ي

دریافت مقاله رويكردي اجتماعي به مطالعه ي ورزش | 18416 alis

رويكردي, اجتماعي, به, مطالعه, ي, ورزش, 21, ص

 رويكردي
اجتماعي به مطالعه ي ورزش

نياز ورزش به
پيوند با علوم اجتماعي

گرايش فزاينده به ورزش باعث پيدايش مسائل و موضوعاتي شده است كه ذاتاً
ماهيت اجتماعي دا
رند. از آن جا كه نيازهاي حقيقي مردم، در واقع از لابلاي شرايط
اجتماعي و اقتصادي سرچشمه مي گيرد و اين امر بويژه در پي دگرگوني هاي ناشي از
رهيافتهاي تغيير اجتماعي ،عوامل انتقال فرهنگي ،پيشرفت شگفت انگيز فناوري و تكامل
شيوه هاي اطلاع رساني نمايان تر است، از طرف ديگر، شكي نيست كه ميان ورزش و
نيروهاي گوناگون اجتماعي تأثيرات متقابلي وجود دارد ؛بنابراين مسئولان ورزش و
تربيت بدني منطقه بايد ابعاد اجتماعي -فرهنگي ورزش را بفهمند و نقشها و تأثيرهاي
حياتي اين پديده را درك كنند .همچنين ،بايد بكوشند تا با تقويت نظام تربيت بدني و
ورزش ،به سان يك نظام اجتماعي -فرهنگي مهم، معيارها و ملاكهاي نويني را وضع كنند
كه بتواند پاسخگوي نيازهاي كنوني و آينده ي مردم باشد؛ زيرا ماهيت اجتماعي -فرهنگي
ما را وا مي دارد تا ميان ورزش و شاخه هاي گوناگون علوم اجتماعي پيوند دهيم و
مفاهيمي را وضع كنيم كه از طريق پي ريزي مباني نظامهاي فرعي نو مانند «جامعه شناسي
ورزش»،زمينه اين پيوند و ارتباط فراهم شود ،به گونه اي كه اين مباحث و نظامهاي
فرعي تمامي مسائل اجتماعي و فرهنگي ورزش را تحت پوشش قرار دهد.

طبيعت اجتماعي
ورزش

طبيعت اجتماعي ورزش و فعاليت بدني ،با تمام وجود، خود را به عنوان يك
نمود بارز اجتماعي ،هم بر پژوهشگران اجتماعي ،هم بر عامل تحقيقي در زمينه ي تربيت
بدني و ورزش ،تحميل مي كند.

ورزش پديده اي اجتماعي -فرهنگي است كه پيوندي اندام وار با مجموعه ي
نهادها و ساختارهاي اجتماعي دارد: بدين معنا كه دستاوردهاي ورزش و فعاليتهاي آن
،بطور كلي يك شاخص عمومي است. از يك سو، مي توان از طريق آن درباره ي سطح پيشرفت اجتماعي
و فرهنگي يك جامعه وابسته است.به همين دليل ،تحليل نهايي شرايط اقتصادي ،اجتماعي
،فرهنگي و حجم و ميزان هماهنگي اجتماعي موجود ميان اين شرايط – از رهگذر شماري از
روابط غير مستقيم است كه تعيين مي كند ورزش تا چه اندازه مي تواند پيشرفت كند و تا
چه حد مي تواند واپس رود.

انديشمند و كارشناس روسي علوم ورزشي ،ماتوييف(Matveyev)بر همين مسأله
تأكيد               مي ورزد.او معتقد است
نتايج تحليلهاي آماري – اجتماعي بر اين گواهي مي دهد كه دستاوردهاي ورزشي المپيك (به
مثابه ي عاليترين و پيشرفته ترين دستاوردهاي ورزشي )ارتباط زيادي با شاخصهاي موجود
اجتماعي انسان دارد ، شاخصهايي مانند:

-درآمد ملي و ميانگين در‌آمد سرانه ؛

« زيرا ورزش نيازمند تسهيلات و پول و سرمايه است كه در راه آن هزينه
شود».

