جعفر

دریافت تحقیق در مورد امام جعفر صادق | 19994 alis

تحقیق, در, مورد, امام, جعفر, صادق

امام جعفر صادق
یکی دیگر از صفات پسندیده ایشان این بود که کارهای شخصی خودشان را شخصا’ انجام می دادند و سعی می کردند که سر بار دیگران نباشند.
در ایامی که آقا مریض شده بود، ( و به سبب همان بیماری از دنیا رحلت کرد) عده ای از دوستان برای عیادت خدمت ایشان رسیدند ؛ حالشان مناسب نبود، دکتر علت بیماری را ضعف شدید تشخیص داده بود.
یکی از شاگردان خدمت ایشان عرض کرد در صورت امکان استخاره ای بفرمایید …
فرمود: نیت کنید…
یک دفعه ایشان با آن حال بیماری از رختخواب بیرون آمد، و به صورت چهار دست و پا تا کنار دیوار حرکت کرد .
دستش را به دیوار گرفت و بلند شد، و از روی طاقچه چیزی برداشت و به همان صورت برگشت.
وقتی داخل رختخواب شد، در دستشان تسبیح بود و این همه زحمت برای آوردن تسبیح بود .
یکی از دوستان گفت : آقا شما می فرمودید ما می آوردیم چرا این همه خودتان را به زحمت انداختید؟
ایشان فرمود:
پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: « بعد از ایمان و عمل صالح اگر کسی بتواند سربار مردم نباشد، ، من به او وعده بهشت می دهم» . آیا نمی خواهید من به وعده پیامبر خدا برسم؟
در ادامه فرمود:
داداش جون ها تا می توانید روی پای خودتان بایستید و عزت نفس داشته باشید و از کسی سؤال و درخواست نکنید و خودتان کارهای خودتان را انجام دهید.
زندگی
جعفر صادق در روز ۱۷ ربيع الاول سال ۸۳هجری چشم به جهان گشود. پدرش امام محمد باقر و مادرش ‘ام فروه ‘ دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می‌‌باشد. کنيه او: ‘ابو عبدالله ‘ و لقبش ‘صادق ‘ است. صادق تا سن ۱۲سالگی معاصر جدش سجاد بود و امام جعفر را او آموزش داده بود. پس از مرگ امام چهارم مدت ۱۹سال نيز در خدمت پدرش امام محمد باقر زندگی کرد و با اين ترتيب ۳۱سال از دوران عمر خود را پیش پدر و پدربزرگش بود.
پس از درگذشت پدرش ۳۴سال نيز دوره امامت او بود که در اين مدت ‘مکتب جعفری’ را پايه ريزی کرد. زندگی جعفر صادق مصادف بود با خلافت پنج نفر از امویان( هشام بن عبدالملک – وليد بن يزيد – يزيد بن وليد – ابراهيم بن وليد – مروان حمار ) و دو نفر از خلفای عباسی ( سفاح و منصور ) نيز در زمان امام مسند خلافت را تصاحب کردند.امام صادق در ۱۰سال آخر عمر در ناامنی و ناراحتی بيشتری بسر می‌‌برد.
عصر امام صادق
عصر امام صادق يکی از طوفاني ترين ادوار تاريخ اسلام است که از يک سو اغتشاشها و انقلابهای پياپی گروههای مختلف رخ می‌‌داد، که انقلاب ‘ابو سلمه ‘ در کوفه و ‘ابو مسلم ‘ در خراسان و ايران از مهم‌ترين آنها بوده است. و همين انقلاب سرانجام حکومت بنی اميه را برانداخت. دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنی اميه به بنی عباس طوفاني ترين و پر هرج و مرج ترين دورانی بود که زندگی امام صادق را فراگرفته بود. و از ديگر سو عصر او عصر برخورد مکتبها و ايده ئولوژيها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود، که از برخورد ملتهای اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نيز روابط مراکز اسلامی با دنيای خارج، به وجود آمده و در مسلمانان نيز شور و هيجانی برای فهميدن و پژوهش پديد آورده بود.
امام صادق سعی بر مبارزه با الحاد و بي دينی و کفر داشت و نيز سعی میکرد تفسیر خود از اسلام را بر کرسی بنشاند.
علاوه بر اين، با نقشه‌ای دقيق و ماهرانه، شيعه را از اضمحلال و نابودی برهاند، شيعه‌ای که در خفقان و شکنجه حکومت پيشين، آخرين رمقها را می‌‌گذراند، و آخرين نفرات خويش را قربانی می‌‌داد، و رجال و مردان با ارزش شيعه يا مخفی بودند، و يا در کر و فر و زرق و برق حکومت غاصب ستمگر ذوب شده بودند، و جرأت ابراز شخصيت نداشتند، حکومت جديد هم در کشتار و بي عدالتی دست کمی از آنها نداشت و وضع به حدی خفقان آور و ناگوار و خطرناک بود که همگی ياران امام را در معرض خطر مرگ قرار می‌‌داد، چنانکه زبده هايشان جزو ليست سياه مرگ بودند.
‘جابر جعفي ‘ يکی از ياران ويژه امام است که از طرف آن حضرت برای انجام دادن امری به سوی کوفه می‌‌رفت. در بين راه قاصد تيز پای امام به او رسيد و گفت : امام می‌‌گويد : خودت را به ديوانگی بزن، همين دستور او را از مرگ نجات داد و حاکم کوفه که فرمان محرمانه ترور را از طرف خليفه داشت از قتلش به خاطر ديوانگی منصرف شد.
جابر جعفی که از اصحاب سر امام باقر نيز می‌‌باشد می‌‌گويد : امام باقر هفتاد هزار بيت حديث به

