محبت

دریافت تحقیق آثار مهر و محبت به ديگران (( از نگاه احاديث و روايات )) | 19725 alis

تحقیق, آثار, مهر, و, محبت, به, ديگران, , , ((, از, نگاه, احاديث, و, روايات, ))

آثار مهر و محبت به ديگران
(( از نگاه احاديث و روايات ))

از امام باقر (عليه السلام) از پدرانش، از علي (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: همنشيني با بدان موجب سوء ظن به نيكان مي شود و همنشيني با خوبان بدان را به خوبان مي پيوندد و همنشيني فجار با نيكوكاران فجار را به نيكان ملحق مي كند پس كسي كه وضع او بر شما مشتبه باشد و دين و روش او را نشناسيد به معاشرين او نگاه كنيد. پس اگر معاشرين او اهل دين خدا بودند او نيز بر دين خدا است و اگر بر دين خدا نبودند پس هيچ بهره در دين خدا براي هيچيك از آنان نيست همانا رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي فرمود:
كسي كه ايمان به خدا و روز آخرت دارد پس با كافر برادري نمي كند و با فاجر رفت و آمد نمي نمايد و كسي كه با كافري پيوند برادري ايجاد كند يا با قاجري رفت و آمد نمايد فاجر و كافر بوده است.
بي مهري در اسلام
اصولاً مردمي كه مهر و محبت ندارند و جاذبه ندارند افراد ناقصي هستند. امير مومنان علي (عليه السلام) مي فرمايد: ناتوان ترين مردم كسي است كه از دوست يافتن ناتوان باشد و از او ناتوانتر آنكه دوستان را از دست بدهد و تنها بماند.

محبت در بنيان تشيع
يكي از بزرگترين امتيازات مذهب تشيع بر ساير مذاهب اين است كه پايه و زير بناي اصل آن بر محبت بنا نهاده شده است، از اولين روز دعوت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) كه اين مذهب پايه گذاري شد زمزمه محبت و دوستي علي (عليه السلام) در كار بود و دوستي امير مومنان (عليه السلام) امتياز شيعيان بود و بقدري شيعيان در محبت امير مومنان ثابت قدم و استوار بودند كه آن حضرت (عليه السلام) مي فرمود:
اگر با اين شمشيرم بيني مومن را بزنم كه با من دشمن شود، هرگز دشمني نخواهد كرد. و اگر همه دنيا را بر سر منافق بريزم كه مرا دوست بدارد، هرگز مرا دوست نخواهد داشت. زيرا كه اين مطلبي است ثابت و بر زبان پيامبراني جاري گشته كه گفت:
يا علي: مومن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمي دارد. از اين رو وقتي يكي از دوستان اميرالمومنين (عليه السلام) كه مردي با فضيلت و ايمان بود، متاسفانه از روي لغزشي كه از وي انجام گرفت و مي بايست حد بر او جاري شود اميرالمومنين (عليه السلام) به عنوان حد دزدي، پنجه راستش را بريد و به دست چپش داد. او در حالي كه قطرات خون از دستش مي چكيد مي رفت. در بين راه ابن الكواء خارجي آشوبگر، خواست از اين جريان به نفع خوارج و عليه علي )عليه السلام) استفاده كند، با قيافه اي ترحم آميز جلو رفت و گفت كي دستت را بريد؟! او به جاي اينكه ازعلي (عليه‌السلام) مذمت و يا شكوه كند گفت:
دستم را بريد آن كس كه آقاي جانشينان پيامبران، پيشواي سفيدرويان قيامت، ذي حق ترين مردم نسبت به مومنان، علي بن ابي طالب، مبارز شجاعان، انتقام گيرنده از جهالت پيشگان، بخشنده زكات،… .
رهبر راه رشد و كمال گوينده گفتار راستين و صواب شجاع مكي او بزرگوار باوفا…
ابن الكوء گفت: واي بر تو، دستت را مي برد و اين چنين ثنايش مي گوئي؟
گفت: چرا ثنايش نگويم و حال آنكه دوستيش با گوشت و خونم در آميخته است و به خدا سوگند كه نبريد دستم را جز به حقي كه خداوند قرار داده است.
روش پيامبر با مردم
پيامبر اسلام در عين اينكه در مقام اجراء قوانين كيفري و مجازات گناهكاران بسيار جدي بود، ولي در معاشرتهاي اجتماعي، پدري رووف و مهربان بود، هيچ كس از پيامبر (صلي الله عليه و آله) نمي ترسيد و اگر اتفاقاً ابهت پيامبر (صلي الله عليه و آله) كسي را مي گرفت خود حضرت آن را در هم مي شكست.
عن ابن مسعود مي گويد: مردي خدمت رسول اكرم رسيد خواست سخن بگويد ترسيد، حضرت فرمود: نترس من شاه نيستم.
خداوند در قرآن كريم، اين فضيلت اخلاقي و سجيه روحاني رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) را از مراتب رحمت خود مي شمارد و مي فرمايد:
با رحمتي از جانب خداوند با مردم ملايمت و مهرباني نمودي.
پيامبر با همين خصلت صفا و صميميت بود كه هيچگاه نمي خواست با اصحاب خويش كدورت و رنجشي داشته باشد و از اين جهت مي فرمود:
كسي درباره اصحاب من مطلبي كه موجب دلسردي و رنجش خاطر است به من نگويد، دوست دارم با دلي پاك و سالم به جمع اصحاب بپيوندم. برخورد پيامبر اسلام با مردم به قدري گرم و محبت آميز بود كه اشخاص با حضرت شوخيهائي مي كردند كه با ديگران مشكل بود. چنان كه ابوهريره از شوخي كردن با عرب از جانب رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نهي شده بود ولي در عين حال روزي كفشهاي پيامبر را دزديد و در مقابل قيمت مقداري خرما نزد خرما فروش گرو گذاشته بود حضرت فرمود: يا ابا هريره ما تا كل؟
فقال: نعل رسول الله، اي ابا هريره چه مي خوري؟ عرض كرد: كفش پيامبر را.
محبت و عطوفت و احترام به مردم يكي از برنامه هاي قطعي زندگي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بود و بدون مبالغه مي توان گفت اين خصلت از بزرگترين عوامل موفقيت آن حضرت بود پيامبر اسلام به تمام دقائق رواني مردم توجه داشت و آنها را مراعات مي كرد و از كوچكترين وظيفه شانه خالي نمي كرد.
پيامبر (صلي الله عليه و آله) چنين بود كه هر كس بر او وارد مي شد به او احترام مي گذاشت چه بسا عباي خود را به جاي فرش زير پاي او پهن مي كرد و بالشي كه تكيه گاه خودش بود به او مي داد.
وقتي يكي از اصحاب به ديدن آن حضرت مي آمد به احترام او آنقدر مي نشست تا وقتي كه آن مرد از مجلس برخيزد و چون كسي به ملاقات پيامبر مي آمد و مي‌خواست مصافحه كند، به او دست مي داد و دست خود را نمي كشيد تا وقتي كه آن مرد دست خود را بكشد.
پيامبر اسلام براي پاسخگويي و جلب عواطف و محبت تمام اصحبا، در مجالس عمومي نگاه هاي مودت آميز خود را بالسويه متوجه كليه حضار مي فرمود.
اگر پيامبر اسلام سوار بر مركب بود، اجازه نمي داد كسي پياده در ركابش راه رود، او را بر مركب خود سوار مي كرد و اگر از سوار شدن امتناع مي كرد به او مي فرمود تو جلو برو و در فلان مكان مرا ملاقات كن.
ترميم عواطف انصار
گاهي اتفاق مي افتاد كه رفتار صحيح و مصلحت آميز پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، عكس العمل نامطلوبي در قلوب بعضي از مردم ايجاد مي كرد و كساني آن كار را بي مهري و اهانت تعبير مي كردند. ولي پيامبر اسلام فوراً در صدد رفع سوء تفاهم بر مي آمد و محبت آنان را آشكار، ويژگي را برطرف مي نمود.
از جمله اينكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) روي مصالحي غنائم جنگ حنين را تنها بين قريش تقسيم نمود و به انصار سهمي نداد. بعضي از انصار كه در پيشرفت اسلام سهم بزرگي داشته و خدمات درخشاني كرده بودند، از آن حضرت رنجيده شدند و آن را بي مهري و تحقير نسبت به خود تلقي كردند.
اين خبر به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) رسيد، دستور داد انصار در يك جا جمع شوند و جز انصار، كسي در آن مجلس شركت نكند، پيامبر به اتفاق علي (عليه‌السلام) به مجلس آمد و در وسط جمعيت نشستند. پيامبر رو به انصار كرد و فرمود: من از شما پرسشهائي مي كنم به من پاسخ دهيد. فرمود: آيا شما گمراه نبوديد و خداوند به وسيله من شما را هدايت نكرد؟ عرض كردند بلي. آيا شما در پرتگاه نبوديد و خداوند به وسيله من شما را خلاص نكرد؟ عرض كردند‌ آري. آيا شما دشمن يكديگر نبوديد و خداوند به وسيله من شما را با هم مهربان نكرد؟ عرض كردند آري. سپس پيامبر (صلي الله عليه و آله) چند لحظه سكوت كرد و فرمود: چرا شما كارهاي خود را در جواب من نمي گوئيد؟
عرض كردند چه چيز را بگوئيم؟ فرمود:

 

دانلود تحقیق آثار مهر و محبت به ديگران (( از نگاه احاديث و روايات ))

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق محبت و عشق در عرفان | 20415 alis

تحقیق, محبت, و, عشق, در, عرفان

چكيده
محبت و عشق در عرفان
خداي تعالي فرمود : « فَسَوفَ يَاتِي الله بقوم يُحبهُم و يحبونه » زود باشد كه خدا گروهي آرد كه دوستشان بدارد و دوست بدارندش . عرفا در تأويل اين آيه گفته اند : همان گونه كه بندگان به خدا عاشق هستند ، خداوند هم گروهي از آنان را دوست دارد ، و در ردّ اين سخن كه : حب خالق به مخلوق نوعي نياز است وخدا بي نياز است . مي گويند : ضمير « هُمْ » در « يحبهمُ » به حروف ابجدي 45 و و كلمه « آدم » هم 45 است و محبت دو جانبه است .
عشق و محبت است كه آدمي را از موجودات ديگر ممتاز ساخته او را محسود و مسجود فرشتگان قرار داده است . به عشق و محبت است كه خداي بزرگ « آدم را به صورت خود آفريد » و او را « جانشين » خود قرار داد ، موهبت عشق و محبت لا يوصف و شكافنده قلم است :
هر چه گويم عشق را شرح و بيان چون به عشق آيم خجل باشم از آن
گر چه تفسير زبان روشنگر است ليك عشق بي زبان روشنتر است
خود قلم اندر نوشتن مي شتافت چون به عشق آمد قلم بر خود شكافت
عشق ، را ز آفرينش و چاشني حيات و خمير مايه تصوف و سر منشأ كارهاي خطير در عالم و اساس شور و شوق و وجد و نهايت حال عارف است .
محبت چون به كمال رسد عشق نام مي گيرد و عشق كه به كمال رسد به فنا در ذات معشوق و وحدت عشق و عاشق و معشوق منتهي مي شود و اگر عشق باشد كه از مواهب حق است هم به حق مي كشاند و مي رساند و وصال بر دوام ، جاي ديدارها و لذات زودگذر را مي گيرد :
عشق معراجي است سوي بام سلطان جمال از رخ عاشق فرو خوان قصه معراج را
صوفي وقتي به اين حالت رسيد در جهاني ديگر مي زيد يا عالم ديگري در درون خود ايجاد مي كند كه در آن كين وحسد و خشم و نفاق راه ندارد و خودخواهيها و حقارتهاي بشري مرده و همه جا را نور وصفا و مهر ووفا پر كرده است :
خواجه عبدالله انصاري مي گويد : « بركت آسمانها از سپهر است و بركت جانها از مهر است ، چنانكه مرغ را پر بايد آدمي را سر بايد ، جوينده را صدق بايد و رونده را عشق بايد . »
نظامي گنجوي گويد :
فلك جز عشق محرابي ندارد جهان بي خاك عشق آبي ندارد
جهان عشق است ديگر زرق سازي همه بازي است الا عشقبازي
صوفيه به سريان عشق در همه موجودات به حسب درجه و لياقت آنها معتقدند و عشق و محبت را يكي از عاليترين مباني و اصول تصوف مي دانند . پس عشق عطيه يي آسماني است و همه موجودات در حد خود به حق عشق مي ورزند و عشق به آفريدگان نيز از آن رهگذر است كه پرتو ذات حق اند و « مجاز پل حقيقت است ».
عشق با اين مفهوم وسيع و عالي ، عشقي كه مبدأ آن تزكيه و تهذيب نفس و منتهاي آن وصول به كمال و فنا در ذات حق است ، عشقي كه بالاتر از كفر و ايمان و هدفش خير مطلق و پر كردن جهام از نور وصفا و خدمت و گذشت و محبت است مفهومي است كه صوفيه به عالم اسلام تقديم داشته اند .

