شناسي

بررسی و دانلود آسيب شناسي رفتار سازماني

بررسی و دانلود آسيب شناسي رفتار سازماني دارای نکات کلیدی آسيب, شناسي, رفتار, سازماني

آسيب شناسي رفتار سازماني

آسيب شناسي (Patholiogy) مطالعه مباني كاركردهاي نابسامان است. بيشتر مردم بر اين عقيده اند كه پديده هايي چون جنايت، تخلف، الكليسم، اعتياد به موادمخدر، فقر و حاشيه نشيني و سوءسكونت هاي حاد و جنبه هاي آسيب شناختي در زندگي امروزي هستند. در چارچوب نظريه تضاد، بروز پديده هاي تعارض آميز و تضادهاي دروني جامعه كه پايه اصلي آنها تعارض هاي طبقاتي است موجب نابساماني هاي رفتاري مي شوند. تمركز سرمايه و قدرت در دست گروه هايي كه علايق و منافع مشترك اقتصادي و سياسي دارند – و با يكديگر نيز در ستيزند – موجب گرايش دادن معيارها به سمت استفاده خودي و ايجاد محروميت توده ها مي شود. محروميت ها، واكنش هاي پرخاشگرانه، غيرعادي، نابهنجار و بزهكارانه را موجب مي شوند و به هر حال گروه هاي آسيب ديده اجتماعي را پديد مي آورند. در اين مقاله عوامل مختلف در ايجاد كاركردهاي نابسامان در رفتار سازماني آسيب شناسي مي شود.

منبع : روزنامه ايران،‌ يكشنبه 13 اسفند 1385، سال سيزدهم، شماره 3586، صفحه 8.
كليدواژه : آسيب شناسي ؛ رفتار سازماني ؛ مازلو ؛ انگيزش ؛ سلسله مراتب نيازها ؛ Patholiogy ؛ Needs
1- مقدمه

امروزه نمى توان بدون توجه به ميزان بهره ورى در توليد اجتماعى و بدون آگاهى از ساز و كارها و عوامل مؤثر بر افزايش آن، به سوى توسعه پايدار گام برداشت. زيرا هر قدر در جامعه صرف توليد اجتماعى شود، بايد بازده معقولى داشته باشد تا جامعه بتواند به حيات خود ادامه دهد. درواقع، جامعه اى كه داده هاى آن بيش تر از ستاده ها باشد، جامعه اى مبرا بوده و در بحران هاى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سياسى جهان امروز توان پايدارى و همگامى با توسعه پايدار و انسانى را نداشته و موفق به گذر از اين بحران ها نمى شود.
2- ادبيات تحقيق

چرا انسان در سازمان كار مى كند؟ چرا برخى افراد بسيار فعال و برخى كم كارند؟ علت علاقه به شغل و بى علاقگى به كار چيست؟ چه عواملى در تقويت روحيه و ايجادعلاقه به كار و انگيختن حس وظيفه شناسى كارمندان مؤثر است؟ آيا پاداش مادى در افزايش كارآيى كارمندان مؤثر است و آيا اهميت آن از پاداش هاى غيرمادى بيشتر است؟ و آيا سطح كارآيى كاركنان را چگونه مى توان افزايش داد؟

اگرموردى از انجام نشدن كار به طور مؤثر وجود داشته باشد، سئوال اينجاست كه آيا اين مشكل از جانب شخص شاغل است يا متوجه ساختار شغل است و يا در مطابقت نداشتن هردوى آنها؟ حسب اين كه دلايل ضعف در انجام كار چه باشد بايد توجه خود را به مشحصات فرد انتخاب شده براى شغل يا ساختار شغل و يا هردوى آنها معطوف كرد.

اين كه چه عواملى در تقويت روحيه و ايجادعلاقه به كار و انگيختن حس وظيفه شناسى افراد مؤثر بوده سات، ساليان دراز مورد بحث كارشناسان و دانش پژوهان قرار گرفته است. آنچه انسان را براى برآورد تمايلاتش تحريك مى كند تا فعالانه به خدمت بپردازد، انگيزه نام دارد. به ع


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي

بررسی و دانلود جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي دارای نکات کلیدی جايگاه, روانكاوي, در, تاريخ, روان, شناسي

جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي
روانكاوي يا روان تحليل گري و نام زيگموند فرويد در سرتاسر دنياي نوين براي بيشتر مردم آشناست. گر چه ساير چهره هاي پيشرو در تاريخ روان شناسي، مانند فخنر، وونت و تيچنر خارج از روان شناسي حرفه اي كمتر شناخته شده اند، فرويد در ميان عامه مردم از شهرت فوق العاده اي برخوردار است. بيش از چهل سال پس از مرگ فرويد نيوزويك نوشت كه بدون او تفكر قرن بيستم به دشواري قابل تصور است. او يكي از معدود افرادي است كه در تغيير شيوه تفكر ما درباره خودمان نقش اساسي داشته است.
روانكاوي با ساير مكاتب روان شناسي همزمان است. وضعيت را در سال 1985 در نظر بگيريد، سالي كه فرويد نخستين كتابش را انتشار داد و آغاز رسمي جنبش نوين خود را مشخص كرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تيچنر كه تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پيش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوين نظام ساخت گرايي اش را به تازگي آغاز مي كرد. روح ساخت گرايي در آمريكا در حال رشد بود. روان شناسي رفتار گرايي و روان شناسي گشتالت هيچ كدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتايمر 15 سال داشتند.
با وجود اين در هنگام مرگ فرويد در سال 1939 ، چشم انداز كلي روان شناسي تغيير يافته بود. روان شناسي وونت، رفتارگرايي و كاركردگرايي به صورت تاريخ درآمده بودند. روان شناسي گشتالت از سوي آلمان به سوي ايالت متحده ريشه مي دوانيد، و رفتارگرايي شكل مسلط رفتار در آمريكا شده بود.
بر عكس ديگر مكاتب، روانكاوي نه محصول پژوهش هاي دانشگاهي بود نه محصول علم محض، ‌بلكه از درون روانپزشكي برخاست كه تلاش مي كرد كساني را كه جامعه به آنان برچسب بيماران رواني مي زد، درمان كند. بدينسان روانكاوي يك مكتب فكري روان شناسي كه به طور مستقيم با ساير مكاتب قابل قياس باشد نبود، و هنوز هم نيست.

روانكاوي از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فكري روان شناسي دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، كه تا اندازه اي از سوي مكاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اوليه آن به جاي آزمايش كنترل شده آزمايشگاهي، مشاهده باليني است. همچنين روانكاوي با ناهشياري سرو كار دارد، موضوعي كه از سوي ساير مكاتب فكري در روان شناسي اساساً ناديده گرفته شده بود.
با اين وجود روانكاوي ويژگي هاي زمينه اي مشتركي با كاركردگرايي و رفتارگرايي دارد. همه آنها از روح ماشين گرايي، از كارهاي فخنر در پسيكوفيزيك و از افكار انقلابي داروين تأثير پذيرفته بودند.(داون پي شولتز، سيدني الن شولتز1384)
اهميت مطالعه روانكاوي:
بانظر به اين كه روانكاوي اولين نظامي است كه به طور كامل به بررسي نيروي انگيزشي و شخصيت پرداخته است وهمچنين اين تئوري مسائلي را كه تا زمان پيدايش آن به صورت تابو به آن نگريسته مي شد ولي در عين حال در تكوين شخصيت ، مبين چگونگي رابطه فرد با ديگران و احتمالاً نيرومند ترين نيروي انگيزشي انسان يعني مسائل جنسي را به دقت مورد بررسي قرار داد و بر آن تاكيد كرد كه به علت همين تاكيد مخالفتهاي جدي با اين نظريه صورت گرفت. اين مسائل چيزي جز امر جنسي نبود كه بنا برمدل روانكاوي مسائل جنسي از بدو تولد تاثير چشم گيري بررشد شخصيت دارد .
علاوه بر اين، مكاتب بعد از نظام روانكاوي كه فرويد آغاز گر آن بود، به نحو چشم گيري تحت تاثير روانكاوي بوده اند . همچنين، اين نظريه به دليل ارائه تصوير جديدي از انسان، روانشناسي را دستخوش انقلاب و مسير آينده آن را تا حد زيادي تحت تاثير قرار داده است .به دليل اين حقيقت كه اين تصوير تفاوت بسياري با تصوير مورد قبول عام داشت، روانكاوي نه تنها روان شناسي را، كه بسياري از حوزه هاي ديگر انديشه و حيات انساني را تحت تاثير قرار داد، به ويژه حوزه هايي از قبيل ادبيات ،هنر ،تعليم و تربيت ،اخلاق ،جامعه شناسي ،انسان شناسي والهيات.