 

دانلود تحقیق در مورد امام جعفر صادق

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق در مورد امام موسی بن جعفر | 20019 alis

تحقیق, در, مورد, امام, موسی, بن, جعفر

بسم الله الرحمن الرحيم

پيشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع)
آن هنگام در غروبگهان كه سر شاخه‏هاى سرفراز نخل به نوازش نسيم،سر بن گوش يكديگر مى‏نهند،نشيد حماسه‏ى آرام زندگانى تو را نجوا مى‏كنند…و پيام بيدادها كه بر تو رفته است، با نسيم پيام آور،مى‏گزارند…
آن هنگام در بهاران كه بغض مغموم و گرفته‏ى آسمان،مى‏تركد و رگبار سرشك ابر،سرازير مى‏شود،اين اشك اندوه پيروان ستم كشيده‏ى توست كه به پهناى گونه‏ى تاريخ بر تو گريسته‏اند…آه اى امام راستين و بزرگ!
پرده‏هاى ستبر سرشك،ما را از ديدن حماسه‏ى مقاومت و پايدارى و سر انجام جانسپارى تو در راه حق،باز نخواهد داشت و اگر بر تو مى‏گرييم،ايستاده مى‏گرييم تا ايستادگى تو را سپاس گفته و هم تاريخ و هستى،پيش پاى مقاوم تو،به احترام برخاسته باشيم.
پاكترين درود،از زيباترين و شجاعترين جايگاه دلمان بر تو باد…هماره تا هر گاه…روستاى ابواء (1) ، آنروز صبح (2) گويى ديگر گونه مى‏نمود،پرتو آفتاب نخل‏هاى سر بلند را تا كمر طلايى كرده و سايه‏هاى دراز روى بامهاى گلى روستا،انداخته بود…
صداى شتران و صداى گوسفندانى كه پيشاپيش چوپانان،آماده‏ى رفتن به صحرا بودند،بذر نشاط صبحگاهى را در دل مى‏كاشت و گوش را از آواى زندگى مى‏انباشت…
كنار روستا و روى غدير و بركه‏اى كه زنان از زلال آرام آن،آب بر مى‏داشتند،اينك نسيم نوازشگر از گذار آرام خود موج مى‏افكند،و چند پرستو،شتابناك و پر نشاط،از روى آن به اينسوى و آنسوى مى‏پريدند و هر از چند گاه،سينه‏ى سرخ خويش را كه گويى از هرم گرماى سجيل عام الفيل (3) ،هنوز داغ بود،به آب مى‏زدند…كمى آنسوتر،تك نخلى،چتر سبز و بلند خود را بر گورى افشانده بود و زنى در آن صبحگاه،بر آن خم شده و با حرمت و حشمت‏بوسه بر خاك آن مى‏زد و آرام آرام مى‏گريست…و زير لب چيزهايى مى‏گفت.از كلام او،آنچه نسيم با خود مى‏آورد،گويى اين كلمات و جملات شنيده مى‏شد:
-درود بر تو،آمنه!اى مادر گرامى پيامبر…خدا تو را-كه چنان دور از زادگاه خويش،فرو مردى-،با رحمت‏خود همراه كناد…اينك،من،حميده،عروس توام،كودكى از سلاله‏ى فرزند تو را در شكم دارم و با دردى كه از شامگاه دوشينه مى‏كشم،گمان مى‏برم كه هم امروز،اين كودك خجسته را،در اين روستا،و در كنار گور تو به دنيا آورم…
آه،اى بانوى بزرگ خفته در خاك،شوهرم به من فرموده است كه اين فرزند من،هفتمين، جانشين فرزندت پيامبر،خواهد بود…
بانوى من!از خداوند بخواهيد كه فرزندم را سالم به دنيا آورم…آفتاب صبح،از سر شاخه‏هاى تنها نخل روييده بر آن گور،پائين آمده و بر خاك افتاده بود…
حميده،سنگين و محتشم برخاست،دنباله‏ى تن پوش خود را كه از خاك گور،غبار آلود شده بود،تكانيد،يك دستش را روى شكم گذارد و به گونه‏يى كه زنان باردار راه مى‏پيمايند،سنگين و با احتياط و آرام به روستا شتافت…
