تاريخ

دریافت تحقیق واژه تاريخ و تعريف آن | 17351 alis

تحقیق, واژه, تاريخ, و, تعريف, آن

واژه تاريخ و تعريف آن
واژه «تاريخ» ( History ) از زبان يونانى گرفته شده و هرودوت (هرودوتوس Herodotus ) مُبدع و «پدر تاريخ» شناخته شده است. تاريخ، از نظر هرودوت، به معناى مطالعه و يا بررسى روزگاران گذشته است. البته چيستى تاريخ از پرسش هايى است كه تاكنون پاسخى جامع، دقيق و مورد اتفاق نداشته، همه تعريف هاى آن با ايراد يا انتقادهايى رو به رو بوده است; زيرا گروهى معناى تاريخ را بس گسترده دانسته، احوال گذشته جهان و حتى پديده هايى كه انسان در آن مؤثر نيست، موضوع آن به شمار مى آورند; دسته اى آن را به وقايع مشهور و حوادث روزگار پادشاهان و دولت ها محدود مى كنند و جمعى مشخص ساختن احوال انبيا، ائمه (عليهم السلام) ، فرمانروايان، وزيران و حوادث بزرگى مانند جنگ ها و فتوحات بر حسب زمان را معناى اصطلاحى تاريخ مى دانند ابن خلدون، مورخ بزرگ، تاريخ را دانشى سرچشمه گرفته از حكمت و بيان گر سرگذشت ملت ها، سيرت پيامبران و سياست پادشاهان مى داند با در نظر گرفتن دو عنصر موضوعى تاريخ يعنى «انسان» و «زمان»، مى توان گفت: تاريخ مجموعه اى از اطلاعات خام يا تحليل شده درباره گذشته انسان ها است كه امورى چون نقل و تحليل هدايت، گمراهى، تكامل، انحطاط، پيروزى، شكست، خوشبختى يا بدبختى ملت ها را در بر دارد. از آن جا كه هر يك از تعريف هاى يادشده بُعد خاصى از تاريخ را بيان مى كند و از جهتى با اشكال جامع يا مانع نبودن رو به رو است و نيز به دليل گسترده شدن مسائل مربوط به تاريخ، برخى از انديش مندان، علوم مربوط به تاريخ را تقسيم كرده، براى هر قسم تعريفى خاص ارائه كرده اند. فيلسوف شهيد مطهرى(ره) تاريخ را يكى از منابع معرفت انسانى دانسته، علم تاريخ را به دو بخش نقلى و علمى تقسيم مى كند و قواعد استنباطى تاريخ علمى را به حال و آينده قابل تعميم مى داند.
تاريخ نقلى
تاريخ نقلى علم به وقايع و حوادث سپرى شده و آگاهى از اوضاع و احوال گذشتگان مى باشد. زندگينامه ها، فتحنامه ها و سيره ها، از اين مقوله است. علم تاريخ در اين معنا، به يك سلسله امور جزئى و فردى مربوط است; و در واقع علم به «بودن»هاست; چرا كه به گذشته تعلق دارد.
تاريخ علمى
تاريخ علمى يعنى مطالعه، بررسى و تحليل وقايع گذشته و استنباط قواعد و سنت هاى حاكم بر زندگى گذشتگان. در واقع محتواى تاريخ نقلى ـ حوادث و وقايع گذشته ـ «مبادى» و مقدمات اين علم شمرده مى شود و براى استنباط قوانين كلى و عمومى و كشف طبيعت حوادث تاريخى و روابط علّى و معلولى آن ها سودمند است

فايده تاريخ
شايد از خود پرسيده باشيد آشنايى با انبوه نام ها، حوادث، فراز و نشيب ها، طلوع و افول ها و عملكرد نياكان و ديگر انسان ها در زندگى روزمره و شكل گيرى زندگى آينده ما چه نقشى دارد؟ اگر بپذيريم هر حادثه اى مولود علت يا علت هاى پيش از خويش و نيز دست كم انگيزه سلسله حوادث بعدى است، بدين نتيجه مى رسيم كه زندگى ملت ها چون رشته اى دراز است و مجموع انسان هاى يك عصر تنها يكى از مهره هاى آويخته بدين رشته به شمار مى آيد. استوارى و نااستوارى هر مهره به چگونگى پيوند آن به مهره پيشين و پسين وابسته است. پس زندگى مردم يك عصر در هر كشور از زندگانى گذشتگان و آيندگان جدا نيست و براى يافتن علت حوادث نامطلوب و راه رويارويى با آن ها، بايد به تحقيق در گذشته ملت ها پرداخت تاريخ نه مايه سرگرمى بلكه نوعى پل ارتباطى ميان نسل هاى متوالى بشر براى دستيابى به تجربه ها و اندوخته هاى پيشينيان است. مطالعه تطبيقى و تحليلى تمدن هاى گوناگون، كوشش براى يافتن رابطه اى علّى ميان حوادث زنجيره اى تاريخ و دقت در آنچه براى انسان ها رفته است، سرمايه مناسبى است كه مى تواند انسان را در پى ريزى يك زندگى سالم و خردمندانه يارى دهد. افزون بر اين، بررسى تاريخ پاسخى مثبت به آرزوهاى هميشگى انسان است كه اصرار دارد از خود و ديگران آگاهى حاصل كند، (3) علل و انگيزه ظهور و سقوط تمدن ها را بشناسد، حق را از باطل تميز دهد و با راه تكامل و سعادت دنيوى و اخروى خود آشنا شود. بنابراين، مصلحان بزرگ و انسان هاى متعالى در تجربه هاى انسانى تاريخ دقت مى كنند و در بهره گيرى از آن مى كوشند. امام على (عليه السلام) به فرزندش امام حسن (عليه السلام) و همه انسان ها مى فرمايد: فرزندم، هر چند من عمر همه كسانى را كه پيش از من زيسته اند، سپرى نكرده ام; ولى در اعمال همه آن ها نگريسته، در اخبارشان انديشيده ام. براى شناخت تاريخ آنان چنان در آثارشان به تفكر پرداخته ام كه چون يكى از آنان شده ام. به سبب آگاهى از سرگذشت آنان، گويا با همه آن ها، از اولين فرد تا آخرين شان زندگى كرده، زلال و پاكى زندگانى آنان را از تيرگى هاى آن و نفع و سودمندى اش را از زيان آن بازشناخته ام. خداوند متعال در بيش تر سوره هاى قرآن به بيان سرگذشت انبيا و ملت هاى پيشين پرداخته است. در مكتب اسلام، (6) تجربه پيشينيان چنان اهميت دارد كه خداوند به پيامبرش فرمان مى دهد در راه اعتلاى كلمه

 

دانلود تحقیق واژه تاريخ و تعريف آن

دریــــافت فایـــل

دریافت جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي | 18093 alis

جايگاه, روانكاوي, در, تاريخ, روان, شناسي

جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي
روانكاوي يا روان تحليل گري و نام زيگموند فرويد در سرتاسر دنياي نوين براي بيشتر مردم آشناست. گر چه ساير چهره هاي پيشرو در تاريخ روان شناسي، مانند فخنر، وونت و تيچنر خارج از روان شناسي حرفه اي كمتر شناخته شده اند، فرويد در ميان عامه مردم از شهرت فوق العاده اي برخوردار است. بيش از چهل سال پس از مرگ فرويد نيوزويك نوشت كه بدون او تفكر قرن بيستم به دشواري قابل تصور است. او يكي از معدود افرادي است كه در تغيير شيوه تفكر ما درباره خودمان نقش اساسي داشته است.
روانكاوي با ساير مكاتب روان شناسي همزمان است. وضعيت را در سال 1985 در نظر بگيريد، سالي كه فرويد نخستين كتابش را انتشار داد و آغاز رسمي جنبش نوين خود را مشخص كرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تيچنر كه تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پيش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوين نظام ساخت گرايي اش را به تازگي آغاز مي كرد. روح ساخت گرايي در آمريكا در حال رشد بود. روان شناسي رفتار گرايي و روان شناسي گشتالت هيچ كدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتايمر 15 سال داشتند.
با وجود اين در هنگام مرگ فرويد در سال 1939 ، چشم انداز كلي روان شناسي تغيير يافته بود. روان شناسي وونت، رفتارگرايي و كاركردگرايي به صورت تاريخ درآمده بودند. روان شناسي گشتالت از سوي آلمان به سوي ايالت متحده ريشه مي دوانيد، و رفتارگرايي شكل مسلط رفتار در آمريكا شده بود.
بر عكس ديگر مكاتب، روانكاوي نه محصول پژوهش هاي دانشگاهي بود نه محصول علم محض، ‌بلكه از درون روانپزشكي برخاست كه تلاش مي كرد كساني را كه جامعه به آنان برچسب بيماران رواني مي زد، درمان كند. بدينسان روانكاوي يك مكتب فكري روان شناسي كه به طور مستقيم با ساير مكاتب قابل قياس باشد نبود، و هنوز هم نيست.

روانكاوي از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فكري روان شناسي دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، كه تا اندازه اي از سوي مكاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اوليه آن به جاي آزمايش كنترل شده آزمايشگاهي، مشاهده باليني است. همچنين روانكاوي با ناهشياري سرو كار دارد، موضوعي كه از سوي ساير مكاتب فكري در روان شناسي اساساً ناديده گرفته شده بود.
با اين وجود روانكاوي ويژگي هاي زمينه اي مشتركي با كاركردگرايي و رفتارگرايي دارد. همه آنها از روح ماشين گرايي، از كارهاي فخنر در پسيكوفيزيك و از افكار انقلابي داروين تأثير پذيرفته بودند.(داون پي شولتز، سيدني الن شولتز1384)
اهميت مطالعه روانكاوي:
بانظر به اين كه روانكاوي اولين نظامي است كه به طور كامل به بررسي نيروي انگيزشي و شخصيت پرداخته است وهمچنين اين تئوري مسائلي را كه تا زمان پيدايش آن به صورت تابو به آن نگريسته مي شد ولي در عين حال در تكوين شخصيت ، مبين چگونگي رابطه فرد با ديگران و احتمالاً نيرومند ترين نيروي انگيزشي انسان يعني مسائل جنسي را به دقت مورد بررسي قرار داد و بر آن تاكيد كرد كه به علت همين تاكيد مخالفتهاي جدي با اين نظريه صورت گرفت. اين مسائل چيزي جز امر جنسي نبود كه بنا برمدل روانكاوي مسائل جنسي از بدو تولد تاثير چشم گيري بررشد شخصيت دارد .
علاوه بر اين، مكاتب بعد از نظام روانكاوي كه فرويد آغاز گر آن بود، به نحو چشم گيري تحت تاثير روانكاوي بوده اند . همچنين، اين نظريه به دليل ارائه تصوير جديدي از انسان، روانشناسي را دستخوش انقلاب و مسير آينده آن را تا حد زيادي تحت تاثير قرار داده است .به دليل اين حقيقت كه اين تصوير تفاوت بسياري با تصوير مورد قبول عام داشت، روانكاوي نه تنها روان شناسي را، كه بسياري از حوزه هاي ديگر انديشه و حيات انساني را تحت تاثير قرار داد، به ويژه حوزه هايي از قبيل ادبيات ،هنر ،تعليم و تربيت ،اخلاق ،جامعه شناسي ،انسان شناسي والهيات.

