جامعه شناسی

دریافت مقاله فرار از خانه | 18710 alis

فرار از خانه,مسئله فرار از خانه,دانلود مقاله درباره فرار از خانه,تحقیقی در مورد فرار از خانه,بررسی مسئله فرار از خانه,پژوهشی درباره فرار از خانه

فرار از خانه
1- مسئله شناسي فرار از خانه
1-1) تعريف فرار
فرار از خانه و اقدام به دوري و عدم بازگشت به منزل و ترك اعضاي خانواده، بدون اجازه از والدين يا وصي قانوني خود، در واقع نوعي واكنش نسبت به شرايطي است كه از نظر فرد نامساعد، غيرقابل تحمل و بعضاً تغيير ناپذير است. اين عمل معمولاً به عنوان يك مكانيسم دفاعي به منظور كاهش ناخوشايندي و خلاصي از محركهاي آزار دهنده و مضر و دستيابي به خواسته هاي مورد نظر و عموماً آرزوهاي دور و دراز انجام مي‏شود.
امروزه در اكثر كشورهاي جهان، فرار از خانه به يك معضل جدي اجتماعي تبديل شده است. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهاني، سالانه يك ميليون نوجوان 19 –13 ساله از خانه فرار مي‏كنند كه 74 درصد آنها دختر هستند.[1] در ايران نيز مسئله فرار دختران به عنوان يك معضل مطرح مي‏باشد، هر چند آمار و ارقام دقيقي در اختيار نداريم، ليكن اخبار جرائد و مطبوعات از روند رو به رشد اين آسيب اجتماعي،[2] كاهش ميانگين سنّي دختران فراري[3] و ظهور پيامدهاي ناگوار آن حكايت مي‏كند.
2-1) انواع فرار
اين عمل بر حسب موضوعات مختلف به قرار ذيل قابل دسته بندي مي‏باشد:
الف)- از نظر جنس و تأهل
اقدام به فرار، هم از سوي پسران ( و مردان متأهل) و هم از سوي دختران (و زنان متأهل) انجام مي‏شود.

لازم به ذكر است دلائل چنين اقدامي توسط مردان متأهل و پسران با يكديگر متفاوت است. زنان متأهل نيز اغلب به دليل خشونت و مفاسد اخلاقي همسر يا اغفال و مفاسد اخلاقي خود از خانه متواري مي‏شوند.
ب)- از نظر اطلاع خانواده
در اكثر موارد اقدام به فرار به طور ناگهاني، بدون خبر و اطلاع اعضاي خانواده صورت مي‏گيرد، اما در برخي شرايط، فرد قصد خود را به صورت «تهديد به فرار» اطلاع مي‏دهد. اين عمل اغلب در بين پسران فراري معمول است.
ج)- از نظر تعداد همراهان
در شرايطي ممكن است كه اقدام به فرار به همراهي فردي از جنس مخالف با زمينه دوستي و قرار ملاقات انجام شود. اخيراً مواردي از فرارهاي گروهي در بين دختران مشاهده شده است. اما اغلب، دختران به تنهايي فرار مي‏كنند.
د)- از نظر مدت زمان
در برخي شرايط فرد پس از فرار و مواجهه با مشكلاتي نظير عدم امنيت و فراهم نبودن امكانات زندگي، پشيمان مي‏شود و در صورت خوش اقبالي، با كمترين لطمات روحي و جسمي توسط نيروهاي امنيتي، شناسايي و در مدت زمان كوتاهي به خانه بازمي‏گردد. در چنين وضعيتي به نظر مي‏رسد دلائل فرد جهت فرار چندان منطقي نبوده يا فرد برنامه و هدف معيني براي فرار نداشته است. دسته اي از دختران فراري نيز به دليل شرايط واقعاً نامساعد خانه، حاضر به بازگشت نيستند و براي جلوگيري از اينكار از نام مستعار استفاده مي‏كنند و يا اظهار مي‏دارند كه خانواده اي ندارند.

هـ)- از نظر مبدأ و مقصد
اغلب فرارها از شهرستانها به مركز يا شهرهاي بزرگ انجام مي‏شود، هر چند مبدأ و مقصد معدودي از فرارها نيز بالعكس مي‏باشد و گاهي نيز از شهرهاي كوچك و بزرگ به قصد عزيمت به كشورهاي ديگر اتفاق مي‏افتد.
و)- از نظر تكرار
برخي از دختران براي نخستين بار اقدام به فرار مي‏كنند و دسته اي ديگر عليرغم تلاشهاي مددكاران جهت بازگشت به محيط خانه و خانواده،‌مجدداً از محيط خانه مي‏گريزند.
3-1) انگيزه هاي فرار
آمار نشان مي‏دهد انگيزة افراد فراري بر حسب جنس، سن، تحصيلات و محيط زندگي متفاوت است اما انگيزه هاي ذيل بين همگان عموميت دارد:
الف)- اثبات وجود و جلب توجه اطرافيان و اجبار آنها براي اجراي تمايلات و خواسته هاي خويش؛
ب)- رهايي از هنجارها، فشارها، تحميل ها، قيد و بندها، خشونتها و آزارهاي خانواده و كسب آزادي عمل در رفتارهاي فردي و اجتماعي؛
ج)- لجاجت با خانواده، سلب آرامش و ايجاد بدنامي يا مشكل براي آنان به جهت عدم تعلق و دلبستگي به خانواده.
د)- تحت فشار قرار دادن ديگران براي تحقق خواسته هاي خود درخصوص زندگي آينده و موقعيت بهتر اقتصادي.
2- تبيين عوامل مؤثر در فرار دختران
آسيبهاي اجتماعي نظير فرار از خانه داراي زمينه ها و ابعاد مختلفـي هستنــد و عوامــل گوناگوني از جمله عوامل فردي، خانوادگي و اجتماعي در شكل گيري آن مؤثر مي‏باشد.
1-2) عوامل فردي
اين دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل شخصيتي و اختلال در سلوك و رفتار است كه به برخي از آنها اشاره مي‏شود.

 

دانلود مقاله فرار از خانه

دریــــافت فایـــل

دریافت عوامل زمينه ساز در ايجاد روابط سالم و نا سالم ميان دختر و پسر | 18708 alis

عوامل زمينه ساز در ايجاد روابط سالم و نا سالم ميان دختر و پسر,دانلود مقاله در مورد عوامل زمينه ساز در ايجاد روابط سالم و نا سالم ميان دختر و پسر,تحقیقی در مورد عوامل زمينه ساز در ايجاد روابط سالم و نا سالم ميان دختر و پسر,بررسی عوامل زمينه ساز در ,,,

عوامل زمينه ساز در ايجاد روابط سالم و نا سالم ميان دختر و پسر
ابتدا بايستي مراد و منظور از واژه رابطه فهميده شود و سپس معيار و ملاك ما از اينكه به مجموعه‌اي از روابط سالم و به مجموعه‌اي ديگر ناسالم مي‌گوييم چيست؟
رابطه واژه‌اي عربي است كه در معناي تماس و وصل شدن به كار مي‌رود و در گفتار روزمره به مجموعه‌اي از رفتارهايي اطلاق مي‌شود كه در تماس با يكديگر ابراز مي‌كنيم.
رابطه و برقراري آن با ديگران في نفسه محكوم به فساد و تباهي نيست و اين، هدف و مقصود نهايي و غايي طرفين است كه صفت سالم يا ناسالم بودن را به همراه خواهد داشت. اين نكته را هم بايد متذكر شد كه در جوامع مختلف، بنا به نوع فرهنگ و آداب و رسوم و آموزه‌هاي ملي، تعاريف مختلفي از روابط سالم و ناسالم ارائه مي‌شود.
در اين نوشتار سعي بر اين است تا عوامل زمينه ساز در ايجاد روابط ناسالم ميان دختر و پسر مورد بررسي قرار گيرد. اين عوامل را مي‌توان در چهار بخش طبقه‌بندي كرد:
1- عوامل دروني و رواني: اين عوامل به شرط وجود ساير عوامل، مي‌تواند موجبات برقراري روابط ناسالم را فراهم نمايد. تفاوت در حالات روحي و رواني و اخلاقي دختران و پسران و علايق و خواسته‌هاي آنان مي‌تواند باعث بروز روابط ناسالم ميان اين دو شود. تفاوت دروني ديگري كه مي‌توان نام برد قوه شهوت نهفته در نهاد آدمي است كه في‌نفسه نيروي محرك مثبتي است به اين جهت كه باعث جذب دو جنس مي‌شود و دليلي است براي رابطه مثبت و زندگي مشترك؛ اما همين نيروي مثبت اگر در جهت نيل به هوسراني قرار گيرد، تبديل به بلايي خانمانسوز مي‌گردد كه نمونه آن در همه جوامع يافت مي‌شود.
2- عوامل اجتماعي: عوامل اجتماعي را به دليل اهميت خانواده به عنوان يك اجتماع كوچك و مهمترين اجتماع در رشد و تربيت افراد به دو بخش تقسيم مي كنيم: الف) عوامل خانوادگي ب) ساير عوامل اجتماعي
الف) عوامل خانوادگي: خانواده به عنوان اولين كانون رشد و تعالي جوانان در سعادت و شقاوت دختران و پسران نقش كليدي دارد. اگر خانواده داراي شرايط و احوال خوبي باشد، در امر تعليم و تربيت فرزند خود موفق خواهد بود. عواملي نظير بيسوادي، نداشتن آگاهي كافي از روشهاي تعليم و تربيت و عدم ارتباط مناسب والدين با يكديگر مي تواند
دليلي براي بروز روابط ناسالم ميان دختران و پسران باشد.
ب) ساير عوامل اجتماعي: علاوه بر عوامل خانوادگي تاثيرگذار بر روابط دختر و پسر، ساير عوامل اجتماعي نيز در سطحي فراتر بر روند رفتار و روابط آنان تاثير مي گذارد. بافت جامعه از لحاظ آداب و رسوم و عادات غالب مردم در قوميتهاي مختلف و همچنين روابط مردم در طبقات مختلف جامعه، باعث ايجاد تفاوتها و چالشهاي ميان افراد شده و زمينه ايجاد يك روابط ناسالم را بوجود مي آورد.
3- عوامل اقتصادي: عوامل اقتصادي را اگر به صورت يك طيف در نظر بگيريم، دو سر اين طيف از يك سو فقر و در سوي ديگر ثروت مي باشد. هر دوي اين اوضاع در تجربيات گوناگون نشان داده كه در بيشتر مواقع، داراي عدم روابط سالم است. البته استثنائاتي هم وجود دارد، امّا آنچه مسلّم است، اين است كه در همه جوامع، از جمله عوامل مهمي كه باعث ترويج فساد و فحشا مي شود، فقر است. و همچنين گروهي از افراد كه داراي ثروت و توانايي مالي زيادند، در صورت وجود ساير عوامل، داراي روابط ناسالمي خواهند بود.
4- عوامل فرهنگي: با دقت در فرهنگ حاكم بر جوامع مختلف در مي يابيم كه تفاوتهاي زيادي ميان اين فرهنگ ها وجود دارد و هر كدام از آنها تعريفي از رابطه سالم و ناسالم ارائه داده اند، اما آيا تعريف سالم بودن يك رابطه دليل بر عدم وجود رابطه ناسالم است؟ مثلا در جواعي كه حتي داشتن روابط جنسي ميان دختران و پسران به شرط وجود رضايت دختر، يك امر عادي و غير جرم محسوب مي شود، آيا به صرف جرم نبودن اين روابط، مي توان بر سالم بودن آن صحه گذاشت؟ از سوي ديگر جوامعي كه اين روابط در آنها جرم محسوب مي شود و قطعا از نظر فرهنگي، عملي ناشايست است، راه هاي جايگزيني را براي ايجاد رابطه صحيح و سالم ميان دختران و پسران بوجود مي آورد؟ در مجموع مي توان گفت براي اينكه بتوان از ايجاد روابط ناسالم جلوگيري كرد، بايد عوامل فرهنگي تاثيرگذار را تشخيص داده و البته بايد نوع و تفاوت فرهنگ ها را در اين راه مد نظر قرار داد.

