شناخت درمانی

دریافت پاورپوینت-اصول شناخت درمانی، درمان شناختی رفتاری و درمان منطقی هیجانی عاطفی (43 اسلاید) | 21755 alis

شناخت درمانی, درمان شناختی رفتاری,درمان منطقی هیجانی عاطفی,رویکرد های برجسته شناختی رفتاری,رفتار درمانی,درمان شناختی, رفتار شناسی,روانشناسی رفتاری, درمان عقلانی هیجانی,اصول شناخت درمانی

شناخت درمانی در اوایل دهه 1960 در دانشگاه پنسیلوانیا و توسط آیرون تی بک به عنوان یک نوع روان درمانی برای افسردگی به وجود آمد که ساخت یافته و کوتاه مدت بوده، به زمان حال گرایش دارد و در جهت حل مشکلات کنونی و اصلاح رفتار و تفکر ناکارامد جهت گیری شده است.

از دید شناخت درمانی وجه مشترک همه اختلالات روانشناختی تحریف یا ناکارامدی فکری است که بر خلق و رفتار تأثیر می گذارد و ارزیابی واقع بینانه و اصلاح تفکر موجب بهبودی خلق و رفتار می شود.

مطالعات کنترل شده کارایی آن را در درمان اختلال افسردگی عمده، اختلال اضطراب منتشر، اختلال وحشتزدگی، اجتماع هراسی، سوء مصرف مواد، اختلال خورد و خوراک، مشکلات زوجین و افسردگی نیازمند به بستری شدن را نشان داده اند.

امروزه بسیاری از افراد در سیر تفكر خود به دلیل عدم آشنایی با اصول تفكر منطقی و صحیح ، ناخواسته دچار خطای شناختی می شوند. عدم اطلاع از خطاهای شناختی ورطه ای بسیار خطرناك و سهمگین می باشد. شاید بسیاری از گرفتاریهای مردم ما به دلیل آلوده بودن افكار ما به این نوع خطاها باشد. به نظر می رسد افسردگی ، بی قراری ، رقابتهای ناصحیح ، خشونت ، پرخاشگری و بسیاری از رفتارهای غیرعادی ما بی ارتباط با خطاهای شناختی نباشند. آرون بك روانشناس معروف و همكاران وی (1979) این خطاها را شناسایی و در قالب ده خطای شناختی معرفی نموده است. انسانهایی كه تفكر غیرمنطقی دارند و یا خطاهای شناختی در افكارشان هویدا است ، در بسیاری از موارد اطلاع چندانی از این خطاها ندارند شایى عدم اطلاع ،باعث آلودگی این افكار با خطاهای شناختی می شوند. در این نوشتار سعی بر این است كه خطاهای شناختی به صورت ساده و در قالب مثالهای روشن و واضح بیان شوند . امید است بسیاری از نگرانیها ، حالات و افكار نامطلوب كه در پشت این خطاهای شناختی وجود دارند ، با اطلاع رسانی از بین بروند. الیس دلایل زیر را برای انسانگرا بودن درمان عقلانی-هیجانی انتخاب می کند:

1- درمانهای شناختی-رفتاری عمدتاً با باورها و نگرش ها و ارزشها سر و کار دارنداما رفتار درمانی عقلانی-هیجانی به سرعت وارد لایه های زیرین می شود.
2- درمان های شناختی-رفتاری، آدم ها را محور جهان قرار می دهند و خیلی به آنها حق انتخاب می دهند، اما رفتار درمانی عقلانی-هیجانی این چنین عمل نمی کند.
3- درمانهای شناختی-رفتاری به شکل عمیقی فلسفی هستند ولی در درمانهای عقلانی-هیجانی خودپذیری مفهومی بدیهی و قابل تعریف است. انسانها نباید خودشان یا شخصیت شان را ارزیابی کنند، بلکه باید اعمال و افکارشان را ارزیابی کنند و بخش قابل توجهی از ناراحتی های انسانها معلول تفکر مطلق گرای آنهاست.
4- راه حل اکثر مشکلات عمده انسانها در زندگی این است که نگرش دوسویه، جسورانه در مورد خود و دیگران و دنیا داشته باشند.
5- رفتار درمانی-عقلانی هیجانی در کنار برخورد با اضطراب و افسردگی ناشی از ارزیابی خود، پایین بودن سطح تحمل ناکامی و لذت گرایی کوتاه مدت فرد را هدف قرار می دهد.
6- این درمانها جایز الخطا بودن انسان را می پذیرند و به انسانها یاد می دهند که دیگران را واقع بینانه و به صورت یک انسان ببیند.
الیس با اینکه خود را جزو اثبات گراهای منطقی می داند، ولی معتقد است تا حد زیادی هم پست مدرنیست و ساختگرا است. نظرات وی در مورد انسانها و دنیای آنها به شرح زیر است:

1- اگرچه یک نوع واقعیت عینی وجود دارد ولی ما درباره ماهیت کنونی یا آتی واقعیت نداریم، اگرچه خودمان را متقاعد می کنیم که داریم.
2- نظر ما در مورد خوب و بد و درست و غلط و اخلاقی و غیر اخلاقی تا حد زیادی نوعی ساخت شخصی-اجتماعی است.
3- اگرچه در شخصیت، برخی عناصر فطری و نسبتاً ثابت و مهم وجود دارد، اما شخصیت انسان تا حد زیادی محصول عوامل عقلانی و اجتماعی است.
4- انسانها تا حد زیادی تحت تاثیر تربیت فرهنگی خود هستند و با این تربیت فرهنگی شرطی می شوند.
5- عمل و وضعیت هر انسانی نقاط قوت و ضعفی دارد.
6- تمام راه حل هایی که پیدا می کنیم به این بستگی دارند که کدام اهداف و مقاصد را انتخاب می کنیم.
اساس نظریه رفتار درمانی عقلانی-هیجانی را مدل A-B-C تشکیل می دهد. این مدل می گوید رویدادهای فعال کننده پیامد های رفتاری هیجانی دارند. وقتی رویدادهای فعال کننده خوشایندند باورهای مورد استناد احتمالاً بی ضرر خواهند بود، ولی وقتی این رویدادها ناخوشایندند باورهای نامعقولی به میان می آیند که معمولاً پیامدهای رفتاری عقلانی-هیجانی مشکل سازی دارند. نقش درمانگر این است که با زیر سؤال بردن باورهای نامعقول، این باور را رد کند.
این یک روش درمانی از طریق صحبت کردن با بیمار است:

در مرحله اول روان درمانگر تلاش در دریافت طرز تفکر بیمار نسبت به خود پیرامون اطراف و دیگران دارد.
در مرحله دوم سعی می نماید مسائل ومشکلاتی که موجب تولید اختلالات روانی در فرد گردیده است را پیدا نماید.

‘رفتار درمانی شناختی’به شما کمک می کند تا به گونه دیگری اندیشیده ودرنتیجه این طرز تفکرجدید شما میتوانید با رفتارهای سالم ترو درست تری در برابرحوادث ناخواسته وناگوار پیرامونتان برخورد نمائید.

برخلاف سایر روشهای گفتار درمانی که روان درمانگر درپی شناسائی و ریشه یابی علل رفتارهای نامناسب مراجع خود در برابر ناملایمات وحوادث زندگی است تابه او کمک کند , در ‘رفتار درمانی شناختی’ روان درمانگر فقط برمشکلات زمان حال (اینجا و اکنون) وانچه موجب ناراحتی و اضطراب درفرد بیمار گردیده است تکیه می کند.

مهم ترین انتقاد به اصل نظریه یعنی وجود مراحل رشد وارد شده است .آلبرت بندورا اشتباه کودکان در آزمایش های مربوط به نگهداری ذهنی را نه به سبب نرسیدن آنان به حد رشد مناسب ، بلکه به علت فرایندهای معیوب می داند . انتقاد دیگر برخلاف نظر پیاژه حدود 40 تا60 درصد بزرگسالان به طور کامل قادر به تفکر بر حسب عملیات صوری نیستند .

پیاژه نه فقط توانایی کودکان پیش دبستانی بلکه ، هم چنین توانایی کودکان دبستانی را نیز کمتر از آن چه هست برآورد کرده است . نکته دیگری که پیاژه به آن توجه نداشته و بر اساس نظریه ساختارگرایی ژنتیکی خود بر تحولات زیستی و مغزی بیشترین تأکید را کرده این است که دستیابی به تفکر منطقی تا حد زیادی حاصل یادگیری و تجارب زمینه ای در هریک از مراحل رشد هر فرد است .

افراد در صورتی می توانند از آشفتگی های عاطفی دوری كنند كه زندگی خود را بر پایه گرایشهای فطری به منطقی و تجربی بودن بنا نهند. اگر عقلمان را راهنمای زندگیمان قرار دهیم رابطه ما با خودمان و دیگران بسیار ثمر بخش خواهد بود . مطمئنا ، عقل خداگونه نیست و گاهی محدودیتهایی دارد ، ولی برای اینكه اختلالهای عاطفی را به حداقل برسانیم ، هیچ مبنایی برای پردازش رویدادهای فردی و میان فردی زندگیمان بهتر از منطقی بودن نیست .