 

دانلود تحقیق محبت و عشق در عرفان

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق معنی نوع دوستی و محبت به نظر کنفوسیوس | 20471 alis

تحقیق, معنی, نوع, دوستی, و, محبت, به, نظر, کنفوسیوس, ,

معنی نوع دوستی و محبت به نظر کنفوسیوس

کنفوسیوس مربی و دانشمند بزرگ چین در تدریس روش خاصی داشت. شاگرانش جداگانه مطالعه می کردند و هروقت مشکلی برایشان پیدا می شد یا سوالی داشتند با استاد در میان می نهادند و کنفوسیوس ایشان را راهنمائی می کرد و جواب پرسششان را می داد. روزی یکی از شاگردان از او پرشید: استد بفرمایید معنی مهر و محبت و نوع دوستی چیست؟ کنفوسیوس جواب داد: معنایش مردم دوستی است.
روز دیگر شاگرد دیگری همین سوال را مطرح ساخت و کنفوسیوس جواب داد: نوع دوستی و محبت به معنای آنست که آنچه برخود روانمی داری بردیگران نیز نپسندی. روز سوم شاگرد دیگری سوال مذکور رامکرر کرد و کنفوسیوس جواب داد : به معنای آنست که انسان باید بتواند جلوی خود را بگیرد و همه اعمالش آمیخته به ادب باشد.
شاگردانی که در کنار استاد بودند، از این جوابهای مختلف به سوال واحد، تعجب کردند و به او گفتند: ای استاد! سوال یکی بود چرا جوابهای گوناگون به آن دادید؟ کنفوسیوس جواب داد: بلی سوال یکی بود، اما سوال کننده یکی نبود. کسانی بودند با تفکرات و نظرات مختلف، و من به هر کدام برطبق حالات و تفکراتش جواب دادم.
اندازه سخن ، شاگردی از استاد موجائی فیلسوف بزرگ چین از اندازه سخنگوئی پرسید. استاد جواب داد: اندازه سخن، به جا بودن سخن است. اگر حرف به جا باشد، بسیار بودنش عیب ندارد،اما اگر بیجا باشد یک کلمه آن هم خارج از اندازه است. قورباغه تمام روز به بانگ بالند آواز برمی آورد، اما فقط باعث درد سر و بیزاری مردم می شود، در حالیکه خروس فقط در سپیده دم آواز خوش و نزم برمی آورد و مردم سراسر جهان به آواز و به فرمان او از جا برمی خیزند و از خواب نوشین بامدادی دل برمی دارند.

ـ طريق وصول به محبت الهى
محبت الهى و راه رسيدن به آن

«يا مُحَمَّدُ؛ وَجَبَتْ مَحَبَّتي لِلْمُتَحابّينَ فيّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتي لِلْمُتَقاطِعينَ(1) فيّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتي لِلْمُتَواصِلينَ فيّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتي لِلْمُتَوَّكِّلينَ عَلَىَّ وَ لَيْسَ لَِمحَبَّتي عَلَمٌ وَ لا نِهايَةٌ وَ كُلَّما رَفَعْتُ لَهُمْ عَلَماً وَضَعْتُ لَهُمْ عَلَماً…»

خداى متعال رسولش را مورد خطاب قرار داده، مى فرمايد: محبّت من بر چهار دسته از مردم واجب است (اين وجوب از قبيل وجوب تكليفى نيست، بلكه ثبوت قطعى محبّت خدا را مى رساند):
دسته اول: كسانى كه يكديگر را به جهت من دوست داشته باشند.

 

دانلود تحقیق معنی نوع دوستی و محبت به نظر کنفوسیوس

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق نقش محبت در زندگی خانوادگی | 22373 alis

