پيامبر

دریافت وظائف مسلمانان در برابر پيامبر (ص) | 17625 alis

وظائف, مسلمانان, در, برابر, پيامبر, (ص)

وظائف مسلمانان در برابر پيامبر (ص)
از مسائلى كه قرآن به آن اهميت خاصى داده است، وظيفه جامعه اسلامى نسبت به پيامبر گرامى است، ما در اين بخش به وظائف دهگانه‏اى كه قرآن از آنها ياد مى‏كند، اشاره مى‏نمائيم و تشريح خصوصيات اين وظائف از قلمرو بحث ما بيرون است .
1- اطاعت از پيامبر (ص)
پيامبر گرامى را از آن نظر كه وحى الهى را از مقام ربوبى دريافت مى‏كند، نبى (آگاه از اخبار غيبى) و از آن نظر كه مأمور به ابلاغ پيامى از جانب خدا به مردم است، رسول مى‏نامند، پيامبر در اين دو مقام، فاقد امر و نهى و اطاعت و عصيان است و وظيفه‏اى جز پيام‏گيرى و پيام رسانى ندارد و لذا قرآن درباره او مى‏فرمايد:
«ما على الرسول الا البلاغ و الله يعلم ما تبدون و ما تكتمون (مائده /99): براى رسول وظيفه‏اى جز ابلاغ نيست و خدا از آنچه كه آشكار مى‏سازيد و يا پنهان مى‏داريد، آگاه است».
اگر قرآن در قلمرو رسالت، براى رسول حق اطاعت قائل مى‏شود و مى‏فرمايد: «و ما ارسلنا من رسول الا ليطاع باذن الله (نساء /64): هيچ رسولى را اعزام نكرديم مگر اينكه به فرمان خدا، از او اطاعت شود»، مقصود اطاعت طريقى است نه موضوعى، يعنى به پيامهاى او گوش فرا دهند و به گفته‏هاى او مانند انجام نماز و پرداخت زكات جامعه عمل بپوشانند، انجام چنين وظائفى در حقيقت، اطاعت فرمان خدا است، نه اطاعت پيامبر، هر چند به صورت ظاهر اطاعت پيامبر نيز به شمار مى‏رود و قرآن ماهيت اين نوع اطاعتها را در آيه ديگر به صورت روشن بيان مى‏كند و مى‏فرمايد: «من يطع الرسول فقد اطاع الله (نساء /80): هر كس رسول را فرمان برد، خدا را فرمان برده است».
بنابراين، در بعضى از موارد كه قرآن براى رسول به عنوان رسالت حق اطاعت قائل شده است، اطاعت حقيقى او نيست، بلكه اطاعت خدا است و به گونه‏اى به او نيز نسبت داده مى‏شود از اين جهت قرآن شخصيت رسول را از «مقام رسالت» چنين ترسيم مى‏كند:
«انما انت مذكر لست عليهم بمصيطر (غاشيه /1-22): يادآورى كن تو تذكر دهنده‏اى، نه مسلط بر آنها».
در قلمرو اطاعت: در حالى كه رسول گرامى يادآور و آموزنده و پيام رسانى بيش نيست، گاهى از جانب خدا داراى مقام امامت شده و «مفترض الطاعه» مى‏گردد كه با توجه به آن، خود شخصاً داراى مقام امر و نهى مى‏شود.
در اين قلمرو، پيامبر فقط گزارشگر وحى، و پيام رسان الهى نيست، بلكه رئيس دولت اسلامى است كه براى تنظيم امور امت، بايد به نصب و عزل فرماندهان و قاضيان و اعزام سپاه و عقد معاهدات بپردازد.
رسول گرامى آنگاه حقيقتاً داراى امر و نهى مى‏گردد كه از طرف خدا به عنوان زمامدار مسلمانان، قاضى و داور آنان، و مدير كليه شؤون اجتماعى و سياسى واقتصادى و دينى معرفى گردد؛ در اين هنگام است كه او علاوه بر اطاعت طريقى، داراى حق اطاعت موضوعى مى‏گردد كه فرمانبر از دستورات او مايه پاداش، و نافرمانى موجب كيفر مى‏گردد.
قرآن روى اطاعت پيامبر در موارد زيادى تكيه مى‏كند و بر مفسر محقق لازم است ميان دو نوع اطاعت (طريقى و موضوعى) فرق بگذارد و آيات را بر دو نوع تقسيم كند.
الف: گروهى كه بر اطاعت رسول فرمان مى‏دهند و قرائن گواهى مى‏دهد كه مقصود از اطاعت او، همان انجام دستورات الهى است كه او تبليغ مى‏كند، مانند انجام فرائض و دورى از محرمات در اين صورت اطاعت رسول راهى است براى اطاعت خدا،و خود رسول در حقيقت، اطاعت و عصيانى ندارد.
ب: گروهى كه او را به عنوان «اولى الامر» و فرمانده وقاضى و داور معرفى مى‏كند و دست او را در تنظيم امور اجتماع باز نهاده و به او حق امر و نهى مى‏دهد در چنين مواردى، اطاعت او خود، موضوعيت پيدا مى‏كند و داراى احكام و خصائص مى‏گردد.
آيات مربوط به بخش نخست به خاطر كثرت، نياز به بيان ندارد، مهم آيات مربوط به بخش دوم است كه برخى را يادآور مى‏شويم:
1- «اطيعو الله و اطيعوا الرسول و اولى الامرمنكم (نساء /59) : خدا را اطاعت كنيد و رسول و صاحبان فرمان از خود را اطاعت كنيد».
شكى نيست كه رسول

