69 درصد سياه‌پوستان‌ (ياسفيدپوستان‌) بايد دوباره‌ اسكان‌ يابند.
همان‌ طور كه نمودار (1) شاخصهاي‌ناهمگني‌ حوزه‌هاي‌ مادرشهري‌ نشان‌ مي‌دهد اين‌شاخصها براي‌ حوزه‌هاي‌ مختلف‌ تفاوت‌ زيادي‌ رانشان‌ مي‌دهند. اين‌ تفاوت‌ هر چه‌ حوزه‌ مادرشهري‌بزرگتر باشد بيشتر است‌. اين‌ نمودار همچنين‌ناهمگنترين‌ شهرها را در مقياس‌ ملي‌ نشان‌مي‌دهد، مضافا اينكه‌ اين‌ شهرها در ايالتهاي‌شمالي‌ مركزي‌ قرار دارند و طي‌ چندين‌ دهه‌ گذشته‌ميزان‌ انزواي‌ نژادي‌ در آنها تغيير زيادي‌ نكرده‌است‌.
علل‌ انزوا و جدايي‌ نژادي‌ محلات‌
علل‌ جدايي‌ نژادي‌ محلات‌ چيست‌؟ عوامل‌گوناگوني‌ در اين‌ امر دخيل‌ هستند وتفكيك‌ اثرهاي‌آن‌ به‌ صورت‌ روشن‌ كار مشكلي‌ است‌.

 

دانلود مقاله فقر و جدايي‌ نژادي‌ در مراكز شهري‌

دریــــافت فایـــل

دریافت مقاله فرهنگ از دیدگاه مراجع و صاحب نظران | 18712 alis

فرهنگ,فرهنگ از دیدگاه مراجع,دانلود مقاله در مورد فرهنگ,تحقیق در مورد فرهنگ,بررسی فرهنگ از دیدگاه مراجع,پژوهشی در مورد فرهنگ,انسان و فرهنگ

