جامعه

دریافت تحقیق نقش خانوداده بعنوان يك نظام اجتماعي در جامعه امروزي | 19823 alis

تحقیق, , نقش, خانوداده, بعنوان, يك, نظام, اجتماعي, در, جامعه, امروزي

موضوع تحقيق :

نقش خانوداده بعنوان يك نظام اجتماعي در جامعه امروزي

«ويليام جي. گود» بر اين نكته اصرار دارد كه افراد ممكن است در جامعه به گونه‌اي از وظايف خود شانه خالي كرده يا نقش خود را به سايرين محول نمايند، اما وظايف خانوادگي را نمي‌توان به ديگران سپرد، زيرا تعهدات ديگري در قبال تقاضاي خانواده پيش مي‌آيد. خانواده كه در حفظ آداب و سنن فرهنگي و انتقال آن به نسلهاي آينده دارد، فرهنگ را زنده نگه مي‌دارد. بنابراين خانواده را از پاره‌اي جهات مي توان نماينده جامعه دانست و ناتواني خانواده در اجراي كامل كاركردهايش گوياي اين واقعيت است كه جامعه نيز به هدفهاي خود نخواهد رسيد، زيرا هر جامعه‌اي كوشش دارد تا نسلهايي بالنده و متفكر در خود پرورش دهد و هستة اين بالندگي در دورن خانواده شكوفا مي‌شود. (گود، 1352: ص 22).
عناصر اصلي خانواده هم مسؤول جامعه پذيي فرزندان هستند و هم بايد در خارج از خانواده بر آنها نظارت داشته باشند. روابط ناشي از نقش نه تنها در موارد مشخص نظير فوت يا گرفتاري و مسايل يكي از آنها تغيير مي كند، بلكه در سراسر دوران زندگي خانوادگي ادامه مي‌يابد. در همان جوامع گوناگون تشابهات بسياري در مورد نقشها و وظيف به ويژه اموري كه تمايزي بين رفتار زنانه و مردانه است وجود دارد. به طور كلي وضعيت خانوده، زن و شوهري و نقش همسر در خانوده با تكاليف و وظايف آنها در خانواده، جامعه بزرگتر مشخص شده است. با مشخص كردن كار براي مرد خارج از خانواده، جامعه اصلي تقسيم كار را در درون خانواده معين مي‌كند. در بين رفتارهاي كلي والدين نسبت به فرزندان، ترك فرزندان عامل مهمي در عدم سازگاري و وابستگي شديد آنها به بزرگتران و همچنين عدم اعتماد در روابط با ديگران به شمار مي‌رود.
عدم كفايت پيد يا فقدان او بر حسب اينكه الگوهاي ديگري از مردن در خانواده باشند يا نباشند. نتايج و اثرات متفاوتي خواهد داشت. در نهايت، فرزندان در درون خانواده و از طريق تجربه مستقيم با عناصر اصلي نظام خانواده فرا مي‌گيرند كه پدر مظهر اقتدار است و مادر مظهر محبت و عطوفت و از اين طريق مي‌آموزند كه در بزرگسالي نقش مناسب خويش را ايفا كنند.
خانواده و رويكردهاي جامعه شناختي
در مورد ساختار و تكامل روابط خانوادگي. جامعه شناسان رويكردهاي يك دست و هماهنگي ندارند. از اين رو اين نگرش‌ها به پنج گروه عمده تقسيم شده‌اند (كريستنس ، 1967: ص 86-19).
1- خانواده به عنوان يك نهاد اجتماعي: اين رويكرد بيشتر در عرصه فعاليت مردم شناسي و جامعه شناسي است كه تأكيد و تمركز آن بر جنبه تاريخي و تضاد فرهنگي است.
2- رويكرد كنش متقابل: اين نگرش و رويكرد از حوزة جامعه شناسي و روان‌شناسي اجتماعي نشئت گرفته و از اواسط دهه 1920 كه «ارنست برجس» از پيروان «جرج هربرت ميد»، خانواده را به عنوان يك واحد شخصيتهاي متعامل معرفي كرد، مورد استقبال و بحث پژوهندگان اين رشته قرار گرفت. او به جريانات داخل خانواده توجه كرد: ايفاي نقش، روابط پايگاههاي، مسايل ارتباطي، تصميم‌گيري، كنش‌ها و واكنش‌ها در مقابل فشار و نظاير آن.
در اين رويكرد توجه اندكي به نهاد كلي خانواده و تضاد فرهنگي به عنوان يك واحد جامعه شده است.
3- تأثير شرايط و موقعيت اجتماعي بر ساختار خانواده: اين رويكرد به گونه‌اي با واكش‌گرايان همراه است، اما در جايي كه آنان تأكيد بر كنش به طور كلي دارند، موقعيت گرايان بر اين باورند كه موقعيت اجتماعي بر رفتار تأثير دارد. به عبارتي محركهاي خارجي بر رفتار اعضاي خانواده تأثير مي گذارد.
4- رويكرد مراحل زندگي اجتماعي و تكامل خانواده: اين رويكرد، شيوه برخورد متمقابل تأثير شرايط اجتماعي بر ساختار خانواده را مي‌پذيرد، اما نقطه انحرافش از اين رويكرد، بر محور تكامل جامعه و تأثير آن بر روابط زندگي استوار است. به عبارتي ساختار خانواده منطبق با روند تكامل نظام جامعه است.
5- رويكرد ساختگرايي كاركردي: اين رويكرد به تحليل ساختار خانواده: زن و شوهري مي پردازد و ارتباط آن با نهادهايي كه در انسجام جامعه نقش تعيين كننده‌اي دارند و در اجتماعي توجه دارد كه د اراي اجزايي است، اما در اين تحليل، توجه بر رابطه يك طرفه متمركز نمي‌شود، يك نكته اساسي در اين رويكرد دو طرفه بودن ارتباط بين اجزا و كل نظام است و اين ارتباط صرفاً در ارتباط بين اعضاي خانواده و نظام اجتماعي خلاصه نمي‌شود، بلكه بر ارتباط بين نقشها و نظام نقشها نيز توج خاص مي كند.
با همه كمبودهايي كه در اين رويكرد از نقطه نظر جامعيت و عام پذيري ممكن است وجود داشته باشد، اما از نظر انعطاف پذيري، رويكرد مزبور مورد نظر قرار گرفته است. در واقع آنچه را كه از مجموع بررسيها و مطالعات گوناگون به ويژه از نقطه نظر پارسونز مي‌توان دريافت، اين است كه رويكرد، نظام اجتماعي ار نظام كنشهاي متقابل در يك محيط مشخص بين عوامل انگيزه‌اي كه در درون يك فرهنگ با يكديگر در ارتباط و مناسبات اجتماعي قرار دارند بيان مي‌دارد و اصولاً جامعه شناسي را متناظر با نظام اجتماعي مي داند، همانگونه كه روانشناسي را متناظر با نظام شخصيت و انسان شناسي را متناظر با نظام فرهنگي مي‌پندارد.
به عبارتي هر نظام كنشي چه اجتماعي و چه مربوط به يك گروه كوچك مانند خانواده، يك سلسله صور عام دارد، زيرا هر نظامي براي موفقيت در عملكرد خود به ابزار و لوازم معيارهاي اجتماعي ناديده گرفته شود و سازمان آن دستخوش بي نظمي گردد، آنچه را كه دوركيم بي هنجاري مي‌نامد به وقوع مي پيوندد.
نظام اجتماعي خانواده، معمولاً از درجه‌اي از يگانگي برخوردار است. داراي نقشهاي مكمل و همچنين گروهي از نقشها براي اهداف جمعي يا فردي است. در درون اين نظام اجتماعي، ممكن است تضادي نيز رخ دهد كه اغلب نيز اتفاق مي‌افتد، اما در بيشتر موارد، كل نظام آسيب نمي‌بيند و در واقع براي اينكه نظام دچار آسيب جدي نشود، حد و مرزي نيز وجود دارد كه وراي آن حد، بي هنجاري حاكم مي‌گردد. در چنين شرايطي كه تضاد از مرز خود تجاوز كند، انتظارات متقابل كه در ارتباط با نقشهاي متقابل قرار دارند. از بين مي‌رود و در نتيجه هنگامي كه تضاد شديد مي‌شود، به حدي كه باعث خنثي شدن انتظارات متقابل گردد. نظام اجتماعي خانواده ممكن است موجوديت خود را از دست بدهد. بنابراين براي اينكه تضاد و درگيري در بين اعضاي خانواده، در حد و مرز خود قرار گيرد و به عبارتي كنترل شود بايد نقشها و نظام نقشها به شكل مناسبي در ارتباط تكميلي با يكديگر قرار گيرند. در اينجا دو سئوال اساسي و مهم كاركردي براي نظام خانواده مطرح مي‌گردد:
الف- چه نقشهايي در نظام خانواده نهادي شده است؟
ب- چه كسي اين نقشها را انجام مي‌دهد؟
نظام اجتماعي و شبكه روابط متقابل
يك نظام اجتماعي قبل از هر چيز در نخستين برخورد، مجموعه و شبكه‌اي از روابط متقابل ميان افراد و گروههاست، علاوه بر آن عوامل بسياري از نيز به يكديگر پيوند مي‌دهد. به عبارت ديگر هر عامل در يك نظام اجتماعي به ويژه از ديد كلي كنش متقابل آن با ديگر عاملها در نظر گرفته مي شود. كنش اجتماعي سه عنصر را در بر مي‌گيرد:
انتظارات متقابل ميان عامل معيني مانند «خود» از عامل جداگانه‌اي به نام «ديگري» انتظار دارد، در موقعيتي مشخص كه در ارتباط با يكديگرند به صورتي تعيين شده رفتار كند. در همان حال، «خود» مي‌داند كه دربارة موقعيت مشترك، «ديگري» نيز انتظاراتي دارد. به بيني دگير هنگامي كه پارسونز خصايص نظام اجتماعي و عناصر تشكيل دهنده آن را مشخص مي‌سازد مفاهيم اصلي مورد نظر او «خود» و «ديگري».
يعني دو يا عده‌اي بيشتر كه در ضمن ايفاي نقش با يكديگر در حال كنش متقابل‌اند كه يا با انتظارات ديگر خود را سازگار مي‌كنند يا از اين انتظارت فاصله مي‌گيرد، در حالي كه نوعي احترام متقابل در اين ميان وجود دارد، يعني آنچه كه «خود» از جمله حقوقش محسوب مي‌دارد، از نظر ديگري وظيفه تلقي مي‌شود (توسلي، 1369: ص 191).
ارزشها و هنجارهايي وجود دارند كه بر رفتار عاملهاي حاكم اند. در واقع انتظارات متقابل در گروه متكي بر وجود هنجارها و ارزشهاست. وجود ارزشها و هنجارهاي مشترك مسأله‌اي نيست. مهم اين است كه «خود» مي‌داند كه هنجارهايي «ديگري» مي‌داند و مي تواند پيش‌بيني كند كه «ديگري» در يك وضعيت مفروض، به گونه‌اي معين عمل خواهد كرد.
بالاخره ضمانت اجرايي يا پاداش و تنبيهي كه «خود» و «ديگري» در صورت عدم برآوردن انتظارات متقابل دريافت مي‌دارند.
از نظر پارسونز اين سه عامل يعني انتظارات، ارزش، و هنجارها و تضمين ها، عناصر تشكيل دهنده نقشها در كنش متقابل هستند و ساخت يك نظام اجتماعي از طريق نهادي شدن الگوها و ارزشها تثبيت و تحكيم مي‌شود.
مهمترين مزيت برخورد پارسونز با جامعه به عنوان يك نظام اين است كه تصويري از يگانگي گروه انساني ارايه مي‌دهد و بيش از هر نظريه‌پرداز ديگري به شكلي متقاعد كننده معني واقعيت نظام را در رقابت، يگانگي و پيوستگي كلي الگوهاي كنشهاي متقابل اجتماعي مطرح مي‌سازد.
او تأكيد مي‌كند كه نظامهاي اجتماعي همان نظام نقشهاي رفتاري كنشهاي متقابل ميان ايفا كنندگان اين نقشهاست. در اينجا تأكيد بر چگونگي يگانگي شخصيت انسان با نظام اجتماعي و همكاري پايداري با ديگران از طريق ارضاي مداوم نيازهاست. نقشها به عنوان مكانيسم‌هايي در نظر گرفته مي‌شوند كه از طريق آنها افراد وارد نظام و جزيي از آن مي‌گردند. معمولاً نقشها طوري شكل مي‌گيرند و در جهتي حركت مي‌كنند كه نظام آن گونه كه هست حفظ شود و ميزاني از استقلال كاركردي هم براي اعضاي آن باقي بماند. در يك نظام آن گونه كه هست حفظ شود و ميزاني از استقلال كاركردي هم براي اعضاي آن باقي بماند. در يك نظام اجتماعي تأكيد بر ايفاي نقش اجتماعي است. به طوري كه نظام فرد را تا حدودي در ايفاي نقشش كنترل مي‌كنند.

