معارف اسلامی

دریافت تحقیق روش تكامل اخلاق | 19926 alis

تحقیق, روش, تكامل, اخلاق

اخـلاق
روش تكامل اخلاق:
1ـ اخلاق يعني احترام :
نخستين نكته مهم اين است كه جوهر اخلاق احترام است. احترام به خود، احترام به ديگران، احترام به همة اشكال حيات و محيطي كه آنها را دربرگرفته است.
لازمة احتران به خويشتن اين است كه براي زندگي و شخص خود ارزشي قايل باشيم. «با ديگران چنان رفتار كن كه مي خواهي با تو رفتار كنند و به عبارتي آنچه براي خود نمي پسندي براي ديگران مپسند» يك اصل اخلاقي است كه در تمامي مذاهب و فرهنگهاي دنيا توصيه شده است. براي ترتبيت فرزندان شايسته به چيزي بيش از اخلاق احترام نياز داريد. ايجاد اخلاق احترام گام مؤثري براي رسانيدن فرزندانمان به بلوغ اخلاقي است.
2ـ تكامل اخلاقي فرآيندي تدريجي است :
نكته بسيار مهمي است كه اخلاق احترام ناگهان و تمام و كمال در هيچ سن به خصوصي ديده نمي شود. تكامل اخلاق فرآيند تدريجي است كه مرحله به مرحله به دست مي آيد. زيرا پايه هاي تكامل اخلاق از بدو تولد تا پايان سه سالگي استوار مي باشد. بخش دوم به مراحل استدلالي اخلاقي مربوط است و اين مرحله اي است كه با دخالت پدر و مادر و سايرين از زمان پيش از مدرسه تا بلوغ صورت خارجي مي گيرد. آنها مي توانند در كنار خواسته هاي خود توجه به خواسته هاي ديگران را هم ياد بگيرند و در جادة دور و دراز منتهي به بلوغ اخلاقي قدم بردارند.
تجربه نشان مي دهد كه مراحل استدلالي شبيه نردباني است كه كودك براي صعود از آن بايد از پله ها به ترتيب و تدريج بالا رود. به تدريج و به دنبال هر صعود، احترام كودك به ديگران بيشتر مي شود. توجه داشته باشيد كه بچه ها هم مثل بالغها گاه به پايين سر مي خورند و موقتاً در مرحله پايين تري قرار مي گيرند. بعضي از بچه ها سريعتر از ديگران پله هاي تكامل را مي پيمايند. اما تكامل اخلاقي مسابقه نيست، يك جريان و فرآيند است.
مهم اين است كه به ادامة حركت او در مسير تكامل كمك كنيم.
3ـ به كودكان احترام بگذاريد و از آنها احترام بخواهيد :
يكي از اصولي ترين راههاي ايجاد احترام در كودكان تا به خود و ديگران احترام بگذارند، احترام گذاشتن به آنها و تقاضاي احترام متقابل از آنهاست.
دكتر كابرگ مي گويد: «قدم نخست براي تربيت اخلاقي كودك برخورد اخلاقي با اوست.» برخورد محترمانه با كودكان مستلزم رفتار انساني با آنهاست. به گفته يك مادر: «آويزه گوشم كرده ام كه بچه هاي من انسانهايي هستند كه حق و حقوقي دارند، عروسك خيمه شب بازي نيستند كه با آنها هر طور كه بخواهم رفتار كنم.»
رفتار انساني با كودكان و رعايت انسان بودن آنها مستلزم برخورد منصفانه است، و به حكم همين انصاف بايد با كودك به اقتضاي سن و سال او رفتار كرد و بالغ نبودن او را در نظر گرفت. بايد با كودك چنان رفتار كرد كه احساس كند آراء و نظراتش را به حساب مي آوريد.
با اين وجود، تصور باطلي است اگر خيال كنيم چون به بچه ها احترام مي گذاريم، آنها هم به ما احترام خواهند گذاشت. مطمئناً شما هم بسياري از بالغها را مي شناسيد كه احترام با احترام پاسخ نمي دهند. با اين حساب چه جاي تعجب كه بچه ها، كه در مرحلة تكامل نيافته اخلاقي خود هستند، احترام را با احترام متقابل پاسخ ندهند. بنابراين، براي ايجاد حس احترام بايد ضمن آنكه به فرزندانمان احترام مي گذاريم، از آنها احترام متقابل بخواهيم.
احترام خيابان دوطرفه است. تا احترام نگذاريد، احترام نمي بينيد.
در ارتباط با فرزندان، احترام متقابل را فراموش نكنيد.
4ـ سرمشق شويد و درس بدهيد :
يكي از مطمئن ترين راههاي تربيت فرزند براي رسيدن به استدلال اخلاقي مثبت، سرمشق شدن پدر و مادر است.
با احترام گذاشتن به فرزندان خود الگو و سرمشق مي شويم. وقتي به فرزندانمان احترام مي گذاريم، در اصل عقيده خود را درباره برخورد درست با اشخاص منتقل مي كنيم و به توصيه هاي خويش عمل مي نماييم.
با رفتار خود مي توانيم سرمشق ديگران و از همه مهمتر سرمشق فرزندانمان باشيم.
5ـ آموزش كلامي :
سرمشق شدن و آموزش دادن با آنكه بسيار مهم است، كافي نيست.
فرزندان ما را سرمشق هاي بد احاطه كرده اند. آموزشهاي كلامي به قدر آموزش هاي رفتاري حائز اهميت است. كودك هم بايد رفتارهاي خوب را ببيند و هم دلايل را از زبان ما بشنود. براي اينكه سرمشق شدن تأثير لازم را داشته باشد، بچه ها بايد از ارزشها و باورهايي كه در پس منطق پيشنهادي ما نهفته است مطلع شوند.
اين پنجمين نكته مهم روش تكامل اخلاقي است. با كلام به طور مستقيم درس مي دهيم. هم بايد به موعظه ها عمل كنيم و هم درباره اعمال خود حرف بزينم. براي آموزش كلامي نيازي به كامل بودن پدر و مادر نيست. مي توانند به فرزندانشان بگويند: «بيشترين تلاشم را مي كنم، اما من انسان همه چيزدان نيستم. من هم اشتباه مي كنم، شما هم اشتباه مي كنيد، اما مي خواهم تجربه هايم را با شما در ميان بگذارم.»
پدر و مادر مي توانند بي آنكه در نقش خداوند همه چيزدان ظاهر شوند، نظرات خود را با فرزندانشان در ميان گذارند، مي توانند راهنمايي كنند، گوش كنند و اندرز بدهند.
با آموزشهاي مستقيم ارزشهاي مثبت اخلاقي، نظير ادب، نزاكت، صداقت، محبت و دوستي صادقانه و قبول مسئوليت و غيره ، به فرزندانمان كمك مي كنيم به كمك استدلال اخلاقي، اعمال خوب را انتخاب كنند.
6ـ به فرزندان خود فكر كردن را بياموزيد :
به فرزندان بايد ياد داد كه: الف) وقت خودشان را صرف فكر كردن كنند.
ب) خودشان را جاي ديگران بگذارند.
كودك به خودي خود به اين طرز تلقي نمي رسد. به كمك ما احتياج دارد تا با تشويق دائم او به فكر كردن و از دريچه چشم ديگران قضاوت كردن او را در راه تكامل كمك كنيم.
دسترسي به استدلال اخلاقي مستلزم تمرين است.
7ـ فرزندان خود را به قبول مسئوليت تشويق كنيد :
آموزش قبول مسئوليت به فرزندان، اقدامي است كه آنها را به جانب دستيابي به استدلال اخلاقي سوق دهد. خواسته هر پدر و مادري است كه فرزندان خود را انسانهايي مسئول و شايسته تربيت كنند. اما لازمة تربيت فرزندان مسئول و متعهد واگذاري مسئوليت به آنهاست و از جمله اين مسئوليت ها، مسئول شناختن آنها در قبال خودشان است.
مواظبت از خود و اموالشان، كسب درآمد براي مصارف شخصي با توجه به اقتضاي سن و سال، افزايش احساس مسئوليت در قبال ديگران و كمك به رفاه ساير انسانها و بسياري از مقولات مشابه ديگر را مي توان به بچه ها واگذار كرد.
آموزش قبول مسئوليت بايد خيلي زود شروع شود. حتي كودك دو ساله هم مي تواند در چيدن ميز و سفره غذا و يا پهن و جمع كردن دستمال سفره و غيره، كمك كردن را ياد بگيرد. هر چه بچه ها بيشتر كمك كنند به كمك كردن بيشتر عادت مي كنند. وقتي استدلال اخلاقي شان ابعاد وسيع تري مي گيرد، وقتي دليل كافي براي كمك به ديگران پيدا مي كنند، عادت كمك و توجه به سايرين در آنها تقويت مي شود.
8ـ تعادل استقلال و كنترل :
دادن آزادي كليدي است كه درهاي زندگي مسالمت آميز ميان پدر و مادر و نوجوان را مي گشايد. در تمام مدت رشد از آغاز تولد تا پايان نوجواني بچه ها هم به استقلال نياز دارند و هم به كنترل و اين يكي از آموزنده ترين توصيه هاي تربيتي براي بچه ها است.
بچه ها هم در كودكي و هم در نوجواني به راهنمايي شما احتياج دارند.
هدف نهايي تعليم و تربيت فرزند كنترل او نيست. هدف اين است كه به فرزندان خود كمك كنيم تا بالغهاي عاقلي بشوند و گليم خود را از آب بيرون بكشند.
مي دانيم كه بچه ها خواهان استقلال هستند. بچه هاي دو ساله هم استقلال مي خواهند. فراموش نكنيد كه فرزند شما به كنترل هم احتياج دارد. ايمني و سلامت كودك كم سن و سال مستلزم كنترل اوست. بسياري از بچه ها به قدر كافي مورد مراقبت و كنترل قرار نمي گيرند. استقلال و كنترل در موضوع مهم هستند كه براي پرورش و تربيت فرزندان سالم ضرورت دارند.
9ـ به كودكان محبت كنيد تا تصوير ذهني مثبت به دست آورند :
محبتي كه كودك را در كسب يك تصوير ذهني مناسب كمك مي كند با ايجاد احساس ارزش و ارزشمند بودن به او اتكاي به نفس و قدرت مي بخشد.
عشق و محبت، سواي بسياري از محسنات ديگر، انسانها را به هم پيوند داده. آنها را در مجموعة خانواده انساني قرار مي دهد. محبت به فرزندان، ابتدايي ترين راهي است كه مي تواند فرزندانمان را در رسيدن به تصوير ذهني مثبت كمك كند. اما راههاي ديگري هم وجود دارد. مي توانيم به آنها كمك كنيم تا مهارتها و استعدادهايشان را افزايش داده، از كارشان احساس غرور و افتخار كنند كه اين منبع مهمي از عزت نفس است. مي توانيم آنها را تشويق به يافتن دوستاني كنيم كه آنها را به خاطر آنچه هستند قبول كنند.
مي توانيم كيفيات خوب و نقاط قوتشان را كه