گفته اند كه روانكاوي درست به اندازه نظريه هاي كوپرنيك و داروين تصور انسان را از خويش تغيير داده است.همچنان كه كوپر نيك توهم مربوط به وضعيت مركزي زمين و انسان را در جهان از بين برد و داروين هم توهم يگانه بودن انسان در طبيعت زنده را نابود ساخت ،فرويد نيز ضربه اي مهلك بر احتمالاً بزرگترين توهم انسان نواخت ،تصور اين بود كه انسان حاكم بر اعمال و افكار خود است.
روانكاوي، بالاخص از رهگذر كار زيگموند فرويد، جامع ترين و منسجم ترين نظريه درباره انگيزش و آسيب شناسي رواني را ارائه نموده است، نظريه اي كه هنوز طراوت و تازگي خود را حفظ كرده است. در واقع بينش ها و تحليل هاي فرويد درباره جبرگرايي رواني، اوايل كودكي،و فرايند هاي ناهشيار، تاثير زايل نشدني بر روانشناسي گذاشته است(كورچين، 1983). مفاهيمي مانند آسيب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شيئي،اظطرب جدايي،و دوره هاي حساس در اوايل كودكي، براي طرز تفكر روان كاوي درباره مشكلات مراجع بسيار تعيين كننده هستند.مع هذا، انواع ديگر روان درماني و روش هاي رفتاري تنها در اين اواخر توجه جدي به اين اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبي،1982).
افزون بر اين، روانكاوي فراتر از يك نوع روان درماني صرف است؛ روان كاوي همچنين نظريه اي درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فرويد (1923) در تعريفي كلي به اين نكته اشاره كرده است((شيوه اي براي تحقيق درباره فرايندهاي ذهني به ويژه پديده ناهشيار، روش درمان مبتني بر اين شيوه، و مجموعه اي از مشاهدات و واقعيت هاي گردآوري شده كه درمجموع ساختار منسجم و يكپارچه نظريه اي در خصوص رفتار انسان را پديد مي آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانكاوي، به عنوان نظريه اي در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضيه بنيادي متكي است:(الف)جبرگرايي رواني- همه رخدادهاي ذهني علت دارند و هيچ رخدادي به طور تصادفي روي نمي دهد ؛(ب)ناهشياري پويا- بسياري از نيازها،آرزوها، وتكانه هاي اساسي بيرون از آگاهي شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانكاوي، به عنوان فرايند درماني، اين است كه افراد كمك كند رشد و تكامل شان را تحقق ببخشند؛روانكاوي عمدتاً براي انجام اين كار سعي مي كند محتواي قسمت ناهشيار ذهن رابه

بخش هشيار بياورد و سازمان ساختارهاي رواني (خود)را كه دنياي واقعي، به ويژه دنياي واقعي روابط بين فردي،را دريافت نموده و با آن كنش متقابل دارد،نيرومند سازد(گرينسون،1967).
در اينجا بي مورد نيست يادآوري شود كه چنانچه توضيح داده شد روانكاوي فرويد فلسفه لهو و لعب نيست. راست است كه فرويد جنسيت را پايه مهم شخصيت انساني معرفي كرده و بخصوص در هيستري سركوب شدن آنرا علت كسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عياشي جنسي ندانسته است (بيماري به علت قوي بودن غريزه جنسي در اين اشخاص پيدا نمي شود بلكه به علت غير صحيح با آن ايجاد مي گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).
قبلا ديديم كه در قرن نوزدهم پزشكان اعصاب مي خواستند علل جسماني بيماري هاي رواني را كشف و به وسيله رفع آنها بيمار را درمان كنند .فرويد در جهت معكوس آنها رفت . يعني با روش رواني، به كشف علل رواني بعضي بيماريها ، (روش و طرز برخورد شخص بيمار با موانع زندگي)پرداخت و نشان دادن كه بعض عوارض جسماني همراه با بيماريهاي رواني علت رواني دارند. مثلا در بيماران مبتلا به هيستر فلجهاي جسماني زيادي ديده مي شود كه آزمايشهاي پزشكي نمي توانند آنها را تاييد كنند .مثلا بيمار قادر نيست دستش را حركت دهد، در حاليكه عضلات و اعصاب دستكاملا سالم اند؛ يا درست نمي بيند، در حاليكه چشم پزشك هيچ ضايعه عضوي در چشم او تشخيص نمي دهد؛ يا مرتب قي مي كند و قادر به غذا خوردن نيست، در حاليكه پزشك متخصصدستگاه گوارش علت موجهي براي اين حالت نمي يابد. پيش از آن بيماران هيستريك را درغگو مي شناختند.فرويد نشان داد كه در اين بيماران اعضاي بدن تحت تاثير بيماري رواني واقعا قدرت عمل خود را از دست مي دهند. روش درمان فرويد خيلي ثمربخشتر بود.معذلك او رقيب و مخالف پزشكان اعصاب نبود و راهي را كه آنها دنبال مي كردند مورد تحقير قرار نداد . چه روش فرويد محدود به يك دسته از بيماريهاي رواني است كه آنها را نوروز مي ناميد و در
جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي
روانكاوي يا روان تحليل گري و نام زيگموند فرويد در سرتاسر دنياي نوين براي بيشتر مردم آشناست. گر چه ساير چهره هاي پيشرو در تاريخ روان شناسي، مانند فخنر، وونت و تيچنر خارج از روان شناسي حرفه اي كمتر شناخته شده اند، فرويد در ميان عامه مردم از شهرت فوق العاده اي برخوردار است. بيش از چهل سال پس از مرگ فرويد نيوزويك نوشت كه بدون او تفكر قرن بيستم به دشواري قابل تصور است. او يكي از معدود افرادي است كه در تغيير شيوه تفكر ما درباره خودمان نقش اساسي داشته است.
روانكاوي با ساير مكاتب روان شناسي همزمان است. وضعيت را در سال 1985 در نظر بگيريد، سالي كه فرويد نخستين كتابش را انتشار داد و آغاز رسمي جنبش نوين خود را مشخص كرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تيچنر كه تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پيش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوين نظام ساخت گرايي اش را به تازگي آغاز مي كرد. روح ساخت گرايي در آمريكا در حال رشد بود. روان شناسي رفتار گرايي و روان شناسي گشتالت هيچ كدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتايمر 15 سال داشتند.
با وجود اين در هنگام مرگ فرويد در سال 1939 ، چشم انداز كلي روان شناسي تغيير يافته بود. روان شناسي وونت، رفتارگرايي و كاركردگرايي به صورت تاريخ درآمده بودند. روان شناسي گشتالت از سوي آلمان به سوي ايالت متحده ريشه مي دوانيد، و رفتارگرايي شكل مسلط رفتار در آمريكا شده بود.
بر عكس ديگر مكاتب، روانكاوي نه محصول پژوهش هاي دانشگاهي بود نه محصول علم محض، ‌بلكه از درون روانپزشكي برخاست كه تلاش مي كرد كساني را كه جامعه به آنان برچسب بيماران رواني مي زد، درمان كند. بدينسان روانكاوي يك مكتب فكري روان شناسي كه به طور مستقيم با ساير مكاتب قابل قياس باشد نبود، و هنوز هم نيست.

روانكاوي از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فكري روان شناسي دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، كه تا اندازه اي از سوي مكاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اوليه آن به جاي آزمايش كنترل شده آزمايشگاهي، مشاهده باليني است. همچنين روانكاوي با ناهشياري سرو كار دارد، موضوعي كه از سوي ساير مكاتب فكري در روان شناسي اساساً ناديده گرفته شده بود.
با اين وجود روانكاوي ويژگي هاي زمينه اي مشتركي با كاركردگرايي و رفتارگرايي دارد. همه آنها از روح ماشين گرايي، از كارهاي فخنر در پسيكوفيزيك و از افكار انقلابي داروين تأثير پذيرفته بودند.(داون پي شولتز، سيدني الن شولتز1384)
اهميت مطالعه روانكاوي:
بانظر به اين كه روانكاوي اولين نظامي است كه به طور كامل به بررسي نيروي انگيزشي و شخصيت پرداخته است وهمچنين اين تئوري مسائلي را كه تا زمان پيدايش آن به صورت تابو به آن نگريسته مي شد ولي در عين حال در تكوين شخصيت ، مبين چگونگي رابطه فرد با ديگران و احتمالاً نيرومند ترين نيروي انگيزشي انسان يعني مسائل جنسي را به دقت مورد بررسي قرار داد و بر آن تاكيد كرد كه به علت همين تاكيد مخالفتهاي جدي با اين نظريه صورت گرفت. اين مسائل چيزي جز امر جنسي نبود كه بنا برمدل روانكاوي مسائل جنسي از بدو تولد تاثير چشم گيري بررشد شخصيت دارد .
علاوه بر اين، مكاتب بعد از نظام روانكاوي كه فرويد آغاز گر آن بود، به نحو چشم گيري تحت تاثير روانكاوي بوده اند . همچنين، اين نظريه به دليل ارائه تصوير جديدي از انسان، روانشناسي را دستخوش انقلاب و مسير آينده آن را تا حد زيادي تحت تاثير قرار داده است .به دليل اين حقيقت كه اين تصوير تفاوت بسياري با تصوير مورد قبول عام داشت، روانكاوي نه تنها روان شناسي را، كه بسياري از حوزه هاي ديگر انديشه و حيات انساني را تحت تاثير قرار داد، به ويژه حوزه هايي از قبيل ادبيات ،هنر ،تعليم و تربيت ،اخلاق ،جامعه شناسي ،انسان شناسي والهيات.

