فلسفه

دریافت مقاله فلسفه براي كودكان و نوجوانان چيست؟ | 15404 alis

فلسفه براي كودكان و نوجوانان چيست؟,کودک,فلسفه

فلسفه براي كودكان و نوجوانان چيست؟
فلسفه براي كودكان و نوجوانان چيست؟
در اواخر سالهاي 1960، زمانيكه متيو ليپمن در دانشگاه كلمبيا واقع در نيويورك در رشته فلسفه مشغول تدريس بود متوجه شد كه دانشجويانش فاقد قدرت استدلال و قدرت تميز و داوري هستند و همچنين متوجه شد كه براي اينكه قدرت تفكر اين دانشجويان بطور قابل ملاحظه اي تقويت شود، ديگر بسيار دير شده بود . او به اين فكر افتادم كه اين كار مي بايست در دوران كودكي انجام ميگرفت. بايد وقتي كودكان و نوجوانان در سن يازده يا دوازدسالگي بودند، يكسري دوره هاي درسي در خصوص تفكر انتقادي يا حل مساله مي گذارندند . اما براي تهية موضوعي قابل فهم و مورد پسند كودكان و نوجوانان، بايستي متون درسي بصورت داستان نوشته مي شد , داستاني دربارة منطق اكتشافي كودكان. اما اين كار نيز بايد با دقت و ظرافت بسيار انجام مي گرفت . اين داستان ها بايد راجع به فلسفة مورد اكتشاف كودكان مي بود.
از اينرو ليپمن كتاب كشف هري استوتلمير1 را نوشت. در سال 1970 اين كتاب به آزمايش گذاشته شدو بنظر مي رسيد بخوبي كارگر افتاده است. در پي آن براي معلمان يك كتاب راهنما كه شامل صدها تمرين فلسفي بود , نوشته شد. آن كتاب هم بخوبي نتيجه بخش بود. پس از چند سال , كتاب ليزا2 كه منحصراً مربوط به اخلاقيات بود و كتاب تكملة كتاب هري بود و به كودكاني اختصاص داشت كه اندكي بزرگتر بودند نوشته شد. كتاب هاي ……………….

 

دانلود مقاله فلسفه براي كودكان و نوجوانان چيست؟

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق مفهوم شهود در فلسفه اسلامى | 17360 alis