گفته اند كه روانكاوي درست به اندازه نظريه هاي كوپرنيك و داروين تصور انسان را از خويش تغيير داده است.همچنان كه كوپر نيك توهم مربوط به وضعيت مركزي زمين و انسان را در جهان از بين برد و داروين هم توهم يگانه بودن انسان در طبيعت زنده را نابود ساخت ،فرويد نيز ضربه اي مهلك بر احتمالاً بزرگترين توهم انسان نواخت ،تصور اين بود كه انسان حاكم بر اعمال و افكار خود است.
روانكاوي، بالاخص از رهگذر كار زيگموند فرويد، جامع ترين و منسجم ترين نظريه درباره انگيزش و آسيب شناسي رواني را ارائه نموده است، نظريه اي كه هنوز طراوت و تازگي خود را حفظ كرده است. در واقع بينش ها و تحليل هاي فرويد درباره جبرگرايي رواني، اوايل كودكي،و فرايند هاي ناهشيار، تاثير زايل نشدني بر روانشناسي گذاشته است(كورچين، 1983). مفاهيمي مانند آسيب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شيئي،اظطرب جدايي،و دوره هاي حساس در اوايل كودكي، براي طرز تفكر روان كاوي درباره مشكلات مراجع بسيار تعيين كننده هستند.مع هذا، انواع ديگر روان درماني و روش هاي رفتاري تنها در اين اواخر توجه جدي به اين اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبي،1982).
افزون بر اين، روانكاوي فراتر از يك نوع روان درماني صرف است؛ روان كاوي همچنين نظريه اي درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فرويد (1923) در تعريفي كلي به اين نكته اشاره كرده است((شيوه اي براي تحقيق درباره فرايندهاي ذهني به ويژه پديده ناهشيار، روش درمان مبتني بر اين شيوه، و مجموعه اي از مشاهدات و واقعيت هاي گردآوري شده كه درمجموع ساختار منسجم و يكپارچه نظريه اي در خصوص رفتار انسان را پديد مي آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانكاوي، به عنوان نظريه اي در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضيه بنيادي متكي است:(الف)جبرگرايي رواني- همه رخدادهاي ذهني علت دارند و هيچ رخدادي به طور تصادفي روي نمي دهد ؛(ب)ناهشياري پويا- بسياري از نيازها،آرزوها، وتكانه هاي اساسي بيرون از آگاهي شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانكاوي، به عنوان فرايند درماني، اين است كه افراد كمك كند رشد و تكامل شان را تحقق ببخشند؛روانكاوي عمدتاً براي انجام اين كار سعي مي كند محتواي قسمت ناهشيار ذهن رابه

بخش هشيار بياورد و سازمان ساختارهاي رواني (خود)را كه دنياي واقعي، به ويژه دنياي واقعي روابط بين فردي،را دريافت نموده و با آن كنش متقابل دارد،نيرومند سازد(گرينسون،1967).
در اينجا بي مورد نيست يادآوري شود كه چنانچه توضيح داده شد روانكاوي فرويد فلسفه لهو و لعب نيست. راست است كه فرويد جنسيت را پايه مهم شخصيت انساني معرفي كرده و بخصوص در هيستري سركوب شدن آنرا علت كسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عياشي جنسي ندانسته است (بيماري به علت قوي بودن غريزه جنسي در اين اشخاص پيدا نمي شود بلكه به علت غير صحيح با آن ايجاد مي گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).
قبلا ديديم كه در قرن نوزدهم پزشكان اعصاب مي خواستند علل جسماني بيماري هاي رواني را كشف و به وسيله رفع آنها بيمار را درمان كنند .فرويد در جهت معكوس آنها رفت . يعني با روش رواني، به كشف علل رواني بعضي بيماريها ، (روش و طرز برخورد شخص بيمار با موانع زندگي)پرداخت و نشان دادن كه بعض عوارض جسماني همراه با بيماريهاي رواني علت رواني دارند. مثلا در بيماران مبتلا به هيستر فلجهاي جسماني زيادي ديده مي شود كه آزمايشهاي پزشكي نمي توانند آنها را تاييد كنند .مثلا بيمار قادر نيست دستش را حركت دهد، در حاليكه عضلات و اعصاب دستكاملا سالم اند؛ يا درست نمي بيند، در حاليكه چشم پزشك هيچ ضايعه عضوي در چشم او تشخيص نمي دهد؛ يا مرتب قي مي كند و قادر به غذا خوردن نيست، در حاليكه پزشك متخصصدستگاه گوارش علت موجهي براي اين حالت نمي يابد. پيش از آن بيماران هيستريك را درغگو مي شناختند.فرويد نشان داد كه در اين بيماران اعضاي بدن تحت تاثير بيماري رواني واقعا قدرت عمل خود را از دست مي دهند. روش درمان فرويد خيلي ثمربخشتر بود.معذلك او رقيب و مخالف پزشكان اعصاب نبود و راهي را كه آنها دنبال مي كردند مورد تحقير قرار نداد . چه روش فرويد محدود به يك دسته از بيماريهاي رواني است كه آنها را نوروز مي ناميد و در
جايگاه روانكاوي در تاريخ روان شناسي
روانكاوي يا روان تحليل گري و نام زيگموند فرويد در سرتاسر دنياي نوين براي بيشتر مردم آشناست. گر چه ساير چهره هاي پيشرو در تاريخ روان شناسي، مانند فخنر، وونت و تيچنر خارج از روان شناسي حرفه اي كمتر شناخته شده اند، فرويد در ميان عامه مردم از شهرت فوق العاده اي برخوردار است. بيش از چهل سال پس از مرگ فرويد نيوزويك نوشت كه بدون او تفكر قرن بيستم به دشواري قابل تصور است. او يكي از معدود افرادي است كه در تغيير شيوه تفكر ما درباره خودمان نقش اساسي داشته است.
روانكاوي با ساير مكاتب روان شناسي همزمان است. وضعيت را در سال 1985 در نظر بگيريد، سالي كه فرويد نخستين كتابش را انتشار داد و آغاز رسمي جنبش نوين خود را مشخص كرد. وونت در ان زمان 63 سال داشت. تيچنر كه تازه 28 ساله شده بود فقط دو سال پيش از ان به دانشگاه رفته بود و تدوين نظام ساخت گرايي اش را به تازگي آغاز مي كرد. روح ساخت گرايي در آمريكا در حال رشد بود. روان شناسي رفتار گرايي و روان شناسي گشتالت هيچ كدام شروع نشده بود. واتسون در ان هنگام 17 سال و ورتايمر 15 سال داشتند.
با وجود اين در هنگام مرگ فرويد در سال 1939 ، چشم انداز كلي روان شناسي تغيير يافته بود. روان شناسي وونت، رفتارگرايي و كاركردگرايي به صورت تاريخ درآمده بودند. روان شناسي گشتالت از سوي آلمان به سوي ايالت متحده ريشه مي دوانيد، و رفتارگرايي شكل مسلط رفتار در آمريكا شده بود.
بر عكس ديگر مكاتب، روانكاوي نه محصول پژوهش هاي دانشگاهي بود نه محصول علم محض، ‌بلكه از درون روانپزشكي برخاست كه تلاش مي كرد كساني را كه جامعه به آنان برچسب بيماران رواني مي زد، درمان كند. بدينسان روانكاوي يك مكتب فكري روان شناسي كه به طور مستقيم با ساير مكاتب قابل قياس باشد نبود، و هنوز هم نيست.

روانكاوي از نظر هدف، موضوع مطالعه، و روش از همان ابتدا از خط فكري روان شناسي دور شد. موضوع مورد مطالعه آن رفتار نابهنجار است، كه تا اندازه اي از سوي مكاتب مورد غفلت قرار گرفته بود، روش اوليه آن به جاي آزمايش كنترل شده آزمايشگاهي، مشاهده باليني است. همچنين روانكاوي با ناهشياري سرو كار دارد، موضوعي كه از سوي ساير مكاتب فكري در روان شناسي اساساً ناديده گرفته شده بود.
با اين وجود روانكاوي ويژگي هاي زمينه اي مشتركي با كاركردگرايي و رفتارگرايي دارد. همه آنها از روح ماشين گرايي، از كارهاي فخنر در پسيكوفيزيك و از افكار انقلابي داروين تأثير پذيرفته بودند.(داون پي شولتز، سيدني الن شولتز1384)
اهميت مطالعه روانكاوي:
بانظر به اين كه روانكاوي اولين نظامي است كه به طور كامل به بررسي نيروي انگيزشي و شخصيت پرداخته است وهمچنين اين تئوري مسائلي را كه تا زمان پيدايش آن به صورت تابو به آن نگريسته مي شد ولي در عين حال در تكوين شخصيت ، مبين چگونگي رابطه فرد با ديگران و احتمالاً نيرومند ترين نيروي انگيزشي انسان يعني مسائل جنسي را به دقت مورد بررسي قرار داد و بر آن تاكيد كرد كه به علت همين تاكيد مخالفتهاي جدي با اين نظريه صورت گرفت. اين مسائل چيزي جز امر جنسي نبود كه بنا برمدل روانكاوي مسائل جنسي از بدو تولد تاثير چشم گيري بررشد شخصيت دارد .
علاوه بر اين، مكاتب بعد از نظام روانكاوي كه فرويد آغاز گر آن بود، به نحو چشم گيري تحت تاثير روانكاوي بوده اند . همچنين، اين نظريه به دليل ارائه تصوير جديدي از انسان، روانشناسي را دستخوش انقلاب و مسير آينده آن را تا حد زيادي تحت تاثير قرار داده است .به دليل اين حقيقت كه اين تصوير تفاوت بسياري با تصوير مورد قبول عام داشت، روانكاوي نه تنها روان شناسي را، كه بسياري از حوزه هاي ديگر انديشه و حيات انساني را تحت تاثير قرار داد، به ويژه حوزه هايي از قبيل ادبيات ،هنر ،تعليم و تربيت ،اخلاق ،جامعه شناسي ،انسان شناسي والهيات.