 

دانلود وظائف مسلمانان در برابر پيامبر (ص)

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق اهميت و فضيلت صلوات بر پيامبر اعظم(ص) ؛ تسليم و حيات جاودانه | 20070 alis

تحقیق, اهميت, و, فضيلت, صلوات, بر, پيامبر, اعظم(ص), ,, تسليم, و, حيات, جاودانه

اهميت و فضيلت صلوات بر پيامبر اعظم(ص) ؛ تسليم و حيات جاودانه

مقدمه :

براساس رواياتي كه شيعه و سني به طور گسترده، به نقل آن رداخته اند، كيفيت صلوات بر آن حضرت به دست مي آيد.
ابوحمزه ثمالي از كعب بن عجره حديث مي كند، آنگاه كه آيه صلوات بر پيامبر نازل شد، گفتيم: يا رسول ا…! ما مي دانيم كه چگونه بر شما سلام دهيم اما كيفيت صلوات بر شما چگونه است. حضرت فرمودند كه بگوييد: «اللهم صل علي محمد و علي آل محمد كما صليت علي آل ابراهيم انك حميد مجيد اللهم بارك علي محمد و علي آل محمد كما باركت علي آل ابراهيم انك حميد مجيد.»(1)برجستگي «آل پيامبر» در اين حديث و حضور قطعي ايشان در كنار پيامبر(ص) به هنگام درود بر آن حضرت نشان از رفعت مقام آنان و حضور دائمي عترت در كنار سنت پيامبر(ص) دارد. در اهميت اين حضور بايد گفت، پيامبر صلواتي را كه شامل آل و خاندان آن حضرت نباشد نكوهش كرده و از آن به صلوات «ابتر و ناقص» ياد كرده است. به عنوان مثال، ابن حجر هيثمي كه از بزرگان اهل سنت است، روايت كرده كه پيغمبر فرمود: «بر من درود ناتمام نفرستيد.» گفتند: درود ناتمام چيست؟
فرمود: «اينكه بگوييد اللهم صل علي محمد بگوييد اللهم صل علي محمد و آل محمد(2)در تفسير «الدر المنثور، سيوطي هجده حديث از پيامبر نقل شده كه بر اساس آن «آل محمد» را به هنگام صلوات بايد ذكر كرد.»(3)در روايتي ديگر، قبولي نماز مشروط به صلوات بر پيامبر و خاندان او معرفي شده و آمده است: «هر كس نماز بگزارد و در آن بر من و اهل بيتم صلوات نفرستد، نمازش قبول نيست.(4)

اهميت صلوات
صلوات شعار رسمي مسلمانان است كه هر صبح و شام بارها در بهترين عبادت خويش (نماز) آن را تكرار مي كنند. صلوات پيوسته خداوند و فرشتگان بر پيامبر و امر تأكيدي به مؤمنان بر تداوم صلوات بر ايشان را تسليم بودن در برابر فرمانهاي پيامبر(ص) جلوه ديگري از اين اهميت است. «ياايها الذين ءامنوا صلوا عليه و سلموا تسيماً»
در روايتي از امام صادق(ع) آمده است كه ابوبصير سؤال كرد: منظور از صلات بر پيامبر(ص) را فهميده ايم، اما معني تسليم بر او چيست؟ امام فرمود: «منظور تسليم بودن در برابر او در هر كار است.» (5)
از صلوات، در روايات به عنوان «برترين اعمال» ياد شده، چنانكه خوارزمي در «مناقب» خود از ابوعلقمه نقل كرده كه روزي پيغمبر(ص) نماز صبح را با ما گزارد و بعد از آن به ما رو كرد و فرمود:
«اي ياران، من ديشب عموي خود حمزة بن عبدالمطلب و برادرم جعفربن ابيطالب را در خواب ديدم. از ايشان پرسيدم: فدايتان شوم، كدام اعمال را برتر يافتيد؟ گفتند: بهترين اعمال را در سه چيز يافتيم: صلوات بر شما، آب دادن تشنگان و دوستي علي بن ابيطالب(ع).(6)
در روايتي ديگر كه اهميت صلوات را نشان مي دهد، از امام صادق(ع) به نقل از پيامبر(ص) مي فرمايند: «هر كه نزد او نام من آورده شود و او صلوات بر من نفرستد، حق تعالي او را از بهشت دور گرداند.» (7)
البته چنين عقوبت سنگيني از آن كسي است كه عمداً و از روي دشمني با آن بزرگواران از ذكر صلوات روي برتابد.
وجوب صلوات در نماز و مشروط بودن قبولي آن بر درود بر پيامبر(ص) و خاندان پاك وي، جلوه ديگري از اهميت صلوات را بيانگر است.
اجماع علماي شيعه به وجوب صلوات در تشهد اول و دوم نماز است. علاوه بر رواياتي كه از امامان شيعه در اين زمينه آمده است، در كتابهاي اهل سنت نيز رواياتي كه بر وجوب صلوات دلالت مي كند ، كم نيست.