ما به عنوان انسانهای منطقی ، می دانیم كه دنیا همیشه عادلانه نیست ، و رویدادهای ناگوار ، كم و بیش در زندگی اتفاق می افتد پس گاهی عواطف موجهی مانند : تاسف ، پشیمانی ، ناخوشایند بودن، و رنجش را تجربه می كنیم . از لحاظ منطقی می دانیم كه انسان كاملی نیستیم و همیشه ناكامی ها و نقطه ضعفهایی داریم ، اما صرفا به این دلیل كه كامل نیستیم نمی توانیم بپذیریم كسی با ما به صورت آدم بی ارزشی برخورد خواهد كند. با آنكه قبول داریم منافع شخصی خود را در درجه اول اهمیت قرار می دهیم تصمیم می گیریم شرایط اجتماعی ناخوشایند را در راستای منطقی تر تغییر بدهیم ، زیرا می دانیم در دراز مدت به نفع ماست كه در دنیای منطقی تری زندگی كنیم .

رابطه میان افكار منفی و احساسات منفی

به نظر شناختی ها هر احساسی دارای یك مولفه فكری می باشد. و هیچ احساسی بدون مولفه فكری به وجود نمی آید بنابر این لازم است برای تغییر احساسات خود تا اندازه ای با مولفه های فكری آشنا باشیم.

اندوه و افسردگی :

اندوه و افسردگی ناشی از تفكر از دست دادن ، شكست خوردن ، مورد بی مهری واقع شدن ، مرگ یكی از عزیزان ، نرسیدن به یك هدف و…….. باشد.

احساس گناه:

این تفكر كه كسی را بی دلیل از خود رنجانیده ، یا در حد معیارهای اخلاقی خود ظاهر نشده استز

خشم رنجش و دلخوری :

این تفكر كه كس با او رفتار نامنصفانه داشته یا می خواهد از او سو استفاده كند.

یاس و ناامیدی :

این فكر كه من نمی توانم و از توان من خارج است این مشكل دیگر هیچ راه حلی ندارد و من به بن بست خورده ام .

اضطراب ، نگرانی ، ترس ، هراس شدید:

این فكر كه من به خطر افتاده ام و حادثه بدی در شرف وقوع است :’ اگر در حضور جمع و هنگام سخنرانی صحبتم را فراموش كنم ده اتفاقی می افتد؟ ‘یا’ شاید دردی كه در سینه دارم مقدمه یك حمله قلبی باشد.

احساس حقارت و بی كفایتی :

فرد خود را در مقایسه با دیگران قرار داده و نتیجه می گیرد كه به خوبی آنها نیست . به اندازه آنها باهوش، جذاب ، موفق و باذوق نیست خودش را در حد و قواره دیگران یا كار خاصی نمی بیند و به همین خاطر پا پس می كشد و بنابراین خود را حقیر احساس می كند.

احساس تنهایی:

فرد به خود می گوید چندان مورد توجه نیست و نبود او برای دیگران فرقی ندارد هیچ كس او را دوست خود تلقی نمی كند . ظاهر جذابی ندارد و بدقیافه و بی ریخت است.

احساس درماندگی :

فرد گمان می كند مشكل او كماكان ادامه خواهد یافت و وضع بهتر نخواهد شد. با خود می گوید’ گرفتاریهای من تمام نشدنی است ” دیگر نمی توانم تحمل كنم’

البته لازم به ذكر است كه در هر یك از موارد بالا فرد افكار خود را عین واقعیت تلقی می كند.

در این که هر فردی تمایل دارد تا محبوب دیگران باشد، هیچ تردیدی نیست. خواستن پذیرش و تایید دیگران مقبو

 

دانلود پاورپوینت-اصول شناخت درمانی، درمان شناختی رفتاری و درمان منطقی هیجانی عاطفی (43 اسلاید)

دریــــافت فایـــل

دریافت پروژه و تحقیق-درمان شناختي اختلالات اعتيادي – در50 صفحه-docx | 22183 alis

درمان شناختي اختلالات اعتيادي,روان درمانی,cbt,اعتیاد درمانی,شناختی درمانی,شناخت درمانی, درمان شناختی رفتاری,درمان منطقی هیجانی عاطفی,رویکرد های برجسته شناختی رفتاری,رفتار درمانی,درمان شناختی, رفتار شناسی,روانشناس

مقدمه
‘رفتار درمانی شناختی’به شما کمک می کند تا به گونه دیگری اندیشیده ودرنتیجه این طرز تفکرجدید شما میتوانید با رفتارهای سالم ترو درست تری در برابرحوادث ناخواسته وناگوار پیرامونتان برخورد نمائید.

برخلاف سایر روشهای گفتار درمانی که روان درمانگر درپی شناسائی و ریشه یابی علل رفتارهای نامناسب مراجع خود در برابر ناملایمات وحوادث زندگی است تابه او کمک کند , در ‘رفتار درمانی شناختی’ روان درمانگر فقط برمشکلات زمان حال (اینجا و اکنون) وانچه موجب ناراحتی و اضطراب درفرد بیمار گردیده است تکیه می کند.

مهم ترین انتقاد به اصل نظریه یعنی وجود مراحل رشد وارد شده است .آلبرت بندورا اشتباه کودکان در آزمایش های مربوط به نگهداری ذهنی را نه به سبب نرسیدن آنان به حد رشد مناسب ، بلکه به علت فرایندهای معیوب می داند . انتقاد دیگر برخلاف نظر پیاژه حدود 40 تا60 درصد بزرگسالان به طور کامل قادر به تفکر بر حسب عملیات صوری نیستند .

پیاژه نه فقط توانایی کودکان پیش دبستانی بلکه ، هم چنین توانایی کودکان دبستانی را نیز کمتر از آن چه هست برآورد کرده است . نکته دیگری که پیاژه به آن توجه نداشته و بر اساس نظریه ساختارگرایی ژنتیکی خود بر تحولات زیستی و مغزی بیشترین تأکید را کرده این است که دستیابی به تفکر منطقی تا حد زیادی حاصل یادگیری و تجارب زمینه ای در هریک از مراحل رشد هر فرد است .

افراد در صورتی می توانند از آشفتگی های عاطفی دوری كنند كه زندگی خود را بر پایه گرایشهای فطری به منطقی و تجربی بودن بنا نهند. اگر عقلمان را راهنمای زندگیمان قرار دهیم رابطه ما با خودمان و دیگران بسیار ثمر بخش خواهد بود . مطمئنا ، عقل خداگونه نیست و گاهی محدودیتهایی دارد ، ولی برای اینكه اختلالهای عاطفی را به حداقل برسانیم ، هیچ مبنایی برای پردازش رویدادهای فردی و میان فردی زندگیمان بهتر از منطقی بودن نیست .

ما به عنوان انسانهای منطقی ، می دانیم كه دنیا همیشه عادلانه نیست ، و رویدادهای ناگوار ، كم و بیش در زندگی اتفاق می افتد پس گاهی عواطف موجهی مانند : تاسف ، پشیمانی ، ناخوشایند بودن، و رنجش را تجربه می كنیم . از لحاظ منطقی می دانیم كه انسان كاملی نیستیم و همیشه ناكامی ها و نقطه ضعفهایی داریم ، اما صرفا به این دلیل كه كامل نیستیم نمی توانیم بپذیریم كسی با ما به صورت آدم بی ارزشی برخورد خواهد كند. با آنكه قبول داریم منافع شخصی خود را در درجه اول اهمیت قرار می دهیم تصمیم می گیریم شرایط اجتماعی ناخوشایند را در راستای منطقی تر تغییر بدهیم ، زیرا می دانیم در دراز مدت به نفع ماست كه در دنیای منطقی تری زندگی كنیم .

رابطه میان افكار منفی و احساسات منفی

به نظر شناختی ها هر احساسی دارای یك مولفه فكری می باشد. و هیچ احساسی بدون مولفه فكری به وجود نمی آید بنابر این لازم است برای تغییر احساسات خود تا اندازه ای با مولفه های فكری آشنا باشیم.

اندوه و افسردگی :

اندوه و افسردگی ناشی از تفكر از دست دادن ، شكست خوردن ، مورد بی مهری واقع شدن ، مرگ یكی از عزیزان ، نرسیدن به یك هدف و…….. باشد.

احساس گناه:

این تفكر كه كسی را بی دلیل از خود رنجانیده ، یا در حد معیارهای اخلاقی خود ظاهر نشده استز

خشم رنجش و دلخوری :

این تفكر كه كس با او رفتار نامنصفانه داشته یا می خواهد از او سو استفاده كند.

یاس و ناامیدی :

این فكر كه من نمی توانم و از توان من خارج است این مشكل دیگر هیچ راه حلی ندارد و من به بن بست خورده ام .