ساعتى بعد،هنگامى كه آفتاب،بر بلند آسمان ايستاده بود و كبوتران روستا،در چشمه‏ى نور آن،در آسمان شفاف ابواء،بال و پر مى‏شستند،صداى هلهله‏اى شادمانه از روستا به فضا برخاست…و خيال من از كنار بركه،مى‏ديد كه برخى زنان،از كوچه‏هاى روستا،شتابناك و شادمانه،به اينسوى و آنسوى مى‏دويدند…
آه،آنك،دو زن،با همان شتاب به كنار بركه مى‏آيند با ظرفهاى سفالين بزرگ،تا آب بردارند…
خيال من گوش مى‏خواباند تا از خبر تازه،آگاه شود:-…خواهر،مى‏گويند،امام صادق (ع) پس از آگاهى از ولادت كودكشان فرموده‏اند:
«پيشواى بعد از من،و بهترين آفريده‏ى خداوند ولادت يافت… (4) »
-آيا نفهميدى كه نامش را چه گذارده‏اند؟
-فكر مى‏كنم،حتى پيش از ولادت،او را«موسى‏»نام نهاده بوده‏اند.
چشم خيال من،بى اختيار،فرا سوى بركه،در صحرا به چوپانى افتاد كه بى خبر از آنچه در اين روستا.رخ داده است گوسفندان را با عصاى چوپانى خويش،به پيش مى‏راند…
و يك لحظه،خيالم گمان برد كه چوپانك،موسى است و آنجا صحراى سينا و از خيال گذشت: اين موساى تازه مولود،مگر در مقابله با كدام فرعون زمان،به دنيا آمده است…؟!
امام و حكومت عباسيان
امام موسى بن جعفر الكاظم (ع) 4 ساله بودند كه بساط حكومت جابرانه‏ى امويان بر چيده شد.
سياست عرب زدگى امويان،چپاول و زور و ستم،روش‏هاى ضد ايرانى حكومتشان،مردم و بويژه ايرانيان را كه خواستار تجديد حكومت داد خواهانه‏ى اسلام راستين،بويژه در ايام خلافت كوتاه حضرت على (ع) بودند،بر ضد امويان بر انگيخت و در اين ميانه كارگزاران سياسى وقت،ازين گرايش مردم،خاصه ايرانيان به آل على (ع) و حكومت على وار،سوء استفاده كردند و به اسم رساندن حق به حقدار،امويان را به كمك ابو مسلم خراسانى بر انداختند اما به جاى امام ششم جعفر بن محمد الصادق (ع) ابو العباس سفاح عباسى را بر مسند خلافت و در واقع بر اريكه‏ى سلطنت نشانيدند. (5) و بدينگونه،يك سلسله‏ى تازه‏ى پادشاهى اما در لباس خلافت و جانشينى پيامبر در 132 هجرى قمرى روى كار آمد كه نه تنها در ستم و دورويى و بى دينى،هيچ از امويان كم نداشتند بلكه در بسيارى از اين جهات،از آنان نيز پيش افتادند.
با اين تفاوت كه اگر امويان دير نپاييدند،اينان تا 656 هجرى قمرى يعنى 524 سال در بغداد، بر همين روال،بر مردم،خلافت كه نه،سلطنت كردند.
بارى،پيشواى هفتم،در دوره‏ى عمر خويش،خلافت ابو العباس سفاح،منصور دوانيقى،هادى، مهدى و هارون را با همه‏ى ستمها و خفقان و فشار آنها،دريافتند.
براى آينه‏ى جان امام،تنها غبار نفس اهريمنى اين پليدان جابر،كافى بود تا زنگار غم گيرد و به تيرگى اندوه نشيند تا چه رسد به اينكه،هر يك از اينان-از منصور تا هارون-ستمهاى بسيار بر پيكر و روح آن عزيز،وارد آوردند و هر چه نكردند،نتوانستند،نه آنكه نخواستند.
ابو العباس سفاح در 136 در گذشت و برادرش منصور دوانيقى بجاى او نشست،او شهر بغداد را بنا كرد و ابو مسلم را كشت و چون خلافتش پا گرفت از كشتن و حبس و زجر فرزندان على و مصادره‏ى اموال آنان لحظه‏اى نياسود و اغلب بزرگان اين خاندان و در راس همه‏ى آنها حضرت امام صادق را از بين برد…
مردى،خونريز و سفاك و مكار و به شدت حسود و بخيل‏و حريص و بيوفا بود،بيوفايى او در مورد ابو مسلم كه با يكعمر جان كندن او را به خلافت رسانده بود،در تاريخ ضرب المثل است.
هنگامى كه پدر بزرگوار امام كاظم را شهيد كرد،آنحضرت 20 ساله