خانواده به عنوان يك نظام اجتماعي
با توجه به تعريف و مفهومي كه از نظام اجتماعي به دست آمد، خانواده را نيز مي‌توان به عنوان نظام كنشهاي گوناگون و مشخص شده‌اي پنداشت كه در درون نظام نقشهاي تعيين شده سازمان يافته است.
نظام خانواده از طريق ارزشها و هنجارهاي اجتماعي به نظام كلي جامعه مربوط مي‌شود و در حقيقت نظام جامعه همواره به عنوان گروه مرجعي براي خانواده عمل مي‌كند.
با اين ترتيب، مي توان گفت كه كنش اعضاي خانواده در چارچوب نظام هنجارها و ارزشهاي اجتماعي صورت مي‌گيرد، ولي داراي ويژگي ‌ارادي بودن نيز هست. اين كنشها در قالب هنجارها و ارزشهاي اجتماعي داراي نظام مي‌شوند و به عبارتي هنجارهاي اجتماعي چگونگي، و نحوة كنش اعضاي خانواده را شكل داده آن را هدايت مي‌كند . اينكه اعضاي خانواده را ارادي ذكر كرديم بدين معناست كه هر يك از عناصر تشكيل دهنده اين نظام ممكن است به دو گونه متضاد، نقشهاي خود را ايفا كنند يا در جهت نظام ارزشها و هنجارها يا در خلاف اين جهت، هنگامي كه در درون يك نهاد اجتماعي يا يك جامعه، نظام ارزشها و اين انتظارات، تا حدودي معيارها را براي او تعيين مي‌كند كه انتظارات از نقش پدر بودن است. از طرفي هم از ديد همان پدر، مجموعه‌اي توقعات مربوط به بروز بازتابهاي

 

دانلود تحقیق نقش خانوداده بعنوان يك نظام اجتماعي در جامعه امروزي

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق وجود نابرابري هاي مختلف (اجتماعي – اقتصادي – سياسي ) و آثار آن بر جامعه | 19855 alis

تحقیق, وجود, نابرابري, هاي, مختلف, , (اجتماعي, ,, اقتصادي, ,, سياسي, ), , و, آثار, آن, بر, جامعه