گفته اند كه روانكاوي درست به اندازه نظريه هاي كوپرنيك و داروين تصور انسان را از خويش تغيير داده است.همچنان كه كوپر نيك توهم مربوط به وضعيت مركزي زمين و انسان را در جهان از بين برد و داروين هم توهم يگانه بودن انسان در طبيعت زنده را نابود ساخت ،فرويد نيز ضربه اي مهلك بر احتمالاً بزرگترين توهم انسان نواخت ،تصور اين بود كه انسان حاكم بر اعمال و افكار خود است.
روانكاوي، بالاخص از رهگذر كار زيگموند فرويد، جامع ترين و منسجم ترين نظريه درباره انگيزش و آسيب شناسي رواني را ارائه نموده است، نظريه اي كه هنوز طراوت و تازگي خود را حفظ كرده است. در واقع بينش ها و تحليل هاي فرويد درباره جبرگرايي رواني، اوايل كودكي،و فرايند هاي ناهشيار، تاثير زايل نشدني بر روانشناسي گذاشته است(كورچين، 1983). مفاهيمي مانند آسيب (ضربه)،سوگ، دفاع،روابط شيئي،اظطرب جدايي،و دوره هاي حساس در اوايل كودكي، براي طرز تفكر روان كاوي درباره مشكلات مراجع بسيار تعيين كننده هستند.مع هذا، انواع ديگر روان درماني و روش هاي رفتاري تنها در اين اواخر توجه جدي به اين اصطلاح ها مبذول داشته اند (بالبي،1982).
افزون بر اين، روانكاوي فراتر از يك نوع روان درماني صرف است؛ روان كاوي همچنين نظريه اي درباره رفتار انسان و روش مشاهده است.اس.فرويد (1923) در تعريفي كلي به اين نكته اشاره كرده است((شيوه اي براي تحقيق درباره فرايندهاي ذهني به ويژه پديده ناهشيار، روش درمان مبتني بر اين شيوه، و مجموعه اي از مشاهدات و واقعيت هاي گردآوري شده كه درمجموع ساختار منسجم و يكپارچه نظريه اي در خصوص رفتار انسان را پديد مي آورند))(ارگل،1995؛ص523). روانكاوي، به عنوان نظريه اي در خصوص رفتار انسان، بر دو فرضيه بنيادي متكي است:(الف)جبرگرايي رواني- همه رخدادهاي ذهني علت دارند و هيچ رخدادي به طور تصادفي روي نمي دهد ؛(ب)ناهشياري پويا- بسياري از نيازها،آرزوها، وتكانه هاي اساسي بيرون از آگاهي شخص قرار دارند(برنر، 1973)اما هدف روانكاوي، به عنوان فرايند درماني، اين است كه افراد كمك كند رشد و تكامل شان را تحقق ببخشند؛روانكاوي عمدتاً براي انجام اين كار سعي مي كند محتواي قسمت ناهشيار ذهن رابه

بخش هشيار بياورد و سازمان ساختارهاي رواني (خود)را كه دنياي واقعي، به ويژه دنياي واقعي روابط بين فردي،را دريافت نموده و با آن كنش متقابل دارد،نيرومند سازد(گرينسون،1967).
در اينجا بي مورد نيست يادآوري شود كه چنانچه توضيح داده شد روانكاوي فرويد فلسفه لهو و لعب نيست. راست است كه فرويد جنسيت را پايه مهم شخصيت انساني معرفي كرده و بخصوص در هيستري سركوب شدن آنرا علت كسالت دانسته است، اما درمان را غرق شدن در عياشي جنسي ندانسته است (بيماري به علت قوي بودن غريزه جنسي در اين اشخاص پيدا نمي شود بلكه به علت غير صحيح با آن ايجاد مي گردد) (جرالد اس . بلوم ، 1352).
قبلا ديديم كه در قرن نوزدهم پزشكان اعصاب مي خواستند علل جسماني بيماري هاي رواني را كشف و به وسيله رفع آنها بيمار را درمان كنند .فرويد در جهت معكوس آنها رفت . يعني با روش رواني، به كشف علل رواني بعضي بيماريها ، (روش و طرز برخورد شخص بيمار با موانع زندگي)پرداخت و نشان دادن كه بعض عوارض جسماني همراه با بيماريهاي رواني علت رواني دارند. مثلا در بيماران مبتلا به هيستر فلجهاي جسماني زيادي ديده مي شود كه آزمايشهاي پزشكي نمي توانند آنها را تاييد كنند .مثلا بيمار قادر نيست دستش را حركت دهد، در حاليكه عضلات و اعصاب دستكاملا سالم اند؛ يا درست نمي بيند، در حاليكه چشم پزشك هيچ ضايعه عضوي در چشم او تشخيص نمي دهد؛ يا مرتب قي مي كند و قادر به غذا خوردن نيست، در حاليكه پزشك متخصصدستگاه گوارش علت موجهي براي اين حالت نمي يابد. پيش از آن بيماران هيستريك را درغگو مي شناختند.فرويد نشان داد كه در اين بيماران اعضاي بدن تحت تاثير بيماري رواني واقعا قدرت عمل خود را از دست مي دهند. روش درمان فرويد خيلي ثمربخشتر بود.معذلك او رقيب و مخالف پزشكان اعصاب نبود و راهي را كه آنها دنبال مي كردند مورد تحقير قرار نداد . چه روش فرويد محدود به يك دسته از بيماريهاي رواني است كه آنها را نوروز مي ناميد و در


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود آسيب شناسي در رشته هاي ورزشي خاص

بررسی و دانلود آسيب شناسي در رشته هاي ورزشي خاص دارای نکات کلیدی آسيب, شناسي, در, رشته, هاي, ورزشي, خاص,آسيب شناسي در رشته هاي ورزشي خاص,فوتبال,شايعترين آسيبهاي ورزشي در رشته فوتبال كدامند؟

آسيب شناسي در رشته هاي ورزشي خاص
فوتبال
شايعترين آسيبهاي ورزشي در رشته فوتبال كدامند؟
هر رشته ورزشي نماي ويژه اي از آسيبها را نشان مي دهد . اكثريت آسيبهاي فوتباليستها شالم آسيبهاي نسج نرم ( تاندون و عضله ) و مفصلي هستند. كوفتگيها، پيچ خوردگيها( بويژه درمچ پا) و كشيدگي هاي عضلاني 75% كل آسيبها را شامل مي شوند . ايين آسيبها غالبا در اندام تحتاني رخ مي دهند، كه تقريبا 60% يا بيشتر از كل آسيبهاي فوتبال را شامل ميشوند . مفاصلي كه اغلب اوقات درگير مي شوند زانو و مچ پا هستند . البته ورزش فوتبال مصون از آسيبهاي تنه .سر و اندام فوقاني نيست. آسيب كمر ممكن است در مقايسه با آسيب عضلاني اندام تحتاني بيشتر به دور ماندن ورزشكار از صحنه رقابتها منتهي شود آسيب صورت مي تواند در اثر برخورد آرنج يا سر بازيكن حريف در نبردهاي هوايي عاض شود. ضربه مغزي در مورد آخر يك خطر محسوب مي شود. برخي آسيبها باعث بروز تغييراتي در قوانين باز ي اجراي آنها توسط داور شده اند. از آن جمله استفاده از آرنجها در ليگ فوتبال انگليسي ( فصل 1994) و تكل از پشت در جام جهاني 1994) ممنوع اعلام گرديدند.
آسيبهاي فوتبال از نظر علت پديد آورنده به چند دسته تقسيم مي شوند؟
آسيبها ي مستقيم : از آنجا كه فوتبال يك ورزش پر برخورد است ، غالب اوقات ضربة مستقيم به فوتباليستها اصابت مي كند . مثلا در طي تكل بازيكن حريف يا در اثر تصادم با يك بازيكن ديگر. اين ضربات به آسيبهاي كوفتگي ( پارگي عروق خوني داخل نسوج نرم كه به تشكيل هماتوم مي انجامد) يا شكستگيهاي استخوان منتهي مي شوند.
آسيبهاي غير مستقيم : اين آسيبها از نيروهايي كه در يك ساختار عضلاني اسكلتي در طي فعاليت ايجاد مي شوند،  ناشي مي گردند. آسيب ممكن است در عضلات تاندونها، رباطها ، مفاصل و استخوانها مشاهده شود. اين نوع از آسيب غالبا در ابتدا يا انتهاي بازي و به خاطر گرم نكردن به ميزان كافي ، انعطاف پذيري ضعيف يا خستگي عارض مي گردد.
آسيبهاي ناشي از استعمال مفرط (Overuse  Injuries) : در اثر حركات مستمر يا مكرر يا در نتيجه قرار گرفتن عضو در معرض فشارهايي زياد پديد مي آيند . اين آسيبها در اثر خطاهاي تمريني شامل گرم كردن ناكافي ، برنامه هاي تمريني بسيار شديد ، افزايش ناگهاني در مدت تناوب يا شدت تمرين وباز پروري ناكافي آسيب قبلي هستند. ناهنجاري هاي بيومكانيكي شامل يكسان نبودن طول پاها، عدم انعطاف پذيري نسج نرم ، قرار گيري اندام در وضعيت بيومكانيكي نامناسب و سفتي مفصل ميباشند . مشكلات كفش عبارت از عدم قابليت مناسب در استهلاك نيروي وارده ، محافظت ناكافي يا سايز نامناسب آن هستند. زمين مسابقه ممكن است مسئول بروز آسيبها باشد. به عنوان مثال درصورتي كه زمين ناصاف و يا چمن و كف پوش آن از كيفيت مناسب برخوردار نباشد، شكستگيهاي تنشي( Stress fractures) ( شكستگيهاي ظريف در استخوان قشري ) از فشارهاي شديد ناشي مي شود و ممكن است در رده آسيبهاي استعمال مفرط قرار بگيرد. اين شكستگيها در استخوانهاي كف پا ( متاتارس) . نازك ني ( فيبولا) و درشت ني ( تيبيا) شايعند.