تحقیق, مفهوم, شهود, در, فلسفه, اسلامى

مفهوم شهود در فلسفه اسلامى
مقدمه
مفهوم «شهود» (1) را مى‏توان در زمينه‏هاى مختلف بررسى كرد. اين مفهوم، در فلسفه جايگاهى رفيع داشته و در تقسيمات اوليه وجود، مباحث علم و عالم و معلوم، شناخت‏شناسى و هستى‏شناسى توسط فلاسفه به مورد بحث گذاشته شده است. (2) همچنين، مفهوم «شهود» در عرفان و تصوف منزلتى بس ارجمند يافته و عرفا مباحثى ارزشمند در خصوص «شهود» و «حضور» از خود بر جاى نهاده‏اند. در مباحث اخلاقى و فلسفه اخلاق هم برخى صاحب‏نظران به اين واژه عطف توجه كرده و مكتب شهودگرايى در اخلاق، در اواخر قرن
نوزدهم رونق خاصى يافته است. (3) همين‏طور متكلمان و دين‏شناسان به مناسبت‏هايى مفهوم شهود و پى‏آمدهاى حاصله از آن را مورد مداقه خود قرار داده و در اعتلاى نظر خود به شهود مطلق كه مختص خداى متعال است نائل شده‏اند. (4)
حال با توجه به گستردگى زمينه بحث و كنكاش علمى در اين واژه، مناسب است تنها به بحث پيرامون يك جنبه آن اكتفا كرده و در موارد ديگر تنها به اشاره‏اى گذرا بسنده كرد. هرچند به يك معنا، بررسى دقيق و موشكافانه يك مفهوم در يك جنبه خاص مستلزم پرداختن به جنبه‏هاى ديگر است. اما به لحاظ محدوديت اين مقاله، تا حد امكان از گستردگى بحث اجتناب خواهد شد. در اين نوشتار، جنبه‏هاى عقلى و يا به تعبير دقيق‏تر جنبه‏هاى فلسفى «شهود ش مورد بررسى قرار گرفته با نگاهى گذرا به سير تاريخى اين بحث و آشنايى با انديشه‏هاى فلاسفه غربى و اسلامى، به كنكاش در اين مبحث‏خواهيم پرداخت. هر چند بايد اذعان داشت تتبع عميق در اين بحث از حوصله يك مقاله خارج بوده و نيازمند مبحثى گسترده و فراگير مى‏باشد. اما اين اعتراف نمى‏بايست مانع پرداختن اجتمالى به آن شود. ابتدا، قبل از پرداختن به هرگونه بحثى، به معانى لغوى و اصطلاحى «شهود» نظر مى‏افكنيم.
واژه «شهود»
در بسيارى موارد، واژه «شهود» با واژه «حضور» به يك معنا به كار مى‏رود و بعضا به جاى يكديگر استعمال مى‏شوند. شهود از ريشه «شهد» مشتق شده كه به معناى حضور مى‏باشد. و حضور از ريشه «حضر» در مقابل غيبت‏به كاكر مى‏رود. (5) هرگاه شهود و حضور به يك معنا گرفته شوند، معناى مقابل اين دو غيبت است. اگر شى‏ء از شى‏ء ديگر غايب بود (غيبت فيزيكى يا معنوى) حضور و يا شهودى صورت نمى‏گيرد. و اگر غيبت‏برطرف شد و دو شى‏ء بدون مانع در كنار يكديگر قرار گرفتند، در اين صورت آن دو شى‏ء براى يكديگر حضور دارند. (6) در لغت معناى ديگرى براى شهود بيان داشته‏اند كه عبارتند از: وجدان، حدس، كشف، اشراق، ادراك، الهام، وجود و مانند آن. (7)
در علوم مختلف عقلى، براى اين واژه اصطلاحات متفاوتى وجود دارد. در اصطلاح فلسفى، در بحث معرفت‏شناسى، شهود غالبا به معناى حضور مى‏آيد. در تقسيم‏بندى علم، علم شهودى كه همان علم حضورى است در مقابل علم حصولى قرار مى‏گيرد. در اين‏گونه علم، معلوم در محضر عالم است و عالم به معلوم شهود دارد. در اين صورت مى‏توان گفت عالم و معلوم نسبت‏به يكديگر حضور يا شهود دارند و اتحاد عالم با معلوم صورت مى‏گيرد. (8)
در اصطلاح عرفانى، واژه شهود معنايى غير از حضور به خود گرفته است. هر چند در مرحله‏اى كه عارف هب شهود حق نايل مى‏شود، حتما حضور هم صدق خواهد كرد. حضور عرفانى در مقابل غيبت است. شهود عرفانى به معناى كشف و مكاشفه است و در اين صورت معنايى مرادف با رؤيت پيدا مى‏كند. (9)
در اصطلاح اخلاقى، شهود بر يك احساس درونى اطلاق مى‏شود. احساسى كه برخاتسه از درون است و هيچ‏گونه تجربه بيرونى در آن دخالت ندارد. اين احساس مى‏تواند بين خير و شر، حسن و قبح تميز دهد. در اين صورت شهود به يك نوع قضاوت درونى بازگشت مى‏كند كه معناى مرادف با وجدان دارد. (10)
در اصطلاح كلامى، شهود دو معناى صاعد و نازل به خود گرفته است. در معناى اوليه، شهود به معناى شهادت در مقابل غيبت است. عالم شهادت كه در اصطلاح دينى آمده، همان عالم حسوسات است كه مشهود انسان قرار مى‏گيرد. در مقابل آن عالم غيب است كه از حوسا ظاهرى انسان غايب مى‏باشد. معناى ثانوى شهود كه معناى صاعد و متعاليه‏اى است، تنها در مورد خداى متعال اطلاق مى‏گردد. به اين معنا، تنها خداى متعال شاهد بر همه موجودات بوده و بر همه چيز و همه جا شهود مطلق دارد. (11)
پس از آشنايى كوتاه با معانى و اصطلاحات عقلى مفهوم شهود، ابتدا نظرى اجمالى به اصطلاح عرفانى اخلاقى و كلامى خواهيم انداخت و آن‏گاه اصطلاح فلسفى شهود را بسط بيش‏ترى خواهيم داد.
شهود عرفانى
مفهوم شهود در عرفان و تصوف از مفاهيم اصلى به حساب مى‏آيد. شهود و يا مشاهده بر موردى اطلاق مى‏شود كه رؤيتى صورت گيرد. محل اين رؤيت قلب بوده و چنين رؤيتى تنها به دليل توحيد يعنى بالحق محقق مى‏شود. با اين خصوصيات است كه شهود عرفانى حاصل يم شود. زمانى كه مشاهده صورت گرفت، شاهد در مشهود فانى شده و خودى نمى‏بيند، در اين صورت شهود حق بالحق است. اين‏گونه شهود به تجلى ذات حق تعلق خواهد گرفت. (12)
شهود واقعى نزد عرفاء، رؤية حق به حق است. (13) و شهود ذاتى يا مشاهده ذاتيه، شهود حق تعالى است كه حاصل آن يك نوع معرفت‏يقينى خواهد بود كه به «عين اليقين‏» موسوم مى‏گردد. (14)
حضور در اصطلاح عرفانى در مقابل غيبت‏به كار مى‏رود. هر گاه قلب عارف از خلق غايب و به حق حاضر باشد، در اين صورت حضور صورت مى‏گيرد. (15) و گاه حضور در مقابل غفلت‏به كار مى‏رود، كه در اين صورت به معناى تنبه خاص است. اگر براى عارف تنبهى سبت‏به حق صورت گرفت كه نتيجه اين تنبه غيبت از ماسواى حق باشد، در اين صورت حضور نزد حق محقق شده است، (16) و به دنبال اين حضور و تنبه، عارف مى‏تواند شهودى نسبت‏به حق داشته باشد (اگر اسباب مشاهده را از قبل فراهم ساخته باشد) . در اين معنا، حضور مقدمه‏اى براى شهود است. آنچه در قلب حاضر است و ذكر و ياد انسان را به خود مشغول داشته است همان مشهود انسان بوده و عارف شاهد آن است. اگر آنچه كه در قلب غلبه حضورد ارد علم باشد، در اين صورت عارف شاهد علم است. و اگر امر غالب وجد باشد، عارف شاهد وجد است، و اگر غالب بر قلب او حق باشد (17) در اين صورت عارف به شهود واقعى دست‏يافته و شاهد حق شده است. پس اين‏گونه حضور مى‏تواند شرط شهود باشد، همچنين مى‏تواند شرط سماع هم باشد. تا حضورى صورت نگيرد. سمعى در كار نخواهد بود. (18)
در عرفان، اصطلاح كشف گاه به معناى شهود به كار رفته است، اما غالبا عرفا كشف را بر مقامى كه فوق شهود است اطلاق مى‏كنند. تشابه كشف و شهود در اين است كه هر دو طريقى براى كسب معرفت‏به حساب مى‏آيند. اما تفاوت آن‏ها از دو جهت است: يكى اين‏كه متعلق مكاشفه معانى است ولى متعلق شهود ذوات است. و ديگر اين‏كه كشف اتم و اعلى از مشاهده است. لذا مكاشفه يك نوع ادراك معنوى است كه اختصاص به معانى پيدا مى‏كند. (19)
نتيجه آن‏كه بر اساس اصطلاح عرفانى، شهود مى‏تواند طريقى براى كسب معرفت‏باشد و اگر معرفتى از اين طريق براى عارف حاصل شد، اين معرفت‏يقينى است، زيرا هيچ‏گونه واسطه‏اى در كسب اين آگاهى دخالت نداشته عارف مستقيما مشهود را رؤيت مى‏كند.
شهود اخلاقى
شهود اخلاقى به معناى يك احساس درونى است كه انسان توسط اين احساس قادر خواهد بود بين خير و شر ويا حسن و قبح تمايز ببيند. يكى از مسائل مهم فلسفله اخلاق همين نكته است كه آيا تشخيص خير و شر و يا حسن و قبح بر چه اساسى است؟ آيا مى‏توان وجود نيرويى را در انسان پذيرفت كه خود خوبى‏ها و بدى‏ها از هم متمايز سازد؟ اگر چنين نيروى درونى را بپذيريم، آيا فطرى است‏يا كسبى؟ آيا در تقويت و يا تضعيف اين احساس درونى مى‏توان كوشش كرد؟ (20)
اين‏ها مسائلى است كه از ديرزمان در فلسفه اخلاق به بحث گذاشته شده و عده‏اى را بر آن داشته است تا در درون انسان به وجود احساسى قايل شوند كه در قضاياى اخلاقى حاكم است هر چند در طول تاريخ بررسى‏هاى حكمت عملى، اين احساس و نيروى درونى نام‏هاى متفاوتى به خود گرفته، اما همگى يك معنا را دربرداشته است.
ارسطو و پيروان مشايى وى، نيروى عقل را در اين امر حاكم مى‏دانند و تعبير عقل عملى را به كار گرفته‏اند، عده‏اى ديگر، نيروى وهم را بدين قضاوت گمارده‏اند و برخى از نيرويى غير از عقل و وهم به نام وجدان و يا ضمير اخلاقى نام برده‏اند. (21) در اسلام، دو طرز تفكر نسبت‏به حسن و قبح در بين انديشمندانى كه به اين امر پرداخته‏اند، به چشم مى‏خورد. عده‏اى حسن و قبح را عقلى دانست