وجود نابرابري هاي مختلف
(اجتماعي – اقتصادي – سياسي )
و آثار آن بر جامعه

توسعه اقتصادي و نابرابري درآمد
سيمپسون (1990) در خصوص رابطه بين نابرابري درآمد و توسعه اقتصادي مي‌نويسد:
سه ديدگاه كلي در خصوص نابرابري بر ادبيات موجود حاكم است. در مدل اقتصادي نابرابري در مرحله اول رشد اقتصادي افزايش پيدا مي‌كند، سپس به اوج مي‌رسد و نهايتاً در مرحله آخر كاهش پيدا مي‌كند. (كوزنتز 1963). در طول مرحله اول رشد اقتصادي (1) طبقات ثروتمند با سرعت بيشتري نسبت به طبقات فقرا به جمع‌آوري و ذخيره ثروت مي‌پردازند و نسبت به آنها تمايل بيشتري براي پس انداز نشان مي‌دهند (2) شهرنشيني نابرابري خاصي ايجاد مي‌كند. تجارت، افزارمندان و صنعت‌گران و طبقات صنعتي به عنوان قسمتي از اقتصاد پولي سريعاً رشد مي‌كنند و اين درحالي است كه تون بزرگي از طبقات روستايي و يا روستائيان سنتي خارج از اقتصاد پولي قرار مي‌گيرند و نابرابري درآمد افزايش مي‌يابد. در مرحله دوم رشد اقتصادي (1) تقاضا براي كار صنعتي از بين نيروي كار روستايي افزايش مي‌يابد. (2) طبقات ثروتمند تمايل به حفظ وضعيت موجود مالي دارند و در سرمايه‌گذاري‌هاي باريسك بالا كمتر سرمايه‌گذاري مي‌كنند و اين در حالي است كه فقرا كه اغلب داراي سرمايه ناپايداري نيز مي‌باشند بيشتر علاقمند به ترقي در بخش صنعت با پاداشهاي بيشتري هستند و (3) تمايز ديگر درآمد اينكه بر عكس سطح درآمد، فقرا انگيزه بيشتري براي كار، ذخيره‌سازي و سرمايه‌گذاري دارند.
(آهلوواليا 1976، چنري و سيركوئين 1975، اسياك 1981، كوزنتز 1976) (Simpson,1990: 682)
نظام سياسي و نابرابري
ديدگاه دوم به تاثير مستقيم نظام سياسي ملتها بر نابرابري (درآمد) تأكيد دارد (لنسكي 1966). وي اينگونه بحث مي‌كند كه نابرابري اقتصادي در جوامع تكنولوژيك از طريق تاثير نظام سياسي متاثر مي‌گردد و با توازن قدرت در درون جامعه سيستم اقتصادي تاثير مستقيمي بر نابرابري درآمد ندارد. در جوامع متكي بر زمين نابرابري زياد بوده و در جوامع صنعتي شده نابرابري معني‌داري ملاحظه نشده است اما نه تكنولوژي و نه ثروت ملل صنعتي بر كاهش نابرابري تاثيري ندارند. در جوامع صنعتي بخش بزرگي از آراء جوانان مي‌تواند به طريق سياسي علايق و باورهايشان را سازمان دهد و اين در واقع از پيامدهاي جوامع صنعتي است كه از طريق افزايش طبقات متوسط و كارگر صورت مي‌گيرد. با گسترش بيشتر پايه‌هاي سياسي، دولتها مجبور به توزيع عادلانه و صحيح خدمات و كالاها مي‌باشند. رابط بين نابرابري درآمد و دموكراسي در طبقات جديد (متوسط و كارگر) و آزادي آنها نهفته است.
مطابق با نظر لنسكي (1966) دگرگوني در تمركز قدرت سياسي ريشه در گسترش دانش و نياز نخبگان به اقتدار در تغيير براي افزايش توليدات نهفته است. مطابق با اين ديدگاه، گسترش و افزايش دموكراسي بسته به تلاش و كوشش سياسي براي گسترش ثروت ملل مي‌باشد. لنسكي نهايتاً اين فرضيه را مطرح مي‌نمايد كه در مواقعي كه ملت از آزادي‌هاي سياسي كمتري برخوردار باشند، اين قدرت در دست نخبگاني متمركز خواهد شد كه اين قدرت را براي برتري و فوايد اقتصادي بكار مي‌گيرند. وي در ادامه مي‌نويسد تنها زماني نابرابري اقتصادي كاهش مي‌يابد كه مشاركت سياسي در بين تودة مردم و شهروندان افزايش يابد.
بسياري از مطالعات در اين زمينه معتقد به وجود رابطة متقابل خطي بين دموكراسي سياسي و نابرابري درآمد مي‌باشند (استاك 1979، ويد 1981) و در مقابل برخي مطالعات نيز به وجود رابطة متقابل منفي بين دموكراسي و نابرابري مي‌باشند (مولر 1988، رابينسون (1977)، هويت 1977). در مقابل برخي از محققين هيچ رابطه‌اي بين دموكراسي و نابرابري نيافته‌اند (بولن 1981، بولن و جاكمن 1985).
ويد (1982) با وارد نمودن متغير سوم (تعداد جمعيت راي دهنده) به معادله، رابطة معني‌دار منفي را بين متغيرهاي دموكراسي و نابرابري گزارش نموده است. (Simpson,1990: 682-683).
عوامل موثر بر قتل (همنوع‌كشي)
انگيزه‌هاي ارتكاب قتل خيلي پيچيده و متعدد است. مي‌توان انگيزه‌هاي قتل را بشرح زير طبقه‌بندي كرد:
1- محروميت بيش از حد اقتصادي
بنابر نظر دوركيم، در شرايط فشار اجتماعي فرد براي رهايي از محروميت شديدي كه به او فشار مي‌آورد به ارتكاب قتل تحريك مي‌شود. عامل اقتصادي در بسياري از قتل‌ها از محركه‌هاي قوي براي ارتكاب قتل شناخته شده است.
2- قتل به علت مصرف مشروبات الكلي
3- قتل به علت دفاع از ناموس و حيثيت
4- قتل به علت تعدد زوجات، اختلاف زوجين
5- قتل ناشي از مواد و داروهاي زهرآلود و مسموم كننده
6- قتل ناشي از بي‌نظمي اجتماعي
7- قتل ناشي از آشوبهاي اجتماعي و شورشهاي سياسي
8- قتل ناشي از انحرافات اخلاقي و جنسي
9- قتل ناشي از اختلافات قومي و قبيله‌اي
(فرجاد، 1371؛ 55-47)
تاثير عوامل اقتصادي در جرائم و انحرافات اجتماعي
نوسانات اقتصادي و نوسانات قيمتها و دستمزد و بازار و پول، تاثير فراواني در ارتكاب جرائم مادي دارد، زيرا اگر اوضاع اقتصادي رو به بهبود رود، جرائم عليه اموال مانند دزدي و غيره تقليل مي‌يابد. برعكس، شرايط نامساعد

 

دانلود تحقیق وجود نابرابري هاي مختلف (اجتماعي – اقتصادي – سياسي ) و آثار آن بر جامعه

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق مفهوم مشاركت انتخاباتي در جامعه | 19837 alis