-كالريهاي غذايي براي يك فرد عادي؛

« چرا كه تغذيه ي خوب و مناسب ،جوهره ي اصلي ارتقاي ورزشي است».

       
ميانگين عمر فرد؛

«  زيرا اين امر ،شاخص سطح آگاهي
بهداشتي و نيز ميزان خدماتي است كه فرد در اين زمينه دريافت  مي كند؛چرا كه بهداشت و سلامتي شالوده ي پيشرفت
ورزشي است».

       
ميانگين بيسوادان جامعه؛

«  زيرا ورزش نوين بر پايه ي
شناخت و دانش استوار است و سهولت دستيابي به اطلاعات ،پايه پيشرفت در ورزش مي
باشد».

نگرش علمي به پديده ي ورزش تنها از رهگذر علوم طبيعي ،مانند بيومكانيك
،بيوشيمي ،فيزيولوژي و غيره صورت نمي گيرد.بلكه بايد از علوم اجتماعي نيز،بويژه در
هنگام بررسي ابعاد و جنبه هاي انساني ورزش و موضوعات آن كمك گرفت؛زيرا ورزش يكي از
گونه هاي برجسته ي فعاليت انسان است كه تنها از رهگذر افراد و گروهها و چارچوبهاي
اجتماعي ،با همه درونمايه ها و بروندادهاي آن ،زمينه پيدايش مي يابد.

از وقتي كه ورزش به نظامها و نهادهاي جامعه راه يافت و مفهوم اجتماعي به
خود گرفت؛مضامين فعاليت ورزشي فرد،جز از طريق نهادها و نظامهاي اجتماعي ذي
ربط،معنايي به دست نمي دهد؛چرا كه تفسير نظري پديده ي ورزش و كوشش در جهت نهادينه
كردن آن ،تنها از خلال چارچوب اجتماعي-فرهنگي آن امكان پذير است.

چارچوب اجتماعي ورزش مي تواند ميان ورزش ،به عنوان ارزشها و خصلتهايي
اجتماعي ،و گرايشها و آرمانها و انتظارات جامعه هماهنگي به وجود آورد و عملكرد و
دستاوردهاي ورزشي را در پرتو ارزشهاي اجتماعي ،فرهنگي و عقيدتي تفسير و تبيين
كند؛زيرا چارچوب اجتماعي ورزش در سراسر تاريخ بشر همواره گسترش پيدا كرده است ؛هيچ
عصري از اعصار و هيچ فرهنگي از فرهنگهاي بشر را ،هر چند در ابتدايي ترين چهره ي آن
،نمي توان يافت كه ورزش به گونه اي در آن وجود نداشته باشد.

با رشد و گسترش چارچوب اجتماعي ورزش ،اين امكان فراهم آمده است تا
تفسيرهاي مهم و متناسبي از ورزش به دست داده شود:ورزش براي تفريح ،ورزش براي سلامت
بيشتر،ورزش به هدف كسب آمادگي جنگي و دفاعي ، ورزش به عنوان عنصري فرهنگي ،يا به
عنوان تفسيري ديني يا اسطوره اي و …

 

دانلود مقاله رويكردي اجتماعي به مطالعه ي ورزش

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق ارتباط اسطوره و حماسه به پايه ي شاهنامه و منابع ايراني | 19879 alis