 

دانلود تحقیق مفهوم شهود در فلسفه اسلامى

دریــــافت فایـــل

دریافت معناي‌ فلسفه‌ از ديدگاه‌ داوري‌ اردكاني‌ | 17359 alis

معناي‌, فلسفه‌, از, ديدگاه‌, داوري‌, اردكاني‌

معناي‌ فلسفه‌ از ديدگاه‌ داوري‌ اردكاني‌
فلسفه‌ چيست‌؟
از طرح‌ پرسش‌ فلسفه‌ چيست‌؟ چه‌ مقصودي‌ داريم‌؟ وقتي‌ مي‌پرسيم‌ كه‌ فلسفه‌ چيست‌، بسته‌ به‌ اينكه‌ پرسش‌ در چه‌ مرتبه‌اي‌ طرح‌ شده‌ باشد، جواب‌ آن‌ متفاوت‌ است‌. مثلاً ممكن‌ است‌ كسي‌ در متني‌ كه‌ مي‌خواند به‌ لفظ‌ فلسفه‌ برخورد كند و معني‌ آن‌ را نداند و بپرسد كه‌ فلسفه‌ چيست‌. در جواب‌ اين‌ پرسش‌ مي‌توان‌ شرحي‌ در باب‌ لفظ‌ فلسفه‌ داد يا نوع‌ مسائلي‌ را كه‌ در فلسفه‌ مورد بحث‌ قرار مي‌گيرد ذكر كرد. اين‌ پرسش‌ را اهل‌ منطق‌ و فلسفه‌ پرسش‌ از ماي‌ شارحه‌ مي‌گويند. «ما» به‌ معني‌ «چيست‌» است‌ و با ماي‌ شارحه‌ پرسش‌ از مفهوم‌ شي‌ء مي‌شود. اين‌ نوع‌ پرسش‌ در چه‌ مرتبه‌اي‌ مطرح‌ مي‌شود؟ آيا اين‌ سؤال‌ را صرفاً اشخاصي‌ مطرح‌ مي‌كنند كه‌ هيچ‌ مفهومي‌ از فلسفه‌ ندارند؟ نه‌، گاهي‌ اهل‌ پژوهش‌ هم‌ اين‌ پرسش‌ را به‌ ميان‌ مي‌آورند و به‌ پژوهش‌ در آثار فلسفه‌ مي‌پردازند كه‌ تعاريف‌ فلسفه‌ را گردآوري‌ كنند. در اين‌ مورد هم‌ پرسش‌ از مفهوم‌ فلسفه‌ شده‌ است‌، بدين‌ معني‌ كه‌ پژوهنده‌ احياناً تماسي‌ با معني‌ فلسفه‌ نداشته‌ و اقوال‌ ديگران‌ را نقل‌ كرده‌ است‌. اما فيلسوف‌ كه‌ فلسفه‌ را تعريف‌ مي‌كند به‌ پرسش‌ ماي‌ شارحه‌ جواب‌ نمي‌دهد و شرح‌ لفظ‌ و بيان‌ مفهوم‌ نمي‌كند، بلكه‌ معني‌ و ماهيت‌ را باز مي‌گويد؛ اما همين‌ تعريف‌ را وقتي‌ پژوهنده‌ نقل‌ مي‌كند، ممكن‌ است‌ پاسخ‌ ماي‌ شارحه‌ داده‌ و از مفهوم‌ تجاوز نكرده‌ باشد. چه‌ مي‌شود كه‌ تعريفي‌ را يكبار جواب‌ از ماي‌ شارحه‌ مي‌دانيم‌ و همان‌ تعريف‌ در محل‌ ديگر جواب‌ ماي‌ حقيقيه‌ است‌؟ (با ماي‌ حقيقيه‌ پرسش‌ از حقيقت‌ و ماهيت‌ اشياء مي‌شود.) اين‌ اختلاف‌ ناشي‌ از اعتبار نويسنده‌ و خواننده‌ يا گوينده‌ و شنونده‌ است‌.
براي‌ روشن‌ شدن‌ مطلب‌ يكي‌ از تعاريف‌ فلسفه‌ را مي‌آوريم‌: فلسفه‌، علم‌ به‌ اعيان‌ اشياء چنان‌ كه‌ هستند به‌ قدر طاقت‌ بشر است‌. تمامي‌ محصلاني‌ كه‌ شروع‌ به‌ يادگرفتن‌ فلسفه‌ي‌ اسلامي‌ مي‌كنند اين‌ عبارت‌ را ياد مي‌گيرند ولي‌ هنوز ماهيت‌ فلسفه‌ را نمي‌دانند، هرچند كه‌ تعريف‌ مذكور بيان‌ ماهيت‌ فلسفه‌ است‌؛ بسته‌ به‌ اينكه‌ پرسش‌ را با چه‌ زباني‌ بگوييم‌ و با چه‌ گوشي‌ بشنويم‌ مراتب‌ فهم‌ و ادراك‌ ما از پرسش‌ و پاسخ‌ فرق‌ مي‌كند. طوايف‌ مختلف‌، از فيلسوف‌ و متكلم‌ و صوفي‌ و سوفسطايي‌، كه‌ پرسش‌ از فلسفه‌ مي‌كنند، مرادشان‌ از اين‌ پرسش‌ متفاوت‌ است‌ و جوابي‌ كه‌ مي‌دهند صرفاً بيان‌ ذات‌ فلسفه‌ نمي‌كند و اي‌ بسا كه‌ اصلاً به‌ ماهيت‌ فلسفه‌ ربطي‌ ندارد بلكه‌ به‌ نحو صريح‌ يا مضمر متضمن‌ نوعي‌ انكار و اثبات‌ است‌. حتي‌ فلاسفه‌ به‌ پرسش‌ فلسفه‌ چيست‌؟ پاسخهاي‌ متفاوت‌ داده‌اند.