 

دانلود تحقیق اهميت و فضيلت صلوات بر پيامبر اعظم(ص) ؛ تسليم و حيات جاودانه

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق آشنايى با انديشه ‏هاى سياسى پيامبر اسلام (ص) | 20092 alis

تحقیق, آشنايى, با, انديشه, ‏هاى, سياسى, پيامبر, اسلام, (ص)

موضوع :
آشنايى با انديشه‏هاى سياسى پيامبر اسلام (ص)
تشريح رهبرى سياسى پيامبر اعظم(ص(

باسمه تعالى
»السلام عليكم يا اهل بين النبوه«
مقدمه:
حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه اهل بيت )ع( را وسيله نجات انسان از گرداب حيوانيت به جايگاه والاى خويش قرار داده و محبت اهل بيت )ع( را شرط قبولى طاعات و عبادات قرار داده است.
در وضعيت اسف بار كنونى كه انسانيت انسان، مورد تجاور و تهاجم آفت‏هاى گوناگون قرار گرفته است، يگانه كشتى نجات انسان ، همانا اين چهارده نور مقدس اند كه با خوشه چينى در مكتب اين بزرگواران مى‏توان به نجات از اين ورطه اميدار بود.
مكتب اسلام از انقلابى‏ترين مكاتب اجتماعى و سياسى تاريخ بشريت است كه امر هدايت انسان را براساس آموزش و ارائه الگو بر عهده دارد. هدف اين مكتب مقدس خوشبختى و سعادت بشر به معنى عام و سازندگى در همه ابعاد وجودى اوست.
بررسى تاريخ حيات اسلام و مشى و سيره اولياى آن به خصوص اشرف مخلوقات و سرور كائنات حضرت محمد مصطفى )ص) نشان دهنده اين امر است كه خداوند فيض و عنايت خود را از طريق اين مذهب بر مردم تمام كرده و نعمت خود را بر بشريت اتمام نموده است، اين كه خداوند راضى شده است اسلام دين همه مردم و همه عصرها باشد و بشريت در همه امور تابعيت آن را بپذيرند، خود حاكى از جامعيت اين مكتب و وجود و عمق و دامنه لايتناهى آن است. تحليل و بررسى آنچه را كه در اين مكتب الهى وجود دارد، كارى است بس عظيم و امرى است فوق العاده مهم. نيروى عظيم و اجتماعى خبره لازم است، تا بتوانند همه جوانب و ابعاد آن را مورد بررسى قرار دهند. صاحبنظرانى آگاه و تحليل گر لازم است تا بتوانند همه جوانب و ابعاد آن را مورد بررسى قرار دهند. صاحبنظرانى آگاه و تحليل گر لازم است تا بتوانند همه مشى‏ها، رفتارها، تعليمات، القاآت، روابط و برخوردها، تصميم‏گيرى‏ها و عملكردهاى اسلام و رهبران را مورد تجزيه و تحليل قرار دهند و بر اساس آن راه و رسم اسلام و نوع موضعگيرى‏ها را در برابر مسائل و حوادث اعلام دارند. بديهى است بحث و سيره نبوى بحثى بسيار گسترده است و اگر كسى بخواهد كتابى در اين باب بنگارد چند مجلّد قطور خواهد شد، چنانكه فيلسوف و انديشمند معاصر استاد شهيد مرتضى مطهرى در كتاب سيرى در سيره نبوى مى‏فرمايند: چند سال پيش به اين فكر افتادم كه در زمينه سيره حضرت رسول اللَّه(ص) كتابى بنويسم، كار خود را با فراهم نمودن مقدار زيادى يادداشت آغاز كردم، هر چه جلوتر رفتم، ديدم مثل اين است كه دارم وارد دريايی مى‏شوم كه به تدريج عميق‏تر و وسيع‏تر مى‏شود، البته صرف نظر نكردم و مى‏دانم كه من نمى‏توانم ادعا كنم كه مى‏توانم سيره پيغمبر الهى را بنويسم ولى (( ما لا يدرك طه لا يترك كله )) بالاخره تصميم گرفتم به حول و قوه الهى روزى چيزى در اين زمينه بنويسم تا بعد آيندگان بيايند بهتر و كاملترش را بنويسند، به همين جهت بهتر آن ديدم كه نام اين كتاب را سيرى در سيره نبوى بگذارم. يكى از منابع ارزشمند شناخت از نظر اسلام مشى و سيره اولياء و پيشوايان اسلام از شخص نبى اكرم (ص) تا ائمه اطهار (ع) و به عبادت ديگر سيره معصومين است. گفته‏ها، خطبه‏ها و كلامشان به جاى خود، شخصيت وجودى شان، يعنى سيره و روش شان و متد عملكرد آنان منبع اى است براى شناخت آنها، سيره پيغمبر براى ما يك منبع الهام است. با سيره ائمه معصومين هيچ فرق نمى‏كند. اينكه سيره پيغمبر يعنى چه و به چه شكل براى ما يك منبع شناخت است. توضيح خواهيم داد. گفتيم يكى از منابع غنى شناخت كه يك نفر مسلمان بايد ديد و بينش خود را از ان راه اصلاح و تكميل بكند، سيره وجود مقدس پيامبر اكرم (ص) است. اما قبل از هر چيز لازم و ضرورى است كه معنى ((سيره)) و ((سنت)) را بدانيم. سنت كلام و نقلى است با اسناد شامل قول يا فعل يا تقرير معصوم، يا حقيقت وجودى و زندگانى پر ثمر و ((سيره)) ، در زبان عربى از ماده ((سِيْر)) است. ((سير)) يعنى حركت و راه رفتن. ((سيره)) يعنى نوع راه رفتن. سيره بر وزن فِعْلَهَ است و فعلة در زبان عربى دلالت بر نوع مى‏كند. مثلاً جَلْسَه يعنى نشستن، جِلْسَه يعنى سبك و نوع نشستن و اين نكته دقيقى است. سير يعنى رفتن، رفتار ولى سيره يعنى نوع و سبك رفتار. آنچه مسلم است شناخت سبك رفتار پيغمبر است. آنها كه سيره نوشته‏اند، رفتار پيغمبر را نوشته‏اند. در حالى كه سبك پيغمبر در رفتار، اسلوب رفتار پيغمبر و متد و روش عملكرد پيغمبر مد نظر ماست.
سيره پيغمبر يعنى سبک پيغمبرى، متدى كه پيغمبر در عمل و در روش براى مقاصد خودش به كار مى‏برد. مى‏دانيم در فقه شيعى مبناى فقهى يعنى ادله‏اى كه از آنها احكام دين را استنباط مى‏كنيم كه اين چهار دليل عبارتند از: قرآن، سنت، اجماع، عقل . بحث ما در مقاصد پيغمبر نيست. بحث ما در سبك پيغمبر است، در روشى كه پيغمبر براى هدف و مقصد خودش به كار مى‏برد است. مثلاً پيغمبر تبليغ مى‏كرد، روش تبليعى و شگرد آن چه روشى بوده است؟ سبک تبليغى پيغمبر چه سبكى بود، پيغمبر در همان حال كه مبلغ بود و اسلام را تبليغ مى‏كرد، يك رهبر سياسى براى جامعه خودش بود. از وقتى كه آمد به مدينه، جامعه تشكيل داد، حكومت تشكيل داد و خودش رهبر جامعه بود. سبك و متد رهبرى و مديريت پيغمبر در جامعه چه متدى بود؟ پيغمبر در همان حال قاضى بود و ميان مردم قضاوت مى‏كرد. سبك قضاوتش چه سبكى بود؟ پيغمبر مثل همه مردم ديگر زندگى خانوادگى و اجتماعى داشت، زنان و فرزندان متعدد داشت. سبك پيامبر در زن دارى، زندگى زناشويى، برخورد با كودكان چگونه بوده است؟ سبك پيغمبر در معاشرت با اصحاب چگونه بوده است؟ سبك پيغمبر و روش آن حضرت در رفتار با دشمنان چه بوده؟ سبك رفتار پيامبر در نماز، اخلاق، سياست و ده‏ها سبك ديگر كه هر كدام از اين سبك‏ها مى‏تواند روشنگر راه و هدايت جامعه بشرى باشند چه بوده است؟
امسال از سوى رهبر فرزانه انقلاب، سال پيامبر اعظم (ص) نام گرفت. پيامبرى كه پيام آور مهربانى، رحمت، وحدت، عزت، كرامت اخلاقى و پيشرفت براى آدميان بود. پيامبرى كه به علم و دانش اهتمام مى‏ورزيد.