ابتدا بايستي مراد و منظور از واژه رابطه فهميده شود و سپس معيار و ملاك ما از اينكه به مجموعه‌اي از روابط سالم و به مجموعه‌اي ديگر ناسالم مي‌گوييم چيست؟
رابطه واژه‌اي عربي است كه در معناي تماس و وصل شدن به كار مي‌رود و در گفتار روزمره به مجموعه‌اي از رفتارهايي اطلاق مي‌شود كه در تماس با يكديگر ابراز مي‌كنيم.
رابطه و برقراري آن با ديگران في نفسه محكوم به فساد و تباهي نيست و اين، هدف و مقصود نهايي و غايي طرفين است كه صفت سالم يا ناسالم بودن را به همراه خواهد داشت. اين نكته را هم بايد متذكر شد كه در جوامع مختلف، بنا به نوع فرهنگ و آداب و رسوم و آموزه‌هاي ملي، تعاريف مختلفي از روابط سالم و ناسالم ارائه مي‌شود.
در اين نوشتار سعي بر اين است تا عوامل زمينه ساز در ايجاد روابط ناسالم ميان دختر و پسر مورد بررسي قرار گيرد. اين عوامل را مي‌توان در چهار بخش طبقه‌بندي كرد:
1- عوامل دروني و رواني: اين عوامل به شرط وجود ساير عوامل، مي‌تواند موجبات برقراري روابط ناسالم را فراهم نمايد. تفاوت در حالات روحي و رواني و اخلاقي دختران و پسران و علايق و خواسته‌هاي آنان مي‌تواند باعث بروز روابط ناسالم ميان اين دو شود. تفاوت دروني ديگري كه مي‌توان نام برد قوه شهوت نهفته در نهاد آدمي است كه في‌نفسه نيروي محرك مثبتي است به اين جهت كه باعث جذب دو جنس مي‌شود و دليلي است براي رابطه مثبت و زندگي مشترك؛ اما همين نيروي مثبت اگر در جهت نيل به هوسراني قرار گيرد، تبديل به بلايي خانمانسوز مي‌گردد كه نمونه آن در همه جوامع يافت مي‌شود.
2- عوامل اجتماعي: عوامل اجتماعي را به دليل اهميت خانواده به عنوان يك اجتماع كوچك و مهمترين اجتماع در رشد و تربيت افراد به دو بخش تقسيم مي كنيم: الف) عوامل خانوادگي ب) ساير عوامل اجتماعي
الف) عوامل خانوادگي: خانواده به عنوان اولين كانون رشد و تعالي جوانان در سعادت و شقاوت دختران و پسران نقش كليدي دارد. اگر خانواده داراي شرايط و احوال خوبي باشد، در امر تعليم و تربيت فرزند خود موفق خواهد بود. عواملي نظير بيسوادي، نداشتن آگاهي كافي از روشهاي تعليم و تربيت و عدم ارتباط مناسب والدين با يكديگر مي تواند
دليلي براي بروز روابط ناسالم ميان دختران و پسران باشد.
ب) ساير عوامل اجتماعي: علاوه بر عوامل خانوادگي تاثيرگذار بر روابط دختر و پسر، ساير عوامل اجتماعي نيز در سطحي فراتر بر روند رفتار و روابط آنان تاثير مي گذارد. بافت جامعه از لحاظ آداب و رسوم و عادات غالب مردم در قوميتهاي مختلف و همچنين روابط مردم در طبقات مختلف جامعه، باعث ايجاد تفاوتها و چالشهاي ميان افراد شده و زمينه ايجاد يك روابط ناسالم را بوجود مي آورد.
3- عوامل اقتصادي: عوامل اقتصادي را اگر به صورت يك طيف در نظر بگيريم، دو سر اين طيف از يك سو فقر و در سوي ديگر ثروت مي باشد. هر دوي اين اوضاع در تجربيات گوناگون نشان داده كه در بيشتر مواقع، داراي عدم روابط سالم است. البته استثنائاتي هم وجود دارد، امّا آنچه مسلّم است، اين است كه در همه جوامع، از جمله عوامل مهمي كه باعث ترويج فساد و فحشا مي شود، فقر است. و همچنين گروهي از افراد كه داراي ثروت و توانايي مالي زيادند، در صورت وجود ساير عوامل، داراي روابط ناسالمي خواهند بود.
4- عوامل فرهنگي: با دقت در فرهنگ حاكم بر جوامع مختلف در مي يابيم كه تفاوتهاي زيادي ميان اين فرهنگ ها وجود دارد و هر كدام از آنها تعريفي از رابطه سالم و ناسالم ارائه داده اند، اما آيا تعريف سالم بودن يك رابطه دليل بر عدم وجود رابطه ناسالم است؟ مثلا در جواعي كه حتي داشتن روابط جنسي ميان دختران و پسران به شرط وجود رضايت دختر، يك امر عادي و غير جرم محسوب مي شود، آيا به صرف جرم نبودن اين روابط، مي توان بر سالم بودن آن صحه گذاشت؟ از سوي ديگر جوامعي كه اين روابط در آنها جرم محسوب مي شود و قطعا از نظر فرهنگي، عملي ناشايست است، راه هاي جايگزيني را براي ايجاد رابطه صحيح و سالم ميان دختران و پسران بوجود مي آورد؟ در مجموع مي توان گفت براي اينكه بتوان از ايجاد روابط ناسالم جلوگيري كرد، بايد عوامل فرهنگي تاثيرگذار را تشخيص داده و البته بايد نوع و تفاوت فرهنگ ها را در اين راه مد نظر قرار داد.

 

دانلود عوامل زمينه ساز در ايجاد روابط سالم و نا سالم ميان دختر و پسر

دریــــافت فایـــل

دریافت مقاله عوامل پيشرفت فرد و جامعه | 18707 alis

عوامل پيشرفت فرد و جامعه,عوامل پیشرفت فرد,عوامل پیشرفت جامعه,دانلود مقاله در مورد عوامل پيشرفت فرد و جامعه,تحقیق در مورد عوامل پيشرفت فرد و جامعه,بررسی عوامل پيشرفت فرد و جامعه