تحقیق, ارتباط, اسطوره, و, حماسه, به, پايه, ي, شاهنامه, و, منابع, ايراني

ارتباط اسطوره و حماسه به پايه ي شاهنامه و منابع ايراني

مقدمه
حماسه از تركيب چند عنصر تشكيل مي شود كه يكي از آنها اسطوره و مايه هاي اساطيري است و احتمالاً به سبب تشخيص يا اهميت بيشتر اين عامل نسبت به عناصر سازنده ي ديگر ، بعضي از محققان حماسه را صورت تغيير يافته ي اسطوره و برآمده از بطن آن دانسته اند. دلايل اصلي و يكي از تبديل اسطوره به حماسه بر پايه ي روايات و منابع ايراني (بويژه شاهنامه) عبارتست از :
حركت فكري بشر از روزگار اسطوره زيستي / باوري به دوران اسطوره پيرايي و در نتيجه ي آن ، در آمدن اساطير به قالب هاي خرد پذيرند.
عصر پهلواني ملت ها و گزارش روايات و معتقدات اساطيري بر پايه ي پندها و نگرش هاي طبقه جنگجويان جابجايي مكان ، نقل يك داستان ، يا رواج يك باور و اسطوره و دگرگوني هاي ناشي از ان در داستان هاي حماسي متأخرتر تصرفات و دخالت هاي روايان به هنگام نقل از روايات.
با تأمل در زمينه هاي اساطيري داستان ها و موضوعات حماسي ايران ، به طور عموم ده نوع و روابطه زميني شدن ميان اسطوره و حماسه وجود دارد :
1- محدوديت زماني
2- حد مكاني
3- كاهش صبغه قدسي و مينوي زميني شدن
4- جابجايي يا دگرگوني
5- شكستني
6- انتقال
7- قلب يا تبديل
8- ادغام يا تلفيق
9- حذف
10- فراموشي
میان اسطوره و حماسه ارتباطی اسطوره و بنیادین وجود دارد. چنان که از یک منظر حماسه صورت ادبي و روايي مدون و منظم اسطوره تلقي مي شود، چون هم در مرحله پيدايش و هم خصوصاً تحرير و تثبيت نهايي، محصول دوراني بوده كه ذوق و ذهن انسان به روزگار باستاني اسطوره سازي و اسطوره گرايي ، پرورده تر و منتظم تر بوده است، از همين روي در حماسه غالباً با يك ساختار داستاني وحدت مند و تقريباً منطقي و متوالي روبرو هستيم، حال آنكه در اسطوره صبغه ي روايي يا اصلاً ديده نمي شود و يا بسيار ضعيف و نامنسجم است.
درباره اين نظر كه اسطوره به حماسه تبديل مي شود يا به بياني ديگر، حماسه از درون اسطوره بيرون مي آيد، به اين نكته بايد توجه داشت كه اين يك حكم كلي است و بعضي از مصداق هاي اساطيري و حماسي را در بر مي گيرد زيرا اسطوره همواره و حتماً به حماسه تبديل نمي شود. (سركارايي 1371) .
پس هرگز نمي توان لزوما]ً براي همه موضوعات ، عناصر و اشخاص حماسي، زمينه يا پيشينيه ي اساطيري جستجو كرد، بطوري كه مثلاً رستم با آن همه نامداري و اعتبار در شاهنامه و فرهنگ ايران ، صرفاً يك شخصيت حماسي است و در اسطوره هاي شناخته شده هند و ايراني نبايد در جستجوي پيش نمونه ي اساطيري وي بود. اين موضوع (يعني : بنيان اساطيري بخشي از داستان هاي حماسي) بيشتر به سبب وجود دو خاستگاه مختلف ذهني و اجتماعي براي اسطوره و حماسه است. اسطوره گزارشي از نگاره هاي ذهني انسان باستاني درباره ي جهان و موجودات است، اما حماسه ، روايت ذهن همان انسان در دوراني متأخر با نيازها و ويژگي هاي ديگر كه در عين حال، بعضي از معتقدات و مايه هاي ديرين اساطيري و گاه نيمه مقدس خود را و اغلب بصورت ناخودآگاه در ضمن سروده ها و داستان هاي حماسي نگه داشته است.
نظريه تبديل اسطوره به حماسه، به ويژه در ميان اقوام هند و اروپايي ، از

 