 

دانلود تحقیق در مورد امام موسی بن جعفر

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق عيد غدير از ديدگاه‏ علامه جعفر مرتضى العاملى | 20311 alis

تحقیق, عيد, غدير, از, ديدگاه‏, علامه, جعفر, مرتضى, العاملى,

عيد غدير از ديدگاه‏علامه جعفر مرتضى العاملى
عيد غدير خم (1)
عيد غدير، يك عيد اصيل اسلامى است. چرا كه روز هجدهم ذى الحجه را مسلمانان در سه قرن اول، به اين عنوان جشن مى‏گرفته‏اند. گفتار مقريزى كه مى‏گويد: «اولين بارى كه اين عيد در اسلام معروف شد، در زمان فرمانروايى معزلدوله على بن‏بويه، در عراق بود، وى آن را به سال سيصد و پنجاه و دو هجرى، بوجود آورد و از آن پس، شيعيان اين روز را عيد قرار دادند، (2) غير صحيح و قابل قبول نيست. زيرا مسعودى گفته است: «فرزندان و شيعيان على رضى الله عنه، اين روز را گرامى مى‏داشتند.» (3) و اين در حالى است كه مسعودى شش سال قبل از تاريخى كه مقريزى مى‏گويد، يعنى به سال سيصد و چهل و شش هجرى، فوت كرده است.
فرات بن‏ابراهيم از دانشمندان قرن سوم، حديثى را از امام صادق(ع) روايت مى‏كند كه حضرت در آن از آباء طاهرينش – عليهم السلام – نقل مى‏كند: رسول اكرم(ص) فرمود:
«يوم غدير خم افضل اعياد امتى…»
(روز غدير از بهترين اعياد امت من است…) (4) امام على(ع) در سالى كه روز جمعه و روز غدير با هم مصادف شده بود، براى مردم خطبه خواند و در آن فرمود:
«ان الله عز و جل جمع لكم معشر المؤمنين فى هذا اليوم عيدين عظيمين كبيرين…»

 

دانلود تحقیق عيد غدير از ديدگاه‏ علامه جعفر مرتضى العاملى

دریــــافت فایـــل

دریافت پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودكي سمرقندي | 28351 alis

پاورپوینت ,ابوعبدالله ,جعفر, بن ,محمد ,رودكي, سمرقندي,

نوع فایل:power point

قابل ویرایش: 24 اسلاید

قسمتی از اسلایدها:

ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی؛ زاده ، اواسط قرن سوم هجری قمری ۲۴۴ قمری) از شاعران ایرانی دوره ، سامانی در سده ، چهارم هجری قمری است. او استاد شاعران آغاز قرن چهار هجری قمری ایران است. رودکی به روایتی از کودکی نابینا بوده است و به روایتی بعدها کور شد. او در روستایی به‌نام بَنُج رودک در ناحیه ، رودک در نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد. رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسی‌گوی و پدر شعر پارسی می‌دانند. وی در دربار امیر نصر سامانی بسیار محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد، با این حال در سالهای پایانی عمر مورد بی‌مهری امرا قرار گرفته بود. او در اواخر عمر به زادگاهش بنجرود بازگشت و در همانجا به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) درگذشت.

فهرست مطالب واسلایدها:

زندگی نامه

سبک شعر و افکار رودکی

رودكي، شاعر روشن بين

آيا اين رودكي كور مادر زاد بوده است؟

رودکی = حافظ قرآن

شیوه شاعری رودکی

تعلیم و پیام رودکی

موسیقی و رودکی

آثار رودکی

کلیله و دمنه

سند باد نامه

اشعار غنایی

مدایح

رودکی در ادبیات فارسی

گذری بر سبک شعر خراسانی

ادوار سبک خراسانی

مضمون

گزیده ی اشعار

منابع

 

دانلود پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودكي سمرقندي

دریــــافت فایـــل

بررسی و دانلود تحقیق در مورد امام جعفر صادق

بررسی و دانلود تحقیق در مورد امام جعفر صادق دارای نکات کلیدی تحقیق, در, مورد, امام, جعفر, صادق

