نیشابور

دریافت نیشابور شناسی | 17461 alis

نیشابور, شناسی,

نیشابور شناسی

شهرستان نيشابور به مركزيت ‏شهر نيشابور، 9308 (1) كيلومتر مربع وسعت دارد و جمعيت آن طبق سرشمارى سال 1370 هـ . ش، ‏287/399 نفر است. تراكم نسبى جمعيت اين شهرستان حدود 42 نفر در كيلومتر مربع مى‏باشد. 632 آبادى مسكون دارد و در قسمت مركزى استان خراسان واقع شده است. (2)
اين شهرستان با مختصات رياضى طبق نقشه زير با طول جغرافيايى بين 58 تا 59 درجه و عرض جغرافيايى بين 35 تا 37 درجه، محدود است از شمال به شهرستانهاى چناران و قوچان، از جنوب به شهرستانهاى كاشمر و تربت‏حيدريه، از مشرق به شهرستان مشهد و از مغرب به شهرستانهاى اسفراين و سبزوار. (3)
اين شهرستان داراى پنج ‏بخش است‏ به نامهاي:
• تحت جلگه به مركزيت ‏بزغان و دهستانهاى تحت‏جلگه، طاغنكوه، فيروزه.
• زبرخان به مركزيت قدمگاه و دهستانهاى اردوغش، اسحاق‏آباد، زبرخان.
• سرولايت‏به مركزيت چكنه و دهستانهاى بينالود، سرولايت.
• ميان جلگه به مركزيت عشق‏آباد و دهستانهاى غزالى، عشق‏آباد، بلهيرات.
• مركزى به مركزيت‏شهر نيشابور و دهستانهاى دربقاضى، ريوند، فضل، مازول. (4)
دشت نيشابور در دامنه كوه بينالود قرار دارد، اين رشته كوه در دنباله رشته كوه البرز در جهت ‏شمال‏غربى و جنوب‏شرقى كشيده شده است. مرتفع‏ترين قله اين رشته كوه با 3400 متر در شمال نيشابور قرار دارد كه در همان حال بلندترين قله خراسان به‏شمار مى‏آيد.
دشت مرتفع نيشابور محصور بين كوههاى بينالود و كوه‏سرخ، فلات ايران را به دشتهاى آسياى مركزى مرتبط مى‏سازد و اين مسير در طى قرنهاى متمادى همواره يكى از مهمترين شاهراه ها بوده و جهت مسافرت و حمل و نقل و نيز لشكركشى‏ها مورد استفاده بوده است. متاسفانه طوايف مهاجم نيز از اين شاهراه به منظور يورشهاى ددمنشانه خود بهره برده‏اند.
در حال حاضر، اين دشت، مشهد را به وسيله جاده آسفالته درجه يك و راه‏آهن به تهران مربوط مى‏سازد. در طول زمان چنين موقعيت استثنايى برحسب اقتضا به نفع و يا به ضرر شهر نيشابور بوده است. در دوره‏هاى صلح و آرامش، آبادى، جمعيت و بازرگانى نيشابور به سبب داشتن منابع طبيعى مرغوب از قبيل معادن فيروزه و خاكهاى زراعتى وسيع، رو به گسترش نهاده و برعكس در زمان جنگ چون مورد طمع مهاجمان قرار داشته مورد حملات متعدد واقع شده و رو به ويرانى نهاده است. نشانه‏ها و شواهد امروزى كه عبارت از خرابه‏هاى متعدد در اطراف شهر است گستردگى اين شهر را در زمانهاى قديم بخوبى نشان مى‏دهد. (5)
وجه تسميه نيشابور
قديمترين سندى كه از نيشابور ياد مى‏كند اوستا است كه با واژه «رئونت‏» به معنى جلال و شكوه از آن نام مى‏برد. احتمالا اين واژه بعدها به كلمه ريوند تبديل شده كه اكنون نام دهستانى از توابع نيشابور است. (6) در برخى از متون دوره اسلامى نام ديگر نيشابور «ابرشهر» آمده است كه مسلما اين لفظ در دوره‏هاى قبل از اسلام به كار مى‏رفته است. سكه‏هاى مكشوفه، اين موضوع را مدلل مى‏سازد. براى نمونه در سكه‏اى كه تصوير قباد ساسانى را نشان مى‏دهد كلمه ابرشهر ديده مى‏شود. (7)
بحث درباره كلمه ابرشهر زياد است از آن جمله برخى «ابرشهر» را از ريشه «اپرناك» گرفته‏اند كه مربوط به قوم «پرنى‏» است كه اسلاف پارتيان مى‏باشند. (8) بعضى ابرشهر (با سكون ب) گويند كه مراد شهرى ابرى يا شهرى مرتفع كه به ابرها نزديك است. اين هر دو قول بدون مبنا و اصولا مردود است اگر چه براى سند اول هنوز جاى تامل باقى است اما اگر ابر را فارسى قديم «بر» به معنى بلند جايگاه و رفيع و بزرگ بدانيم كلمه ابرشهر مقبولتر مى‏نمايد. (9)
مسكوكاتى كه از دوران باكتريان در افغانستان به جاى مانده از پادشاهى به نام «نيكه‏فور» ياد مى‏كند كه دامنه فرمانروايى او تا نيشابور گسترش داشته و به روايتى اين شهر را وى بنا نهاده است كه بعدها به «نيسه‏فور» و «نيسافور» و نهايتا به «نيشابور» تبديل شده است. «نيسافور» در گويش عرب به معنى شى‏ء سايه‏دار است و شايد در آن جا درختهايى وجود داشته كه سايه‏گستر تارك خستگان بوده است. (10)
واژه نيشابور در دوره ساسانى همه جا به شكل «نيوشاپور» آمده است كه آن را به معنى كار خوب شاپور يا جاى خوب شاپور گرفته‏اند زيرا شاپور دوم اين شهر را تجديد بنا كرد ولى به روايت اغلب مورخان شاپور اول بانى آن بوده است. اگر مطلب بالا را در مورد نوسازى اين شهر قرين صحت ‏بدانيم، كلمه «نيو» مى‏توان به شكل امروزى آن «نو» تعبير كرد و معنى نيشابور چيزى جز شهر نوسازى شده شاپور نخواهد بود و ديگر دليلى براى بحث در مورد شاپور اول و دوم وجود نخواهد داشت. زيرا كه بعضى از مورخان در انتخاب هر يك از آن دو دچار شك شده‏اند ولى قدر مسلم بانى اوليه بايد شاپور ا