تحقیق, مفهوم, مشاركت, انتخاباتي, در, جامعه

مفهوم مشاركت انتخاباتي در جامعه

اعتصاب، تحصن و امثال آن، بسيار وقتگير و پرهزينه‌اند. در مقابل، مشاركت انتخاباتي، كه موضوع اصلي اين نوشتار است، از اين لحاظ در پايين‌ترين مراتب قرار مي‌گيرد. در مشاركت انتخاباتي افراد در زماني كوتاه و با صرف هزينه‌ي ناچيز به پاي صندوقهاي رأي مي روند و با دنياي سياست ارتباطي سطحي و گذرا برقرار مي‌كنند. با وجود اين، مشاركت انتخاباتي مهمترين و متداولترين نوع مشاركت سياسي است و به يمن وجود يافته‌هاي آماري و تحقيقات ميداني فراوان، غالب پژوهشهاي انجام شده دربارة مشاركت در اين زمينه خلاصه مي‌شود.
در اين نوشتار خواهيم كوشيد با ارائة‌چارچوبي نظري دربارة‌ مشاركت انتخاباتي، با توجه به آثار موجود در اين خصوص، آن را مورد مدافه و كنكاشي جامعه شناختي قرار دهيم. اما قبل از پرداختن به موضوع اصلي بحث، پرسشهايي مهم در باب مفهوم و ماهيت مشاركت سياسي وجود دارد كه ارائة‌پاسخي شفاف و روشن بدانها ضرورتي اجتناب ناپذير است. از جمله آنكه: حقيقت مشاركت سياسي چيست؟ به چه انگيزه‌اي افراد به صحنة‌سياست قدم مي‌گذارند؟، اقسام مشاركت سياسي كدام‌اند؟ هر گونه حضور در صحنة سياسي را مي توان مشاركت سياسي ناميد؟ و آيا اساساً تعيين حدود و ثغور و چارچوب مشخص براي مشاركت سياسي قابل قبول است يا خير؟
پس به ناچار بايد سخن را از بررسي مفهوم مشاركت سياسي آغاز كرد و بدين منظور، به جاي پرداختن به تعاريف گوناگون و تلقيها و رهيافتهاي مختلف كه از مشاركت سياسي وجود دارد، شايسته آن است كه رويكردهاي مختلف به آن را مورد مدافه قرار دهيم.
رويكردهاي مختلف نسبت به مشاركت سياسي
غالب پژوهشگران با بينش ابزاري به پديدة مشاركت سياسي مي‌نگرند و آن را رفتاري از سوي شهروندان مي‌دانند كه متوجه قلمرو سياست است و به منظور اثر گذاشتن بر نحوة‌ تصميم‌گيري و انتخاب حاكمان صورت مي‌پذيرد.
چنين رويكردي از مشاركت سياسي بر اين فرض استوار است كه فرد عقلاني محض است و با محاسبة سود و زيان خود و به منظور تحقق برخي خواسته‌ها و تأمين منافع خويش پاي به عرصة سياست مي‌گذارد. غايت اصلي افراد از مشاركت سياسي عبارت است از تأثير بر انتخاب مجريان و بر نحوة تصميم گيري آنان به منظور تأمين منافع و خواسته‌هاي فردي بيشتر.
بينش ابزاري از دهة 70 ميلادي توجه بسياري از پژوهشگران علم سياست را به خود جلب كرد و بويژه در تحليل رفتار سياسي شهروندان مورد اقبال فراوان، خصوصاً در ميان محققان آمريكايي قرار گرفت. و ربا و ني در سال 1979 با مطالعة رفتار رأي دهندگان آمريكايي به اين نتيجه رسيدند كه رأي دهندگان كمتر تحت تأثير مسائل محيطي و جامعه شناختي يا رواني‌اند و با مطالعة‌ موضوعات مطرح شده از طرف نامزدها و برنامه‌هاي احزاب سياسي پاي به عرصة سياست مي‌گذارند و حزبي را بر مي‌گزينند كه منافع آنان را بيشتر تأمين كند.
اين ديدگاه، كه بر بينش فردگرايانه استوار است، مشاركت سياسي را برخاسته از ملاحظات عقلاني افراد و محاسبة سود و زيان شخصي آنان مي‌داند. چنين رويكردي نسبت به پديده‌هاي سياسي اساساً رويكردي اقتصاد محور است و مرجع اصلي اينگونه تحليلها كتاب معروف آنتوني داونز است كه در سال 1957 تحت عنوان تحليلي اقتصادي از نظرية دموكراسي به رشتة تحرير درآمده است.
مشكل اصلي چنين رويكردي اين است كه شهروندان را اشخاصي صرفاً عقلاني فرض مي‌كند و آنان را آگاه از كلية‌ مسائل و مشكلات و آشنا به راهكارهاي لازم مي‌داند، در صورتي كه آمار و ارقام خلاف اين را نشان مي‌دهد. چرا كه درصدي قابل توجه از مردم در جوامع غربي و به اصطلاح دموكراتيك، به مسائل سياسي بي‌علاقه‌اند و در كم هزينه‌ترين شكل مشاركت، يعني انتخابات، نيز حضوري چندان در خور و شايسته ندارند.
تحقيقات نشان مي‌دهد كه كار سياسي اساساً عملي است حرفه‌اي و در انحصار اقليتي بسيار محدود از سياست پيشگام است و به طور ميانگين تنها 10 درصد از مردم را در جوامع غربي شامل مي‌شود و اكثريت مردم نقشي در اداره‌امور كشور و اثرگذاري بر تصميمات مجريان ندارند.
اگر چه تلقي ياد شده از مشاركت سياسي بعضي از ابعاد اين پديده را به خوبي توضيح مي‌؛دهد، اما اصل مشاركت همچنان در هاله‌اي از ابهام باقي مي‌ماند. به عنوان نمونه، از تعاريف مذكور مي‌توان به خوبي دريافت كه مشاركت، برخلاف گرايشهاي فكري و حالتهاي وجداني كه ظهور بيروني ندارند و قابل محاسبه نيستند، رفتاري است متوجه قلمرو سياست، و از آنجا كه رفتاري است سياسي، قابل مشاهده و بررسي و اندازه‌گيري است.
از اين تعاريف به خوبي مي‌توان دريافت كه از مهمترين شروط تحقق چنين رفتاري لااقل وجود دو اعتقاد است. چرا كه از يك سوي فرد بايد به اين اعتقاد رسيده باشد كه نهادهايي برتر و ذي صلاح وجود دارند كه قادرند با اتخاذ تصميم به رتق و فتق امور بپردازند و از سوي ديگر نهادهاي ياد شده، علاوه بر داشتن اقتدار لازم، خواسته هاي افراد را مصمح نظر قرار مي‌دهند و بدان توجه مي كنند. به تعبيري ديگر، فرد در صورتي پاي در قلمرو سياست مي گذارد و مي‌كوشد در اجراي سياست مؤثر واقع شود كه به اين اعتقاد رسيده باشد كه اقدام و حضورش در صحنة‌سياسي مي‌تواند منشأ تأثيراتي باشد. حال آنكه در نظامي سياسي كه فرد از هر گونه ايفاي نقش در صحنة سياسي نااميد باشد جايي و انگيزه‌اي براي مشاركت سياسي باقي نمي‌ماند.
بينش ابزاري، علي رغم اينكه برخي از وجوه مشاركت را توضيح مي‌دهد. از شفافيت كافي برخوردار نيست و پرسشهاي فراواني را بدون پاسخ مي‌گذرد. از جمله اينكه: آيا هر گونه اقدام در صحنة‌سياسي كه به قصد تأثير بر نحوة اجراي سياست صورت پذيرد مشاركت سياسي است؟ آيا تفاوتي ميان جنگ مسلحانه و درگيريهاي خشن با شركت آرام و قانونمند در انتخابات وجود ندارد؟ آيا مي توان اقدام شهروند ساده را در انتخابات با كار سياسي گروههاي حرفه‌اي يكسان تعريف كرد؟ و اين در حالي است كه ميان اين دون نوع رفتار سياسي به اعتقاد بسياري تفاوتي ماهوي وجود دارد.
رويكرد ديگر يكه بسيار به واقع نزديكتر است برگرفته از تلقي جامعه‌‌شناس معروف فرانسوي اميل دوركهيم درباره‌ مشاركت سياسي است. بر اساس اين رويكرد، مشاركت سياسي بنابر مقتضيات مكاني و زماني خود تعريف مي‌شود و با نظري مردم شناسانه و جامعه شناسانه به اين پديده نگريسته مي‌شود. دوركهيم قلمرو سياست را با عالم و قلمرو مذهبي قياس مي كند و ميان اين دو وجوه تشابهي را بر مي‌شمرد كه در خور ايضاح و تأني است.
به رغم اينكه قدرت سياسي در جوامع غربي قلمرو مستقل از مذهب يافته و به عنوان پديده‌اي غير مذهبي مطرح است، اما همچنان از بسياري از وجوه قداستهاي مذهبي برخوردار است. لذا ديوبر معتقد است كه غير مذهبي‌ترين حكومتها، يعني حكومت ژاكوبنها در فرانسه، خود مذهب نويني آفريده‌اند كه عبارت است از «مذهب مدني» كه مبتني بر آيين ستايش و پرستش ملت است. قدرت سياسي در مذهب ژاكوبنها، به عنوان مظهر ارادة عموم، از قداست و حرمت ويژه برخوردار است و به صورت نهادي مقدس در جامعه جلوه‌گر مي‌شود.
با چنين پيش فرضي دوركهيم به مقايسة دنياي سياس با دنياي مذهب مي‌پردازد و در قلمرو مذهبي، جهان را به دو بخش مقدسها و نامقدسها تقسيم مي كند. اين دو بخش از يكديگر به كلي متمايزند و از ويژگيهاي متفاوت برخوردارند. با وجود اين، راه ارتباط ميان اين دو عرصه بسته نيست و قلمرو مقدس مي كوشد با قلمرو ديگر ارتباط برقرار كند، چرا كه تقديس مقدس و ستايش آن تنها در ساية اين ارتباط ميسر خواهد بود. اما اين ارتباط بسيار ظريف و داراي قواعد خاص خود است و با مراسم و تشريفات ويژه صورت مي پذيرد و غيرمقدسها مي ‌توانند از اين طريق به قلمرو مقدس نزديك شوند و گاه ارتباط آنقدر عميق و مستحكم مي‌گردد كه طي تشريفات و مراسم ويژه، خود نيز به قلمرو مقدسم مي‌پيوندند و تقدس مي‌يابند.
دنياي سياست نيز چنين خصلتي دارد. آنان كه به گروه حاكمان پيوسته‌اند و قدرت را در اختيار دارند قلمروي تشكيل مي‌دهند كه دور از دسترس ديگران است و از حرمت ويژه برخوردار است و آنان كه در خارج اين قلمرو هستند دنياي متمايز و ديگري را شكل مي دهند كه مي تواند با قلمرو سياست ارتباط نزديك داشته باشد، اگر چه خود در خارج از آن به سر برند. اين ارتباط نيز از طريق رسوم و تشريفات و قواعد خاص صورت مي پذيرد كه اين قواعد را هنجارهاي حاكم بر هر جامعه تعيين مي كند.
به تعبيري ديگر، مشاركت سياسي همان ارتباط ميان دو عالم سياسي و غير سياسي است كه در جوامع مختلف بر اساس آيين خاص خود صورت مي پذيرد. اين ارتباط از طريق مراسم و تشريفات خاص برقرار مي‌شود و در جوامع مختلف به گونه‌هاي متفاوت تجلي مي‌يابد.
مهمترين فايدة رويكردي اينچنين نسبت به مشاركت سياسي اين است كه اين پديده را در قالب زمان و مكان و متناسب با مقتضيات هر عصر و شرايط ويژة جوامع مختلف در نظر مي‌گيرد و ملاك و محكي براي بررسي و تبيين اقسام مشاركت سياسي به دست مي دهد. بدين ترتيب، ارتباط ميان مردم و دنياي سياست از قواعد خاص پيروي مي‌كند و قانونمند و حساب شده است، و اين قانونمندي برگرفته از هنجارهاي حاكم بر هر جامعه است. با چنين رهيافتي از مشاركت سياسي مي‌توان به خوبي دريافت كه گونه‌اي از مشاركت كه در يك جامعه پسنديده و مطلوب است مي‌تواند در جامعة ديگر ناپسند و نامطلوب و در تعارض با هنجارهاي آن باشد.
پس از بيان اجمالي رويكردهاي مختلف در زمينة مشاركت سياسي، اينكه به يكي از مهمترين جلوه‌هاي آن يعني مشاركت انتخاباتي مي پردازيم.
مشاركت انتخاباتي برجسته‌ترين نوع مشاركت سياسي
مشاركت انتخاباتي از متداولترين مشاركتهاي سياسي در عرصه حاضر است. زندگي سياسي شهروندان در عصر جديد غالبا در انتخابات خلاصه مي‌شود و برنامه‌ها و فعاليتهاي احزاب و گروههاي سياسي را تحت الشعاع خود قرار مي‌دهد. پيروزي در انتخابات يكي از مهمترين اهداف احزاب كنوني است و جلب آراء بيشتر در هر انتخابات به صورت محور فعاليتهاي احزاب سياسي درآمده است.
يكي از مباحث مهم در مشاركت انتخاباتي علل و انگيزة اين مشاركت است. چگونه مي توان اقدام به مشاركت انتخاباتي را توضيح داد؟ مهمترين متغيرهاي توضيح دهندة‌ مشاركت ابراز مي‌كنند در صورتي كه برخي ديگر از اقشار اجتماعي به اين اقدام كمتر علاقه نشان مي دهند؟ متغيرهاي فردي و اجتماعي مشاركت انتخاباتي كدام‌اند؟
آنچه ذيلا مي‌آيد بررسي برخي از پاسخهاي ممكن به پرسش‌هاي ياد شده است.
متغيرهاي توضيح دهندة مشاركت انتخاباتي
چنانكه گفته شد، مشاركت سياسي داراي اقسام متنوع است. اما در اين ميان، مشاركت انتخاباتي جايگاه بلندي دارد و مورد توجه خاص بسياري از محققان و پژوهشگران است. آثار موجود در خصوص مشاركت سياسي غالباً بر محور مشاركت انتخاباتي شكل گرفته‌اند. دليل اين امر را مي توان در اهميت انتخابات در جوامع مختلف دانست، به گونه‌اي كه مي‌توان گفت زندگي سياسي شهروندان در دنياي نوين تقريباً در انتخابات خلاصه مي‌شود و انتخابات محور اصلي فعاليتهاي احزاب و گروههاي سياسي مختلف است. فزون بر اين، مشاركت انتخاباتي، برخلاف بسياري ديگر از انواع مشاركت، قابل اندازه‌گيري و تبيين به زبان آمار و ارقام است. نظرسنجيهاي مختلف از نتايج انتخابات در طول ساليان متمادي داده‌‌‌هاي مناسبي براي تحليل علمي اين پديده براي پژوهشگران فراهم نموده، بررسي علمي اين پديده را بسيار آسان كرده است.
مشاركت انتخاباتي از زواياي گوناگون موضوع بحث و بررسي است. در اين ميان دو پرسش با اهميت و برجستگي بيشتر خودنمايي مي‌كنند. نخست اينكه دو پرسش با اهميت و برجستگي بيشتر خودنمايي مي كنند. نخست اينكه چرا شهروندان حاضر به صرف وقت و هزينه براي رفتن به پاي صندوقهاي رأي هستند؟ ديگر اينكه چه عواملي محتواي اين مشاركت يعني نوع «رأي» رأي دهنده را توضيح مي‌دهند؟