آيا مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ هر فيلسوفي‌ در تعريف‌ فلسفه‌ به‌ فلسفه‌ي‌ خود نظر داشته‌ و از زمان‌ ارسطو تاكنون‌ هر وقت‌ پرسش‌ از ماهيت‌ فلسفه‌ شده‌، پرسش‌ كننده‌ جوابي‌ متناسب‌ با مبادي‌ تفكر خود به‌ آن‌ داده‌ و فلسفه‌ي‌ خود را تعريف‌ كرده‌ است‌؟ ظاهراً به‌ اين‌ پرسش‌ بايد پاسخ‌ مثبت‌ داده‌ شود، زيرا به‌

 

دانلود معناي‌ فلسفه‌ از ديدگاه‌ داوري‌ اردكاني‌

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق معرفت شناسي و فلسفه | 17358 alis

تحقیق, معرفت, شناسي, و, فلسفه,

پديده شناسي- آگاهي:
در مرحله «جان» ذهن هنوز چيزي فردي و يك گوهر [monadic] بود كه جنبه درون ذاتي محض داشت و همه دنياي خود، يعني، احساسات و تاثرات و عواطف خويش را در بر مي گرفت جهان اعيان و جهان خارج براي آن وجود نداشت و در مرحله حاضر خاصيت عمومي ذهن اين است كه از وجود عقيي خارج از خود، آگاه
مي شود و بر آن شعور مي يابد. حالت درون ذاتي محض جان از يكساني در مي آيد به دو جنبة ذهن و عين تجزيه مي شود هگل اين مرحله از ذهن را آگاهي و پژوهش در آن را پديده شناسي مي نامد.
آگاهي محض:
عين اكنون از نهانگاه ذهن بيرون آمده و در جايگاهي مستقل در برابر آن آرميده است نخستين نكته اي كه بر ذهن معلوم مي شود. همين استقلال عين است. عين چيزي جزء من و بيگانه از من است كه از هستي من بهره اي ندارد ولي هنوز ذهني من در نيافته است كه عين در حقيقت خويش فقط امتدادي از من است. عين در آغاز چيزي كاملاً خارجي و مستقل و از ذهن بيگانه و غيري مطلق در معارضه با ذهن پنداشته
مي شود اين حالت آگاهي محض است كه 3 مرحله را مي گذراند.
1. آگاهي حسي 2. ادراك حسي 3. هوش يا عقل

آگاهي حسي:
نخستين مرحله آگاهي البته بي ميانجي است كه معنايش اين است كه (1) عين خود چيزي بي ميانجي است و (2) پيوند ذهن به عين پيوندي مستقيم است بي ميانجي بودن عين مايه فردي بودن است و امكان ميدهد كه عين را و اين يا «آن» بناميم. مستقيم بودن پيوند ذهن با عين مستلزم اين است كه عين مستقيماً به آگاهي ها در آيد يعني شعور ما بي ميانجي دريابد كه عين چيزي موجود و حاضر است بر خلاف هنگاميكه ذهن وجود چيزي را به ياري دليل در مي يابد. در اينجا ميان ذهن متفكر و موضوع آن هيچ چيز ميانجي نمي شود وجود عين براي آگاهي و وجدان اينك امري اكتسابي نيست بلكه حضوري است. اين گونه ادراك بي ميانجي عين فردي، آگاهي حسي نام دارد.
تنها چيزي كه آگاهي حسي درباره عين يا موضوع خود مي داند اين است كه آن عين هست يعني فقط هستي را به عين نسبت ميد هد و بس ذهن از هيچ گونه فرق و اختلافي درون عين يا از پيوند ميان عينها خبر ندارد زيرا دانستن فرق و اختلاف و روابط نيز متضمن انديشيدن است. پس عين در نظر ذهن در انزواي مطلق به سر مي برد و با هيچ چيز رابطه ندارد.
ادراك حسي:
انتقال از آگاهي حسي به ادارك حسي به مدد همين خاصيت مجرد آگاهي حسي انجام مي پذيرد. آگاهي حسي چون مجرد است ناقص و مجازي است و همين امر مايه صعود يا لكتيكي آن به پايه ادراك حسي مي شود. زيرا آگاهي حسي داراي اين تضاد دروني است كه از يك سوي مي كوشد تا عين فردي را دريابد و از سوي ديگر اين عين فردي چيزي بي معني ناشناختني و ناموجود است.
هدف آگاهي حسي، شناخت عين فردي است كه مطلقاً بي ميانجي و از اعيان ديگر گسسته و منفرد است ولي اين عين فردي خود چيست؟ هر چه در پاسخ به اين پرسش بگوئيم به عين فردي خاصيتي كلي ميد هد و اين درست برعكس مقصود آگاهي حسي است. وفتي بگوئيم كه عين فردي «اينجا» يا «در زمان حاضر» است است بي درنگ مفاهيم يا كلياتي را بر آن حم