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق اصول پايه ايمني شناسي در ارولوژي

بررسی و دانلود تحقیق اصول پايه ايمني شناسي در ارولوژي دارای نکات کلیدی تحقیق, اصول, پايه, ايمني, شناسي, در, ارولوژي

اصول پايه ايمني شناسي در ارولوژي
سيستم ايمني براي تداوم سلامتي و براي مبارزه با بيماريهاي برخاسته از عوامل خارجي و داخلي ضروري است مكانيسم‌هاي مختلف ايمني در اختلالات اورولوژيك دخيل هستند كه شامل بوجود آمدن و پيشرفت كانسرهاي اورولوژيك، عفونتهاي سيستم ادراري. رد اعضاء پيوندي، ترانسفوزيون محصولات خوني و ابنور ماليتي‌هاي دستگاه توليد مثل مذكر مي‌باشند. امروزه تقسيم بنديهاي پاسخ ايمني براساس جمعيتهاي سلولي خاص، مواد مترشحه از آنها و ساختمان غشائي شان و مكانيسم‌هاي داخل سلولي آغاز كننده اين پاسخ‌ها مي‌باشد. اطلاعات بدست آمده ناشي از پيشرفت سريع ايمونولوژي مولكولي شامل ابداع آنتي باديهاي مونوكلونال، تكنيكهاي نوتركيبي ژنها و توانايي انتقال يا برداشت ژنها از حيوانات و همچنين كلون كردن جمعيتهاي سلولي مي‌باشد. با اين وجود پاسخ ايمني با خصوصيات منحصر به فرد آن در كارائي و قابليت انطباق آن در مقابل بسياري از مهاجمين خارجي شناخته مي‌شود اين خصوصيات شامل 1- توانايي شناخت خودي از بيگانه 2- ويژگي3- خاطره 4- تقويت سريع مي‌باشند.
ايمني ذاتي و اكتسابي
آنچه را كه ما بعنوان سيستم ايمني مي‌شناسيم شامل دو پاسخ بيولوژيك مجزا يعني ايمني ذاتي و ايمني اكتسابي مي‌شود. پاسخ‌هاي ذاتي مربوط به ساختمان ذاتي سلول بوده و طي تماسهاي مكرر با همان عامل مهاجم بوجود نمي آيند. مكانيسم دفاع ذاتي شامل سدهاي دفاعي غيراختصاصي عليه عوامل مهاجم است كه عمدتاً بستگي به سدهاي فيزيكي، سلولهاي فاگوسيتي، سلولهاي NK. كمپلمان، پروتئينهاي فاز حاد، ليزوزيم و اينترفرونها دارد. خط اوليه دفاعي بدن شامل سدهاي مكانيكي. شيميايي و بيولوژيك مي‌شود كه در خارج غشاء پايه پوست و غشاء مخاطي دستگاه تنفس و گوارشي و ادراري قرار دارند. تاژكها و مژكها بعنوان فيلتري كه ميكروبها را به بيرون مي‌رانند عمل مي‌كنند. پريستالتيسم‌هاي قوي و دوره اي دستگاه ادراري مانع صعود باكتريها به كليه‌ها مي‌شود. پاسخ‌هاي اكتسابي خاص از تماس مكرر با يك عامل مهاجم ناشي شده و عمدتا توسط جمعيتهاي لنفوسيتي كه هر يك عليه عامل مهاجم خاص حساس شده اند بوجود مي‌آيند. بعلاوه تكثير و گسترش كلونال جمعيتهاي خاص لنفوسيتي بعد از تماس اوليه با يك مولكول خارجي روي داده و لنفوسيتها داراي خاطره شده و درتماس بعدي با همان مولكول بيگانه پاسخ شديدتري نشان مي‌دهند. نقاط مختلف تداخلات عمل سيستم ايمني ذاتي و اكتسابي اغلب منجر به پاسخي شديدتر از مجموع عمل تك تك آنها مي‌شود.
فاگوسيتوز
فاگوسيتوز يك پاسخ غيراختصاصي و ذاتي نونروفيلها و ماکروفاژهاي در گردش است كه فعالانه ميكروبها را بلعيده و سموم ميكروب كش ترشح مي‌نمايند. فاگوسيتها همچنين شامل سلولهاي رتيكولواندوتليال مثل سلولهاي كوپفر در كبد و ماكروفاژهاي آلوئولر مي‌شود. اين پروسه توسط پروتئنهاي سيستم كمپلمان (C3b) و ايمونوگلوبولينهايي كه با ميكروبها باند شده و بعنوان اپسونين عمل نموده و از طريق رسپتورهاي سطحي خود به فاگوسيتها متصل مي‌شوند، تقويت مي‌گردد. ماكروفاژها داراي پاهاي كاذبي هستند كه بطرف ميكروبهاي اپسونيزه دراز نموده و آنها را دربرگرفته و بشكل آلوئولهاي فاگوسيتي درمياورند كه در نهايت بداخل خود رانده و با واكوئولهاي ليزوزومي خود ادغام مي‌نمايند كه در اثر اين عمل ميكروبها يا اجزاء خارجي در اثر عمل آنزيمهاي هضمي تخريب مي‌شوند. عمل كشتن سلولهاي خارجي در فاگوسيتها توسط واسطه‌هاي اكسيژني و پراكسيد هيدروژن صورت مي‌پذيرد.
كمپلمان
يك جزء اصلي ايمني ذاتي بدن مجموعه پروتئينهاي محلول (20 پروتئين) سيستم كمپلمان مي‌باشد. بمحض اينكه كمپلمان فعال شود مستقيماً موجب ليز باكتريها يا ويروسها مي‌شوند. همچنين بسياري از اجزاء سيستم كمپلمان در تنظيم پاسخ ايمني نقش مهمي دارند. فعال شدن كمپلمان منجر به يك پديده آبشاري مي‌شود يعني محصول يك واكنش بعنوان يك كاتاليزور محصول بعدي عمل مي‌كند هر جزء در كمپلمان با حرف C و يك عدد نمايش داده مي‌شود كه ترتيب اعداد برحسب كشف اجزاء مورد نظر توسط محققين است و نه ترتيب عمل اين اجزاء. زير مجموعه هر جزء كمپلمان با حروف a و b نمايش داده مي‌شود. مهم ترين جزء C3 است كه داراي وزن مولكولي 195 KD مي‌باشد. هنگامي كه سيستم كمپلمان با يك ماده هدف وارد واكنش مي‌شود. ابتدا C3 Convertase فعال مي‌شود كه C3 را به C3a و C3b تبديل مي‌كند. C3b متصل به ماده هدف خود بعنوان جزئي از آنزيم مبدل C5 عمل مي‌نمايد. تركيب C5b با اجزاء C6-C9 موجب تشكيل كمپلكس مهاجم غشايي مي‌شود كه اين كمپلكس نيز به نوبه خود با ليپيد غشايي سلول هدف ادغام شده و موجب صدمه به غشاء سلول و نهايتاً خروج پتاسيم از سلول و ورود آب و نمك به آن مي‌گردد (ليزهيپوتونيك سلول). تمام C3b توليد شده بعنوان Convertase براي C5 عمل نمي نمايد. بعضي از آنها مستقيماً به غشاء سلول متصل و بعنوان اپسونين براي فاگوسيتها (مثل نوتروفيل‌ها و ماكروفاژها) كه داراي سپتور اختصاصي براي C3b هستند عمل مي‌كنند. بعلاوه اجزاء C3a و C5a بعنوان يك آنافيلاتوكسين قوي عمل مي‌كنند كه موجب دگرانوله شدن ماست سلها و آزاد شدن هيستامين و نهايتاً افزايش نفوذ پذيري عروق و انقباض عضلات صاف مي‌شوند. جزء C5a نيز بعنوان يك فراخواننده شيميايي براي نوتروفيلها و ماكروفاژها عمل مي‌كند. مواد متعددي مي‌توانند موجب آغاز فعاليت سيستم كمپلمان شوند. سيستم كمپلمان از دو مسير فعال مي‌شود. مسير كلاسيك مكانيسمي است كه C3 را از طريق پروتئنهاي سرمي C1 و C4 و C2 فعال مي‌كند. اين پروسه وقتي كه يك كمپلكس Ag-Ab اولين جزء يعني C1b را فعال مي‌كند آغاز شده و نهايتاً آبشار C1qrs,4,2,3,5,6,7,8,9 موجب ليز مي‌گردد. براي فيكساسيون كمپلمان يك IgM و يا چندين IgG مورد نياز مي‌باشد مسير آلترنايتو غير وابسته به آنتي بادي است و نيازي به C1 و C4 و C2 براي آغاز پروسه ندارد اين مسير وابسته به محصولات باكتريايي مثل آندوتوكسين و پلي ساكاريدهاي ميكروبي و يك گلوبولين سرمي بنام پروپردين كه مستقيماً C3 را فعال مي‌كند، مي‌باشد. يك C3 convertase آلترنايتو تشكيل و موجب آغاز سكانسي مي‌گردد كه نهايتاً منجربه ليز سلولي مي‌شود. سيستم كمپلمان با مهاركننده‌هاي آندوژن كه ميزبان را در مقابل فعال شدن‌هاي مكرر كمپلمان حفاظت مي‌كنند تنظيم مي‌شود. اين پروتئينهاي تنظيمي كمپلمان مثل accelerating factor- cofactor prot., decay nembrane (MCP) و CD46 و CD56 گليكوپروتئينهايي هستند كه روي غشاء اريتروسيتها و پلاكتها و نوتروفيلها و برخي از سلولهاي اپي تليال مخاطي و اندوتليال يافت مي‌شوند. اين عوامل از طريق غيرفعال كردن C3/5 convertase عمل مي‌نمايند. جالب است بدانيد كه ژن انساني فاكتور decay-accelerating به ژنوم خوك منتقل شده تا از رد پيوند زنوگرافت Pig-to-primate توسط سيستم كمپلمان جلوگيري شود.
بافتها و ارگانهاي لنفوئيدي
در حاليكه تداخل عمل‌هاي سيستم ايمني اغلب بعنوان وقايع مستقلي تعريف مي‌شوند ولي در موجود زنده اين وقايع در داخل ساختمان ارگانيزه بافت لنفاوي بوقوع مي‌پيوندد. سلولهاي بنيادي مغز استخوان بسمت سلولهاي B و T (در ارگانهاي لنفاوي اوليه) تمايز يافته و سپس در بافتهاي لنفاوي ثانوي كلونيزه شده در اين محلها پاسخ ايمني ايجاد مي‌شود. ارگانهاي اوليه لنفوئيدي شامل تيموس كه مسئول انتخاب و آموزش T cell ومغز استخوان كه مسئول آموزش B cellها است، مي‌شود. بافتهاي لنفاوي ثانويه يامحيطي شمال طحال، لنف نودها و بافت مفروش كننده دستگاه گوارش، تنفسي و ادراري مي‌شوند. طحال خون را فيلتره مي‌كند و غدد لنفاوي مسئولي


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق كاركردهاي مناسب شهري، تركيب و ادغام آنها با فضاهاي اصلي مورد نياز كودكان از نظر روان شناسي