تحقیق, نقش, محبت, در, زندگی, خانوادگی

نقش محبت در زندگي خانوادگي
نظام هستي بر اساس مهر و محبت پروردگاربه انسان پديد آمده است اگر محبت نبود،نه طلوعي بود ونه غروبي. نه بهاري بود و شکفتن گلها و نه نغمه هاي شورانگيز بلبلان . نه کوهساري وجود داشت و نه آبشاري ، نه امواج غلطان درياها به چشم مي خورد و نه ستارگان در آسمانها چشمک مي زدند .
اگر عشق و دلدادگي نبود شوريدگان به دنيا نمي آمدند و اشعار نغز و زيبا سروده نمي شد . اگر سوز و گداز دلدادگان نبود کوه بيستون شکافته نمي شد و ذوق و هنر هرگز تولد نمي يافت ، ديگر معلم شوريده دلي پيدا نمي شد و کلاسهاي درس تعطيل مي گرديد .
دفتر زندگي با کلمه عشق و محبت آغاز شد و جلوه هاي گوناگون جمال و کمال در کل هستي پديد آمد . انسانها هم که جزئي از نظام کلي هستي هستند با عشق متولد مي شوند با دلدادگي به تلاش و کوشش مي پردازند و در آخرين لحظات زندگي سرشار و لبريز از عشق و دلدادگي چون حبابها به اقيانوس هستي و ابديت مي پيوندند . پس آغاز و سرانجام زندگي و هستي از مهر و محبت آکنده است و آنان که از عشق و دلدادگي خبري ندارند نامشان در دفتر و جريده انسانها ثبت و ضبط نمي شود .
اگر مي خواهيم خانواده استواري داشته باشيم اگر مايل هستيم از زندگي لذت و بهره بگيريم ، اگر مي خواهيم کودکان ما با نشاط و خرمي زندگي کنند ،‌ اگر مي خواهيم استعدادهاي خداداد در آنان شکوفا گردد و اگر مي خواهيم روح اميد و اعتماد و تلاش و کوشش در آنان زنده شود . زندگي خانوادگي را از مهر و محبت لبريز و سرشاز نماييم و در و ديوار خانه را با صفا و صميميت آذين بندي کنيم .
رسول خدا ( ص ) مي فرمود : هيچ بنايي در نزد پروردگار محبوب تر از بناي خانوادگي نيست بديهي است که منظور خانواده اي است که لبريز از مهر و محبت باشد . در گفتار ديگري فرمود . مرد مسلمان پس از اسلام فايده اي برتر و والاتر از همسري مسلمان به دست نياورده است . همسري که هر گاه به او مي نگرد سراسر وجودش از شادي و سرور لبريز مي گردد . هر گاه از او چيزي را طلب مي کند از او اطاعت مي کند و درغيبت شوهرش با همه وجود از ناموس و مال او پاسداري مي نمايد . پرواضح است که اين گونه ارتباط استوار و صميمي جز در پرتو مهر و محبت زن و شوهر به يکديگر امکان پذير نيست . پيوندهاي عاطفي است که زن و شوهر را به وحدت و يگانگي سوق داده هر دو يکي مي شوند و دوگانگي و اختلاف و درگيري از ميان برداشته مي شود . در برخي از روايات اسلامي از همسر به انيس موافق تعبير شده است.
پيشوايان ديني با انتخاب چنين کلماتي به همه خانواده ها گوشزد مي کردند که زن و مرد در محيط خانوادگي بايد با يکديگر دوست و صميمي و مونس و همدم يکديگر باشند . واضح است که وصول به اين هدف جز در پرتو دوستي و صميميت خالصانه امکان پذير نيست . رسول خدا (ص) مي فرمود : من از دنياي شما سه چيز را دوست دارم اول بوي خوش ، دوم زنان و سوم نماز را که نور چشم من است . هدف اساسي پيامبر بزرگوار اين بوده است که براي همه زنان و مردان اين واقعيت را تبيين کند که کانون خانوادگي بايد از مهر و محبت لبريز باشد تا زندگي مفهوم واقعي خود را از دست ندهد .

 

دانلود تحقیق نقش محبت در زندگی خانوادگی

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق محبت در اسلام و قرآن | 22404 alis

تحقیق, محبت, در, اسلام, و, قرآن,

تحقیق محبت در اسلام و قرآن
معناي لغوي محبت
محبت را از نظر لغوي به معناي ميل به كار برده اند . البته بعضي ديگر قبودي را بر اين تعريف افزوده اند به عنوان مثال راغب اصفهاني محبت را به اين صورت تعريف مي‌كند: ميل به چيزي كه درست يا غلط او را خير مي داني به دليل لذت، نفع يا كمالي كه در آن مي بيني .
ملاحظه مي كنيد كه در اينجا نيز محبت به ميل معنا شده جز اين كه دليل اين ميل و حالات گوناگون آن نيز بيان شده است.
تعريف فلسفي محبت نيازمند دو مقدمه است كه هر كدام جدگانه قابل اثبات هستند:
مقدمه اول:
هر شئ در خلقت خويش هدفي را دنبال مي كند. دليل اين امر اين است كه خداوند متعال حكيم است و هيچ گاه خالق حكيم كار بيهوده‌اي انجام نمي‌دهد چرا كه آفريدن يك موجود كه هدف مشخصي را دنبال نمي‌كند، مصداق بارز كار لغو و بيهوده است.
خلاصه مقدمه اول اين است كه هر موجودي داراي يك هدف نهايي است كه براي آن آفريده شده است و آن موجود به دنبال رسيدن به هدف مزبور مي باشد.