 

دانلود نیشابور شناسی

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیقی در مورد آداب و رسوم و گویش مردمان شهر نیشابور | 18470 alis

آداب و رسوم و گویش نیشابوری,آداب و رسوم نیشابور,گویش نیشابور,نیشابور,دانلود مقاله در مورد گویش و آداب و رسوم نیشابور,تحقیقی در مورد نیشابور

آداب و رسوم :‌
سيزده بدر
در اين روز هر كس به اتفاق خانواده ي خود با فاميل به دامنه ي كوه ها و دشتهاي سرسبز و نقاط زيبا و ييلاقي ميرود. جوانان در اين روز با هم كشتي مي گيرند و زنان دور هم جمع مي شوند و شادي مي كنند.

مراسم ازداواج
بين مراسم شهر و روستا تفاوت بسيار است كه در اين مجال به اختصار به آداب و رسوم نقاط روستايي اشاره مي گردد

• همسر گزيني؛ پدر و مادر براي پسر خود دختري را انتخاب مي كنند و به پسر خود معرفي مي نمايند كه اغلب بدون مخالفت پسر وارد مرحله ي خواستگاري مي شوند. امروزه انتخاب پسر و دختر نيز از اركان همسر گزيني است.
• خواستگاري؛ مادر با مشورت پدر به خواستگاري دختر مي رود و چنانچه رضايت خانواده ي دختر را جلب كنند، پدر و مادر پسر با نزديكان و اقوام به خواستگاري مي روند و به همراه خويش روسري، مقداري قند و انگشتر مي برند.
• نامزدي؛ در مدت نامزدي، خانواده ي پسر در روزهاي عيد مقداري گوشت، برنج و پارچه براي خانواده دختر مي فرستند و خانواده ي دختر آنها را دعوت مي كنند در اين مدت دختر و پسر همديگر را ملاقات مي كنند.
• عقد كنان؛ روز عقد كنان، خانواده ي پسر، وسايل خوراكي و مقداري لباس براي خانواده ي عروس مي فرستند و پدر پسر، حمامي و زن حمامي را براي دعوت مردان و زنان نزد خانواده عروس براي دعوت به صرف شام يا ناهار مي فرستند و دعوت شدگان مقداري قند يا شيريني به حمامي و زن او مي دهند و بعد از صرف غذا، ملا يا آخوند دختر را عقد مي نمايد. مهريه ي دختر، آب، زمين و گوسفند است.
• عروسي؛ عروسي معمولا دو شبانه روز به طول مي انجامد. روز اول پدر داماد و اقوام و فاميل را به خانه ي خويش دعوت مي نمايد و داماد نيز بر تختي كنار مجلس مي نشيند و هر يك از مدعوين پول يا گوسفند به داماد هديه مي كند. روز بعد زن سلماني سر و صورت عروس را آرايش مي نمايد. لباس هاي داماد رااز خانه ي عروس و لباسهاي عروس را از خانه ي داماد با ساز و دهل به حمام مي برند و آنها را با لباس هاي نو به خانه بر مي گردانند.
• عروس بردن؛ هنگام عروس كشاني، يكي از زنان فاميل داماد وسيله اي را از خانواده ي عروس كه به آن «عقل عروس» مي گويند برمي دارد و در خانه ي داماد آنرا به عروس مي دهد. عروس را بر اسبي سوار مي كنند و افسار اسب را دايي يا پسر عمو يا برادر عروس مي كشد و تا خانه ي داماد او را همراهي مي كند. چند زن نيز با عروس به خانه ي داماد ميروند و يك الي دو شب آنجا مي مانند. عروس را با ساز و دهل به خانه ي داماد مي برند. جلو خانه ي داماد عروس پاانداز طلب مي كند و تا پاانداز به او ندهند وارد خانه نمي شود. مادر يا پدر يا برادر داماد، گوسفند يا هديه اي ديگر به عروس مي دهد تا وارد شود. رنگ لباس عروس سفيد و محل حجله گاه، خانه ي داماد است. مادر عروس يك روز بعد از عروسي به افرادي كه به داماد هدايايي دادند يك دستمال و مقداري شيريني مي دهد. پدر عروس بعد از سه روز از عروسي يكي از فاميل يا برادر عروس را به خانه داماد مي فرستد و عروس و داماد را به خانه ي خود دعوت مي كند و گوسفند يا قطعه زميني را به آنها هديه مي دهد.

 