 

دانلود تحقیق مفهوم مشاركت انتخاباتي در جامعه

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اقتدار دين در پالايش جامعه از انحرفات اجتماعي | 19986 alis

تحقیق, اقتدار, دين, در, پالايش, جامعه, از, انحرفات, اجتماعي,

اقتدار دين در پالايش جامعه از انحرفات اجتماعي
(قسمت اول)
نويسنده: حجت الاسلام والمسلمين دكتر حميدرضا شريعتمداري
چكيده:
ربط و نسبت دو مقوله دين و پيشگيري از انحرافات اجتماعي هم براي كساني كه دغدغة دين و اجتماع دارند به خصوص آنان كه در جامعه ديني زندگي مي‏كنند، از اهميت زيادي برخوردار مي باشد، اينكه دين در اين زمينه چه وظيفه اي دارد و از چه ظرفيت‏هاي و كاركردهاي در قبال اين موضوع برخوردار است و اينكه انحرافات اجتماعي چه جايگاهي دارند و چه نسبتي ميان آنها و گناه شرعي و انحرافات اخلاقي برقرار است، در اين نوشتار به اختصار مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. لازم به ذكر است هر چند چاره جويي براي انحرافات اجتماعي ـ كه با گناه فقهي و اخلاقي نسبت عموم و خصوص من وجه دارد ـ لزوماً و در همه موارد نمي‏بايد از منظر ديني پي جويي شود و علوم تربيتي و تدبيرهاي حكومتي بيشترين مسئوليت را در اين زمينه دارد، اما دين به ويژه دين همه جانبه نگر، معنوي و اجتماعي اسلام، اگر به خوبي فهم و تطبيق شود، مي‏تواند نقش تعيين كننده ـ به ويژه در مرحله پيشگيري و واكسينه نمودن ـ ايفا نمايد.
مفاد تعاليم ديني، اعم از نظم، انضباط، محدوديت‏هاي سازنده و جهت دار و مايه‏هاي عميق معنوي اديان به ويژه در دين اسلام، بخشي از توانمندي‏هاي دين است كه در همة زمينه‏هاي فردي و اجتماعي و از جمله در مقابله با انحرافات اجتماعي بكار مي‏آيد.
واژگان كليدي:
انسان، دين، گناه، الگو، اراده، نظم، انحرافات اجتماعي، نياز دروني.
در طول تاريخ انحرافات اجتماعي از جمله معضلات جوامع بوده است، بدين سبب فلاسفه، جامعه شناسان، روانشناسان و حقوق دانان با توجه به تخصص‏هاي مربوطه راهكارهايي براي مقابله و پيشگيري از انحرافات به جوامع ارائه مي‏دهند، نكته قابل تأمل آن است كه آيا دين در اين مقوله هم مي‏تواند نقشي ايفا نمايد؟ و آيا مي‏توان از اهرم دين براي اين امر بهره برد؟ به جهت اهميت اين سؤالات در نوشتار ذيل از منظر ديني و فلسفي به آنها پاسخ داده مي شود و در شماره آتي با رويكرد جامعه شناختي اين موضوع مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
موضوع انحرافات اجتماعياز موضوعات مهمي است كه همواره هم ذهن كارگزاران سياست و تعليم و تربيت را به خود مشغول داشته و هم توجه جدّي جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعي را برانگيخته است. گرايش مطالعاتي آسيب شناسي اجتماعيعهده دار كندوكاو در همين موضوع است. اهتمامي كه اغلب اديان شناخته شده به جامعه و رفتارهاي اجتماعي دارند، در كنار تأثير شگرفي كه دين در جوامع ديندار دارد، مي‏طلبد كه به نگرش اديان به ويژه اسلام كه از اجتماعي ترين دين‏هاي شناخته شده است، به انحرافات اجتماعي و راههاي پيشگيري از آن، توجه ويژه اي مبذول شود. البته ذكر نكته اي قابل توجه است كه رويكرد ديني به اين بحث، تداعي كننده اين مطلب نيست كه گويا پيشگيري و درمان انواع انحراف‏هاي اجتماعي فقط وظيفة دين يا در وسع و توان دين است، لذا قبل از بيان رسالت اصلي هر نهاد، بايد ميزان توانايي‏هاي نهفته در

 

دانلود تحقیق اقتدار دين در پالايش جامعه از انحرفات اجتماعي

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق جامعه شناسي و علم سياست | 20271 alis