مقدمه دوم:
اسباب و مقدمات رسيدن به هدف نهايي و كمال نهايي براي هر موجود فراهم شده است. دليل مقدمه فوق اين است كه اگر خداوند متعال موجود هدفمند را بيافريند اما اسباب وسايل و مقدمات رسيدن به هدف مزبور را براي آن، خلق نفرمايد به يكي از سه دليل زير مربوط مي شود كه هر سه دليل باطل هستند:
1- اولين دليل اين است خداوند متعال- نعوذ بالله- نمي‌دانسته موجود مزبور به چه وسايلي نيازمند است به عبارات ديگر اين قول مستلزم نسبت دادن جهل به خداوند است در حالي كه دلايل عقلي و نقلي بر خلاف آن گواهي مي دهند و بر عكس خداوند متعال را عليم مطلق مي دانند.
2- اگر خالق حكيم از اسباب مزبور آگاهي داشته باشد، اما توانايي ايجاد اين اسباب را نداشته باشد باز هم مي توان تصور كرد كه خالق مزبور در عين اينكه يك موجود هدفمند را آفريده از آفريدن اسباب و وسايل مال وي عاجز باشد. به بيان ديگر يكي از لوازم فاسد اين قول نسبت دادن عجز به خدوندي است كه بر طبق دلايل عقلي و نقلي بر همه امور توانا است.
3- در اين ميان فرض ديگري وجود دارد و آن اين است كه خداوند متعال درعين علم و قدرت بر آفريدن اسباب مزبور باز هم از فراهم نمودن آن اسباب،خودداري مي‌فرمايد. اين فرض نيز مستلزم نسبت دادن صفاتي- همانند بخل، تنگ نظري و… _ به خداوند است، درصورتي كه به گواهي عقل و نقل خداوند متعال داراي اسماء و نيكويي است كه هر گونه صفت منفي را از ساحت مقدس وي طرد مي نمايد. نتيجه اين كه هر شي داراي يك هدف نهايي است كه فلسفه خلقت آن را تشكيل مي دهد و اسباب رسيدن به هدف مزبور نيز براي وي فراهم شده است. البته منافاتي ندارد يك شئ به دلايل ديگري از رسيدن به هدف نهايي خويش باز بماند. به عنوان مثال يك جنين پيش از تولد بر اثر يك بيماري سقط شود و از ادامه مسير باز بماند ونيز سخن ما بهاي معني نيست كه همه اشياء الزاما به هدف مزبور نايل مي شوند چرا كه اين امر صرفا يكي از امور و قوانيني فراواني عالم هستي بر اساس آن‌ها اداره مي شود و ممكن است در برخورد با قوانين و سنن برتري در عمل رنگ ببازد اما اجمالا هر نوع از انواع موجودات داراي هدفي است واسباب رسيدن به هدف مزبور براي وي فراهم شده است و اگر مانعي پيش نيايد به آن هدف نايل مي شود و همين مقدار براي پيش برد بحث ما كفايت مي كند.

 

دانلود تحقیق محبت در اسلام و قرآن

دریــــافت فایـــل

دریافت نقش مهر و محبت در زندگی نمونه های عشق در زندگی حضرت فاطمه(س) وحضرت علی(ع) | 23417 alis

نقش, مهر, و, محبت, در, زندگی, نمونه, های, عشق, در, زندگی, حضرت, فاطمه(س), وحضرت, علی(ع)

 

دانلود نقش مهر و محبت در زندگی نمونه های عشق در زندگی حضرت فاطمه(س) وحضرت علی(ع)

دریــــافت فایـــل

بررسی و دانلود تحقیق آثار مهر و محبت به ديگران (( از نگاه احاديث و روايات ))

بررسی و دانلود تحقیق آثار مهر و محبت به ديگران (( از نگاه احاديث و روايات )) دارای نکات کلیدی تحقیق, آثار, مهر, و, محبت, به, ديگران, , , ((, از, نگاه, احاديث, و, روايات, ))

آثار مهر و محبت به ديگران
(( از نگاه احاديث و روايات ))

از امام باقر (عليه السلام) از پدرانش، از علي (عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: همنشيني با بدان موجب سوء ظن به نيكان مي شود و همنشيني با خوبان بدان را به خوبان مي پيوندد و همنشيني فجار با نيكوكاران فجار را به نيكان ملحق مي كند پس كسي كه وضع او بر شما مشتبه باشد و دين و روش او را نشناسيد به معاشرين او نگاه كنيد. پس اگر معاشرين او اهل دين خدا بودند او نيز بر دين خدا است و اگر بر دين خدا نبودند پس هيچ بهره در دين خدا براي هيچيك از آنان نيست همانا رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي فرمود:
كسي كه ايمان به خدا و روز آخرت دارد پس با كافر برادري نمي كند و با فاجر رفت و آمد نمي نمايد و كسي كه با كافري پيوند برادري ايجاد كند يا با قاجري رفت و آمد نمايد فاجر و كافر بوده است.
بي مهري در اسلام
اصولاً مردمي كه مهر و محبت ندارند و جاذبه ندارند افراد ناقصي هستند. امير مومنان علي (عليه السلام) مي فرمايد: ناتوان ترين مردم كسي است كه از دوست يافتن ناتوان باشد و از او ناتوانتر آنكه دوستان را از دست بدهد و تنها بماند.