امام جعفر صادق
یکی دیگر از صفات پسندیده ایشان این بود که کارهای شخصی خودشان را شخصا’ انجام می دادند و سعی می کردند که سر بار دیگران نباشند.
در ایامی که آقا مریض شده بود، ( و به سبب همان بیماری از دنیا رحلت کرد) عده ای از دوستان برای عیادت خدمت ایشان رسیدند ؛ حالشان مناسب نبود، دکتر علت بیماری را ضعف شدید تشخیص داده بود.
یکی از شاگردان خدمت ایشان عرض کرد در صورت امکان استخاره ای بفرمایید …
فرمود: نیت کنید…
یک دفعه ایشان با آن حال بیماری از رختخواب بیرون آمد، و به صورت چهار دست و پا تا کنار دیوار حرکت کرد .
دستش را به دیوار گرفت و بلند شد، و از روی طاقچه چیزی برداشت و به همان صورت برگشت.
وقتی داخل رختخواب شد، در دستشان تسبیح بود و این همه زحمت برای آوردن تسبیح بود .
یکی از دوستان گفت : آقا شما می فرمودید ما می آوردیم چرا این همه خودتان را به زحمت انداختید؟
ایشان فرمود:
پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: « بعد از ایمان و عمل صالح اگر کسی بتواند سربار مردم نباشد، ، من به او وعده بهشت می دهم» . آیا نمی خواهید من به وعده پیامبر خدا برسم؟
در ادامه فرمود:
داداش جون ها تا می توانید روی پای خودتان بایستید و عزت نفس داشته باشید و از کسی سؤال و درخواست نکنید و خودتان کارهای خودتان را انجام دهید.
زندگی
جعفر صادق در روز ۱۷ ربيع الاول سال ۸۳هجری چشم به جهان گشود. پدرش امام محمد باقر و مادرش ‘ام فروه ‘ دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می‌‌باشد. کنيه او: ‘ابو عبدالله ‘ و لقبش ‘صادق ‘ است. صادق تا سن ۱۲سالگی معاصر جدش سجاد بود و امام جعفر را او آموزش داده بود. پس از مرگ امام چهارم مدت ۱۹سال نيز در خدمت پدرش امام محمد باقر زندگی کرد و با اين ترتيب ۳۱سال از دوران عمر خود را پیش پدر و پدربزرگش بود.
پس از درگذشت پدرش ۳۴سال نيز دوره امامت او بود که در اين مدت ‘مکتب جعفری’ را پايه ريزی کرد. زندگی جعفر صادق مصادف بود با خلافت پنج نفر از امویان( هشام بن عبدالملک – وليد بن يزيد – يزيد بن وليد – ابراهيم بن وليد – مروان حمار ) و دو نفر از خلفای عباسی ( سفاح و منصور ) نيز در زمان امام مسند خلافت را تصاحب کردند.امام صادق در ۱۰سال آخر عمر در ناامنی و ناراحتی بيشتری بسر می‌‌برد.
عصر امام صادق
عصر امام صادق يکی از طوفاني ترين ادوار تاريخ اسلام است که از يک سو اغتشاشها و انقلابهای پياپی گروههای مختلف رخ می‌‌داد، که انقلاب ‘ابو سلمه ‘ در کوفه و ‘ابو مسلم ‘ در خراسان و ايران از مهم‌ترين آنها بوده است. و همين انقلاب سرانجام حکومت بنی اميه را برانداخت. دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنی اميه به بنی عباس طوفاني ترين و پر هرج و مرج ترين دورانی بود که زندگی امام صادق را فراگرفته بود. و از ديگر سو عصر او عصر برخورد مکتبها و ايده ئولوژيها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود، که از برخورد ملتهای اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نيز روابط مراکز اسلامی با دنيای خارج، به وجود آمده و در مسلمانان نيز شور و هيجانی برای فهميدن و پژوهش پديد آورده بود.
امام صادق سعی بر مبارزه با الحاد و بي دينی و کفر داشت و نيز سعی میکرد تفسیر خود از اسلام را بر کرسی بنشاند.
علاوه بر اين، با نقشه‌ای دقيق و ماهرانه، شيعه را از اضمحلال و نابودی برهاند، شيعه‌ای که در خفقان و شکنجه حکومت پيشين، آخرين رمقها را می‌‌گذراند، و آخرين نفرات خويش را قربانی می‌‌داد، و رجال و مردان با ارزش شيعه يا مخفی بودند، و يا در کر و فر و زرق و برق حکومت غاصب ستمگر ذوب شده بودند، و جرأت ابراز شخصيت نداشتند، حکومت جديد هم در کشتار و بي عدالتی دست کمی از آنها نداشت و وضع به حدی خفقان آور و ناگوار و خطرناک بود که همگی ياران امام را در معرض خطر مرگ قرار می‌‌داد، چنانکه زبده هايشان جزو ليست سياه مرگ بودند.
‘جابر جعفي ‘ يکی از ياران ويژه امام است که از طرف آن حضرت برای انجام دادن امری به سوی کوفه می‌‌رفت. در بين راه قاصد تيز پای امام به او رسيد و گفت : امام می‌‌گويد : خودت را به ديوانگی بزن، همين دستور او را از مرگ نجات داد و حاکم کوفه که فرمان محرمانه ترور را از طرف خليفه داشت از قتلش به خاطر ديوانگی منصرف شد.
جابر جعفی که از اصحاب سر امام باقر نيز می‌‌باشد می‌‌گويد : امام باقر هفتاد هزار بيت حديث به