تحقیق, جامعه, شناسي, و, علم, سياست,

جامعه شناسي و علم سياست
جامعه شناسي مطالعه رفتار انسان در زمينه اجتماعي است. بنابراين جامعه واحد اساسي تحليل است و ازاين جهت جامعه شناسي با روانشناسي که واحد اساسي تحليل آن فرد انساني است تفاوت دارد. جامعه را مي توان گروهبندي متمايز و به هم پيوسته اي از افراد انساني تعريف کرد که در مجاورت يکديگر زندگي مي کنند و رفتارشان با عادات، هنجارها و اعتقادات مشترک فراواني مشخص مي شود که آن را از گروه بنديهاي انساني ديگر که عادات، هنجارها و اعتقادات آشکارا متفاوتي دارند متمايز مي کند.
اصطلاح جامعه شناسي را اگوست کنت که يکي از بنيادگذاران اين رشته است وضع کرد. هم کنت و هم هربرت اسپنسر يکي ديگر از نبيادگذاران جامعه شناسي، تاکيد کرده اند که جامعه واحد اصلي تحليل جامعه شناختي است. تعيين بنيادگذاران يکي از رشته هاي تقريبا جديد دانشگاهي ممکن است کار نسبتا ساده اي به نظر برسد، اما هميشه مساله اي ذهني است و برخي از صاحبنظران ممکن است بخواهند نامهاي ديگري را از قبيل کارل مارکس ، اميل دورکيم يا ماکس وبر ، بر آن اسامي بيفزايند يا حتي جايگزين آنها کنند. در هر صورت آنها خواه بنيادگذار جامعه شناسي بوده باشند يا نباشند، هر سه ، سهم عمده اي هم از جهت نظري و هم تجربي در پيدايش و توسعه جامعه شناسي داشته اند. مارکس دانشمندي صاحبنظر در چند رشته، از قبيل تاريخ، فلسفه سياسي و اقتصاد بود و البته فعالانه در سياست شرکت داشت. کاوشها و نظرهاي وي درباره رابطه بين سياست، اقتصاد و جامعه که او ناخواسته نام خود را به آنها داده دليلي گويا بر سهمي است که او در پيشرفت جامعه شناسي داشته است. انديشه هاي دورکيم در مورد تقسيم کار يا تخصصي شدن نقشها در جامعه نيز از اهميت بسيار برخوردار بود و مطالعات وي درباره مذهب و خودکشي نمونه هاي برجسته پژوهش جامعه شناختي، بويژه از نظر استفاده از آمار بود. وبر، هم منتقد مارکس و هم به وجودآورنده مفاهيم متعددي درباره دولت، قدرت، اقتدار، و مشروعيت و نقش انديشه ها يا نظامهاي ارزشي در تکامل و دگرگونيهاي جامعه بود. هر چند انديشه هاي مارکس و وبر در توسعه جامعه شناسي مهم بوده است، دليل بهتري وجود دارد که آنها را بنيادگذار جامعه شناسي سياسي بناميم. اما اين موضوعي است که بايد در مباحث بعدي مطرح شود.
بنا به تعريف، مي توان گفت که جامعه شناسي شامل علم سياست است. در هر حال، سياست در زمينه اي اجتماعي رخ مي دهد، اما به منزله يک رشته دانشگاهي، سياست تقريبا به طور کامل جدا از جامعه شناسي توسعه يافته است. در اروپا، مطالعه سياست از مطالعات حقوقي و بويژه و به طور منطقي از مطالعه قانوني اساسي نشات گرفت. در بريتانيا و تا اندازه اي کمتر در ايالات متحده، مطالعه سياست اساسا از مطالعه تاريخ سرچشمه گرفت. بديهي است اين هر دو تحول کاملا منطقي بودند ، اما به وضعيتي انجاميدند که در آن مطالعه سياست چندان وجه اشتراکي با جامعه شناسي نداشت. گذشته از هر اختلاف نظري در مورد ادعاي علومي مانند جامعه شناسي، روانشناسي و اقتصاد مبني بر « علم » اجتماعي بودن، اختلاف نظري درباره موضوع مورد مطالعه آنها وجود نداشته است. نه تنها علم سياست بيشتر به شبه علم بودن متهم گرديده ، بلکه همواره اختلاف نظر زيادتري درباره موضوع آن نيز وجود داشته است.
تعاريف سياست فراوانند و تعريفي وجود ندارد که به طور عام پذيرفت شده باشد. براي حل اين مشکل اغلب سعي شده است با مشخص کردن ماهيت يا مفهوم اصلي مطالعه سياسي، به گونه اي از بحث درباره تعريف سياست اجتناب شود. گفته مي شود که سياست حل تقاضدهاي انسانهاست؛ فرايندي است که جامعه از طريق آن منابع و ارزشها را مقتدرانه توزيع، تصميمات را اتخاذ يا سياستها را تعيين مي کند؛ سياست، اعمال قدرت و نفوذ در جامعه است. در عمل اين امر تنها مشکل تعريف را تغيير مي دهد، اما آن را حل نمي کند. با وجود اين، هر يک از اين مفاهيم معطوف به سوال معيني است : يعني اينکه چگونه در يک جامعه انسانها مسائل خود را با همنوعان خود و با محيطشان حل مي کنند ؟ در اين شيوه نگرش، موضوع علم سياست مطالعه خود مسائل، وسايلي که مي توان براي حل آنها به وجود آورد، عوامل، انديشه ها و ارزشهايي خواهد بود که افراد و گروهها را در تلاش براي حل اين مسائل تحت تاثير قرار مي دهند. برنارد کريک استدلال مي کند که « علم سياست يک موضوع مطالعه است و نه يک رشته مستقل… اين موضوع به وسيله يک مسأله تعريف مي شود» و آن مسأله نقش حکومت است که او آن را «فعاليت حفظ نظم» تعريف مي کند . اشاره نظم به معناي تنظيم روابط بين افراد و گروههاست و نه صرفاً به مفهوم محدود عبارت «نظم و قانون» . بنابراين اگر علم سياست مطالعه کارکرد حکومت در جامعه است.
اگر چه دانشمندان سياسي اي مانند کريک و جامعه شناساني مانند گري رانسيمن (1965) وحدتي اساسي ميان علوم اجتماعي مشاهده مي کنند, از لحاظ آکادميک اين رشته ها تا اندازه زيادي به طور جداگانه توسعه يافته اند.
مطالعه سياست به طور خاص و دقيق گرايش زيادي به تمرکز بر مطالعه نهادهاي سياسي نظير دستگاههاي اجرايي و قانونگذاري , احزاب سياسي و بوروکراسيها و دستگاههاي اداري مرکزي محلي نشان داد و تنها بعدها به مطالعه حوزه هايي مانند فرآيندهاي انتخابي , قانونگذاري , سياستگذاري و فرايندهاي سازماني و اداري پرداخت. دانشمندان سياسي نيز به تدريج به حوزه هاي ديگري که اکنون براي درک سياست , اساسي در نظر گرفته مي شوند علاقه مند گرديدند.
براي مثال اگر چه اِي.اِف.بنتلي نخستين کتاب درباره گروههاي فشار يا گروههاي ذينفع را در سال 1908 منتشر کرد , تا دهه 1950 دانشمندان سياسي چندان توجهي به سياست فشار نشان ندادند. به هر حال , دو تحول به هم وابسته ديگر بود که موجب رشد جامعه شناسي سياسي مدرن گرديد.
نخستين تحول , پيدايش رويکرد رفتاري در علوم اجتماعي براي مطالعه پديده هاي اجتماعي بود. رفتارگرايي نخستين بار و نيرومندتر از همه در ايالات متحده ظهور کرد و از آنچه به مطالعات رفتاري در روانشناسي معروف گرديده بود نشات گرفت. همانگونه که اصطلاح « رفتارگرا » نشان مي دهد، اين مطالعات بر مشاهده و تحليل رفتار فردي و گروهي متمرکز گرديده بود و اغلب در تجربيات آزمايشگاهي از حيوانات استفاده مي شد. تاکيد زيادي بر سنجش دقيق و منظم و بر تلاش براي اثبات وجود الگوهاي رفتاري وجود داشت که مي توانست اساس ايجاد فر ضيه هاي مربوط به قوانين رفتار را تشکيل دهد. دانشمندان اجتماعي ديگر نيز بويژه در جامعه شناسي و بعدها در علوم سياسي شروع به استفاده از روشهاي مشابهي کردند و بر اهميت نيروي تفکر، سنجش دقيق و به وجود آوردن تعميمهاي مبتني بر تجربه و عينيت تاکيد ورزيدند ( ر.ک.يولا، 1963 ، 1969 ).

 

دانلود تحقیق جامعه شناسي و علم سياست

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق جامعه , جرم , مجازات و هدف , نوع و خصائص كيفرها | 21880 alis