 

دانلود تحقیق روش تكامل اخلاق

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى | 19961 alis

تحقیق, اسلامى, شدن, دانشگاهها, در, نگاه, امام, خمينى

اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى
يكى از مهمترين عوامل اسلامى شدن دانشگاهها تدوين صحيح علوم انسانى بر اساس علوم اسلامى، هماهنگ با آخرين پيشرفتهاى علوم انسانى در مغرب زمين مى‏باشد. اما در اينجا بايد نكاتى را در تحقق اين امر بنيادين و سرنوشت‏ساز در عرصه دانشگاهها و مراكز آموزشى مورد توجه جدى قرار داد و آن اينكه در اسلام بعد از تاريخ صدر آن با عدم فعليت تاريخى و سياسى نظام ولايت در زمان حيات ائمه خصوصا بعد از شهادت امام حسن (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران، جنبه سياسى و اجتماعى اسلام كه در عرصه حكومت در انحصار خلفاى بنى‏اميه و بنى‏عباس و بعدا سلاطين مستبد قرار گرفت، از جنبه فكرى، اعتقادى و معنوى آن جدا گشت و در نتيجه با وجود رشد علوم الهى و حتى طبيعى و رياضى در تاريخ و تمدن اسلامى، علوم انسانى از جامعه شناسى تا علم سياست و اقتصاد به علت عدم وجود آزاديهاى سياسى به انحطاط كامل گراييد تا بعد از نهضت مشروطه، با روى كار آمدن حكومت وابسته پهلوى، با وجود طرفدارى اين رژيم در غربى كردن جامعه اسلامى مجددا به علت فقدان استقلال و آزاديهاى ملى و سياسى، علوم اجتماعى و انسانى عليرغم تاثيرپذيرى سطحى و صورى از تفكر و تمدن غرب مجال رشد و نضج كافى نيافت. تا با ظهور انقلاب اسلامى و تشكيل نظام مقدس مبتنى بر ولايت و رهبرى حضرت امام‏خمينى (ره)، مسائل معنوى و علوم دينى با جنبه‏هاى سياسى، اجتماعى و مادى، پيوندى مستحكم يافت كه بعدا مى‏بايست در انقلابى فرهنگى با تبيين و تفسير علمى اين پيوند مقدس به صورتى علمى و دانشگاهى در عرصه تدوين علوم انسانى بر اساس مبانى اصيل اسلامى كه بعد از شهادت امام حسن مجتبى (ع) تا ظهور انقلاب اسلامى ايران به علت ظهور و حاكميت‏حكومتهاى غير دينى و مستبد مسكوت ماند، صورت مى‏پذيرفت. اما متاسفانه عدم تحقق اين امر اساسى بعد از وقوع انقلاب اسلامى بتدريج موجب ازدياد فقر فرهنگى در زمينه علوم انسانى و تجربى جديد و در نتيجه باعث تشديد وابستگى فكرى برخى از اساتيد دانشگاهى ايران به غرب گرديد و اين امر نيز تاكنون موجب ظهور برخى بحرانهاى فكرى، سياسى و دانشگاهى در اين سرزمين گرديده است و امروز بعد از تحقق نظام ولايت در اين كشور با تهاجم و شبيخون فرهنگى غرب، دانشگاههاى ايران عرصه تاخت و تازانديشه‏هاى ضد اسلامى و ضد ولائى گشته است تا به حدى كه برخى از مراكز پژوهشى علمى و فكرى كشور نيز متاسفانه تحت تاثير اين امواج سهمگين غير اسلامى قرار گرفته‏اند. تا به آنجا كه مقام معظم رهبرى درباره اين امر خطير و حساس با صراحت هشدار داده و مكررا فرموده‏اند ‘آينده نظام وابسته به اسلامى كردن دانشگاهها مى‏باشد’ زيرا مى‏دانيم كه همه مسوولين نظام بدون استثناء درآينده همانند گذشته با تحصيل رسمى در دانشگاهها و يا در خارج از آن تحت تاثير وضعيت فكرى و اجتماعى آن مى‏باشند. آنچه در اين مورد ذكر آن بسيار سرنوشت‏ساز مى‏باشد اين است كه از آنجا كه بزرگترين پيام فرهنگى حضرت امام خمينى (ره) در ارتباط با نحوه تدوين علوم انسانى دانشگاهها بر اساس حقايق و تعاليم معنوى اسلامى در اين فرموده موجز اما بسيار عميق ايشان خلاصه مى‏شود كه ‘تمام علوم چه علوم طبيعى باشد و چه علوم غيرطبيعى باشد، آنكه اسلام مى‏خواهد، آن مقصدى كه اسلام دارد اين است كه تمام اينها مهار بشود به علوم الهى و به توحيد بازگردد’ (1) .انديشمندان و اساتيد متفكر و متعهد دانشگاهى و حوزوى مى‏بايست‏با نوعى وحدت فكرى و با نوعى همفكرى علمى به تدوين علوم انسانى جديد با استفاده از برخى دستاوردهاى علوم جديد در غرب براساس مبانى فكرى و علمى علوم اسلامى و حقايق مكتب بزرگ اسلام مبادرت ورزند تا قادر به ايجاد تحول و تحقق انقلاب فرهنگى مورد نياز كشورمان گردند تا به اين وسيله هم برخى معضلات عميق فرهنگى كشورمان مرتفع گردد و هم رسالت جهانى و فرهنگى عميق انقلاب بزرگ اسلامى در سطح جهان بحران زده معاصر محقق گردد.
در اينجا لازم است‏براى فهم عميق جمله مذكور حضرت امام كه در دنياى علمى و فكرى امروز جهان غرب و معاصر مورد توجه برخى بزرگترين متفكران معاصر قرن حاضر مى‏باشد اشاراتى كنيم (تا مشخص گردد كه امر تدوين علوم انسانى جديد بر اساس حقايق دين اسلام كه يكى از مهمترين اركان اسلامى شدن دانشگاهها و همه مراكز فكرى و آموزشى كشور است‏خود نياز به كارى فكرى و نظرى در سطح همه علوم اسلامى و بشرى با حضور همه‏انديشمندان اصيل اسلامى و عالم به معارف جديد بشرى دارد و به همين علت جز با تفكر و اجتهادى زنده و همه جانبه و جديد ممكن نمى‏باشد به عبارت ديگر تحقق اين امر اساسى نيازمند يك جهاد فرهنگى و علمى بزرگ مى‏باشد كه تنها با صدور چند بخشنامه عملى و يا نصيحت واندرز اخلاقى در سطح دانشگاهها هرگز ممكن نمى‏باشد.
در اينجا براى اينكه به ژرفاى سخن بزرگ معظم‏له وقوف كامل يابيم نظر يكى از بزرگترين فيزيكدانان و جهان‏شناسان تمام تاريخ علم مغرب زمين يعنى’ماكس پلانگ’ را در نيمه اول قرن حاضر متذكر مى‏گرديم ‘به اين ترتيب به جايى مى‏رسيم كه علم حدودى را كه از آنها نمى‏تواند تجاوز كند معين مى‏نمايد و در عين حال نواحى ديگرى را نشان مى‏دهد كه از حوزه فعاليت وى خارج است… نقطه عزيمت ما از سرزمين يك علم خصوصى بود و در ضمن به يك رشته مسائل رسيديم كه همه جنبه فيزيكى خالص داشتند ولى در پايان كار از جهانى كه فقط جنبه حسى داشت‏به يك جهان واقعى متافيزيكى رسيديم. (2)
‘برخى موانع اسلامى شدن دانشگاهها’
البته تحقق سخن حضرت امام (قدس سره) مبنى بر لزوم بازگشت همه علوم به علم شريف توحيد نيازمند تحقق ‘انقلاب فرهنگى’ بزرگى است كه متاسفانه تاكنون در عرصه دانشگاهها و مراكز پژوهشى تحقق نيافته است زيرا غالب اساتيد رشته‏هاى فلسفه و الهيات و عرفان كه مى‏بايست تاكنون به تدوين چارچوب و تعريف دقيقى از نگرش اسلام در خصوص جهان بينى فلسفى متناسب با تفكر و تمدن معاصر جهان براى هدايت علوم انسانى پايه و فنى اهتمام مى‏ورزيدند با بى‏تفاوتى و سكوت از اهتمام به چنين مساله سرنوشت‏سازى خوددارى نمودند و حتى برخى از آنها با وجود اعتقادات دينى و آشنايى با تفكر جهان غرب، حضور در چنين عرصه حياتى و ارتباط غير مستقيم و علمى با عرصه حكومت و سياست كشور اسلامى را نوعى كار ‘ايدئولوژيك’ و سياسى صرف تلقى كردند. از سوى ديگر با وجود چنين خلاء و فقر فرهنگى، بعضى از اساتيد علوم اجتماعى، اقتصادى و سياسى كه فاقد فهم عميق نسبت‏به مبانى فلسفى براى ايجاد چارچوب مورد نياز انقلاب فرهنگى در اين سرزمين الهى مى‏باشند، تحت تاثير مكاتب اجتماعى و سياسى غرب با طرفدارى ازبينش و فرهنگ علوم انسانى غرب، مروج غربگرايى در عرصه علوم انسانى و سياسى مى‏باشند و در اين ميان برخى از متخصصان علوم پايه و فنى كه مطالعاتى آزاد در مباحث فلسفى و دينى دارند با تلاش در ‘عصرى كردن معرفت دينى’ سعى در انطباق اسلام با مكتب ‘نئوپوزيتوسيم’ غرب كه در واقع مروج مكتب ‘ماترياليسم جديد و علمى’ مى‏باشد دارند و در اين جهت گروه كثيرى از عالمان علوم پايه و فنى به صورت سطحى و شخصى معتقدند كه علوم مذكور هيچ ارتباطى با رشته‏هايى چون فلسفه و خصوصا عرفان و الهيات و دين ندارند و بلكه در تباين و تخالف باعلوم مذكور هستند و خود داراى قلمروى كاملا مستقل مى‏باشند. چنين بينش مادى و حسى هم اكنون در ميان بسيارى از دانشجويان و برخى اساتيد علوم پايه و فنى و همچنين علوم اجتماعى و سياسى به علت فقدان و حضور يك جريان نيرومند و مترقى فرهنگ اسلامى كه درگذشته با متفكران و بزرگانى چون علامه طباطبايى، استاد شهيد مطهرى و… چنين بينش اصيل و بنيادين براى نسل گذشته را فراهم نمودند و اين تلاش عظيم فرهنگى در انطباق متعادل تعاليم عاليه اسلام با مقتضيات عصرجديد خود زمينه فرهنگى مورد نياز را براى تاسيس حكومت و انقلاب اسلامى در دو دهه گذشته بوجود آورد، نداى اقتباس كامل تفكر و تمدن غرب از جمله توسعه فرهنگى، اقتصادى و سياسى و همچنين كسب علوم جديد و حتى بينش برخى مكاتب فلسفى و الحادى و اومانيستى مغرب زمين را در برخى مراكز دانشگاهى و پژوهشى سر داده‏اند