عوامل پيشرفت فرد و جامعه
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمد لله ربّ العالمين والصّلاة والسّلام على رسوله محمّد وآله الطّاهرين
خداى سبحان مى فرمايد: (ليْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلاَ أَمَانِىِّ أَهْلِ الْكِتَـبِ مَن يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ…)(1)؛ «[پاداش و كيفر] به دلخواه شما و دلخواه اهل كتاب نيست؛ هر كس بدى كند، در برابر آن كيفر مى بيند».
پيشرفت فرد در جامعه و نيز پيشرفت جامعه در ميان ديگر جوامع به وجود سه عامل اساسى بستگى دارد:
1. صاحبان انديشه با انگيزه الهى و به دور از هر گونه فخر فروشى و قدرت طلبى مى توانند با توليد علم و آموزش همگانى، از طريق نگارش و بيان، سطح دانش افراد جامعه و قدرت انديشه آنان را افزايش دهند و با تربيت افراد شايسته و گسيل دادن آنها در ميان طبقات جامعه و عمومى كردن علم، استعدادهاى آنان را شكوفا كنند تا شخصيت فرد و جامعه با بروز توانايى هايشان به اثبات برسد و همه احساس شخصيت كنند.
2. قوى بودن اخلاق انسانى فرد و جامعه است، چرا كه نقش اخلاق اجتماعى در پيشرفت فرد و جامعه بسيار مهم است و اهل بيت(عليهم السلام) در سخنان خود بر رعايت آن تأكيد كرده اند، از اين رو بزرگ ترين بخش كتاب بحارالانوار كه يك مجموعه حديثى شيعى به شمار مى رود، درباره مسائل اخلاقى است.
نقل شده است كه: منصور دوانيقى براى اين كه بتواند فرزندان امام حسن مجتبى (عليه السلام) را كه با حكومت او مخالف بودند تضعيف و در نهايت سركوب كند، با استفاده از ابزار دروغ كه يك عمل ضد اخلاقى است امام حسن مجتبى(عليه السلام) را متهم به كثرت ازدواج و طلاق مى كرد تا با اين شيوه از جاذبه روحى آنان در ميان مردم بكاهد و زمينه سركوبشان را فراهم كند.
شخصى نماز جماعت پر جمعيتى داشت، اما رفته، رفته از تعداد مأمومين او كاسته شد. هنگامى كه علت آن را جويا شديم، معلوم شد او از همه لحاظ خوب بوده، اما در منزل با اعضاى خانواده اش بد اخلاقى مى كرده است كه خبر آن به مردم رسيده و مردم از گرد او پراكنده شده اند. اين داستان ها نشان دهنده جايگاه ارزشمند اخلاق در جذب افراد است.
3. داشتن انگيزه و نيت صحيح و ارائه برنامه هاى عملى و وفادار ماندن به آن، كه اين ويژگى بدون وجود احزاب آزاد ممكن نيست. كشور پاكستان كه از هنگام استقلال از هند به علت مسلمان بودن مردم آن، به اين اسم ناميده شده است، در مقابل كشور هند قرار دارد كه بيشتر مردم آن سيك، نجس (طبقه اى از مردم هند كه زندگى سختى را مى گذرانند) و بودايى و جز آن هستند، پاكستان دو حزب بزرگ دارد. يكى حزب مردم وابسته به بى نظيربوتو و ديگرى حزب مسلم ليگ، اما به اين دليل كه هرگاه حزب مردم به قدرت مى رسد، آزادى هاى اجتماعى بيشترى به مردم مى دهد، غالب مردم طرفدار آن حزب هستند، ولى حزب مسلم ليگ كه انحصار طلب است و بر خلاف آموزه هاى اسلامى به فكر قدرت خود هستند، نه به فكر منافع مردم، از حمايت كمترى برخوردار است و اين نشان مى دهد كه مردم دوستدار اخلاق بوده، گرد كسانى كه داراى اخلاق انسانى هستند جمع مى شوند.
بى اعتمادى، عامل نابودى
نقل شده است: عبدالرحمان بن عوف كه بر اساس شروطى خلافت را به عثمان واگذار كرد، هنگامى كه ديد او به تعهدات خود عمل نكرد، در قتل او نقش مهمى ايفا كرد و در توجيه عمل خود گفت: به گونه اى اعتمادم از او سلب شده است كه حاضر نيستم عقال شترى را نزد او امانت بگذارم. وى هنگام شورش مردم عليه عثمان كه به قتل او انجاميد، يكى از مخالفان سرسخت او بود.
دست پنهان استعمارگران
شخصى از قول معمارى نقل مى كرد: كسى از من خواست براى او كار كنم و من نيز پذيرفتم و هنگامى كه براى ديدن نوع كار به محل موردنظر رفتيم، ديديم سفارت انگليس است و نوع كار هم ساختن دويست دستگاه توالت بود. شگفت زده، پرسيدم: چرا اين سفارت با وجود 10 ـ 15 نفر كارمند و چند نفر ارباب رجوع مى خواهد اين تعداد توالت بسازد؟
به من گفتند: شما كار كن و مزدت را بگير. من هم مشغول كار شدم و آن تعداد توالت را ساختم. اما پس از مدت ها جريان انقلاب مشروطيت پيش آمد و مردم ضد حكومت قاجار راهپيمايى كردند، سپس به طرف سفارت انگليس رفتند و در آن متحصن شدند و در آن زمان توالت ها به كار آمد. ملاحظه مى كنيد كه بدرفتارى قاجاريه و نقشه انگليس چند سال بعد نتيجه داده است.
همچنين در طرح ديگرى، انگليسى ها با همكارى و همدستى پادشاهان سعودى، مكه و مدينه را كه محل تجمع مسلمانان و رمز وحدت و هم فكرى آنان در برابر دشمنان اسلام است با اختراع آيين وهابيت به مركز نفاق و كانون دشمنى ميان مسلمانان تبديل كردند. از اين رو وهابى ها قبور ائمه مدفون در بقيع را خراب كردند. البته هنگام تخريب حرم پيامبر(صلى الله عليه وآله) مسلمانان جهان به خصوص مسلمانان هند عليه سعودى ها تظاهرات كردند و انگليسى ها به پادشاه سعودى توصيه كردند فعلا دست نگه دارد و به مردم اعلام كند كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) را در خواب ديده كه به او فرمودند: فعلا مصلحت نيست حرم مرا خراب كنيد. به هر حال، از ترس خروش و قيام يكپارچه مسلمانان دنيا حرم پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را خراب نكردند.
اخيراً صدام نيز از طريق راديو و تلويزيون اعلام كرده است براى شما خبر مهمى دارم و آن اين كه من جدم پيامبر را در خواب ديدم كه فرمودند، فعلا مصلحت نيست كويت را اشغال كنى، فقط «بوبيان و وربه» را برگردان.
يكى از نوكران انگليس اخيراً گفته بود هفت ميليون نفر از جمعيت هفده ميليونى عراق شيعه هستند كه مظلوم هم مى باشند، اما حق آنان در حكومت به اندازه همان هفت ميليون نفر است و ما حق آنان را به همين نسبت مى دهيم و متأسفانه هيچ كس پيدا نشده است كه پاسخ سخنان نادرست او را بدهد و از حقوق شيعه كه اكثريت جمعيت عراق را تشكيل مى دهند دفاع كند. شايان توجه است كه بر اساس آمار منتشر شده، 85% جمعيت عراق را شيعيان تشكيل مى دهند. البته ممكن است اين نوكر انگليس نيز همين روزها خواب ببيند كه فعلا مصلحت نيست اين گونه سخن بگويد.

 

دانلود مقاله عوامل پيشرفت فرد و جامعه

دریــــافت فایـــل

دریافت مقاله عدالت اجتماعی | 18706 alis

عدالت اجتماعی,مقاله ای در مورد عدالت اجتماعی,تحقیقی در مورد عدالت اجتماعی,پژوهشی در مورد عدالت اجتماعی,بررسی عدالت اجتماعی

عدالت اجتماعی
مقدمه
مسئله عدالت با وجود اينكه يك مسئله اجتماعي، سياسي و اقتصادي است، ولي از نظر مكتب شيعه آنقدر مهم است كه در كنار پنج اصل اعتقادي يعني توحيد، نبوت، معاد، عدل و امامت قرار گرفته است. به همين دليل عدالت بايد يك مسئله فراگيري باشد و نمي‌توان عدالت را فقط اختصاص به يك بعد از زندگي اجتماعي مردم تلقي كرد. اينكه در كنار اصول اعتقادي مسلمانها قرار گرفته، مانند همه اصول اعتقادي بايد فراگير باشد.
عدالت آنقدر مهم و فراگير است كه در اعتقاد شيعه، عدالت از خداوند شروع مي‌شود، در نظر شيعه رأس حكومت بايد عادل باشد، امام بايد عادل باشد، مرجع‌تقليد و قاضي بايد عادل باشند. هيچ كسي نيست كه در حكومت قرار بگيرد و از عدالت برخوردار نباشد، اگر عادل نباشد مشروعيتش را از دست مي‌دهد. پس در حقيقت اركان جامعه به عدالت بستگي دارد. عدالت فراگير شامل در دو بعد بسيار مهم است. اول عدالت سياسي و دوم عدالت اقتصادي. در ادبيات ما وقتي صحبت از عدالت اجتماعي مي‌شود، عموماً سراغ مقابله با فقر يا سراغ عدالت اقتصادي مي‌روند، در حالي كه عدالت سياسي مقدم بر عدالت اقتصادي است. اگر عدالت سياسي نباشد، عدالت اقتصادي بوجود نمي‌آيد و اگر ايجاد شود خود به خود از بين خواهد رفت. اولين انحرافي كه در صدر اسلام شروع شده است، انحراف از عدالت اقتصادي نبوده، بلكه انحراف عدالت سياسي بوده است. خليفه دوم فردي بسيار زاهد بود. زهد او به حدي بوده كه در كتب تشيع هم ذكر شده است. او مشكل عدالت اقتصادي نداشت، مشكل او عدالت سياسي بوده است. پس اولين انحراف كه شروع مي‌شود، عدالت سياسي است و دومين انحراف كه در دوران عثمان اتفاق افتاد، عدالت اقتصادي مي‌باشد. يعني عدالت اقتصادي با يك فاصله زماني از عدالت سياسي به انحراف كشيده مي‌شود.
فهم عدالت سياسي ساده و شفاف است. عدالت سياسي يعني اينكه هر كسي در جاي خودش باشد. آنهايي كه كوچكند بزرگ نشوند و آنهايي كه بزرگند كوچك نشوند. اينكه اميرالمومنين فرمود من همه را غربال مي‌كنم! آنهايي كه پايين رفته‌اند، بالا بيايند و آنهايي كه بالا هستند پايين بروند؛ يعني من از عدالت سياسي شروع مي‌كنم و ايشان از عدالت سياسي شروع كردند و بعد به زدودن فقر اقتصادي پرداختند. حضرت اميرالمومنين در سال چهارم حكومت خويش، خطاب به جمع فرمودند؛ آيا فقيري در حكومت من مي‌بينيد؟ همه اعلام مي‌كنند كه ما فقيري سراغ نداريم.
اگر كسي توانايي و شايستگي كسب جايگاه مديريتي را نداشته باشد و بخواهد عدالت اقتصادي را برقرار كند، شدني نيست. دليلش اين است كـه در اينجا عدالت سياسي مراعات نشده است. البته اگـر عـدالت سياسي باشد ولي تلاشي براي استقرار عدالت اقتصادي نشود، اين هم به معناي تحقق عدالت نيست.
يكي از ويژگيهاي عدالت فراگير اين است كه عدالت سياسي و اقتصادي توأمان در يك جامعه مستقر باشد. هم عدالت سياسي و هم عدالت اقتصادي بايد با هم توأم باشند.
تقدم عدالت سياسي به معني كم اهميت بودن عدالت اقتصادي نيست، عدالت اقتصادي در ادبيات ما بد تفسير شده است. در كشور ما عدالت اقتصادي را عمدتاً در توزيع مي‌دانند. يعني مقابله كردن با فقر. اگر عدالت اقتصادي صرفاً مقابله با فقر باشد يك گداخانه بزرگي درست مي‌شود كه اين خلاف اسلام است و با روح اسلام سازگاري ندارد.
حضرت امام مي‌فرمايد؛ شايد يكي از دلايل توجه به قرض‌الحسنه اين است كه اسلام با گداپروري مخالف است. اگر قرضي مي‌گيريد بايد آن را برگردانيد. يعني بايد كار كرد، توليد كرد تا بتوان قرض را پرداخت. پس عدالت اقتصادي تنها يك جنبه توزيعي ندارد، بلكه در توليد هم است يعني دادن فرصتهاي برابر به همه. امروز كساني در شهرهاي كوچك و روستاها هستند و علي‌رغم استعداد فوق العاده‌اي كه دارند و مي‌توانند توليد كنند؛ فرصتي براي ظهور و بروز در توليد و سرمايه‌گذاري پيدا نمي‌‌كنند و لذا يك محروميت تاريخي را در روستاها شاهد هستيم. اين وضع حتي در شهرها هم قابل مشاهده است. ميزان برخورداري يك شهروند تهراني از خدمات شهري 200 هزار تومان، يك اصفهاني 50 هزار تومان و كسي كه در اراك زندگي مي‌كند 20 هزار تومان است. حالا شما مي‌توانيد شهرها و روستاهاي خودتان را محاسبه كنيد و اين مقايسه را به دست بياوريد. ميزان برخورداري شهرها از خدمات باعث مهاجرت از روستا به شهرها مي‌شود. يعني آنجاهايي كه رفاه بيشتر است، ولو شغل هم نباشد. افراد در تهران احساس رفاه بيشتري مي‌كنند. پس عدالت اقتصادي، هم در عدالت توليدي است و هم در عدالت توزيعي. عدالت توليدي يعني دادن فرصت‌هاي برابر به كساني كه استعداد توليد دارند. چه آن كسي كه در شهر است و چه آن كسي كه در روستا زندگي مي‌كند. و عدالت توزيعي يعني بايد از صاحبان درآمدها و ثروتمندان بگيرند و به كساني كه قدرت كار، درآمد و توليد ندارند بدهند و فقر را از آنها دور كنند.
بنابراين ما با يك عدالت فراگير در اسلام روبرو هستيم. اولاً عدالت سياسي مقدم بر عدالت اقتصادي است. ثانياً عدالت اقتصادي تنها مقابله با فقر نيست.