تحقیق, جامعه, ,, جرم, ,, مجازات, و, هدف, ,, نوع, و, خصائص, كيفرها

جامعه , جرم , مجازات و هدف , نوع و خصائص كيفرها
گر بپذيريم كه در يك گروه انساني هميشه مردماني هستند كه تحت تاثير عوامل مختلف و بدلايل گوناگون گرايشهاي بطرف اعمال ضد اجتماعي پيدا مي كنند كاملا ساده است اثبات كنيم كه اين اعمال مخصوص هميشه داراي يك اصل و ريشه نمي باشند تا بعنوان جرم معرفي شوند و دليل آن باشند كه كيفرهايي براي آنها در نظر گرفته شود زيرا آنچه كه روزي نام جرم بخود مي گيرد ممكنست روز ديگر امري عادي , بي اثر و يا حتي خوب شناخته شود چون جرم در طي قرون و اعصار باشكال مختلف در مي آيد و در اثر تحول اجتماعات و پيشرفتي كه نصيب آنها مي شود در هر زمان و مكاني بصورتي جلوه گر مي گردد.
نكته مسلم آن است كه هيچگاه ميسر نيست كه جرم طوري معني و تفسير شود كه در همه جا صادق باشد و در كليه ادوار ارزش خود را حفظ نمايد اين موضوع نه تنها براي عصر حاضر كه بر تعداد جرائم افزوده شده و صور مختلف ديگري بر آنچه كه موجود بوده اضافه گشته است صادق مي باشد بلكه براي ازمنه قديم هم كه محدوديت وجود داشته و همه گونه جرم به صورت امروز يافت نمي شده است معني كردن جرم كار آساني نيست بنابراين تنها مي توان بيك نوع طبقه بندي كه سه دوره را از يكديگر مشخص مي سازد دست زد تا بتوان تحولي را كه جرم يافته است شناخت در غير اين صورت براي وقوف از جزئيات لازم است كه هر اجتماعي در زمان خود مجزا از ساير اجتماعات مورد مطالعه دقيق قرار گيرد.
اين طبقه بندي جرم در سه عصر مختلف عبارت است ا :
1 _ جرم در مواجع اوليه
2 _ جرم در مواجع پيشرفته
3 _ جرم در زمان حال
الف : تحول جرم
1 _ جرم در جوامع اوليه
جرم در نزد انسانهاي اوليه به مفهوم خيلي وسيع عبارت از عملي بوده كه آشوبي در نظم اجتماعي ناشي از سنن ايجاد مي كرده است ابتدا بايد دانست كه تشكيلات طوايف اوليه از نظم و ترتيب مخصوصي برخورداري داشت و فعاليت اعضاي ايالات و قابل كاملا محدود بدستورات و احكام بسيار جدي بوده كه تخلف از آنها اجتماع را كاملا در خطر مي انداخته است بهمين جهت بسيار بزرگ و شديد , تجاوز به (منهيات) و خصوصاً ( منهيات جنسي) بالاخص (زنا با محارم) بوده است اين تجاوز كه بر حسب اين انسانها باعث مي شد كه نظم اجتماعي درهم ريخته شود وصيانش در معرض خطر انهدام قرار گيرد بطور جدي و شديد سركوب مي شد.
جادوگري غير قانوني يعني غير از آنكه جنبه رسمي و غير قانوني داشت نيز وسيله ديگري براي واژگون كردن نظم اجتماعي بود كه بطور قاطع و جدي عليه آن مبارزه مي شد.
بيحرمتي به مقدسات مذهبي نيز نوعي ديگر از اعمالي بود كه اختلال اجتماعي را بوجود مي آورد.
موس معتقد است كه واكنشهاي جزايي اوليه بعلت انتقام شخصي صورت نمي گرفت بلكه بعلت منهيات مذهبي و سنتي بود.

 

دانلود تحقیق جامعه , جرم , مجازات و هدف , نوع و خصائص كيفرها

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه | 22121 alis

تحقیق, بررسی, نقش, رسانه, های, جمعی, و, تأثیر, آن, بر, فرهنگ, جامعه

فصل یک کلیات تحقیق
1) موضوع تحقیق
« بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه »
2) تعریف موضوع
3) فرضیه این تحقیق:
1) رابطه ی معنا داری بین عملکرد رسانه های جمعی و بهبود افکار عمومی وجود دارد .
2) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و بالا رفتن سطح آموزش وجود دارد.
3) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و گذراندن اوقات فراغت وجود دارد
4) رابطه معناداری بین رسانه های جمعی و کاهش تهاجم فرهنگی وجود دارد .
4)اهداف تحقیق:
5) ضرورت تحقیق:
6) محدودیت تحقیق :
1) عدم دسترسی به کتابخانه های معتبر
2) وجود منابع کتابخانه ای و عدم دسترسی به تمام این منابع
3) عدم دسترسی به مراکز تخصصی رسانه ای
7) تعریف واژه :

موضوع: « بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه »
1- رسانه ها یکی از وسایل ارتباطی جمعی هستند که در این تحقیق منظور از رسانه ها « وسایل ارتباطی جمعی» رادیو، تلویزیون و مطبوعات هستند . رسانه های همگانی مانند مطبوعات، رادیو، تلویزیون و سینما و امثال آنها است و همچنین فرآیند ارتباط همگانی در حال افزایش است امروزه پژوهش های پیرامون نظام ارتباطی را به عنوان یکی از ارگانهای مهم اجتماعی که با دیگر نظام های موجود در جامعه روابط و مبادلات متقابلی دارد و به نیازهای گوناگون جامعه انسانی پاسخ می دهد . از آنجا که نیازهای بشر گوناگون است و پیچید گیهای جامعه انسانی روز افزون می باشد نقش وسایل ارتباطی اشکال و جنبه های مختلفی به خود می گیرد . بنابراین نظام ارتباطی در معنای عام پدیده ای است جهانی که در همه جا وجود دارد و به نیازهایی پاسخ می دهد که برای تمامی افراد مشترک است . و در واقع جامعه انسانی نمی تواند بدون نظام ارتباطی به حیات خود ادامه دهد در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری تحت بررسی و مطالعه دقیق و منظم قرار گرفته اند و این مطالعات و تحقیقات گسترده حکایت از اهمیت رسانه های همگانی به عنوان نهاد مهم اجتماعی می باشد . یکی از تأثیرات رسانه ها، تأثیرات فرهنگی آن بر جامعه می باشد امروزه عمده ترین نقش وسایل ارتباط جمعی بر عهده دارند عبارت اند از فرهنگ سازی، آموزش، اطلاع رسانی و ایجاد مشارکت است به گفته ی س . پ اسکات اولین سردبیر روزنامه گاردین می گوید : امور مقدس اند و تفاسیر آزاد است و او برای مطبوعات به عنوان یکی از وسایل ارتباط جمعی دو نقش کارکرد بیان می کند 1) اطلاع رسانی 2) بیان عقاید ولی مهمترین نقش رسانه ها فرهنگ سازی یک جامعه را بر دوش می کشد و می تواند حتی فرهنگ های مختلف را تغییر و باعث رشد فرهنگ جدید در جامعه شود معرفت عامی که از تجارب شخصی حاصل می شود جوهر اصلی تعریف عام رسانه است . رسانه ها دارای ابعاد مختلفی است که مارشال مک یوهان وسایل ارتباطی را از نظر حرارتی به دو دسته تقسیم می کند ( عکس، رادیو، سینما) را یک وسیله ارتباطی گرم می داند که لوهان معتقد است این وسایل ارتباطی تنها در امتداد یکی از حواس آدمی هستند و توصیف و تشریح زیادی را در بر دارند یعنی با حجم زیادی داده های همراه از نظر بیان مقصود کامل هستند حال آنکه وسایل ارتباطی سرد( خط تصویری، تلفن، تلویزیون) کمتر به تشریح و توصیف می پردازند و مشارکت زیادی را می طلبد و همچنین رسانه ها یکی از انواع وسایل آموزشی اند که نقش مهمی را در آموزش ایفا می کنند و مخاطبان بسیاری را به خود جذب می کند و از روش های گوناگون افراد جامعه را آموزش می دهند بسیاری از افراد رسانه ها را به عنوان ابزار فرهنگی می دانند زیرا فرهنگی می دانند زیرا از بطن جامعه بر می خیزد و تأثیر فرهنگی که رسانه ها بر مخاطب می گذارند را می توان فرهنگ جمعی نامید و تعریفی که از فرهنگ ارائه می شود آن باورها و ارزشهای حاکم بر جامعه است و همچنین رسانه ها نماد فرهنگ و تمدن یک کشور هستند و تحت تأثیر حکومتند یعنی بر اساس باورها و ارزشهای جامعه عمل می کنند و رعایت کننده هنجارهای جامعه هستند .
3- فرضیه های تحقیق:
1) رابطه ی معنا داری بین عملکرد رسانه های جمعی و بهبود افکار عمومی وجود دارد.
2) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و بالا رفتن فرهنگ جامعه وجود دارد .
3) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و بالا رفتن سطح آموزش وجود دارد.
4) رابطه ی معنا داری بین رسانه های جمعی و گذراندن اوقات فراغت وجود دارد.
5) رابطه معنا داری بین عملکرد ضعف رسانه های جم

 

دانلود تحقیق بررسی نقش رسانه های جمعی و تأثیر آن بر فرهنگ جامعه

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق نقش جوانان و مشكلات آنان در جامعه | 22374 alis