اضطراب ، نگرانی ، ترس ، هراس شدید:

این فكر كه من به خطر افتاده ام و حادثه بدی در شرف وقوع است :’ اگر در حضور جمع و هنگام سخنرانی صحبتم را فراموش كنم ده اتفاقی می افتد؟ ‘یا’ شاید دردی كه در سینه دارم مقدمه یك حمله قلبی باشد.

احساس حقارت و بی كفایتی :

فرد خود را در مقایسه با دیگران قرار داده و نتیجه می گیرد كه به خوبی آنها نیست . به اندازه آنها باهوش، جذاب ، موفق و باذوق نیست خودش را در حد و قواره دیگران یا كار خاصی نمی بیند و به همین خاطر پا پس می كشد و بنابراین خود را حقیر احساس می كند.

احساس تنهایی:

فرد به خود می گوید چندان مورد توجه نیست و نبود او برای دیگران فرقی ندارد هیچ كس او را دوست خود تلقی نمی كند . ظاهر جذابی ندارد و بدقیافه و بی ریخت است.

احساس درماندگی :

فرد گمان می كند مشكل او كماكان ادامه خواهد یافت و وضع بهتر نخواهد شد. با خود می گوید’ گرفتاریهای من تمام نشدنی است ” دیگر نمی توانم تحمل كنم’

البته لازم به ذكر است كه در هر یك از موارد بالا فرد افكار خود را عین واقعیت تلقی می كند.

در این که هر فردی تمایل دارد تا محبوب دیگران باشد، هیچ تردیدی نیست. خواستن پذیرش و تایید دیگران مقبول است، اما برخی افراد تایید را فراتر از یک تمایل و خواسته قلمداد میکنند. آنها تایید دیگران را نیاز و ضرورتی میپندارند که بدون آن قادر به حیات و بقا نیستند. هنگامی که اهمیت تایید ازسوی دیگران تا این حد مهم تلقی میگردد، شکست فرد در جنبه های گوناگون زندگی اجتناب ناپذیر می گردد:

1- میتواند یک منبع اضطراب باشد، که باعث محدود شدن زندگی شما گردد. شما از ریسک کردن اجتناب می ورزید، تجربه چیزهای جدیدی که موفقیت در آنها قابل تضمین نیست، و یا هر موقعیتی که شما از نوع تفکر دیگران نسبت به خود هراس دارید. این امر سبب میگردد عوض آنکه اهداف شخصی خود را دنبال کرده و خواسته های قلبی خود را طلب کنید، تنها خود را با انتظارات دیگران انطباق دهید.

2- شما ممکن است نسبت به انتقاد حساس گردید. احساس رنجش از انتقاد، از اینکه شما از بازخوردهای دیگران به عنوان تجارب یادگیری سود برید ممانعت میکند. در پی پذیرش و تایید دیگران بودن، ازعدم اعتماد بنفس و پذیرش خویشتن نشات میگیرد.

3- شما ممکن است تلاش به دستیابی به یک هدف ناممکن اصرار ورزید. شما هرگز قادر نخواهید بود پذیرش و تایید تمامی اطرافیان خود را جلب کنید. حتی اگر قادر به چنین کاری باشید آیا آنها شما را واقعا دوست خواهند داشت؟

4- دیگران نهایتا برای شما احترام کمتری قائل گردیده و شما را کمتر دوست خواهند داشت. آیا شما به کسانی که به سادگی رنجیده خاطر میگردند علاقه دارید؟ و برایشان احترام قائل میباشید؟ به زبان نیاوردن چیزهایی که منظورشان است، همواره برای وفق دادن خود با انتظارات و خواسته های دیگران کوشیدن، بی جهت بله گفتن، اجتناب از پذیرش مسئولیت زندگی خود، همواره محتاج عشق، توجه و یا ترحم دیگران بودن. هرچه بیشتر به دنبال پذیرش و تایید دیگران باشید، کمتر به آن دست خواهید یافت.

5- نگامی که شما پیوسته میکوشید تا تایید و پذیرش دیگران را جلب کنید، لاجرم این رفتار در شما بصورت یک عادت در می آید. و دیگر دیگران انتظار دارند تا شما بی قید و شرط خود را با خواسته های آنها وفق داده و به انتظارات آنها تن دهید. و چنانچه شما در برابر خواسته دیگران پاسخ منفی بدهید، ممکن است حتی از دست شما عصبانی و دلخور نیز بگردند! دیگران تصور میکنند شما نیاز، خواسته و آرزویی برای خود ندارید.

چه زمانی شما در پی پذیرش و تایید دیگران هستید؟

هر زمانی که شما نگران طرز تفکر دیگران نسبت به خود باشید. مانند:

1- بله گفتن وقتی که میخواهید نه بگویید.

2- بیان جملاتی که اعتقادی به آنها ندارید، ابراز موافقت نسبت به عقیده ای که مخالف آن هستید، تعریف و تمجیدی که از روی تظاهر اظهار میکنید.

3- واکنش به انتقاد بصورت حمله متقابل و حالت تدافعی.

4- هنگامی که عذر خواهی میکنید، در صورتی که مرتکب هیچگونه اشتباهی نشده اید.

5- نظر و عقیده دیگران را مبنای سلیقه شخصی خود قرار میدهید. چه لباسی خریداری کرده و یا مدل موی خود را به چه شکل در آورید.

6- قبل از صحبت کردن، تصمیم گیری و یا خرید چیزی اجازه می گیرید.

7- از دیگران میخواهید تا گفته های شما را تایید و تصدیق کنند.’درست نمیگم؟’

8- بر خلاف مسیر و ارزشهای خود حرکت میکنید تا دیگران را تحت تاثیر قرار دهید.

برخی از طرز تفکرات غلط درباره مورد تایید واقع نشدن:

1- شما تصور میکنید فردی از دست شما عصبانی است اما علت آن را جویا نمیشوید.

2- نسبت به انگیزه های منتقدان خود دچار پیشداوری و نتیجه گیری عجولانه میگردید. شما نیت و قصد آنها را صرفا آزردن، کنترل کردن و یا تحقیر خود می بینید.

3- شما تصور میکنید انتقاد متوجه شماست در صورتی که اینگونه نیست.

4- شما با خود میگویید که چنانچه دیگران شما را دوست نداشته باشند، آنها به حتم از شما متنفر هستند.

5- شما میپندارید که عدم پذیرش از سوی برخی افراد به مفهومی این است که هیچ کس، هیچگاه شما را دوست نداشته و برایتان احترام قائل نخواهد شد. (تعمیم بی مورد)

6- شما تصور میکنید که یک انتقاد از سوی یک فرد به معنی طرد کامل شما از سوی آن فرد است.

7- شما تصور میکنید که عدم پذیرش و تایید ازسوی دیگران به پیامدهای جدی و ناگواری خواهد انجامید.

چنانچه شما پیوسته نگران آن میباشید که دیگران چگونه نسبت به شما خواهند اندیشید، پذیرش خویشتن در شما متزلزل است. بدین مفهوم که شما برای ارزیابی خود به تایید دیگران محتاجید. هنگامی که شما از دیگران عشق و احترامی که تصور میکنید به آن ‘نیاز’ دارید دریافت نمی کنید، ‘تردید به خود’ که در ذهن شما ریشه دوانده مجددا بال و پر میگیرد.زمینه ذهنی اینگونه ارزیابی خویشتن، احساس نیازمندی مفرط است. ‘نزد من شاد بودن و احساس ارزشمندی کردن وابسته به آنست که دیگران 1-همواره مرا دوست داشته باشند، 2-مورد تایید و پذیرش قراربدهند، 3-برایم احترام قائل باشند و 4-هیچگاه مرا رد و طرد نکنند.’ شما تصور میکنید که چنانچه فردی که پیشتر شما را دوست داشته ، دیگر تصمصم بگیرید که شما را دوست نداشته باشد، سرنوشتی بسیار وحشتناک وغیر قابل تحمل است.

آیا انسان قادر خواهد بود بر ترس غیر معقول خود از طرد شدن، دوست داشته نشدن و مورد تایید و پذیرش قرار نگرفتن فائق آید؟

بله، اگر به این عقیده پای بند گردد که پذیرش و تایید دیگران یک نیاز ضروری نیست. اکنون راه حل چیست؟ از تایید و پذیرش دیگران استقبال کنید و هر کار معقولی که موجب اجتناب از عدم پذیرش و تایید دیگران میگردد، را انجام دهید. روی شخصیت و روابط خود کار کنید تا شانس خود را برای جلب عشق و محبت دلخواه خود افزایش دهید. اما همواره به خود یادآوری کنید که، با اینکه تایید دیگران مقبول است، اما شما بدون آن هم قادر به ادامه حیات و بقا خواهید بود. بنابراین درآینده در صورت مواجهه با عدم تایید و پذیرش دیگران تنها احساس ناکامی مختصری خواهید کرد، تا اینکه احساس اضطراب،افسردگی و یا درماندگی. و همچنین دیگربمنظور خوشنود سازی دیگران از خواسته ها و نیازهای خود دست نخواهید کشید.