دانلود تحقیق ارتباط اسطوره و حماسه به پايه ي شاهنامه و منابع ايراني

دریــــافت فایـــل

بررسی و دانلود مقاله رويكردي اجتماعي به مطالعه ي ورزش

بررسی و دانلود مقاله رويكردي اجتماعي به مطالعه ي ورزش دارای نکات کلیدی رويكردي, اجتماعي, به, مطالعه, ي, ورزش, 21, ص

 رويكردي
اجتماعي به مطالعه ي ورزش

نياز ورزش به
پيوند با علوم اجتماعي

گرايش فزاينده به ورزش باعث پيدايش مسائل و موضوعاتي شده است كه ذاتاً
ماهيت اجتماعي دا
رند. از آن جا كه نيازهاي حقيقي مردم، در واقع از لابلاي شرايط
اجتماعي و اقتصادي سرچشمه مي گيرد و اين امر بويژه در پي دگرگوني هاي ناشي از
رهيافتهاي تغيير اجتماعي ،عوامل انتقال فرهنگي ،پيشرفت شگفت انگيز فناوري و تكامل
شيوه هاي اطلاع رساني نمايان تر است، از طرف ديگر، شكي نيست كه ميان ورزش و
نيروهاي گوناگون اجتماعي تأثيرات متقابلي وجود دارد ؛بنابراين مسئولان ورزش و
تربيت بدني منطقه بايد ابعاد اجتماعي -فرهنگي ورزش را بفهمند و نقشها و تأثيرهاي
حياتي اين پديده را درك كنند .همچنين ،بايد بكوشند تا با تقويت نظام تربيت بدني و
ورزش ،به سان يك نظام اجتماعي -فرهنگي مهم، معيارها و ملاكهاي نويني را وضع كنند
كه بتواند پاسخگوي نيازهاي كنوني و آينده ي مردم باشد؛ زيرا ماهيت اجتماعي -فرهنگي
ما را وا مي دارد تا ميان ورزش و شاخه هاي گوناگون علوم اجتماعي پيوند دهيم و
مفاهيمي را وضع كنيم كه از طريق پي ريزي مباني نظامهاي فرعي نو مانند «جامعه شناسي
ورزش»،زمينه اين پيوند و ارتباط فراهم شود ،به گونه اي كه اين مباحث و نظامهاي
فرعي تمامي مسائل اجتماعي و فرهنگي ورزش را تحت پوشش قرار دهد.

طبيعت اجتماعي
ورزش

طبيعت اجتماعي ورزش و فعاليت بدني ،با تمام وجود، خود را به عنوان يك
نمود بارز اجتماعي ،هم بر پژوهشگران اجتماعي ،هم بر عامل تحقيقي در زمينه ي تربيت
بدني و ورزش ،تحميل مي كند.

ورزش پديده اي اجتماعي -فرهنگي است كه پيوندي اندام وار با مجموعه ي
نهادها و ساختارهاي اجتماعي دارد: بدين معنا كه دستاوردهاي ورزش و فعاليتهاي آن
،بطور كلي يك شاخص عمومي است. از يك سو، مي توان از طريق آن درباره ي سطح پيشرفت اجتماعي
و فرهنگي يك جامعه وابسته است.به همين دليل ،تحليل نهايي شرايط اقتصادي ،اجتماعي
،فرهنگي و حجم و ميزان هماهنگي اجتماعي موجود ميان اين شرايط – از رهگذر شماري از
روابط غير مستقيم است كه تعيين مي كند ورزش تا چه اندازه مي تواند پيشرفت كند و تا
چه حد مي تواند واپس رود.

انديشمند و كارشناس روسي علوم ورزشي ،ماتوييف(Matveyev)بر همين مسأله
تأكيد               مي ورزد.او معتقد است
نتايج تحليلهاي آماري – اجتماعي بر اين گواهي مي دهد كه دستاوردهاي ورزشي المپيك (به
مثابه ي عاليترين و پيشرفته ترين دستاوردهاي ورزشي )ارتباط زيادي با شاخصهاي موجود
اجتماعي انسان دارد ، شاخصهايي مانند:

-درآمد ملي و ميانگين در‌آمد سرانه ؛

« زيرا ورزش نيازمند تسهيلات و پول و سرمايه است كه در راه آن هزينه
شود».