تحقیق, نقش, جوانان, و, مشكلات, آنان, در, جامعه

نقش جوانان و مشكلات آنان در جامعه
الحمد للَّه رب العالمين و الصلاة و السلام على سيدنا محمد و آله و صحبه اجمعين
اسلام آخرين دين الهى و كاملترين برنامه زندگى براى كليه اقشار بشريت مى‏باشد. خداوند متعال براى دعوت به اين دين، حضرت محمد صلى الله عليه وسلم را برگزيد و او را بر ساير پيامبران فضيلت و برترى بخشيد. وقتى آنحضرت صلى الله عليه وسلم به رسالت و پيامبرى مبعوث گرديد نخستين گامى كه برداشت اين بود كه براى ابلاغ پيامهاى الهى افرادى را در نظر گرفت تا بوسيله آنها دعوت اسلام را به بندگان الهى برساند اغلب اين افراد نوجوان يا جوان بودند.
نخستين هسته‏هاى هدايت
خود آن حضرت صلى الله عليه وسلم در سن چهل سالگى به نبوت مبعوث گرديد و اين سن اوج و كمال نيروهاى جوانى است. حضرت ابوبكر صديق رضى الله عنه 37 ساله بود، حضرت عمر رضى الله عنه 27 ساله بود و حضرت عثمان رضى الله عنه هنوز به سن چهل سالگى نرسيده بود، حضرت على )كرم اللَّه وجهه( كه از همه آنها كم سن‏تر بود، عبداللَّه بن مسعود و عبدالرحمن بن عوف و ارقم بن الارقم و سعيد بن زيد و مصعب بن عمير و عمار بن ياسر و دهها تن از جوانان مكه نخستين كسانى بودند كه دعوت رسول‏اللَّه را پذيرفتند. در نخستين مقر و مركز دعوت اسلامى يعنى دارالارقم گرد رسول اكرم صلى الله عليه وسلم جمع شدند و در راه پيشبرد دعوت الى اللَّه مشكلات و ناملايمات را به جان خريدند تا اينكه اسلام ريشه زد و تبديل به درختى تنومند گرديد كه شاخه‏هاى آن در اكناف و اطراف جهان منتشر شد.
فاتحان بزرگ اسلام جوانان بودند
تاريخ گواهى مى‏دهد كه اغلب فاتحان نيرومند جوانانى بودند كه با نيروى اراده و ابتكار و استعانت از اللَّه فتوحات اسلامى را گسترش دادند »عقبه بن نافع« كه جوانى نيرومند و داراى عزم آهنين بود وقتى به كنار اقيانوس اطلس رسيد، اسبش را به دريا زد و چنين گفت:
»اللهم رب محمد لولا هذا البحر لفتحت الدنيا فى سبيل اعلاء كلمتك اللهم فاشهد«
پروردگارا اگر اين دريا در ميان راه مانع من نبود، حتماً براى سربلندى كلمه‏ات تمام جهان را فتح مى‏كردم. الهى تو خود گواه باش.
قتيبه باهلى
قتيبه باهلى جوانى سرشار از اراده و ابتكار بود وقتى به سرزمين چين پا گذاشت يكى از همراهانش گفت »اى قتيبه! در سرزمين تركان پا گذاشته‏ايد، آيا مى‏دانيد كه حوادث و خطرهاى بزرگى در كمين است؟« قتيبه در حالى كه سرشار از نيروى ايمان و يقين بود پاسخ داد: »با توكل بر خدا به اين سرزمين آمده‏ام، اگر اجل فرا رسيده باشد، از ابزار و لشكر چيزى ساخته نيست.«
سلطان محمد فاتح
سلطان محمد، فاتح قسطنطنيه جوانى 24 ساله از آل عثمان بود، قسسطنطنيه يا استانبول كنونى شهرى است استراتژيكى كه رسول اكرم صلى اللَّه عليه و سلم براى فاتح آن مژدهايى داده بود.
از زمان حضرت معاويه رضى الله عنه گرفته تا قرن هشتم بسيارى از سران كوشيدند كه پيشگوئى رسول اللَّه توسط آنان تحقق يابد و مژده‏هاى آن حضرت را به خود اختصاص دهند، اما هيچ كدام نتوانستند شهر را فتح كنند تا اينكه محمد جوان با يك ابتكار بى سابقه يعنى عبور دادن كشتى‏ها از خشكى، توانست قسطنطنيه را كه پايتخت دولت (بيزانس) بود جزو قلمرو اسلام در آورد.
محمد بن قاسم 17 ساله فاتح سند و هند تعدادى از مسلمانان در »سند« مورد اهانت كفار واقع شدند و از مركز خلافت اسلامى تقاضاى كمك كردند.
فرمانرواى آن روز، محمد بن قاسم ثقفى را كه جوانى هفده ساله از قبيله بنى‏ثقيف بود، از مركز اسلام به سند اعزام نمود. محمد بن قاسم پس از فتح سند وارد هند گرديد و همه سرزمين‏ها را تسخير كرد. و بنابر عدالت و اخلاقش محبوبيتى بى سابقه در آن ديار كسب كرد.

 

دانلود تحقیق نقش جوانان و مشكلات آنان در جامعه

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق مباني جامعه شناسي امیل دورکم | 22406 alis

تحقیق, مباني, جامعه, شناسي, امیل, دورکم

فهرست مطالب
عنوان
مقدمه
زندگينامه دوركم
مباني جامعه شناسي دوركم
گستره تفكر دوركم
روش شناسي دوركم
سه تحقيق دوباره همبستگي اجتماعي
تقسيم كار در جامعه
تراكم پويا
بي هنجاري
وجدان جمعي
روح جمعي
خودكشي
صود بنياني حيات ديني

مقدمه
هدف از گرد آوري اين مطالب ادامه برخي نظريه هاي عمده در جامعه شناسي دور كم است. جامعه شناسي قبل از هر چند در تبيين پديده هاي اجتماعي نياز به نظريه دارد و آن طور كه تاريخ پيدايش نظريه هاي جامعه شناسي نشان ميدهد نظريات متعدد حاصل تلاش هاي فراوان متفكران براي شناخت هر چه بيشتر مسائل اجتماعي بوده است. اين مقاله شامل سه بخش عمده است، بخش اول درباره زندگينامه دور كم،‌در بخش دوم جامعه شناسي دور كم و در بخش سوم سه تحقيق او درباره همبستگي اجتماعي شده است.
متفكراني بزرگي همچون دور كم كه فضا و گرايشات فكري عصر و زمان ما را پديد آورده اند تعلق خاطر مادام العمر و پايداري نسبت به ماهيت دين از خود نشان داده اند. در حقيقت بسياري از آثار برجسته ايشان به توضيح خاستگاه و كاركرد دين اختصاص يافته است بنابراين در اين مقاله سعي كردم كه به سومين تحقيق او با نام درصدد بنياني حيات ديني بيشتر بپردازم و تاكيد اصلي من هم به همين موضوع جامعه شناسي دين دوركيم ميباشد.

اميل دوركم (1858-1917)
اميل دوركم در جماعت يهوديان شرق فرانسه كه اتحاد همبستگي ديني شديدي ميان اعضايش برقرار بود متولد شد او كه فرزند يكي از روحانيون يهودي بود ضمن گذراندن تحصيلات عادي خود در مدرسه، زبان عبري و كتاب آسماني و ديگر متون مقدس را مطالعه كرد. اگر چه اين پس دقيقه مذهبي را بعد ها به واسطه توجهش به مدرنتيه مكرراً در زندگي شهري كنار گذاشت اما آثار آن بر جامعه شناسي مذهبي او كاملاً‌نمايان است. دوركم در تحصيلات دانشگاهي اش فلسفه خداند و بعد ها كرسي استادي دانشگاه بوردو را به دست ‌آورد با انتشار كتاب تقسيم كار در جامعه قوانين روش جامعه شناختي و خود كشي در دهه 1890 دوركم به صف اول روشنفكران فرانسوي پيوست و جامعه شناسي را به عنوان يك رشته دانشگاهي در فرانسه تثبيت كرد. در سا ل 1902 به پاريس رفت و با انتشار مجله سال جامعه شناسي، تعدادي از شاگردان خود را گرد هم آورد و تربيت كرد. طي جنگ جهاني اول پسر دوركم وبسياري از شاگردان نزديك او كشته شدند. اين واقعه تاثير جبران ناپذيري در سلامت او بر جا گذاشت و در نهايت به سال 1917 در گذشت.

مباني جامعه شناسي دوركم
نخستين بحثي كه درباره جامعه شناسي دوركم پيش مي آيد وجه وفاداري او به مثبت گرايي است. دوركيم در آغاز سخن به رد نظر كساني مي پردازد كه مي گويند جامعه شناسي ضرورتاً‌بايد بر پايه فرضيات فلسفي بنا شود. به نظر او جامعه شناسي بايد از فلسفه كاملاً جدا و مستقل باشد. ليكن فلسفه نمي تواند از علوم و درنتيجه از جامعه شناسي به كلي مستغني شود. روشن است كه اين نظر دوركم بر محور فلسفه مثبت گراي چرخه.

 

دانلود تحقیق مباني جامعه شناسي امیل دورکم

دریــــافت فایـــل

دریافت جامعه شناسی دینی | 23274 alis

جامعه, دین, جامعه شناسی دینی,

افول سکولاریزاسیون (عرفی شدن) به عنوان نظریه غالب در جامعه‌شناسی قرن‌ بیستم‌ و چـرخش‌ بـه سـوی نظریاتی که بتواند از نقش روزافزون دین در جوامع بشری تبیین درستی ارائه‌ کند، یکی از مهم‌ترین پدیـده‌های علمی در دهه‌های اخیر است. در این پژوهش ناگارنده ضمن بیان رابطه دین و جامعه از نگاه جامعه شناسی دینی به بررسی آراء و نظریات دانشمندان این حوزه می پردازد. روش در این پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده که با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام گرفته است.

 

دانلود جامعه شناسی دینی

دریــــافت فایـــل