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق در مورد امام موسی بن جعفر

بررسی و دانلود تحقیق در مورد امام موسی بن جعفر دارای نکات کلیدی تحقیق, در, مورد, امام, موسی, بن, جعفر

بسم الله الرحمن الرحيم

پيشواى هفتم حضرت امام موسى بن جعفر(ع)
آن هنگام در غروبگهان كه سر شاخه‏هاى سرفراز نخل به نوازش نسيم،سر بن گوش يكديگر مى‏نهند،نشيد حماسه‏ى آرام زندگانى تو را نجوا مى‏كنند…و پيام بيدادها كه بر تو رفته است، با نسيم پيام آور،مى‏گزارند…
آن هنگام در بهاران كه بغض مغموم و گرفته‏ى آسمان،مى‏تركد و رگبار سرشك ابر،سرازير مى‏شود،اين اشك اندوه پيروان ستم كشيده‏ى توست كه به پهناى گونه‏ى تاريخ بر تو گريسته‏اند…آه اى امام راستين و بزرگ!
پرده‏هاى ستبر سرشك،ما را از ديدن حماسه‏ى مقاومت و پايدارى و سر انجام جانسپارى تو در راه حق،باز نخواهد داشت و اگر بر تو مى‏گرييم،ايستاده مى‏گرييم تا ايستادگى تو را سپاس گفته و هم تاريخ و هستى،پيش پاى مقاوم تو،به احترام برخاسته باشيم.
پاكترين درود،از زيباترين و شجاعترين جايگاه دلمان بر تو باد…هماره تا هر گاه…روستاى ابواء (1) ، آنروز صبح (2) گويى ديگر گونه مى‏نمود،پرتو آفتاب نخل‏هاى سر بلند را تا كمر طلايى كرده و سايه‏هاى دراز روى بامهاى گلى روستا،انداخته بود…
صداى شتران و صداى گوسفندانى كه پيشاپيش چوپانان،آماده‏ى رفتن به صحرا بودند،بذر نشاط صبحگاهى را در دل مى‏كاشت و گوش را از آواى زندگى مى‏انباشت…
كنار روستا و روى غدير و بركه‏اى كه زنان از زلال آرام آن،آب بر مى‏داشتند،اينك نسيم نوازشگر از گذار آرام خود موج مى‏افكند،و چند پرستو،شتابناك و پر نشاط،از روى آن به اينسوى و آنسوى مى‏پريدند و هر از چند گاه،سينه‏ى سرخ خويش را كه گويى از هرم گرماى سجيل عام الفيل (3) ،هنوز داغ بود،به آب مى‏زدند…كمى آنسوتر،تك نخلى،چتر سبز و بلند خود را بر گورى افشانده بود و زنى در آن صبحگاه،بر آن خم شده و با حرمت و حشمت‏بوسه بر خاك آن مى‏زد و آرام آرام مى‏گريست…و زير لب چيزهايى مى‏گفت.از كلام او،آنچه نسيم با خود مى‏آورد،گويى اين كلمات و جملات شنيده مى‏شد:
-درود بر تو،آمنه!اى مادر گرامى پيامبر…خدا تو را-كه چنان دور از زادگاه خويش،فرو مردى-،با رحمت‏خود همراه كناد…اينك،من،حميده،عروس توام،كودكى از سلاله‏ى فرزند تو را در شكم دارم و با دردى كه از شامگاه دوشينه مى‏كشم،گمان مى‏برم كه هم امروز،اين كودك خجسته را،در اين روستا،و در كنار گور تو به دنيا آورم…
آه،اى بانوى بزرگ خفته در خاك،شوهرم به من فرموده است كه اين فرزند من،هفتمين، جانشين فرزندت پيامبر،خواهد بود…
بانوى من!از خداوند بخواهيد كه فرزندم را سالم به دنيا آورم…آفتاب صبح،از سر شاخه‏هاى تنها نخل روييده بر آن گور،پائين آمده و بر خاك افتاده بود…
حميده،سنگين و محتشم برخاست،دنباله‏ى تن پوش خود را كه از خاك گور،غبار آلود شده بود،تكانيد،يك دستش را روى شكم گذارد و به گونه‏يى كه زنان باردار راه مى‏پيمايند،سنگين و با احتياط و آرام به روستا شتافت…
ساعتى بعد،هنگامى كه آفتاب،بر بلند آسمان ايستاده بود و كبوتران روستا،در چشمه‏ى نور آن،در آسمان شفاف ابواء،بال و پر مى‏شستند،صداى هلهله‏اى شادمانه از روستا به فضا برخاست…و خيال من از كنار بركه،مى‏ديد كه برخى زنان،از كوچه‏هاى روستا،شتابناك و شادمانه،به اينسوى و آنسوى مى‏دويدند…