گفته اند كه روانكاوي درست به اندازه نظريه هاي كوپرنيك و داروين تصور انسان را از خويش تغيير داده است.همچنان كه كوپر نيك توهم مربوط به وضعيت مركزي زمين و انسان را در جهان از بين برد و داروين هم توهم يگانه بودن انسان در طبيعت زنده را نابود ساخت ،فرويد نيز ضربه اي مهلك بر احتمالاً بزرگترين توهم انسان نواخت ،تصور اين بود كه انسان حاكم بر اعمال و افكار خود است.
روانكاوي، بالاخص از رهگذر كار زيگموند فرويد، جامع ترين و منسجم ترين نظريه درباره انگيزش و آسيب شناسي رواني را ارائه نموده است، نظريه اي كه هنوز طراوت و تازگي خود را حفظ كرده است. در واقع بينش ها و تحليل هاي فرويد درباره جبرگرايي رواني، اوايل كودكي،و فرايند هاي ناهشيار، تاثير زايل نشدني بر روانشناسي گذاشته است(كورچين، 1983). مفاهيمي مانند آسيب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شيئي،اظطرب جدايي،و دوره هاي حساس در اوايل كودكي، براي طرز تفكر روان كاوي درباره مشكلات مراجع بسيار تعيين كننده هستند.مع هذا، انواع ديگر روان درماني و روش هاي رفتاري تنها در اين اواخر توجه جدي به اين اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبي،1982).
افزون بر اين، روانكاوي فراتر از يك نوع روان درماني صرف است؛ روان كاوي همچنين نظريه اي درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فرويد (1923) در تعريفي كلي به اين نكته اشاره كرده است((شيوه اي براي تحقيق درباره فرايندهاي ذهني به ويژه پديده ناهشيار، روش درمان مبتني بر اين شيوه، و مجموعه اي از مشاهدات و واقعيت هاي گردآوري شده كه درمجموع ساختار منسجم و يكپارچه نظريه اي در خصوص رفتار انسان را پديد مي آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانكاوي، به عنوان نظريه اي در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضيه بنيادي متكي است:(الف)جبرگرايي رواني- همه رخدادهاي ذهني علت دارند و هيچ رخدادي به طور تصادفي روي نمي دهد ؛(ب)ناهشياري پويا- بسياري از نيازها،آرزوها، وتكانه هاي اساسي بيرون از آگاهي شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانكاوي، به عنوان فرايند درماني، اين است كه افراد كمك كند رشد و تكامل شان را تحقق ببخشند؛روانكاوي عمدتاً براي انجام اين كار سعي مي كند محتواي قسمت ناهشيار ذهن رابه

بخش هشيار بياورد و سازمان ساختارهاي رواني (خود)را كه دنياي واقعي، به ويژه دنياي واقعي روابط بين فردي،را دريافت نموده و با آن كنش متقابل دارد،نيرومند سازد(گرينسون،1967).
در اينجا بي مورد نيست يادآوري شود كه چنانچه توضيح داده شد روانكاوي فرويد فلسفه لهو و لعب نيست. راست است كه فرويد جنسيت را پايه مهم شخصيت انساني معرفي كرده و بخصوص در هيستري سركوب شدن آنرا علت كسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عياشي جنسي ندانسته است (بيماري به علت قوي بودن غريزه جنسي در اين اشخاص پيدا نمي شود بلكه به علت غير صحيح با آن ايجاد مي گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).
قبلا ديديم كه در قرن نوزدهم پزشكان اعصاب مي خواستند علل جسماني بيماري هاي رواني را كشف و به وسيله رفع آنها بيمار را درمان كنند .فرويد در جهت معكوس آنها رفت . يعني با روش رواني، به كشف علل رواني بعضي بيماريها ، (روش و طرز برخورد شخص بيمار با موانع زندگي)پرداخت و نشان دادن كه بعض عوارض جسماني همراه با بيماريهاي رواني علت رواني دارند. مثلا در بيماران مبتلا به هيستر فلجهاي جسماني زيادي ديده مي شود كه آزمايشهاي پزشكي نمي توانند آنها را تاييد كنند .مثلا بيمار قادر نيست دستش را حركت دهد، در حاليكه عضلات و اعصاب دستكاملا سالم اند؛ يا درست نمي بيند، در حاليكه چشم پزشك هيچ ضايعه عضوي در چشم او تشخيص نمي دهد؛ يا مرتب قي مي كند و قادر به غذا خوردن نيست، در حاليكه پزشك متخصصدستگاه گوارش علت موجهي براي اين حالت نمي يابد. پيش از آن بيماران هيستريك را درغگو مي شناختند.فرويد نشان داد كه در اين بيماران اعضاي بدن تحت تاثير بيماري رواني واقعا قدرت عمل خود را از دست مي دهند. روش درمان فرويد خيلي ثمربخشتر بود.معذلك او رقيب و مخالف پزشكان اعصاب نبود و راهي را كه آنها دنبال مي كردند مورد تحقير قرار نداد . چه روش فرويد محدود به يك دسته از بيماريهاي رواني است كه آنها را نوروز مي ناميد و در

 

دانلود جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلامي | 20177 alis

تحقیق, برگزيده, اي, از, تاريخ, پيامبر, اسلامي

برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلامي
مقدمه :
نوشته اند كه شماره مسلمانان در جنگ تبوك به سى هزار نفر رسيد و ده هزار اسب و دوازده هزار شتر داشتند, برخى هم عده مسلمانان را چهل هزار و بعضى ديگر هفتادهزار گفته اند ((366)).
ابوخيثمه
((ابوخيثمه )) از كسانى بود كه در حسن عقيده چند روزى با رسول خدا رهسپار بود,ولى به مدينه بازگشت و در كنار همسران خود آرميد او پشيمان گشت و گفت : پيامبرخدا در آفتاب و گرما رهـسـپـار باشد و ((ابوخيثمه )) در سايه اى سرد و خوراكى مهيا و بازنانى زيبا در مدينه بماند؟ از انـصـاف به دور است , سپس به زنان خود گفت : توشه فراهم كنيد و زنان چنان كردند, آنگاه شتر خـود را سوار شد و به راه افتاد و همچنان مى رفت تا در تبوك به آن حضرت ملحق شد رسول خدا وى را تحسين كرد و درباره اودعاى خير فرمود ((367)).

همسفران منافق
در غـزوه تـبـوك مـردانـى مـنـافـق نـيـز هـمـراه رسول خدا(ص ) رهسپار شده بودند, ازجمله : ((وديـعـة بـن ثـابـت )), ((جـلاس بن سويد)), ((مخشى بن حمير)) و ((ثعلبة بن حاطب )) كه احيانا سـخـنـان كـفـرآمـيز مى گفتند, از جمله اصحاب رسول خدا در سرزمين حجر از بى آبى شكايت كـردنـد, رسول خدا دعا كرد و ابرى پديد آمد وبارانى باريد و همه سيراب وشاداب شدند, اصحاب رسول خدا به يكى از منافقان گفتند: با اين معجزه ديگر چه جاى نفاق و ترديد است ؟ گفت : ابرى رهگذر بود كه بر حسب تصادف در اين جاباريد ((368)).
و نـيـز چـون شـتر رسول خدا در بين راه گم شد و اصحاب در جستجوى او بيرون شدند,يكى از مـنـافقان به نام ((زيدبن لصيت )) گفت : مگر محمد نمى پندارد كه پيامبر است وشما را از آسمان خبر مى دهد, پس چگونه اكنون نمى داند شترش كجاست ؟ رسول خدا(ص ) از گفتار زيد خبر داد و گفت : من پيامبرم و جز آنچه خدا به من تعليم مى دهدچيزى نمى دانم , اكنون خدا جاى شتر را به من بازگفت , شتر در فلان دره است و مهارش به درختى گير كرده است , برويد او را بياوريد.
بـه هر حال هر كدام از منافقان , سخنى كفرآميز از در نفاق گفتند تا آنجا كه ((مخشى بن حمير)) گـفت : به خدا قسم , راضى ام قرار باشد كه هر كدام ما را صد تازيانه بزنند, اما بر اثر اين گفته هاى شـما چيزى از قرآن درباره ما نازل نشود, آنگاه آيات 64 ـ66 و 74 از سوره توبه درباره ايشان نازل گشت .

داستان ابوذر غفارى
((ابـوذر)) از كسانى بود كه پس از گذشتن چند روز از حركت رسول خدا به راه افتاد ودر يكى از مـنـازل بـين راه به رسول خدا ملحق شد و رسول خدا درباره وى دعا كرد و چنين گفت : ((خدا ابوذر را رحمت كند, تنها مى رود و تنها مى ميرد و تنها برانگيخته مى شود)).
((عـبـداللّه بـن مـسعود)) خود, اين سخن را در غزوه تبوك درباره ابوذر از رسول خداشنيد و او به هـنـگـام مـرگ ((ابـوذر)) آنـچـه رسـول خـدا درباره اش گفته بود, محقق يافت وبراى ديگران بازگفت ((369)).

رسول خدا(ص ) در تبوك
رسول خدا (ص ) با سى هزار مرد وارد تبوك شد, بيست روز آن جا ماند و ((هرقل ))در حمص بود و گزارش نبطى ها درباره تجمع روميان در شام , اصلى نداشت .
رسـول خـدا نـمـازهـا را سـفرى مى خواند و از منزل ((ذى خشب )) تا روزى كه از تبوك به مدينه

 

دانلود تحقیق برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلامي

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق عدم علاقه و توجه دانش آموزان در كلاس درس تاريخ | 22127 alis

تحقیق, عدم, علاقه, و, توجه, دانش, آموزان, در, كلاس, درس, تاريخ

مقدمه :
تاريخ سرگذشت گذشتگان و عبرت آموز آيندگان است . هر كشوري متعلق به تاريخ و گذشته خود است و حوادث رخ داده در آن ، پشتوانه فرهنگي آن كشور محسوب مي شود. فردي كه از گذشته تاريخي خود مطلع است ، از فرهنگ جامعه خويش دور نيست و در بطن آن زندگي مي كند و با كسب تجربه زندگي را براي خود هموار مي سازد.
عموماً كتب درسي تاريخ ، هميشه مملو از نام ها و اسامي پادشاهان ، وزيران ، سلسله ها و وقايعي است كه دانش آموزان بايد آنرا بخوانند و حفظ نمايند. در نتيجه عملاً در كلاسهاي تاريخ كاري جز بالا بردن سطح محفوظات انجام نمي گيرد و نقش معلم ، در حد داستان گويي و نقالي خلاصه مي شود.
دكتر صادق زيبا كلام در كتاب « سنت و مدرنيته» نحوه آموزش تاريخ را در جامعه ايران و اروپا با يكديگر مقايسه مي كند و مي گويد : در نظام آموزشي و پرورشي ما به مشتي حفظيات ، القائات و تحريفات سياه و سفيد ، بدون آنكه چراغي فرا روي نسل جوان ما ، براي شناخت و درك گذشته اش قرار دهد و كمكي در جهت ايجاد هويت براي زمان حالش بنمايد تقليل يافته است. در اروپا و امريكا ، آموزش تاريخ عبارت است از ايجاد و پرورش استعدادها و قوه تجزيه و تحليل گذشته .
پژوهنده نيز طي سالها تجربه بخوبي درك نموده كه دانش آموزان بطور كلي علاقه اي به درس تاريخ و كلاس تاريخ ندارند ، پس با شروع اين كار پژوهشي سعي مي كند راههايي جهت ايجاد علاقه و شوق در دانش آموزان ايجاد كند ، تا اين مشكل بزرگ را در كلاس درس
مرتفع سازد.