در دنیای واقع بازخورد مثبت از دیگران همواره محقق نخواهد شد. بالطبع هر کسی هم از شما خوشش نخواهد آمد.چرا که افراد مختلف ایده ها و انتظارات متفاوتی از اینکه شما چگونه باید باشید (تا محبوب انان گردید)، در ذهن خود دارند. خشنود سازی دیگران تنها گاهی اوقات ثمربخش است.چنانچه شما درانتظارعدم تایید و پذیرش دیگران باشید، احتمال آنکه در صورت محقق نشدن آن واکنش شدیدی از خود بروز دهید، کاسته میگردد.

و به یاد داشته باشید که انسان ناکامل و جایزالخطا است. اگر بخاطر کاری که انجام داده اید مورد انتقاد قرار گرفتید، این خود گواه و اثبات انسان بودن شماست. چنانچه انتقاد بجا و صحیح بود نیز به مفهوم آن نیست که شما کاملا بی کفایت میباشید. رفتارها را ارزیابی کنید و نه تمام وجود خود را.چنانچه انتقاد ناروا و نادرست بود این نیز نشانه و اثبات انسان بودن فرد انتقادگر شما میباشد. انتقاد و عدم تایید و پذیرش دیگران غیر قابل تحمل نیست. شما پیشتر مورد انتقاد قرار گرفته اید و در آینده نیزقرارخواهید گرفت. انتقاد ناخوشایند است اما غیر تحمل نه.

راهکارهایی برای مقابله با ترس از عدم تایید و پذیرش :

1-کنارآمدن با عدم تایید و پذیرش دیگران را تمرین کنید: به عمد عدم تایید و پذیرش فردی را برانگیزید، تا نخست دریابید که قادر به تحمل آن میباشید و دوم اینکه بدون تایید و پذیرش دیگران دنیا برای شما به آخر نمیرسد. برای مثال لباسی را که دوست دارید، اما شریکتان تصورمیکند برای شما مناسب نیست، را خریداری کنید. و یا عقیده ای را بیان کرده و برآن اصرار ورزید البته در مقابل فردی که با آن مخالف است.

2- چیزهایی که ازآنها هراس دارید و ازمواجهه شدن با آنها اجتناب میورزید را به چالش بکشید.به جلسات، محافل اجتماعی، میهمانی ها وهرمکانی که از نحوه تفکر دیگران نسبت به خود نگرانی دارید، حضور یابید.

3- به فعالیت های مورد علاقه خود مشغول گردید. خود را متعهد سازید که کارهایی که برایتان لذت بخش است را انجام دهید تا براساس خواسته ها و امیال خود عمل کرده باشید، بدون ترس از طرز تفکر دیگران نسبت به خودتان.

4-در مقابل تکانه ی جویا شدن نظر دیگران مقاومت کنید.هنگام خرید لباس و دیگر اقلام، و هنگامی که انتخاب تنها به سلیقه شخصی مربوط است،شخصا تصمیم بگیرید.در مواقع مقتضی نیز با دیگران مشورت کرده، اما تصمیم آخر را خودتان اتخاذ کنید.

5-همواره در پی جلب تایید و تصدیق گفته هایتان نباشید.در بیان عقاید خود مستقل عمل کنید.جملات خود را اینگونه خاتمه ندهید:’درست نمیگویم؟’،’شما اینگونه فکر نیمکنی؟’،’قبول نداری؟’

6-عدم نیاز به تایید،

 

دانلود پروژه و تحقیق-درمان شناختي اختلالات اعتيادي – در50 صفحه-docx

دریــــافت فایـــل

دریافت تکنیک های شناخت درمانی | 26682 alis

تکنیک,تکنیک های شناخت درمانی,مبانی نظری,شناخت درمانی, شناخت,,مبانی نظری شناخت درمانی, درمانی

تکنیک های شناخت درمانی
مبانی نظری
شناخت درمانی
مبانی نظری شناخت درمانی
1 شناخت ها بر هیجانات و رفتارها « :  شناخت درمانی بر پایه این دیدگاه که
بنا شده است. از این رو ”حالت های تنش زا )افسردگی، » تاثیر می گذارند
اضطراب و خشم( اغلب به وسیله تفکر سوگیری شده و افراطی تداوم میابد
یا شدت می گیرد“
2  پس با توجه به مورد اول، در شناخت درمانی بر ”مولفه شناخت“ در هیجان
ها )مولفه شناختی هیجان ها( و همچنین ”پردازش طرح واره ای“ که به
عنوان عامل تعیین کننده پردازش اطلاعات ذهنِ انسان در نظر گرفته می
شود، تاکید می کند.

 

دانلود تکنیک های شناخت درمانی

دریــــافت فایـــل

دریافت پاورپوینت فصل سوم کتاب تکنیک های شناخت درمانی (ارزشیابی مفروضه ها و قواعد) رابرت لیهی | 28895 alis

پاورپوینت,فصل سوم,تکنیک های شناخت درمانی,ارزشیابی مفروضه ها و قواعد,رابرت لیهی,ppt تکنیک های شناخت درمانی,خلاصه شناخت درمانی,پاورپوینت کتاب تکنیک ها,شناخت درمانی,پاورپوینت فصل 3,حسن حمیدپور,زهرا اندوز,ppt شناخت درمانی

پاورپوینت فصل سوم کتاب تکنیک های شناخت درمانی (ارزشیابی مفروضه ها و قواعد) راهنمای کاربردی برای متخصصان بالینی نوشته رابرت لیهی ترجمه حسن حمیدپور، زهرا اندوز در قالب pptx  و در حجم 39 اسلاید:


بخشی از متن:
وقتی که اوضاع و احوال زندگی بروفق مراد است، این مفروضه های زیربنایی، مشکل چندانی ایجاد نمی کنند. به عنوان مثال، مردی معتقد بود که وقتی با همسرش، رابطه خوبی دارد،آدم دوست داشتنی و دلپذیری است. بااین حال تهدید یا پایان رابطه برای همین فرد ممکن است عامل آشکار ساز یک دوره افسردگی باشد. چنین حالتی به فعال شدن مفروضه زیربنایی و طرح واره های فردی منفی می انجامد.
درمانگر می تواند برای بررسی چنین مفروضه های به کاوش پیرامون دوره های افسردگی یا تعارض های قبلی بیمار بپردازد ( مثل : اگر موافق باشید به بررسی موقعیت های بپردازیم که احساس واقعا بدی داشتید. چه چیزی باعث می شد این حالت خلقی را تجربه کنید؟ ) راهکار دیگر این است که درمانگر می تواند از بیمار بخواهد تصور کند وقتی که ناراحت می شود چه اتفاقی می افتد ( بعنوان مثال بیمار ممکن است این چنین پاسخ دهد: اگر در امتحان نمره خوبی نگیرم آبروریزی می شود).

 

دانلود پاورپوینت فصل سوم کتاب تکنیک های شناخت درمانی (ارزشیابی مفروضه ها و قواعد) رابرت لیهی

دریــــافت فایـــل

دریافت پاورپوینت فصل دهم کتاب نظریه های روان درمانی و مشاوره (شناخت درمانی) نوشته کارول شاو استاد | 28951 alis

پاورپوینت فصل دهم,نظریه های روان درمانی و مشاوره,شناخت درمانی,کارول شاو استاد,مهرداد فیروزبخت,آلبرت الیس,پاورپوینت آلبرت آلیس,پاورپوینت شناخت درمانی

پاورپوینت فصل دهم کتاب نظریه های روان درمانی و مشاوره (شناخت درمانی) نوشته کارول شاو استاد ترجمه مهرداد فیروزبخت در قالب pptx و در حجم 28 اسلاید: 


بخشی از متن:
بافت تاریخی:
شناخت درمانی در دهه 1950 سربرآورد و یک بعد میانجی یا شناختی را به رفتار درمانی افزود.مفروضه زیر بنایی شناخت درمانی عم این است که شناخت ها،علت احساسات و رفتار ها هستند.چون شخص می تواند طرز فکرش را عوض کند،قادر است تفکر سالم را جایگزین تفکر نامعقول و تحریف شده کند.شناخت درمانی و درمان شناختی رفتاری نام های عمومی برای گروهی از رفتار درمانی ها هستند.شناخت درمانی همچنین نام درمان خاصی است که آرون بک آن را ابداع کرد.