 

دانلود مقاله عدالت اجتماعی

دریــــافت فایـــل

دریافت مقاله همسر آزاري | 18721 alis

همسر آزاري,دانلود مقاله همسر آزاري,تحقیق همسر آزاري,همسر آزاری کامل,آسیب اجتماعی همسر آزاري

همسر آزاري
همسرآزاري از آسيب هاي اجتماعي پنهان است كه معمولاً در محيط بسته خانه شكل گرفته و سبب عدم اطمينان و از هم گسيختگي كانون خانواده مي شود. قربانيان اصلي خشونت در محيط خانواده، در مرحله نخست، زنان و پس از آن كودكان و سالمندان و سرانجام مردان هستند.
همسرآزاري معضلي است كه در قرون اخير بيش از هر زمان ديگري در جوامع مورد توجه و بررسي كارشناسان قرار گرفته و شايد بهترين دليل براي توجه به اين امر، مطرح شدن مسئله حقوق زنان و آگاهي اين قشر از حقوق و مزاياي خود در برابر همسرانشان است.
مقوله همسرآزاري از جمله اخبار داغي است كه اگر هر روز هم در صفحات حوادث روزنامه ها ديده نشود، دست كم هر چند روز يك بار با مطالبي به صورت گزارش يا مقاله هاي گوناگون به آن پرداخته مي شود.
در اينجا كوشيده ايم تا با نگاهي گزارش گونه و تحليلي اين مسئله را مورد بررسي قرار داده و به نكات و راه كارهاي تازه اي در اين باره اشاره كنيم.
پديده اي با عنوان آزار همسر و فرزندان مقوله اي است كه به طور طبيعي در هر جامعه اي به صورت هاي گوناگون وجود دارد.
خشونت فيزيكي و بدني مانند صدمه زدن به اشياي منزل و ضرب و شتم همسر يا خشونت رواني و كلامي مانند تحقير، بهانه جويي نسبت به چهره و شرايط جسماني زن و ابراز تنفر نسبت به بستگان وي و همچنين خشونت اجتماعي شامل منع اشتغال و تحصيل، ممنوعيت ارتباط با بستگان حتي به صورت تلفني كه بيشتر در استان هاي غربي كشور شايع است. خشونت اقتصادي مانند نپرداختن خرجي و در نهايت صدمات و آزارهاي جنسي از طريق تحميل نسبت به همسر و در معرض فحشا و فساد قرار دادن وي به خاطر اعتياد و غيره، مهم ترين و شايع ترين انواع همسرآزاري مردان نسبت به زنان است.
به طور كلي از هر ۱۰ زن، پنج نفر و از ۱۰ مرد، سه نفر يا بيشتر مورد آزار روحي و جسمي توسط همسر خود قرار مي گيرند كه آمار آزار جسمي در زنان بيشتر است. براي ريشه يابي چرايي و عوامل موثر در ايجاد و شكل گيري همسرآزاري، ابتدا بايد تعريف جامع و مانعي براي آن ارائه داد.
براي همسر آزاري مصاديق بسياري مي توان يافت كه نمونه بارز آن علاوه بر آن چه پيش از اين نيز گفته شد، ضرب و شتم همسر است.عوامل گوناگوني مانند نوع جامعه پذيري فرد، نحوه پرورش وي، فقر فرهنگي و مسائل اقتصادي در همسرآزاري نقش زيادي دارند.
دكتر محمدرضا شمس انصاري ريشه هاي همسرآزاري را علاوه بر اختلالات روحي و رواني زوجين، فشارهاي محيطي نيز مي داند و مي گويد: «فشارهاي مالي، اقتصادي و اجتماعي و نيز به دليل اين كه فرد قادر نيست به خوبي از پس اداره زندگي خود برآيد، سبب ايجاد انگيزه براي آزار همسر به صورت خودآگاه يا ناخودآگاه مي شود. اختلالات شخصيتي و زمينه هاي ژنتيكي هم از ديگر عوامل همسرآزاري است.»
اين روان پزشك پزشكي قانوني مي افزايد: «گاهي زن و شوهر پيش زمينه ذهني داشته و تحريك پذير مي شوند و از نظر فكري منتظر جرقه اي براي آزار يكديگرند. علاوه بر اينها، مهريه هاي سنگين و بعضاً غيرقابل پرداخت و دخالت اطرافيان نيز به اين امر دامن مي زند.»

 

دانلود مقاله همسر آزاري

دریــــافت فایـــل

دریافت نظرگاه‌های فمینیستی درباره‌ی تولید مثل و خانواده | 18720 alis

نظرگاه‌های فمینیستی درباره‌ی تولید مثل و خانواده,دانلود مقاله در مورد نظرگاه‌های فمینیستی درباره‌ی تولید مثل و خانواده,تحقیقی در مورد نظرگاه‌های فمینیستی درباره‌ی تولید مثل و خانواده

نظرگاه‌های فمینیستی درباره‌ی تولید مثل و خانواده
از نظر تاریخی، تعداد کمی از فلاسفه ای که از عدالت در حوزه ی عمومی سیاست دفاع کرده اند، در مورد عدالت در ساختار خانواده هم اظهار نظر کرده اند. به جای این، بیشتر آنها به خانواده به عنوان حوزه ای مجزا که باید از دخالت دولت برکنار بماند نگریسته اند.
فضای خصوصی و فضای عمومی به دو حوزه ی مجزا تقسیم می شدند که اولی در دسترس اقدامات عمومی قرار نمی گرفت. آنجا که این فلاسفه قدرت خصوصی را در خانواده برحق و مشروع نمی دانستند، بسادگی از آن می گذشتند.
جان استیوارت میل در این میان یک استثنا بود. او در اثرش به نام «انقیاد زنان» اینطور اظهار نظر کرد که نابرابری زنان در خانواده با برابری آنان در اجتماع سازگار نیست. او می گوید: پیامدهای ‘خودپرستی، خودویژگی ناعادلانه’ ای را در نظر بگیرید که در پسران ِ خانواده هایی که تحت تسلط مردانه اداره می شوند پرورانده می شود. به این صورت که ‘صِرف پسر بودن، حق برتری بر همه ی افراد متعلق به آن نیمه ی دیگر از بشریت را می دهد.’ (1988) . چگونه این نوع پسران می توانند به مردانی تبدیل شوند که با زنان بعنوان انسانهای برابرحقوق برخورد می کنند؟ متفکرین فمینیست این برخورد با مفهوم خانواده را بعنوان یک مفهوم متعلق به حوزه ی خصوصی و شخصی، گسترش بخشیده و تعمیق داده اند. در واقع، این فکر که ‘هر چیز خصوصی، یک موضوع سیاسی است’ در مرکز افکار فمینیستی معاصر قرار دارد.
1- چرا خانواده، موضوع ِ بررسی اصول عدالت قرار می گیرد؟
1.1 – خانواده یک نهاد سیاسی است.
1.2 – خانواده پیشرفت و تکامل شهروندان آینده را تحت تاثیر قرار می دهد.
1.3 – خانواده، هم می تواند آزادی زنان را محدود کند و هم راه این آزادی را هموار کند.
2 – ساختارهای خانوادگی چگونه باید مورد ارزیابی قرار بگیرند؟
2.1 – ارزیابی بر اساس انتخاب.
2.2 – ارزیابی بر اساس برابری.
2.3 – منافع کودکان.
3 – انتخاب تولید مثل.
3.1 – سقط جنین.
3.2 – بارداری تجارتی (Commercial Surrogacy).
4 – نتیجه گیری.