دانلود تحقیقی در مورد آداب و رسوم و گویش مردمان شهر نیشابور

دریــــافت فایـــل

بررسی و دانلود نیشابور شناسی

بررسی و دانلود نیشابور شناسی دارای نکات کلیدی نیشابور, شناسی,

نیشابور شناسی

شهرستان نيشابور به مركزيت ‏شهر نيشابور، 9308 (1) كيلومتر مربع وسعت دارد و جمعيت آن طبق سرشمارى سال 1370 هـ . ش، ‏287/399 نفر است. تراكم نسبى جمعيت اين شهرستان حدود 42 نفر در كيلومتر مربع مى‏باشد. 632 آبادى مسكون دارد و در قسمت مركزى استان خراسان واقع شده است. (2)
اين شهرستان با مختصات رياضى طبق نقشه زير با طول جغرافيايى بين 58 تا 59 درجه و عرض جغرافيايى بين 35 تا 37 درجه، محدود است از شمال به شهرستانهاى چناران و قوچان، از جنوب به شهرستانهاى كاشمر و تربت‏حيدريه، از مشرق به شهرستان مشهد و از مغرب به شهرستانهاى اسفراين و سبزوار. (3)
اين شهرستان داراى پنج ‏بخش است‏ به نامهاي:
• تحت جلگه به مركزيت ‏بزغان و دهستانهاى تحت‏جلگه، طاغنكوه، فيروزه.
• زبرخان به مركزيت قدمگاه و دهستانهاى اردوغش، اسحاق‏آباد، زبرخان.
• سرولايت‏به مركزيت چكنه و دهستانهاى بينالود، سرولايت.
• ميان جلگه به مركزيت عشق‏آباد و دهستانهاى غزالى، عشق‏آباد، بلهيرات.
• مركزى به مركزيت‏شهر نيشابور و دهستانهاى دربقاضى، ريوند، فضل، مازول. (4)
دشت نيشابور در دامنه كوه بينالود قرار دارد، اين رشته كوه در دنباله رشته كوه البرز در جهت ‏شمال‏غربى و جنوب‏شرقى كشيده شده است. مرتفع‏ترين قله اين رشته كوه با 3400 متر در شمال نيشابور قرار دارد كه در همان حال بلندترين قله خراسان به‏شمار مى‏آيد.
دشت مرتفع نيشابور محصور بين كوههاى بينالود و كوه‏سرخ، فلات ايران را به دشتهاى آسياى مركزى مرتبط مى‏سازد و اين مسير در طى قرنهاى متمادى همواره يكى از مهمترين شاهراه ها بوده و جهت مسافرت و حمل و نقل و نيز لشكركشى‏ها مورد استفاده بوده است. متاسفانه طوايف مهاجم نيز از اين شاهراه به منظور يورشهاى ددمنشانه خود بهره برده‏اند.
در حال حاضر، اين دشت، مشهد را به وسيله جاده آسفالته درجه يك و راه‏آهن به تهران مربوط مى‏سازد. در طول زمان چنين موقعيت استثنايى برحسب اقتضا به نفع و يا به ضرر شهر نيشابور بوده است. در دوره‏هاى صلح و آرامش، آبادى، جمعيت و بازرگانى نيشابور به سبب داشتن منابع طبيعى مرغوب از قبيل معادن فيروزه و خاكهاى زراعتى وسيع، رو به گسترش نهاده و برعكس در زمان جنگ چون مورد طمع مهاجمان قرار داشته مورد حملات متعدد واقع شده و رو به ويرانى نهاده است. نشانه‏ها و شواهد امروزى كه عبارت از خرابه‏هاى متعدد در اطراف شهر است گستردگى اين شهر را در زمانهاى قديم بخوبى نشان مى‏دهد. (5)