 

دانلود تحقیق اسلامى شدن دانشگاهها در نگاه امام خمينى

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق نماز و نسل جوان | 19959 alis

تحقیق, نماز, و, نسل, جوان

چكيده :
از بهترين و عالي ترين اعمال ديني ، امر نماز است كه اسلام به آن توجه زيادي كرده است و براي آن آثار و فوائد زيادي در آيات و روايات مطرح نموده است ، اگر چه عبادت در تمام اديان آسماني وجود دارد و ليكن بهترين و زيباترين نوع عبادت همين نمازيست كه در اسلام به شكل و كيفيت خاصي آمده و مسلمانان دعوت به خواندن آن شده اند . در قرآن كريم فلسفه خلقت را عبادت خداي تعالي بيان شده است . كه در اين راستا نماز نقش مؤثري را ايفا مي كند ، زيرا اكمل عبادت خداي تعالي نماز است.
اما عليرغم اين همه توجه اسلام به عبادت مخصوصاً نماز ، باز عده اي از مسلمانان به اين امر مهم توجهي نداشته و براحتي آن را ترك مي كنند و به خاطر بي توجهي آنها هم نسل نوجوان و جوان هم به اين امر ديني بسيار مهم بي محبتي مي نمايد لذا در اين رساله به بيان علل و ريشه هاي بي توجهي به نماز در اين قشر پر نيرو و پر تحرك (نوجوان و جوان ) مي باشد.

مقدمه :
منت خداي را عزوجل كه طاعتش موجب قربت است و به شكر اندرش مزيد نعمت .
هر نفسي كه فرو مي رود ممد حيات است و چون بر مي آيد مفرّح ذات .
پس در هر نفسي ، دو نعمت موجود است و بر هر نعمتي ، شكري واجب .
بنده نمي خواهم راجع به فلسفه نماز ، ضرورت نماز ، اهميت نماز تحقيق كنم چون موضوع براي جامعه ما بسيار روشن و واضح است . از طرف ديگر كتابها و سخنان فراواني در اين باره نوشته و گفته شده و شكل ديگري را در بين اين مسائل نمي دانم به ويژه در كشور ي كه تاسيس نظام آن بر مبناي دستورات آسماني و الهي بوده و طبعاً نماز يكي از زيباترين جلوه هاي اين نظام آسماني است و همه مردم ما هم مسلمانند و در اهميت و ضرورت نماز مطالبي را مي دانند .
اما مسئله و مشكل اصلي چگونگي گسترش و ترويج فرهنگ نماز و اعتلاي اين فريضه الهي در ميان نسل نوجوان و جوان ما است.
به نظر بنده مهمترين عامل تاثير گذار بر اهتمام و توجه به نماز و ترويج اعتلاي اين فريضه الهي در سطح كشور بويژه دانش آموزان عزيزمان ، ايمان و باور مسئولان تعليم و تربيت است به اين نكته مسئولان آموزش و پرورش و تعليم و تربيت و معلمان و مربيان عزيز و مديران گرامي تعيين كنند كه وظايف آنها فقط يك سري آموزش هاي كلاسيك نيست كه فقط جنبه اي علمي و افزايش دانش آموزان عزيز توجه كنند خواندن و نوشتن و اين مفاهيم نظري علمي كلاسيك ، نخستين و ابتدايي ترين وظيفه تعليم و تربيت است ، اين هدف نيست و تنها ما به اين حد اكتفا نكنيم .
بلكه رسالت تعليم و تربيت يك رسال

 

دانلود تحقیق نماز و نسل جوان

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق در مورد اسلام و مقتضيات زمان | 19958 alis