1 ـ 1 بيان موضوع :
مشكل اصلي كه پژوهنده با آن روبرو است ، عدم علاقه و توجه دانش آموزان در كلاس درس تاريخ مي باشد و جستجو براي يافتن راههايي جهت افزايش علاقمندي دانش آموزان به درس و كلاس تاريخ مهم ترين هدف پژوهنده مي باشد.
2 ـ 1 توصيف وضعيت موجود و تشخيص مسئله :
پژوهنده ليسانس تاريخ را در دانشكده ادبيات فارسي دكتر علي شريعتي شهر مشهد اخذ نموده است و حدود 17 سال سابقه كار دارد. هم اكنون در دبيرستان دخترانه صيرفي واقع در منطقه قاسم آباد ، شريعتي 9 ، تدريس مي كند. دبيرستان صيرفي تنها مدرسه موضوعي در استان خراسان و تا سال پيش ، در كل ايران مي باشد . مدرسه موضوع محوري ، مدرسه است كه كلاسهاي درس آن بر اساس موضوع درس ، مشخص شده است ، يعني ما در اين مدرسه كلاسهاي زير را داريم :
كلاس تاريخ ـ كلاس جغرافيا ـ كلاس زبان انگليسي ، كلاس زبان فارسي ـ كلاس ادبيات فارسي ـ كلاس عربي ـ كلاس ديني ـ كلاس قرآن ـ كلاس مطالعات اجتماعي ـ كلاس رياضي كلاس شيمي ـ كلاس فيزيك ـ كلاس زيست شناسي.
در طبقه دوم دبيرستان ، كلاسهاي رياضي ، فيزيك ، شيمي و زيست شناسي قرار دارد ، چرا كه آزمايشگاه فيزيك ، شيمي و زيست شناسي در اين طبقه واقع شده است. و بقيه كلاسها در طبقه سوم قرار دارد. مجموع اين كلاسها 13 كلاس مي شود. اين دبيرستان توسط خيري بنام آقاي صيرفي در سال 77 بنا شده است و داراي 3 طبقه ، حياط نسبتاً بزرگ با باغچه كاري در حاشيه آن ، كتابخانه و اتاق كامپيوتر و وسايل سمعي و بصري مي باشد. اين مدرسه دو نوبته است و در هر نوبت حدود 450 دانش آموز مشغول تحصيل مي باشند.
با وجود آنكه بعد از يكسال از افتتاح آن ، مديريت محترم دبيرستان ، شيوه نام گذاري كلاسها را بر اساس موضوع محوري قرار دادند و هر درس كلاس مخصوص بخود را دارد و در هر كلاس نيز كمد يا ويترين نسبتاً بزرگي با دربهاي شيشه اي نصب شده است و از ابتداي امر از كليه همكاران دعوت به همكاري نمودند تا در امر تجهيز اين كلاسها ، تهيه وسايل كمك آموزشي ، نقشه ، پوستر و … سهيم باشند ، ولي متاسفانه همكاران آن طور كه بايد از وجود اين كلاسها با امكانات موجود ، به نحو احسن استفاده ننمودند.
پژوهنده نيز به علت بيماري ، حدود چهار سال از تدريس معاف بود و بطور غير مستقيم در كادر اجرايي ، با دانش آموزان و ساير همكاران هم رشتة خود در تماس بود. در سال تحصيلي 82-83 ، پژوهنده دوباره به تدريس درس تاريخ مي پردازد و متوجه مي شود توجه و علاقه دانش آموزان نسبت به درس تاريخ نسبت به سالهاي قبل بسيار بسيار كم شده است. پژوهنده در ماه اول تحصيلي اين عدم علاقه و توجه را كاملاً در رفتار دانش آموزان ، نحوه نشستن ، گوش دادن و … آنان و نيز در آزمون اوليه ، مشاهده مي نمايد و حتي متوجه مي شود كه برخي از دانش آموزان نسبت به اين درس نه تنها هيچگونه علاقه اي نشان نمي دهند ، بلكه ، تعدادي نيز كاملاً از اين درس متنفر مي باشند و بالاجبار در كلاس حضور مي يابند.
پژوهنده مي داند كه تا دانش آموز را به درس و كلاس و كتاب تاريخ علاقمند ننمايد ، هر زحمتي را در كلاس بكشد ، بيهوده است و دانش آموزان اگر بخواهند فقط به خاطر حضور و غياب و يا نمرة قبولي ناپلئوني ، كلاس را تحمل نمايند ، نه تنها متن كتابها را طوطي واري حفظ خواهند نمود ، بلكه ارزش علمي و بار علمي براي آنان ندارد. پژوهنده به دنبال حل اين مشكل بر مي آيد كه چگونه علاقه مندي و توجه دانش آموزان را به درس تاريخ بيشتر نمايد ؟! مسلماً اگر دانش آموزان بدون هيچ رغبتي وارد كلاس شوند و هيچ انگيزه أي براي خواندن ، گوش فرا دادن و يادگيري درس نداشته باشند ، تلاش دبير در كلاس نه تنها مثمر ثمر نخواهد بود ،بلكه دانش آموزان روز به روز از اين درس منزجرتر شده و با همين ديدگاه وارد اجتماع مي شوند و دبير نيز به هدف اصلي آموزش تاريخ ، عبرت آموزي از تاريخ گذشتگان ، نخواهد رسيد.
به نظر پژوهنده بايد راه هايي باشد تا در اين وضع موجود تغييري حاصل نمايد ، او معتقد است بايد در بيان دبير ، طريقه درس دادن ، حتي محيط و فضاي آموزشي يك تحولي ايجاد كند تا در دانش آموز نيز تحول ايجاد شود ، اينها لازم و ملزوم هم هستند. اكنون پژوهنده ، با توجه به اهدافي كه دارد به دنبال گردآوري شواهد مي پردازد.
3-1 گردآوري اطلاعات ( شواهد 1)
در آزمون به عمل آمده در كلاس ، نمرات دانش آموزان بسيار بسيار ناراحت كننده بود و بيش از نيمي از دانش آموزان نمرة زير 12 آورده بودند.
مشاهده ظاهر بي توجه ، خسته ، بي علاقه كاملاً در دانش آموزان مشهود بود. پژوهنده متوجه شد در هنگام تدريس ، حواس اكثر آنان ، جاي ديگر است و با علاقه و توجه لازم به درس گوش فرا نمي دهند .اين مشاهدات با پرسش از درس تدريس شده ، در پايان كلاس و عدم پاسخگويي به سوالات از سوي دانش آموزان ، قطعي شد و اين امر را براي پژوهنده مسلم نمود كه دانش آموزان توجهي به درس نداشته و ندارند.
بعد از مشاهده جو حاكم بر كلاس ، ثبت نمراتي بسيار پايين ، پژوهنده درصدد مصاحبه با دانش آموزان بر مي آيد تا شايد علل اين عدم علاقه را دريابد .
نمونه هايي از چندين مصاحبه :
مصاحب

 

دانلود تحقیق عدم علاقه و توجه دانش آموزان در كلاس درس تاريخ

دریــــافت فایـــل

دریافت پاورپوینت آشنايى با تاريخ تمدن اسلامى | 28694 alis

پاورپوینت, آشنايى, با ,تاريخ, تمدن, اسلامى ,

نوع فایل power point

قابل ویرایش 92 اسلاید

قسمتی از اسلایدها

سرگذشت انسان از معبر تمدنها مى‏گذرد» و «تمدنها در طول تاريخ در شكل دادن به هويت بشر گسترده‏ترين نقش را داشته‏اند.» امروزه تمدن به سند تاريخىِ فرهنگ ملل تبديل گشته و نزد آنان از اهميتى ويژه برخوردار است؛ و كم‏تر ملّتى را مى‏توان يافت كه نسبت به مواريث خود تعصب نورزد؛ زيبايى، و قدمتش را به رخ ديگر ملل نكشد و براى حفظ و نگهدارى آنها مبالغى هنگفت هزينه نكند

تمدن در لغت و اصطلاح‏

فرهنگ‏نويسان براى واژه تمدن معانى زير را نوشته‏اند: «شهرنشينى»، «اساليب شهرنشينى گزيدن»، «به زىّ شهرنشينان درآمدن»، «فرهيختگى». اين معانى ناظر بر بيرون آمدن انسان از حالت بربريت و وحشى‏گرى يعنى نخستين شرط و مرحله تمدن است؛ در حالى كه امروزه ازتمدن معانى ياد شده مراد نيست و اين واژه صورت اصطلاحى را به خود گرفته كه مفاهيم زير از آن اراده مى‏گردد

مرحله يا نوعى خاص از فرهنگ كه در عصر معينى موجوديت يافته.1 است.

نوعى فرهنگ پديدار شده در شهرها..2

انقلاب شهرى

تعریف تمدن

تمدن عبارت است از؛ تلاش براى آفريدن جامعه‏اى كه كل بشريت بتواند با همنوايى در كنار يكديگر و به منزله اعضايى از يك خانواده كامل و جامع در درون آن زندگى كنند.تمدن جنبه مادی و کلی رادر برمی گیرد و فرهنگ جنبه معنوی را و جزیی تر است .

– نظمى اجتماعى كه در نتيجه وجود آن، خلاقيت فرهنگى امكان‏پذير مى‏شود و جريان پيدا مى‏كند. در تمدن چهار ركن اساسى را مى‏توان تشخيص داد كه عبارتند از:

1- پيش‏بينى و احتياط در امور اقتصادى2- سازمان سياسى3- سنن اخلاقى4- كوشش در راه معرفت و بسط هنر.

– تمدن بر مجموع فعّاليتهاى عينى، فنى و اطلاعاتى جامعه اطلاق مى‏گردد . فرهنگ، امور ذهنى مانند دين، فلسفه و هنر را در برمى‏گيرد.

فهرست مطالب و اسلایدها

تمدن در لغت و اصطلاح‏

تعریف تمدن

تعریف فرهنگ

فرهنگ

كلياتى درباره تمدن و تمدن اسلامى

تمدن اسلامى شامل دو جنبه است

تمدن اسلامى ، ميراث مشترك

اسلام، امپراتورى عظيم

حقيقت يك چيز بيش نيست: تمدن اسلامى

ويژگيهاى تمدن اسلامى

. مبانى تمدن اسلامى

يكتاپرستى‏

عدالت

آزادى

تبادل علمى در تمدن اسلامى

جايگاه دانش در اسلام‏

دانش از نگاه رسول خدا (ص) و ائمه (ع)

مقام والاى دانشمندان

عالم و دانشجو در پاداش سهيم‏اند

كسب علومى كه موجب سعادت دنيوى و اخروى

هدف علم در اسلام

تبادل علمى در تمدن اسلامى

نهادهاى علمى و آموزشى در تمدن اسلامى

مسجد- مدرسه‏

مدرسه

كتابخانه

بيمارستان

رصدخانه

فرهنگستان

جامعه مشترك المنافع علمى در تمدن اسلامى

جامعه مشترك المنافع علمى

تبادل علمى در تمدن اسلامى

مرجع علمى موثق

انتقال علوم به جهان اسلام

عصر طلايى تمدن اسلامى‏

تلاشهاى علمى مسلمانان سه ويژگى دارد

نهضت ترجمه

كانونهاى انتقال دانش جهانى به تمدن اسلامى

سرچشمه‏هاى اصلى

علوم ايرانى

نقش ايرانيان

انتقال علوم اسلامى

ترجمه آثار اسلامى

هنر و معمارى در تمدن اسلامى :

خوشنويسى

انواع بناهاى اسلامى‏

علوم در تمدن اسلامى‏

شمارش علوم

جغرافيدانان اسلامى

پزشكى

فيزيك

صنعت و فناورى در تمدن اسلامى

راه روشن

بازرگانى در تمدن اسلامى

حوزه تمدن اسلامى

بازرگانى ممالك اسلامى

 