بررسی و دانلود تحقیق كاركردهاي مناسب شهري، تركيب و ادغام آنها با فضاهاي اصلي مورد نياز كودكان از نظر روان شناسي دارای نکات کلیدی تحقیق, كاركردهاي, مناسب, شهري,, تركيب, و, ادغام, آنها, با, فضاهاي, اصلي, مورد, نياز, كودكان, از, نظر, روان, شناسي, ,

كاركردهاي مناسب شهري، تركيب و ادغام آنها با فضاهاي اصلي مورد نياز كودكان از نظر روان شناسي

بررسي ابعاد، استانداردها و چگونگي تعيين برنامه ريزي فيزيكي:
تعيين برنامه ريزي كالبدي و سايت:
برنامه ريزي كالبدي مركز مورد نظر مبتني بر جهات سه گانه زير است:
الف- استانداردها و معيارهاي مربوطه
تازه بودن زاويه نگرش طرح هايي از قبيل پروژه كنوني از يك سو و ويژگي تركيبي اين گونه پروژه ها (كه در دل خود، طيفي از عناصر و كاركردهاي مختلف از قبيل اداري، آموزشي، مسكوني و… را دارند) از سوي ديگر، باعث گرديده تا در دل مراجع مطرح ساختمان سازي موجود، استانداردها و ضوابطي كه دقيقاً مجموعه هايي اين چنين را مد نظر قرار داده باشند، وجود نداشته باشد.
بنابراين، كوشش شده است، از اين رهگذر، استانداردها و يا معيارهايي را كه در قالب هر يك از اجزاء طرح، مقرر و يا توصيه شده، مورد توجه قرار گيرد. هر فضا استانداردهاي خاص خود را دارا مي باشند كه ضمن انطباق با ويژگي هاي پروژه حاضر مورد استفاده قرار مي گيرند.
ب- زواياي خاص و نوين مورد توجه پروژه:
پيش بيني مجتمع بزرگ شبانه روزي براي بچه هاي خيابان و ادغام آن با ساير عناصر آموزشي، اداري، فرهنگي، ويژگي منحصر به فرد پروژه حاضر است كه قبلاً در ايران مورد تجربه قرار نگرفته غير از دو يا سه نمونه تز در دانشگاههاي كشور و اين رساله مي‌كوشد تا آن را به صورت يك «تز» و نظريه ارائه دهد. نظريه اي كه ما به ازاء كالبدي و معمارانه يك ديدگاه جديد روان شناسي و جامعه‌شناسي مي باشد.
بر مبناي اين ديدگاه، مي بايد زندگي اين كانون را تا حد امكان به زندگي نوجوانان عادي نزديك ساخت و محيط و مكان زندگاني آنان را به شكلي كارآ و اصولي با فضاهاي مورد استفاده همگان پيوند داد.
پروژه حاضر تلاش دارد تا با گزينش كاركردهاي مناسب شهري، تركيب و ادغام شايسته آنها با فضاهاي اصلي مورد نياز كودكان اين مركز ديدگاه روان شناسي جامعه شناسي فوق، در قالب طراحي معمارانه، جامعه عمل بپوشاند.
ج- محدوديت ها و امكانات زمين:
محدوديت ها و امكانات زمين پروژه از قبيل: وسعت، موقعيت، ويژگي هاي توپوگرافي، عوامل همجوار و… از ديگر عوامل موثر بر چند و چون شيوه اختصاص اراضي به كاربري هاي مختلف مورد نياز مي باشد.
بطور كلي فضاهاي مورد نياز با توجه به تحقيقات انجام شده از سازمان بهزيستي كشور، افراد ذيصلاح و دست اندر كاران اين مسئله و نياز اصلي اين كودكان بشرح زير در نظر گرفته شد:
1- ساختمان اداري،2- خوابگاهها، 3- ساختمان اجتماعات، 4- ساختمان آموزشي، 5- ساختمان كارگاهها، 6- غرفه‌هاي فروش، 7- فضاهاي سبز ورزشي، 8- نگهباني، كه به ترتيب به چگونگي ريختن برنامه فيزيكي هر يك خواهيم پرداخت.
1-1-6- ساختمان اداري
اگرچه مجموعه به منظور حمايت و خدمات به بچه هاي خياباني، كارآئي يافتن، شكوفائي روحي و مسئوليت پذيري آنان طراحي شده است و قسمتي از فعاليتهاي مجموعه مي تواند توسط خود بچه ها انجام گيرد، وجود كادر اداري و مجرب براي كنترل، برنامه ريزي، مراقبت و برقراري روابط داخلي و نگهداري مجموعه ضروري به نظر مي رسد.
فضاهاي اداري در برگيرنده تمام فعاليتهايي است كه جهت مديريت و بروكراسي اداري، قسمت روانشناسي و مددكاري و در اين مركز بخش پزشكي (كه در طبقه دوم اداري است) به كار مي‌روند. بعلت كوچك بودن سايت و اينكه با برنامه فيزيكي در نظر گرفته شده، فضاي جداگانه اي براي بخش پزشكي مقدور نبود و در ضمن چون بچه ها براي تشخيص و نگهداري ابتدا به ساختمان اداري برده مي شوند، بهتر است در همان ساختمان (از نظر نداشتن بيماريهاي پوستي و خوني و…) چك بهداشتي شوند.

موارد قابل توجه در طراحي ساختمان اداري:
1- ارتباط آسان ساختمان اداري با ورودي اصلي مجموعه كه از ضروريات طرح محسوب مي شود. بنابراين، ساختمان اداري بايد نزديكترين فضاها به ورودي اصلي مجموعه باشد و دسترسي مناسب پاركينگ و اتومبيل نسبت به آن قرار گيرد.
2- استقلال قسمتهاي اداري- رياست مجموعه- بخش روانشناسي و قسمت پزشكي.
2- ارتباط نزديك نگهباني با بخش اداري.
مهمترين جزء دفاتر اداري، وسائل و تجهيزات آنهاست كه براساس فعاليتي كه در آنها شكل مي گيرد، داراي ابعاد و استانداردهاي متفاوت مي باشند كه در زير به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
ميانگين عمق اين دفاتر را مي توان بين 6-5/4 متر در نظر گرفت.
مساحت كف با در نظر گرفتن ميز به ابعاد 4/1-7/0 متر، بدون وسائل دفتري و محوطه كاري آنها براي يك تايپيست، 7/1 متر مربع، براي كارمند معمولي 3/2 مترمربع، براي كارمند بايگاني 1/1 متر مربع و براي كارمند مواجه شونده با مردم 5/2 مترمربع است، اين در حالي است كه فضاي لازم با در نظر گرفتن وسائل دفتري و محوطه هاي كاري براي منشي 10 مترمربع، براي كارمندان اجراي 6-4 مترمربع، براي هر فرد در اتاق كنفرانس 5/2 مترمربع و براي رئيس قسمت 25-15 مترمربع است.
در مورد مركز مراقبتهاي ويژه كه در طبقه دوم اين ساختمان واقع است، بعلت كوچك بودن سايت و لازم نبودن مركز تخصصي، اين فضا بيشتر به مثابه درمانگاهي است كه مراقبتهاي درماني ارائه مي دهد و فضاهائي چون: بخش روانشناسي (مشاوره- مددكاري) پزشكي- معاينه چشم و مركز پانسمان را شامل مي شود.
ساختمان خوابگاه:
بخش خوابگاهها
كلياتي از ويژگي‌هاي فضاهاي مسكوني:
در مجتمع حاضر، منظور از فضاهاي مسكوني، خانه‌ها يا واحدهاي اقامتي كودكان مي‌باشند كه كاربري اصلي مجتمع را تشكيل مي‌دهند. در اين پروژه، طراحي مسكن مورد نياز از دو جهت مورد توجه واقع شده است:
نخست، از آن جهت كه اين واحدهاي مسكوني مي‌بايد به تبعيت از برنامه‌ريزي زندگي مجتمع، حتي‌الامكان تداعي كننده يك خانه و منزل معمولي باشد، به نحوي كه هر كودك احساس حضور در خانه و خانواده خود را داشته باشد. بنابراين، واحدهاي مسكوني مي‌بايد ويژگيهاي كالبدي خاص خود را دارا باشد.
دوم، از آن نظر كه، مجموعه مسكوني مي‌بايد براي كودكان استفاده كننده احساس بافت مسكوني معمولي را ايجاد كند، نه احساس تكرار و يكنواختي بلوك‌هاي مسكوني تيپ خوابگاه مانند را (از نوع تعاوني‌هاي مسكن و خانه‌هاي سازماني). خصوصيات كليدي فوق، باعث مي‌شود تا به يك اصل بسيار مهم كه امروزه در شهرسازي نوين (به ويژه پس از گذر از دوران مدرن گرايي)، مورد عنايت واقع شده، دقت شود و آن، اصل هويت و نشان‌مندي است. رعايت اين اصل سبب مي‌گردد، تا به پيروي از تجربيات شهرهاي گذشته، گوشه و كنار هر يك از فضاهاي شهري و به ويژه حوزه‌هاي مسكوني، از يكديگر متفاوت گردد و در سايه همين تفاوت‌ها و نشانه‌ها هر فرد (در اينجا هر كودك كانون؛) نسبت به محيط زندگي خود احساس بهتري از تعلق و در نهايت هويت داشته باشد.
در اينجا لازم است تعريف دقيق‌تري از مسكن ارائه شود. مسكني كه تا به حال مطرح بوده هميشه محل جاي دادن و پذيرفتن كانون گرم و پر مهر خانواده بوده است؛ خانواده‌اي كه معمولاً از سرپرست خانواده يعني پدر، مادر و فرزندان تشكيل مي‌شود؛ حتي در برخي از خانواده‌ها پدربزرگ و مادربزرگ خانواده نيز جزء افراد خانواده محسوب مي‌گردند، ولي چيزي كه در اينجا تحت عنوان يك خانواده ارائه مي‌شود، نياز به تعريف جديدي دارد. خانواده از يك مربي به عنوان سرپرست دايم خانواده و نيز تعدادي كودك كه در سنين بين 12 تا 18 مي‌باشند، تشكيل شده است.
با اين مقدمه به مقايسه‌اي هر چند كوتاه و مجمل بين مسكن و خانواده (به مفهوم متعارف در اجتماع) و مسكن خانواده‌هايي كه قرار است با تعريف جديد در كنار هم زندگي كنند، پرداخته مي‌شود تا شايد راه‌گشايي در جهت طراحي مسكن مناسب و خاطره‌انگيز براي اين كودكان باشد.
مسكن در مفهوم لغوي خود به معناي محل سكونت و آرامش براي جمعي به نام خانواده مي‌باشد. مسكن، قالبي است در برگيرنده خانواده.
اين خانواده بسته به روابط عاطفي، اخلاقي، اجتماعي، فرهنگي، … و از همه مهمتر فعاليتهايي كه در هر فرهنگ، در يك مسكن به خانواده تعلق مي‌گيرد، قالبهاي متفاوتي به خود گرفته است.
بحث سلسله مراتب، از جمله مهمترين مسائلي است كه در ساخت و ساز شهري هم مانند يك مسكن سنتي به چشم مي‌خورد. محدوديت و حريم كوچه‌ها و