 

دانلود تحقیق معرفت شناسي و فلسفه

دریــــافت فایـــل

دریافت مقاله و تحقیق فلسفه سياسى افلاطون و ارسطو | 18023 alis

مقاله و تحقیق, فلسفه ,سياسى, افلاطون و ارسطو

مقاله و تحقیق فلسفه سياسى افلاطون و ارسطو
مقدّمه
افلاطون و ارسطو را مى توان به عنوان پدران فلسفه سياسى غرب باستان قلمداد كرد. حتى اگر بگوييم كه فلسفه سياسى معاصر هم متأثر از آن ها بوده، ادعاى گزافى ابراز نكرده ايم. با توجه به اهميت اين دو متفكر در عرصه فلسفه، بخصوص فلسفه سياسى، به جاست تا نظرى كلى و اجمالى به فلسفه سياسى آن ها بيندازيم. حكومت مطلوب، لزوم حكومت فيلسوف، منشأ قانون، جايگاه علم سياست و رابطه شهروند با قانون محورهايى هستند كه در فلسفه سياسى اين دو شخصيت بزرگ يونان مورد بررسى قرار خواهند گرفت. ابتدايى ترين كتاب هاى فلسفه سياسى را بايد كتاب جمهور و قوانين افلاطون و سياست و اخلاق نيكوماخوس ارسطو معرفى كرد. از اين رو، در اين چند كتاب، محورهاى ياده شده پى گرفته خواهند شد.

كتاب «جمهور»
الف. شكل گيرى شهر
افلاطون انسان ها را زاده زمين مى داند و معتقد است هر آنچه لازم بوده به انسان داده شود، توسط زمين اعطا شده است. از اين رو، برخى انسان ها داراى سرشت برتر هستند و برخى فروتر. چون زمين، كه آن ها را در درون خود پرورش مى داد، به برخى استعداد و خاصيت طلا اعطا كرد و به برخى ديگر، نقره و به دسته سوم آهن و برنج; و انسان ها چون زاده خاكند، بايد از آن مراقبت كنند و از تجاوز دشمنان مصون دارند و به ديگر هموطنان خويش هم به دليل آن كه آنان نيز از خاك متولد شده اند، به چشم برادرى نگاه كنند.

افلاطون دروغ مصلحت آميز را روا مى داند و براى تربيت زمامداران و نگهبانان هم متوسّل به آن مى شود. بنابراين، به آن ها چنين وانمود مى كند كه حقيقتاً آنان زاده زمين هستند. افلاطون در كتاب جمهور به افسانه «پيدايش شهر» پرداخته، مى گويد: «حقيقت امر اين است كه آنان (زمامداران و سربازان و ساير مردم) همه در اين مدت، در شكم زمين پرورش مى يافته اند و هم خود و هم اسلحه آن ها و هم آنچه دارند، در آن جا آماده و مهيّا شده و زمين، كه مادر آنان است، آنان را به محض آن كه آماده شدند، به اين دنيا آورده است. پس اكنون بر آن هاست كه اين سرزمين و مسكن خود را در حكم مادر و دايه بدانند و آن را از حملات دشمن حفظ كنند و ساير مردم شهر را مانند برادر تلقّى نمايند; زيرا آنان نيز از شكم همين زمين بيرون آمده اند. … شما كه اهالى اين شهر هستيد، همه برادريد; اما از ميان شما، آنان كه لياقت حكومت بر ديگران را دارند خداوند، نهاد آنان را به طلا سرشته است و بنابراين، آن ها پر بهاترين افرادند و اما خداوند در سرشت نگهبانان نقره به كار برده و در سرشت برزگران و ساير پيشهوران آهن و برنج. و چون اصل و مبدأ همه شما يكى است، معمولا فرزندان شما هم مانند خودتان خواهند بود.»1

اساساً كتاب جمهور افلاطون با بحث «عدالت» آغاز مى شود. سپس چند تعريف براى آن ارائه مى گردد. اما بحث ادامه پيدا مى كند تا اين كه در كتاب دوم، افلاطون

 

دانلود مقاله و تحقیق فلسفه سياسى افلاطون و ارسطو

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق فلسفه پیشرفت گرایی در آموزش و پرورش | 19609 alis

تحقیق, فلسفه, پیشرفت, گرایی,انديشه پيشرفت و توسعه گرايي در قلمرو اقتصاد و اجتماع و سياسي ريشه,تحقیق فلسفه پیشرفت گرایی,تحقیق فلسفه پیشرفت گرایی در آموزش و پرورش