درباره آلبرت الیس:
■ زاده 27 سپتامبر 1913 درنیویورک
■ فارغالتحصیل رشته امور بارزگانی
■اخذ مدرک دکترای روان شناسی از دانشگاه کلمبیا و شروع درمانگری درسال 1952
■ تاسیس موسسه رفتار درمانی عقلانی هیجانی درسال 1959
■ در24 ژوئیه 2007 در 93 سالگی در نیویورک درگذشت.
توجه:
برای دریافت پاورپوینت کل کتاب روی لینک زیر کلیک کنید:
برای دریافت فصل های دیگر کتاب روی لینک زیر کلیک کنید:

 

دانلود پاورپوینت فصل دهم کتاب نظریه های روان درمانی و مشاوره (شناخت درمانی) نوشته کارول شاو استاد

دریــــافت فایـــل

دریافت پاورپوینت کتاب تکنیک های شناخت درمانی (راهنمای کاربردی برای متخصصان بالینی) نوشته رابرت لی هی | 28983 alis

پاورپوینت,کتاب,تکنیک های شناخت درمانی,راهنمای کاربردی,متخصصان بالینس,رابرت لی هی,حسن حمیدپور ,زهرا اندوز, pptx , اسلاید,رابرت لیهی,شناخت درمانی,تکنیک شناخت درمانی,خلاصه کتاب,نکات شناخت درمانی,خلاصه تکنیک,شناخت درمانی ppt

پاورپوینت کتاب تکنیک های شناخت درمانی (راهنمای کاربردی برای متخصصان بالینی) نوشته رابرت لی هی ترجمه: دکتر حسن حمیدپور، دکتر زهرا اندوزدر قالب pptx و در حجم 384 اسلاید، شامل؛

فصل 1:فراخوانی افکار و مفروضه ها
فصل 2:ارزیابی و چالش با افکار
فصل 3:ارزشیابی مفروضه ها و قواعد
فصل 4:ارزیابی نگرانی ها
فصل 5:پردازش اطلاعات و خطاهای منطقی
فصل 6:همه جانبه نگری
فصل 7:درمان طرح واره محور
فصل 8:تکنیک های پردازش هیجانی
فصل 9:بررسی و چالش با تحریف های شناختی
فصل 10:اصلاح و تغییر نیاز به تایید طلبی
فصل 11:چالش با خود انتقادگری
فصل 12:جمع بندی


توجه:
برای دریافت فصول کتاب به صورت جداگانه روی لینک زیر کلیک کنید

 

دانلود پاورپوینت کتاب تکنیک های شناخت درمانی (راهنمای کاربردی برای متخصصان بالینی) نوشته رابرت لی هی

دریــــافت فایـــل

دریافت پاورپوینت فصل یازدهم کتاب تکنیک های شناخت درمانی (چالش با خود انتقاد گری) رابرت لیهی | 28982 alis

پاورپوینت فصل یازدهم,تکنیک های شناخت درمانی,چالش با خود انتقاد گری,راهنمای کاربردی,متخصصان بالینی,رابرت لیهی,حسن حمیدپور,زهرا اندوز , pptx, اسلاید,فصل 11,رابرت لیهی,تکنیک,شناخت درمانی

پاورپوینت فصل یازدهم کتاب تکنیک های شناخت درمانی (چالش با خود انتقاد گری) راهنمای کاربردی برای متخصصان بالینی نوشته رابرت لیهی ترجمه حسن حمیدپور، زهرا اندوز در قالب pptx  و در حجم 39 اسلاید:  
بخشی از متن:  
 یکی از مولفه های اصلی اضطراب و افسردگی، احساس ارزشمندی پایین است . احساس ارزشمندی پائین اغلب با خود انتقادگری، معیارهای بلند پروازانه غیر واقعی درباره خویشتن و تمرکز افراطی بر نقص های ادراک شده و در عین حال، نادیده گرفتن جنبه های مثبت مشخص میگردد.
در این فصل به توصیف چگونگی تغییر تفکر خود انتقاد گرانه بیمار از طریق  بکارگیری تکنیک های شناخت درمانی می پردازیم. همچنین خوانندگان می توانند به کتاب های ارزشمند دیوید برنز مراجعه کنند: درسنامه حال خوب و ده روز برای دستیابی به احساس ارزشمندی.
علاوه بر این کتاب احساس ارزشمندی : کاربرد تکنیک های شناختی برای ارزیابی ، افزایش و تداوم احساس ارزشمندی شما که مک کی و فانینگ آن را به رشته تحریر درآورده اند، می تواند بعنوان یک کتاب خود یاری در اختیار بیماران قرار گیرند.
توجه

 

دانلود پاورپوینت فصل یازدهم کتاب تکنیک های شناخت درمانی (چالش با خود انتقاد گری) رابرت لیهی

دریــــافت فایـــل

بررسی و دانلود پاورپوینت-اصول شناخت درمانی، درمان شناختی رفتاری و درمان منطقی هیجانی عاطفی (43 اسلاید)

بررسی و دانلود پاورپوینت-اصول شناخت درمانی، درمان شناختی رفتاری و درمان منطقی هیجانی عاطفی (43 اسلاید) دارای نکات کلیدی شناخت درمانی, درمان شناختی رفتاری,درمان منطقی هیجانی عاطفی,رویکرد های برجسته شناختی رفتاری,رفتار درمانی,درمان شناختی, رفتار شناسی,روانشناسی رفتاری, درمان عقلانی هیجانی,اصول شناخت درمانی

شناخت درمانی در اوایل دهه 1960 در دانشگاه پنسیلوانیا و توسط آیرون تی بک به عنوان یک نوع روان درمانی برای افسردگی به وجود آمد که ساخت یافته و کوتاه مدت بوده، به زمان حال گرایش دارد و در جهت حل مشکلات کنونی و اصلاح رفتار و تفکر ناکارامد جهت گیری شده است.

از دید شناخت درمانی وجه مشترک همه اختلالات روانشناختی تحریف یا ناکارامدی فکری است که بر خلق و رفتار تأثیر می گذارد و ارزیابی واقع بینانه و اصلاح تفکر موجب بهبودی خلق و رفتار می شود.

مطالعات کنترل شده کارایی آن را در درمان اختلال افسردگی عمده، اختلال اضطراب منتشر، اختلال وحشتزدگی، اجتماع هراسی، سوء مصرف مواد، اختلال خورد و خوراک، مشکلات زوجین و افسردگی نیازمند به بستری شدن را نشان داده اند.

امروزه بسیاری از افراد در سیر تفكر خود به دلیل عدم آشنایی با اصول تفكر منطقی و صحیح ، ناخواسته دچار خطای شناختی می شوند. عدم اطلاع از خطاهای شناختی ورطه ای بسیار خطرناك و سهمگین می باشد. شاید بسیاری از گرفتاریهای مردم ما به دلیل آلوده بودن افكار ما به این نوع خطاها باشد. به نظر می رسد افسردگی ، بی قراری ، رقابتهای ناصحیح ، خشونت ، پرخاشگری و بسیاری از رفتارهای غیرعادی ما بی ارتباط با خطاهای شناختی نباشند. آرون بك روانشناس معروف و همكاران وی (1979) این خطاها را شناسایی و در قالب ده خطای شناختی معرفی نموده است. انسانهایی كه تفكر غیرمنطقی دارند و یا خطاهای شناختی در افكارشان هویدا است ، در بسیاری از موارد اطلاع چندانی از این خطاها ندارند شایى عدم اطلاع ،باعث آلودگی این افكار با خطاهای شناختی می شوند. در این نوشتار سعی بر این است كه خطاهای شناختی به صورت ساده و در قالب مثالهای روشن و واضح بیان شوند . امید است بسیاری از نگرانیها ، حالات و افكار نامطلوب كه در پشت این خطاهای شناختی وجود دارند ، با اطلاع رسانی از بین بروند. الیس دلایل زیر را برای انسانگرا بودن درمان عقلانی-هیجانی انتخاب می کند:

1- درمانهای شناختی-رفتاری عمدتاً با باورها و نگرش ها و ارزشها سر و کار دارنداما رفتار درمانی عقلانی-هیجانی به سرعت وارد لایه های زیرین می شود.
2- درمان های شناختی-رفتاری، آدم ها را محور جهان قرار می دهند و خیلی به آنها حق انتخاب می دهند، اما رفتار درمانی عقلانی-هیجانی این چنین عمل نمی کند.
3- درمانهای شناختی-رفتاری به شکل عمیقی فلسفی هستند ولی در درمانهای عقلانی-هیجانی خودپذیری مفهومی بدیهی و قابل تعریف است. انسانها نباید خودشان یا شخصیت شان را ارزیابی کنند، بلکه باید اعمال و افکارشان را ارزیابی کنند و بخش قابل توجهی از ناراحتی های انسانها معلول تفکر مطلق گرای آنهاست.
4- راه حل اکثر مشکلات عمده انسانها در زندگی این است که نگرش دوسویه، جسورانه در مورد خود و دیگران و دنیا داشته باشند.
5- رفتار درمانی-عقلانی هیجانی در کنار برخورد با اضطراب و افسردگی ناشی از ارزیابی خود، پایین بودن سطح تحمل ناکامی و لذت گرایی کوتاه مدت فرد را هدف قرار می دهد.
6- این درمانها جایز الخطا بودن انسان را می پذیرند و به انسانها یاد می دهند که دیگران را واقع بینانه و به صورت یک انسان ببیند.
الیس با اینکه خود را جزو اثبات گراهای منطقی می داند، ولی معتقد است تا حد زیادی هم پست مدرنیست و ساختگرا است. نظرات وی در مورد انسانها و دنیای آنها به شرح زیر است:

1- اگرچه یک نوع واقعیت عینی وجود دارد ولی ما درباره ماهیت کنونی یا آتی واقعیت نداریم، اگرچه خودمان را متقاعد می کنیم که داریم.
2- نظر ما در مورد خوب و بد و درست و غلط و اخلاقی و غیر اخلاقی تا حد زیادی نوعی ساخت شخصی-اجتماعی است.
3- اگرچه در شخصیت، برخی عناصر فطری و نسبتاً ثابت و مهم وجود دارد، اما شخصیت انسان تا حد زیادی محصول عوامل عقلانی و اجتماعی است.
4- انسانها تا حد زیادی تحت تاثیر تربیت فرهنگی خود هستند و با این تربیت فرهنگی شرطی می شوند.
5- عمل و وضعیت هر انسانی نقاط قوت و ضعفی دارد.
6- تمام راه حل هایی که پیدا می کنیم به این بستگی دارند که کدام اهداف و مقاصد را انتخاب می کنیم.
اساس نظریه رفتار درمانی عقلانی-هیجانی را مدل A-B-C تشکیل می دهد. این مدل می گوید رویدادهای فعال کننده پیامد های رفتاری هیجانی دارند. وقتی رویدادهای فعال کننده خوشایندند باورهای مورد استناد احتمالاً بی ضرر خواهند بود، ولی وقتی این رویدادها ناخوشایندند باورهای نامعقولی به میان می آیند که معمولاً پیامدهای رفتاری عقلانی-هیجانی مشکل سازی دارند. نقش درمانگر این است که با زیر سؤال بردن باورهای نامعقول، این باور را رد کند.
این یک روش درمانی از طریق صحبت کردن با بیمار است:

در مرحله اول روان درمانگر تلاش در دریافت طرز تفکر بیمار نسبت به خود پیرامون اطراف و دیگران دارد.
در مرحله دوم سعی می نماید مسائل ومشکلاتی که موجب تولید اختلالات روانی در فرد گردیده است را پیدا نماید.

‘رفتار درمانی شناختی’به شما کمک می کند تا به گونه دیگری اندیشیده ودرنتیجه این طرز تفکرجدید شما میتوانید با رفتارهای سالم ترو درست تری در برابرحوادث ناخواسته وناگوار پیرامونتان برخورد نمائید.

برخلاف سایر روشهای گفتار درمانی که روان درمانگر درپی شناسائی و ریشه یابی علل رفتارهای نامناسب مراجع خود در برابر ناملایمات وحوادث زندگی است تابه او کمک کند , در ‘رفتار درمانی شناختی’ روان درمانگر فقط برمشکلات زمان حال (اینجا و اکنون) وانچه موجب ناراحتی و اضطراب درفرد بیمار گردیده است تکیه می کند.

مهم ترین انتقاد به اصل نظریه یعنی وجود مراحل رشد وارد شده است .آلبرت بندورا اشتباه کودکان در آزمایش های مربوط به نگهداری ذهنی را نه به سبب نرسیدن آنان به حد رشد مناسب ، بلکه به علت فرایندهای معیوب می داند . انتقاد دیگر برخلاف نظر پیاژه حدود 40 تا60 درصد بزرگسالان به طور کامل قادر به تفکر بر حسب عملیات صوری نیستند .

پیاژه نه فقط توانایی کودکان پیش دبستانی بلکه ، هم چنین توانایی کودکان دبستانی را نیز کمتر از آن چه هست برآورد کرده است . نکته دیگری که پیاژه به آن توجه نداشته و بر اساس نظریه ساختارگرایی ژنتیکی خود بر تحولات زیستی و مغزی بیشترین تأکید را کرده این است که دستیابی به تفکر منطقی تا حد زیادی حاصل یادگیری و تجارب زمینه ای در هریک از مراحل رشد هر فرد است .

افراد در صورتی می توانند از آشفتگی های عاطفی دوری كنند كه زندگی خود را بر پایه گرایشهای فطری به منطقی و تجربی بودن بنا نهند. اگر عقلمان را راهنمای زندگیمان قرار دهیم رابطه ما با خودمان و دیگران بسیار ثمر بخش خواهد بود . مطمئنا ، عقل خداگونه نیست و گاهی محدودیتهایی دارد ، ولی برای اینكه اختلالهای عاطفی را به حداقل برسانیم ، هیچ مبنایی برای پردازش رویدادهای فردی و میان فردی زندگیمان بهتر از منطقی بودن نیست .

ما به عنوان انسانهای منطقی ، می دانیم كه دنیا همیشه عادلانه نیست ، و رویدادهای ناگوار ، كم و بیش در زندگی اتفاق می افتد پس گاهی عواطف موجهی مانند : تاسف ، پشیمانی ، ناخوشایند بودن، و رنجش را تجربه می كنیم . از لحاظ منطقی می دانیم كه انسان كاملی نیستیم و همیشه ناكامی ها و نقطه ضعفهایی داریم ، اما صرفا به این دلیل كه كامل نیستیم نمی توانیم بپذیریم كسی با ما به صورت آدم بی ارزشی برخورد خواهد كند. با آنكه قبول داریم منافع شخصی خود را در درجه اول اهمیت قرار می دهیم تصمیم می گیریم شرایط اجتماعی ناخوشایند را در راستای منطقی تر تغییر بدهیم ، زیرا می دانیم در دراز مدت به نفع ماست كه در دنیای منطقی تری زندگی كنیم .

رابطه میان افكار منفی و احساسات منفی

به نظر شناختی ها هر احساسی دارای یك مولفه فكری می باشد. و هیچ احساسی بدون مولفه فكری به وجود نمی آید بنابر این لازم است برای تغییر احساسات خود تا اندازه ای با مولفه های فكری آشنا باشیم.

اندوه و افسردگی :

اندوه و افسردگی ناشی از تفكر از دست دادن ، شكست خوردن ، مورد بی مهری واقع شدن ، مرگ یكی از عزیزان ، نرسیدن به یك هدف و…….. باشد.

احساس گناه:

این تفكر كه كسی را بی دلیل از خود رنجانیده ، یا در حد معیارهای اخلاقی خود ظاهر نشده استز

خشم رنجش و دلخوری :

این تفكر كه كس با او رفتار نامنصفانه داشته یا می خواهد از او سو استفاده كند.

یاس و ناامیدی :

این فكر كه من نمی توانم و از توان من خارج است این مشكل دیگر هیچ راه حلی ندارد و من به بن بست خورده ام .

اضطراب ، نگرانی ، ترس ، هراس شدید:

این فكر كه من به خطر افتاده ام و حادثه بدی در شرف وقوع است :’ اگر در حضور جمع و هنگام سخنرانی صحبتم را فراموش كنم ده اتفاقی می افتد؟ ‘یا’ شاید دردی كه در سینه دارم مقدمه یك حمله قلبی باشد.

احساس حقارت و بی كفایتی :

فرد خود را در مقایسه با دیگران قرار داده و نتیجه می گیرد كه به خوبی آنها نیست . به اندازه آنها باهوش، جذاب ، موفق و باذوق نیست خودش را در حد و قواره دیگران یا كار خاصی نمی بیند و به همین خاطر پا پس می كشد و بنابراین خود را حقیر احساس می كند.

احساس تنهایی:

فرد به خود می گوید چندان مورد توجه نیست و نبود او برای دیگران فرقی ندارد هیچ كس او را دوست خود تلقی نمی كند . ظاهر جذابی ندارد و بدقیافه و بی ریخت است.

احساس درماندگی :

فرد گمان می كند مشكل او كماكان ادامه خواهد یافت و وضع بهتر نخواهد شد. با خود می گوید’ گرفتاریهای من تمام نشدنی است ” دیگر نمی توانم تحمل كنم’

البته لازم به ذكر است كه در هر یك از موارد بالا فرد افكار خود را عین واقعیت تلقی می كند.

در این که هر فردی تمایل دارد تا محبوب دیگران باشد، هیچ تردیدی نیست. خواستن پذیرش و تایید دیگران مقبو


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود پروژه و تحقیق-درمان شناختي اختلالات اعتيادي – در50 صفحه-docx

بررسی و دانلود پروژه و تحقیق-درمان شناختي اختلالات اعتيادي – در50 صفحه-docx دارای نکات کلیدی درمان شناختي اختلالات اعتيادي,روان درمانی,cbt,اعتیاد درمانی,شناختی درمانی,شناخت درمانی, درمان شناختی رفتاری,درمان منطقی هیجانی عاطفی,رویکرد های برجسته شناختی رفتاری,رفتار درمانی,درمان شناختی, رفتار شناسی,روانشناس

مقدمه
‘رفتار درمانی شناختی’به شما کمک می کند تا به گونه دیگری اندیشیده ودرنتیجه این طرز تفکرجدید شما میتوانید با رفتارهای سالم ترو درست تری در برابرحوادث ناخواسته وناگوار پیرامونتان برخورد نمائید.