تعريف فرهنگ
محققان و صاحبنظران فرهنگ شناس, تاكنون دهها تعريف يا توصيف پيرامون شناساندن فرهنگ ارائه داده اند . در دايره المعارف بريتانيكا تعداد تعاريف فرهنگ تا كنون به يكصدو شصت و چهار رسيده است با دقت در اين تعاريف به اين نتيجه خواهيم رسيد كه تعدادي از آنها براي شناساندان يك يا چند عنصر فرهنگي ذكر شده است. مانند فرهنگ علمي , فرهنگ هنري , فرهنگ ادبي , فرهنگ اخلاقي , و تعدادي ديگر از اين تعاريف فقط براي بيان گونه هاي مختلف يك پديده ي فرهنگي مثلاً هنري ذكر شده اند . برخي ديگر فرهنگ پيرو را توضيح مي دهند , و بعضي ديگر فرهنگ پيشرو را معرفي مي نمايند , اگر چه به اين دو اصلاح تصريح نكرده اند . يك مثال ساده براي بيان اينكه آن همه تعاريف , نتوانسته است يك مفهوم جامع را براي فرهنگ ارائه دهد . اينست كه عده اي از اشخاص سعي مي كنند براي تعيين مركز دايره نقطه هاي فراواني درون دايره بزنند ولي هيچ يك از آن نقطه ها مركز حقيقي دايره نيست , زيرا صاحبنظران يا جامعه شناسان فرهنگي , آن هويت اصلي انسان را كه پرچم خود را در مرز طبيعت و ماوراي طبيعت زده است : دو سر هر دو حلقه ي هستي / به حقيقت به هم تو پيوستي , جدّي در نظر نگرفته و بنابراين فقط به بررسي معلومات عناصر فرهنگي محدود , آن هم در عرصه ي فيزيكي پديده ها و فعاليتهاي فرهنگي پرداخته اند . بديهي است كه به اين ترتيب شمار معلومات در عرصه ي فيزيكي نه تنها مي تواند به يكصد و شصت و چهار تعريف برسد , بلكه مي تواند از هزار هم تجاوز كند . شما براي اثبات اين حقيقت مي توانيد به بي اعتنايي يا كم اعتنايي تعريف كنندگان فرهنگ به قطب دروني ذاتي آن , مانند قطب ذاتي زيبايي , توجه فرمايي . در صورتي كه فرهنگ حقيقي است دو قطبي , درون ذاتي و برون ذاتي , جامعترين تعريفي كه از فرهنگ با نظر به اكثر تعاريف به عمل آمده مي توان ارائه داد اين است : (( فرهنگ عبارت است از كيفيت يا شيوه ي بايسته و يا شايسته براي آن دسته از فعاليتهاي حيات مادي و معنوي انسانها كه مستند به طرز تعقل سليم و احساسات تصعيد شده ي آنان در حيات معقول تكاملي باشد )) . 2
عناصر و مصاديقي كه براي استفاده از توضيح تعريف فرهنگ در دايره المعارفهاي بزرگ و كتابهاي لغت دنياي امروز آمده شامل هر دو كيفيت يا شيوه ي بايسته و شايسته است . يعني موارد و مصاديقي كه بيان شده است هم شامل حقايق شايسته مي گردد و هم شامل ضرورتهاي حيات انساني , مانند آنچه كه در دايره المعارف فرانسه آمده است : (( فرهنگ , مجموعه ي دانشهاي دريافت شده توسط فرد يا جامعه است . مانند مجموعه اي از فعاليتهايي كه تابع قواعد اجتماعي _ تاريخي گوناگون بوده و با ساختار هايي كه نتيجه ي تغيير رفتار و كردار در تحت شرايط تعليم و تربيت خاص بوده است )) . اين جمله شامل هر دو گونه فعاليتها و شرايط كاملاً ضروري حيات و شايستگيهاي غير ضروري است . البته همان طور كه در مباحث بعدي خواهيم ديد معناي هر يك از بايستگيها و شايستگيها , آن نيست كه خواسته هاي نفساني بشر در آن دو معقوله ( بايستگيها و شايستگيها ) دخالت نداشته باشد . بعضي از صاحبنظران عقيده دارند كه مفهوم فرهنگ شامل بايستگيهاي ضروري زندگي , مانند علوم طبيعي يا علوم انساني نمي شود , بلكه فقط شامل شايستگيهايي است كه مي تواند مبناي فرهنگها قرار بگيرد . در اين مورد دو اصل مهم را بايد در نظر گرفت : اوّل اينكه هر اندازه فرهنگ از واقعيات جبري و زندگي طبيعي بالاتر برود و از حقايق تكاملي ذات برخوردارتر باشد , انساني تر مي گردد , و دوم آن اصل روحي بسيار والا است كه بر طبق آن انسان همواره مي خواهد همه ي شئون و فعاليتهاي زندگي او باردار ارزش كمالي باشد . با نظر به اين دو اصل است كه عده اي از صاحبنظران انسان شناس معتقدند كه بايد فرهنگ همواره به عنوان يك عامل آرماني و پيشرو در حركت تكاملي انسان , نقش اساسي را به عهده داشته باشد .
لزوم تحقيق در تعاريف فرهنگ