دانلود پاورپوینت آشنايى با تاريخ تمدن اسلامى

دریــــافت فایـــل

بررسی و دانلود تحقیق واژه تاريخ و تعريف آن

بررسی و دانلود تحقیق واژه تاريخ و تعريف آن دارای نکات کلیدی تحقیق, واژه, تاريخ, و, تعريف, آن

واژه تاريخ و تعريف آن
واژه «تاريخ» ( History ) از زبان يونانى گرفته شده و هرودوت (هرودوتوس Herodotus ) مُبدع و «پدر تاريخ» شناخته شده است. تاريخ، از نظر هرودوت، به معناى مطالعه و يا بررسى روزگاران گذشته است. البته چيستى تاريخ از پرسش هايى است كه تاكنون پاسخى جامع، دقيق و مورد اتفاق نداشته، همه تعريف هاى آن با ايراد يا انتقادهايى رو به رو بوده است; زيرا گروهى معناى تاريخ را بس گسترده دانسته، احوال گذشته جهان و حتى پديده هايى كه انسان در آن مؤثر نيست، موضوع آن به شمار مى آورند; دسته اى آن را به وقايع مشهور و حوادث روزگار پادشاهان و دولت ها محدود مى كنند و جمعى مشخص ساختن احوال انبيا، ائمه (عليهم السلام) ، فرمانروايان، وزيران و حوادث بزرگى مانند جنگ ها و فتوحات بر حسب زمان را معناى اصطلاحى تاريخ مى دانند ابن خلدون، مورخ بزرگ، تاريخ را دانشى سرچشمه گرفته از حكمت و بيان گر سرگذشت ملت ها، سيرت پيامبران و سياست پادشاهان مى داند با در نظر گرفتن دو عنصر موضوعى تاريخ يعنى «انسان» و «زمان»، مى توان گفت: تاريخ مجموعه اى از اطلاعات خام يا تحليل شده درباره گذشته انسان ها است كه امورى چون نقل و تحليل هدايت، گمراهى، تكامل، انحطاط، پيروزى، شكست، خوشبختى يا بدبختى ملت ها را در بر دارد. از آن جا كه هر يك از تعريف هاى يادشده بُعد خاصى از تاريخ را بيان مى كند و از جهتى با اشكال جامع يا مانع نبودن رو به رو است و نيز به دليل گسترده شدن مسائل مربوط به تاريخ، برخى از انديش مندان، علوم مربوط به تاريخ را تقسيم كرده، براى هر قسم تعريفى خاص ارائه كرده اند. فيلسوف شهيد مطهرى(ره) تاريخ را يكى از منابع معرفت انسانى دانسته، علم تاريخ را به دو بخش نقلى و علمى تقسيم مى كند و قواعد استنباطى تاريخ علمى را به حال و آينده قابل تعميم مى داند.
تاريخ نقلى
تاريخ نقلى علم به وقايع و حوادث سپرى شده و آگاهى از اوضاع و احوال گذشتگان مى باشد. زندگينامه ها، فتحنامه ها و سيره ها، از اين مقوله است. علم تاريخ در اين معنا، به يك سلسله امور جزئى و فردى مربوط است; و در واقع علم به «بودن»هاست; چرا كه به گذشته تعلق دارد.
تاريخ علمى
تاريخ علمى يعنى مطالعه، بررسى و تحليل وقايع گذشته و استنباط قواعد و سنت هاى حاكم بر زندگى گذشتگان. در واقع محتواى تاريخ نقلى ـ حوادث و وقايع گذشته ـ «مبادى» و مقدمات اين علم شمرده مى شود و براى استنباط قوانين كلى و عمومى و كشف طبيعت حوادث تاريخى و روابط علّى و معلولى آن ها سودمند است

فايده تاريخ
شايد از خود پرسيده باشيد آشنايى با انبوه نام ها، حوادث، فراز و نشيب ها، طلوع و افول ها و عملكرد نياكان و ديگر انسان ها در زندگى روزمره و شكل گيرى زندگى آينده ما چه نقشى دارد؟ اگر بپذيريم هر حادثه اى مولود علت يا علت هاى پيش از خويش و نيز دست كم انگيزه سلسله حوادث بعدى است، بدين نتيجه مى رسيم كه زندگى ملت ها چون رشته اى دراز است و مجموع انسان هاى يك عصر تنها يكى از مهره هاى آويخته بدين رشته به شمار مى آيد. استوارى و نااستوارى هر مهره به چگونگى پيوند آن به مهره پيشين و پسين وابسته است. پس زندگى مردم يك عصر در هر كشور از زندگانى گذشتگان و آيندگان جدا نيست و براى يافتن علت حوادث نامطلوب و راه رويارويى با آن ها، بايد به تحقيق در گذشته ملت ها پرداخت تاريخ نه مايه سرگرمى بلكه نوعى پل ارتباطى ميان نسل هاى متوالى بشر براى دستيابى به تجربه ها و اندوخته هاى پيشينيان است. مطالعه تطبيقى و تحليلى تمدن هاى گوناگون، كوشش براى يافتن رابطه اى علّى ميان حوادث زنجيره اى تاريخ و دقت در آنچه براى انسان ها رفته است، سرمايه مناسبى است كه مى تواند انسان را در پى ريزى يك زندگى سالم و خردمندانه يارى دهد. افزون بر اين، بررسى تاريخ پاسخى مثبت به آرزوهاى هميشگى انسان است كه اصرار دارد از خود و ديگران آگاهى حاصل كند، (3) علل و انگيزه ظهور و سقوط تمدن ها را بشناسد، حق را از باطل تميز دهد و با راه تكامل و سعادت دنيوى و اخروى خود آشنا شود. بنابراين، مصلحان بزرگ و انسان هاى متعالى در تجربه هاى انسانى تاريخ دقت مى كنند و در بهره گيرى از آن مى كوشند. امام على (عليه السلام) به فرزندش امام حسن (عليه السلام) و همه انسان ها مى فرمايد: فرزندم، هر چند من عمر همه كسانى را كه پيش از من زيسته اند، سپرى نكرده ام; ولى در اعمال همه آن ها نگريسته، در اخبارشان انديشيده ام. براى شناخت تاريخ آنان چنان در آثارشان به تفكر پرداخته ام كه چون يكى از آنان شده ام. به سبب آگاهى از سرگذشت آنان، گويا با همه آن ها، از اولين فرد تا آخرين شان زندگى كرده، زلال و پاكى زندگانى آنان را از تيرگى هاى آن و نفع و سودمندى اش را از زيان آن بازشناخته ام. خداوند متعال در بيش تر سوره هاى قرآن به بيان سرگذشت انبيا و ملت هاى پيشين پرداخته است. در مكتب اسلام، (6) تجربه پيشينيان چنان اهميت دارد كه خداوند به پيامبرش فرمان مى دهد در راه اعتلاى كلمه


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

بررسی و دانلود جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي دارای نکات کلیدی جايگاه, روانكاوي, در, تاريخ, روان, شناسي

جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي
روانكاوي يا روان تحليل گري و نام زيگموند فرويد در سرتاسر دنياي نوين براي بيشتر مردم آشناست. گر چه ساير چهره هاي پيشرو در تاريخ روان شناسي، مانند فخنر، وونت و تيچنر خارج از روان شناسي حرفه اي كمتر شناخته شده اند، فرويد در ميان عامه مردم از شهرت فوق العاده اي برخوردار است. بيش از چهل سال پس از مرگ فرويد نيوزويك نوشت كه بدون او تفكر قرن بيستم به دشواري قابل تصور است. او يكي از معدود افرادي است كه در تغيير شيوه تفكر ما درباره خودمان نقش اساسي داشته است.
روانكاوي با ساير مكاتب روان شناسي همزمان است. وضعيت را در سال 1985 در نظر بگيريد، سالي كه فرويد نخستين كتابش را انتشار داد و آغاز رسمي جنبش نوين خود را مشخص كرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تيچنر كه تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پيش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوين نظام ساخت گرايي اش را به تازگي آغاز مي كرد. روح ساخت گرايي در آمريكا در حال رشد بود. روان شناسي رفتار گرايي و روان شناسي گشتالت هيچ كدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتايمر 15 سال داشتند.
با وجود اين در هنگام مرگ فرويد در سال 1939 ، چشم انداز كلي روان شناسي تغيير يافته بود. روان شناسي وونت، رفتارگرايي و كاركردگرايي به صورت تاريخ درآمده بودند. روان شناسي گشتالت از سوي آلمان به سوي ايالت متحده ريشه مي دوانيد، و رفتارگرايي شكل مسلط رفتار در آمريكا شده بود.
بر عكس ديگر مكاتب، روانكاوي نه محصول پژوهش هاي دانشگاهي بود نه محصول علم محض، ‌بلكه از درون روانپزشكي برخاست كه تلاش مي كرد كساني را كه جامعه به آنان برچسب بيماران رواني مي زد، درمان كند. بدينسان روانكاوي يك مكتب فكري روان شناسي كه به طور مستقيم با ساير مكاتب قابل قياس باشد نبود، و هنوز هم نيست.

روانكاوي از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فكري روان شناسي دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، كه تا اندازه اي از سوي مكاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اوليه آن به جاي آزمايش كنترل شده آزمايشگاهي، مشاهده باليني است. همچنين روانكاوي با ناهشياري سرو كار دارد، موضوعي كه از سوي ساير مكاتب فكري در روان شناسي اساساً ناديده گرفته شده بود.
با اين وجود روانكاوي ويژگي هاي زمينه اي مشتركي با كاركردگرايي و رفتارگرايي دارد. همه آنها از روح ماشين گرايي، از كارهاي فخنر در پسيكوفيزيك و از افكار انقلابي داروين تأثير پذيرفته بودند.(داون پي شولتز، سيدني الن شولتز1384)
اهميت مطالعه روانكاوي:
بانظر به اين كه روانكاوي اولين نظامي است كه به طور كامل به بررسي نيروي انگيزشي و شخصيت پرداخته است وهمچنين اين تئوري مسائلي را كه تا زمان پيدايش آن به صورت تابو به آن نگريسته مي شد ولي در عين حال در تكوين شخصيت ، مبين چگونگي رابطه فرد با ديگران و احتمالاً نيرومند ترين نيروي انگيزشي انسان يعني مسائل جنسي را به دقت مورد بررسي قرار داد و بر آن تاكيد كرد كه به علت همين تاكيد مخالفتهاي جدي با اين نظريه صورت گرفت. اين مسائل چيزي جز امر جنسي نبود كه بنا برمدل روانكاوي مسائل جنسي از بدو تولد تاثير چشم گيري بررشد شخصيت دارد .
علاوه بر اين، مكاتب بعد از نظام روانكاوي كه فرويد آغاز گر آن بود، به نحو چشم گيري تحت تاثير روانكاوي بوده اند . همچنين، اين نظريه به دليل ارائه تصوير جديدي از انسان، روانشناسي را دستخوش انقلاب و مسير آينده آن را تا حد زيادي تحت تاثير قرار داده است .به دليل اين حقيقت كه اين تصوير تفاوت بسياري با تصوير مورد قبول عام داشت، روانكاوي نه تنها روان شناسي را، كه بسياري از حوزه هاي ديگر انديشه و حيات انساني را تحت تاثير قرار داد، به ويژه حوزه هايي از قبيل ادبيات ،هنر ،تعليم و تربيت ،اخلاق ،جامعه شناسي ،انسان شناسي والهيات.