1 – چرا خانواده موضوع بررسی اصول عدالت قرار می گیرد؟
فمینیستها اینطور اظهار نظر می کنند که حوزه های به اصطلاح خصوصی خانواده یعنی امور جنسی و تولید مثل از سه نظر باید به عنوان بخشی از حوزه ی سیاسی قلمداد شوند و از نظر اصول عدالت مورد بررسی قرار یگیرند:
1 – خانواده یک نهاد سازماندهی شده ی ‘طبیعی’ (natural) نبوده بلکه یک نهاد اجتماعی (social) است که با قوانین اجتماعی تنظیم می شود. بنابراین، دولت نمی تواند در امور خانواده دخالت نکند: تنها مسئله ای که باقی می ماند چگونگی و اساس این دخالت است.
2- دولت منافع مهمی در پیشرفت و تکامل شهروندان آینده دارد.
3- جدایی و تقسیم کار در خانواده های سنتی جلوی فرصتها، امکانات و آزادی های زنان را در فضای اجتماعی می گیرد.
بگذارید به ترتیب به هر کدام از این سه مبحث بپردازیم.
1.1– خانواده یک نهاد سیاسی است
دیدگاه های سنتی به خانواده، به عنوان نهادی پیش-سیاسی (pre-political ) یا غیر سیاسی برخورد می کردند. برداشت پیش-سیاسی از خانواده از طرف آنهایی بود که اساس را بر واقعیتهایی زیست شناختی و روانشناختی می گذاشتند. آنها که برداشتی غیر سیاسی از نهاد خانواده داشتند اظهار می کردند که شرایط سیاسی مانند در تنگنا بودن، برخورد منافع و قدرت در قالب خانواده نمی گنجند. هر دو این پیش فرض ها مسئله برانگیز هستند و مورد انتقاد فمینیستی قرار گرفته اند.
1.1.1 – چرا خانواده یک نهاد پیش-سیاسی نیست؟
برای بسیاری از تئوری پردازان سنتی ِ موضوع خانواده، خود طبیعت، جدایی و تقسیم وظایف در درون خانواده را الزامی می کند. زنان بطور طبیعی خواهان داشتن فرزند و بزرگ کردن آنها هستند، در حالیکه مردان بطور طبیعی اینطور نیستند. (روسو 1979). بدین ترتیب یک پایه فیزیولوژیکی برای تفاوت جنسیت (gender ) وجود دارد: نقش مسلط زنان در بچه داری و کار خانگی سرنوشتی زیست شناختی (biologic ) برای آنان است.
فمینیستها سه پاسخ به این بحث داده اند.
پیروان نظریه سازنده گرایی اجتماعی (Social constructivists) هرگونه تفاوت فیزیکی یا روانی ماهَوی میان زن و مرد را که بتواند جایگاه متفاوت آنان را در خانواده توضیح بدهد، انکار می کنند. پیروان این نظریه در پی راههایی بوده اند که فرهنگ و جامعه از آن طریق حتی ظاهری ترین تفاوتهای میان زن و مرد را شکل داده اند. این دسته از فمینیستها برآنند که بسیاری از تفاوتهای میان مرد و زن که ادعا می شود موجب نابرابری هستند، در واقع باید به عنوان نتایج نابرابری در نظر گرفته شوند. برای مثال، آنها ادعا می کنند که ما نمی توانیم برداشت درستی از تفاوتهایی مانند بلندی قد و قدرت بیشتر جسمی میان مرد و زن داشته باشیم، بدون اینکه تاثیر رژیم غذایی، تقسیم کار و تمرینات فیزیکی را در نظر بگیریم. مورخین و مردم شناسان فمینیست در پی نشان دادن نقش مهم فرهنگ، دین و موقعیت طبقاتی در شکل دادن زندگی زنان بوده اند. (جون اسکات 1988).
فمینیستهای تفاوت گرا (Difference feminists ) وجود تفاوتهای ماهَوی زیست شناختی و روانشناختی میان مرد و زن را می پذیرند. ولی آنها در پی به چالش کشیدن مشکلات هنجاری و اجتماعی هستند که این تفاوتها می آفرینند. حتی اگر زنان بیش از مردان دارای طبیعت پرستارگرایانه (nurturing) باشند، یا اگر بیشتر در مورد روابطشان با دیگران حساس باشند، تاثیر این تفاوتها بستگی به ارزشگذاری ما دارد. (جیلیان 1982 و نودینگز 1986). بعنوان مثال اگر به کار پرورش کودکان بیشتر ارزش گذاشته شود، آنوقت باید دنیای کاری بگونه ای شکل بگیرد که زنان (و مردان) بتوانند وقت بیشتری را با فرزندانشان بگذرانند. یا اینکه ما باید به زنان (و مردان) برای کار ِ خانه و پرورش کودکان دستمزد پرداخت کنیم. فمینیستهای تفاوت گرا در پی شناساندن و ارزیابی دوباره ویژگی هایی هستند که بطور سنتی با زنان مربوط دانسته شده است. از دیدگاه اینان، تقسیم کار بر اساس جنسیت لزوما مشکل ساز نیست، تا وقتی که این تقسیم کار دواطلبانه باشد و به نقش مرد و زن ارزش لازم گذاشته شود. این دیدگاه متفاوت را شاید بتوان با این لطیفه جمعبندی کرد: زنانی می خواهند به برابری با مردان برسند که هِمّت لازم را نداشته اند.
هدف و توجه یک دیدگاه و منظَر ضد انقیاد، جابجا کردن مسائل مربوط به تفاوتهای زیست شناختی و روان شناختی از مرکز بحث های مربوط به خانواده و تولید مثل است. تمرکز یکسویه بر روی ‘تفاوتهای’ میان مردان و زنان در مقابل ‘برابری’ آنها، مسئله ی برخورد برابر میان انسانها را مبهم و نامشخص می کند. حتی اگر برخی تفاوتهای طبیعی هم میان مردان و زنان وجود دارد، این تفاوتها توجیه گر ساختارهای اجتماعی که موجب آسیب پذیری زنان در برابر فقر، عدم برابری دستمزد برای کار مساوی و خشونت خانوادگی می شوند، نیستند. هر چقدر هم که ویژگی های زیست شناختی و روان شناختی زنان مبتنی بر واقعیات باشند، باز هم این تفاوتها نمی توانند موجب انقیاد اجتماعی زنان تلقی بشوند.

 

دانلود نظرگاه‌های فمینیستی درباره‌ی تولید مثل و خانواده

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق مفهوم صنعتی شدن و فرهنگ صنعتی در ایران | 19029 alis

تحقیق مفهوم صنعتی شدن و فرهنگ صنعتی در ایران,صنعتی شدن و فرهنگ صنعتی در ایران

مفهوم صنعتی شدن و فرهنگ صنعتی در ایران
تحقیق مفهوم صنعتی شدن و فرهنگ صنعتی در ایران
صنعتی شدن مفهوم جدیدی
است که ایرانیان آن را در فرهنگ گذشته خود نداشتند. در گذشته معمولا صنعت(Industry) و هنر(Art) مترادف هم به کار می‌رفت. البته در اروپا هم میان دو واژه صنعت و هنر نزدیکی وجود داشت. صنعت به معنای چیزی است که ساخته انسان و محصول اندیشه انسان است و ناشی از طبیعت نیست. صنعت در واقع مفهومی از ثروت اقتصادی است که ناشی از کار انسان است. صنعت به مفهوم کلی و عام به معنای اعمال خلاقیت انسان بر منابع طبیعی و آماده کردن آنها برای استفاده انسان‌ها است اما به معنای خاص در مقابل کشاورزی و خدمات، بخشی از اقتصاد کل جامعه تلقی می‌شود.
در عین حال باید توجه کرد هنگامی که از صنعتی شدن صحبت می‌شود در درجه اول منظور صنعت به معنای تصرف انسان در طبیعت برای ایجاد ثروت است و نه به معنای صنعت در مقابل کشاورزی و خدمات. در گذشته معمولا ثروت را امری داده شده در طبیعت می‌دانستند و انسان را دارای این استعداد که ثروت را خلق كند نمی‌دانستند اما در دوران مدرن درست برخلاف آنچه در گذشته عنوان می‌شد، بخش عمده ثروت جامعه محصول کار و صنعت انسان است به طوری که طبیعت بخش ناچیزی از ثروت کل جوامع را فراهم می‌کند. بنابراین اهمیت صنعت به دوران جدید و اندیشه مدرن باز می‌گردد. پس صنعت به معنای استفاده از خلاقیت انسان برای ایجاد کالاها و تغییر شکل دادن منابع طبیعی برای رفع نیازهای انسان‌ها است.
بنابراین منظور از فرهنگ صنعتی، فرهنگی است که زمینه را برای تولید و خلاقیت انسان و افزایش ثروت فراهم می‌کند. منظور از صنعتی شدن غالب شدن فرهنگی است که در آن به ‌کارگیری خلاقیت در تمامی زمینه‌‌های کشاورزی، خدمات و تولید لازم است. به این ترتیب سوء تفاهم صنعت به معنای خاص و صنعت به معنای عام باید برطرف شود.
وضعیت نابسامان صنعت ایران دررویاروئی با فضای رقابتی جهانی چگونه است؟
جهانی شدن اقتصاد، مرزهای گمرگی را فروریخته واقتصاد وصنعت کشورهارا درمقابل فضای شدید رقابتی قرار داده است. اقتصادو صنعت کشورما نیز درسازگاری با فعالیتهای رقابتی می تواند ، قدرت رقابتی خودرا بهبود بخشد ، که ضمن نوسازی صنایع ، ضرورت توجه به مدیریت ، ساختار نیروی انسانی ، فناوری ، بازاریابی ازاولویت بیشتری برخوردار است.
ضرورت تحقق این اهداف ، اتخاذ سیاستهائی است که جریان وجابجائی منابع وعوامل تولید به نحوی انعطاف پذیر درپاسخ به نیازهای رقابتی شدن به آسانی صورت گیرد وشرایطی فراهم شود تا تامین مالی مناسب ، اطمینان بخش شود وتشویق های موثر ازواحدهای کارآمد بعمل آمده وموجبات توسعه ورشد صنایعی که می توانند رقابتی شوند، فراهم وخروج صنایع غیررقابتی وواحدهای نا کارآمد تسهیل شودو فشاررقابتی ، واحدهای صنعتی را وادارکند ، تا سازمان وفعالیتهای خودرا بهره ورسازند.
نوسازی صنایع ونیز ساختار مالی واحدهای صنعتی ، هنگامی ثمربخش خواهد بود ، که این اقدام به موازات اصلاحات مربوط به افزایش توان وعملکرد رقابتی وارتقاء ظرفیت های مدیریتی ، سازماندهی ، تکنولوژیکی وبازاریابی صورت گیردو موفقیت اصلاح ساختار نیز مستلزم آن است که سیاستهای کلان اقتصادی به گونه ای طراحی شوند که محیط مناسب وسازگار با ثباتی برای کسب وکاروتولید فراهم شودودرنهایت اکثرصاحبنظران براین عقیده اندکه نوسازی صنعتی با هدف رقابتی شدن صنایع باید مورد توجه قرار گیرد وقبل از فراهم شدن محیط سازگار با فعالیتهای تولیدی وسازوکارهای تلاش رقابتی ، ازتخصیص منابع مالی بصورت گزینشی خودداری گردد.
بازسازی ونوسازی صنایع کاری است که توسط مدیران وصاحبان صنایع انجام می شود ودولت باید محیطی را فراهم کند تا این مدیران وصاحبان صنایع خود به این امرهمت گمارند.دولت بعنوان نقش آفرین اصلی درمدیریت فضای کسب وکار ، با شناسائی وبرداشتن مشکلات وعوامل اصلی بازدارنده ازسرراه می تواند نقش اصلی را ایفا کند.
اگر دولت ، عناصر تشکیل دهنده فضای فعالیتهای اقتصادی را اصلاح کند وپویایی صنایع را دراین فضا امکان پذیر سازد، اصلی ترین نقش ومسئولیت خودرا دراین باره انجام داده است. بنابراین ضرورت ایجاد ارتباط سازمان یافته ومنسجم بین دوسطح اصلی مدیریت ( مدیریت فضای کسب وکار و مدیریت انجام کسب وکار) درامر نوسازی صنایع دقت درعدم مداخله وجابجائی مسئولیتها ازضروریات اصلی واثربخش به شمار می روند.