ما در اين بخش با دقت در تعاريف مشروح فرهنگ اقوام و ملل مختلف دنيا به اين نتيجه ي قطعي خواهيم رسيد كه چون فرهنگ گرايي اصيل در ذات انسانهاست , لذا با وجود قدرتها , خودكامگيها , و لذت پرستيها به وجود خود ادامه خواهد داد , و اينست معناي اين آيه ي شريفه كه مي گويد : (( خداوند از آسمان , آبي فرستاد , آن آب در درّه به مقدار آنها به جريان افتاد , سيل جاري كف بلند بر روي خود آورد ( چنانكه ) آن فلزاتي كه آتش برآنها شعله ور مي كنيد تا زينت آلات يا كالا ( ي ديگر ) از آنها بسازيد . خداوند مثال حق و باطل را چنين مي آورد . اما كف ( آب يا فلز ) ناپايدار است و پوچ مي شود و مي رود و اما آنچه كه به حال مردم سودمند است در روي زمين پايدار مي ماند , خدواند مَثَل ها را بدينسان مي آورد )) . 8
قرنها بگذشت اين قرن نويست ماه آن ماه است و آب آن آب نيست
عدل آن عدل است و فضل آن فضل هم ليك مستبدل شد اين قرن و امم
قرنها بر قرنها رفت اي همام وين معاني برقرار و بر دوام
آب مبدل شد در اين جو چند بار عكس ماه و عكس اختر برقرار
پس بنايش نيست بر آب روان بلكه بر اقطار عرض آسمان
تحقيق در تعريف فرهنگ از ديدگاه مشهورترين دايره المعارفها و بعضي از منابع جامعه شناسي و كتابهاي لغت , بيشتر براي اثبات اين حقيقت است كه نشان دهيم وجود تكامل انساني در معناي حقيقي (( فرهنگ )) در ميان همه ي جوامع به عنوان كيفيت يا شيوه ي بايسته يا شايسته ي حيات بشري , تضمين شده است . و اگر عده اي از خود خواهان سوداگران سلطه جويان با پوچ گرايان بخواهند فرهنگ را تا حد يك بهشت پديده هاي مبتذل تنزل بدهند و نام آن را فرهنگ بگذارند , مبتني بر حقيقت نبوده و ريشه اي ضد انساني دارد . اما آنچه كه در اين ميان موجب بروز تعاريف مختلف و متعدد شده است , تنوع ديدگاههاي محققان و صاحبنظران در تفسير مفهوم فرهنگ با اتفاق نظر در اصل تكاملي آن بوده است . اين اختلاف چنانكه خواهيم ديد مقداري با گذشت زمان و بروز انواع پديده ها و مورد توجه قرار گرفتن آنها به عنوان كيفيتهاي شايسته ي حيات بوده , و در برخي موارد معلول خصوصيتهاي محيطي و برداشت از جهان بيني ها بوده است . براي نمونه در زبان فارسي (( فرهنگ )) به معني كشيدن دو شاخه ي درختي را مي گفتند كه آن را بخوابانند و خاك به زير و روي آن بريزند تا بيخ بگيرد و بعد از آن , آن را كنده به جاي ديگر نهال كنند . در زبان عربي , (( الثقافه )) به معني پيروزي , تيز هوشي و مهارت بوده , سپس به معني استعداد فراگيري علوم و صنايع و ادبيات به كار رفته است .
در فرانسه , (( كولتور )) از كلمه ي لاتين (( كولتورا )) گرفته شده است و به معني بارور كردن ( زمين ) كاري در جهت توليد , حاصلخيز كردن , و عمل كاشتن ( گياه ) است . در آلماني به معني پرورش باكتريها و موجودات زنده بر روي زمينه ي مواد غذايي تهيه شده , كاشتن و رسيدگي كردن زمين زراعتي , و گروه جديد پرورش داده شده از زندگي حيواني يا گياهي آمده است . و سرانجام در روس براي تعيين تاثير انسان بر طبيعت , مشخص كردن دستاوردها و نيروهاي عامل اين دستاوردها به كار رفته است .
جستجو براي كشف آن حقيقت جامع ثابت و ارزشي كه فرهنگ ناميده شده است .
فرض كنيم آن كلمه اي كه براي ارائه مفهوم عالي و ارزشي فرهنگ در ميان اقوام و ملل دنيا در گذرگاه تاريخ , و در مسير تحولات جوهري قرار گرفته و در دوران اخير معاني جديدي نسبت به دوران گذشته ارائه داده , كلمه ي (( فرهنگ )) است كه در فارسي روزگار قديم , به معناي كشيدن و خواباندن شاخه ي درختي براي پروراندن أن به شكل عالي و بعدها بتدريج تبديل به خردمندي , تعليم و تربيت , بزرگي و عظمت در فضيلت شده است . و نيز چنين تصور كنيم كه كلمه ي فرهنگ حتي در مبتذلترين و كثيفترين نمودها به كار رفته است . با اين حال اين دگرگوني در مفهوم يك كلمه نمي تواند حقيقت ثابت در (( حيات معقول )) را از بين ببرد . براي مثال كلمه ي (( قانون )) را در نظر مي گيريم كه نام سازي بوده است . اين كلمه در دورانهاي بعد به حقيقت , حياتي با اهميت در تفسير حقيقت اطلاق شده است . حال اگر چنين فرض كنيم كه اين كلمه در يك يا چند جامعه به قضايايي گفته شده , كه زورگويان سلطه گر آنها را بي هيچ توجهي به واقعيات و حقايق , دستاويز اميال شخصي خويش قرار داده اند , آيا در اين صورت مي توان چنين نتيجه گرفت كه كلمه ي قانون , آن معناي ثابتِ ارتباط انسان با خويشتن , با خدا ,با جهان هستي , و با همنوعان خود را از دست داده است ؟ اين تصور غلط است , زيرا آن قضايايي كه بيان كننده ي قوانين جاري در طبيعت و ارتباط انسان با آنها و ارائه كننده ي ارتباط انسان با خدا و ديگر موضوعات بوده است , قطعاً ثابت و به جاي خود پايدار است , اگر چه لفظ قانون درباره ي آنها به كار نرود .