مقدمه
انديشه پيشرفت و توسعه گرايي در قلمرو اقتصاد و اجتماع و سياسي ريشه در تغيير اجتماعي
، به ويژه در دگرگوني هاي سده نوزدهم دارد. دگرگوني هاي گسترده ژرفي كه در زمينه علوم و فرهنگ، بويژه علوم اجتماعي، پيرايش و پرورش انديشه و انديشمندان اجتماعي و بنيانگذاري دانشي نو به نام جامعه شناسي را در باختر زمين شتاب بخشيدند و آينده نگريها و برنامه ريزي هاي اجتماعي – اقتصادي را بر اساس دستاوردهاي دانش هاي اجتماعي و در پرتو شناخت جامعه و قوانين حاكم بر حركات و تغيرات اجتماعي به اصطلاح در دستور كار ترقيخواهان و صالح انديشان قرار دادند.
پيشرفت گرايي و آموزش و پرورش
پيشرفت گرايي جهان نگرایی اي است كه بر اين باور مي رود كه بهبود و اصطلاح شرايط انسان و جامعه هم ممكن است و هم مطلوب. بسياري از پرورشكاران اوليه پيشرفت گرايي در جستجوي نوآوري هاي تربيتي اي بودند كه موجب آزادي نيروهاي كودك گردد. پيشرفت گرايان ديگر به عمل گرايي جان ديوئي منتسب بودند، اعتقاد داشتند كه مدارس جزئي از قلمرو وسيع تر اصلاح نهادی و اجتماعي هستند.
پيشرفت گرايان، همچون روسو، آموزه ]دكرين[ دنائت آدمي را مردود انگاشتند، معتقد بودند كه مردم ذاتاً نيكند. علاوه بر اين پيشرفت گرايي در روحيه صلاح اجتماعي كه بر جنبش پيشرفت گرايي قرن بيستم آمريكا حاكم بود ريشه داشت.
روسو در مقام، يكي از نخستين طغيانگران عليه آموزش و پرورش سنتي، مدعي بود كه مؤثر ترين يادگيري هنگامي تحقق مي يابد كه از علايق و نيازهاي كودك پيروي كند.
پتالوتستي بر آن بود كه اموزش و پرورش طبيعي بايد در محيطي آكنده از محبت و امنيت عاطفي صورت پذيرد. مضافاً آنكه تربيت بايد از محيط مستقيم كودك آغاز شده، متضمن فعاليت هاي حواس او در ارتباط با اشياء موجود در محيط باشد.
به منظور انجام بخشيدن به موضوع تربيتي پيشرفت گرا، انجمن بر اصول زير صحه نهاد:
1) آموزش و پرورش پيشرو بايد آزادي اي فراهم كند كه حامي رشد و كمال طبيعي کودک از طريق فعاليت هايي باشد كه ابتكار، خلاقيت، و ابزار وجود را در او پرورش مي دهد.
2- آموزش بايد تماماً به ياري رغبت خود طفل كه از تماس با جهان واقعي برانگيخته مي شود، هدايت شود.
3- معلم پيشرفتگرا بايد يادگيري كودك را در مقام مدير فعاليت هاي پژوهشی هدايت كند، نه به عنوان دستور دهنده.
4- موفقيت هاي دانش آموزان بايد برحسب پيشرفتهاي فكري، جسماني، اخلاقي و اجتماعي اندازه گيري شود.
5- به منظور تأمين نيازهاي كودك براي رشد و تكامل بايد بين معلم، مدرسه و خانه و خانواده همكاري بيشتري معمول گردد.
6- مدرسه پيشرفتگراي حقيقي بايد آزمايشگاهي براي فعاليت هاي نوجويانه باشد.
اهداف تعليم و تربيت
ديويي و پراگماتيستها معتقد بوده كه تعليم و تربيت يك ضرورت زندگي است او خاطر نشان مي ساخت كه جامعه متمدن بدان سبب به حياتش ادامه مي دهد كه تعليم و تربيت با استفاده از ارتباط عادتها، فعاليت ها، افكار و احساسات از نسلي به نسل ديگر از مسن ترها به جوان تر ها منتقل مي شود.
اساساً تعليم و تربيت يك هنر است و معلمان هنگامي كه آن را از روز مرگی و كسالت دور مي سازند والاترين مفهوم اين هنر را تبيين مي كنند. فرايند تربيتي تنها زماني متحقق مي شود كه فهميدن ترويج يابد. در مقابل حرفه آموزي صرف كمك كردن به كودك براي انديشيدن تعليم و تربيت است. بايد به تعليم و تربيت نه به عنوان آمادگي براي زندگي، بلكه به

 

دانلود تحقیق فلسفه پیشرفت گرایی در آموزش و پرورش

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق فلسفه تنظيم خانواده | 19830 alis

تحقیق, فلسفه, تنظيم, خانواده,

فلسفه تنظيم خانواده
نجات نسل آينده از غرق شدن در اقيانوس آدمهاي بي غذا , بي مدرسه, بي خانه, بي كار و بي هدف است
روزانه 910 هزار نوزاد در دنيا متولد مي شود و ساليانه 90 ميليون نفر به جمعيت جهان افزوده مي شود. بر اساس پيش بيني هاي بعمل آمده از سوي دفتر آمار جمعيت واشنگتن كه در سال 1993 انجام گرفته جمعيت جهاني در هر 11 سال تقريبا 1ميليارد نفر افزايش مي يابد و در سال 2100 يعني در پايان قرن آينده در سطح 5/12 ميليارد نفر تثبيت شده است.
در كشورهاي توسعه يافته فعاليتهاي پيگير سرويس هاي تنظيم خانواده منجر به كاهش نرخ رشد كل جمعيت از 2/ در سالهاي 1960 به 7/1 % در حال حاضر شده است ولي با تمام اين تلاشها در اكثر كشورهاي توسعه نيافته خانواده ها امكانات و آگاهي كافي براي اقدام به روشهاي ضد بارداري را ندارند. و به طور كلي در حال حاضر 300 ميليون زوج در دنيا دسترسي به سرويسهاي تنظيم خانواده ندارد.