تحقیق, در, مورد, اسلام, و, مقتضيات, زمان

باسمه تعالي
اسلام و مقتضيات زمان
براي روشنفكران مسلمان در عصر ما كه از نظر كيفيت زبده‌ترين طبقات اجتماعي مي‌باشند و از نظر كميت خوشبختانه قشر قابل توجهي به شمار مي‌روند، مهمترين مسأله اجتماعي «اسلام و مقتضيات زمان» است.
دو ضرورت فوري، مسئوليتي سنگين و رسالتي دشوار بر دوش اين طبقه مي‌گذارد. يكي ضرورت شناخت صحيح اسلام واقعي به عنوان يك فلسفة اجتماعي و يك ايدئولوژي الهي و يك دستگاه سازندة فكري و اعتقادي همه جانبه و سعادتبخش، و ديگر ضرورت شاخت شرائط و مقتضيات زمان و تفكيك واقعيات ناشي از تكامل علم و صنعت از پديده‌هاي انحرافي و عوامل فساد و سقوط.
براي يك كشتي كه مي‌خواهد اقيانوسها را طي كند و از قاره‌اي به قاره ديگر برود وجود قطب نما براي جهت‌يابي و هم لنگر محكم براي محفوظ ماندن و غرق نشدن و زير پا گذاشتن جزر و مدها ضروري است، همچنانكه شناخت وضع و موقعيت جغرافيايي دريا در هر لحظه‌اي امري حتمي است. ما بايد از طرفي اسلام را به عنوان يك راهنماي سفر و يك لنگر محكم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر و مدها، و هم شرايط خاص زمان را به عنوان مناطق و منازل بين راه كه بايد مرتباً به آنها رسيد و گذشت كاملاً بشناسيم تا بتوانيم در اقيانوس متلاطم زندگي به سر منزل مقصود برسيم.
از نظر گروه نامبرده در اينجا مشكل لاينحلي وجود ندارد، فقط آشنا نبودن با حقايق اسلام و يا تميز ندادن ميان عوامل توسعه و پيشروي زمان و ميان جريانها و پديده‌هاي انحرافي كه لازمة طبيعت بشري است ممكن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد.
ولي افراد و طبقاتي هستند كه اين مسئله را واقعاً به صورت يك معماي لاينحل و به صورت يك تضاد آشتي‌ناپذير مي‌نگرند و معتقدند «اسلام» و «مقتضيات زمان» دو پديدة غير متوافق و ناسازگارند و از اين دو حتماً يكي را بايد انتخاب كرد، يا بايد به اسلام و تعليمات اسلامي گردن نهاد و از هرگونه نوجوئي و نوگرائي پرهيز كرد و زمان را از حركت بازداشت و يا بايد تسليم مقتضيات متغير زمان شد و اسلام را به عنوان پديده‌اي متعلق به گذشته به بايگاني تاريخ سپرد. روي سخن در اين مقاله با اينگونه افراد است.
استدلال اين گروه اينست كه اسلام به حكم اينكه دين است بويژه كه دين خاتم است و دستوراتش جنبة جاودانگي دارد و بايد همانطور كه روز اول بوده براي هميشه باقي بماند، يك پديدة ثابت و لايتغير است و اما زمان در طبع خود متغير و كهنه و نوكن است، طبيعت زمان اقتضاي دگرگوني دارد و هر روز اوضاع و احوال و شرائط جديدي خلق مي‌كند مغاير با شرائط پيشين. چگونه ممكن است چيزي كه در ذات خود ثابت و لايتغير است با چيزي كه در ذات خويش متغير و سيال است توافق و هماهنگي داشته باشند؟ آيا ممكن است تيرهاي برق و تلفن كه در منطقة معيني در كنار جاده‌ها نصب مي‌شوند با اتومبيلهائي كه مرتباً از جاده‌ها عبور مي‌كنند و در دو لحظه در يك نقطه نيستند توافق و هماهنگي داشته باشند؟ آيا ممكن است جامه‌اي كه براي يك كودك دو ساله دوخته مي‌شود تا بيست سالگي او مورد استفاده قرار گيرد در حالي كه جامه در طول بيست سال همان است كه بوده و تن كودك ماه به ماه و سال به سال رشد مي‌كند و بر ابعادش افزوده مي‌گردد؟!

علت تغيير مقتضيات زمانها
انا عرضنا الامانه علي السموات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه كان ظلوماً جهولاً.
اين آيه شريفه قرآن كه تلاوت شد از آيات بسيار پرمعني قرآن كريم است. اينكه عرض مي‌كنم پر معني است، با اينكه همة آيات قرآن پر معني مي‌باشد، از اين نظر است كه بعضي از آيات قرآن به شكلي مطلب را عرضه مي‌دارد كه مردم را وادار به تفكر و تعمق مي‌كند.
قرآن كريم زياد به تفكر دعوت مي‌كند يا به طور مستقيم و يا غير مستقيم. دعوتهاي مستقيم قرآن كريم به تفكر همان آياتي است كه رسماً موضوع تفكر را عنوان كرده است، بي‌فكري را مذمت و ملامت كرده است: ان شرالدواب عندا… الصم البكم الذين لا يعقلون بدترين جنبندگان در نظر خدا كدامند؟ آيا آنهائي هستند كه ما آنها را نجس العين مي‌خوانيم؟ يا بدترين حيوانات آنهائي هستند كه ضرب‌المثل كودني هستند؟ نه، بدترين جنبندگان در نظر خدا و با مقياس حقيقت عبارت است از انسانهائي كه گوش دارند و كرند، زبان دارند و گنگ و لالند، قوة عقل و تميز به آنها داده شده است ولي آن را به كار نمي‌اندازند و فكر نمي‌كنند. نظير اين آيه كه دعوت به تعقل شده است در قرآن زياد است.
يك سلسله آيات داريم كه غير مستقيم مردم را به تعقل دعوت كرده است. آنها هم چند دسته‌اند و نمي‌خواهيم همة‌ آنها را عرض كنيم چون از مطلبي كه در نظر گرفته ام دور مي‌مانيم. يك دسته از اين آيات آياتي است كه مطلبي را با شكل و صورتي طرح مي‌كند كه عقل را بر مي‌انگيزد به تفكر كردن و تأمل كردن. اين خود يك روش خاصي است كه براي تحريك عقول به كار برده شده است. از جمله همين آيه است. در اين آيه كه در موضوع انسان است، به شكلي مطلب بيان شده كه انسان وقتي اين آيه را تلاوت مي‌كند فوراً چند علامت سؤال در جلو خودش مي‌بيند. انا عرضنا الامانه علي السموات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه كان ظلوماً جهولاً. ما امانت را بر آسمانها و زمين عرضه كرديم. اين امانت چيست؟ كدام امانت است؟ چگونه عرضه كرديم؟ بر كي عرض كرديم؟ بر آسمانها و بر زمين و كوهها. چگونه امانتي را مي‌شود بر آسمان و زمين و كوه عرضه كرد؟ امانت را ما عرضه داشتيم بر آسمانها، بر زمين و بر كوهها اما آنها از اينكه اين امانت را بپذيرند امتناع كردند. كلمه ابين يحملنها آمده است، يعني امتناع كردند از اينكه اين امانت را به دوش بگيرند. معلوم مي‌شود نوع امانت نوعي است كه اين موجودات كه اين امانت بر آنها عرضه شده است بايد تحمل بكنند، به دوش بگيرند، نه صرف اينكه بپذيرند. شما در امانتهاي معمول مي‌گوئيد كه فلاني فلان امانت را پذيرفت، نمي‌گوئيد به دوش گرفت. اما اينجا قرآن كريم مي‌فرمايد اينها امتناع كردند از اينكه اين امانت را به دوش بگيرند. اين «امانت به دوش گرفتن» موضوعي در ادبيات عربي و فارسي شده است. حافظ مي‌گويد:
آسمان بار امانت نتوانست كشيد قرعة فال به نام من ديوانه زدند
و حملها الانسان اما انسان اين امانت را به دوش گرفت. فوراً اين سؤال پيش مي‌آيد كه ما همة انسانها را مي‌بينيم ولي روي دوش آنها چيزي نمي‌بينيم. كدام بار است كه بر دوش انسانها گذاشته شده است؟ پس معلوم مي‌شود اين شكل ديگري است، يك امانت جسماني نبوده است كه خدا يك جسمي را عرضه بدارد به زمين، بگويد نه؛ به كوهها، بگويد نه؛ به آسمانها، بگويد نه؛ ولي به انسان بگويد تو، انسان بگويد بلي من حاضرم.
بعد مي‌فرمايد: انه كان ظلوماً جهولاً انسان كه تنها موجودي بود كه حاضر شد اين امانت را به دوش بگيرد ظلوم است. «ظلوم» از مادة ظلم است. ظلم يعني ستمگري. ظلوم مبالغه در ظالم بودن است. اين موجودي كه اين امانت را به دوش گرفت بسيار ستمگر است. جهل به معني ناداني، و جهولاً مبالغه در ناداني است: و بسيار نادان هم هست. اين باز يك سلسله سؤالهاي ديگر به وجود مي‌آورد: آيا خدا كه اين امانت را عرضه داشت، عرضه داشت كه بپذيرند و به دوش بگيرند يا عرضه داشت كه به دوش نگيرند؟ مسلم عرضه داشت كه به دوش بگيرند. حالا كه هيچ مخلوقي به خود اجازه نداده است و جرأت نكرده است كه اين امانت را به دوش بگيرد و تنها در ميان صف مخلوقات، انسان قدم جلو گذاشته و گفته من حاضرم، حالا كه قبول كرده چرا اين موجود را قرآن ظلوم و جهول خوانده است؟
اين قسمت آخر يعني موضوع ظلوم و جهول بودن، بعد از موضوع امانت، از مشكل‌ترين موضوعاتي بوده است كه هميشه علماي اسلامي، مفسرين، عرفا، روي اين موضوع فكر مي‌كردند كه معني ظلوم و جهول بودن چيست؟
اينكه عرض كردم اين آيه يك آية پرمعني مي‌باشد مقصودم همين بود كه عرض كردم. يعني اين آية كريمه با زباني مطلبي را بيان كرده است كه خود به خود