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق بررسي قوم عشاير از ديدگاه جامعه شناسي

بررسی و دانلود تحقیق بررسي قوم عشاير از ديدگاه جامعه شناسي دارای نکات کلیدی تحقیق, بررسي, , قوم, عشاير, از, ديدگاه, جامعه, شناسي

بررسي قوم عشاير از ديدگاه جامعه شناسي

نهادهاي اجتماعي عشاير
جوامع مختلف براي ادامه حيات نياز به ايجاد نهادهاي اجتماعي هستند تا با كاركردهاي مختلف خود به بقاء و تداوم حيات نظام اجتماعي كمك كنند. نهادهاي اجتماعي
(sociat Instiution)دركليترين تعريف الگوهاي بادوامي از رفتار هستند و اين الگوهاي رفتار در ظرفي عمل مي‌كند و تجلي بيروني مي‌يابند كه مؤسسات اجتماعي ناميده مي شوند.
(social Associations) براين اساس نهادهاي اجتماعي به مثابه محتوا و مظروف و مؤسسات اجتماعي به مثابه قالب و ظرف عمل مي كنند.
از ديدگاه جامعه شناسي جوامع داراي دو نوع نهاد هستند كه به اوليه و ثانويه مرسوم مي‌باشند. نهادهاي اوليه (primary Institutions) معمولاص داراي عموميت مي‌باشند و جوامع بدون آنها نمي‌توانند ادامه حيات دهند. پنج نهاد مهم و اساسي كه معمولاً در همه جوامع وجود دارد، عبارتند از : خانواده، تعليم و تربيت، اقتصاد، دين و حكومت، نهادهاي ثانويه (sevandry Instiution) از قدمت، عموميت و ضرورت نهادهاي اوليه برخوردار نيستند.
ولي آنها نيز بويژه در جوامع مدت و در حال گذاري كاركردهاي قابل توجهي به عهده گرفته اند مثل نهادهاي مربوط به گذران اوقات فراغت يا نهادهاي مربوط به مشاركت و بويژه نهادهاي صنفي و حرفه اي.
جوامع عشايري از ان دسته جوامعي هستند كه در سطح ابتدائي تكامل و پيشرفت اجتماعي قرار دارند و مي‌توان آنها را جوامع ساه و سنتي ناميد و براين اساس اغلب داراي نهادهاي اوليه هستند، البته امور اجتماعي عشاير كه در اينجا به شكل كلي و نظري مورد بحث قرار مي‌گيرد فراتر و بيشتر از نهادهاي اجتماعي است و يا به عبارت ديگر نهادهاي اجتماعي بخشي از آن را تشكيل مي دهد، بقيه را مي توان تحت عنوان مؤسسات اجتماعي، گروه هاي اجتماعي و بطور كلي پديده هاي اجتماعي جوامع عشايري ناميد.
پرداختن به امور اجتماعي يا اجتماعيات جوامع عشايري بدين منظور صورت گرفته است كه منا و بنيان نظري براي توصيف و تحليل امور اجتماعي در استان يزد و بويژه جوامع عشايري ابركوه، خاتم و طبس فراهم سازد و چراغ راهي باشد براي توصيف و تحليل هاي وضعيت اجتماعي در مناطق عشايري شهرستانها نهائي كه نام آنها ذكر گرديد.
براين اساس به شكل كلي و تئوريك به مباحث مربوط خانواده و ازدواج، دين و مذهب، تعليم و تربيت، قشر بندي اجتماعي، ساختار اجتماعي، بهداشت و درمان، آداب ورسوم، مسكن، پوشاك، خوراك، اخلاق و عادات و غيره درجوامع عشايري پرداخته مي‌شود. اين مباحث در علوم اجتماي و بويژه در جامعه شناسي و مردم شناسي تحت عناوين جامعه شناسي و يا مردم شناسي ايلات و عشاير و يا بخش اجتماعي زندگي مبتني بر كوچ يا كوچيزي مي‌آيد.

الف : خانواده، ازدواج و خويشاوندي درعشاير
خانواده (Family) يك نهاد اجتماعي، يك گروه اجتماعي و يا يك واحد مهم اجتماعي جامعه است و اين نهاد اجتماعي بويژه در گذشته و در جوامع ساده و ابتدائي اهميت بسياري داشته اس و به نوعي آينه جامعه بوده است. خانواده در درجه اول يك واحد خويشاوندي است كه بر اساس پيوندهاي نسبي و سببي شكل مي‌گيرد و بر همين اساس به دو نوع خانواده پدر و مادري و خانواده زن و شوهري تقسيم مي شود.
ازدواج (Marriage) به عنوان يك سنت يا يكي از مناسك و مراحل زندگي خانوادگي مي باشد. و همچنانكه گفتيم يك نوع خانواده متكي بر ازدواج است. در حاليكه خويشاوندي (kinship) به مجموعه از پيوندها گفته مي‌شود كه ممكن است مبناي نسبي، سببي، رضاعي و توتمي داشته باشد. از نظر بعد و تعداد خانواده ها را مي‌توان به هسته‌اي (Nuclear) و گسترده (Extended) تقسيم نمود. خانواده عشاير اغلب از نوع گسترده تلقي مي‌شود.
خانواده به شكل نوعي يك نهاد مهم و اساسي نظام اجتماعي است و كاركردهاي مختلفي را مي‌تواند انجام دهد: توليد مثل، ارضاي غريزه جنسي، اجتماعي كردن كودكان، مراقبت از سالخوردگان ، توليد كالا و خدمات، حمايت از اعضاء فراهم كردن تفريح و سرگرمي، حرفه آموزي،‌فراهم كردن آرامش رواني، انتقال فرهنگي، آموزش مذهبي و غيره، اين امور را مي توان تحت كاركردهاي تجديد سنل، جنسي، جامعه پذيري، حمايت ، اقتصادي، عاطفي، مذهبي،‌ آموزشي نيز ذكر نمود. ( تقوي، 1379: 77-76)
1-تعريف خانواده در عشاير ( امام اللهي، 1378: 129-128)
خانوار در بين كوچ نشينان كوچكترين و اساسي ترين واحد اجتماعي و همچنين يك واحد توليد و مصرف مي باشد كه اعضاي آن زير يك سرپرست فعاليت مي‌كنند، بطور كلي مشخصات عمدة خانوار در بين كوچنشينان به شرح زير است:
1- فعاليت مشترك اعضا: اعضا، خانواراز يك هدف مشترك اقتصادي، سياسي و اجتماعي پيروي مي‌كنند چنانكه از نظر اقتصادي همه اعضاء تشكيل دهنده يك خانوار با هم فعاليت مي‌كنند و درآمد حاصله را نيز بطور جمعي و در زير يك سقف بمصرف ميرسانند. خانوار از نظر اجتماعي و سياسي نيز به عنوان يك واحد بشمار مي‌رود و مسئول رفتار و كردار تمام اعضاء خود مي‌باشد.
2- رابطه خويشاوندي: رابطه بين اعضاء خانوار براساس خويشاوندي (نسبي و سببي) استوار است گرچه دربعضي از موارد ممكن است افراد غير خويشاوند نيز به آن بپيوندند. اعضاء خانوار با هم نسبت خويشاوندي نزديك دارند، چنانكه بيشتر خانوارها شامل پدر، مادر و فرزندان و احتمالاً بستگان ديگر چون مادر، پدر، برادران و خواهران بي‌شوهر مي باشد.
3- سكونت مشترك : اعضاء خانوار در زير يك سقف ( معمولاً سياه چادر) بسر مي‌برند، اما گاهي ممكن است اعضاء بعضي از خانوارها مدتي از سال را جدا و دور از هم بسر برند. براي مثال بيشتر خانوارهاي كوچ‌نشين علاوه بر دامداري به كشاورزي نيز مي‌پردازند و ناگزيريند فعاليتهاي دامداري و كشارزي را طوري بين اعضاء خود تقسيم كنند كه بعضي به امور زراعتي پرداخته ( دست كم قسمتي از سال را درده ميگذرانند) و برخي ديگر همراه دام ها به مناطقي كه چراگاه يافت مي‌شود كوچ كنند. همچنين بسياري از جوانان كوچ نشين درپي تحصيل و يا كار قسمتي از سال را دور از خانوار بسر ميبرند.
اصولاً هر خانوار داراي يك سرپرست است كه فعاليت اعضاء را زير نظر دارد. سرپرست خانوار معمولاً يك مرد است كه نه تنها فعاليت اعضاء را هم آهنگ مي‌كند.، بلكه به عنوان رئيس و نماينده


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق سكه شناسي يكي از شاخص هاي شناسايي ميراث فرهنگي ملل مختلف

بررسی و دانلود تحقیق سكه شناسي يكي از شاخص هاي شناسايي ميراث فرهنگي ملل مختلف دارای نکات کلیدی تحقیق, سكه, شناسي, يكي, از, شاخص, هاي, شناسايي, ميراث, فرهنگي, ملل, مختلف