 

دانلود تحقیق آشنايى با انديشه ‏هاى سياسى پيامبر اسلام (ص)

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام(2) | 20082 alis

تحقیق, آداب, و, سنن, پيامبر, گرامى, اسلام(2)

آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام(2)
رواياتى چند درباره پاره‏اى از سنن و آداب آن حضرت در معاشرت
1- و در كتاب ارشاد ديلمى است كه:رسول خدا (ص) لباس خود را خودش وصله مى‏زد، و كفش خود را خود مى‏دوخت، و گوسفند خود را مى‏دوشيد، و با بردگان هم غذا مى‏شد،و بر زمين مى‏نشست و بر مرکب سوارمى‏شد و ديگرى را هم پشت سر خود بر آن سوار مى‏كرد، و حيا مانعش نمى‏شد از اين كه مايحتاج خود را خودش از بازار تهيه كرده به سوى اهل خانه‏اش ببرد، به توانگران و فقرا دست مى‏داد و دست خود را نمى‏كشيد تا طرف دست خود را بكشد،به هر كس مى‏رسيد چه توانگر و چه درويش و چه كوچك و چه بزرگ سلام مي داد، و اگر چيزى تعارفش مى‏كردند آن را تحقير نمى‏كرد اگر چه يك خرماى پوسيده بود، رسول خدا(ص) بسيار خفيف المؤنه و كريم الطبع و خوش معاشرت و خوش رو بود، و بدون اين كه، بخندد هميشه تبسمى بر لب داشت، و بدون اين كه چهره‏اش در هم كشيده باشد هميشه اندوهگين به نظر مى‏رسيد، و بدون اين كه از خود ذلتى نشان دهد همواره متواضع بود، و بدون اين كه اسراف بورزد سخى بود،بسيار دل نازك و نسبت به همه مسلمانان مهربان بود، هرگز به نوعي که سير شود غذا نخورد، و هرگز دست طمع به سوى چيزى دراز نكرد. (29)
2- و در كتاب مكارم الاخلاق روايت شده كه: رسول الله (ص) عادتش اين بود كه خود را در آينه ببيند و سر و روى خود را شانه زند و چه بسا اين كار را در برابر آب انجام مى‏داد و گذشته از اهل خانه، خود را براى اصحابش نيز آرايش مى‏داد و مى‏فرمود:
خداوند دوست دارد كه بنده‏اش وقتى براى ديدن برادران از خانه بيرون مى‏رود خود را آماده ساخته؛ آرايش دهد. (30)
3- و در كتاب‏هاى علل و عيون و مجالس به اسنادش از حضرت رضا از پدران بزرگوارش(ع) نقل كرده كه رسول الله (ص) فرمود: من از پنج چيز دست