 

دانلود تحقیق در مورد اسلام و مقتضيات زمان

دریــــافت فایـــل

دریافت منجی در دین زرتشت و شباهت آن با منجی در دین اسلام | 19957 alis

منجی, در, دین, زرتشت, و, شباهت, آن, با, منجی, در, دین, اسلام

منجي در دين زرتشت

اهميت‏بررسي نجاتبخشي در اديان، به دليل افزايش گرايش بشر معاصر به پديده دين است. يكي از علل اصلي اين گرايش، ارائه تصويري اميد بخش و نوراني از آينده بشر، توسط اديان آسماني است.
محور اصلي بحث در مقاله حاضر، ظهور منجي آخر الزمان است كه در متون كهن زرتشتي از آن به سوشيانس، يعني سود دهنده و خير خواه، تعبير مي‏شود. اين برگزيده الهي، زماني كه جهان آكنده از تباهي ها شود، در بخش مركزی زمين ظهور خواهد كرد. سوشيانس از فرزندان زرتشت است كه نطفه‏اش به شيوه معجزه‏آسايی در درياچه نگهداری می‏شود و مادر او دوشيزه‏ای است از نژاد زرتشت پيامبر. اين شخصيت‏الهی‏درصفات‏و ويژگيها شباهت‏خاصی به زرتشت پيامبر خواهد داشت.
در پايان مقاله به شباهتهايی اشاره شده است كه در متون دينی اسلام و زرتشت، ميان حضرت مهدی‏«عجل‏الله تعالی فرجه‏الشريف‏» و سوشيانس وجود دارد.
كليد واژه‏ها: اديان، اسلام، زرتشت، منجی آخر الزمان، مهدی، سوشيانس.
دل‏بستن به جهانی روشن و نورانی و خالی از هرگونه ظلم و ستم، تشكيل اجتماعی كه معيارهای معنوی و انسانی بر آن حاكم باشد و رسيدن به جامعه‏ای كه در آن ستمگری‏وستمديدگی‏و زور و زورمداری بر مردم و سرنوشت آنان معنا و مفهومی نداشته باشد، در پس اين جهان پر هرج و مرج و آكنده از ظلم و استثمار، از آمال و آرزوهای ديرينه انسان بوده و هست.
انديشه جامعه آرمانی در آثار انديشمندان و فلاسفه بزرگ نيز مشهود است. از زمانی كه افلاطون مدينه فاضله را پايه‏گذاری كرد، تا قرنها بعد كه مساله مسيانيسم، (اصل اعتقاد جامعه به موعود و اينكه هر جامعه‏ای در نهاد خويش، اين اعتقاد را به عنوان عكس‏العمل طبيعی و فطری دارد.)
مطرح گرديد، جلوه‏های گوناگون اعتقاد به مساله نجاتبخشی و ظهور منجی در دوره پايانی زندگی بشر، نزد متفكران نمودار گشت.
انديشه نجاتبخشی و ظهور نجات دهنده‏ای كه در دوره پايانی اين جهان، نظامی منطبق با قانونهای الهی برقرار سازد، در اديان وجود داشته است و نه تنها جنبه خيالی ندارد، بلكه وجه‏مشترك همه اديان الهی است و به تصريح اديان، تحقق اين نظام، ثمره كوشش برگزيدگان خدا و مردان حقی است كه به زندگی بشر سرگشته و وامانده، رنگی نو می‏بخشند.
در دين مبين اسلام تصريح شده است كه آينده از آن مستضفان است و به عقيده شيعيان، حضرت مهدی‏«عجل‏الله تعالی فرجه‏الشريف‏» برای استقرار جهانی آراسته به همه فضايل و عاری از هرگونه زشتی و پليدی پيكار می‏كند تا به وعده الهی تحقق عينی بخشد كه جاء الحق و ذهق‏الباطل.
در آيين زرتشت نيز سوشيانسها رسالت تحقق بخشی عدالت در جهان آينده را برعهده دارند؛ زرتشت، نويد آمدن منجی در دوره پايانی جهان را داده است. دين زرتشت‏يكی از اديان الهی است. قرآن كريم و نيز فرموده‏های پيامبراكرم‏«صلی الله عليه وآله‏» مؤيد اين مطلب است. در آيه شريفه ان الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئين و النصارى و المجوس و الذين اشركوا ان الله يفصل بينهم يوم القيامه ؛ منظور از مجوس زرتشتيان می‏باشند؛ خداوند تكليف ايمان آورندگان و پيروان را از كسانی كه مشرك هستند، جدا می‏داند.
پيامبر اكرم‏«صلی الله عليه وآله‏» نيز زرتشت (مجوس)را اهل كتاب‏دانسته و فرموده‏اند: «ايشان پيامبری داشتند كه او را كشتند و كتابی نيز داشتند كه آن را سوزاندند.»
پورداوود, زنده كننده زبانهای ايران باستان كه كتاب يشت‏ها را نيز به رشته تحرير درآورده در مقدمه گاتها و سروده‏های زرتشت آورده است:
تحقيقا نمی‏دانيم محل ولادت و زمان زندگی زرتشت‏كجا و كی بوده است؟ برای اينكه، زرتشت متعلق به زمان بسيار قديم است كه دست تاريخ به آستان بلند آن نمی‏رسد.
درباره عصر زرتشت، اختلاف آرا و روايات تاريخی بسيار زياد است‏بطوری كه اقوال بين سال 600 تا 6000 قبل از ميلاد مسيح در نوسان است.
موافق روايات عاميانه زرتشتيان، زرتشت در حدود 660 ق.م به دنيا آمد و در سال 583 ق.م در سن هفتاد سالگی بهنگام هجوم لشگر «ارجاسب تورانی‏» در آتشكده بلخ كشته شد.
در ميان كتب زرتشتيان، گاتها يا سروده‏های زرتشت، قديمی‏ترين و معتبرترين آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمانهای زندگی است. كتاب بندهش كه در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مساله «منجی‏»، نظريه‏هايی چون نظريات شيعه دارد، در حالی كه در اوستا اين موارد به چشم نمی‏خورد.
بعد از گسترش اسلام در ايران، گروهی به دين زرتشت‏باقی ماندند كه عده‏ای از آنان به هندوستان مهاجرت كردند و عده‏ای ديگر تحت‏حكومت اسلامی ماندند و جزيه پرداختند. به مرور زمان آداب و رسوم و خط و زبان اوستا به سبب دشواری رو به فراموشی گذاشت تا جايی كه فقط چند نفر به راز و رمز و خط اوستا آگاهی داشتند. با اوج هضت‏خاورشناسی ، «انكتيل دو پرون‏» فرانسوی به هند رفت و با زحمت فراوان و خط اوستا و پهلوی را آموخت ؛ حدود دويست‏سال پيش، او نخستين ترجمه اوستا را در سه جلد بزرگ به زبان فرانسه نوشت و از آن پس زرتشتيان هم شروع به تحقيق كردند.
اوستا شامل دو بخش اوستای گاهانی و اوستای جديد می‏باشد ؛ لذا تحقيق پيرامون منجی در دين زرتشت از هر دو بخش اوستا و نيز ديگر كتب معتبر زرتشتيان انجام شده است.
مسلم اين است كه اعتقاد به ظهور نجات بخش در دين زرتشت وجود دارد, نجات دهنده از خاندان نبوت و از فرزندان زرتشت است و اصولا شخصيتی الهی و آسمانی دارد و در صفات و ويژگيها به پيامبر و دين آور آغازين شبيه و جامع همه خصوصيات اوست. در اوستا می‏خوانيم كه: «فروهرهای نيك توانای پرهيزگاران را كه 99999 تای آنها از نطفه زرتشت پاسبانی می‏كنند، می‏ستاييم.»
هرمزد، سرور جهان هستی منتظران را به نجات دهنده‏ای كه خواهد فرستاد، چنين نويد می‏دهد: «كسی كه در اين راه با ديوان و مردمان، كه به نوبه خود با او (زرتشت) مخالفت می‏كنند، ستيز كرده است ؛ يعنی از آن مردمی است كه به او (زرتشت) وفا دارند چنين كسی با دينش (وجدانش) تو را دوست، برادر يا پدر است، اهورامزدا سرور خانه، ما را نجات خواهد داد.»
نام منجی دين زرتشت، سوشيانس يا سوشيانت است. اين واژه در اوستای گاهانی و اوستای جديد، بصورت مفرد و جمع به كار رفته است كه سودمند يا رهانندگان آيين خير يا