محبت در بنيان تشيع
يكي از بزرگترين امتيازات مذهب تشيع بر ساير مذاهب اين است كه پايه و زير بناي اصل آن بر محبت بنا نهاده شده است، از اولين روز دعوت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) كه اين مذهب پايه گذاري شد زمزمه محبت و دوستي علي (عليه السلام) در كار بود و دوستي امير مومنان (عليه السلام) امتياز شيعيان بود و بقدري شيعيان در محبت امير مومنان ثابت قدم و استوار بودند كه آن حضرت (عليه السلام) مي فرمود:
اگر با اين شمشيرم بيني مومن را بزنم كه با من دشمن شود، هرگز دشمني نخواهد كرد. و اگر همه دنيا را بر سر منافق بريزم كه مرا دوست بدارد، هرگز مرا دوست نخواهد داشت. زيرا كه اين مطلبي است ثابت و بر زبان پيامبراني جاري گشته كه گفت:
يا علي: مومن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمي دارد. از اين رو وقتي يكي از دوستان اميرالمومنين (عليه السلام) كه مردي با فضيلت و ايمان بود، متاسفانه از روي لغزشي كه از وي انجام گرفت و مي بايست حد بر او جاري شود اميرالمومنين (عليه السلام) به عنوان حد دزدي، پنجه راستش را بريد و به دست چپش داد. او در حالي كه قطرات خون از دستش مي چكيد مي رفت. در بين راه ابن الكواء خارجي آشوبگر، خواست از اين جريان به نفع خوارج و عليه علي )عليه السلام) استفاده كند، با قيافه اي ترحم آميز جلو رفت و گفت كي دستت را بريد؟! او به جاي اينكه ازعلي (عليه‌السلام) مذمت و يا شكوه كند گفت:
دستم را بريد آن كس كه آقاي جانشينان پيامبران، پيشواي سفيدرويان قيامت، ذي حق ترين مردم نسبت به مومنان، علي بن ابي طالب، مبارز شجاعان، انتقام گيرنده از جهالت پيشگان، بخشنده زكات،… .
رهبر راه رشد و كمال گوينده گفتار راستين و صواب شجاع مكي او بزرگوار باوفا…
ابن الكوء گفت: واي بر تو، دستت را مي برد و اين چنين ثنايش مي گوئي؟
گفت: چرا ثنايش نگويم و حال آنكه دوستيش با گوشت و خونم در آميخته است و به خدا سوگند كه نبريد دستم را جز به حقي كه خداوند قرار داده است.
روش پيامبر با مردم
پيامبر اسلام در عين اينكه در مقام اجراء قوانين كيفري و مجازات گناهكاران بسيار جدي بود، ولي در معاشرتهاي اجتماعي، پدري رووف و مهربان بود، هيچ كس از پيامبر (صلي الله عليه و آله) نمي ترسيد و اگر اتفاقاً ابهت پيامبر (صلي الله عليه و آله) كسي را مي گرفت خود حضرت آن را در هم مي شكست.
عن ابن مسعود مي گويد: مردي خدمت رسول اكرم رسيد خواست سخن بگويد ترسيد، حضرت فرمود: نترس من شاه نيستم.
خداوند در قرآن كريم، اين فضيلت اخلاقي و سجيه روحاني رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) را از مراتب رحمت خود مي شمارد و مي فرمايد:
با رحمتي از جانب خداوند با مردم ملايمت و مهرباني نمودي.
پيامبر با همين خصلت صفا و صميميت بود كه هيچگاه نمي خواست با اصحاب خويش كدورت و رنجشي داشته باشد و از اين جهت مي فرمود:
كسي درباره اصحاب من مطلبي كه موجب دلسردي و رنجش خاطر است به من نگويد، دوست دارم با دلي پاك و سالم به جمع اصحاب بپيوندم. برخورد پيامبر اسلام با مردم به قدري گرم و محبت آميز بود كه اشخاص با حضرت شوخيهائي مي كردند كه با ديگران مشكل بود. چنان كه ابوهريره از شوخي كردن با عرب از جانب رسول خدا (صلي الله عليه و آله) نهي شده بود ولي در عين حال روزي كفشهاي پيامبر را دزديد و در مقابل قيمت مقداري خرما نزد خرما فروش گرو گذاشته بود حضرت فرمود: يا ابا هريره ما تا كل؟
فقال: نعل رسول الله، اي ابا هريره چه مي خوري؟ عرض كرد: كفش پيامبر را.
محبت و عطوفت و احترام به مردم يكي از برنامه هاي قطعي زندگي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) بود و بدون مبالغه مي توان گفت اين خصلت از بزرگترين عوامل موفقيت آن حضرت بود پيامبر اسلام به تمام دقائق رواني مردم توجه داشت و آنها را مراعات مي كرد و از كوچكترين وظيفه شانه خالي نمي كرد.
پيامبر (صلي الله عليه و آله) چنين بود كه هر كس بر او وارد مي شد به او احترام مي گذاشت چه بسا عباي خود را به جاي فرش زير پاي او پهن مي كرد و بالشي كه تكيه گاه خودش بود به او مي داد.
وقتي يكي از اصحاب به ديدن آن حضرت مي آمد به احترام او آنقدر مي نشست تا وقتي كه آن مرد از مجلس برخيزد و چون كسي به ملاقات پيامبر مي آمد و مي‌خواست مصافحه كند، به او دست مي داد و دست خود را نمي كشيد تا وقتي كه آن مرد دست خود را بكشد.
پيامبر اسلام براي پاسخگويي و جلب عواطف و محبت تمام اصحبا، در مجالس عمومي نگاه هاي مودت آميز خود را بالسويه متوجه كليه حضار مي فرمود.
اگر پيامبر اسلام سوار بر مركب بود، اجازه نمي داد كسي پياده در ركابش راه رود، او را بر مركب خود سوار مي كرد و اگر از سوار شدن امتناع مي كرد به او مي فرمود تو جلو برو و در فلان مكان مرا ملاقات كن.
ترميم عواطف انصار
گاهي اتفاق مي افتاد كه رفتار صحيح و مصلحت آميز پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، عكس العمل نامطلوبي در قلوب بعضي از مردم ايجاد مي كرد و كساني آن كار را بي مهري و اهانت تعبير مي كردند. ولي پيامبر اسلام فوراً در صدد رفع سوء تفاهم بر مي آمد و محبت آنان را آشكار، ويژگي را برطرف مي نمود.
از جمله اينكه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) روي مصالحي غنائم جنگ حنين را تنها بين قريش تقسيم نمود و به انصار سهمي نداد. بعضي از انصار كه در پيشرفت اسلام سهم بزرگي داشته و خدمات درخشاني كرده بودند، از آن حضرت رنجيده شدند و آن را بي مهري و تحقير نسبت به خود تلقي كردند.
اين خبر به رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) رسيد، دستور داد انصار در يك جا جمع شوند و جز انصار، كسي در آن مجلس شركت نكند، پيامبر به اتفاق علي (عليه‌السلام) به مجلس آمد و در وسط جمعيت نشستند. پيامبر رو به انصار كرد و فرمود: من از شما پرسشهائي مي كنم به من پاسخ دهيد. فرمود: آيا شما گمراه نبوديد و خداوند به وسيله من شما را هدايت نكرد؟ عرض كردند بلي. آيا شما در پرتگاه نبوديد و خداوند به وسيله من شما را خلاص نكرد؟ عرض كردند‌ آري. آيا شما دشمن يكديگر نبوديد و خداوند به وسيله من شما را با هم مهربان نكرد؟ عرض كردند آري. سپس پيامبر (صلي الله عليه و آله) چند لحظه سكوت كرد و فرمود: چرا شما كارهاي خود را در جواب من نمي گوئيد؟
عرض كردند چه چيز را بگوئيم؟ فرمود:


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق محبت و عشق در عرفان

بررسی و دانلود تحقیق محبت و عشق در عرفان دارای نکات کلیدی تحقیق, محبت, و, عشق, در, عرفان

چكيده
محبت و عشق در عرفان
خداي تعالي فرمود : « فَسَوفَ يَاتِي الله بقوم يُحبهُم و يحبونه » زود باشد كه خدا گروهي آرد كه دوستشان بدارد و دوست بدارندش . عرفا در تأويل اين آيه گفته اند : همان گونه كه بندگان به خدا عاشق هستند ، خداوند هم گروهي از آنان را دوست دارد ، و در ردّ اين سخن كه : حب خالق به مخلوق نوعي نياز است وخدا بي نياز است . مي گويند : ضمير « هُمْ » در « يحبهمُ » به حروف ابجدي 45 و و كلمه « آدم » هم 45 است و محبت دو جانبه است .
عشق و محبت است كه آدمي را از موجودات ديگر ممتاز ساخته او را محسود و مسجود فرشتگان قرار داده است . به عشق و محبت است كه خداي بزرگ « آدم را به صورت خود آفريد » و او را « جانشين » خود قرار داد ، موهبت عشق و محبت لا يوصف و شكافنده قلم است :
هر چه گويم عشق را شرح و بيان چون به عشق آيم خجل باشم از آن
گر چه تفسير زبان روشنگر است ليك عشق بي زبان روشنتر است
خود قلم اندر نوشتن مي شتافت چون به عشق آمد قلم بر خود شكافت
عشق ، را ز آفرينش و چاشني حيات و خمير مايه تصوف و سر منشأ كارهاي خطير در عالم و اساس شور و شوق و وجد و نهايت حال عارف است .
محبت چون به كمال رسد عشق نام مي گيرد و عشق كه به كمال رسد به فنا در ذات معشوق و وحدت عشق و عاشق و معشوق منتهي مي شود و اگر عشق باشد كه از مواهب حق است هم به حق مي كشاند و مي رساند و وصال بر دوام ، جاي ديدارها و لذات زودگذر را مي گيرد :
عشق معراجي است سوي بام سلطان جمال از رخ عاشق فرو خوان قصه معراج را
صوفي وقتي به اين حالت رسيد در جهاني ديگر مي زيد يا عالم ديگري در درون خود ايجاد مي كند كه در آن كين وحسد و خشم و نفاق راه ندارد و خودخواهيها و حقارتهاي بشري مرده و همه جا را نور وصفا و مهر ووفا پر كرده است :
خواجه عبدالله انصاري مي گويد : « بركت آسمانها از سپهر است و بركت جانها از مهر است ، چنانكه مرغ را پر بايد آدمي را سر بايد ، جوينده را صدق بايد و رونده را عشق بايد . »
نظامي گنجوي گويد :
فلك جز عشق محرابي ندارد جهان بي خاك عشق آبي ندارد
جهان عشق است ديگر زرق سازي همه بازي است الا عشقبازي
صوفيه به سريان عشق در همه موجودات به حسب درجه و لياقت آنها معتقدند و عشق و محبت را يكي از عاليترين مباني و اصول تصوف مي دانند . پس عشق عطيه يي آسماني است و همه موجودات در حد خود به حق عشق مي ورزند و عشق به آفريدگان نيز از آن رهگذر است كه پرتو ذات حق اند و « مجاز پل حقيقت است ».
عشق با اين مفهوم وسيع و عالي ، عشقي كه مبدأ آن تزكيه و تهذيب نفس و منتهاي آن وصول به كمال و فنا در ذات حق است ، عشقي كه بالاتر از كفر و ايمان و هدفش خير مطلق و پر كردن جهام از نور وصفا و خدمت و گذشت و محبت است مفهومي است كه صوفيه به عالم اسلام تقديم داشته اند .


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق معنی نوع دوستی و محبت به نظر کنفوسیوس

بررسی و دانلود تحقیق معنی نوع دوستی و محبت به نظر کنفوسیوس دارای نکات کلیدی تحقیق, معنی, نوع, دوستی, و, محبت, به, نظر, کنفوسیوس, ,

معنی نوع دوستی و محبت به نظر کنفوسیوس

کنفوسیوس مربی و دانشمند بزرگ چین در تدریس روش خاصی داشت. شاگرانش جداگانه مطالعه می کردند و هروقت مشکلی برایشان پیدا می شد یا سوالی داشتند با استاد در میان می نهادند و کنفوسیوس ایشان را راهنمائی می کرد و جواب پرسششان را می داد. روزی یکی از شاگردان از او پرشید: استد بفرمایید معنی مهر و محبت و نوع دوستی چیست؟ کنفوسیوس جواب داد: معنایش مردم دوستی است.
روز دیگر شاگرد دیگری همین سوال را مطرح ساخت و کنفوسیوس جواب داد: نوع دوستی و محبت به معنای آنست که آنچه برخود روانمی داری بردیگران نیز نپسندی. روز سوم شاگرد دیگری سوال مذکور رامکرر کرد و کنفوسیوس جواب داد : به معنای آنست که انسان باید بتواند جلوی خود را بگیرد و همه اعمالش آمیخته به ادب باشد.
شاگردانی که در کنار استاد بودند، از این جوابهای مختلف به سوال واحد، تعجب کردند و به او گفتند: ای استاد! سوال یکی بود چرا جوابهای گوناگون به آن دادید؟ کنفوسیوس جواب داد: بلی سوال یکی بود، اما سوال کننده یکی نبود. کسانی بودند با تفکرات و نظرات مختلف، و من به هر کدام برطبق حالات و تفکراتش جواب دادم.
اندازه سخن ، شاگردی از استاد موجائی فیلسوف بزرگ چین از اندازه سخنگوئی پرسید. استاد جواب داد: اندازه سخن، به جا بودن سخن است. اگر حرف به جا باشد، بسیار بودنش عیب ندارد،اما اگر بیجا باشد یک کلمه آن هم خارج از اندازه است. قورباغه تمام روز به بانگ بالند آواز برمی آورد، اما فقط باعث درد سر و بیزاری مردم می شود، در حالیکه خروس فقط در سپیده دم آواز خوش و نزم برمی آورد و مردم سراسر جهان به آواز و به فرمان او از جا برمی خیزند و از خواب نوشین بامدادی دل برمی دارند.