موضوع :
سكه شناسي
يكي از شاخص هاي شناسايي ميراث فرهنگي ملل مختلف

مقدمه
سكه شناسي بخشي از تاريخ هنر هر دوران پژوهشگران توانسته اند با استفاده از مجموعه عناصر موجود در سكه برخي از گوشه هاي تاريك و مبهم و تاريخ و فرهنگ جهان را روشن نمايند. سكه هر دوره نمادي از مذهب، آداب و رسوم، خط و زبان، چگونگي وصعيت اقتصادي و اجتماعي و هنري آن دوره بوده است.
به معني ديگر مي‌توان گفت كه سكه شناسي به عنوان يكي از شاخص هاي شناسايي ميراث فرهنگي ملل همواره از جايگاه ويژه اي در مطالعات تاريخ برخوردار بوده است. هريك از عوامل تشكيل دهنده سكه: نوع فلز: نقشها و نگارها، علائم روي سكه، محل ضرب، تاريخ ضرب، ابزار ضرب و … به لحاظ علمي، در شناخت تاريخ، فرهنگ و هنر و نيز اقتصاد هر دوره تاريخي، نقش عمده اي دارد. (طالبي، 1373، ص 9)
از ديد تاريخ نويسي، سكه هاي كهن ارزش آن نوشته هاي سنگي را دارد كه بدست آمده است. سكه ها سندهاي دست نخوردة تاريخ هستند كه از زمان باستان بازمانده اند، اگرچه سكه چيز كوچكي است و هر كدام جز يك يا دو جمله را دربرندارد، اما جبران اين تفاوت را فراواني آنها مي‌كند. (كسروي، 1352، ص 121و130)
به علت آنكه سكه جزء اشيائي بوده كه مردم در هنگام فررا مي توانستدن با خود همراه ببرند، و ويران شدني نبود از حوادث مصون مانده است. امروز نمونه هايي از آنها به دست ما رسيده كه چگونگي تمدن و فرهنگ و مسائل سياسي و جغرافيائي را با زبان بي زباني بيان مي‌كند. سكه يگانه سند و مرجع قابل اعتماد براي روشن نمودن گوشه‌‌هاي تاريك تاريخ و اثبات درستي و نادرستي اطلاعاتي است كه از منابع ديگر تاريخ بدست آمده.
در قلمرو تاريخ هنر جدا از مسائل اقتصادي و علوم انساني (تاريخ، مردم شناسي، باستان شناسي، اسطوره شناسي) مجموعه اطلعات موجود بر سكه ها، همواره اطلاع سان و دستمايه اي براي پژوهشگران بوده است. نقوش هر سكه در هر دوره اي نمايشي از هنر زمان خود است با نگاهي بروي سكه هاي تاريخي يك ملت مي‌توان تاريخ هنر و نوع هنر آن دوران را بطور فشرده رقم زد.
از آغاز پيدايش سكه، خط در كانر ساير نقوش استفاده شده است (از خط تصويري تا الفبائي) بنابراين يكي از عوامل شناسايي خطها از دوره باستان تا به امروز سكه هاي بدست آمده در هر زمان و حكومت است.
1-1- تاريخ سكه
قبل از پيدايش سكه مردم از راه معاوضه و مبادله اجناس به صورت پاياپاي امور تجاري خود را انجام مي دادند. ليديها اولين مردمي بودند كه سكه ضرب كردند. ايرانيها پس از فتوحات پي در پي در آسياي صغير به وجود سكه و لزوم استفاده از آن پي بردند. در زمان داريوش اول (522-486 ق.م) براي نخستين بار در ايران سكه هاي طلا و نقره ضرب شد. در زمان ساسانيان سكه با نقش پادشاهان و تاج و خط پهلوي و نقش آتشران ضرب گرديد. (244-652م).
با ظهور اسلام شخصتيها از روي سكه ها حذب شد و آياتي از قرآن مجيد، نام سلاطين، محل ضرب و سال ضرب منقوش گرديد. بايد يادآور شد كه در طبرستان ضرب سكه ادامه شيوه سكه زني دوره ساسانيان بود، بدين معني كه نقش اسپهبدان مانند دات برزمهر و فرخان و خورشيد با خط پهلوي بروي سكه نقر مي شد. ملكزاده بياني: سكه از قديميترين ازمنه تا دوره اشكاني ص 15 شاهان و امراي صفاريان ، سامانيان ، آل زيار و غزنويان به همان طريق خلفا با آوردن نام خود و خلفا و آياتي از قران مجيد به خط كوفي به ضرب كه پرداختند. از دوره حكومت ايخانانن مغول در ايران، سكه هايي به دست آمده كه به خط ايغوري است. از دوره تيموريان نيز سكه ها


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق انديشه ديني و سكولاريسم و غرب شناسي Religious Thought and secularism (در جهان اسلام و ايران)

بررسی و دانلود تحقیق انديشه ديني و سكولاريسم و غرب شناسي Religious Thought and secularism (در جهان اسلام و ايران) دارای نکات کلیدی تحقیق, انديشه, ديني, و, سكولاريسم, و, غرب, شناسي, Religious, Thought, and, secularism, (در, جهان, اسلام, و, ايران)

عنوان:
انديشه ديني و سكولاريسم و غرب شناسي
Religious Thought and secularism
(در جهان اسلام و ايران)
فهرست

فصل اول غرب شناسي
_ اهميت مطالعات غرب شناسي در عصر حاضر
_ هدف از مطالعات غرب‌شناسي (خلاصه از اهداف)
فصل دوم سكولاريسم
_ واژه‌شناسي سكولاريسم
_ بحران ديني، سكولاريسم فراگيرترين شاخص فرهنگي مدرنيسم
_ نارسايي‌ها و محدوديت‌هاي تناقض آفرين سكولاريسم
_ رابطه سكولاريسم و دين حق
سكولاريسم نوعي از تهاجم فرهنگي
درمان ضعف و عقب ماندگي
پاسخ سكولاريسم‌ها و هدفشان
لاف زني سكولاريت‌ها
فصل سوم: سكولاريسم و زمينه ورود آن به ايران
_ ضرورت غرب‌شناسي و زمينه‌هاي ورود آن به ايران
_ شرايط تاريخي ايران و توجه به غرب
_ نگرش به غرب از تقليد تا نقد
_ تأثير مواجهة تفكر ديني با سكولاريسم در حوزه معرف سياسي
_ تأثير تفكرات تاريخي در حيات فكري _ سياسي عصر حاضر
_ اشتراكها و اختلافهاي عصر مشروطيت و بازتاب آن در سدة اخير
1_ اشتراك
2_ اختلاف
فصل چهارم: آينده‌ از آن كيست؟

فصل اول
اهميت غرب شناسي در عصر حاضر
اهميت و ضرورت مطالعات غرب‌شناسي به اهميت و ضرورت آگاهي از جهان سياسي و فرهنگي روز باز مي‌گردد.
گسترش روز افزون حجم اطلاعات و سرعت شگفت‌انگيز ارسال و انتقال پيام‌هاي فرهنگي، سياسي و بازرگاني، همچنين تأثير شگرف شگردهاي اطلاعاتي _ تبليغاتي رسانه‌هاي عمومي غرب در عصر ارتباطات و اطلاعات، بر كساني كه با اوضاع سياسي _ فرهنگي جهان آشنايي دارند پوشيده نيست. اينكه در جهاني بس پهناورتر از جهان سده‌هاي گذشته زندگي مي‌كنيم. با وجود اين، به هر اندازه كه دنياي ما گسترده‌تر مي‌گردد، ارتباط ميان آحاد و جوامع بشري وسيع‌تر مي‌شود. به موازات ارتباطي كه روز به روز با عمق بيشتري صورت مي‌پذيرد لازم است سطح آگاهي ما از خط‌مشي‌ها، شيوه‌ها و جهات ارتباطي با ديگران ارتقا يابد.
هدف از مطالعات غرب‌شناسي
در مباحث غرب‌شناسي بر آن هستيم تا دريابيم چه چيزي محور انديشة سياسي و فرهنگي غرب را تشكيل مي‌دهد؛ به عبارت ديگر در صدديم بدانيم هويت سياسي و فرهنگي غرب براساس چه اصول و مباني ويژه‌اي صورت پذ


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق آرمان، دستاوردها و آسيب شناسي انقلاب اسلامي

بررسی و دانلود تحقیق آرمان، دستاوردها و آسيب شناسي انقلاب اسلامي دارای نکات کلیدی تحقیق, آرمان,, دستاوردها, و, آسيب, شناسي, انقلاب, اسلامي

آرمان، دستاوردها و آسيب شناسي انقلاب اسلامي
مقدمه
آرمان ها ، دستاوردها و آسيب شناسي انقلاب اسلامي، سه مساله به هم پيوسته و مهم اند كه در اين فصل مورد مطالعه قرار مي گيرد . آرمان ها ، همان اهداف سلبي و ايجابي انقلابند كه مردم به منظور دستيابي به آن ها عليه رژيم پهلوي شوريده و تا سرنگوني آن از پاي ننشيند . دستاوردهاي انفلاب نيز آرمان هايي هستند كه تحقق يافته اند
در درجه بعد ، انقلاب ممكن است پس از پيروزي با انواع آفات ، موانع و آسيب ها روبرو شود و روند آن را با مشكلات متعددي مواجه سازد . آسيب شناسي انقلاب به ما كمك مي نمايد تا انحرافات احتمالي و تدريجي پديده انقلاب را بشناسيم و با پيش گيري از وقوع آن ها ، انقلاب را در جهت رسيدن به آرمان هايش ياري كنيم .