 

دانلود منجی در دین زرتشت و شباهت آن با منجی در دین اسلام

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق «ازدواج در اسلام» | 19947 alis

تحقیق, «ازدواج, در, اسلام»

«ازدواج در اسلام»
حضرت محمّد(ص)فرمود: هیچ كانونی در اسلام بر پا نشده است كه نزد خداوند از كانون ازدواج محبوب تر و عزیزتر باشد.در بینش اسلامی، مقصود از «ازدواج»، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است كه معمولا بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است.
●مقدّمه
بشر از نخستین روزهای حضور خود بر عرصه خاك و شكوفایی جوانه های تأمّل و تدبیر بر شاخسار حیات، به خوبی دریافته است كه خانواده بهترین مأمن انسان و شایسته ترین كانون برای تبلور سكون و اطمینان است. این امر نشان می دهد كه خانواده یكی از اساسی ترین و طبیعی ترین نیازهای انسان به شمار می آید. بسیاری از مشكلات روانی حاصل از تنش های زندگی روزمرّه توسط یك خانواده سالم و بهنجار التیام یافته، جبران می شود. به همین دلیل است كه تحقیقات انجام شده در زمینه مسائل خانواده، در مجموع نشان می دهد كه افراد ازدواج كرده به طور متوسط، سالم تر و خوشحال تر از آنهایی هستند كه ازدواج نكرده اند.۱ البته خانواده می تواند به شكلی كاملا معكوس، به عنوان منبع مهم ایجاد تنش در زندگی فرد باشد، ولی اگر معیارهای زندگی سالم در خانواده رعایت گردد، می توان جلوی تنش ها را سد كرد و خانواده را به تعادل و سلامتی رساند. ازدواج و موفقیت در آن به عنوان یك واقعه اجتماعی، زیستی و فرهنگی، به دلیل نقش بنیادین آن در تشكیل خانواده از اهمیتی بسیار برخوردار است، به گونه ای كه می توان گفت: بدون ازدواج، خانواده مفهوم چندان روشن و واضحی ندارد.۲
ازدواج به عنوان سنگ بنای اولیه خانواده و به عنوان عاملی اساسی برای زوجیت و همدلی دو جوان و زمینه بالندگی و پیشرفت همسران به شمار می آید و انسان ها می توانند در سایه اندیشه و ایمان واقعی و در پناه زوجیتی شایسته، با اطمینان و صلابت، بر ناكامی ها و فراز و نشیب های زندگی چیره شوند و از وادی های شكست، مصمّم و استوار عبور نمایند و بتوانند از گذرگاه اسفل السافلین به سوی اعلا علّیین، كه همان مقصود خلقت است، راهی بگشایند. به همین دلیل، متفكران اخلاقی و حقوقی جوامع بشری درصدد برآمده اند تا بر استحكام این كانون بیفزایند و ازدواج، این سنّت تغییرناپذیر الهی را در جامعه، هر چه بیشتر تقویت كنند تا انسان ها ازدواج را، كه یك نیاز فطری و طبیعی نه تنها برای انسان ها، بلكه حتی در میان دیگر موجودات نیز به شكل های گوناگون وجود دارد، زمینه كسب كمال خویشتن بیابند، و به قول جلال الدین رومی:
بهر آن میل است از ماده ز نر *** تا بود تكمیل كار همدگر
میل اندر مرد و زن حق زان نهاد *** تا بقا یابد جهان زین اتحاد
ساختار ازدواج و سن آن در جوامع با همدیگر متفاوت است و در واقع، هر جامعه ای با توجه به سبك زندگی و نظام فرهنگی خود، شیوه ها و روش های خاصی در زوجیت به وجود آورده است. این امر در فرهنگ اسلامی نیز موردتوجه ویژه بوده است، بخصوص توصیه گردیده است ازدواج در زمان مناسب آن انجام گیرد تا بركات معنوی، روانی، تربیتی و اجتماعی بیشتری نصیب همسران جوان گردد.
●تعریف «ازدواج»
تعریف های متعددی برای واژه «ازدواج» ارائه شده است كه به یكی از آنها اشاره می شود: «ازدواج فرایندی است از كنش متقابل بین دو فرد، یك مرد و یك زن، كه برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشته اند و به طور كلی، عمل آنان مورد پذیرش قانون قرار گرفته و به آن ازدواج اطلاق شده است.»۳
در بینش اسلامی، مقصود از «ازدواج»، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است كه معمولا بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است.
●اهمیت ازدواج
ازدواج هسته اول ایجاد خانواده و به نوبه خود، واحدی در سنگ بنای جامعه انسانی است. ازدواج زمینه ساز مطلوب ترین فرصت برای زیباترین تلاقی چشم ها، گیراترین تبادل كلام ها، استوارترین گام ها، تجلّی متعالی ترین ارزش ها و محبوب ترین كانون نزد خالق متعال است.۴ حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)فرمود: هیچ كانونی در اسلام بر پا نشده است كه نزد خداوند از كانون ازدواج محبوب تر و عزیزتر باشد.۵
ازدواج و گزینش همسر، انتخاب مطلوب ترین همراه و ترسیم روشن ترین طریق سعادت و پاسخی مناسب به عالی ترین نیاز فطری انسان یعنی وصول به كمال و سعادت است، و به این معنا حضرت علی(علیه السلام)اشاره فرمود: هیچ یك از یاران رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ازدواج نكرد، مگر اینكه ایشان پس از ازدواج آنان فرمود: ایمانش كامل شد.۶
ازدواج در منطق قرآن كریم، به وجودآورنده مطمئن ترین و آرام بخش ترین رابطه ها و آغازگر زندگی همراه با طراوت، مودّت و ایثار است. از آیات و نشانه های قدرت خداوند این است كه برای انسان از نوع خود، همسرانی آفرید تا در كنار آنان، به آرامش و سكون نایل آیند و

 

دانلود تحقیق «ازدواج در اسلام»