-كالريهاي غذايي براي يك فرد عادي؛

« چرا كه تغذيه ي خوب و مناسب ،جوهره ي اصلي ارتقاي ورزشي است».

       
ميانگين عمر فرد؛

«  زيرا اين امر ،شاخص سطح آگاهي
بهداشتي و نيز ميزان خدماتي است كه فرد در اين زمينه دريافت  مي كند؛چرا كه بهداشت و سلامتي شالوده ي پيشرفت
ورزشي است».

       
ميانگين بيسوادان جامعه؛

«  زيرا ورزش نوين بر پايه ي
شناخت و دانش استوار است و سهولت دستيابي به اطلاعات ،پايه پيشرفت در ورزش مي
باشد».

نگرش علمي به پديده ي ورزش تنها از رهگذر علوم طبيعي ،مانند بيومكانيك
،بيوشيمي ،فيزيولوژي و غيره صورت نمي گيرد.بلكه بايد از علوم اجتماعي نيز،بويژه در
هنگام بررسي ابعاد و جنبه هاي انساني ورزش و موضوعات آن كمك گرفت؛زيرا ورزش يكي از
گونه هاي برجسته ي فعاليت انسان است كه تنها از رهگذر افراد و گروهها و چارچوبهاي
اجتماعي ،با همه درونمايه ها و بروندادهاي آن ،زمينه پيدايش مي يابد.

از وقتي كه ورزش به نظامها و نهادهاي جامعه راه يافت و مفهوم اجتماعي به
خود گرفت؛مضامين فعاليت ورزشي فرد،جز از طريق نهادها و نظامهاي اجتماعي ذي
ربط،معنايي به دست نمي دهد؛چرا كه تفسير نظري پديده ي ورزش و كوشش در جهت نهادينه
كردن آن ،تنها از خلال چارچوب اجتماعي-فرهنگي آن امكان پذير است.

چارچوب اجتماعي ورزش مي تواند ميان ورزش ،به عنوان ارزشها و خصلتهايي
اجتماعي ،و گرايشها و آرمانها و انتظارات جامعه هماهنگي به وجود آورد و عملكرد و
دستاوردهاي ورزشي را در پرتو ارزشهاي اجتماعي ،فرهنگي و عقيدتي تفسير و تبيين
كند؛زيرا چارچوب اجتماعي ورزش در سراسر تاريخ بشر همواره گسترش پيدا كرده است ؛هيچ
عصري از اعصار و هيچ فرهنگي از فرهنگهاي بشر را ،هر چند در ابتدايي ترين چهره ي آن
،نمي توان يافت كه ورزش به گونه اي در آن وجود نداشته باشد.

با رشد و گسترش چارچوب اجتماعي ورزش ،اين امكان فراهم آمده است تا
تفسيرهاي مهم و متناسبي از ورزش به دست داده شود:ورزش براي تفريح ،ورزش براي سلامت
بيشتر،ورزش به هدف كسب آمادگي جنگي و دفاعي ، ورزش به عنوان عنصري فرهنگي ،يا به
عنوان تفسيري ديني يا اسطوره اي و …


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تحقیق ارتباط اسطوره و حماسه به پايه ي شاهنامه و منابع ايراني

بررسی و دانلود تحقیق ارتباط اسطوره و حماسه به پايه ي شاهنامه و منابع ايراني دارای نکات کلیدی تحقیق, ارتباط, اسطوره, و, حماسه, به, پايه, ي, شاهنامه, و, منابع, ايراني