كوشش ما در مباحث بعدي پيدا كردن آن حقيقت جامع ثابت و ارزشي است كه اگر آن را به هر نامي بخوانيم . باز آن حقيقت جامع ثابت , همچنان ضرورت خود را براي نوع انساني حفظ خواهد كرد . مگر اينكه انسان ماهيت خود را در كارزار با ماشين چنان از دست بدهد كه ديگر حيات و جان و روان وخود و من و شخصيت او بكلي راه فنا و زوال پيش بگيرد و يا به قول تايلر به گوريل باهوش , تحول يابد و سپس مبدل به دندانه هاي نا آگاه ماشين شود .
تعاريف فرهنگ از ديدگاه كتابهاي لغت و دايره المعارفهاي مهم و مشهور
واضح است كه همه ي تعاريف مربوط به فرهنگ را نمي توان در يك رساله يا يك مجلد كتاب جمع آوري كرده و مورد تحقيق قرار داد , ولي مي توان با استناد به بخشي از كتابهاي لغت و دايره المعارفهاي مهم و مشهور به تحقيق درباره ي فرهنگ پرداخت و از با اهميت ترين تعاريف از ديدگاه بزرگترين صاحبنظران شرقي و غربي درباره ي فرهنگ آگاه شد .
فرهنگ از ديدگاه مراجع فارسي
(( فرهنگ با كاف فارسي , بر وزن و معني فرهنج است كه علم و دانش و عقل و ادب و بزرگي و سنجيدگي و كتاب لغات فارسي و نام مادر كيكاوس باشد و شاخ درختي را نيز گويند كه در زمين خوابانيد , از جاي ديگر سرآورد , و كاريز آب را نيز گفته اند چه (( دهن فرهنگ )) جايي را مي گويند از كاريز كه آب بر روي زمين آيد )) . حسين بن فخرالدين حسن انجو شيرازي مي گويد : (( فرهنج و فرهنگ , شش معني دارد : اوّل , دانش باشد . كمال اسماعيل گفته : فلك ز قدر تو اندوخته بسي رفعت / خرد ز راي تو آموخته بسي فرهنگ , دوّم , ادب بود . حكيم سنايي فرمايد : مرد را ور هنر به فرهنجد / تو سني از سرش بياهنجد , سوم , عقل را نامند . شيخ نظامي فرمايد : نه دانش باشد آنكس را نه فرهنگ / كه وقت آتشي پيش آورد جنگ , چهارم, كتابي را خوانند كه مشتمل باشد بر لغات پارسي . حكيم سوزني گويد : نوشتست بخت از پي كام خويش / بر اوراق فرهنگ او نام خويش , پنجم , نام مادر كيكاوس است , ششم , شاخ درختي را گويند كه آن را بخوابانند و خاك بر زير آن بريزند تا بيخ بگيرد و بعد از آن , آن را كنده به جاي ديگر نهال كنند )) .
مرحوم دهخدا نيز در لغتنامه در ذيل ماده ي فرهنگ , ابياتي را از پيشتازان ادبيات فارسي آورده است كه دلالت بر گسترش و عمق زياد , معناي فرهنگ در ادبيات فارسي دارد .
در دايره المعارف فارسي چنين آمده : (( فرهنگ در مردم شناسي , راه و رسم زندگي يك جامعه . استعمال علمي كلمه ي انگليسي معادل ” فرهنگ ” در اواخر قرن نوزده به توسط سرا. ب تايلر برقرار شد . مفهوم فرهنگ چندان سودمند بوده است كه آن را توسعه داده در ساير علوم اجتماعي و در ادبيات و علوم زيستي نيز به كار مي برند . از آغاز پيدايش نوع بشر , فرهنگ مايه ي تمايز انسان از گروههاي حيواني بوده است . آداب و عادات و انديشه ها و اوضاعي كه گروهي در آن شركت دارند , از نسلي به نسل ديگر انتقال پيدا مي كند , و اين انتقال پيش از آنكه از راه وراثت باشد , از راه آموختن است . پيروي از اين آداب و عادات با نظام پاداش و كيفر مخصوص به هر فرهنگ اند . ولي بسياري از رفتارها تنها از طريق تجربه حاصل مي شود . هر جامعه براي خود الگوي خاصي از ” كليات فرهنگي ” دارد كه سازمان اقتصادي , و فرهنگ مادي ( افزارها , سلاحها , البسه ) را شامل مي شود . درجه ي پيچيدگي سازمان فرهنگي وسيله اي براي تشخيص دادن جامعه هاي متمدن از جامعه هاي ” ابتدايي ” است . ولي در اين دو اصطلاح هميشه جنبه ي نسبيت را بايد در نظر گرفت . اساساً هر گروه انساني , فرهنگ مشخص خود را دارد , ولي جامعه ي مفصل و پيچيده ممكن است فرهنگهاي فرعي نيز داشته باشد كه از منشاء ملّي و دين و اوضاع اجتماعي حاصل مي شود . بر عكس , از طريق تماسهاي صلح آميز يا قهري فرهنگي , ممكن است يك فرهنگ مشترك مورد قبول چند جامعه ي مختلف قرار گيرد

 

دانلود مقاله فرهنگ از دیدگاه مراجع و صاحب نظران

دریــــافت فایـــل