وجه تسميه نيشابور
قديمترين سندى كه از نيشابور ياد مى‏كند اوستا است كه با واژه «رئونت‏» به معنى جلال و شكوه از آن نام مى‏برد. احتمالا اين واژه بعدها به كلمه ريوند تبديل شده كه اكنون نام دهستانى از توابع نيشابور است. (6) در برخى از متون دوره اسلامى نام ديگر نيشابور «ابرشهر» آمده است كه مسلما اين لفظ در دوره‏هاى قبل از اسلام به كار مى‏رفته است. سكه‏هاى مكشوفه، اين موضوع را مدلل مى‏سازد. براى نمونه در سكه‏اى كه تصوير قباد ساسانى را نشان مى‏دهد كلمه ابرشهر ديده مى‏شود. (7)
بحث درباره كلمه ابرشهر زياد است از آن جمله برخى «ابرشهر» را از ريشه «اپرناك» گرفته‏اند كه مربوط به قوم «پرنى‏» است كه اسلاف پارتيان مى‏باشند. (8) بعضى ابرشهر (با سكون ب) گويند كه مراد شهرى ابرى يا شهرى مرتفع كه به ابرها نزديك است. اين هر دو قول بدون مبنا و اصولا مردود است اگر چه براى سند اول هنوز جاى تامل باقى است اما اگر ابر را فارسى قديم «بر» به معنى بلند جايگاه و رفيع و بزرگ بدانيم كلمه ابرشهر مقبولتر مى‏نمايد. (9)
مسكوكاتى كه از دوران باكتريان در افغانستان به جاى مانده از پادشاهى به نام «نيكه‏فور» ياد مى‏كند كه دامنه فرمانروايى او تا نيشابور گسترش داشته و به روايتى اين شهر را وى بنا نهاده است كه بعدها به «نيسه‏فور» و «نيسافور» و نهايتا به «نيشابور» تبديل شده است. «نيسافور» در گويش عرب به معنى شى‏ء سايه‏دار است و شايد در آن جا درختهايى وجود داشته كه سايه‏گستر تارك خستگان بوده است. (10)
واژه نيشابور در دوره ساسانى همه جا به شكل «نيوشاپور» آمده است كه آن را به معنى كار خوب شاپور يا جاى خوب شاپور گرفته‏اند زيرا شاپور دوم اين شهر را تجديد بنا كرد ولى به روايت اغلب مورخان شاپور اول بانى آن بوده است. اگر مطلب بالا را در مورد نوسازى اين شهر قرين صحت ‏بدانيم، كلمه «نيو» مى‏توان به شكل امروزى آن «نو» تعبير كرد و معنى نيشابور چيزى جز شهر نوسازى شده شاپور نخواهد بود و ديگر دليلى براى بحث در مورد شاپور اول و دوم وجود نخواهد داشت. زيرا كه بعضى از مورخان در انتخاب هر يك از آن دو دچار شك شده‏اند ولى قدر مسلم بانى اوليه بايد شاپور ا


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیقی در مورد آداب و رسوم و گویش مردمان شهر نیشابور