برخلاف سایر روشهای گفتار درمانی که روان درمانگر درپی شناسائی و ریشه یابی علل رفتارهای نامناسب مراجع خود در برابر ناملایمات وحوادث زندگی است تابه او کمک کند , در ‘رفتار درمانی شناختی’ روان درمانگر فقط برمشکلات زمان حال (اینجا و اکنون) وانچه موجب ناراحتی و اضطراب درفرد بیمار گردیده است تکیه می کند.

مهم ترین انتقاد به اصل نظریه یعنی وجود مراحل رشد وارد شده است .آلبرت بندورا اشتباه کودکان در آزمایش های مربوط به نگهداری ذهنی را نه به سبب نرسیدن آنان به حد رشد مناسب ، بلکه به علت فرایندهای معیوب می داند . انتقاد دیگر برخلاف نظر پیاژه حدود 40 تا60 درصد بزرگسالان به طور کامل قادر به تفکر بر حسب عملیات صوری نیستند .

پیاژه نه فقط توانایی کودکان پیش دبستانی بلکه ، هم چنین توانایی کودکان دبستانی را نیز کمتر از آن چه هست برآورد کرده است . نکته دیگری که پیاژه به آن توجه نداشته و بر اساس نظریه ساختارگرایی ژنتیکی خود بر تحولات زیستی و مغزی بیشترین تأکید را کرده این است که دستیابی به تفکر منطقی تا حد زیادی حاصل یادگیری و تجارب زمینه ای در هریک از مراحل رشد هر فرد است .

افراد در صورتی می توانند از آشفتگی های عاطفی دوری كنند كه زندگی خود را بر پایه گرایشهای فطری به منطقی و تجربی بودن بنا نهند. اگر عقلمان را راهنمای زندگیمان قرار دهیم رابطه ما با خودمان و دیگران بسیار ثمر بخش خواهد بود . مطمئنا ، عقل خداگونه نیست و گاهی محدودیتهایی دارد ، ولی برای اینكه اختلالهای عاطفی را به حداقل برسانیم ، هیچ مبنایی برای پردازش رویدادهای فردی و میان فردی زندگیمان بهتر از منطقی بودن نیست .

ما به عنوان انسانهای منطقی ، می دانیم كه دنیا همیشه عادلانه نیست ، و رویدادهای ناگوار ، كم و بیش در زندگی اتفاق می افتد پس گاهی عواطف موجهی مانند : تاسف ، پشیمانی ، ناخوشایند بودن، و رنجش را تجربه می كنیم . از لحاظ منطقی می دانیم كه انسان كاملی نیستیم و همیشه ناكامی ها و نقطه ضعفهایی داریم ، اما صرفا به این دلیل كه كامل نیستیم نمی توانیم بپذیریم كسی با ما به صورت آدم بی ارزشی برخورد خواهد كند. با آنكه قبول داریم منافع شخصی خود را در درجه اول اهمیت قرار می دهیم تصمیم می گیریم شرایط اجتماعی ناخوشایند را در راستای منطقی تر تغییر بدهیم ، زیرا می دانیم در دراز مدت به نفع ماست كه در دنیای منطقی تری زندگی كنیم .

رابطه میان افكار منفی و احساسات منفی

به نظر شناختی ها هر احساسی دارای یك مولفه فكری می باشد. و هیچ احساسی بدون مولفه فكری به وجود نمی آید بنابر این لازم است برای تغییر احساسات خود تا اندازه ای با مولفه های فكری آشنا باشیم.

اندوه و افسردگی :

اندوه و افسردگی ناشی از تفكر از دست دادن ، شكست خوردن ، مورد بی مهری واقع شدن ، مرگ یكی از عزیزان ، نرسیدن به یك هدف و…….. باشد.

احساس گناه:

این تفكر كه كسی را بی دلیل از خود رنجانیده ، یا در حد معیارهای اخلاقی خود ظاهر نشده استز

خشم رنجش و دلخوری :

این تفكر كه كس با او رفتار نامنصفانه داشته یا می خواهد از او سو استفاده كند.

یاس و ناامیدی :

این فكر كه من نمی توانم و از توان من خارج است این مشكل دیگر هیچ راه حلی ندارد و من به بن بست خورده ام .

اضطراب ، نگرانی ، ترس ، هراس شدید:

این فكر كه من به خطر افتاده ام و حادثه بدی در شرف وقوع است :’ اگر در حضور جمع و هنگام سخنرانی صحبتم را فراموش كنم ده اتفاقی می افتد؟ ‘یا’ شاید دردی كه در سینه دارم مقدمه یك حمله قلبی باشد.

احساس حقارت و بی كفایتی :

فرد خود را در مقایسه با دیگران قرار داده و نتیجه می گیرد كه به خوبی آنها نیست . به اندازه آنها باهوش، جذاب ، موفق و باذوق نیست خودش را در حد و قواره دیگران یا كار خاصی نمی بیند و به همین خاطر پا پس می كشد و بنابراین خود را حقیر احساس می كند.

احساس تنهایی:

فرد به خود می گوید چندان مورد توجه نیست و نبود او برای دیگران فرقی ندارد هیچ كس او را دوست خود تلقی نمی كند . ظاهر جذابی ندارد و بدقیافه و بی ریخت است.

احساس درماندگی :

فرد گمان می كند مشكل او كماكان ادامه خواهد یافت و وضع بهتر نخواهد شد. با خود می گوید’ گرفتاریهای من تمام نشدنی است ” دیگر نمی توانم تحمل كنم’

البته لازم به ذكر است كه در هر یك از موارد بالا فرد افكار خود را عین واقعیت تلقی می كند.

در این که هر فردی تمایل دارد تا محبوب دیگران باشد، هیچ تردیدی نیست. خواستن پذیرش و تایید دیگران مقبول است، اما برخی افراد تایید را فراتر از یک تمایل و خواسته قلمداد میکنند. آنها تایید دیگران را نیاز و ضرورتی میپندارند که بدون آن قادر به حیات و بقا نیستند. هنگامی که اهمیت تایید ازسوی دیگران تا این حد مهم تلقی میگردد، شکست فرد در جنبه های گوناگون زندگی اجتناب ناپذیر می گردد:

1- میتواند یک منبع اضطراب باشد، که باعث محدود شدن زندگی شما گردد. شما از ریسک کردن اجتناب می ورزید، تجربه چیزهای جدیدی که موفقیت در آنها قابل تضمین نیست، و یا هر موقعیتی که شما از نوع تفکر دیگران نسبت به خود هراس دارید. این امر سبب میگردد عوض آنکه اهداف شخصی خود را دنبال کرده و خواسته های قلبی خود را طلب کنید، تنها خود را با انتظارات دیگران انطباق دهید.

2- شما ممکن است نسبت به انتقاد حساس گردید. احساس رنجش از انتقاد، از اینکه شما از بازخوردهای دیگران به عنوان تجارب یادگیری سود برید ممانعت میکند. در پی پذیرش و تایید دیگران بودن، ازعدم اعتماد بنفس و پذیرش خویشتن نشات میگیرد.

3- شما ممکن است تلاش به دستیابی به یک هدف ناممکن اصرار ورزید. شما هرگز قادر نخواهید بود پذیرش و تایید تمامی اطرافیان خود را جلب کنید. حتی اگر قادر به چنین کاری باشید آیا آنها شما را واقعا دوست خواهند داشت؟

4- دیگران نهایتا برای شما احترام کمتری قائل گردیده و شما را کمتر دوست خواهند داشت. آیا شما به کسانی که به سادگی رنجیده خاطر میگردند علاقه دارید؟ و برایشان احترام قائل میباشید؟ به زبان نیاوردن چیزهایی که منظورشان است، همواره برای وفق دادن خود با انتظارات و خواسته های دیگران کوشیدن، بی جهت بله گفتن، اجتناب از پذیرش مسئولیت زندگی خود، همواره محتاج عشق، توجه و یا ترحم دیگران بودن. هرچه بیشتر به دنبال پذیرش و تایید دیگران باشید، کمتر به آن دست خواهید یافت.

5- نگامی که شما پیوسته میکوشید تا تایید و پذیرش دیگران را جلب کنید، لاجرم این رفتار در شما بصورت یک عادت در می آید. و دیگر دیگران انتظار دارند تا شما بی قید و شرط خود را با خواسته های آنها وفق داده و به انتظارات آنها تن دهید. و چنانچه شما در برابر خواسته دیگران پاسخ منفی بدهید، ممکن است حتی از دست شما عصبانی و دلخور نیز بگردند! دیگران تصور میکنند شما نیاز، خواسته و آرزویی برای خود ندارید.

چه زمانی شما در پی پذیرش و تایید دیگران هستید؟

هر زمانی که شما نگران طرز تفکر دیگران نسبت به خود باشید. مانند:

1- بله گفتن وقتی که میخواهید نه بگویید.