گفته اند كه روانكاوي درست به اندازه نظريه هاي كوپرنيك و داروين تصور انسان را از خويش تغيير داده است.همچنان كه كوپر نيك توهم مربوط به وضعيت مركزي زمين و انسان را در جهان از بين برد و داروين هم توهم يگانه بودن انسان در طبيعت زنده را نابود ساخت ،فرويد نيز ضربه اي مهلك بر احتمالاً بزرگترين توهم انسان نواخت ،تصور اين بود كه انسان حاكم بر اعمال و افكار خود است.
روانكاوي، بالاخص از رهگذر كار زيگموند فرويد، جامع ترين و منسجم ترين نظريه درباره انگيزش و آسيب شناسي رواني را ارائه نموده است، نظريه اي كه هنوز طراوت و تازگي خود را حفظ كرده است. در واقع بينش ها و تحليل هاي فرويد درباره جبرگرايي رواني، اوايل كودكي،و فرايند هاي ناهشيار، تاثير زايل نشدني بر روانشناسي گذاشته است(كورچين، 1983). مفاهيمي مانند آسيب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شيئي،اظطرب جدايي،و دوره هاي حساس در اوايل كودكي، براي طرز تفكر روان كاوي درباره مشكلات مراجع بسيار تعيين كننده هستند.مع هذا، انواع ديگر روان درماني و روش هاي رفتاري تنها در اين اواخر توجه جدي به اين اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبي،1982).
افزون بر اين، روانكاوي فراتر از يك نوع روان درماني صرف است؛ روان كاوي همچنين نظريه اي درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فرويد (1923) در تعريفي كلي به اين نكته اشاره كرده است((شيوه اي براي تحقيق درباره فرايندهاي ذهني به ويژه پديده ناهشيار، روش درمان مبتني بر اين شيوه، و مجموعه اي از مشاهدات و واقعيت هاي گردآوري شده كه درمجموع ساختار منسجم و يكپارچه نظريه اي در خصوص رفتار انسان را پديد مي آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانكاوي، به عنوان نظريه اي در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضيه بنيادي متكي است:(الف)جبرگرايي رواني- همه رخدادهاي ذهني علت دارند و هيچ رخدادي به طور تصادفي روي نمي دهد ؛(ب)ناهشياري پويا- بسياري از نيازها،آرزوها، وتكانه هاي اساسي بيرون از آگاهي شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانكاوي، به عنوان فرايند درماني، اين است كه افراد كمك كند رشد و تكامل شان را تحقق ببخشند؛روانكاوي عمدتاً براي انجام اين كار سعي مي كند محتواي قسمت ناهشيار ذهن رابه

بخش هشيار بياورد و سازمان ساختارهاي رواني (خود)را كه دنياي واقعي، به ويژه دنياي واقعي روابط بين فردي،را دريافت نموده و با آن كنش متقابل دارد،نيرومند سازد(گرينسون،1967).
در اينجا بي مورد نيست يادآوري شود كه چنانچه توضيح داده شد روانكاوي فرويد فلسفه لهو و لعب نيست. راست است كه فرويد جنسيت را پايه مهم شخصيت انساني معرفي كرده و بخصوص در هيستري سركوب شدن آنرا علت كسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عياشي جنسي ندانسته است (بيماري به علت قوي بودن غريزه جنسي در اين اشخاص پيدا نمي شود بلكه به علت غير صحيح با آن ايجاد مي گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).
قبلا ديديم كه در قرن نوزدهم پزشكان اعصاب مي خواستند علل جسماني بيماري هاي رواني را كشف و به وسيله رفع آنها بيمار را درمان كنند .فرويد در جهت معكوس آنها رفت . يعني با روش رواني، به كشف علل رواني بعضي بيماريها ، (روش و طرز برخورد شخص بيمار با موانع زندگي)پرداخت و نشان دادن كه بعض عوارض جسماني همراه با بيماريهاي رواني علت رواني دارند. مثلا در بيماران مبتلا به هيستر فلجهاي جسماني زيادي ديده مي شود كه آزمايشهاي پزشكي نمي توانند آنها را تاييد كنند .مثلا بيمار قادر نيست دستش را حركت دهد، در حاليكه عضلات و اعصاب دستكاملا سالم اند؛ يا درست نمي بيند، در حاليكه چشم پزشك هيچ ضايعه عضوي در چشم او تشخيص نمي دهد؛ يا مرتب قي مي كند و قادر به غذا خوردن نيست، در حاليكه پزشك متخصصدستگاه گوارش علت موجهي براي اين حالت نمي يابد. پيش از آن بيماران هيستريك را درغگو مي شناختند.فرويد نشان داد كه در اين بيماران اعضاي بدن تحت تاثير بيماري رواني واقعا قدرت عمل خود را از دست مي دهند. روش درمان فرويد خيلي ثمربخشتر بود.معذلك او رقيب و مخالف پزشكان اعصاب نبود و راهي را كه آنها دنبال مي كردند مورد تحقير قرار نداد . چه روش فرويد محدود به يك دسته از بيماريهاي رواني است كه آنها را نوروز مي ناميد و در
جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي
روانكاوي يا روان تحليل گري و نام زيگموند فرويد در سرتاسر دنياي نوين براي بيشتر مردم آشناست. گر چه ساير چهره هاي پيشرو در تاريخ روان شناسي، مانند فخنر، وونت و تيچنر خارج از روان شناسي حرفه اي كمتر شناخته شده اند، فرويد در ميان عامه مردم از شهرت فوق العاده اي برخوردار است. بيش از چهل سال پس از مرگ فرويد نيوزويك نوشت كه بدون او تفكر قرن بيستم به دشواري قابل تصور است. او يكي از معدود افرادي است كه در تغيير شيوه تفكر ما درباره خودمان نقش اساسي داشته است.
روانكاوي با ساير مكاتب روان شناسي همزمان است. وضعيت را در سال 1985 در نظر بگيريد، سالي كه فرويد نخستين كتابش را انتشار داد و آغاز رسمي جنبش نوين خود را مشخص كرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تيچنر كه تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پيش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوين نظام ساخت گرايي اش را به تازگي آغاز مي كرد. روح ساخت گرايي در آمريكا در حال رشد بود. روان شناسي رفتار گرايي و روان شناسي گشتالت هيچ كدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتايمر 15 سال داشتند.
با وجود اين در هنگام مرگ فرويد در سال 1939 ، چشم انداز كلي روان شناسي تغيير يافته بود. روان شناسي وونت، رفتارگرايي و كاركردگرايي به صورت تاريخ درآمده بودند. روان شناسي گشتالت از سوي آلمان به سوي ايالت متحده ريشه مي دوانيد، و رفتارگرايي شكل مسلط رفتار در آمريكا شده بود.
بر عكس ديگر مكاتب، روانكاوي نه محصول پژوهش هاي دانشگاهي بود نه محصول علم محض، ‌بلكه از درون روانپزشكي برخاست كه تلاش مي كرد كساني را كه جامعه به آنان برچسب بيماران رواني مي زد، درمان كند. بدينسان روانكاوي يك مكتب فكري روان شناسي كه به طور مستقيم با ساير مكاتب قابل قياس باشد نبود، و هنوز هم نيست.

روانكاوي از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فكري روان شناسي دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، كه تا اندازه اي از سوي مكاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اوليه آن به جاي آزمايش كنترل شده آزمايشگاهي، مشاهده باليني است. همچنين روانكاوي با ناهشياري سرو كار دارد، موضوعي كه از سوي ساير مكاتب فكري در روان شناسي اساساً ناديده گرفته شده بود.
با اين وجود روانكاوي ويژگي هاي زمينه اي مشتركي با كاركردگرايي و رفتارگرايي دارد. همه آنها از روح ماشين گرايي، از كارهاي فخنر در پسيكوفيزيك و از افكار انقلابي داروين تأثير پذيرفته بودند.(داون پي شولتز، سيدني الن شولتز1384)
اهميت مطالعه روانكاوي:
بانظر به اين كه روانكاوي اولين نظامي است كه به طور كامل به بررسي نيروي انگيزشي و شخصيت پرداخته است وهمچنين اين تئوري مسائلي را كه تا زمان پيدايش آن به صورت تابو به آن نگريسته مي شد ولي در عين حال در تكوين شخصيت ، مبين چگونگي رابطه فرد با ديگران و احتمالاً نيرومند ترين نيروي انگيزشي انسان يعني مسائل جنسي را به دقت مورد بررسي قرار داد و بر آن تاكيد كرد كه به علت همين تاكيد مخالفتهاي جدي با اين نظريه صورت گرفت. اين مسائل چيزي جز امر جنسي نبود كه بنا برمدل روانكاوي مسائل جنسي از بدو تولد تاثير چشم گيري بررشد شخصيت دارد .
علاوه بر اين، مكاتب بعد از نظام روانكاوي كه فرويد آغاز گر آن بود، به نحو چشم گيري تحت تاثير روانكاوي بوده اند . همچنين، اين نظريه به دليل ارائه تصوير جديدي از انسان، روانشناسي را دستخوش انقلاب و مسير آينده آن را تا حد زيادي تحت تاثير قرار داده است .به دليل اين حقيقت كه اين تصوير تفاوت بسياري با تصوير مورد قبول عام داشت، روانكاوي نه تنها روان شناسي را، كه بسياري از حوزه هاي ديگر انديشه و حيات انساني را تحت تاثير قرار داد، به ويژه حوزه هايي از قبيل ادبيات ،هنر ،تعليم و تربيت ،اخلاق ،جامعه شناسي ،انسان شناسي والهيات.