آرمان هاي انقلاب اسلامي
آرمان هاي انقلاب اسلامي را از خلال شعارهاي مردم در دوران پيروزي و پيام هاي رهبران سياسي و فكري به خصوص رهبري منحصر به فرد امام
خميني (ره) با استفاده از روش تحليل محتوا مي توان شناخت .
نكته مهم آن است كه اين هدفها در روند نهضت اسلامي به صورت كلي و غير شفاف بيان مي گرديدند كه پس از پيروزي انقلاب در كشاكش حوادث و رويدادها و نيز در قانون اساسي 1358 به مقدار زيادي شفاف تر و جزئي تر شده اند.
مهم ترين آرمان هاي انقلاب در حوزه هاي سياست ، اجتماع ، فرهنگ و اقتصاد عنارتند از :

الف. آرمان هاي فرهنگي و اجتماعي
مهمترين آرمان هاي فرهنگي و اجتماعي انقلاب اسلامي عبارتند از :
1-ايجاد محيط مساعد براي رشد فضايل اخلاقي بر اساس ايمان و تقوا
2- مبارزه با مظاهر فساد و تباهي
3- بالابردن سطح آگاهي هاي عمومي با استفاده صحيح از مطبوعات و رسانه هاي گروهي .
4- آموزش و پرورش و تربيت بدني رايگان براي همه در تمتم سطوح و تسهيل و تعميم آموزش عالي تا سر حد خود كفايي كشور
5- تقويت روح بررسي و تتبع و ابتكار از طريق تاسيس مراكز تحقيق و تشويق محققان


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق جامعه شناسي و علم سياست

بررسی و دانلود تحقیق جامعه شناسي و علم سياست دارای نکات کلیدی تحقیق, جامعه, شناسي, و, علم, سياست,

جامعه شناسي و علم سياست
جامعه شناسي مطالعه رفتار انسان در زمينه اجتماعي است. بنابراين جامعه واحد اساسي تحليل است و ازاين جهت جامعه شناسي با روانشناسي که واحد اساسي تحليل آن فرد انساني است تفاوت دارد. جامعه را مي توان گروهبندي متمايز و به هم پيوسته اي از افراد انساني تعريف کرد که در مجاورت يکديگر زندگي مي کنند و رفتارشان با عادات، هنجارها و اعتقادات مشترک فراواني مشخص مي شود که آن را از گروه بنديهاي انساني ديگر که عادات، هنجارها و اعتقادات آشکارا متفاوتي دارند متمايز مي کند.
اصطلاح جامعه شناسي را اگوست کنت که يکي از بنيادگذاران اين رشته است وضع کرد. هم کنت و هم هربرت اسپنسر يکي ديگر از نبيادگذاران جامعه شناسي، تاکيد کرده اند که جامعه واحد اصلي تحليل جامعه شناختي است. تعيين بنيادگذاران يکي از رشته هاي تقريبا جديد دانشگاهي ممکن است کار نسبتا ساده اي به نظر برسد، اما هميشه مساله اي ذهني است و برخي از صاحبنظران ممکن است بخواهند نامهاي ديگري را از قبيل کارل مارکس ، اميل دورکيم يا ماکس وبر ، بر آن اسامي بيفزايند يا حتي جايگزين آنها کنند. در هر صورت آنها خواه بنيادگذار جامعه شناسي بوده باشند يا نباشند، هر سه ، سهم عمده اي هم از جهت نظري و هم تجربي در پيدايش و توسعه جامعه شناسي داشته اند. مارکس دانشمندي صاحبنظر در چند رشته، از قبيل تاريخ، فلسفه سياسي و اقتصاد بود و البته فعالانه در سياست شرکت داشت. کاوشها و نظرهاي وي درباره رابطه بين سياست، اقتصاد و جامعه که او ناخواسته نام خود را به آنها داده دليلي گويا بر سهمي است که او در پيشرفت جامعه شناسي داشته است. انديشه هاي دورکيم در مورد تقسيم کار يا تخصصي شدن نقشها در جامعه نيز از اهميت بسيار برخوردار بود و مطالعات وي درباره مذهب و خودکشي نمونه هاي برجسته پژوهش جامعه شناختي، بويژه از نظر استفاده از آمار بود. وبر، هم منتقد مارکس و هم به وجودآورنده مفاهيم متعددي درباره دولت، قدرت، اقتدار، و مشروعيت و نقش انديشه ها يا نظامهاي ارزشي در تکامل و دگرگونيهاي جامعه بود. هر چند انديشه هاي مارکس و وبر در توسعه جامعه شناسي مهم بوده است، دليل بهتري وجود دارد که آنها را بنيادگذار جامعه شناسي سياسي بناميم. اما اين موضوعي است که بايد در مباحث بعدي مطرح شود.
بنا به تعريف، مي توان گفت که جامعه شناسي شامل علم سياست است. در هر حال، سياست در زمينه اي اجتماعي رخ مي دهد، اما به منزله يک رشته دانشگاهي، سياست تقريبا به طور کامل جدا از جامعه شناسي توسعه يافته است. در اروپا، مطالعه سياست از مطالعات حقوقي و بويژه و به طور منطقي از مطالعه قانوني اساسي نشات گرفت. در بريتانيا و تا اندازه اي کمتر در ايالات متحده، مطالعه سياست اساسا از مطالعه تاريخ سرچشمه گرفت. بديهي است اين هر دو تحول کاملا منطقي بودند ، اما به وضعيتي انجاميدند که در آن مطالعه سياست چندان وجه اشتراکي با جامعه شناسي نداشت. گذشته از هر اختلاف نظري در مورد ادعاي علومي مانند جامعه شناسي، روانشناسي و اقتصاد مبني بر « علم » اجتماعي بودن، اختلاف نظري درباره موضوع مورد مطالعه آنها وجود نداشته است. نه تنها علم سياست بيشتر به شبه علم بودن متهم گرديده ، بلکه همواره اختلاف نظر زيادتري درباره موضوع آن نيز وجود داشته است.
تعاريف سياست فراوانند و تعريفي وجود ندارد که به طور عام پذيرفت شده باشد. براي حل اين مشکل اغلب سعي شده است با مشخص کردن ماهيت يا مفهوم اصلي مطالعه سياسي، به گونه اي از بحث درباره تعريف سياست اجتناب شود. گفته مي شود که سياست حل تقاضدهاي انسانهاست؛ فرايندي است که جامعه از طريق آن منابع و ارزشها را مقتدرانه توزيع، تصميمات را اتخاذ يا سياستها را تعيين مي کند؛ سياست، اعمال قدرت و نفوذ در جامعه است. در عمل اين امر تنها مشکل تعريف را تغيير مي دهد، اما آن را حل نمي کند. با وجود اين، هر يک از اين مفاهيم معطوف به سوال معيني است : يعني اينکه چگونه در يک جامعه انسانها مسائل خود را با همنوعان خود و با محيطشان حل مي کنند ؟ در اين شيوه نگرش، موضوع علم سياست مطالعه خود مسائل، وسايلي که مي توان براي حل آنها به وجود آورد، عوامل، انديشه ها و ارزشهايي خواهد بود که افراد و گروهها را در تلاش براي حل اين مسائل تحت تاثير قرار مي دهند. برنارد کريک استدلال مي کند که « علم سياست يک موضوع مطالعه است و نه يک رشته مستقل… اين موضوع به وسيله يک مسأله تعريف مي شود» و آن مسأله نقش حکومت است که او آن را «فعاليت حفظ نظم» تعريف مي کند . اشاره نظم به معناي تنظيم روابط بين افراد و گروههاست و نه صرفاً به مفهوم محدود عبارت «نظم و قانون» . بنابراين اگر علم سياست مطالعه کارکرد حکومت در جامعه است.
اگر چه دانشمندان سياسي اي مانند کريک و جامعه شناساني مانند گري رانسيمن (1965) وحدتي اساسي ميان علوم اجتماعي مشاهده مي کنند, از لحاظ آکادميک اين رشته ها تا اندازه زيادي به طور جداگانه توسعه يافته اند.
مطالعه سياست به طور خاص و دقيق گرايش زيادي به تمرکز بر مطالعه نهادهاي سياسي نظير دستگاههاي اجرايي و قانونگذاري , احزاب سياسي و بوروکراسيها و دستگاههاي اداري مرکزي محلي نشان داد و تنها بعدها به مطالعه حوزه هايي مانند فرآيندهاي انتخابي , قانونگذاري , سياستگذاري و فرايندهاي سازماني و اداري پرداخت. دانشمندان سياسي نيز به تدريج به حوزه هاي ديگري که اکنون براي درک سياست , اساسي در نظر گرفته مي شوند علاقه مند گرديدند.
براي مثال اگر چه اِي.اِف.بنتلي نخستين کتاب درباره گروههاي فشار يا گروههاي ذينفع را در سال 1908 منتشر کرد , تا دهه 1950 دانشمندان سياسي چندان توجهي به سياست فشار نشان ندادند. به هر حال , دو تحول به هم وابسته ديگر بود که موجب رشد جامعه شناسي سياسي مدرن گرديد.
نخستين تحول , پيدايش رويکرد رفتاري در علوم اجتماعي براي مطالعه پديده هاي اجتماعي بود. رفتارگرايي نخستين بار و نيرومندتر از همه در ايالات متحده ظهور کرد و از آنچه به مطالعات رفتاري در روانشناسي معروف گرديده بود نشات گرفت. همانگونه که اصطلاح « رفتارگرا » نشان مي دهد، اين مطالعات بر مشاهده و تحليل رفتار فردي و گروهي متمرکز گرديده بود و اغلب در تجربيات آزمايشگاهي از حيوانات استفاده مي شد. تاکيد زيادي بر سنجش دقيق و منظم و بر تلاش براي اثبات وجود الگوهاي رفتاري وجود داشت که مي توانست اساس ايجاد فر ضيه هاي مربوط به قوانين رفتار را تشکيل دهد. دانشمندان اجتماعي ديگر نيز بويژه در جامعه شناسي و بعدها در علوم سياسي شروع به استفاده از روشهاي مشابهي کردند و بر اهميت نيروي تفکر، سنجش دقيق و به وجود آوردن تعميمهاي مبتني بر تجربه و عينيت تاکيد ورزيدند ( ر.ک.يولا، 1963 ، 1969 ).


دانلود مستقیم فایل