2- بیان جملاتی که اعتقادی به آنها ندارید، ابراز موافقت نسبت به عقیده ای که مخالف آن هستید، تعریف و تمجیدی که از روی تظاهر اظهار میکنید.

3- واکنش به انتقاد بصورت حمله متقابل و حالت تدافعی.

4- هنگامی که عذر خواهی میکنید، در صورتی که مرتکب هیچگونه اشتباهی نشده اید.

5- نظر و عقیده دیگران را مبنای سلیقه شخصی خود قرار میدهید. چه لباسی خریداری کرده و یا مدل موی خود را به چه شکل در آورید.

6- قبل از صحبت کردن، تصمیم گیری و یا خرید چیزی اجازه می گیرید.

7- از دیگران میخواهید تا گفته های شما را تایید و تصدیق کنند.’درست نمیگم؟’

8- بر خلاف مسیر و ارزشهای خود حرکت میکنید تا دیگران را تحت تاثیر قرار دهید.

برخی از طرز تفکرات غلط درباره مورد تایید واقع نشدن:

1- شما تصور میکنید فردی از دست شما عصبانی است اما علت آن را جویا نمیشوید.

2- نسبت به انگیزه های منتقدان خود دچار پیشداوری و نتیجه گیری عجولانه میگردید. شما نیت و قصد آنها را صرفا آزردن، کنترل کردن و یا تحقیر خود می بینید.

3- شما تصور میکنید انتقاد متوجه شماست در صورتی که اینگونه نیست.

4- شما با خود میگویید که چنانچه دیگران شما را دوست نداشته باشند، آنها به حتم از شما متنفر هستند.

5- شما میپندارید که عدم پذیرش از سوی برخی افراد به مفهومی این است که هیچ کس، هیچگاه شما را دوست نداشته و برایتان احترام قائل نخواهد شد. (تعمیم بی مورد)

6- شما تصور میکنید که یک انتقاد از سوی یک فرد به معنی طرد کامل شما از سوی آن فرد است.

7- شما تصور میکنید که عدم پذیرش و تایید ازسوی دیگران به پیامدهای جدی و ناگواری خواهد انجامید.

چنانچه شما پیوسته نگران آن میباشید که دیگران چگونه نسبت به شما خواهند اندیشید، پذیرش خویشتن در شما متزلزل است. بدین مفهوم که شما برای ارزیابی خود به تایید دیگران محتاجید. هنگامی که شما از دیگران عشق و احترامی که تصور میکنید به آن ‘نیاز’ دارید دریافت نمی کنید، ‘تردید به خود’ که در ذهن شما ریشه دوانده مجددا بال و پر میگیرد.زمینه ذهنی اینگونه ارزیابی خویشتن، احساس نیازمندی مفرط است. ‘نزد من شاد بودن و احساس ارزشمندی کردن وابسته به آنست که دیگران 1-همواره مرا دوست داشته باشند، 2-مورد تایید و پذیرش قراربدهند، 3-برایم احترام قائل باشند و 4-هیچگاه مرا رد و طرد نکنند.’ شما تصور میکنید که چنانچه فردی که پیشتر شما را دوست داشته ، دیگر تصمصم بگیرید که شما را دوست نداشته باشد، سرنوشتی بسیار وحشتناک وغیر قابل تحمل است.

آیا انسان قادر خواهد بود بر ترس غیر معقول خود از طرد شدن، دوست داشته نشدن و مورد تایید و پذیرش قرار نگرفتن فائق آید؟

بله، اگر به این عقیده پای بند گردد که پذیرش و تایید دیگران یک نیاز ضروری نیست. اکنون راه حل چیست؟ از تایید و پذیرش دیگران استقبال کنید و هر کار معقولی که موجب اجتناب از عدم پذیرش و تایید دیگران میگردد، را انجام دهید. روی شخصیت و روابط خود کار کنید تا شانس خود را برای جلب عشق و محبت دلخواه خود افزایش دهید. اما همواره به خود یادآوری کنید که، با اینکه تایید دیگران مقبول است، اما شما بدون آن هم قادر به ادامه حیات و بقا خواهید بود. بنابراین درآینده در صورت مواجهه با عدم تایید و پذیرش دیگران تنها احساس ناکامی مختصری خواهید کرد، تا اینکه احساس اضطراب،افسردگی و یا درماندگی. و همچنین دیگربمنظور خوشنود سازی دیگران از خواسته ها و نیازهای خود دست نخواهید کشید.

در دنیای واقع بازخورد مثبت از دیگران همواره محقق نخواهد شد. بالطبع هر کسی هم از شما خوشش نخواهد آمد.چرا که افراد مختلف ایده ها و انتظارات متفاوتی از اینکه شما چگونه باید باشید (تا محبوب انان گردید)، در ذهن خود دارند. خشنود سازی دیگران تنها گاهی اوقات ثمربخش است.چنانچه شما درانتظارعدم تایید و پذیرش دیگران باشید، احتمال آنکه در صورت محقق نشدن آن واکنش شدیدی از خود بروز دهید، کاسته میگردد.

و به یاد داشته باشید که انسان ناکامل و جایزالخطا است. اگر بخاطر کاری که انجام داده اید مورد انتقاد قرار گرفتید، این خود گواه و اثبات انسان بودن شماست. چنانچه انتقاد بجا و صحیح بود نیز به مفهوم آن نیست که شما کاملا بی کفایت میباشید. رفتارها را ارزیابی کنید و نه تمام وجود خود را.چنانچه انتقاد ناروا و نادرست بود این نیز نشانه و اثبات انسان بودن فرد انتقادگر شما میباشد. انتقاد و عدم تایید و پذیرش دیگران غیر قابل تحمل نیست. شما پیشتر مورد انتقاد قرار گرفته اید و در آینده نیزقرارخواهید گرفت. انتقاد ناخوشایند است اما غیر تحمل نه.

راهکارهایی برای مقابله با ترس از عدم تایید و پذیرش :

1-کنارآمدن با عدم تایید و پذیرش دیگران را تمرین کنید: به عمد عدم تایید و پذیرش فردی را برانگیزید، تا نخست دریابید که قادر به تحمل آن میباشید و دوم اینکه بدون تایید و پذیرش دیگران دنیا برای شما به آخر نمیرسد. برای مثال لباسی را که دوست دارید، اما شریکتان تصورمیکند برای شما مناسب نیست، را خریداری کنید. و یا عقیده ای را بیان کرده و برآن اصرار ورزید البته در مقابل فردی که با آن مخالف است.

2- چیزهایی که ازآنها هراس دارید و ازمواجهه شدن با آنها اجتناب میورزید را به چالش بکشید.به جلسات، محافل اجتماعی، میهمانی ها وهرمکانی که از نحوه تفکر دیگران نسبت به خود نگرانی دارید، حضور یابید.

3- به فعالیت های مورد علاقه خود مشغول گردید. خود را متعهد سازید که کارهایی که برایتان لذت بخش است را انجام دهید تا براساس خواسته ها و امیال خود عمل کرده باشید، بدون ترس از طرز تفکر دیگران نسبت به خودتان.

4-در مقابل تکانه ی جویا شدن نظر دیگران مقاومت کنید.هنگام خرید لباس و دیگر اقلام، و هنگامی که انتخاب تنها به سلیقه شخصی مربوط است،شخصا تصمیم بگیرید.در مواقع مقتضی نیز با دیگران مشورت کرده، اما تصمیم آخر را خودتان اتخاذ کنید.

5-همواره در پی جلب تایید و تصدیق گفته هایتان نباشید.در بیان عقاید خود مستقل عمل کنید.جملات خود را اینگونه خاتمه ندهید:’درست نمیگویم؟’،’شما اینگونه فکر نیمکنی؟’،’قبول نداری؟’

6-عدم نیاز به تایید،


دانلود مستقیم فایل

بررسی و دانلود تکنیک های شناخت درمانی

بررسی و دانلود تکنیک های شناخت درمانی دارای نکات کلیدی تکنیک,تکنیک های شناخت درمانی,مبانی نظری,شناخت درمانی, شناخت,,مبانی نظری شناخت درمانی, درمانی

تکنیک های شناخت درمانی
مبانی نظری
شناخت درمانی
مبانی نظری شناخت درمانی
1 شناخت ها بر هیجانات و رفتارها « :  شناخت درمانی بر پایه این دیدگاه که
بنا شده است. از این رو ”حالت های تنش زا )افسردگی، » تاثیر می گذارند
اضطراب و خشم( اغلب به وسیله تفکر سوگیری شده و افراطی تداوم میابد
یا شدت می گیرد“
2  پس با توجه به مورد اول، در شناخت درمانی بر ”مولفه شناخت“ در هیجان
ها )مولفه شناختی هیجان ها( و همچنین ”پردازش طرح واره ای“ که به
عنوان عامل تعیین کننده پردازش اطلاعات ذهنِ انسان در نظر گرفته می
شود، تاکید می کند.

دانلود مستقیم فایل