گفته اند كه روانكاوي درست به اندازه نظريه هاي كوپرنيك و داروين تصور انسان را از خويش تغيير داده است.همچنان كه كوپر نيك توهم مربوط به وضعيت مركزي زمين و انسان را در جهان از بين برد و داروين هم توهم يگانه بودن انسان در طبيعت زنده را نابود ساخت ،فرويد نيز ضربه اي مهلك بر احتمالاً بزرگترين توهم انسان نواخت ،تصور اين بود كه انسان حاكم بر اعمال و افكار خود است.
روانكاوي، بالاخص از رهگذر كار زيگموند فرويد، جامع ترين و منسجم ترين نظريه درباره انگيزش و آسيب شناسي رواني را ارائه نموده است، نظريه اي كه هنوز طراوت و تازگي خود را حفظ كرده است. در واقع بينش ها و تحليل هاي فرويد درباره جبرگرايي رواني، اوايل كودكي،و فرايند هاي ناهشيار، تاثير زايل نشدني بر روانشناسي گذاشته است(كورچين، 1983). مفاهيمي مانند آسيب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شيئي،اظطرب جدايي،و دوره هاي حساس در اوايل كودكي، براي طرز تفكر روان كاوي درباره مشكلات مراجع بسيار تعيين كننده هستند.مع هذا، انواع ديگر روان درماني و روش هاي رفتاري تنها در اين اواخر توجه جدي به اين اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبي،1982).
افزون بر اين، روانكاوي فراتر از يك نوع روان درماني صرف است؛ روان كاوي همچنين نظريه اي درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فرويد (1923) در تعريفي كلي به اين نكته اشاره كرده است((شيوه اي براي تحقيق درباره فرايندهاي ذهني به ويژه پديده ناهشيار، روش درمان مبتني بر اين شيوه، و مجموعه اي از مشاهدات و واقعيت هاي گردآوري شده كه درمجموع ساختار منسجم و يكپارچه نظريه اي در خصوص رفتار انسان را پديد مي آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانكاوي، به عنوان نظريه اي در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضيه بنيادي متكي است:(الف)جبرگرايي رواني- همه رخدادهاي ذهني علت دارند و هيچ رخدادي به طور تصادفي روي نمي دهد ؛(ب)ناهشياري پويا- بسياري از نيازها،آرزوها، وتكانه هاي اساسي بيرون از آگاهي شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانكاوي، به عنوان فرايند درماني، اين است كه افراد كمك كند رشد و تكامل شان را تحقق ببخشند؛روانكاوي عمدتاً براي انجام اين كار سعي مي كند محتواي قسمت ناهشيار ذهن رابه

بخش هشيار بياورد و سازمان ساختارهاي رواني (خود)را كه دنياي واقعي، به ويژه دنياي واقعي روابط بين فردي،را دريافت نموده و با آن كنش متقابل دارد،نيرومند سازد(گرينسون،1967).
در اينجا بي مورد نيست يادآوري شود كه چنانچه توضيح داده شد روانكاوي فرويد فلسفه لهو و لعب نيست. راست است كه فرويد جنسيت را پايه مهم شخصيت انساني معرفي كرده و بخصوص در هيستري سركوب شدن آنرا علت كسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عياشي جنسي ندانسته است (بيماري به علت قوي بودن غريزه جنسي در اين اشخاص پيدا نمي شود بلكه به علت غير صحيح با آن ايجاد مي گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).
قبلا ديديم كه در قرن نوزدهم پزشكان اعصاب مي خواستند علل جسماني بيماري هاي رواني را كشف و به وسيله رفع آنها بيمار را درمان كنند .فرويد در جهت معكوس آنها رفت . يعني با روش رواني، به كشف علل رواني بعضي بيماريها ، (روش و طرز برخورد شخص بيمار با موانع زندگي)پرداخت و نشان دادن كه بعض عوارض جسماني همراه با بيماريهاي رواني علت رواني دارند. مثلا در بيماران مبتلا به هيستر فلجهاي جسماني زيادي ديده مي شود كه آزمايشهاي پزشكي نمي توانند آنها را تاييد كنند .مثلا بيمار قادر نيست دستش را حركت دهد، در حاليكه عضلات و اعصاب دستكاملا سالم اند؛ يا درست نمي بيند، در حاليكه چشم پزشك هيچ ضايعه عضوي در چشم او تشخيص نمي دهد؛ يا مرتب قي مي كند و قادر به غذا خوردن نيست، در حاليكه پزشك متخصصدستگاه گوارش علت موجهي براي اين حالت نمي يابد. پيش از آن بيماران هيستريك را درغگو مي شناختند.فرويد نشان داد كه در اين بيماران اعضاي بدن تحت تاثير بيماري رواني واقعا قدرت عمل خود را از دست مي دهند. روش درمان فرويد خيلي ثمربخشتر بود.معذلك او رقيب و مخالف پزشكان اعصاب نبود و راهي را كه آنها دنبال مي كردند مورد تحقير قرار نداد . چه روش فرويد محدود به يك دسته از بيماريهاي رواني است كه آنها را نوروز مي ناميد و در


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلامي

بررسی و دانلود تحقیق برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلامي دارای نکات کلیدی تحقیق, برگزيده, اي, از, تاريخ, پيامبر, اسلامي

برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلامي
مقدمه :
نوشته اند كه شماره مسلمانان در جنگ تبوك به سى هزار نفر رسيد و ده هزار اسب و دوازده هزار شتر داشتند, برخى هم عده مسلمانان را چهل هزار و بعضى ديگر هفتادهزار گفته اند ((366)).
ابوخيثمه
((ابوخيثمه )) از كسانى بود كه در حسن عقيده چند روزى با رسول خدا رهسپار بود,ولى به مدينه بازگشت و در كنار همسران خود آرميد او پشيمان گشت و گفت : پيامبرخدا در آفتاب و گرما رهـسـپـار باشد و ((ابوخيثمه )) در سايه اى سرد و خوراكى مهيا و بازنانى زيبا در مدينه بماند؟ از انـصـاف به دور است , سپس به زنان خود گفت : توشه فراهم كنيد و زنان چنان كردند, آنگاه شتر خـود را سوار شد و به راه افتاد و همچنان مى رفت تا در تبوك به آن حضرت ملحق شد رسول خدا وى را تحسين كرد و درباره اودعاى خير فرمود ((367)).

همسفران منافق
در غـزوه تـبـوك مـردانـى مـنـافـق نـيـز هـمـراه رسول خدا(ص ) رهسپار شده بودند, ازجمله : ((وديـعـة بـن ثـابـت )), ((جـلاس بن سويد)), ((مخشى بن حمير)) و ((ثعلبة بن حاطب )) كه احيانا سـخـنـان كـفـرآمـيز مى گفتند, از جمله اصحاب رسول خدا در سرزمين حجر از بى آبى شكايت كـردنـد, رسول خدا دعا كرد و ابرى پديد آمد وبارانى باريد و همه سيراب وشاداب شدند, اصحاب رسول خدا به يكى از منافقان گفتند: با اين معجزه ديگر چه جاى نفاق و ترديد است ؟ گفت : ابرى رهگذر بود كه بر حسب تصادف در اين جاباريد ((368)).
و نـيـز چـون شـتر رسول خدا در بين راه گم شد و اصحاب در جستجوى او بيرون شدند,يكى از مـنـافقان به نام ((زيدبن لصيت )) گفت : مگر محمد نمى پندارد كه پيامبر است وشما را از آسمان خبر مى دهد, پس چگونه اكنون نمى داند شترش كجاست ؟ رسول خدا(ص ) از گفتار زيد خبر داد و گفت : من پيامبرم و جز آنچه خدا به من تعليم مى دهدچيزى نمى دانم , اكنون خدا جاى شتر را به من بازگفت , شتر در فلان دره است و مهارش به درختى گير كرده است , برويد او را بياوريد.
بـه هر حال هر كدام از منافقان , سخنى كفرآميز از در نفاق گفتند تا آنجا كه ((مخشى بن حمير)) گـفت : به خدا قسم , راضى ام قرار باشد كه هر كدام ما را صد تازيانه بزنند, اما بر اثر اين گفته هاى شـما چيزى از قرآن درباره ما نازل نشود, آنگاه آيات 64 ـ66 و 74 از سوره توبه درباره ايشان نازل گشت .

داستان ابوذر غفارى
((ابـوذر)) از كسانى بود كه پس از گذشتن چند روز از حركت رسول خدا به راه افتاد ودر يكى از مـنـازل بـين راه به رسول خدا ملحق شد و رسول خدا درباره وى دعا كرد و چنين گفت : ((خدا ابوذر را رحمت كند, تنها مى رود و تنها مى ميرد و تنها برانگيخته مى شود)).
((عـبـداللّه بـن مـسعود)) خود, اين سخن را در غزوه تبوك درباره ابوذر از رسول خداشنيد و او به هـنـگـام مـرگ ((ابـوذر)) آنـچـه رسـول خـدا درباره اش گفته بود, محقق يافت وبراى ديگران بازگفت ((369)).

رسول خدا(ص ) در تبوك
رسول خدا (ص ) با سى هزار مرد وارد تبوك شد, بيست روز آن جا ماند و ((هرقل ))در حمص بود و گزارش نبطى ها درباره تجمع روميان در شام , اصلى نداشت .
رسـول خـدا نـمـازهـا را سـفرى مى خواند و از منزل ((ذى خشب )) تا روزى كه از تبوك به مدينه


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق عدم علاقه و توجه دانش آموزان در كلاس درس تاريخ

بررسی و دانلود تحقیق عدم علاقه و توجه دانش آموزان در كلاس درس تاريخ دارای نکات کلیدی تحقیق, عدم, علاقه, و, توجه, دانش, آموزان, در, كلاس, درس, تاريخ

مقدمه :
تاريخ سرگذشت گذشتگان و عبرت آموز آيندگان است . هر كشوري متعلق به تاريخ و گذشته خود است و حوادث رخ داده در آن ، پشتوانه فرهنگي آن كشور محسوب مي شود. فردي كه از گذشته تاريخي خود مطلع است ، از فرهنگ جامعه خويش دور نيست و در بطن آن زندگي مي كند و با كسب تجربه زندگي را براي خود هموار مي سازد.
عموماً كتب درسي تاريخ ، هميشه مملو از نام ها و اسامي پادشاهان ، وزيران ، سلسله ها و وقايعي است كه دانش آموزان بايد آنرا بخوانند و حفظ نمايند. در نتيجه عملاً در كلاسهاي تاريخ كاري جز بالا بردن سطح محفوظات انجام نمي گيرد و نقش معلم ، در حد داستان گويي و نقالي خلاصه مي شود.
دكتر صادق زيبا كلام در كتاب « سنت و مدرنيته» نحوه آموزش تاريخ را در جامعه ايران و اروپا با يكديگر مقايسه مي كند و مي گويد : در نظام آموزشي و پرورشي ما به مشتي حفظيات ، القائات و تحريفات سياه و سفيد ، بدون آنكه چراغي فرا روي نسل جوان ما ، براي شناخت و درك گذشته اش قرار دهد و كمكي در جهت ايجاد هويت براي زمان حالش بنمايد تقليل يافته است. در اروپا و امريكا ، آموزش تاريخ عبارت است از ايجاد و پرورش استعدادها و قوه تجزيه و تحليل گذشته .
پژوهنده نيز طي سالها تجربه بخوبي درك نموده كه دانش آموزان بطور كلي علاقه اي به درس تاريخ و كلاس تاريخ ندارند ، پس با شروع اين كار پژوهشي سعي مي كند راههايي جهت ايجاد علاقه و شوق در دانش آموزان ايجاد كند ، تا اين مشكل بزرگ را در كلاس درس
مرتفع سازد.