چنین بنظرمی رسد که درمورد کشورهای با زیربنای صنعتی توسعه نیافته ، می باید قبل از آزادسازی تجارت وکاهش نرخ ارز ، نخستین اقدام ، همانا گسترش قابلیتهای عرضه باشد. ازسوی دیگر تا رسیدن به سطح مشخصی ازفرآیند صنعتی شدن ، لازم است صنایع نوپا مورد حمایت قرار گیرند.
درکشورهای با سطح توسعه بالاتروزیربنای صنعتی وپیشرفته تر ، که با کاهش شدید واردات روبرونگردیده وسیاستهائی مرکب از جایگزینی واردات وتوسعه صادرات را برگزیده اند ونیز درحمایت ازصنایع ، متوسل به اصل انتخاب شده اند ، نتایج کلا’ رضایتبخشتر بوده است.
همچنین کشورهای مذکور جهت تحرک صادرات کالاهای صنعتی خود می توانند اتکای بیشتری به تعدیلات مربوط به نرخ ارز داشته باشند. بالعکس ، کشورهائی که با کاهش واردات مواجه بوده اند، نتوانسته اند صادرات خودرا فزونی بخشند.
کشورهای مذکور با رشد تولید اندک یا منفی ونیزتورم مواجه گردیده اند. می توان اغلب کشورهای آسیائی را جزء گروه اخیر دانست . بررسی سوابق خط مشی های تجاری این کشورها نشاندهنده آن است که کشورهای مذکور ازیک نظام تجاری آزاد تبعیت نکرده اند.
یکی از نتایج یافته های فوق الذکر این است که نمی توان یک راه حل کلی جهت خط مشی های موفق تجاری ونیز صنعتی شدن ، ارائه نمود.هرکشور می باید اجازه یابد که سیاستهای تجاری خودرا برمبنای درجه صنعتی شدن ونیز اهداف توسعه را براساس نیازها ، سطح توسعه وشرایط ویژه کشورخود ، طرح ریزی ومعین نماید.

 

دانلود تحقیق مفهوم صنعتی شدن و فرهنگ صنعتی در ایران

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اعتياد نوجوانان‌ و جوانان‌ و نقش‌ والدين‌ در پيشگيري‌ از اعتياد فرزندان‌ | 19099 alis

تحقیق اعتياد نوجوانان‌ و جوانان‌ و نقش‌ والدين‌ در پيشگيري‌ از اعتياد فرزندان‌,چگونگي‌ و زمان‌ شروع‌ به‌ مصرف‌ مواد مخدر ,چرا بايد در مورد مصرف‌ هر نوع‌ ماده‌ مخدر توسط‌ نوجوانان‌ نگران‌ بود,اعتياد نوجوانان‌ و جوانان‌ و نقش‌ والدين‌ در پيشگيري‌

اعتياد نوجوانان‌ و جوانان‌ و نقش‌ والدين‌ در پيشگيري‌
از اعتياد فرزندان‌
فهرست‌ مطالب‌
عنوان‌ صفحه‌
مقدمه‌ 1
تعريف‌ اعتياد 3
معتاد كيست‌؟ 3
چگونگي‌ و زمان‌ شروع‌ به‌ مصرف‌ مواد مخدر 4
چرا بايد در مورد مصرف‌ هر نوع‌ ماده‌ مخدر توسط‌ نوجوانان‌ نگران‌ بود؟ 5
چرا نوجوانان‌ مواد مصرف‌ مي‌كنند؟ 6
علائم‌ و نشانه‌هاي‌ مصرف‌ 11
كوكائين‌ 11
مواد توهم‌ زا 11
آرام‌ بخشها 12
مواد استنشاقي‌ 12
مرفين‌ 13
حشيش‌ 13
كدئينها 13
آمفتامين‌ 13
چه‌ نشانه‌هايي‌ در نوجوانان‌ هشدار دهنده‌اند؟ 14
الف‌) نشانه‌هاي‌ جسمي‌ 14
ب‌) نشانه‌هاي‌ مربوط‌ به‌ خانه‌ 15
پ‌) نشانه‌هاي‌ مربوط‌ به‌ مدرسه‌ 16
ت‌) نشانه‌هاي‌ مربوط‌ به‌ روابط‌ اجتماعي‌ 17
ث‌) ساير نشانه‌ها 17
تذكر مهم‌ 18
عوارض‌ مصرف‌ سيگار و دود توتون‌ 19
اعتياد به‌ سيگار قوي‌تر از اعتياد به‌ مواد مخدر 19
نقش‌ والدين‌ و پيشگيري‌ از سيگاركشيدن‌ فرزندان‌ 21
چگونه‌ والدين‌ مي‌توانند به‌ نوجوانان‌ خود كمك‌ كنند؟ 22
الف‌) آموختن‌ ارزشها 23
ب‌) قواعد محكم‌ و روشن‌ 26
ث‌) در صورت‌ ضرورت‌ از افراد متخصص‌ براي‌ كمك‌ به‌ خود و نوجوانتان‌ ياري طبلبيد 32
جمع‌ بندي‌ و نتيجه‌گيري‌ 33
راهكارها و پيشنهادهاي‌ مشاوره‌اي‌ 34
منابع‌ 37
مقدمه‌
اعتياد خطر بزرگي‌ است‌ كه‌ نوجوانان‌ و جوانان‌ را تهديد مي‌كند. درحالي‌ كه‌ دركشورهاي‌ غربي‌، به‌ دليل‌ ضعف‌ كنترل‌ نوجوانان‌ و بي‌بند و باريهاي‌ رفتاري‌ رايج‌،مصرف‌ الكل‌ و مواد مخدر در بين‌ نوجوانان‌ فراگير است‌. به‌ طور مثال‌ در ايالات‌ متحده‌ در14 سالگي‌7 56% از نوجوانان‌ به‌ سيگار كشيدن‌، 81 درصد به‌ مشروب‌ خواري‌، 39% به‌مصرف‌ حداقل‌ يك‌ داروي‌ غيرمجاز اقدام‌ كرده‌اند.
در كشور ما كنترل‌ خانواده‌ و مدرسه‌ در دوره‌ نوجواني‌ شديدتر است‌ با اعتيادنوجوانان‌ كمتر مواجه‌ هستيم‌.
ولي‌ در هر صورت‌ امروزه‌ گرايش‌ كودكان‌ و نوجوانان‌، بويژه‌ نوجوانان‌ به‌مصرف‌ موادمخدر يكي‌ از بزرگترين‌ نگراني‌هاي‌ والدين‌ محسوب‌ مي‌شود.
بررسي‌ها نشان‌ داده‌اند كه‌ 82 درصد مردم‌ اعتياد و گرايش‌ به‌ مواد مخدر رامهمترين‌ عامل‌ تهديدكننده‌ رفاه‌ و امنيت‌ اجتماعي‌ و سلامت‌ فردي‌ مي‌دانند.
كشور ما به‌ دليل‌ شرايط‌ خاص‌ اجتماعي‌ (مانند جوان‌ بودن‌ جمعيت‌ و بالابودن‌ آماربي‌كاري‌) و موقعيت‌ جغرافيايي‌ ويژه‌ خود كه‌ بر سر راه‌ صدور مواد مخدر به‌ اروپا قرارگرفته‌ است‌ به‌ شكل‌ جدي‌ با مشكل‌ مصرف‌ مواد مخدر دست‌ به‌ گريبان‌ است‌.
نوجوانان‌ به‌ دليل‌ داشتن‌ ويژگيهايي‌ چون‌ استقلال‌طلبي‌، كنجكاوي‌، هيجان‌خواهي‌،پيروي‌ از همسالان‌ و عدم‌ انقياد به‌ قدرت‌ والدين‌، بيشتر در معرض‌ خطر مصرف‌ موادبوده‌، هدف‌ اصلي‌ توزيع‌كنندگان‌ اين‌ مواد هستند.
اين‌ گروه‌ ارزش‌ها و كنترل‌ والدين‌ را كمتر پذيرفته‌، بيشتر در صدد جرأت‌ ورزي‌ واثبات‌ خويشتن‌اند. اين‌ ويژگي‌ها معمولاً با ميل‌ به‌ جست‌ و جوي‌ تازگي‌ و همانندسازي‌ باساير نوجوانان‌ و اعضاي‌ گروه‌ سني‌ همراه‌اند. در چنين‌ شرايطي‌، قرار گرفتن‌ تحت‌ تأثيرفشار همسالان‌، كاملاً طبيعي‌ است‌.
براي‌ عده‌اي‌ از نوجوانان‌ اثبات‌ فرديت‌ و استقلال‌ تنها در مصرف‌ مواد به‌ عنوان‌مخالفت‌ با والدين‌، خلاصه‌ مي‌شود.
بر اين‌ اساس‌ مي‌توان‌ گفت‌ نوجوانان‌ جزو آسيب‌ پذيرترين‌ گروههاي‌ سني‌ هستند.
لذا در اين‌ نوشتار تلاش‌ خواهد شد حتي‌المقدور راهنمائي‌هاي‌ عملي‌ براي‌ پيشگيري‌از گرايش‌ نوجوانان‌ به‌ مواد مخدر به‌ والدين‌ ارائه‌ شود.