 

دانلود تحقیق آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام(2)

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام | 20081 alis

تحقیق, آداب, و, سنن, پيامبر, گرامى, اسلام

آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام(1)

مبحث آداب و سنن نبي اکرم صلي الله عليه و آله داراي گستردگي فراواني مي باشد که در اين مقاله به چند جنبه رفتاري ايشان مي پردازيم. البته از آن جهت که باعث خستگي خوانندگان عزيز نشود آن را به سه قسمت تقسيم مي نماييم.

رواياتى چند درباره پاره‏اى از سنن و آداب آن حضرت در معاشرت
از جمله سنن و آداب آن حضرت در امر نظافت و نزاهت
آداب آن جناب در سفر
رواياتى درباره آداب حضرتش در پوشاك و متعلقات آن
آداب آن حضرت در خوردني ها و آشاميدنى‏ ها
1ـدر معانى الاخبار به يك طريق از ابى هاله تميمى از حسن بن على عليهماالسلام و به طريق ديگر از حضرت رضا، از آباء گراميش از على بن الحسين از حسن بن على(ع) و به طريق ديگرى از مردى از اولاد ابى هاله از حسن بن على(ع) روايت شده كه گفت: از دائى خود هند بن ابى هاله كه رسول خدا را براى مردم وصف مى‏كرد تقاضا كردم كه مقدارى از اوصاف آن حضرت را براى من نيز بيان كند، بلكه به اين وسيله علاقه‏ام به آن جناب بيشتر شود او نيز تقاضايم را پذيرفت و گفت:
رسول خدا(ص) مردى بود كه در چشم هر بيننده، بزرگ و موقر مى‏نمود و روى نيكويش در تلألؤ چون ماه تمام و قامت رعنايش از قامت معتدل بلندتر و از بلند بالايان كوتاهتر بود، سرى بزرگ و مويى كه پيچ داشت و اگر هم گاهى موهايش آشفته مي شد شانه مى‏زد، و اگر گيسوان خود را بلند مي نمود، از نرمه گوشش تجاوز نمى‏كرد. رنگى مهتابى و جبينى فراخ و ابروانى باريك و طولانى داشت و فاصله بين دو ابرويش فراخ بود، بين دو ابروانش رگى بود كه در مواقع خشم از خون پر مى‏شد و اين رگ به طورى براق بود كه اگر كسى دقت نمى‏كرد خيال مى‏كرد دنباله بينى آن جناب است و آن حضرت كشيده بينى است، محاسن شريفش پُر پشت و كوتاه و گونه‏هايش كم گوشت و غير برجسته بود، دهانش خوشبو و فراخ و بيشتر اوقات باز و دندانهايش از هم باز و جدا و چون مرواريد سفيد، و گردنش در زيبائى چنان بود كه تو گويى گردن آهو است، و از روشنى و صفا تو گويى نقره است، خلقى معتدل داشت. فاصله بين دو شانه‏اش زياد و به اصطلاح چهار شانه بود. بند دستهايش كشيده و محيط كف دستش فراخ و استخوان ‏بندى آن و استخوان ‏بندى كف پايش درشت بود. سرا پاى بدنش صاف و استخوانهايش باريك و بدون برآمدگى بود، و گودى كف پا و دستش از متعارف بيشتر و دو كف قدمش محدب و بيشتر از متعارف برآمده، و هم چنين پهن بود، به طورى كه آب بر آن قرار مى‏گرفت، وقتى قدم برمى‏داشت تو گويى آن را از زمين مى‏كند و به آرامى گام برمى‏داشت و با وقار راه مى‏پيمود، و در راه رفتن سريع بود، و راه رفتنش چنان بود كه تو گويى از كوه سرازير مى‏شود، و وقتى بجائى التفات مى‏كرد با تمام بدن متوجه مى‏شد، چشمهايش افتاده يعنى نگاهش بيشتر به زمين بود تا به آسمان، و آن قدر نافذ بود كه كسى را ياراى خيره شدن بر آن نبود، و به هر كس برمى‏خورد در سلام از او سبقت مى‏جست.
راوى گفت پرسيدم: منطقش را برايم وصف كن، گفت: رسول خدا(ص) دائما با غصه‏ها قرين و دائما در فكر بود و يك لحظه راحتى نداشت، بسيار كم حرف بود و جز در مواقع ضرورت تكلم نمى‏فرمود، و وقتى حرف مي زد كلام را از اول تا به آخر با تمام