بررسی و دانلود تحقیقی در مورد آداب و رسوم و گویش مردمان شهر نیشابور دارای نکات کلیدی آداب و رسوم و گویش نیشابوری,آداب و رسوم نیشابور,گویش نیشابور,نیشابور,دانلود مقاله در مورد گویش و آداب و رسوم نیشابور,تحقیقی در مورد نیشابور

آداب و رسوم :‌
سيزده بدر
در اين روز هر كس به اتفاق خانواده ي خود با فاميل به دامنه ي كوه ها و دشتهاي سرسبز و نقاط زيبا و ييلاقي ميرود. جوانان در اين روز با هم كشتي مي گيرند و زنان دور هم جمع مي شوند و شادي مي كنند.

مراسم ازداواج
بين مراسم شهر و روستا تفاوت بسيار است كه در اين مجال به اختصار به آداب و رسوم نقاط روستايي اشاره مي گردد

• همسر گزيني؛ پدر و مادر براي پسر خود دختري را انتخاب مي كنند و به پسر خود معرفي مي نمايند كه اغلب بدون مخالفت پسر وارد مرحله ي خواستگاري مي شوند. امروزه انتخاب پسر و دختر نيز از اركان همسر گزيني است.
• خواستگاري؛ مادر با مشورت پدر به خواستگاري دختر مي رود و چنانچه رضايت خانواده ي دختر را جلب كنند، پدر و مادر پسر با نزديكان و اقوام به خواستگاري مي روند و به همراه خويش روسري، مقداري قند و انگشتر مي برند.
• نامزدي؛ در مدت نامزدي، خانواده ي پسر در روزهاي عيد مقداري گوشت، برنج و پارچه براي خانواده دختر مي فرستند و خانواده ي دختر آنها را دعوت مي كنند در اين مدت دختر و پسر همديگر را ملاقات مي كنند.
• عقد كنان؛ روز عقد كنان، خانواده ي پسر، وسايل خوراكي و مقداري لباس براي خانواده ي عروس مي فرستند و پدر پسر، حمامي و زن حمامي را براي دعوت مردان و زنان نزد خانواده عروس براي دعوت به صرف شام يا ناهار مي فرستند و دعوت شدگان مقداري قند يا شيريني به حمامي و زن او مي دهند و بعد از صرف غذا، ملا يا آخوند دختر را عقد مي نمايد. مهريه ي دختر، آب، زمين و گوسفند است.
• عروسي؛ عروسي معمولا دو شبانه روز به طول مي انجامد. روز اول پدر داماد و اقوام و فاميل را به خانه ي خويش دعوت مي نمايد و داماد نيز بر تختي كنار مجلس مي نشيند و هر يك از مدعوين پول يا گوسفند به داماد هديه مي كند. روز بعد زن سلماني سر و صورت عروس را آرايش مي نمايد. لباس هاي داماد رااز خانه ي عروس و لباسهاي عروس را از خانه ي داماد با ساز و دهل به حمام مي برند و آنها را با لباس هاي نو به خانه بر مي گردانند.
• عروس بردن؛ هنگام عروس كشاني، يكي از زنان فاميل داماد وسيله اي را از خانواده ي عروس كه به آن «عقل عروس» مي گويند برمي دارد و در خانه ي داماد آنرا به عروس مي دهد. عروس را بر اسبي سوار مي كنند و افسار اسب را دايي يا پسر عمو يا برادر عروس مي كشد و تا خانه ي داماد او را همراهي مي كند. چند زن نيز با عروس به خانه ي داماد ميروند و يك الي دو شب آنجا مي مانند. عروس را با ساز و دهل به خانه ي داماد مي برند. جلو خانه ي داماد عروس پاانداز طلب مي كند و تا پاانداز به او ندهند وارد خانه نمي شود. مادر يا پدر يا برادر داماد، گوسفند يا هديه اي ديگر به عروس مي دهد تا وارد شود. رنگ لباس عروس سفيد و محل حجله گاه، خانه ي داماد است. مادر عروس يك روز بعد از عروسي به افرادي كه به داماد هدايايي دادند يك دستمال و مقداري شيريني مي دهد. پدر عروس بعد از سه روز از عروسي يكي از فاميل يا برادر عروس را به خانه داماد مي فرستد و عروس و داماد را به خانه ي خود دعوت مي كند و گوسفند يا قطعه زميني را به آنها هديه مي دهد.


دانلود مستقیم فایل