آه،آنك،دو زن،با همان شتاب به كنار بركه مى‏آيند با ظرفهاى سفالين بزرگ،تا آب بردارند…
خيال من گوش مى‏خواباند تا از خبر تازه،آگاه شود:-…خواهر،مى‏گويند،امام صادق (ع) پس از آگاهى از ولادت كودكشان فرموده‏اند:
«پيشواى بعد از من،و بهترين آفريده‏ى خداوند ولادت يافت… (4) »
-آيا نفهميدى كه نامش را چه گذارده‏اند؟
-فكر مى‏كنم،حتى پيش از ولادت،او را«موسى‏»نام نهاده بوده‏اند.
چشم خيال من،بى اختيار،فرا سوى بركه،در صحرا به چوپانى افتاد كه بى خبر از آنچه در اين روستا.رخ داده است گوسفندان را با عصاى چوپانى خويش،به پيش مى‏راند…
و يك لحظه،خيالم گمان برد كه چوپانك،موسى است و آنجا صحراى سينا و از خيال گذشت: اين موساى تازه مولود،مگر در مقابله با كدام فرعون زمان،به دنيا آمده است…؟!
امام و حكومت عباسيان
امام موسى بن جعفر الكاظم (ع) 4 ساله بودند كه بساط حكومت جابرانه‏ى امويان بر چيده شد.
سياست عرب زدگى امويان،چپاول و زور و ستم،روش‏هاى ضد ايرانى حكومتشان،مردم و بويژه ايرانيان را كه خواستار تجديد حكومت داد خواهانه‏ى اسلام راستين،بويژه در ايام خلافت كوتاه حضرت على (ع) بودند،بر ضد امويان بر انگيخت و در اين ميانه كارگزاران سياسى وقت،ازين گرايش مردم،خاصه ايرانيان به آل على (ع) و حكومت على وار،سوء استفاده كردند و به اسم رساندن حق به حقدار،امويان را به كمك ابو مسلم خراسانى بر انداختند اما به جاى امام ششم جعفر بن محمد الصادق (ع) ابو العباس سفاح عباسى را بر مسند خلافت و در واقع بر اريكه‏ى سلطنت نشانيدند. (5) و بدينگونه،يك سلسله‏ى تازه‏ى پادشاهى اما در لباس خلافت و جانشينى پيامبر در 132 هجرى قمرى روى كار آمد كه نه تنها در ستم و دورويى و بى دينى،هيچ از امويان كم نداشتند بلكه در بسيارى از اين جهات،از آنان نيز پيش افتادند.
با اين تفاوت كه اگر امويان دير نپاييدند،اينان تا 656 هجرى قمرى يعنى 524 سال در بغداد، بر همين روال،بر مردم،خلافت كه نه،سلطنت كردند.
بارى،پيشواى هفتم،در دوره‏ى عمر خويش،خلافت ابو العباس سفاح،منصور دوانيقى،هادى، مهدى و هارون را با همه‏ى ستمها و خفقان و فشار آنها،دريافتند.
براى آينه‏ى جان امام،تنها غبار نفس اهريمنى اين پليدان جابر،كافى بود تا زنگار غم گيرد و به تيرگى اندوه نشيند تا چه رسد به اينكه،هر يك از اينان-از منصور تا هارون-ستمهاى بسيار بر پيكر و روح آن عزيز،وارد آوردند و هر چه نكردند،نتوانستند،نه آنكه نخواستند.
ابو العباس سفاح در 136 در گذشت و برادرش منصور دوانيقى بجاى او نشست،او شهر بغداد را بنا كرد و ابو مسلم را كشت و چون خلافتش پا گرفت از كشتن و حبس و زجر فرزندان على و مصادره‏ى اموال آنان لحظه‏اى نياسود و اغلب بزرگان اين خاندان و در راس همه‏ى آنها حضرت امام صادق را از بين برد…
مردى،خونريز و سفاك و مكار و به شدت حسود و بخيل‏و حريص و بيوفا بود،بيوفايى او در مورد ابو مسلم كه با يكعمر جان كندن او را به خلافت رسانده بود،در تاريخ ضرب المثل است.
هنگامى كه پدر بزرگوار امام كاظم را شهيد كرد،آنحضرت 20 ساله