 

دانلود تحقیق آداب و سنن پيامبر گرامى اسلام

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلامي | 20177 alis

تحقیق, برگزيده, اي, از, تاريخ, پيامبر, اسلامي

برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلامي
مقدمه :
نوشته اند كه شماره مسلمانان در جنگ تبوك به سى هزار نفر رسيد و ده هزار اسب و دوازده هزار شتر داشتند, برخى هم عده مسلمانان را چهل هزار و بعضى ديگر هفتادهزار گفته اند ((366)).
ابوخيثمه
((ابوخيثمه )) از كسانى بود كه در حسن عقيده چند روزى با رسول خدا رهسپار بود,ولى به مدينه بازگشت و در كنار همسران خود آرميد او پشيمان گشت و گفت : پيامبرخدا در آفتاب و گرما رهـسـپـار باشد و ((ابوخيثمه )) در سايه اى سرد و خوراكى مهيا و بازنانى زيبا در مدينه بماند؟ از انـصـاف به دور است , سپس به زنان خود گفت : توشه فراهم كنيد و زنان چنان كردند, آنگاه شتر خـود را سوار شد و به راه افتاد و همچنان مى رفت تا در تبوك به آن حضرت ملحق شد رسول خدا وى را تحسين كرد و درباره اودعاى خير فرمود ((367)).

همسفران منافق
در غـزوه تـبـوك مـردانـى مـنـافـق نـيـز هـمـراه رسول خدا(ص ) رهسپار شده بودند, ازجمله : ((وديـعـة بـن ثـابـت )), ((جـلاس بن سويد)), ((مخشى بن حمير)) و ((ثعلبة بن حاطب )) كه احيانا سـخـنـان كـفـرآمـيز مى گفتند, از جمله اصحاب رسول خدا در سرزمين حجر از بى آبى شكايت كـردنـد, رسول خدا دعا كرد و ابرى پديد آمد وبارانى باريد و همه سيراب وشاداب شدند, اصحاب رسول خدا به يكى از منافقان گفتند: با اين معجزه ديگر چه جاى نفاق و ترديد است ؟ گفت : ابرى رهگذر بود كه بر حسب تصادف در اين جاباريد ((368)).
و نـيـز چـون شـتر رسول خدا در بين راه گم شد و اصحاب در جستجوى او بيرون شدند,يكى از مـنـافقان به نام ((زيدبن لصيت )) گفت : مگر محمد نمى پندارد كه پيامبر است وشما را از آسمان خبر مى دهد, پس چگونه اكنون نمى داند شترش كجاست ؟ رسول خدا(ص ) از گفتار زيد خبر داد و گفت : من پيامبرم و جز آنچه خدا به من تعليم مى دهدچيزى نمى دانم , اكنون خدا جاى شتر را به من بازگفت , شتر در فلان دره است و مهارش به درختى گير كرده است , برويد او را بياوريد.
بـه هر حال هر كدام از منافقان , سخنى كفرآميز از در نفاق گفتند تا آنجا كه ((مخشى بن حمير)) گـفت : به خدا قسم , راضى ام قرار باشد كه هر كدام ما را صد تازيانه بزنند, اما بر اثر اين گفته هاى شـما چيزى از قرآن درباره ما نازل نشود, آنگاه آيات 64 ـ66 و 74 از سوره توبه درباره ايشان نازل گشت .

داستان ابوذر غفارى
((ابـوذر)) از كسانى بود كه پس از گذشتن چند روز از حركت رسول خدا به راه افتاد ودر يكى از مـنـازل بـين راه به رسول خدا ملحق شد و رسول خدا درباره وى دعا كرد و چنين گفت : ((خدا ابوذر را رحمت كند, تنها مى رود و تنها مى ميرد و تنها برانگيخته مى شود)).
((عـبـداللّه بـن مـسعود)) خود, اين سخن را در غزوه تبوك درباره ابوذر از رسول خداشنيد و او به هـنـگـام مـرگ ((ابـوذر)) آنـچـه رسـول خـدا درباره اش گفته بود, محقق يافت وبراى ديگران بازگفت ((369)).

رسول خدا(ص ) در تبوك
رسول خدا (ص ) با سى هزار مرد وارد تبوك شد, بيست روز آن جا ماند و ((هرقل ))در حمص بود و گزارش نبطى ها درباره تجمع روميان در شام , اصلى نداشت .
رسـول خـدا نـمـازهـا را سـفرى مى خواند و از منزل ((ذى خشب )) تا روزى كه از تبوك به مدينه

 

دانلود تحقیق برگزيده اي از تاريخ پيامبر اسلامي

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق پيامبر (ص) در قرآن | 20226 alis