1 ـ 1 بيان موضوع :
مشكل اصلي كه پژوهنده با آن روبرو است ، عدم علاقه و توجه دانش آموزان در كلاس درس تاريخ مي باشد و جستجو براي يافتن راههايي جهت افزايش علاقمندي دانش آموزان به درس و كلاس تاريخ مهم ترين هدف پژوهنده مي باشد.
2 ـ 1 توصيف وضعيت موجود و تشخيص مسئله :
پژوهنده ليسانس تاريخ را در دانشكده ادبيات فارسي دكتر علي شريعتي شهر مشهد اخذ نموده است و حدود 17 سال سابقه كار دارد. هم اكنون در دبيرستان دخترانه صيرفي واقع در منطقه قاسم آباد ، شريعتي 9 ، تدريس مي كند. دبيرستان صيرفي تنها مدرسه موضوعي در استان خراسان و تا سال پيش ، در كل ايران مي باشد . مدرسه موضوع محوري ، مدرسه است كه كلاسهاي درس آن بر اساس موضوع درس ، مشخص شده است ، يعني ما در اين مدرسه كلاسهاي زير را داريم :
كلاس تاريخ ـ كلاس جغرافيا ـ كلاس زبان انگليسي ، كلاس زبان فارسي ـ كلاس ادبيات فارسي ـ كلاس عربي ـ كلاس ديني ـ كلاس قرآن ـ كلاس مطالعات اجتماعي ـ كلاس رياضي كلاس شيمي ـ كلاس فيزيك ـ كلاس زيست شناسي.
در طبقه دوم دبيرستان ، كلاسهاي رياضي ، فيزيك ، شيمي و زيست شناسي قرار دارد ، چرا كه آزمايشگاه فيزيك ، شيمي و زيست شناسي در اين طبقه واقع شده است. و بقيه كلاسها در طبقه سوم قرار دارد. مجموع اين كلاسها 13 كلاس مي شود. اين دبيرستان توسط خيري بنام آقاي صيرفي در سال 77 بنا شده است و داراي 3 طبقه ، حياط نسبتاً بزرگ با باغچه كاري در حاشيه آن ، كتابخانه و اتاق كامپيوتر و وسايل سمعي و بصري مي باشد. اين مدرسه دو نوبته است و در هر نوبت حدود 450 دانش آموز مشغول تحصيل مي باشند.
با وجود آنكه بعد از يكسال از افتتاح آن ، مديريت محترم دبيرستان ، شيوه نام گذاري كلاسها را بر اساس موضوع محوري قرار دادند و هر درس كلاس مخصوص بخود را دارد و در هر كلاس نيز كمد يا ويترين نسبتاً بزرگي با دربهاي شيشه اي نصب شده است و از ابتداي امر از كليه همكاران دعوت به همكاري نمودند تا در امر تجهيز اين كلاسها ، تهيه وسايل كمك آموزشي ، نقشه ، پوستر و … سهيم باشند ، ولي متاسفانه همكاران آن طور كه بايد از وجود اين كلاسها با امكانات موجود ، به نحو احسن استفاده ننمودند.
پژوهنده نيز به علت بيماري ، حدود چهار سال از تدريس معاف بود و بطور غير مستقيم در كادر اجرايي ، با دانش آموزان و ساير همكاران هم رشتة خود در تماس بود. در سال تحصيلي 82-83 ، پژوهنده دوباره به تدريس درس تاريخ مي پردازد و متوجه مي شود توجه و علاقه دانش آموزان نسبت به درس تاريخ نسبت به سالهاي قبل بسيار بسيار كم شده است. پژوهنده در ماه اول تحصيلي اين عدم علاقه و توجه را كاملاً در رفتار دانش آموزان ، نحوه نشستن ، گوش دادن و … آنان و نيز در آزمون اوليه ، مشاهده مي نمايد و حتي متوجه مي شود كه برخي از دانش آموزان نسبت به اين درس نه تنها هيچگونه علاقه اي نشان نمي دهند ، بلكه ، تعدادي نيز كاملاً از اين درس متنفر مي باشند و بالاجبار در كلاس حضور مي يابند.
پژوهنده مي داند كه تا دانش آموز را به درس و كلاس و كتاب تاريخ علاقمند ننمايد ، هر زحمتي را در كلاس بكشد ، بيهوده است و دانش آموزان اگر بخواهند فقط به خاطر حضور و غياب و يا نمرة قبولي ناپلئوني ، كلاس را تحمل نمايند ، نه تنها متن كتابها را طوطي واري حفظ خواهند نمود ، بلكه ارزش علمي و بار علمي براي آنان ندارد. پژوهنده به دنبال حل اين مشكل بر مي آيد كه چگونه علاقه مندي و توجه دانش آموزان را به درس تاريخ بيشتر نمايد ؟! مسلماً اگر دانش آموزان بدون هيچ رغبتي وارد كلاس شوند و هيچ انگيزه أي براي خواندن ، گوش فرا دادن و يادگيري درس نداشته باشند ، تلاش دبير در كلاس نه تنها مثمر ثمر نخواهد بود ،بلكه دانش آموزان روز به روز از اين درس منزجرتر شده و با همين ديدگاه وارد اجتماع مي شوند و دبير نيز به هدف اصلي آموزش تاريخ ، عبرت آموزي از تاريخ گذشتگان ، نخواهد رسيد.
به نظر پژوهنده بايد راه هايي باشد تا در اين وضع موجود تغييري حاصل نمايد ، او معتقد است بايد در بيان دبير ، طريقه درس دادن ، حتي محيط و فضاي آموزشي يك تحولي ايجاد كند تا در دانش آموز نيز تحول ايجاد شود ، اينها لازم و ملزوم هم هستند. اكنون پژوهنده ، با توجه به اهدافي كه دارد به دنبال گردآوري شواهد مي پردازد.
3-1 گردآوري اطلاعات ( شواهد 1)
در آزمون به عمل آمده در كلاس ، نمرات دانش آموزان بسيار بسيار ناراحت كننده بود و بيش از نيمي از دانش آموزان نمرة زير 12 آورده بودند.
مشاهده ظاهر بي توجه ، خسته ، بي علاقه كاملاً در دانش آموزان مشهود بود. پژوهنده متوجه شد در هنگام تدريس ، حواس اكثر آنان ، جاي ديگر است و با علاقه و توجه لازم به درس گوش فرا نمي دهند .اين مشاهدات با پرسش از درس تدريس شده ، در پايان كلاس و عدم پاسخگويي به سوالات از سوي دانش آموزان ، قطعي شد و اين امر را براي پژوهنده مسلم نمود كه دانش آموزان توجهي به درس نداشته و ندارند.
بعد از مشاهده جو حاكم بر كلاس ، ثبت نمراتي بسيار پايين ، پژوهنده درصدد مصاحبه با دانش آموزان بر مي آيد تا شايد علل اين عدم علاقه را دريابد .
نمونه هايي از چندين مصاحبه :
مصاحب


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود پاورپوینت آشنايى با تاريخ تمدن اسلامى

بررسی و دانلود پاورپوینت آشنايى با تاريخ تمدن اسلامى دارای نکات کلیدی پاورپوینت, آشنايى, با ,تاريخ, تمدن, اسلامى ,

نوع فایل power point

قابل ویرایش 92 اسلاید

قسمتی از اسلایدها

سرگذشت انسان از معبر تمدنها مى‏گذرد» و «تمدنها در طول تاريخ در شكل دادن به هويت بشر گسترده‏ترين نقش را داشته‏اند.» امروزه تمدن به سند تاريخىِ فرهنگ ملل تبديل گشته و نزد آنان از اهميتى ويژه برخوردار است؛ و كم‏تر ملّتى را مى‏توان يافت كه نسبت به مواريث خود تعصب نورزد؛ زيبايى، و قدمتش را به رخ ديگر ملل نكشد و براى حفظ و نگهدارى آنها مبالغى هنگفت هزينه نكند

تمدن در لغت و اصطلاح‏

فرهنگ‏نويسان براى واژه تمدن معانى زير را نوشته‏اند: «شهرنشينى»، «اساليب شهرنشينى گزيدن»، «به زىّ شهرنشينان درآمدن»، «فرهيختگى». اين معانى ناظر بر بيرون آمدن انسان از حالت بربريت و وحشى‏گرى يعنى نخستين شرط و مرحله تمدن است؛ در حالى كه امروزه ازتمدن معانى ياد شده مراد نيست و اين واژه صورت اصطلاحى را به خود گرفته كه مفاهيم زير از آن اراده مى‏گردد

مرحله يا نوعى خاص از فرهنگ كه در عصر معينى موجوديت يافته.1 است.

نوعى فرهنگ پديدار شده در شهرها..2

انقلاب شهرى

تعریف تمدن

تمدن عبارت است از؛ تلاش براى آفريدن جامعه‏اى كه كل بشريت بتواند با همنوايى در كنار يكديگر و به منزله اعضايى از يك خانواده كامل و جامع در درون آن زندگى كنند.تمدن جنبه مادی و کلی رادر برمی گیرد و فرهنگ جنبه معنوی را و جزیی تر است .

– نظمى اجتماعى كه در نتيجه وجود آن، خلاقيت فرهنگى امكان‏پذير مى‏شود و جريان پيدا مى‏كند. در تمدن چهار ركن اساسى را مى‏توان تشخيص داد كه عبارتند از:

1- پيش‏بينى و احتياط در امور اقتصادى2- سازمان سياسى3- سنن اخلاقى4- كوشش در راه معرفت و بسط هنر.

– تمدن بر مجموع فعّاليتهاى عينى، فنى و اطلاعاتى جامعه اطلاق مى‏گردد . فرهنگ، امور ذهنى مانند دين، فلسفه و هنر را در برمى‏گيرد.

فهرست مطالب و اسلایدها

تمدن در لغت و اصطلاح‏

تعریف تمدن

تعریف فرهنگ

فرهنگ

كلياتى درباره تمدن و تمدن اسلامى

تمدن اسلامى شامل دو جنبه است

تمدن اسلامى ، ميراث مشترك

اسلام، امپراتورى عظيم

حقيقت يك چيز بيش نيست: تمدن اسلامى

ويژگيهاى تمدن اسلامى

. مبانى تمدن اسلامى

يكتاپرستى‏

عدالت

آزادى

تبادل علمى در تمدن اسلامى

جايگاه دانش در اسلام‏

دانش از نگاه رسول خدا (ص) و ائمه (ع)

مقام والاى دانشمندان

عالم و دانشجو در پاداش سهيم‏اند

كسب علومى كه موجب سعادت دنيوى و اخروى

هدف علم در اسلام

تبادل علمى در تمدن اسلامى

نهادهاى علمى و آموزشى در تمدن اسلامى

مسجد- مدرسه‏

مدرسه

كتابخانه

بيمارستان

رصدخانه

فرهنگستان

جامعه مشترك المنافع علمى در تمدن اسلامى

جامعه مشترك المنافع علمى

تبادل علمى در تمدن اسلامى

مرجع علمى موثق

انتقال علوم به جهان اسلام

عصر طلايى تمدن اسلامى‏

تلاشهاى علمى مسلمانان سه ويژگى دارد

نهضت ترجمه

كانونهاى انتقال دانش جهانى به تمدن اسلامى

سرچشمه‏هاى اصلى

علوم ايرانى

نقش ايرانيان

انتقال علوم اسلامى

ترجمه آثار اسلامى

هنر و معمارى در تمدن اسلامى :

خوشنويسى

انواع بناهاى اسلامى‏

علوم در تمدن اسلامى‏

شمارش علوم

جغرافيدانان اسلامى

پزشكى

فيزيك

صنعت و فناورى در تمدن اسلامى

راه روشن

بازرگانى در تمدن اسلامى

حوزه تمدن اسلامى

بازرگانى ممالك اسلامى


دانلود مستقیم فایل