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق عيد غدير از ديدگاه‏ علامه جعفر مرتضى العاملى

بررسی و دانلود تحقیق عيد غدير از ديدگاه‏ علامه جعفر مرتضى العاملى دارای نکات کلیدی تحقیق, عيد, غدير, از, ديدگاه‏, علامه, جعفر, مرتضى, العاملى,

عيد غدير از ديدگاه‏علامه جعفر مرتضى العاملى
عيد غدير خم (1)
عيد غدير، يك عيد اصيل اسلامى است. چرا كه روز هجدهم ذى الحجه را مسلمانان در سه قرن اول، به اين عنوان جشن مى‏گرفته‏اند. گفتار مقريزى كه مى‏گويد: «اولين بارى كه اين عيد در اسلام معروف شد، در زمان فرمانروايى معزلدوله على بن‏بويه، در عراق بود، وى آن را به سال سيصد و پنجاه و دو هجرى، بوجود آورد و از آن پس، شيعيان اين روز را عيد قرار دادند، (2) غير صحيح و قابل قبول نيست. زيرا مسعودى گفته است: «فرزندان و شيعيان على رضى الله عنه، اين روز را گرامى مى‏داشتند.» (3) و اين در حالى است كه مسعودى شش سال قبل از تاريخى كه مقريزى مى‏گويد، يعنى به سال سيصد و چهل و شش هجرى، فوت كرده است.
فرات بن‏ابراهيم از دانشمندان قرن سوم، حديثى را از امام صادق(ع) روايت مى‏كند كه حضرت در آن از آباء طاهرينش – عليهم السلام – نقل مى‏كند: رسول اكرم(ص) فرمود:
«يوم غدير خم افضل اعياد امتى…»
(روز غدير از بهترين اعياد امت من است…) (4) امام على(ع) در سالى كه روز جمعه و روز غدير با هم مصادف شده بود، براى مردم خطبه خواند و در آن فرمود:
«ان الله عز و جل جمع لكم معشر المؤمنين فى هذا اليوم عيدين عظيمين كبيرين…»


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودكي سمرقندي

بررسی و دانلود پاورپوینت ابوعبدالله جعفر بن محمد رودكي سمرقندي دارای نکات کلیدی پاورپوینت ,ابوعبدالله ,جعفر, بن ,محمد ,رودكي, سمرقندي,

نوع فایل:power point

قابل ویرایش: 24 اسلاید

قسمتی از اسلایدها:

ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی؛ زاده ، اواسط قرن سوم هجری قمری ۲۴۴ قمری) از شاعران ایرانی دوره ، سامانی در سده ، چهارم هجری قمری است. او استاد شاعران آغاز قرن چهار هجری قمری ایران است. رودکی به روایتی از کودکی نابینا بوده است و به روایتی بعدها کور شد. او در روستایی به‌نام بَنُج رودک در ناحیه ، رودک در نزدیکی نخشب و سمرقند به دنیا آمد. رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسی‌گوی و پدر شعر پارسی می‌دانند. وی در دربار امیر نصر سامانی بسیار محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد، با این حال در سالهای پایانی عمر مورد بی‌مهری امرا قرار گرفته بود. او در اواخر عمر به زادگاهش بنجرود بازگشت و در همانجا به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) درگذشت.

فهرست مطالب واسلایدها:

زندگی نامه

سبک شعر و افکار رودکی

رودكي، شاعر روشن بين

آيا اين رودكي كور مادر زاد بوده است؟

رودکی = حافظ قرآن

شیوه شاعری رودکی

تعلیم و پیام رودکی

موسیقی و رودکی

آثار رودکی

کلیله و دمنه

سند باد نامه

اشعار غنایی

مدایح

رودکی در ادبیات فارسی

گذری بر سبک شعر خراسانی

ادوار سبک خراسانی

مضمون

گزیده ی اشعار

منابع


دانلود مستقیم فایل