تحقیق, پيامبر, (ص), در, قرآن

پيامبر (ص) در قرآن
پيامبر (ص) در قرآن

يكي از حوادثي كه قرآن در آغاز سوره ي نجم از آن سخن به ميان آورده، معراج پيامبر است.
معراج پيامبر (ص) از دو قست تشكيل مي شد: 1 – از مكه به بيت المقدس 2 – از بيت المقدس به سوي آسمان ها و ملأ اعلا.در اين كه عروج پيامبر از كجاي مكه شروع شده اختلاف است. بعضي گفته اند از خانه خديجه (ع)، بعضي روايت كرده‌انداز خانه ي ام هاني خواهر علي (ع)، و بعضي مي گويند: از شعب ابي طالب در كنار مكه، (دامنه و پشت كوه ابو قبيس)، و به گفته بضي ديگر كه با ظاهر آيه يك سوره اسراء تطبيق مي كند، آن حضرت از خود مسجدالحرام در كنار كعبه به معراج رفت.
نيز اين كه در چه زمان اين سفر عظيم آسماني انجام شد، در روايات به اختلاف نقل شده اشت. مطابق بعضي ازروايات درسال سوّم بود، و در بعضي از روايات آمده، معراج در شب شنبه 7 ماه رمضان بعد از نماز عشا، شش ماه قبل از هجرت بود طبق روايت ديگردر شب 21 ماه رمضان رخ داد . و يا در شب 26 ماه رجب، و يا يكي از شب هاي ماه ربيع الاول سال دهم بعثت به وقوع پيوست.
ديدني هاي پيامبر درشب معراج، بسيار است، از جمله آن، بهشت برين و عرش الهي ديدن كرد، و سپس اخبار آن‌جا را گزارش داد، از جمله فرمود: «در شب معراج ، در بهشت قصري آراسته به جواهرات را ديدم كه بر روي پرده درگاه آن نوشته بود: « لا اِله الّا الله مُحمد رَسولُ الله، عَليٌّ وَليُّ القَوم:»
«معبودي جز خداي يكتا و بي همتا نيست، محمّد رسول خدا است، و علي ولي و رهبر مردم است.»

قصه هاي قرآن، محمد مهدي اشتهاردي

 

دانلود تحقیق پيامبر (ص) در قرآن

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق خاتميت پيامبر اعظم(ص) در قرآن | 20225 alis

تحقیق, خاتميت, پيامبر, اعظم(ص), در, قرآن

خاتميت پيامبر اعظم(ص) در قرآن

يكي از سؤالات مهم در بحث نبوت پيامبر اعظم(ص) خاتميت آن حضرت است كه چرا ارسال رسل و انزال كتب با خاتميت پيامبر(ص) و كتاب قرآن پايان مي يابد. آيا اين بدان معنا است كه انسان از آموزه هاي وحياني بي نياز گرديده يا اينكه دلايل عقلي و نقلي ديگري دارد كه نوشتار حاضر در مقام پاسخ به اين سؤال اساسي است. اميد است مورد استفاده خوانندگان محترم قرار گيرد.

از گذشته تاكنون معمول بوده كه براي جلوگيري از دسترسي ديگران به يك مكان يا محتواي يك نامه، در آن مكان با پاكت، نامه را با ماده چسبنده اي مي بستند و روي آن مهري مي زدند كه امروزه از آن تعبير به «لاك و مهر» مي شود و براي گشودن آن، حتماً بايد مهر آن شيء چسبنده شكسته شود، مهري را كه بر اين گونه اشياء مي زنند «خاتم» مي گويند و از آنجا كه در گذشته گاهي از گلهاي سفت و چسبنده براي اين كار استفاده مي كردند در بعضي از كتب معروف لغت در معناي خاتم مي خوانيم «مايوضع علي الطينه »(1) چيزي كه بر گل مي زنند».

خاتم از ريشه «ختم» به معني «پايان» گرفته شده و از آن جا كه مهر زدن در خاتمه و پايان قرار مي گيرد، نام «خاتم» بر اين ابزار نهاده شده است و به اين علت به انگشتر، خاتم مي گويند كه نقش مهر را معمولاً روي انگشتر مي كندند و به وسيله انگشتر نامه ها را مهر مي زدند، لذا از جمله مسائلي كه در حالات پيامبر(ص) و ائمه هدي(ع) و شخصيت هاي ديگر مطرح مي شود نقش خاتم آنهاست.

نقل شده است هنگامي كه پيامبر گرامي اسلام تصميم گرفت دعوت خود را گسترش دهد و به پادشاهان و سلاطين روي زمين نامه بنويسد، دستور داد انگشتري براي آن حضرت ساختند كه روي آن «محمد رسول الله» حك شده بود و نامه هاي خود را با آن مهر مي كرد.(2)

با اين بيان به خوبي روشن مي شود كه خاتم گرچه امروز به انگشتر تزئيني نيز اطلاق مي شود، ولي

 

دانلود تحقیق خاتميت پيامبر اعظم(ص) در قرآن

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق پيامبر و فرهنگسازي | 20298 alis

تحقیق, پيامبر, و, فرهنگسازي

پيامبر و فرهنگسازي
تمدن چيزي جز تشکيل هيأت اجتماعيه با معتقدات و مقررات حکومتي و آداب مربوطه نيست.