چگونه حاملگي بوجود مي آيد
دستگاه تناسلي مرد: شامل غده پروستات- لوله هاي مني بر – بيضه- آلت دستگاه تناسلي زن : شامل تخمدان ها لوله هاي رحم , رحم مهبل و دستگاه تناسلي خارجي مي باشد.در حول و حوش روز چهاردهم طبق عادت ماهيانه يك تخمك از يكي از تخمدانها پرتاب مي شود و اين تخمك وارد لوله هاي رحم مي شود براي اينكه تخمك تبديل به تخم گردد بايد مرد و زن با هم نزديكي كنند و اسپرم مرد از طريق انزال وارد رحم زن مي شود اسپرم خود را به تخمك رسانده و با آن لقاح مي كند و تخم بوجود مي آيد تخم در مخاط رحم جايگزين مي شود و پس از گذشت 9 ماه تبديل به جنين كامل مي شود و به دنيا مي آيد. بشر براي تداوم حيات خود نياز به تداوم نسل دارد همان چيزي كه اصطلاحاً تناسل يا توليد مثل ناميده مي شود.
((تنظيم خانواده نجات خانواده و خانمان از سيل سرگردان جمعيت و حفظ كاشانه اي آرام براي فرداي فرزندان امروز است)).
روشهاي مختلف پيشگيري از بارداري
تاكنون روشهاي گوناگون و متعددي براي پيشگيري از بارداري ابداع گرديده كه برخي از آنها به علت زيان آور يا خطرناك بودن بتدريج كنار رفته و فراموش شده اند.
آموزش روشهاي ضدبارداري نقش اساسي در پيشبرد برنامه هاي تنظيم خانواده دارد .
روش هاي جلوگيري از بار داري عبارتند از :
1-آميزش ناپيوسته
2-آميزش انباشته
3-آميزش ساكسوني
4-ژل ها وكرم هاي ضدحاملگي
5-قرصهاي ضد بارداري
6-كاندوم (كاپوت)
7-آي .يو. دي
8-داروهاي ضدبارداري كاشتني (نو پلانت)
9-بستن مجراي تناسلي مرد(وازكتومي)
10-بستن لوله هاي رحم
11-آمپولهاي تزريقي
12-ديافراگم هاي مهبلي
13-شستشو
آميزش ناپيوسته:
اولين تجربه انسانها در مورد جلوگيري از بارداري اين روش است. اين روش در تمام نقاط دنيا انجام گرفته و به اسمهايي از قبيل (روش ناكام) و مراقبت بودن ناميده شده است با انجام اين روش خطر مبتلا شدن زن به سرطان دهانه رحم كاهش مي يابد و عنوان يك روش براي جلوگيري از سرطان رحم بشمار مي رود.

 

دانلود تحقیق فلسفه تنظيم خانواده

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق غدير و فلسفه سياسى اسلام | 20323 alis

تحقیق, غدير, و, فلسفه, سياسى, اسلام,

غدير و فلسفه سياسى اسلام
فارغ از هر دو جهانم به گل روى على(ع) از خم دوست جوانم به خم موى على طى كنم عرصه ملك و ملكوت‏از پى دوست ياد آرم به خرابات چو ابروى على(ع) (1)
پيشگفتار
با نگاه به پيشينه حيات بشرى، «خانواده‏» و «قبيله‏» نخستين گروههاى اجتماعى است كه در آن نوعى «رياست‏»، «قانون‏» و «حكومت‏» ديده مى‏شود و سپس از دولتها و نظام حكومتى مى‏توان ياد كرد كه در سرزمينهاى گسترده، براى جمعيتى معين، با نظامهاى ادارى و سازمانهاى سياسى به حكومت پرداخته و نظام اقتصادى جامعه را تحت پوشش خويش قرار داده، و اعمال حاكميت نموده‏اند.
«رئيس‏»، «رهبر» و «حاكم‏» با نظام ادارى خاص به تشكيل حكومت موفق مى‏گردد. و عاملى كه در پذيرش و انتخاب رئيس و حاكم مؤثر است چيزى جز فرهنگ و بينش آن جامعه نيست.
اگر جامعه‏اى بينش مادى را بپذيرد و به اقتصاد آزاد گردن نهد و در مبانى عقيدتى و ايدئولوژيكى از فلسفه لذت و اصالت نفع پيروى كند، حكومتى سرمايه‏دارى شخصى يا دولتى خواهد داشت و اگر از مبانى الهى و قرآنى پيروى نمايد، به «حكومت اسلامى‏» و «مدينه فاضله غدير» دست مى‏يابد.
ما در اين گفتار به بررسى اجمالى عنصر اصيل در تشكيل حكومت‏خواهيم پرداخت و با مبانى قرآنى فلسفه سياسى اسلام آشنا خواهيم شد.
فلسفه سياسى اسلام
وقتى از «فلسفه سياسى اسلام‏» سخن به ميان مى‏آيد، بحث از فلسفه و نوع بينش اسلامى است. و در حقيقت فلسفه سياسى اسلام، جزئى از نظام فلسفى و جهان‏بينى اسلامى محسوب مى‏گردد.
دانشمندان اسلامى در علومى چند مبانى نظرى و عملى نظام فلسفى اسلام را تبيين كرده‏اند كه مى‏توان «فلسفه‏»، «كلام‏»، «عرفان‏»، «اخلاق‏» و «فقه‏» را در اين رديف قرار داد.
فلسفه، كلام و عرفان نظرى، مبانى عقلى و تئوريهاى اسلامى را ارائه مى‏دهند، تئوريهايى كه خود علاوه بر عقل از قرآن و سنت اخذ شده‏اند و اگر اين دو را از آن حذف كنيم ناميدن عنوان اسلامى بر آن شايسته نيست.
همچنين عرفان عملى، حكمت عملى – سياست مدن – و فقه اسلامى نيز مبانى عملى فلسفه سياسى اسلام را تشريح مى‏كنند.
«آراء اهل المدينة الفاضلة‏»، «السياسة المدينة‏»، «التنبيه على سبل السعادة‏» از فارابى و «سياسيات شفا» از ابن‏سينا در فلسفه، «الشافى فى الامامة‏» از سيد مرتضى، و «تجريد الاعتقاد» از خواجه نصير الدين طوسى و شروح آن در علم كلام و «فصوص الحكم‏» فارابى و محيى الدين عربى و «مصباح الانس‏» شمس الدين محمد، ابن فنارى از جمله كتبى هستند كه مبانى نظرى فلسفه سياسى اسلام را بيان داشته‏اند.
«طهارة الاعراق‏» ابن‏مسكويه رازى، «اخلاق ناصرى‏» و صدها اثر در فقه اسلامى چون «جواهر الكلام‏» شيخ محمد حسن نجفى و «كتاب البيع‏» حضرت امام خمينى – قدس سره – به اصول عملى فلسفه سياسى اسلام پرداخته‏اند.
فلسفه سياسى اسلام به گونه‏اى كه مبانى نظرى و عملى آن در كتابى فراهم آمده باشد نگاشته نشده است و هر يك از اصول عقلى و نقلى آن جداگانه مورد بررسى قرار گرفته است و همين امر موجب گشته تا نا آشنايان به علوم اسلامى و گروههايى بسان مستشرقان و غربگرايان از وجود چنين فلسفه‏اى اظهار بى‏اطلاعى نموده و منكر وجود خارجى آن گردند.
ولى ناگفته پيداست كه اگر مبانى نظرى آن در كتابى فراهم نشده، ولى اصول عملى آن همواره با