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق ارزش گذشت | 19940 alis

تحقیق, ارزش, گذشت

ارزش گذشت
گذشت و ایثار دو واژه مقدس در ادبیات ماست . همیشه و هر زمان در طول تاریخ بشریت ‘ از خود گذشتگی ‘ جایگاهی بسی ژرف در ارزش های انسانی داشته است و از جمله خصوصیات اخلاقی والا به شمار می رفته است .
ذشت و ایثار دو واژه مقدس در ادبیات ماست . همیشه و هر زمان در طول تاریخ بشریت ‘ از خود گذشتگی ‘ جایگاهی بسی ژرف در ارزش های انسانی داشته است و از جمله خصوصیات اخلاقی والا به شمار می رفته است .هر جامعه ای بسیاری از پیشرفت های خود را مرهون و مدیون افرادی بوده است كه در راه ایجاد آبادی و ترقی سرزمین خود از خواسته ها و امیال خود گذشتند و رفاه و آسایش و امنیت مردم را بر رفاه و آسایش و امنیت خود ترجیح دادند.
چنین اشخاصی تاثیرگذارترین افراد هر جامعه ای هستند. چه در میان بزرگان و اندیشمندان هر سرزمین مانند امیركبیر كه بزرگترین نقش را در زمان خود در پیشرفت و ترقی ایران داشت و در نهایت جان خود را در این راه فدا نمود و چه در واحدهای كوچكتر مانند خانواده كه ممكن است كه یكی از اعضاء آن مانند پدر،مادر یا برادر زندگی هر یك از دیگر اعضاء خانواده را دگرگون نماید. اینكه انسان تنها خود را نبیند و فقط به خواسته های خود فكر نكند، برای دیگران ارزش قایل شود و به خواسته های آنها بهاء دهد بزرگواری است و آنجا كه به خاطر دیگری تمایلات خود را زیر پا بگذارد ، گذشت و فداكاری است . برای گذشت و ایثار باید خیلی بزرگوار بود و برای بزرگوار بودن باید خیلی انسان بود.اما برای انسان های واقعی این گذشت و بزرگواری آنچنان دلپذیر و لذت بخش است كه هرگز آن را با خودخواهی های دیگران عوض نمی كنند و احساس رضایت حاصل از این ایثار را بر حس خودخواهی ترجیح می دهند.فداكاران از فداكاری خود خشنودند اما هرگز ظالمان از ظلم خود لذت نمی برند مگر آنكه شخصیتی بیمارگونه داشته باشند.هرآنچه كه انسان را به انسان بودنش نزدیك می كند و او را در مسیر تكاملی خود پیش می برد احساس والایی از هستی به او می بخشد و هر آنچه كه او را در مسیر حیوانی پیش می برد احساس پستی و رذالت را در او زنده می كند و بسوی درجات پایینی از انسان بودن سوق می دهد.
دكتر فرانكل پزشك روان شناسی بود كه در سال های جنگ جهانی به جرم یهودی بودن سالها در اردوگاههای آلمان اسیر بود .همه افراد خانواده او به دست نازی ها در كوره های آدم سوزی كشته شدند. او كه در بیمارستان و دانشگاه اتریش برای خود موقعیتی داشت و پزشك و محقق موفقی به شمار می رفت زمانی كه به دست نازی ها اسیر شد،هرگز با او رفتاری انسانی نكردند.دكتر فرانكل پس از آزادی تمامی خاطرات دوران اسارت خود را در كتابی به نام ‘انسان در جستجوی معنی ‘ به رشته تحریر درآورد.او در تحقیقات و نتیجه گیری های خود برای هستی و زندگی و بودن مفهومی انسانی پیدا كرد و هر كس كه در این درجه از درك مفهوم زندگی و انسان عاجز می ماند، یا در ناامیدی می مرد و یا با خشم و نفرت زندگی می كرد. او در تمام سال های سخت اسارت هرگز ارزش های اخلاقی و انسانی را زیر پا نگذاشت و حتی از سربازان آلمانی یاد كرده كه در موقعیت های سخت بدون اطلاع مافوق های خود به اسرای بیمار كمك می كردند و این كار در آن شرایط برای یك سرباز كه می دانست در صورت اطلاع مافوقش چه مجازاتی در انتظار اوست گذشت و فداكاری است .در میان اسراء نیز كسانی بودند كه حاضر می شدند از قرص نان خود كمتر بخورند و قسمتی از آن را به دوست بیمارشان بدهند.
در شرایط سخت و بحرانی است كه خوبی كردن مفهوم واقعی خود را می یابد و به قولی روزگار سخت است كه خمیره و ذات انسان ها را می نمایاند . چراكه در روز خوشی گذشت و نیكی كردن چندان زحمت و انرژی نمی برد . شما اگر ده میلیون تومان پول داشته باشید صد هزار تومان آن را می توانید به كسی كه به سختی به آن محتاج است ببخشید اما اگر همین صد هزارتومان را داشته باشید چه ؟ مسلما پاسخ این پرسش به منش و دیدگاههای افراد بستگی دارد. دكتر فرانكل در كتاب خود به این نكته اشاره كرده كه آنهایی كه بهترین بودند هرگز بازنگشتند و در حقیقت آنقدر از خود برای دیگران مایه گذاشتند كه دیگر از خودشان چیزی باقی نمانده .آیا می ارزد به خاطر چند سالی یا چند صباحی بیشتر عمر كردن انسانیت را بفروشیم.آیا در این معامله سود می كنیم.پایمال كردن حق دیگران به خاطر كمی بیشتر خوردن یا پوشیدن یا داشتن.آیا این داشتنها ارزش این همه فرومایگی را دارد.
سعی كنید در زندگی گاهی خود را به جای دیگران بگذارید.فقط از زاویه دید خود به مسائل نگاه نكنید. فقط خود را نبینید.در این جهان میلیون ها انسان زندگی می كنند. حس بشردوستانه احساس تنهایی و انزوا را می زداید.اگر ذره ای به خدا ایمان دارید بدانید كه پاداش و ثمره گذشت شما هرگز بی پاسخ نخواهد ماند. آنچه را كه از خود برای دیگران خالی می كنید خداوند برای شما پرخواهد كرد. شما اگر راه لذت بردن از زندگی را بیابید از یك دسته گل به اندازه یك گلستان رایحه استنشاق خواهید كرد و اگر فقط حرص و طمع داشتن را داشته باشید نه تنها از آنچه كه دارید لذت نخواهید برد بلكه فقط بیش از پیش انباشته كرده و در طمع بازهم بیشتر داشتن خواهید سوخت . به ملاحظه ارزش های اخلاقی مطمئن باشید هرگز پشیمان نخواهید شد از این كه در حق دوست ، خانواده یا همسایه خوبی كرده باشید. این یك سخن قدیمی است كه می گویند از انسان یكی خوبی می ماند و یكی بدی . مسلما شما خود این را تجربه كرده اید .اگر در شرایط سختی بسر برده اید و

 

دانلود تحقیق ارزش گذشت

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق ارزش شهادت و شهيد در اجتماع | 19939 alis

تحقیق, ارزش, شهادت, و, شهيد, در, اجتماع

ارزش شهادت و شهيد در اجتماع
قبلا گفتيم كه هر شهادت نورانيتي در اجتماع به وجود مي آورد و تشبيه كرديم آن را به نورانيتي كه برخي اعمال خير و از خودگذشتگي ها در قلب فرد ايجاد مي كند. قلب كه صفا و جلا پيدا كرد وهدايت يافت تاريكيها زايل مي شود، راه نمودارتر مي گردد. اين مطلب سوژه اي عالي است براي بحث درباره ارزش شهادت وشهدا، و مخصوصا از نظر آثار قيام حسيني در جهان اسلام و از نظر اينكه امام اگر به قصد شهادت هم حركت كرده باشد منطقي صحيح دارد.
جمله : ان الله شاء ان يراك قتيلا اگر سند صحيح داشته باشد، از لحاظ مطلب و معني سخن درستي است.
هدف مقدس و حس تعالي و تقدس
كلمه شهيد و شهادت از كلمات رائج معمولي است كه فقط در مورد بعضي افراد استعمال مي كنيم. هر كشته يا مرده اي شهيد نيست . روزي صدها نفر كشته مي شوند و هزارها نفر مي ميرند و به آنها شهيد نمي گوئيم.
اطراف كلمه شهيد را هاله اي از قدس و تعالي احاطه كرده است. به كسي شهيد گفته مي شود كه در يك راه مقدس و براي هدفي مقدس جان خود را از دست بدهد.
شهيد سه خصوصيت دارد: يكي اينكه در راه هدف مقدس كشته مي شود، ديگر اينكه جاودانگي مي يابد ، سوم آن چيزي كه قبلا گفتيم كه آنها محيط پاك مي دهند. گفتم مقدس و نگفتم بزرگ. ممكن است مقصد، بزرگ و با اهميت باشد ولي مقدس نباشد. اسكندر كه آرزوي جهانگيري را تعقيب مي كرد هدف به اصطلاح بزرگ داشت ولي مقدس نبود و بلكه عالي هم نبود. كسي كه در اين راه كشته بشود در چشم بشر احترام و تقدس ندارد.
او دائره خودپرستي خود را توسعه داه بود . همچو شخصي اگر همه كرات آسماني را هم تسخير كند عملش جنبه تقدس و احترام پيدا نميكند. عمل آنوقت مقدس است كه هدفي بيرون از خودپرستي داشته باشد، فقط به خاطر تكليف و وظيفه انجام شود، خصوصا تكاليفي كه بشر در برابر نوع و اجتماع دارد.(( المقتول دون عياله و ماله )) شهيد است چون به خاطر وظيفه و شرافت و تكليف وجدان و ديانت انجام مي گيرد نه به خاطر جلب منفعت مادي. حالا اگر انسان ، المقتول دون العدل و الحريه ، دون التوحيد و الايمان باشد قداست و قديسيش به درجاتي بالاتر است.
حس تعالي و تقدس حسي است اصيل در بشر و از صميم روح بشر سرچشمه مي گيرد مثل حس حقيقت خواهي (علم) ، نيكي خواهي (اخلاق) ، زيبائي خواهي (جمال) و اين خود يكي از معماهاي وجود بشر است كه در برابر اموري ماوراء منافع محسوس و ملموس خود يك نوع تعظيم و تكريمي دارد و سر تعظيم فرود مي آورد.
البته هر ميل و طلبي از وجود يك احتياج عيني حكايت مي كند منتهاي ام رمبدا اين احتياج عيني جهازات بدن نيست، همان مرتبيه مستقل روح انسان است.
سرسلسله مقدسات بشر ذات احديت است. خداوند قدوس است ، منزه از جميع نقصانات است علي الاطلاق . هو الله الذي لا اله الا هوالملك القدوس . . و لهذا مقدس ترين اعمال بشر مبارزه با شرك و بت پرستي است.
قيامهاي مقدس
قيامهاي مقدس و نهضتهاي مقدس از انبياء عظام شروع شده. در قرآن كريم در سوره الشعراء جهاد مقدس انبياء را خلاصه كرده است؛ داستان موسي و ابراهيم و نوح و هود و لوط و صالح و شعيب و خاتم الانبياء را ذكر مي كند كه در راه مبارزه با بت پرستي و ظلم و بيدادگري و جهل و تعصب و تقليد و اسراف و تبذير و افساد در ارض و فحشاء و امتيازات موهوم اجتماعي مبارزه كرده اند. مقدسات بشر هم از اينها تجاوز نمي كند.
امام حسين همان راهي را رفت كه آن انبياء رفتند و البته براي امام حسين وضعي پيش آمد كه براي ديگران پيش نيامد . اعتراض به اينكه امام حسين چرا فداكاري كرد و تسليم نشد و حفظ جان نكرد، اعتراض به همه انبياء و اولياء ا ست. اساساً دين براي گذشت و فداكاري است، منطق دين ايثار است: و يوثرون علي