ارتباط اسطوره و حماسه به پايه ي شاهنامه و منابع ايراني

مقدمه
حماسه از تركيب چند عنصر تشكيل مي شود كه يكي از آنها اسطوره و مايه هاي اساطيري است و احتمالاً به سبب تشخيص يا اهميت بيشتر اين عامل نسبت به عناصر سازنده ي ديگر ، بعضي از محققان حماسه را صورت تغيير يافته ي اسطوره و برآمده از بطن آن دانسته اند. دلايل اصلي و يكي از تبديل اسطوره به حماسه بر پايه ي روايات و منابع ايراني (بويژه شاهنامه) عبارتست از :
حركت فكري بشر از روزگار اسطوره زيستي / باوري به دوران اسطوره پيرايي و در نتيجه ي آن ، در آمدن اساطير به قالب هاي خرد پذيرند.
عصر پهلواني ملت ها و گزارش روايات و معتقدات اساطيري بر پايه ي پندها و نگرش هاي طبقه جنگجويان جابجايي مكان ، نقل يك داستان ، يا رواج يك باور و اسطوره و دگرگوني هاي ناشي از ان در داستان هاي حماسي متأخرتر تصرفات و دخالت هاي روايان به هنگام نقل از روايات.
با تأمل در زمينه هاي اساطيري داستان ها و موضوعات حماسي ايران ، به طور عموم ده نوع و روابطه زميني شدن ميان اسطوره و حماسه وجود دارد :
1- محدوديت زماني
2- حد مكاني
3- كاهش صبغه قدسي و مينوي زميني شدن
4- جابجايي يا دگرگوني
5- شكستني
6- انتقال
7- قلب يا تبديل
8- ادغام يا تلفيق
9- حذف
10- فراموشي
میان اسطوره و حماسه ارتباطی اسطوره و بنیادین وجود دارد. چنان که از یک منظر حماسه صورت ادبي و روايي مدون و منظم اسطوره تلقي مي شود، چون هم در مرحله پيدايش و هم خصوصاً تحرير و تثبيت نهايي، محصول دوراني بوده كه ذوق و ذهن انسان به روزگار باستاني اسطوره سازي و اسطوره گرايي ، پرورده تر و منتظم تر بوده است، از همين روي در حماسه غالباً با يك ساختار داستاني وحدت مند و تقريباً منطقي و متوالي روبرو هستيم، حال آنكه در اسطوره صبغه ي روايي يا اصلاً ديده نمي شود و يا بسيار ضعيف و نامنسجم است.
درباره اين نظر كه اسطوره به حماسه تبديل مي شود يا به بياني ديگر، حماسه از درون اسطوره بيرون مي آيد، به اين نكته بايد توجه داشت كه اين يك حكم كلي است و بعضي از مصداق هاي اساطيري و حماسي را در بر مي گيرد زيرا اسطوره همواره و حتماً به حماسه تبديل نمي شود. (سركارايي 1371) .
پس هرگز نمي توان لزوما]ً براي همه موضوعات ، عناصر و اشخاص حماسي، زمينه يا پيشينيه ي اساطيري جستجو كرد، بطوري كه مثلاً رستم با آن همه نامداري و اعتبار در شاهنامه و فرهنگ ايران ، صرفاً يك شخصيت حماسي است و در اسطوره هاي شناخته شده هند و ايراني نبايد در جستجوي پيش نمونه ي اساطيري وي بود. اين موضوع (يعني : بنيان اساطيري بخشي از داستان هاي حماسي) بيشتر به سبب وجود دو خاستگاه مختلف ذهني و اجتماعي براي اسطوره و حماسه است. اسطوره گزارشي از نگاره هاي ذهني انسان باستاني درباره ي جهان و موجودات است، اما حماسه ، روايت ذهن همان انسان در دوراني متأخر با نيازها و ويژگي هاي ديگر كه در عين حال، بعضي از معتقدات و مايه هاي ديرين اساطيري و گاه نيمه مقدس خود را و اغلب بصورت ناخودآگاه در ضمن سروده ها و داستان هاي حماسي نگه داشته است.
نظريه تبديل اسطوره به حماسه، به ويژه در ميان اقوام هند و اروپايي ، از


دانلود مستقیم فایل