اينک به بررسي نکاتي در مورد تمدن مي پردازيم:
1- تمدن و اجتماع بشري از قديمي ترين مراحل خود زاييده مذهب و تحت تأثير شديد آن بوده است.
2- اداره هيأت اجتماعيه يا تمدن از يک طرف و مذهب از طرف ديگر پا به پاي هم پيش رفته اند.
3- توسعه، تمدن و هيأت اجتماعيه ناگزير احتياج به معتقدات مذهبي مشترک و متکامل دارد.
4- در سايه اشتراک در عقيده و توحيد در پرستش است که رفع دشمني و ايجاد ائتلاف و اتحاد در طريق تأسيس دولتي که تمام افراد بشر بتواند در سايه آن زيست کند امکان پذير مي باشد.
5- با ظهور دين مسيح عاملي که ميان ملتها دشمني و جدايي انداخته و سد بزرگي که مانع تأسيس دولت واحد جهاني

امير المؤمنين علي(عليه السلام) درباره پيامبران مي فرمايد:
«فبعث فيهم رسله ليستأدوهم ميثاق فطرته و يذکروهم منسي نعمته و يحتجوا عليهم بالتبليغ و يثيرولهم دفائن العقول ويردهم الآيات المقدره.»
«پس خداوند، پيامبران خود را بين مردمان برانگيخت تا پيمان خدا را از آنها بخواهند و نعمت فراموش شده حق را يادآوري کنند و از راه تبليغ با آنان سخن گويند و خردهاي پنهان شده را برانگيزند و به کار اندازند و شانه هاي قدرت را به آنان بنمايانند.»

پس وظيفه پيامبران برانگيختن خردها و

 

دانلود تحقیق پيامبر و فرهنگسازي

دریــــافت فایـــل

دریافت تحقیق پيامبر و حاكميت سياسي | 20296 alis

تحقیق, پيامبر, و, حاكميت, سياسي

پيامبر و حاكميت سياسي
مقدمه
پيامبر در چه زماني به رسالت مبعوث شد؟ اوضاع سياسي و اجتماعي زمان او چگونه بود؟
خداوند پيامبر را هنگامي فرستاد كه پيامبران حضور نداشتند و امتها در خواب غفلت بودند و رشته هاي درستي و انسانيت از هم گسسته بود.
پس پيامبر به ميان خلق آمد در حاليكه كتابهاي پيامبران پيشين را تصديق كرد و با نوري هدايتگر انسانها شد كه همه بايد از آن اطاعت نمايند و آن نور قران كريم است.(خطبه 158)
خداوند سبحان، محمد را هنگامي مبعوث فرمود كه دنيا به مراحل پاياني رسيده نشانه هاي آخرت نزديك و رونق آن به تاريكي گراييده و اهل خود را به پاداشته، جاي آن ناهموار آماده نيستي و نابودي، زمانش در شرف پايان و نشانه هاي نابودي آن آشكار، موجودات در آستانه مرگ، حلقه زندگي آن شكسته و اسباب حيات در هم ريخته، پرچمهاي دنيا پوسيده و پرده هايش دريده و عمرها به كوتاهي رسيده بود. دراين هنگام خداوند پيامبررا ابلاغ كننده رسالت، افتخار آفرين امت، چونان باران بهاري براي تشنگان حقيقت آن روزگاران، مايه سربلندي مسلمانان و عزت وشرافت يارانش قرار داد.(خطبه 198)
خدا پيامبر اسلام را زماني فرستاد كه مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته ها ي دين پاره شده و ستونهاي ايمان و يقين ناپايدار بود. در اصول دين اختلاف داشته و امورمردم پراكنده بود؛ راه رهايي دشوار و پناهگاهي وجود نداشت؛ چراغ هدايت بي نورو كوردلي همگان را فرا گرفته بود.
خداي رحمان معصيت مي شد و شيطان ياري مي گرديد؛ ايمان بدون ياور مانده و ستونهاي آن ويران گرديده و نشانه هاي آن انكار شده، راههاي آن ويران و جاده هاي آن كهنه و فراموش شده بود. مردم جاهلي شيطان را اطاعت مي كردند و به راههاي او مي رفتند و در آبشخور شيطان سيراب مي شدند. با دست مردم جاهليت، نشانه هاي شيطان آشكار و پرچم او برافراشته گرديد. فتنه ها، مردم را لگدمال كرده و با سمهاي محكم خود نابودشان كرده و پابرجا ايستاده بود.
اما مردم حيران و سرگردان، بي خبر و فريب خورده، در كنار بهترين خانه و بدترين همسايگان زندگي مي كردند. خواب آنها بيداري و سرمه چشم آنها اشك بود؛ در سرزميني كه دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامي بود.(خطبه 2)
خدا پيامبر را پس از يك دورران طولاني كه ديگر پيامبران نبودند فرستاد؛زماني كه ميان طرفداران مذاهب گوناگون نزاع درگرفته و راه اختلاف مي پيمودند. پس او را در پي پيامبران فرستاد و وحي را با فرستادن پيامبر ختم فرمود. پس پيامبر با تمام مخالفاني كه به حق پشت كردند و از آن منحرف گشتند به مبارزه پرداخت.(خطبه 133)

 

دانلود تحقیق پيامبر و حاكميت سياسي

دریــــافت فایـــل