ـ طريق وصول به محبت الهى
محبت الهى و راه رسيدن به آن

«يا مُحَمَّدُ؛ وَجَبَتْ مَحَبَّتي لِلْمُتَحابّينَ فيّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتي لِلْمُتَقاطِعينَ(1) فيّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتي لِلْمُتَواصِلينَ فيّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتي لِلْمُتَوَّكِّلينَ عَلَىَّ وَ لَيْسَ لَِمحَبَّتي عَلَمٌ وَ لا نِهايَةٌ وَ كُلَّما رَفَعْتُ لَهُمْ عَلَماً وَضَعْتُ لَهُمْ عَلَماً…»

خداى متعال رسولش را مورد خطاب قرار داده، مى فرمايد: محبّت من بر چهار دسته از مردم واجب است (اين وجوب از قبيل وجوب تكليفى نيست، بلكه ثبوت قطعى محبّت خدا را مى رساند):
دسته اول: كسانى كه يكديگر را به جهت من دوست داشته باشند.


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق نقش محبت در زندگی خانوادگی

بررسی و دانلود تحقیق نقش محبت در زندگی خانوادگی دارای نکات کلیدی تحقیق, نقش, محبت, در, زندگی, خانوادگی

نقش محبت در زندگي خانوادگي
نظام هستي بر اساس مهر و محبت پروردگاربه انسان پديد آمده است اگر محبت نبود،نه طلوعي بود ونه غروبي. نه بهاري بود و شکفتن گلها و نه نغمه هاي شورانگيز بلبلان . نه کوهساري وجود داشت و نه آبشاري ، نه امواج غلطان درياها به چشم مي خورد و نه ستارگان در آسمانها چشمک مي زدند .
اگر عشق و دلدادگي نبود شوريدگان به دنيا نمي آمدند و اشعار نغز و زيبا سروده نمي شد . اگر سوز و گداز دلدادگان نبود کوه بيستون شکافته نمي شد و ذوق و هنر هرگز تولد نمي يافت ، ديگر معلم شوريده دلي پيدا نمي شد و کلاسهاي درس تعطيل مي گرديد .
دفتر زندگي با کلمه عشق و محبت آغاز شد و جلوه هاي گوناگون جمال و کمال در کل هستي پديد آمد . انسانها هم که جزئي از نظام کلي هستي هستند با عشق متولد مي شوند با دلدادگي به تلاش و کوشش مي پردازند و در آخرين لحظات زندگي سرشار و لبريز از عشق و دلدادگي چون حبابها به اقيانوس هستي و ابديت مي پيوندند . پس آغاز و سرانجام زندگي و هستي از مهر و محبت آکنده است و آنان که از عشق و دلدادگي خبري ندارند نامشان در دفتر و جريده انسانها ثبت و ضبط نمي شود .
اگر مي خواهيم خانواده استواري داشته باشيم اگر مايل هستيم از زندگي لذت و بهره بگيريم ، اگر مي خواهيم کودکان ما با نشاط و خرمي زندگي کنند ،‌ اگر مي خواهيم استعدادهاي خداداد در آنان شکوفا گردد و اگر مي خواهيم روح اميد و اعتماد و تلاش و کوشش در آنان زنده شود . زندگي خانوادگي را از مهر و محبت لبريز و سرشاز نماييم و در و ديوار خانه را با صفا و صميميت آذين بندي کنيم .
رسول خدا ( ص ) مي فرمود : هيچ بنايي در نزد پروردگار محبوب تر از بناي خانوادگي نيست بديهي است که منظور خانواده اي است که لبريز از مهر و محبت باشد . در گفتار ديگري فرمود . مرد مسلمان پس از اسلام فايده اي برتر و والاتر از همسري مسلمان به دست نياورده است . همسري که هر گاه به او مي نگرد سراسر وجودش از شادي و سرور لبريز مي گردد . هر گاه از او چيزي را طلب مي کند از او اطاعت مي کند و درغيبت شوهرش با همه وجود از ناموس و مال او پاسداري مي نمايد . پرواضح است که اين گونه ارتباط استوار و صميمي جز در پرتو مهر و محبت زن و شوهر به يکديگر امکان پذير نيست . پيوندهاي عاطفي است که زن و شوهر را به وحدت و يگانگي سوق داده هر دو يکي مي شوند و دوگانگي و اختلاف و درگيري از ميان برداشته مي شود . در برخي از روايات اسلامي از همسر به انيس موافق تعبير شده است.
پيشوايان ديني با انتخاب چنين کلماتي به همه خانواده ها گوشزد مي کردند که زن و مرد در محيط خانوادگي بايد با يکديگر دوست و صميمي و مونس و همدم يکديگر باشند . واضح است که وصول به اين هدف جز در پرتو دوستي و صميميت خالصانه امکان پذير نيست . رسول خدا (ص) مي فرمود : من از دنياي شما سه چيز را دوست دارم اول بوي خوش ، دوم زنان و سوم نماز را که نور چشم من است . هدف اساسي پيامبر بزرگوار اين بوده است که براي همه زنان و مردان اين واقعيت را تبيين کند که کانون خانوادگي بايد از مهر و محبت لبريز باشد تا زندگي مفهوم واقعي خود را از دست ندهد .


دانلود مستقیم فایل