 

دانلود تحقیق غدير و فلسفه سياسى اسلام

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق فلسفه ی وحي ونبوت | 20348 alis

تحقیق, فلسفه, ی, وحي, ونبوت

وحي و تكامل
فلسفة انسان
براي شناخت فلسفة وحي، بايد بحث را از انسان شروع كرد، چه اينكه فلسفة وحي همان فلسفة انسان است، و اگر فلسفة انسان تببن گردد فلسفة وحي خودبخود بيان شده است و نياز به توضيح بيشتري ندارد.
بنابراين انسان نمي‌تواند از فلسفة هستي جدا باشد، چه اينكه انسان جزئي از اين مجموعه است، اگر آفرينش هدف داشته باشد، و كاروان هستي بسوي مقصدي پيش‌بيني شده حركت كند، طبيعي است كه انسان هم جزئي از اين مجموعه است و هدف دارد، و اگر جهان بي‌شعور و احمق باشد، براي انسان هم نمي‌تواند فلسفه‌اي تصور كرد، بنابراين فلسف؛ة انسانرا هم بايد در فلسفة جهان يافت، و بسخن ديگري فلسفة وحي فلسفة انسان است، و فلسفة انسان فلسفة جهان، و اما فلسفة جهان چيست؟
فلسفة جهان
براي شناخت فلسفةجهان بايد بحث را از» جهان‌بيني« شرو ع كرد كه با تفاوت جهان‌بيني‌ها» فلسفة جهان« تفاوت مي‌كند، بنابرايم در پاسخ كسي كه مي‌پرسد فلسفة جهان چيست ؟ بايد گفت شما جهان را چگونه مي‌بيني؟ جهان در ديد» الهي« موجودي است باشعور، و پديده شعور مطلق و آفريننده هستي و در ديد» مادي« جهان فلسفه ندارد، و بي‌هدف و سردرگم است.
ولي براساس جهاي‌بيني الهي، لزوماَ بايذ هدف داشته باشد، و امكان ندارد بي‌هدف باشد زيرا در جهان‌بيني الهي جهان پديدة بي‌شعور و اراده است، و لارمة شعور، هدفداري است، يعني امكان ندارد موجودي باشعور آگاهانه كاري را انجام دهد كه هيچگونه هدف و مقصودي از انجام آن نداشته باشد.1

 

دانلود تحقیق فلسفه ی وحي ونبوت

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق فلسفه نماز جماعت | 20347 alis

تحقیق, فلسفه, نماز, جماعت

فلسفه نماز جماعت
قرآن دستور ديگري بريا يهود صادر ميكند كه نماز را به پا دارند و زكات را بدهند تا هماهنگي بين مسلمانان وآنها ايجاد گردد همانطور كه روش پيامبران مي باشد كه مردم را به دين واحد دعوت مي كنند. قران نيز مي خواهد با اين دستور تشتت واختلاف را از ميان آنان بردارد و همه را به سوي وحدت دعوت كند .
ولي شايد نكته اين كه از ميان تمام افعال نماز ركوع را تذكر مي دهد و مي گويد با ركوع كنندگان ركوع نمايد. اين باشد كه خواسته است نوع كامل نماز را كه در اسلام مقرر شده است بيان نمايد و بدانند كه مقصود از انجام نماز نمازي است كه مسلمين مي خوانند نه نمازي كه در بين خود آنها مرسوم ا ست كه هيچ ركوع ندارد. به علاوه اين عبادت اشاره به نماز جماعت كه روح اجتماع نماز به عاليترين صورت در آن جلوه گر است نيز مي باشد.
سوگند به آنها كه صف كشيده اند سوگند به صفوف نمازگزاران بعضي از مفسران مي فرمايند منظور از صفوف رزمندگان و مجاهدان راه خدا و يا صفوف نمازگزاران وعبادت كنندگان است.
تاكيد پيامبر(ص) نسبت به شركت در صف اول نماز جماعت در حديثي مي خوانيم كه پيامبر (ص) تاكيد فراواني در زمينه شركت در صف اول نماز جماعت فرمود وگفت: خداوند و فرشتگان درود مي فرستند بر آنهايي كه پيشگامند در اين صفوف و به دنبال اين تاكيد مردم براي شركت در صف اول فشار آوردند قبيله بنام بني عذره بودند كه حماسه هايشان از مسجد دور بودگفتند ما خانه هايمان را مي فروشيم و خانه هايي نزديك مسجد پيامبر(ص) خريداري مي كنيم تا به صف اول برسيم آيه ي فوق نازل شد و به آنها گوشزد كرد كه خدا نيات شما را مي اند حتي اگر در صف آخر قرار گيريد وچون تصميم براين داريد كه در صف اول باشيد پاداشي نيت خود را خواهيد داشت.

جنبه هاي اجتماعي نماز
ذكر صيغه ي جمع در نعبد ونعستين و همچنين

 

دانلود تحقیق فلسفه نماز جماعت

دریــــافت فایـــل