تعريف‌ اعتياد:
وقتي‌ فرد از يكي‌ انواع‌ مواد مثل‌ الكل‌، ترياك‌ و… را طوري‌ مصرف‌ كند كه‌ بدون‌ آن‌نتواند به‌ زندگي‌ معمولي‌ خود ادامه‌ دهد و به‌ نوعي‌ به‌ آن‌ وابسته‌ شده‌ باشد در اصطلاح‌مي‌گويند، فرد به‌ آن‌ مواد اعتياد پيدا كرده‌ است‌.

معتاد كيست‌؟
والدين‌ بايد توجه‌ داشته‌ باشند كه‌ يك‌ بار مصرف‌ مواد مخدر يا سيگار دليل‌ اعتيادنوجوان‌ نبوده‌، تنبيه‌ بدني‌، تحت‌ فشار گذاشتن‌ نوجوان‌، يا اعمالي‌ شبيه‌ آن‌ به‌ دليل‌ فوق ،درست‌ نيست‌، زيرا به‌ گرايش‌ بيشتر به‌ مواد مخدر خواهد انجاميد. بررسي‌ و صبر بيشترتغيير شرايط‌ و نزديكي‌ بيشتر به‌ نوجوان‌ راهكار مفيدي‌ در پيشگيري‌ از ادامه‌ مصرف‌است‌.
در هر حال‌، از نظر پزشكي‌ معتاد به‌ كسي‌ اطلاق مي‌شود كه‌ تمايل‌ شديد و غيرقابل‌كنترل‌ به‌ مصرف‌ مواد دارد، قطع‌ يا كاهش‌ مصرف‌ ماده‌ حالت‌هاي‌ جسمي‌ ترك‌ (ماننددردهاي‌ شديد جسمي‌، تهوع‌، استفراغ‌، لرزش‌ و…) در او پديد مي‌آورد، بي‌توجهي‌ فزاينده‌به‌ لذت‌ها يا علائق‌ ديگر دارد و زمان‌ قابل‌ توجهي‌ را به‌ فعاليتهاي‌ مصرف‌ و به‌ دست‌ آوردن‌مواد اختصاص‌ مي‌دهد و به‌ رغم‌ وجود شواهدي‌ دال‌ بر نتايج‌ زيان‌ آور آشكار آنها، به‌مصرف‌ ادامه‌ مي‌دهد (واينبرگ‌، 1998).

چگونگي‌ و زمان‌ شروع‌ به‌ مصرف‌ مواد مخدر
تحقيقات‌ نشان‌ دهنده‌ آن‌ است‌، افرادي‌ كه‌ به‌ انواع‌ مواد اعتياد پيدا كرده‌اند، اكثراًاولين‌ تجربه‌شان‌ بصورت‌ تفريحي‌ در دوره‌ جواني‌ بوده‌ و از طريق‌ افراد همسن‌ و گروه‌همسالان‌ مواد را بدست‌ آورده‌اند ولي‌ رفته‌ رفته‌ از حالت‌ تفريح‌ خارج‌ شده‌ و با تكرارمصرف‌ آن‌، به‌ مواد اعتياد پيدا كرده‌اند. باتوجه‌ به‌ اينكه‌ مصرف‌ مواد هميشه‌ با افزايش‌همراه‌ است‌، فرد مبتلا در ابتداي‌ شروع‌ با مقدار كم‌ و حالت‌ تفريح‌ و سرگرمي‌ شروع‌مي‌كند. پس‌ از گذشت‌ زمان‌، مقدار كم‌ اوليه‌ كفاف‌ شرايط‌ بدني‌ و روحي‌ او را نداشته‌ و فردمجبور است‌ يا مقدار مصرف‌ مواد را افزايش‌ دهد و يا زمان‌ مصرف‌ روزانه‌ خود را به‌چندين‌ برابر روز اول‌ برساند، در نتيجه‌ وابستگي‌ فرد به‌ مواد بيشتر شده‌ و فرد به‌ آن‌اعتياد پيدا مي‌كند.

چرا بايد در مورد مصرف‌ هر نوع‌ ماده‌ مخدر توسط‌ نوجوانان‌ نگران‌ بود؟
مصرف‌ مواد مخدر در كودكان‌ و نوجوانان‌ خطرناك‌تر از ساير گروه‌ها است‌. همه‌مواد مخدر يا اصطلاحاً روان‌ گردان‌، اثرات‌ حاد در طولاني‌ مدت‌ بر خلق‌، توجه‌ به‌ تمركز،كاركرد شناختي‌ و ذهني‌ فرد دارند.
آنها مي‌توانند به‌ حافظه‌ شخص‌ آسيب‌ زده‌ موجب‌ اختلال‌ و حتي‌ توقف‌ رشد وي‌شوند. به‌ طور معمول‌ كساني‌ كه‌ چندين‌ بار مواد مخدر مصرف‌ مي‌كنند. با وجود داشتن‌مشكلات‌ خانوادگي‌، تحصيلي‌، اجتماعي‌ و… به‌ مصرف‌ ادامه‌ داده‌، به‌ هر راهي‌ براي‌دستيابي‌ به‌ مواد متوسل‌ مي‌شوند كه‌ اين‌ امر در نهايت‌ به‌ راههاي‌ خلاف‌ و غيرقانوني‌مي‌انجامد. خطر عمده‌ مربوط‌ به‌ نوجوانان‌ در اين‌ است‌ كه‌ اين‌ نوع‌ فعاليتها تبديل‌ به‌ سبك‌زندگي‌ آنها در تمام‌ طول‌ عمر شده‌، آنها به‌ اين‌ شكل‌ زندگي‌ و فعاليت‌ عادت‌ مي‌كنند.
از آن‌ جا كه‌ نوجوانان‌ به‌ دليل‌ رشد ناكافي‌ ذهني‌ و اجتماعي‌ ارتباط‌ بين‌ فعاليتهاي‌حال‌ و آينده‌ خود را نمي‌بينند و فكر مي‌كنند قادر به‌ تغيير زندگي‌ خودند (هر لحظه‌ كه‌ اراده‌كنند) يا اين‌ تصور واهي‌ كه‌ خود را اصلاح‌ كرده‌، مصرف‌ را كنار خواهند گذاشت‌، ممكن‌است‌ مدتها درگير فعاليتهاي‌ مربوط‌ به‌ مواد شوند و زماني‌ به‌ خود آيند كه‌ ديگر نتواننداين‌ سبك‌ زندگي‌ را كنار بگذارند. علاوه‌ بر مشكلات‌ فوق ، نوجوانان‌ مصرف‌ كننده‌موادمخدر به‌ برخي‌ از مشكلات‌ زير نيز مبتلا مي‌شوند.
1- آسيب‌هاي‌ جسمي‌ و روان‌ شناختي‌ (مثل‌ بالا رفتن‌ احتمال‌ ابتلا به‌ ايدز،آسيب‌هاي‌ حافطه‌، اختلالات‌ كبدي‌ و مسموميتهاي‌ حاد)
2- خطر افزايش‌ فعاليتهاي‌ جنسي‌ زودرس‌ و نابهنجار
3- توقف‌

 

دانلود تحقیق اعتياد نوجوانان‌ و جوانان‌ و نقش‌ والدين‌ در پيشگيري‌ از اعتياد فرزندان‌