 

دانلود تحقیق ارزش شهادت و شهيد در اجتماع

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق در مورد ارث و وراثت در اسلام | 19938 alis

تحقیق, در, مورد, ارث, و, وراثت, در, اسلا, م

جوانه هاي تربيتي
اسلام عنايت خاصي به تربيت , رشد و شكوفايي شخصيت افراد داشته و عوامل مختلفي را در رسيدن به اين هدف معرفي مي كند. يكي از اين عوامل «وراثت» مي باشد. البته شايد نتوان وراثت را از عامل همپاي آن , «محيط» جدا كرد و مجزا از آن بحث نمود ، بنابراين ناگزيريم در كنار بحث از وراثت، گريزي به مسأله محيط هم داشته باشيم.
روايات وارده در زمينه وراثت زياد و گسترده است كه برخي از آنها مستقيماً و برخي ديگر به طور ضمني بر مسأله وراثت دلالت مي كنند. به همين جهت ما به طور گذرا فقط به برخي از روايات اشاره مي كنيم و بررسي بيشتر را به خوانندگان گرامي واگذار مي كنيم.

وراثت در اسلام
قرآن و مسأله وراثت، در قرآن آيه اي نيست كه به طور مستقيم به مسأله وراثت اشاره داشته باشد ، بلكه از مفهوم آيه مي توان اين موضوع را برداشت كرد. كه در اينجابه طور مختصر به آيه اي در اين زمينه اشاره مي شود:
خداوند متعال در سوره نوح آيه27 مي فرمايد: «اِنّك لاتَذَرهُم يضِلّوا عِبادك وَ لايلِدُوا اِلاّ فاجِراً وَ كفّارا » نوح گفت: « پروردگارا هيچ يك از كافران را زنده نگذار چرا كه اگر آنها را باقي بگذاري، بندگانت را گمراه مي كنند و جز نسلي فاجر و كافر به وجود نمي آورند.»
اين آيه هم بيانگر تأثير محيط مي تواند باشد و هم تأثير وراثت. نوح_عليه السلام_ اين سخن

 

دانلود تحقیق در مورد ارث و وراثت در اسلام

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق ارتباط بين دانش و مذهب | 19937 alis

ـ, تحقیق, ارتباط, بين, دانش, و, مذهب

ـ ارتباط بين دانش و مذهب
روشهاي علمي و مذهبي شناخت و آگاهي.
بصورت كلي در صحبت از مذهب و دانش از روشهاي گوناگوني در اقدامات مربوط به آنها استفاده مي‌شود تا بتوان حقيقت را اثبات كرد. روشهاي مذهبي عموماً ذهني هستند اين روشها با متن مقدس، شهودگرايي و با تجربه مرجع صلاحيتداري نظير پيامبر مرتبط هستند. روشهاي علمي عموماً بدنبال يك هدف هستند تنها برپايه مشاهده و تفسير و توضيح پديده‌ها استوار هستند. هر دو روش علمي و مذهبي تلاش مي‌كنند تا به سؤالات زير پاسخ دهند، سؤالاتي مربوط به پديده‌هاي باور نكردني و رخدادهايي كه از لحاظ توانايي عقل بشر غيرقابل انجام هستند و از لحاظ فيزيكي عموماً غيرقابل توجيه هستند. مردم 2 روش را براي پاسخگوئي به اين سوالات بكار مي‌برند. در مورد تمامي سوالات غيرقابل تصور و قابل تصور و مشاهده، روشهاي مذهبي توانايي پاسخگوئي دارند. برخلاف روشهاي مذهبي كه براي اكثر سؤالات بكار مي‌روند، روشهاي علمي براي تعدادي از سؤالات توانايي پاسخگوئي دارند. براي مثال براي اين سؤال كه آيا زمين مركز جهان است يا نه هم پاسخهاي علمي مطرح شد و هم پاسخهاي مذهبي. پاسخهاي علمي در حالي بيان شدند كه وابسته به قوانين طبيعي و قوانين فيزيكي بودند. روشهاي علمي تنها در مواردي كه موضوع سؤال قابل مشاهده باشد پاسخهاي معتبر و ارزشمندي را ارائه مي‌كنند. بر پاين قوانين و اصول مذهبي است كه مي‌توان بيان كرد خداوند ماوراء‌الطبيعه بوده و درك چگونگي ذات اقدس او براي ما امكان‌پذير نيست و اوست كه بوجود آورنده تمام پديده‌هاست.
مشكران با تكيه بر اينكه خداوند قابل مشاهده مستقيم نيست، وجود خداوند را انكار مي‌كنند. البته برخي از روشهاي علمي هم در مورد موارد قابل مشاهده و هم غيرقابل مشاهده پاسخهايي را ارائه كرده‌اند. در اين زمينه عده‌اي وجود دارند بنام پوچ‌گراها كه هيچ يك از دلايل مذهبي و نظريات اخلاقي را قبول ندارند. عده‌اي ديگر بنام هادي‌گراها تنها براين او را استدلال مي‌كنند كه هر چيزي كه از نظر علمي قابل توجيه نباشد، دلايل بر عدم وجود آن نيست، اين او از نظر فلسفي قابل توضيح است، بخشي از اين مشكل بدليل ناتواني علم در توضيح و تشريح پديده‌اي خاص است. آئين هندو هم به عقايد مذهبي و فلسفي و هم به تجربيات فرهنگي معتقد مي‌باشد و خود را تنها به اصول علمي محصور نكرده است. دين بودا بر اين باور است كه بايد در دو رنج در زندگي وجود داشته باشد تا انسان بتواند عقل و تفكر و قوه ادراك خود را از بند و حصار تمايلات پست رها كند. فلسفه كنفوسيوس بر تعليم‌هاي عشق و انسانيت براي آدمي تاكيد دارد. اين فلسفه براي آموختن، ارزش و مرتبه والايي قائل است. همين‌طور مباحثي چون صلح، عدالت بسيار ارزشمند هستند. شيوه چيني روشي فلسفي و توسعه يافته است كه بوسيله لودرزو و چوانگ مطرح شده و در آن از زندگي ساده همراه با صداقت پشتيباني شده است.
مسيحيت از اعتقادات يكتاپرستي است كه بر پايه كتاب انجيل مي‌باشد و از تعليم‌هاي حضرت عيسي پيروي مي‌شود. روش علمي را مي‌توان بدين صورت تعريف كرد كه روشي است مبتني بر تجربه و آزمايش است و بر پايه اصول و قواعد علمي بنيان نهاده شده است.
اسلام، مذهب يكتاپرستي است در قرن هفتم و بر پايه تعليمات حضرت محمد حدود 1000 سال پيش از دوران مدرن بنيان نهاده شده است. تاريخ‌نگاران

 

دانلود تحقیق ارتباط بين دانش و مذهب

دریــــافت فایـــل