دریــــافت فایـــل

دریافت تشریح اهمیت جایگاه هنر در جامعه و آنظام آموزشی | 19532 alis

تشریح, اهمیت, جایگاه, هنر, در, جامعه, و, آنظام, آموزشی,

مقدمه
در شرايط حساس كنوني، و با توجه به احياء معاونت پرورش در وزارت آموزش و پرورش كه قطعاً قبل از آن با حذف امور تربيتي جايگاه هنر هم در آموزش و پرورش به فراموشي سپرده شده بود، ولي تصميم انقلابي دولت نُهم كه جاري و ساري ساختن صدقة جارية شهيدان رجائي و باهنر را به همراه داشت قطعاً با طرح مقولة هنر و آفرينشهاي هنري كه بطن، و اساس و پاية فعاليتهاي امور تربيتي به حساب مي آيد در سطوح مختلف تحصيلي و در جامعه انقلابي ما تبديل به مسئله اي فوري و فوتي گرديده كه شايد پس از گذشت چندين سال از تعطيلي و به دست فراموشي سپرده شدن امور تربيتي اين تنها فرصت تاريخي بسيار مغتنم و عزيزي باشد براي پرداختن به هنرآموزي و پرورش ذوق و استعداد فرزندان كشور و آشنايي آنان با ميراثهاي گرانبها و ارزشهاي معنوي والا و انقلابي كه ريشه در انديشه هاي ناب و روح بخش معمار بزرگ انقلاب و مردان بزرگواري همچون شهيدان رجائي و باهنر و هزاران شهيد گلگون كفني كه زيباترين جلوه هاي هنر را با ايثار جان خود به نمايش گذاشتند و برماست كه امروز با برافروخته و شعله ور شدن مجدد چراغ نوراني و فروزان امور تربيتي بتوانيم آنگونه كه بايسته و شايسته انقلاب اسلامي مي باشد و با بهره گيري از هنر اين چراغ را نوراني تر و فروزان تر از گذشته نگاه داريم و بر غناي هنر در توسعه فعاليتهاي آن بيافزاييم.
چرا كه هنر حديث شريف زندگي ديروز است كه امروز هم مي تواند صدر اسرافيلي باشد براي قطع وابستگي هاي ناخواسته ما، زيرا آنچه از اين صبح عالمتاب باقي است مي تواند تكيه گاهي استوار و مطمئن براي تحرك و پويايي و خلاقيت و سرافرازي باشد و مطمئن هستم كه با توجه به تغيير و تحولاتي كه امروزه در صحنه علمي دنيا به وقوع پيوسته بگونه اي كه عصر امروز را عصر انفجار دانش و اطلاعات و تكنولوژي نام نهاده اند.
تكنولوژي نهفته در هنرهاي اصيل و سنتي برگرفته از ارزشهاي اصيل و والاي انساني ريشه دار در فرهنگ ارزشمند و ناب انقلابي و اسلامي ما مي تواند پايه و اساس خودكفايي باشد چرا كه هنرهاي اصيل سرچشمه اي خدايي دارند و در حقيقت همان «بار امانتي» است كه حضرت احديت به آدمي عنايت فرموده است.
تصور بنده اين است كه اين مقدمة هر چند مختصر مي تواند زمينه اي باشد براي توجه جدي تر به مسئله هنر و نقش آن در توسعه فعاليتهاي امور تربيتي چه در مقطع ابتدايي كه پايگاه و زيربناي هر آموزشي است و چه در مقاطع آموزشي ديگر به هر حال آنچه مسلم است جايگاه هنر و حاصل آن در ديروز و امروز، در دنياي شتر و كاروانهاي قديمي يا دنياي اطلاعات و ارتباطات و موشك و… يكي است زيرا كه آموزش هنر، باروري و شكوفايي احساس و ذوق است و هر جامعه اي كه آن را ناديده بگيرد به طور يقين گرفتار عواقب سوء آن خواهد شد شواهد گوناگون، نشان مي دهد كه هنر و تربيت، موازي و هم جهت مي باشند و راهي مطمئن و ارزشمند براي انتقال مفاهيم پيچيدة ديني، اخلاقي، ارزشي و معنوي آنهم با روشهاي جذاب، عميق و آرام و ژرف كه نهايتاً تبديل به پايه اي محكم براي پرورش انسانهاي متعالي و متكامل كه روند تعليم و تربيت را به طوري صحيح و اصولي پيموده و به عاليترين اهداف غايي و آرماني نظام تعليم و تربيتي ما كه همانا چيزي نيست جز قرب الي الله نائل گردند و در پايان اين مقدمة نسبتاً طولاني، آنرا با سخني از آلبرت اينشتين به پايان مي برم ايشان مي فرمايد:
امروزه گاه صرفاً مدرسه را محملي براي انتقال صرف اندوخته هاي علمي و اطلاعات بشري به ذهن فراگيران مي دانند حال آنكه اندوخته هاي علمي چيزي مرده است و ما با زندگان سروكار داريم و ما بايد راه و رسم چگونه زيستن و چگونه انديشيدن را به آنان بياموزيم.
والسلام- سيد محمدحسيني دقيق- آذرماه 86

تشريح اهميت جايگاه هنر در جامعه و نظام آموزشي
اگر تاريخ را ورق بزنيم و جوامع مختلف را مورد كنكاش قرار دهيم، نهادهاي متعددي را در آن جوامع خواهيم يافت كه كارشان آموزش آميزه هاي ديني و مذهبي مبتني بر جهان بيني و ايدئولوژي حاكم بر آن جوامع مي باشد و نتيجه مي گيريم كه آموزش ديني و فعاليتهايي كه در ارتباط با آن در جوامع مختلف صورت مي گيرد همزاد انسان و يك نياز قطعي و واقعي براي او بشمار مي رود و انتقال آن به نسل هاي آينده نيز در زمره انتقال ميراث فرهنگي جوامع است لذا در جامعه اسلامي ما توجه به امور پرورشي و فعاليتهاي مرتبط با آن مي تواند به عنوان يک مسأله ويژه مورد توجه قرار گيرد زيرا اين مسأله حتي يك گرایش عمومي براي اولياء نيز محسوب مي شود و اولياء نيز مايلند دين و آميزه هاي ديني و ارزشهاي فرهنگي و تربيتي خود را مثل هر ميراث فرهنگي ديگر به فرزندان خود منتقل نمايند.
ماده 26 اعلاميه حقوق بشر اين اولويت را در انتخاب نو ع تربيت: براي اولياء به رسميت مي شناسد. علاوه بر آن در جوامع معلمان بيشماري هستند كه آموزش آميزه هاي ديني و تربيتي را به عنوان رسالتي اصلاح طلبانه دنبال مي نمايند. علاوه بر آن كه كنجكاوي دربارة دين و گرايش به آن و علاقمندي به فعاليتهاي متنوع فرهنگي و تربيتي يك رغبت قطعي و فطري در كودكان شناخته شده است كه اين

 

دانلود تشریح اهمیت جایگاه هنر در جامعه و آنظام آموزشی

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق چالشهای اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهها | 19548 alis

تحقیق, چالشهای, اشتغال, فارغ, التحصیلان, دانشگاهها

چالشهای اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهها
جذب فارغ التحصیلان دانشگاهها و مراكز آموزش عالی كشور در بازار كار منوط به داشتن توانائیها و ویژگیهایی است كه بخشی از آنهــا می بایست در طول دوران تحصیل در دانشگاه ایجاد گردد. به نظر می رسد عدم تناسب بین فرایندها و مواد آموزشی رشته های تحصیلی موجود در دانشگاهها با مهارتها و توانائیهای مورد نیاز بازار كار، مهمترین عامل موفق نبـــودن فارغ التحصیلان در كاریابی و اشتغال است. علاوه بر این مورد، برخی از عوامل بیــــرونی كه خارج از حوزه فعالیت و كنترل نظام آموزش عالی است نیز بر اشتغــــال فارغ التحصیلان تاثیر بسزایی دارند. در این مقاله چالشها و فرصتهای نظام آموزش عالی در تامین نیازهای مهارتی نیروی انسانی مورد نیاز بازار كار از دو بعد عوامــــل بیرونی و درونی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

عوامل درونی، فرایندها و راهبردهایی هستند كه در نظام آموزش عالی به كــــار گرفته می شوند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم با مقوله اشتغال و كاریابی فارغ التحصیلان ارتباط دارند. مهمترین این عوامل عبارتند از:
1 – عدم تناسب بین ظرفیت فعلی پذیرش دانشجو در دانشگاه و نیازهای آتی بازار كار
2 – عدم تناسب بین محتوای آموزش با مهارتهای شغلی
3 – عدم توفیق دانشگاهها در ایجاد و تقویت روحیه علمی و انگیزه خدمت رسانی به جامعه در دانشجویان
4 – مشخص نبودن حداقل قابلیتهای علمی و عملی برای فارغ التحصیل شدن
5 – عدم آشنایی اعضای هیات علمی با فرایند و نحوه انجام امور در واحدهای تولیدی و خدماتی مرتبط با رشته تحصیلی فارغ التحصیلان 6 – فقدان زمینه مناسب برای آموزشهای علمی و كاربردی 7 – ناكارآمدی اعضای هیات علمی در تربیت نیروی كار متخصص مورد نیاز جامعه 8 – مطرح نبودن مسائل علمی و پژوهشی به عنوان اولویت اول در دانشگاهها. عوامل بیرونی شامل كلیه مواردی می شوند كه بر اشتغال فارغ التحصیلان به طور مستقیم و غیرمستقیم تاثیر گذاشته و مانع از جذب آنها در بازار كار می گردند. این عوامل عبارتند از:
1 – رواج نیافتن و مشخص نبودن فرهنگ كاریابی
2 – عدم توسعه بنگاههای كاریابی خصوصی
3 – عدم توسعه كانونهای فارغ التحصیلان و ناكارآمدی آنها در كاریابی و هدایت شغلی
4 – تعدد متقاضیان و رقابت شدید برای كسب مشاغل موجود
5 – رواج نیافتن فرهنگ كارآفرینی و كم بودن تعداد كارآفرینان
6 – وجود مشكلات اجرایی در پیاده كردن سیاستها و برنامه های كلان اشتغال.
اكثركشورهای دنیا با مسائل و مشكلات اشتغال درگیرند ولی تعدد عوامل مشكل آفرین و ناشناخته بودن برخی از آنها در كشورهای جهان سوم موجب پیچیده تر شدن موضوع شده است. امروزه مدیریت كلان كشور به دنبال استفاده از روشهای علمی برای شناخت و كنترل عوامل مشكل آفرین در زمینه اشتغال و تبدیل چالشها به فرصتها برای شتاب دادن به حركت توسعه است.
دانشگاهها و مراكز آموزش عالی عهده دار رسالتهایی چون تولید دانش، تربیت نیروی متخصص مورد نیاز جامعه، گسترش فناوری، نوآوری و خلاقیت هستند و امروزه صاحبنظران معتقدند دستیابی به توسعه پایدار فقط در سایه به كارگیری دانش روز و فناوری پیشرفته حاصل می شود. بنابراین، برای قرارگرفتن در جاده توسعه و جلوگیری از عقب ماندگی باید شرایطی فراهم شود كه دانشگاهها بتوانند دانشجویان را برای به كارگیری فناوری جدید و پذیرش مسئولیتهای مختلف در سطح سازمان و جامعه پرورش دهند. در این مقاله به منظور بحث و بررسی پیرامون چالشها و فرصتهای نظام آموزش عالی در تامین نیازهای مهارتی نیروی انسانی مورد نیاز بازار كار، عوامل موثر به دو گروه درونی و بیرونی تقسیم می شوند و سپس تشریح جزئیات هر گروه صورت می گیرد.

عوامل درونی
عوامل درونی فرایندها و راهبردهایی هستند كه در نظام آموزش عالی به كار گرفته می شوند و به طور مستقیم یا غیرمستقیم با مقوله اشتغال و كاریابی فارغ التحصیلان ارتباط دارند. مهمتریـن عوامل درونی در زیر ذكر شده اند.
1 – عدم تناسب بین ظرفیت فعلی پذیرش دانشجو در دانشگاهها و نیازهای آتی بازار كار: براساس مطالعات انجام گرفته جمعیت جوان و فعال كشور تا سال 1400 بالغ بر 61 میلیون نفر می شود و به عبارتی 2/5 درصد رشد خواهد داشت. پس سطح اشتغال نیز باید رشدی معادل 2/5 درصد در سال داشته باشد تا وضعیت فعلی حف

 

دانلود تحقیق چالشهای اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهها

دریــــافت فایـــل